بررسی حجاب در قرآن | قسمت 6

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار خدیجه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام الله مهربان و هدایتگر

سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم و سلام به همکلاسیهای مکتب عشق

استاد نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم بخاطر این سری فایلهای حجاب و اینهمه سخاوت و بزرگواری که به خرج دادین و سه ساعت وقت گذاشتین و ابن فایل بی نهایت ارزشمند رو آماده کردین.

استاد جانم نمیدونم چی بگم بازم از کج فهمی خودم. از عجول بودنهام و از فکر نکردنهام.

خدایا شکرت که هر روز راه رو برام روشنتر می کنی.

استاد اوایل که شنیدم شما در مورد حجاب و نداشتن عذاب گفتین یه سرچی کردم و دیدم خب آره عذاب مذابی براش نیومده و به خیال خودم تصمیم گرفتم از قید و بندها خودمو رها کنم و یه جورایی فکر میکردم این یه جور کار کردن روی عزت نفسه که نظر دیگران برات مهم نباشه و اونجوری که دلت میخواد لباس بپوشی. ولی خدا رو شکر همیشه یه ندایی ته تهای وجودم بود که منو از اینکه فراتر برم منع میکرد.

امروز فهمیدم اونی که من فهمیده بودم بازم کج بوده. و همون خدایی که ته وجودم منو منع میکرد این فایلو برام آماده کرد تا بفهمم کجا رو دارم اشتباه میرم. امرور فهمیدم اینکه نظر دیگران رو تو زندگیت اهمیت ندی یه طرفه و اینکه بخوای فرای عرف جامعه ای که توش بزرگ شدی رفتار کنی یه طرف دیگه. اون یه جور آزادی و سبکبالی برات میاره ولی این یه جور دردسر و گرفتاری. استاد عاشقتم که اینقددددرررر زیبا با مثال یه جوری منطق حرفو میرسونی که هیچ شک و شبهه ای توش نمیمونه، اینکه برای اینکه خار پامو اذیت نکنه کفش بپوشم، اینکه برای اینکه سرما نخورم لباس بپوشم، اینکه برای اینکه پشه نیشم نزنه ژل استفاده کنم، اینکه برای هر کاری از عقلم استفاده کنم، خود خدا اینهمه تو قرآن میگه لعلکم تعقلون، اما ما اینقدر عادت کردیم که حرفها رو دیکته شده بپذیریم که هیچوقت تعقل نکردیم، استاد عاشقتم که تو این فایلها هم قانون تکاملو در نظر گرفتین و آروم آروم ذهنهای ما رو جوری پیش آوردین تا این آخر با منطق و با تحقیقهایی که این چند روزه کردیم بدون هیچ مقاومتی بحث حجاب رو بپذیریم. یعنی استاد به استادی شما تو دنیا پیدا نمیشه بخدا

اینا رو برای خودم مینویسم تا مروری بشه به اونچه آموختم…..

اول رفتیم سراغ آیه ۳۱سوره نور

وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

فهمیدم که

✅زن و مرد تو مساله حجاب یکی هستن، اگه به مرد گفته شده نگاهتو حفظ کن به زن هم گفته شده

✅ زنان باید زینتهاشون رو فقط پیش محارمشون آشکار کنن،

✅ زینت زنان چیه؟

طبق آیاتی که دنبال کردیم فهمیدم زینت یه جنبه فیزیکی داره که وقتی به یه زمینه ای اضافه بشه اونو زیباتر می کنه، مثل درختان و سبزه ها برای زمین، مثل ستارگان برای آسمان، و…..

و یه جنبه غیر فیزیکی داره که میشه اعمال و حرکاتی که چیزی رو زیباتر می کنه

پس زینت زن اینجوری که من فهمیدم میشه وسایل و زیور آلاتی که برای زیباتر شدن استفاده می کنه که میشه جنبه فیزیکیش و رقص و قر ریختنهاشم میشه جنبه غیر فیزیکیش

✅ یه چیز دیگه که تو آیات با ریشه زین بهش رسیدیم اسراف بود که برخلاف چیزی که به خوردمون داده بودن که آب کمه مصرف نکن، لامپ اضافی خاموش، گاز رو برای آیندگان حفظ کنیم و هزارتا از این چرت و پرتها، اسراف یعنی تجاوز از قوانین جهان، اسراف یعنی تو یه عالمه نعمت داشته باشی و بی معرفتی کنی، شکر نکنی، اسراف یعنی الکی برای مردم نسخه بپیچی و قانون خدا رو بپیچونی به نفع خودت، اسراف یعنی کج فهمی و خود خدا میگه کی گفته که نعمتهایی که من براتون از زمین و آسمون میفرستم حرامه، بخورید و بیاشامید و در مورد نظر دادن برای فوانین من لطفا اسراف نکنید……

آیه بعدی آیه ۵۹ سوره احزاب

یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا

که خداوند دستور میده که پوشش تون رو روی خودتون بندازین تا شناخته بشین و اذیت نشین.

