در این قسمت مفهومی درباره ی زینت توضیح داده می شود که از بررسی تمامی آیاتی با ریشه ز ی ن، به دست آمده است.
هر کدام از این آیات، از یک جنبه، زینت را تعریف می کند. به گونه ای که از کنار هم قرار دادنِ توضیحاتِ این آیات، می توان به درک جامعی از «مفهوم زینت» رسید.
به عنوان مثال در آیات زیر، موارد مختلفی به عنوان زینت معرفی شده است:
آیاتی که مرکب (حیواناتی که به عنوان وسیله حمل و نقل استفاده می شوند) را زینت انسان به حساب می آورد
آیاتی که می گوید: شیطان اعمال یا رفتار نادرستِ عده ای را در نظرشان زینت می دهد
آیاتی که می گوید: رفتار درستِ مومنان در نظرشان زینت داده شده است.
آیاتی که می گوید امال و فرزندان زینت حیات دنیا هستند و کردار نیک، ثواب امیدوارکننده تری است.
آیاتی که از مال دنیا به عنوان زینت و پاداش مومنان یاد شده و تأکید دارد: چه کسی این نعمت ها را بر شما حرام کرده است؟!
آیاتی که ستارگاه را به عنوان زینت و تزئین آسمان معرفی می کند؛
و…
طبق توضیحات آیاتی با ریشه ی «ز ی ن»، زینت می تواند هم مادی و هم غیر مادی باشد و البته در هر دو حالت، هم به صورت منفی و هم به صورت مثبت آمده است.
به عنوان مثال:
در جنبه ی مادی، خداوند از ریشه ی «ز ی ن» برای تأکید بر نعمت ها و زیبایی های استفاده کرده است که در دنیا بعنوان پاداش، نصیب مومنان شده است و تأکید می کند که در آخرت هم به صورت خاص، این نعمت ها به مومنان می رسد.
از طرف دیگر، به آیاتی رسیدیم که «تفاخر و زینت» را در کنار هم آورده است. یعنی بعد مادی زینت در حال منفی آمده است. بعنوان مثال مال و فرزندان.
نکته قابل تأمل این است که: جنبه ی منفی درباره ی لذت های دنیای مادی برای افرادی استفاده شده که: نتوانسته اند بین دنیای مادی و آخرت تعادل ایجاد کنند.
یعنی قبح دنیای مادی زمانی گفته شده که «ویژگیِ گذرا بودن دنیای مادی» را یادآور شود.
در قرآن نگاه مادی، تنها وقتی ناجالب می شود که دنیای مادی تبدیل می شود به اصل و تنها اولویت زندگی.
یعنی زندگیِ دنیایی آنقدر جدی گرفته می شود و فرد آنقدر روی حیات دنیا حساب می کند و وابسته ی دنیا می شود که مهمترین ویژگیِ این دنیا یعنی گذرا بودن آن را فراموش می کند به گونه ای که که انگار آخرتی وجود ندارد. سپس به همان نسبت که فرد وابسته ی نعمت های دنیای مادی می شود، خیلی راحت نیز به خاطر برخورد با یک تضاد، همه چیز را از دست رفته می بیند و به تباهی کشیده می شود.
اگر در آیات دقت کنید، در تمامی این موارد، ادامه ی آیه به سمت یادآوریِ گذرا بودن این دنیا با تمام نعمت ها و زینت هایش پیش می رود تا فرد مومن بتواند با به یاد آوردنِ گذرا بودنِ این دنیا با تمام زیبایی هایش، نگاه وسیع تری به زندگی اش داشته باشد و راحت تر از عهده ی مدیریتِ تضادهای زندگی اش بر بیاید و بین دنیا و آخرت، تعادل ایجاد کند و خودش را با این نگاه در مسیر صحیح نگه دارد که:
هر لحظه ممکن است من بمیرم و همه چیز از دست برود. پس آیا با علم به گذرا بودن دنیا و در کمین بودن مرگ، می خواهم در این مسیر بمانم یا خیر؟ آیا من در مسیر خداوند هستم؟
آغاز گمراهی آنجاست که فرد نگاه دائمی به دنیا دارد و این وابستگی او را از مسیر صحیح دور می کند. وگرنه نعمت و ثروت، طبیعتِ بودن و حرکت کردن در مسیر صحیح است. ما هیچ آیه ای پیدا نکرده ایم که که از فقر و نداریِ پیامبری صحبت شده باشد.
