بررسی حجاب در قرآن | قسمت 4

با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

خداوند رو شاکرم که من رو به سمت شما هدایت کرد چون باعث شد دیدم به زندگی و مشکلاتی که در زندگی برام پیش میومد تغییر کنه و با تغییر خودم آرامش بیشتری وارد زندگیم بشه و باورهایی که داشتم عوض بشن.

باورهای گذشته من زندگی رو برام زهر کرده بود و باعث شده بود چندین بار به خودکشی فکر کنم که هربار یاد دخترام میفتادم باعث میشد دست به این عمل ناشایست نزنم نمیدونم با چه زبانی خدا رو شکر کنم که شما رو سر راهم قرار داد.

۳۸ سال از خداوند عمر گرفتم و در ۳۷ سالش هیچ آرامشی در زندگیم نداشتم خدارو صدهزار مرتبه شکر یک ساله که معنی زندگی و آرامش رو فهمیدم و متوجه شدم که من چه نعماتی در زندگی داشتم و نمیدیدمشون و واقعا کور بودم که این همه نعمت رو در زندگیم نمیدیدم داشتن چیزها و کسانی در زندگی که برای خیلیها داشتن یکیش آرزو بود.

همیشه و در هر حالی همونطور که شما فرمودین چه به خوابیده چه نشسته ودر هرحالی گریه میکردم به درگاه خدا و میگفتم مشکل منو حل کن مگه من بندت نیستم چرا منو نمیبینی چرا انقدر من مشکل دارم فلانی نداره مدام خودم رو با دیگران مقایسه میکردم.

متوجه نبودم که اشکال از باورهای خودم از نوع دیدم به زندگیه ، تا اینکه پارسال با حالتی خسته و نزار دعامو عوض کردمو گفتم خدایا هدایتم کن راه پیش پام بذار تا مشکلاتمو حل کنم، استاد الان که دارم مینویسم خودم گریم گرفته از اینکه وقتی صحیح دعا کنی چقدر خدا مهربونه که سریع خواستتو اجابت میکنه یکی دو روز بعد از این دعا من اومدم سراغ گوشیم، یهو رفتم سراغ فایلهای شما دو سه سالی بود توی گوشی داشتمشون خواهرم برام فایلهای رایگانتون رو میفرستاد من توجهی نمیکردم حتی گاهی برام از صحبتهای شما میگفت گارد میگرفتم و قبول نمیکردم و حتی مجبورم کرد تا توی سایت شما عضو بشم ،تا اینکه اون روز خودخواسته رفتم سراغشونو گفتم من که همه راهی رو امتحان کردم و آرامش نگرفتم و مشکلاتم حل نشد بذار این راهم برم ببینم چی میشه. و شروع کردم به صورت جسته گریخته فایلهاتون رو گوش کردم و خیلی برام جذاب بود و متعجب از اینکه چرا من تا به حال چنین چیزهایی نشنیدم از کسی چرا من تا به حال از این جنبه به زندگی نگاه نکرده بودم.

چند وقتی فایلهاتون رو گوش کردم تا اینکه تیر پارسال از این ویروس گرفتم و یک ماه خوابیدم اولش خیلی ترسیدم به حدی که تا صبح لرزیدم و گریه کردم از ترس اینکه نکنه بمیرم یا با خانوادم در تماس بودم اونا بمیرن، اگه بمیرن من تا آخر عمر خودمو نمیبخشم . یکی دو روز تو این حال بودم تا اینکه به یه آرامش عجیبی رسیدم و گفتم خدایا من تسلیم خواسته توام اگر قرار من یا خانوادم بمیریم این خواسته تو بوده و نه هیچکس دیگه و کسی نمیتونه جلوی این قضیه رو بگیره ، دخترای من کوچیکن به خودت سپردمشون اگر هم قرار باشه زنده بمونم بازم هیچکس و هیچ چیز نمیتونه جلوی خواسته تو بایسته و من رو نابود کنه. و خودم فهمیدم چرا این بیماری رو گرفتم، درسشو گرفتم من خیلی آدم ناشکری بودم و حضور خدا رو تو زندگیم اصلا اصلا اصلا نمیدیدم این قضیه باعث شد شکرگزار بشم و بفهمم و ببینم خداوند بزرگ چقدر حواسش بهم بوده چه چیزهایی تو زندگیم بهم لطف کرده که من ندیدم از جمله سلامتیم که بزرگترینشونه ،خدایا شکرت.

اینم بگم که من تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم و باورهای مذهبی زیادی داشتم و از بچگی مادرم ما رو جلسات مذهبی میبرد و هیچوقت نمیدیدم تو این جلسات از شکرگزاری خدا حرفی بزنن همش چسبیده بودن به حاشیه و نمازرو اینجوری باید خوندو اگه اونجوری بخونی باطله و قرآنو اونجوری تلفظ کنی گناهه و چی روزه رو باطل میکنه و اگه تار موت پیدا باشه از همون تار مو آویزونت میکنن و از این قبیل حرفها و ما رو از خدا میترسوندن و باعث شده بود من انقدر ترس تو دلم بیفته که وقتی به مرگ فکر میکردم یا فیلمی درمورد مرگ میدیدم یا قبرستان میرفتم حالم بد میشد تا جاییکه همسرم منو قبرستان نمیبرد و نمیذاشت فیلمهایی که درباره مرگه ببینم.

