دیدگاه زیبا و تأثیرگزار خدیجه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
بنام الله مهربان و هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم و سلام به همکلاسیهای مکتب عشق
استاد نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم بخاطر این سری فایلهای حجاب و اینهمه سخاوت و بزرگواری که به خرج دادین و سه ساعت وقت گذاشتین و ابن فایل بی نهایت ارزشمند رو آماده کردین.
استاد جانم نمیدونم چی بگم بازم از کج فهمی خودم. از عجول بودنهام و از فکر نکردنهام.
خدایا شکرت که هر روز راه رو برام روشنتر می کنی.
استاد اوایل که شنیدم شما در مورد حجاب و نداشتن عذاب گفتین یه سرچی کردم و دیدم خب آره عذاب مذابی براش نیومده و به خیال خودم تصمیم گرفتم از قید و بندها خودمو رها کنم و یه جورایی فکر میکردم این یه جور کار کردن روی عزت نفسه که نظر دیگران برات مهم نباشه و اونجوری که دلت میخواد لباس بپوشی. ولی خدا رو شکر همیشه یه ندایی ته تهای وجودم بود که منو از اینکه فراتر برم منع میکرد.
امروز فهمیدم اونی که من فهمیده بودم بازم کج بوده. و همون خدایی که ته وجودم منو منع میکرد این فایلو برام آماده کرد تا بفهمم کجا رو دارم اشتباه میرم. امرور فهمیدم اینکه نظر دیگران رو تو زندگیت اهمیت ندی یه طرفه و اینکه بخوای فرای عرف جامعه ای که توش بزرگ شدی رفتار کنی یه طرف دیگه. اون یه جور آزادی و سبکبالی برات میاره ولی این یه جور دردسر و گرفتاری. استاد عاشقتم که اینقددددرررر زیبا با مثال یه جوری منطق حرفو میرسونی که هیچ شک و شبهه ای توش نمیمونه، اینکه برای اینکه خار پامو اذیت نکنه کفش بپوشم، اینکه برای اینکه سرما نخورم لباس بپوشم، اینکه برای اینکه پشه نیشم نزنه ژل استفاده کنم، اینکه برای هر کاری از عقلم استفاده کنم، خود خدا اینهمه تو قرآن میگه لعلکم تعقلون، اما ما اینقدر عادت کردیم که حرفها رو دیکته شده بپذیریم که هیچوقت تعقل نکردیم، استاد عاشقتم که تو این فایلها هم قانون تکاملو در نظر گرفتین و آروم آروم ذهنهای ما رو جوری پیش آوردین تا این آخر با منطق و با تحقیقهایی که این چند روزه کردیم بدون هیچ مقاومتی بحث حجاب رو بپذیریم. یعنی استاد به استادی شما تو دنیا پیدا نمیشه بخدا
اینا رو برای خودم مینویسم تا مروری بشه به اونچه آموختم…..
اول رفتیم سراغ آیه ۳۱سوره نور
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
فهمیدم که
✅زن و مرد تو مساله حجاب یکی هستن، اگه به مرد گفته شده نگاهتو حفظ کن به زن هم گفته شده
✅ زنان باید زینتهاشون رو فقط پیش محارمشون آشکار کنن،
✅ زینت زنان چیه؟
طبق آیاتی که دنبال کردیم فهمیدم زینت یه جنبه فیزیکی داره که وقتی به یه زمینه ای اضافه بشه اونو زیباتر می کنه، مثل درختان و سبزه ها برای زمین، مثل ستارگان برای آسمان، و…..
و یه جنبه غیر فیزیکی داره که میشه اعمال و حرکاتی که چیزی رو زیباتر می کنه
پس زینت زن اینجوری که من فهمیدم میشه وسایل و زیور آلاتی که برای زیباتر شدن استفاده می کنه که میشه جنبه فیزیکیش و رقص و قر ریختنهاشم میشه جنبه غیر فیزیکیش
✅ یه چیز دیگه که تو آیات با ریشه زین بهش رسیدیم اسراف بود که برخلاف چیزی که به خوردمون داده بودن که آب کمه مصرف نکن، لامپ اضافی خاموش، گاز رو برای آیندگان حفظ کنیم و هزارتا از این چرت و پرتها، اسراف یعنی تجاوز از قوانین جهان، اسراف یعنی تو یه عالمه نعمت داشته باشی و بی معرفتی کنی، شکر نکنی، اسراف یعنی الکی برای مردم نسخه بپیچی و قانون خدا رو بپیچونی به نفع خودت، اسراف یعنی کج فهمی و خود خدا میگه کی گفته که نعمتهایی که من براتون از زمین و آسمون میفرستم حرامه، بخورید و بیاشامید و در مورد نظر دادن برای فوانین من لطفا اسراف نکنید……
آیه بعدی آیه ۵۹ سوره احزاب
یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا
که خداوند دستور میده که پوشش تون رو روی خودتون بندازین تا شناخته بشین و اذیت نشین.