بنابراین وقتی اولاد رو کنار دنیا می یاره یک زنگ خطر است که بدانیم دنیای مادی با تمام متعلقاتش گذراست و کسی که به هر دلیلی تمام فکر و ذکر او دنیا و متعلقاتش بشود، از مسیر درست گمراه می شویم.
زینت از جنبه مادی، یک زیبایی و ظاهر اضافه شده ای هست که به دنیای مادی ارتباط دارد و هم در حالت مثبت و هم در حالت منفی از آن یاد شده است؛
به عنوان مثال:
گیاهانی که از زمین می رویند، ستارگانی که در شب در آسمان ظاهر می شوند؛ جواهرات قیمتی یا وسایل چشم نوازی که به خودمان وصل می کنیم و احتمالا به منظور تفاخر و جلب توجه دارد
از جنبه غیر مادی، یک سری افکار، اعمال و طرز فکرها در نظر افراد زینت داده می شود:
بعنوان مثال:
زیبا سازی اعمال نادرست برای کافران
همچنین زیبا سازی اعمال درست برای مومنان
دنیای گذرای مادی به عنوان زینت یاد شده است
مادیات و جواهرات چشم نواز که قارون برای ظاهر شدن بر قومش استفاده می کرده به عنوان زینت یاد شده
اما در هیچ آیه ای قسمتی از اندام بدن یا موی سر به عنوان زینت ذکر نشده است.
نتیجه گیری نهایی درباره کلمه زینت را در فایل صوتی و تصویری این قسمت، ببینید و بشنوید…
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD343MB22 دقیقه
- فایل صوتی بررسی حجاب در قرآن | قسمت 520MB22 دقیقه
سلام ب خانم سحر …
تا تصویری که توی ذهنت داری تغییر نکنه دنیای بیرونت هم تغییر نمیکنه …
علت اینکه گفتم خواسته ات رو بنویس و همیشه همراهت باشه ب این دلیل که همیشه با احساس خوب بهش فکر کنی …و ب یادش باشی …نه اینکه فقط همراهت باشه …
وقتی خواسته ات رو مینویسی باید نوشته ات و یا اون خواسته ات رو با احساس خوب تبدیل ب تصویر کنی …
هدفت باید مشخص و واضح باشه …
تصمیمی که گرفتی واضح و مشخص باشه …..و با قدرت گرفته بشه
اراده و پشتکار داشته باشی …
ب خودت تعهد و ضمانت کاری باید بدی
نظم و انضباط داشته باشی …و در اخر از همه مهمتر اینکه باور داشته باشی …ایمان داشته باشی که میشود ….
برای اجرایی کردن همه این بندها این خودتی که باید ب ذهنت دستور بدی ….ب عنوان یک فرمانده ب ذهنت دستور میدی که اطاعت کنه …
ذهن تو ابزاریه که خداوند در اختیار تو قرار داده و میتونه معجزه کنه …
محدودیت فقط تو ذهن ماست ما هستیم که ذهنمون رو محدود میکنیم وگرنه ذهن ما ابزاریه که توسط ان ما ب قدرت بیکران متصل میشیم …
میتونی خواسته ای که میخوای ب واقعیت زندگیت تبدیل بشه رو بنویسی و تکرارش کنی …
ایمان و باور حالتی در ذهن ماست که خودمون ایجادش میکنیم …..