یعنی از این مهربونترم داریم، چی فکر میکردیم و چی میشنویم حالا. یه خدای متعصب بد عنق که منتظر بود یه لاخ موی ما بیاد بیرون از همون یه لاخ آویزونمون کنه همون خدا حالا میگه برای اینکه اذیت نشی.

استاد چی بگم از این درسهای خداشناسی از هر جاش میگیری تهش میرسونی به یه خدای مهربون که یه ذره خطا در سیستمش نیست بر عکس همه جاها که یه خدایی تحویل آدم میدن که از صدتا چنگیز و مغول و فرعون و …‌ بدتره. یه خدای وهاب و بخشنده که به خودش واجب کرده که منو هدایت کنه در مسیری که خودم بخوام‌. و من تا عمر دارم مسیر توحید رو ادامه میدم انشاالله،

خدارو شکر که هر روز داره مسیرم برام روشنتر و واضحتر میشه.

این درکی بود که الان داشتم و ردپایی که امروز باید بجا میزاشتم و قطعا بازم از این بهتر میشم چون من در مسیر بهبودم.

استاد و مریم عزیزم بی نهایت سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایلهای به ظاهر رایگان که حکم گنج رو دارن♥️♥️

خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم هدایتم کن الله مهربانم♥️♥️

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.


بررسی حجاب در قرآن | قسمت 1

بررسی حجاب در قرآن | قسمت 2

بررسی حجاب در قرآن | قسمت 3

بررسی حجاب در قرآن | قسمت 4

بررسی حجاب در قرآن | قسمت 5

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    385MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی بررسی حجاب در قرآن | قسمت 6
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

353 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زری» در این صفحه: 4
  1. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 772 روز

    به نام خدا

    سلام

    استاد اون زمان که تازه باهاتون آشنا شده بودم و خیلی توی مسائل حاشیه ای هم بودم و خیلی مقاومت داشتم نسبت به حرفهاتون ،وقتی که این فایلو شنیدم اصلا برام منطقی نیومد چون شماهم یه جورایی داشتین میگفتین اونجایی که هستی باید همون پوششو داشته باشی در صورتی که من فکر میکردم ته این مجموعه فایلها میاین اثبات میکنین که باید بی حجاب باشی و هرجور دلت میخواد لباس بپوشی ولی موضوع کاملا برعکس شد و یه سوال تو وجودم شکل گرفت که اوکی همه حرفهاتون قبول

    ولی حالا منی که این خواسته رو دارم که راحت لباس بپوشم لباسهای دلخواهمو بپوشم راحت برم بیرون تو هوای گرم لباسای خنک بپوشم توی سفر لباسای آزادانه بپوشم

    و با شرایط زندگی الانم و جایی که توش زندگی میکنم که عرف اینجا فقط و فقط چادره یعنی این شهری که من توش هستم همه خانمها و دخترا باید چادر بپوشن

    حالا یه آدمی با این خواسته و این عرف جامعه چیکار باید بکنه

    الان تکلیف چیه

    یعنی اون زمان اصلا حرفهاتونو نشنیدم و تو مخم نرفت و همش به این فکر میکردم که خوب حالا کسی که تو یه جامعه بسته زندگی میکنه یعنی باید تا آخر عمر محکوم باشه به همین پوشش و این عرف اینکه نشد عدالت

    خلاصه که با همون نگاه قبلی که داشتم میخواستم حرفهاتونو واسه خودم قابل درک کنم که نتونستم و رهاش کردم البته خودمو اصلا سرزنش نمیکنم چون اون زمان من پر بودم از احساس ناامیدی و افسردگی و نفرت و قدرت درک و فهم خیلی خیلی کمی نسبت به قانون داشتم و اصلا چیزی ازش نمیدونستم

    اما الان بعد از تقریبا دوسال و دوباره مرور شدنش کاملا حرفها برام منطقی و قابل درک بود

    و همون لحظه که به یاد سوال دوسال پیشم افتادم جوابش برام خیلی واضح بود

    اینکه ما تجربیاتمون طبق مداریه که داریم توش زندگی میکنیم

    چطور یه آدم از یه محله فقیر و پایین شهر هدایت میشه به یه جای بهتر و ثروتمند تر یا یه کشور ثروتمند تر