یعنی از این مهربونترم داریم، چی فکر میکردیم و چی میشنویم حالا. یه خدای متعصب بد عنق که منتظر بود یه لاخ موی ما بیاد بیرون از همون یه لاخ آویزونمون کنه همون خدا حالا میگه برای اینکه اذیت نشی.
استاد چی بگم از این درسهای خداشناسی از هر جاش میگیری تهش میرسونی به یه خدای مهربون که یه ذره خطا در سیستمش نیست بر عکس همه جاها که یه خدایی تحویل آدم میدن که از صدتا چنگیز و مغول و فرعون و … بدتره. یه خدای وهاب و بخشنده که به خودش واجب کرده که منو هدایت کنه در مسیری که خودم بخوام. و من تا عمر دارم مسیر توحید رو ادامه میدم انشاالله،
خدارو شکر که هر روز داره مسیرم برام روشنتر و واضحتر میشه.
این درکی بود که الان داشتم و ردپایی که امروز باید بجا میزاشتم و قطعا بازم از این بهتر میشم چون من در مسیر بهبودم.
استاد و مریم عزیزم بی نهایت سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایلهای به ظاهر رایگان که حکم گنج رو دارن♥️♥️
خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم هدایتم کن الله مهربانم♥️♥️
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD385MB25 دقیقه
- فایل صوتی بررسی حجاب در قرآن | قسمت 623MB25 دقیقه
به نام الله یکتا
سلام به دوست های خوب و نازنینم
سلام به استاد عزیزم که اینقدر عالی آگاهی ها رو بهمون یاد میدن
و سلام به مریم جان دوست داشتنیم که با عشق این فایل ها رو تدوین میکنن
راستش تو این دو سه روزه خیلی به قوانین فکر میکردم ،راجع به فرکانس ، کانون توجه و تمام موضوعاتی که ذهنم نسبت بهشون مقاومت داشت فکر میکردم و براشون توجیح منطقی میوردم …
مثلا کارکرد فرکانس رو خودم به خودم توضیح میدادم
و مثال هاییمیزدم که قانون رو اثبات کنه و ایمانم رو قوی کنه
مثلا میگفتم ببین معصومه جاهایی که کانون توجهت بر روی کمبود بود چه نتایجی داشتی؟
جاهایی کانون توجهت بر دوی فراوانی بود چه نتایجی داشتی؟
که به طرز معجزه آسایی این موضوع مقاومت ذهنم رو راجع به قانون برداشت
در واقع من تو این مدت به خاطر عدم کنترل ورودی ها ذهنم مقاومت زیادی نسبت به قانون پیدا کرده بود که دوباره به لطف خداوند هادی تونستم این موضوع رو هم حل کنم
و الان این موضوع برای ذهنم تثبیت شد که عدم کنترل ورودی ها باعث میشه که باز دوباره علف های هرز رشد کنن و به حالت قبلی و یا حتی خیلی بدترش اُفت کنیم
اما این نکته یعنی تمرین اثبات قانون و توضیح قانون یکی از تمرین های طلایی که از نظر من با هربار تکرارش ما به مدارهای بالاتر صعود میکنیم ، چون که مقاومت های ذهنمون هربار کمتر میشه و ایمان ما به خداوند و قانونش خیلی بیشتر میشه
واقعا خیلی موضوع مهمیه از نظر من که نیایم با مقاومت ذهنمون نجنگیم چون چیزی که من تجربه کردم اینه که جنگیدن با هرچیزی هربار اون موضوع رو بدتر میکنه ، بیایم حلش کنیم ، حالا این میتونه حل مقاومت های ذهن باشه با توضیح و منطق اوردن ، میتونه حل تضادها باشه و هر موضوعی
از نظر من گاهی بی توجهی به تضادها هم حتی باعث حل اون موضوع نمیشه ، باید ریشه یابی کنیم علت اون تضاد رو و حلش کنیم و حتی این موضوع برای مقاومت ذهن هم از نظر من صدق نمیکنه…من قبلا فکر میکردم که گوش دادن مداوم فایل ها باعث میشه که مقامت ذهنم نسبت به قانون و صحبت های استاد از بین بره در حالی که اینطور نیست!