باور …ایمان ..اشتیاق …چیزیه که خریدنی نیست تو باید ایجادش کنی …مثل یه دانه ای که در زمین میکاری باید در ذهنت بکاری و پرورشش بدی …
موفقیتهای تو با باور و ایمان استارت میخوره …
ذهن تو میتونه معجزه کنه …
همه چی در ذهن آدماست که داره رقم میخوره …ذهن مثل یک محفظه ایست که همه چی از اون تو میاد بیرون ….میشه چیزهای اضافی و اون ات و اشغالهای اضافی رو اون تو سوزوند جلوش رو گرفت تا ب بیرون سرایت نکنه ..و باعث درد سر نشه
البته که این کار تمرین میخواد زیرا اجرای برنامه های ذهن بعد از انکه دستور رو از ما گرفتن و ثبت شد اتوماتیک اجرا میشن
زمان برای ذهن معنایی نداره …
در حیطه ذهن زمان مفهومی نداره ..
تو میتونی گذشته و اینده رو برای ذهنت ترسیم کنی و خلقشون کنی …
ذهنت انقدر قدرت داره که در یک لحظه میتونه باعث انفجار در دنیای بیرون از خودت بشه ….مثل زمانی که سیستم اعصابت حسابی بهم خورده ست …
چیزی در بیرون نیست …همه چی درون توست ….
همه چی ذهن توست ….
تو میتونی اتفاقی که در گذشته رخ داده و تمام شده رو دوباره با ذهنت بهش انرژی بدی و زنده اش کنی و از نو ب واقعیت تبدیلش کنی باور کن تو چنینی قدرتی داری ….
میتونی اینده ای که دوست داری رو در ذهنت ترسیم کنی و خلقش کنی همه چی خود تویی …
بقیه ای وجود ندارند …تو قدرت انتخاب داری ….خداوند این توانایی رو در وجودت نهادینه کرده ….
روی اعتماد ب نفست کمی کار کن ….تو میتونی …چون بقیه تونستن
اندیشه های منفی رو از ذهنت دور کن …. اندیشه های منفی جز مصیبت چیز دیگه ای ب همراه ندارند ….
اگر ذهن خودت رو با ترس و شکست همراه کنی چیزی جز شکست عایدت نمیشه
از قدرت تخیلت کمک بگیر ….شهامت بزرگ اندیشیدن رو داشته باش ….وقتی نتونی در ذهنت بزرگ فکر کنی در بیرون هم اتفاقی برات نمی افته …
خودت رو یه بازنده تصور نکن ….
خودت رو در ذهنت یه برنده تصور کن و روز و شب با این تصویر در ذهنت بازی کن …ب بقیه مسائل کاری نداشته باش …
صبر داشته باش و بقیه اش رو بسپار ب نیرویی بالاتر از خودت خداوند بقیه رو برات درست میکنه تو کاریت نباشه …
اگه خودت رو یه بدبخت و شکست خورده فرض کنی در نهایت همون میشی …
برای رشد کردن باید اوج بگیری …
ب خودت مطمئن باش …ب حرفهای بقیه گوش نده …
خداوند انسان رو طوری درست کرده که میتونه ب تنهایی ب همه چی برسه ….
فقط کمی جسارت میخواد
تو قدرتی درونت داری که فقط کافیه باهاش همراه بشی انوقت ب همه چی میرسی …
امیدوارم روزای بهتری در انتظارت باشه …بهترینها رو از خداوند مهربان برات طلب میکنم ….امیدوارم هر چه زودتر مشکلت حل شه و ب خواسته و ارزوهات بیندیشی …
اینا مطالبی بود که یه دفعه اومد خواستم برات بنویسم …امیدوارم تونسته باشه کمی بهت کمک کرده باشه
تشکر…..
سلام ب فاطمه خانم عزیز ….
از لطف تون بی نهایت سپاسگزارم امیدوارم همیشه حس و حال خوبی داشته باشی و نوشته هام بتونه کمی بهت کمک کنه …
همه چی از ذهن اغاز میشه ..تمام اتفاقات در ذهن ما داره رقم میخوره ……اما همه حواسشون ب این موجود زرنگ و زیرک که در کنار ما و همراه ماست و دربسیاری از مواقع خودش رو پشت مون قائم میکنه نیست ….