همیشه به خدا میگفتم که ای خدا من که چادریم من که اهل نماز و روزه ام من که اهل هیئت و این مسائل هستم من که پاک زندگی کردم و…..

چرا این همه مشکل گذاشتی تو زندگی من ، فکر میکردم که خدا این مشکلات رو به من داده ، چون همیشه تو این جلسات هیئت میگفتن خدا همه چیزو به بندهاش نمیده، هر کی رو بیشتر دوست داره بیشتر بهش مشکل میده و از این قبیل حرفها که باور مذهبیا رو میسازه. اینم بگم هیچوقت تو این هیئتها و جلسات به ارامش نمیرسیدم و فقط دوست داشتم زودتر تموم بشه چون میدیدم حرفهایی که تو هیئتها میزنن و روضه هایی که میخونن یه جوریه و به دلم‌ نمیشینه و هیچوقت گریم نمیگرفت ، میگفتم چرا من گریه نمیکنم چرا بقیه در حد مرگ گریه میکنن ،جیغ میزنن ،خودشونو میزنن و غش میکنن نکنه من خیلی گناهکارم خدا اصلا به من توجه نداره ومیدیدم بعضی از کسایی که میان برای ارتباط گرفتن با خدا نیست و من چون دنبال این قضیه بودم برام اذیت کننده بود منتها دفعه بعد فکر میکردم من چون گناه کارمو خدا منو دوست نداره به آرامش نمیرسم باید برم اگه نرم گناه کردم باز دوباره همون حالتها تو هیئت میومد سراغم و میدیدم خود بانیان اون مراسم بعد از هیئت میشینن غیبت آدمها رو میکنن و مسخره میکنن دیگه واقعا خیلی بدم میومد و از تقریبا ۵ سال پیش تصمیم گرفتم دیگه تو اینجور مراسمها نرم ، البته اینم بگم من از وقتی ازدواج کردم مشکلاتم هزار برابر شد چون یه آدمی با فرکانس همون موقع خودم جذب کردم که اصل دین و خدا رو به همین چیزا میدونه و هنوز به اعتقاداتش پایبنده و هر هفته همون هیئت رو داره میره من قبلا باهاش دعوا میکردم سر این مساله که اونا آدمای درستی نیستن نباید بری ، گارد میگرفت جلوم و با هم دعوامون میشد الان دیگه کاری بهش ندارم و فقط دعاش میکنم و میگم خدایا خودت هدایتش کن .

الان که دارم فایلهاتون رو گوش میدم و اینکه چقدر قشنگ و زیبا دارید معانی قرآن رو برامون خیلی راحت و قابل فهم توضیح میدید میبینم چقدر غافل بودم ندونسته چه باورهای غلطی رو که آدمهای افراطی و مثلا مومن و بعضا مقرض توی سرمون فرو کردن و هر جور خودشون یا مصلحت نظام و کشور خواسته قرآن رو برامون معنی و تفسیر کردن و همین مسائل که باور کردیم زندگیمون رو خراب کرد و باعث شد از خدا دور بشیم و ناشکر باشیم و فکر کنیم خدا از ما خیلی دوره و ما رو اصلا به حساب نمیاره.

خیلی آدم مضطرب و استرسی بودم زود حالم بد میشد سردردای میگرنی وحشتناک که دردش قابل تحمل نبود و مدام در حال خوردن قرص بودم و دائم مریض بودمو درحال دوا دکتر بودم.

ولی خدا رو صد هزار مرتبه شکر از وقتی خدای بزرگ هدایتم کرد و راه درست رو که آموزهای شما باشه رو نشونم داد تمام این مسائلم به حد اقل خودشون رسیده.

از شما کمال تشکر رو دارم و امیدوارم خداوند پول خرید فایلهاتون رو بهم بده که بیشتر بتونم از آموزه هاتون فیض ببرم تو زندگیم ، چون همسرم به شدت با شما مخالفه و پولی بابت تهیه این فایلها به من نمیده و فعلا دارم از فایلهای رایگانتون استفاده میکنم و از همسرم هیچ پولی برای این قضیه نمیخوام و نخواستم چون میدونم که نمیده چون الان تو فرکانس شما نیست و نمیتونه بپذیره منم سعی میکنم چیزی بهش نگم و فقط دستم رو جلوی پروردگارم دراز میکنم و ایمان دارم زمانش که برسه پولش رو دراختیارم قرار میده حتی شاید از طریق همسرم این پول رو در اختیارم قرار بده ولی مطمئنم هنوز زمانش نرسیده که از فایلهای پولیتون استفاده کنم زمانی که در مدارش قرار بگیرم همه چیز خودش جور میشه.

از خدا براتون آرزوی بهترینها رو دارم و موفقیتهای بیشتر و بیشتر و اینکه خداوند به خودتون و خانم شایسته عزیز سلامتی و عمربلندو طولانی بده که آدمهای بیشتری از حضورتون فیض ببرن و زندگیشون رو چون شما بهشتی کنن.