بررسی حجاب در قرآن | قسمت 5

سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

سلام به دوستان مهربونم در خانواده صمیمی عباسمنش

به عنوان فردی کن در حال حاضر اعتقاد به هیچ آیینی ندارم

این چند فایل باعث شد مطالعه بیشتری حول این موضوع و آیات داشته باشم

چیزی که من از آیات حجاب و آیات بررسی شده برداشت کردم هرآنچه جلوه گری میکند و توجه افراد رو به خود جلب میکند بود چیزی که باعث اغراق و توهم ذهنیمون میشه مثل تمرکز صرف بر نعمت های دنیایی و وابستگی به اون ها نشان دهنده زینت بود که البته استاد کامل تر توضیح دادند.

در مورد زنانی که در قرآن از اون ها یاد شده تنها زنی که اسمش برده شده حضرت مریم هست و این زن سطح دغدغه های جالبی داره چیزی که در کمتر زنی دیدم این زن به فکر عبادت بود ایمانی داشت که براش روزی بی حساب می‌آمد این زن تمام زندگیش صرف خداوند بود و سالها در حال مراقبه و نماز کسب آگاهی برعکس زنان امروز و دیروز جهان که خیلی از اون ها درگیر فرزند روابط کار و هزار و یک چیز هستند و همون طور که تو تحقیقات روانشناسی اومده زن امروز بعد معنویش رو تا حد زیادی از دست داده و دو بعد زن مستقل و زن جذابش به شدت پر رنگ شده البته نسل های جدید دارن به این آگاهی میرسند که هر زن با مردی با هر رنگ پوست قد وزن تفکر نژاد زیباست ارزشمندی قابل احترامه و این نکته مهم رو نباید فراموش کرد .

زنان دیگری هم در قرآن ازشون به خوبی یاد شده مثل مادر موسی که به خدای خودش ایمان داشت تا حدی که فرزندش رو به نیل بسپاره یا خواهر موسی جسارت و زکاوت قابل توجه ای داشت و دختران شعیب صفورا همسر موسی دخترانی بودند که کار میکردند کار سختی هم داشتند اما در عین کار کردن حیا داشتند و چیزی که تحسین شده حیای این دختران بوده و حرفی از نوع پوشش به میان نیامده در مورد هیچ کدام از این زنان و دختران و حتی به مریم الهام میشه به جایی بره که ورود زنان ممنوع بوده و همراه رکوع کنندگان به عبادت بپردازه اتفاقی که هر بار توی زندگیم به خاطر دختر بودنم کسی بهم حرفی میزنه و میگه محدود باش چون دختری یادم میاد و میدونم نظر خدای من خارج از چهار چوب های بی اساس و جنسیت زده جوامع هست.

با تحلیل شما میشه به این نتیجه رسید اگر کلمه خمار رو پارچه در نظر بگیریم برای پوشاندن روی سینه ها چیزی به نام پوشش مو نداریم ولی از ایران باستان مجسمه های وجود داره از زنانی که روی تاجشون یک روسری دارند و روی سینه هاشون پر از گردنبندهای مختلف هست و همیشه بخشی از موی جلوی سر خودشون رو به عنوان بخشی از آرایش بیرون می‌گذاشتند و ظرف نفره چهار هزار ساله ای از تمدن ایلامی وجود داره که در اون دختری جوان موی باز داره ولی زنی مسن تر موی سر خود رو با چیزی پوشونده و وجود یک پارچه بر سر زنان و کلاه برای مردان در تاریخ خاورمیانه به خصوص ایران غیر قابل انکاری هست البته منابع تاریخی از برهنگی کامل زنان در منطقه شام در فصول گرم سال و بالاتنه برهنه زنان در مصر هم وجود داره. به هر حال کلمه خمار را باید درست فهمید و میشه این جا برداشت های متفاوتی داشت. مسئله دیگر تفاسیر و شأن نزول آیات سی و سی و یک سوره نور هست که گفته شده مردی در کوچه های مدینه زنی رو میبینن که روسریش رو پشت گوش هایش گذاشته بود اون مرد اونقدر به اون زن خیره میمونه که موقع راه رفتن سرش به دیواری برخورد می‌کنه و بینیش می‌شکنه و بعد میگه من باید این موضوع رو برای پیامبر تعریف کنم و بعد راه حل به صورت آیه بیان میشه چرا نگاه کردی اون خانم هم نباید نگاه کنه تازه گوش و مو و.. هم باید بپوشونه که اصلا هیچ مردی نبینه اون زن رو و نمیدونم اگر زنی به مردی خیره میشد و به دیوار میخورد و بینیش می‌شکست فرمان چه می‌بود ….

خوندن چنین مطالبی بهم این حس رو میده که این کتاب فقط حرف های مردیه که اندکی از خرد رو هم می‌دونه ولی فقط برای دوران خودش حرفی داشته و اگر چیزی از قرآن به درد امروزم بخوره فقط همون خرد و توحیدی هست که در تورات انجیل ده فرمان موسی عرفان های مختلف و مسلک های بودایی و برهمایی زردشتی و صوفی گرایی و یوگی ها دیدم قطعا آگاهی بی نهایت هست و شاید روزی نگاه دیگری به این کتاب داشتم. نمیدونم و امیدوارم خدای من منو به بهترین ها هدایت کنه⁦🙏🏽⁩🌱

و در آخر من مثل همیشه نمی‌خوام مثل بسیاری از زنان جهان دغدغه ام آرایشم زیورآلاتم موی بلندم و لباسم و بودن یک مرد در زندگیم و اغوای افراد زیادی در زندگیم باشه برای خودم زندگی میکنم از بچگی گردنبند طلام و پاره میکردم هنوزم وقتی گوشواره میندازم از گوشام خون میاد و برام عذاب آوره علاقه ای به این چیز ها ندارم دوست دارم نامرئی باشم تو دنیای خودم زندگی میکنم و دوست دارم هر لحظه بیشتر خودم رو پیدا کنم موهام رو چه کوتاه چه بلند چه زیر روسری و چادر چ پریشون تو باد دوست دارم و انتخاب خودم اینه جوری باشم که آخرین چیزی که فردی وقتی میبینم بهش توجه کنه لباس و پوششم و بدنم باشه به قدری رو یادگیری و آگاهیم کار میکنم که در شأن یک انسان هست و از وجود یک انسان بخش کوچکی تن هست و خرد یک انسان افکارش دغدغه هاش و حیا و درونش ارزشمند تر هست

بر هر چه همی لرزی می‌دان که همان ارزی

زین رو دل عاشق از عرش فزون باشد

موفق باشید 🙏🌹