هرچی که انسان خلق میکنه از اشیاء تا اتفاقات زندگیش همه و همه از ذهن او نشات گرفته بنابراین هر نتیجه ایی که در زندگی میگیری از ذهن نشات میگیره اما در ۹۹درصدش نااگاهانه خلق کردیم….
کامنتت رو خوندم برات دعا کردم هر چی که بهترینه خداوند سرراهت قرار بده و مطمئنم ب لطف خداوند همینطور خواهد شد چون خداوند بنده هاش رو دوست داره ….
من احساس میکنم هر روزی که میگذره حتی ثانیه ب ثانیه دارم مثل یه گل رشد میکنم و اگاه تر میشم این رو ب وضوح حس میکنم خیلی حس خوبیه ….
اینجور مواقع برای اینکه ذهن اگاه و منطقی ام رو خاموش کنم و دیگه توی سرم نجوا نکنه و احساسم رو بد نکنه اینارو ب ذهن عزیزم میگم :
میگم ذهن عزیزم تو هم گناهی نداری …..
درسته بعضی اوقات قاطی میکنم سرت داد میزنم و تمام تقصرات رو ب گردن تو میاندازم اما تو گناهی نداری زیرا که تو دست پرورده خودمی ……
از زمانی که ب این دنیا اومدم خداوند تو رو در اختیار من قرار داد و همراه من رشد کردی…قرار بر این بود که من ب تمام ارزوها و خواسته هایی که قبل از تولدم داشتم برسم و ایمان داشتم که خواهم رسید و گرنه هرگز از خداوند درخواست امدن ب دنیای مادی را نداشتم تو تربیت شده منی ….
اما در اوایل چون کودکی بیش نبودم هر باور اشتباه و هر حرفی رو پذیرفتم و در نهایت این زندگی من شده …دقیقا مثل علفهای هرز تو باغچه توی ذهن منم سالیان ساله که علفهای هرز رشد کردند…
اما نشستن و غصه خوردن دردی رو دوا نمیکنه …..
اینقدر اگاه هستم که مسولیت ۱۰۰درصد زندگیم رو بپذیرم …
من تمام نتایجی که در زندگیم گرفتم چه خوب و چه بد میپذیرم و با تو ذهن هم هیچ مشکلی ندارم بنابراین ب جای کلنجار رفتن با هم و بدتر کردن اوضاع
میام اگاهیم رو بالاتر میبرم ….
مطالعه ام رو بالاتر میبرم تا ب خودشناسی بیشتری برسم اون موقع هست که دوتایی مون از زندگی لذت میبریم
بیش از هر زمان دیگه ای من ب این نتیجه رسیدم که همه شرایط و اتفاقات خوب و بد درسهای ضروری برای حرکت رو ب جلو من هستن
ب این نتیجه رسیده ام همه اتفاقاتی که در گذشته برام رخ داده باید روی میداده تا مرا ب شر ایط امروز برسونه وگرنه هرگز اینقدر اگاه نمیشدم …..
یک لحظه اگاهی من بیش از هزاران سال عمر در جهالت می ارزه….
هر شادی – هر اندوه – هر تلاش و هر سختی وسیله ایی بوده تا مرا ب درک و اگاهی و فهم بیشتری راهنمایی کنه …
تمام انچه که بر من گذشته تا این لحظه باید روی میداده تا نقطه ضعفهایم نمایان بشه …اتفاقات اینگونه ب من کمک کردند تا نقطه ضعفهایم را بهتر بشناسم و از فردی ترسو و ضعیف ب فردی با ایمان و قوی تبدیل بشم …
حوادث این چنینی باعث شد تا استعداهای پنهانم رو پیدا کنم …..تحت تاثیر این اتفاقات ب ظاهر تلخ بود که خداوند منو ب مسیرهای جدید رهنمون میکنه و من ب جایگاه های جدیدی میرسم که در رویا هم نمیدیدم …من همیشه یک شخصیت برنده هستم …من شخصیت خودم رو دوست دارم و مطمئنم که دیگران نیز مرا دوست دارند ….