گوش دادن پشت سرهم فایل ها فقط اطلاعات ما رو اضافه میکنه ، حتی وقتی که مقاومت ذهن خیلی زیاد باشه شاید حتی اطلاعاتی هم به ذهنتون اضافه نکنه چون ذهن هی میاد طفره میره و حواستون رو پرت میکنه این موضوع رو من خیلی دیدم در افرادی که در مدار نیستن
حالا راه حل چیه؟
راه حل اینه که من فقط شنونده نباشم و این فایل ها رو هی نیام پشت سرهم بدون درک اینکه اصلا فرکانس چیه ، توجه چیه ، حجاب چیه ، نماز چیه ، ناخودآگاه و خودآگاه چیه گوش ندم…درسته که استاد عالی توضیح میدن
اما من معصومه باید بیام خودمم یه حرکتی بزنم ، باید بیام فکر کنم به این قانون
آقا جایی که استاد میاد راجع به باور میگن
بیام فکر کنم که جایی که باورهام منفی بوده راجع به یک موضوعی مثلا چه نتیجی گرفتم؟
(این هم به این معنا نیست که غرق شم در اون خاطرات منفی ، فقط باید به صورت یک نگاه گذرا و تایید کردن قانون باشه.)
و جایی که باورهام مثبت بوده چه نتاجی گرفتم؟
بعد بیام راجع به چیزی که از باورها درک کردم بنویسم ، دلیل بیارم ، حتی نقاشی کنم (من خودم کانون توجه ، فرکانس و بعضی از مسائل قانون رو با تصور ، نقاشی کردن و نوشتن درک کردم)
و یک نکته خیلی مهم اینه که بچه ها بیاید از این به بعد چیزی رو بپذیریم که با ایمان باشه ، یعنی فقط صرفا شنیده نباشه ، چون چیزی که فقط یک شنیده باشه دو روز بعد میتونه به راحتی ویران بشه
دوستای خوبم حالا میفهمم که چرا تا یکی قانون رو نقض میکرد سریع حالم بد میشد
دلیلش این بود که آقا من ایمان نداشتم که همه چیز همین قانون است و بس…و برای همین با یک ایراد گرفتن بقیه از من جدید سریع حالم بد میشد ، چون به ایمان نرسیده بودم
میدونید برای موفقیت در این مسیر باید سعی کنیم ایمان ابراهیم گونه بسازیم ، ایمانی که تو اونقدر به حمایت خدا باور داری که به خاطرش بری در دل آتش ، ایمانی که تو اونقدر به پشتیبانی و یکی بودن خدا ایمان داری که به خاطرش بری و بُت ها رو خراب کنی چرا که این ایمانِ که باعث میشه توحید در ذره ذره وجودت جاری شه و همه کس و همه چیز در ذهن تو کوچک شود ، این ایمانه که ترس رو از بین میبره
تو این مدت میومدم کلی خودم رو اذیت میکردم ، روزی بالای 10 تا ویس های استاد رو گوش میدادم اونم بدون توجه و فکر
از صبح تا شب باورهای درست رو تکرار میکردم بدون دریافت نتیجه پایدار ، و تنها نتیجش یه حس خوبی بود که فکر میکردم آره من دارم به قانون عمل میکنم
ولی درحالی که اصلا این عمل به قانون نیست این فقط افزودن به اطلاعاته ، الان واقعا ایمان دارم که دلیل پایدار نبودن نتایجم همین روند غلط بوده
معصومه قشنگم باورسازی وقتی ایجاد میشه که تو واقعا به باور ساختن ایمان داشته باشی ، وقتی نمیدونی و هموز درک نکردی خودآگاه چیه ، ناخودآگاه چیه چطور توقع داری که باور در تو شکل بگیره
ببینید این درحالیه که من چندین ماه پیش نتیجه های بزرگ گرفته بودم از قانون ها ، اما چون فکر کردم دیگه این ته نتایجه رها کردم ، ورودی هام رو کنترل نکردم دیگه به قانون فکر نکردم و به سرعت یادم رفت ، اون ایمان در من بسیار کمرنگ شد…بله قانون همینقدر راحت میتونه فراموشِ ما بشه دلیلش هم همینه که اونقدر اکثر جامعه متضاد قانون هستن که به سرعت با عدم کنترل ورودی های ذهن همه چیز یادمون میره
واقعا از ته قلبم خیلی خوشحالم که به کمک الله م دوباره روند موفقیتم رو برام یادآوری کرد