من سرشار از انگیزه هستم و هر روز زندگیم را با خوشبینی زیاد شروع میکنم هنوز چیزی تمام نشده تازه شروع منه …
من هدفمند ب این دنیا امدم و چون هدف دارم از یک اشتیاق و انرژی درونی برخوردارم …..بنابراین بدون انکه فکر کنم چگونه ب هدفم میرسم فقط از تجسم اهدافم لذت میبرم و باقیش رو ب خداوند و جهانش میسپارم ماموریت من تا همین اندازه ست …
من برای زندگی و زندگی برای من اماده ست دنیا پر از انسانهای نجیب و دوست داشتنی ست و من هرگز تنها نیستم بلکه اون فردی که من در ذهنم میسازم از لحظه ایی که تصویر و ویژگیهاش رو در ذهنم شکل میدم جهان هستی دست ب کار شده و در بهترین زمان و بهترین مکان ممکن ان فرد رو در مسیر زندگی من قرار میده …
بنابراین نیازی نیست بی جهت ب خودم و سیستم روانم اسیب بزنم چون در این حالت انرژی که خداوند در اختیار من قرار داده ب خاطر موضوعات پوچ و بی ارزش پراکنده میشه و قدرت لازم برای ارسال فرکانس های من نداره…..موضوعاتی که هرچقدر هم بهشون فکر کنم بر نمیگردند …..من ب این اگاهی رسیدم که جهان هرگز ب عقب بر نمیگرده
من مطمئنم که این اتفاق نقطه عطفی خواهد بود در زندگیم ب یاری حق …..
من در اینجور مواقع که تحت فشار نجواهای ذهنی و گفتگوهای درونیم قرار میگیرم اینارو ب خودم میگم و قدرتم هزاران برابر میشه و جالبه وقتی با زدن این حرفها ب خودم روحیه ام خوب میشه اتفاقات خوبی هم برام رقم میخوره …
هر بنای جدیدی که انسان میسازه با الگو برداری ازاشتباهات گذشته ست …
عزمت رو جذب کن دختر …..تو هیچی از دست ندادی تازه چشمات باز شده
عزمت رو جذب کن برای موفقیت و ایمان داشته باش ب ان دست میابی
فقط خودت هستی که میتونی ب خودت کمک کنی ….
بنابراین خودت را دوست داشته باش و هرگز خودت رو ب خاطر اشتباهات گذشته ات و اتفاقات تلخی که رخ داده سرزنش نکن ….
زیرا همه چیز سرجای درستی قرار داره جهان هرگز اشتباه نمیکنه هیچ اشتباهی در جهان رخ نداده بلکه این ذهن مادی ما انسانهاست که چنین تصور میکنیم …تا شما چیزی ارسال نکنی جهان پاسخی نمیده ….تا علت نباشه معلولی در کار نیست …
علت خود تویی….
امیدوارم از لحظات خوشی در این دنیا بهره مند باشی و روز ب روز زندگیت زیباتر از قبل باشه
و در اوج جوانی و شادابی ب تمام خواسته ها و ارزوهات برسی
تشکر …..
سلام ب مریم خانم عزیز …
امیدوارم هم اکنون بهترین و زیباترین احساس دنیا رو داشته باشی……..
اگه نداری بسازش ….
تو میتونی ………..چون تو اشرف مخلوقاتی همه چی دست خودته…خودت خرابش کردی …خودتم بسازش …
هیچ کس دیگه ای نمیتونه برات بسازه ..فقط خودتی که میتونی زندگیت رو از نو بسازیش ….پس کمر همت ببند و بلند شو …منتظر کسی نباش …شروع کن دختر …
ب جای غصه خوردن که فقط غصه بیشتری میاره بشین و روی خودت کار کن ….