اما این موضوع واقعا خیلی مهمه که ما فکر نکنیم دیگه چون دو سه تا مثال زدیم و یه مدت قانون رو به خودمون توضیح دادیم وایمانمو قوی شد و مقاومت ها از بین رفت دیگه تمومه! اصلا اینطور نیست شما با هربار کار کردن روی خودتون ، با هربار مثال اوردن و توضیح دادن قانون ، با هربار باورسازی مدارتون بالا و بالاتر میره و این مدارها بی نهایت هستن
بنظرم نقش باور لیاقت به خوبی اینجا مشهوده ، برای مثال افرادی که باور لیاقت بالایی دارن معمولا به کم راضی نمیشن پس خیلی مهمه که تو این مسیر هربار به خودمون یادآوری کنیم که بابا من لایق بهترینش هستم ، من این موضوع رو به خوبی در استاد در فایل 3 برابر کردن درامد و سایر فایل ها دیدم ، البته این موضوع به معنای لذت نبردن از نعمت های کنونی نیست ؛ به این معناست که من شاد باشم و بابت داشته های الانم راضی باشم اما در عین حال بدونم که خدا برای من بی نهایت نعمت دیگه هم آماده کرده و توقف نشم
(کار کردن روی باور قناعت ، کمبود و لیاقت بسیار بسیار کمک کننده است)
من مریم جان دوست داشتنم و استاد عزیزم رو بسیار بسیار تحسین میکنم ، بارها در فایل های مختلف میگفتند که هر روز تایم بسیاری رو راجع به قانون باهم صحبت میکنن اما من الان تازه فهمیدم که به چه علتِ
به این دلیلِ که حرف زدن راجع به قانون خودش دادن ورودی مثبت به ذهن هست و باعث تقویت ایمان و کنترل ذهن میشه
حتی جالبه بگم بهتون که من تا همین چند روز پیش به شدتتت ذهنم خاطرات منفی رو مرور میکرد ،گفت و گوی درونی ذهنم و افکار منفی در من خیلی زیاد شده بود اما با تقویت ایمانم و فکر کردن به نحوه قانون ، باورتون میشه به سکوت ذهنی رسیدم؟ باورتون میشه احساس خوب ، احساس ارزشمندی و باورهای خوب در ذهنم تقویت شد…
اما باید بگم که اینطور هم نیست که به سکوت مطلق ذهنی رسیدم ، ذهن من تا قبل از حل این موضوع اگه روز هزارتا فکر منفی داشت الان شده 10 فکر منفی در این حد کم…
خوبی این فکر کردن به قانون همینه که تو به علت تقویت ایمانت ناخودآگاه طبق قانون عمل میکنی و به راحتی شادی ، احساس خوب ، ارامش در وجودت جاری میشه و حتی عالی تر اینکه به راحتی صدای الهامات رو میشنوی
اما با هربار کار کردن بهتر میشی ، حالا اینکه چقدر بهتر شی بستگی به میزان عمل تو داره در این موضوع
پس اقا بیاید قبل از نوشتن خواسته ها ، باورسازی و این موضوعات روی ایمانتون کار کنید
موضوع مهم دیگه هم اینه که وقتی که ما قانون رو درک کنیم و به مرحله ی ایمان به قوانین خدا برسیم دیگه کار کردن روی باورها ، پیدا کردن ترمزهامون ، داشتن احساس رهایی و در کل عمل به تمرینات برامون سخت نیست و نسبت بهش مقاومت نداریم و ما فقط و فقط لذت میبریم از عمل کردن و فهم و درک قانون ، دیگه تمرینات رو با جون و دل و ایمان به اینکه میشود انجام میدیم
و اگر هم نشد به قانون شک نمیکنیم بلکه میایم اون ترمزی که در ما اشکال داره که جلوی ورود برکات الهی رو گرفته رو پیدا میکنیم و اصلاحش میکنیم
و یک خبر خوب هم هست و اون اینه که به میزان ایمانتون دریافت میکنید
من در یک بازه زمانی که خدمتتون عرض کردم اول متنم که به شدت روی ایمان به قانون کار میکردم
شاید باورتون نشه یک خواسته در دلم شکل میگرفت چند لحظه بعدش اجابت میشد ، اون خواسته ی من با اینکه قبلا برام بزرگ بود اما به راحتی با درخواست چند دقیقه یا چند لحظه بعدش اجابت میشد ، دلیلش هم اینه که وقتی ایمان داشته باشید به اجابت شما ترمزی ندارید و اون خواسته به راحتی اجابت میشه (که دیگه باتوجه به تجربیاتم تایم اجابت شدن هم بستگی به میزان ایمان داره از نظرم ، ایمان ما هم هیچوقت صد نیست با هربار کار کردن میتونه قوی تر شه.)