اگه بخوام از خودم بگم که چقدر ادم غمگینی بودم و چقدر افسرده بودم شما تعجب خواهی کرد …
از خدای خودم ممنونم در حقیقت اون نگرانی های دائمی و اضطراب هایی که یه لحظه رهام نمیکردند باعث شدند تا ب لطف خداوند ب این نقطه برسم که بابت هیچ چیزی نگران نیستم …
نمیخواد کوه بکنی …
اول از همه از ذهنت شروع کن … ب احساس خوب برس …همه چی در احساس تو نهفته ست ….
اگه از زندگیت ناراضی هستی همه اش بر میگرده ب احساسی که داشتی …چون فرکانس های گذشته ات هستن که نتایج الانت رو ب وجود اوردند …
فرکانس چیزی جز احساس تو نیست …
قدم اول اینه که مسئولیت ۱۰۰درصد اتفاقات زندگیت رو بپذیری ….
قدم دوم انگیزه – اشتیاق – شوق و ذوق ………. باید برای داشتن خواسته ها و ادامه زندگیت داشته باشی که ادامه اش وصل میشه ب یه هدف ….
اگه نداریشون یه جای کار میلنگه ….
خیلی از افراد منجمله خودم اوایل در این مورد مشکل داشتم …
همش میگفتم خدایا چرا من هرچی میخونم هر چی ب اموزه های استاد و کتابهایی که میخونم عمل میکنم نتیجه ایی که باید بگیرم رو نمیگیرم …
بعد فهمیدم که انگیزه ندارم …فهمیدم از درون شاد نیستم …احساس خوب واقعی ندارم …چون جهان خیلی باهوش تر از این حرفهاست که بخوای با ادا در اوردن گولش بزنی
من مبتلا ب افسردگی شده بودم خودم خبر نداشتم …..من از درون احساس بی لیاقتی میکردم ….از درون احساس بی ارزشی میکردم ….اعتماد ب نفسم در حد صفر بود …..از درون احساس میکردم ادم بدرد نخوریم …..
تصویر ذهنی که از خودم در ذهنم داشتم تصویر یه ادم شکست خورده و ضعیف بود …..
فهمیدم که ایراد جایی در درون منه …فهمیدم ایراد در ذهن و روانم من ریشه داشت نه از بیرون ….همه چی از درون ما ب بیرون منتقل میشه….چیزی از بیرون ب درون ما منتقل نمیشه …. ….
اگه ایرادی هست درون منه …بیرون نتیجه نگاه منه ….بیرون چیزی نیست که ….من هستم که بیرونم رو شکل میدم …این قدرتیه که خالقم ب من عطا کرده …متاسفانه ما از این قدرتی که ب ما داده شده فقط در جهت بدبختی و دردسر و مشکلات ازش استفاده میکنیم
امکان نداره ی ادمی که از لحاظ ذهن – روان و همینطور جسمی سالم باشه انگیزه و اشتیاق ب چیزی نداشته باشه …
روح خدا درون ماست ….
کمال در درون ماست …خداوند هر لحظه داره با ما صحبت میکنه اما ما اینقدر سرمون شلوغه که صدای پروردگار رو نمیشنویم …
خداوند هر لحظه میخواد از درون ما خودش رو متجلی کنه اما ما جلوش رو میگیریم….
ما جلوی این جریان الهی رو که در هر لحظه داره ب ما وارد میشه و درون ما جریان داره رو میگیریم و با ندانم کاریهامون و ذهن منطقی مون متوقفش میکنیم ….