یک نکته دیگه هم که یادم اومد این بود که حتی برای بحث باورسازی دیگه نیازی نیست خودتون رو اذیت کنید که باور کنید مثلا اینکه ارزشمند هستید چون وقتی ذهن مقاومتش بهتره بگم هربار کمتر بشه اون باور راحت تر در ذهنتون قوی میشه
که راه از بین رفتن مقاومت هم ایمان به آنچه که خدا گفته هست
میدونید من متوجه شدم که حتی ایمانم هم به قرآن ضعیف بوده ، و اگر ضعیف نبود سوال در اینه که چرا نمیتونستم بهش عمل کنم؟!
تا اینکه اومدم ایه های قران هم به خودم توضیح دادم که مثلا وقتی خدا بارها و بارها گفته غمگین نباش ، چرا گفته؟
معصومه نتایجت رو به یاد بیاور وقتی که شاد بودی و غمگین بودی
وقتی که اعراض کردی و اعراض نکردی
الهی شکرت واقعا
شکرت بابت اینکه این نکات طلایی رو بهم گفتی که بنویسم
خدا رو شکر…
واقعا احساس میکنم همین موضوع به شدت مدارم رو بالا برد و احساس خوب رو در وجودم بیشتر کرد ، احساس خوبی که وابسته به عوامل بیرونی نیست
خیلیییی خیلیییی خوشحالم راستش
بالاخره به لطف خدا تونستم این موضوع رو هم حل کنم
اما بریم سراغ بحث حجاب در قران
راستش من اولین بار این ویس ها رو شهریور 1401 گوش دادم ، اما الان تازه یکم بهتر فهمیدم اصل قضیه چیه(چون مقاومت های ذهنم کمتر شده.)
میدونید من شرک و توحید رو به خاطر مقاومت های ذهنم به شکل دیگری درک کرده بودم
و حتی موضوعات دیگه
میدونستم درست چیه ، اما در عمل جور دیگه ای بودم
مثلا در بحث شرک فکر میکردم تو باید بری به طرف بگی من ازت نمیترسم یا یجوری باهاش بحث کنی و بهش ثابت کنی که ازش نمیترسی و اینطوری یعنی تو توحیدی هستی
درحالی که توحید یعنی تو در ذهنت ایمان داشته باشی که صاحب قدرت فقط خداست
اتفاقا وقتی به این موضوع ایمان داشته باشی دیگه با بقیه هم بحث نمیکنی ، تمرکزت رو میزاری روی خوبی ها چون ایمااااننننن داری خدا حواسش هست و پشتیبان توعه و همه چیز به نفع تو هست
یا مثلا فکر میکردم در بحث احترام به خود باید بری بحث کنی با اون هایی که بهت احترام نمیزارن
درحالی که این تو هستی که با خودت اونجور که شایسته هست رفتار نمیکنی ، احترام گذاشتن به خود هم فقط در استفاده از کلمات خوب و زیبا تعبیر نمیشه
بلکه:
احترام به خودم یعنی چقدر برای احساس خوبم ارزش قائلم؟
چقدر برای ذهنم ارزش قائلم؟ چقدر حرف بقیه برام مهمه؟
چقدر با خودم صادقم؟
چقدر با خودم دوستم؟ جایی که خطایی کردم خودم رو سرزنش میکنم یا مثل یک دوست اول میام خودمو آروم میکنم و بعد به خودم کمک میکنم؟
آیا میزارم از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم؟ یا دائم در تشویش ، نگرانی و استرس هستم؟
چقدر با خودم در صلحم؟
چقدر از خودم رضایت دارم یا دائما دارم از خودم گله و شکایت میکنم؟
در طول روز چقدر به نکته های مثبت خودم توجه میکنم چقدر به اشکالاتم؟
اصلا به خودم استراحت میدم؟
یا چقدر نظر و رضایت دیگران برام مهمه و خودم رو نادیده میگیرم؟