از انجایی که انتخاب دست خودمونه متاسفانه تا ب آگاهی نرسیم همونجا گیر میکنیم ……..تا زمانی که فرصتی که ب ما داده شده ب پایان برسه …
وقتی ب این آگاهی رسیدم شروع کردم ب کار کردن شدیدتر بر روی خودم …گفتم باید ب اعماق درونم نفوذ کنم …چرا من انگیزه ندارم …؟
چرا من اون شوق و ذوق رو ندارم….؟همه چی در ذهن ماست ….تمام اتفاقات در ذهن ما داره رقم میخوره …
تمام انچه که درونم بود رو ریختم بر روی کاغذ …..روزی نبود ۵تا – ۶تا ترمز از خودم کشف نکرده باشم
هر چی که جلوتر میرفتم با ترمزای بزرگتری مواجه میشدم بعضا ب خودم شک میکردم اصلا چطور ممکنه چنین ادمی الان زنده ست ؟!
من باید خیلی زودتر از اینا نابود میشدم …
بعد شروع میکردم ب سپاسگزاری از خداوند متعال و خدارو شکر میکردم بابت زنده موندنم ….
همیشه میگم : حتما رسالتی بر دوش منه که باید در این دنیا تا قبل از مردنم انجامش بدم …
اگه بخوام کل داستان زندگیم رو برات تعریف کنم از کجا ب کجا رسیدم فکر کنم ۵شبانه روز فقط باید برات بنویسم
اما اینم برات بگم من هنوز برای تدریس کردن و ارائه معلوماتم و دادن آگاهی ب دیگران ب اون سطح نرسیدم بتونم انچه که درونم هست رو ب زیبایی انتقال بدم
باور کن حقیقت رو میگم
همیشه چیزی که ب دیگران یا در کامنتهام مینویسم نصف یا حتی کمتر از اون چیزیه که درونم هست
تازه میفهمم که استاد چرا میگه من انچه که درونم هست رو ب زیبایی منتقل میکنم واقعا خودش یه کلاس جداگانه ای داره …
واقعا این مورد خودش نیاز ب دوره و کار کردن داره …
اما تا جایی که بتونم و ذهن و حافظه ام یاری کنه براتون منتقل میکنم
خیلی خوشحال شدم از محبتی که بمن داشتید
واقعا خوشحال شدم از اینکه یکی رو دیدم در این سایت که توهم نمیزنه ….
ببخشید اینقدر رک صحبت میکنم چون اکثر بچه ها در توهمند ….
اما از اونجایی که استاد همیشه میگه توجه تون رو از روی چیزی که کمکی بهتون نمیکنه بردارین و هرکسی هر جایی که هست اون جاش درسته منم ادامه نمیدم
جهان هرگز اشتباه نمیکنه هیچ اشتباهی در جهان وجود نداره و هیچ اتفاقی تصادفی نیست همه چی رو حساب و کتابه بقول انیشتین میگه :
قانون جهان هستی بر پایه علت و معلوله …هر معلولی بر پایه یه علتی بنا شده و نمیتونه بدون علت باشه اما علت انقدر مخفیه کسی اونو نمیبینه همه نگاهشون ب معلوله ..
اگه دقت کرده باشی من تو کامنتهام فقط سعی میکنم ب اصل بپردازم و از تعریف و تمجید الکی خوشم نمیاد بارها دیدم بچه ها برای اینکه فقط دیده بشند یک حرفهایی میزنن ادم خنده اش میگیره از طریق کامنتهاشون من براحتی متوجه میشم توهمه …
بیشتر دوست دارم ب علت ها توجه کنم ..
در طول روز ده ها سوال از خودم میپرسم و تا ب جواب قانع کننده ایی نرسم رهاش نمیکنم مثلا یکی از سوالهایی که الان چند وقته دارم مرتب از خودم میپرسم اینه :
چیکار کنم وقتی هنوز چیزی رو بدست نیاوردم ب احساس خوب برسم ..؟
یا چرا وقتی ب خواسته ام فکر میکنم احساس خوب ( که باید داشته باشم ) ندارم …؟
یا
چطوری ذهن منطقی ام رو گول بزنم …؟
یا
چرا وقتی شکرگزاری میکنم ب احساس خوب واقعی نمیرسم …؟
چرا از چیزهایی که هم اکنون دارم ب احساس خوبی نمیرسم ….؟
یا
علت اینکه خانم شایسته یا استاد بر روی فلان صحنه زوم کرده بودند چی بود …؟
و خیلی از سوالات بیشمار دیگه که اگه بخوام همش رو بنویسم یه ماه زمان میبره …خدارو شکر ب ۹۰درصد پاسخ سوالاتم رسیدم یعنی از درون ب من گفته شد …
برات ارزوی بهترینها رو دارم …
مطمئنم برات اتفاقات خوبی تو راهند …پیشا پیش بابت موفقیتهایی که کسب کردی بهت تبریک میگم …
امیدوارم در اوج شادابی و سلامتی ب تمام خواسته ها و ارزو هات برسی …
تشکر …
سلام ب خانم شاهدخت عزیز …
امیدوارم احساس دلت عالی باشه و روزای خیلی خوبی برات در راه باشن..