و نکته مهم بعدی اینکه آقا به هرحال ما انسان هستیم گاهی ممکنه فرکانس های بعد هم بفرستیم ، نیایم و خودمون رو سرزنش نکنیم ، نیایم توجه نکنیم به اتفاقات منفی…خودمون و فرکانس بدمون رو ببخشیم ، ممکنه بی احترامی گاهی به وجود بیاد اما توجه تو باعث میشه که اون ادامه دار بشه و بعد هم اصلا اون حرف راجع به تو نیست ، اون فرد درون تهی و زشت خودش رو اومده به نمایش گذاشته ، یادت باشه دیدگاه تو راجع به خودته که مهمه
اگر که تو حرف بقیه برات مهمه و به خودت بگیری یعنی تو هم باهاشون موافقی ، اما اگر برات مهم باشه یعنی اصلا اون حرف به تو ارتباطی نداره
و از این قبیل کج فهمی ها که نیازه یک کامبک داشته باشم با درک قانون و ببینم کجاها برعکس عمل میکنم
خب راجع حجاب هم باید بگم که من از بچگی تقریبا از سن 6 ، 7 سالگی اکثرا باید روسری میپوشیدم که دیگه بعد از مدتی هم چادر پوشیدم و بعد از ورود به این مسیر راستش من فکر میکردم که این شرکِ که من به قانون کشور عمل میکنم و من باید مطابق میل خودم عمل کنم و کلا بیخیالِ قانون کشور باشم
هربار که به سبک خودم میخواستم باشم با کلی تضاد مواجه میشدم ، مخصوصا پدرم که بسیار مذهبی هستن
و من میگفتم حتما اشکال از منه
دائم روی باورهای توحیدیم کار میکردم ولی در این موضوع نتیجه ای که میخواستم رو نمیگرفتم تا اینکه کلی با خودم فکر کردم که چرا باید اینطور باشه
و امروز به جوابش رسیدم براساس درک آیه های قران و خوندن کامنت بچه ها که آقا باید براساس جایی که هستید حجابتون رو انتخاب کنید تا مورد آزار و اذیت قرار نگیرید…و این ربطی هم به شرک نداره
حالا این آزار و اذیت هم به این معنا نیست که کسی بتونه شما رو اذیت کنه ، اولا که هیچکس هیچ قدرتی نداره مگر اینکه ما بهش قدرت بدیم و از نظر من بحث کردن و جنگیدن هم خودش از این ریشه میاد که من باور کردم کسی در بیرون از من قدرت گرفتن حقم رو داره پس بیام باهاش بجنگم و حقم رو بگیرم
حتی اگر که من فکر میکنم حق من جای بهتریست خب روی خودم کار کنم که به جای بهتری هدایت شم به همین سادگی (من قبلا فکر میکردم که میتونم با فرکانس هام قوانین کشورم رو تغییر بدم درحالی که اینطور نیست ، قوانین کشورم براساسِ کلِ فرکانس های مردم کشوره نه فقط من ، پس بهتره خودمو تغییر بدم تا به جای بهتر هدایت شم)
دوما اینکه به این معناست که خودت از لحاظ فکری در آرامش باشی که اینطوری به خودم و آرامش ذهنی و فکریم احترام میزارم در کنارش به قوانین محل زندگیم هم احترام میزارم
میدونید ما باید در ذهنمون خدا رو باور کنیم و قدرت رو از غیر خدا بگیریم…نیازی به ثابت کردنش به بقیه نیست ، که من توحیدی هستم و از قبیل اینجور اداهای توخالی…
در رابطه با تغییر رفتار ها ، رفتارهای ما هم فقط وقتی تغییر میکنه که به درستی اون باور در ذهنمون شکل بگیره یعنی نیازی به ادا در اوردن یا الکی عمل کردن نیست، نباید الکی خودمونو گول بزنیم ، چون در نتایجمون کاملا مشهوده که باورهامون همونن هنوز…این خودش خیلی مهمه که درک کنیم اگر که رفتارما تغییر نکرده یعنی اینکه باورهامون تغییر نکرده و پشت اون باور ایمانی نیست برای همین باید با دلیل منطق و تکرار اون باور رو تثبیت کنیم و به مرحله ایمان به باور برسونیمش تا نتایج عالی بگیریم و تغییرمون رو ببینیم
اما در رابطه با حجاب چیزی که میخوام بگم اینه که وقتی تو بیای این رو درک کنی و با بقیه به صلح برسی اول از همه خودت به آرامش میرسی ، دوم اینکه با تقویت باورهات و توجه بر نکات مثبت هدایت میشی به جاهای بهتر…
اتفاقا اینطوری وقتی که تمرکزت رو بزاری روی خوبی های اطرافت و با جهان اطرافت و ادم ها در صلح باشی و از همین جایی که هستی لذت ببری به جای خوب هدایت میشی
که این رفتار یعنی توجه بر نکات مثبت ، از نظرم خودش شکرگزاریه که ظرف دریافت نعمت رو بزرگتر میکنه
و اگر هم ناسپاس باشی همینی هم که هست ازت گرفته میشه و این قانون خداونده که بارها و بارها راجع بهش در قرآن گفته
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
پس وظیفه من اینه که باتوجه به این شهر و کشوری که در اون هستم یک حجاب معقول برای خودم انتخاب کنم ، و این به این معنا هم نیست که خودمو اذیت کنم ، باید یک پوششی باشه که برای خودم راحت باشه و در عین حال موافق قوانین کشورم باشه و اینطکر میتونم لذت بیشتری رو تجربه کنم
میدونید واقعا خیلی خیلی نکات ارزشمندی رو نوشتم و از خدای هادیم ممنونم که اینقدر زیبا کمکم کرد که واقعا درککک کنم این نکات رو
خیلی خیلی خوشحالم
واقعا خدا رو شکر
خدای مهربونم عااااشقتمممم الله م ، شکرت که همیشه کمکم میکنی که قانون رو عالی تر درک کنم
و از خود عزیزم سپاسگزارم بابت اسمترارش در این مسیر و سعی به عملم از این اگاهی ها
الهی شکرت
از استاد عزیزم که اینقدر با عشق برامون وقت میزارن صمیمانه و از ته قلبم متشکرم
از مریم جون دوست داشتنی و قشنگم که خیلیییی خیلیییی برام عزیزن مثل خواهر خودم و اینقدر قشنگ برای این سایت بهشتی تایم میزارن سپاسگزارم
و از شما دوست های قشنگم بابت خوندن کامنتم متشکرم
الهی که تمام لحظاتتون پر از حس شور و شعف یکی شدن با خدا باشه
براتون بهترین ها رو میخوام
خیلی دوستون دارم و عاشقتونمممم
سلام به دوست های نازنینم
من یک بار دیگه اومدم و کامنتم رو مطالعه کردم و متوجه شدم یک جاهایی غلط املایی داره
راستش اونقدر متصل بودم به الهام الله که اصلا دقت نکردم ، فقط به من گفته میشد و من می نوشتم
خواستم یه جایی از متنم رو که اشتباه تایپی بود اصلاح کنم که دچاره ابهام نشید ، البته من فکر میکنم کسانی که در مسیر باشن خودشون متوجه میشن و نیازی حالا به توضیح بیشتر نیست
“از نظر من گاهی بی توجهی به تضادها هم حتی باعث حل اون موضوع نمیشه ، باید ریشه یابی کنیم علت اون تضاد رو و حلش کنیم و حتی این موضوع برای مقاومت ذهن هم از نظر من صدق میکنه…من قبلا فکر میکردم که گوش دادن مداوم فایل ها باعث میشه که مقامت ذهنم نسبت به قانون و صحبت های استاد از بین بره در حالی که اینطور نیست! ”
موفق باشید