کامنتت رو خوندم راستش هم خوشحال شدم و هم کمی ناراحت…….
اما چون همه ما شاگردای استاد عباس منش هستیم بنابراین با غم و ناراحتی کاری نداریم و باید بزنیم توگوش هرچی ناراحتی و غم….اینو مزاح نمیگم حقیقت میگم …هرگز اجازه نده غم بیاد سراغت چون سمی ترین واژه ایی که میتونم نام ببرم غمه .. خودم تجربه ۲۰ساله اش رو دارم …..خود خداوند هم از غم و ناراحتی خوشش نمیاد …
هر چی بلا سر ادمی میاد از احساس بد اوست….
ما خدا رو داریم که هر لحظه داره صدای دل مون رو میشنوه …خدایی که از رگ گردن ب ما نزدیکتره ….؟
چرا اینقدر میترسی …؟
از چی میترسی …؟ بابت چی اینقدر نگرانی …؟
چرا اینقدر ناامیدی ….؟
چرا خداوند رو تو زندگیت فراموش کردی …؟
امیدوار باش ….
شجاع باش …اینقدر زانوی غم بغل نگیر خداوند از ادمای غمگین و نگران خوشش نمیاد …
بسپار ب خداوند برات درستش میکنه …
سعی کن ارامشت رو بدست بیاری…
بنظر من علت تمام مشکلات ما ادما بر میگرده ب معنویات …. متاسفانه انقدر در این زمینه سو استفاده های ناجوری شده تا حرف از معنویات و خدا میشه همه بهت فحش میدن و میخوان بکشنت …
شادی ….ثروت …خوشبختی ….غم ….فقر ….بدبختی ….گرفتاری همه و همه جایی از درون تو داره بیرون میاد بیرون چیزی نیست بخوای بدستش بیاری …همه چی درون توست …
سعی کن بتونی آرامش واقعی رو درونت بدست بیاری ….اون وقت چیزایی از درون بهت گفته میشه که تعجب خواهی کرد….
امیدوارم مشکلاتت بزودی حل بشند …
برای پیدا کردن ترمزها باید وقت بذاری ….
من الان حدود یه سال دارم همچنان ترمز پیدا میکنم تصور کن ما از کودکی فقط ترمز ساختیم حالا تا اخر عمرمون باید یکی یکی ترمزارو برداریم اما هر چقدر که ترمزارو بر میداری زندگی روانتر میشه احساس دلت بهتر میشه انگار نفسهات راحتر بالا پایین میشند حال خیلی خوبیه
من همیشه صبحهای زود ساعت ۴ بیدار میشم ب محض اینکه اومدم مطالعه رو شروع کنم کامنتت رو دیدم گفتم اول جواب این دوست مون رو بدم
برات دعا میکنم ب تمام خواسته ها و ارزوهات برسی …..
پیشا پیش بهت تبریک میگم بابت خبرای خوبی که برات در راهند ….
خداوند با ماست و درون ماست ….تو به هیچ کسی احتیاج نداری فقط کافیه خدارو درونت پیدا کنی …همین …
پس برای پیدا کردن خداوند در درونت ب اندازه کافی وقت بذار …..
تشکر …..