    چطوری یه آدم از یه تاکسی دنده آرژانتینی هدایت میشه به چندتا ماشین و موتور و آروی و.‌…

    چطوری اطرافیانمون تغییر میکنن

    چطور وقتی به زیباییها توجه میکنیم هدایت میشیم بهش

    چطور وقتی به جاهای تمیز توجه میکنیم هدایت میشیم به جاهای تمیز تر

    خوب وقتی که راه و مسیر خودتو بری وقتی که توجه کنی به چیزهایی که احساس خوبی بهت میده وقتی سپاسگزار نعمتهات باشی وقتی سعی کنی شرایطو بپذیری و از همونجایی که هستی تمرکزتو بزاری روی خودت و رشد کنی میبینی که چطور پله پله و آروم آروم دقیقا با یک روند تکاملی هدایت میشی به جایی که بتونی پوشش دلخواهتو داشته باشی

    مثل خانوم شایسته مثل استاد مثل بینهایت آدمی که مهاجرت کردن به یه جای آزادتر

    یه نقل قول خیلی دوست داشتنی از دوره عزت نفس بگم

    وقتی داشتم به جلسه اول گوش میدادم از کله اون یک ساعتو خورده ای من فقط یه جمله رو شنیدم

    انگار خدا منو هدایتم کرد به خرید اون دوره فقط برای شنیدن همین یک جمله دقیقا این جمله اون چیزی بود که من باید میشنیدم

    نمیتونی با نارضایتی از شرایط الانت اونو تغییرش بدی

    این جمله مثل بیگ بنگ بود برای من

    من شکرگزاری میکردم

    ولی احساس رضایت داشتن خیلی متفاوته با احساس سپاسگزاری اون رسیدن به لعلک ترضی خیلی حس متفاوتی در تو ایجاد میکنی

    اینکه فیلم درنیاری نخوای خودتو گول بزنی که اره خداروشکر واسه فلان چیز

    نه نه

    حس رضایت مثله اون آب خنکه بعد از حمامه مثل خوردن یه قهوه تو بارونه مثل رفتن زیر کرسی تو هوای برفیه

    میدونی یه حس خیلی لطیفه ولی نه فقط واسه اون لحظات، حسی که تو نسبت به همه چیز این دیدگاه رو داشته باشی

    همون حسو موقع کامنت نوشتن موقع استفاده از گوشیت از ماشینت از خونت از مسواک زدنت از حمام رفتنت از تک تک لحظات زندگیت حالا هرجوری که هست داشته باشی

    اونوقت لعلک ترضی میشی اونوقت واقعا به درجه رضایت رسیدی

    این حس واقعی وقتی در تو شکل بگیره واقعا رها میشی از هر قید و بندی از هر شکایتی از هر نق زدنی

    باید واقعا احساس درونی داشته باشی نسبت به اتفاقات اطرافت

    دنبال چی هستی؟منتظر چه اتفاقی هستی بیوفته که حال خوب داشته باشی؟این روزهایی که داره میگذره همش لحظات عمرته مثل یک چشم بهم زدن

    خدا نعمتهارو بهت داده تویی که هنوز به لعلک ترضی نرسیدی

    نعمتهایی که داری همین الان دارن زیر دست و پای روزمرگیت جولان میدن فارغ از اینکه یه روزی همشونو با عجز از خدا میخواستی

    پس رهاشو حتی از خودت و افکارت و لذت ببر از تک تک ثانیه هات که بهترین هدیه های خداوندن

    من وقتی که سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشتو میبینم و واکنش استاد و خانوم شایسته رو نسبت به اتفاقات و زیباییها میبینم که مثلا استاد از یه شبی که تو پارکینگ والمارت خوابیدن اینقدر تعریف میکنه که یه هوای خیلی عالی و دلپذیر و سکوت و آسمون پر ستاره و….

    تازه میفهمم حس رضایت داشتن یعنی چی لعلک ترضی شدن یعنی چی و چه شخصیتی داشتن تورو به لعلک ترضی میرسونه

    من روزهای بسیار زیادی رو با پای پیاده میرفتم بیرون مسیر های طولانی شاید 4_5ساعت پیاده روی میشد رفت و برگشتنم و همیشه از خدا میخواستم که خدایا بهم ماشین بده واسم یه ماشین برسون ولی اونقدر احساس لذت از همون پیاده روی داشتم و سپاسگزاری میکردم از پاهای سالمم چشمای سالمم از آزادی که دارم میتونم پیاده برم از مسیرهای زیبایی که طی میکنم از شنیدن صدای پرنده ها و اصلا شوق و ذوق داشتم واسه بیرون رفتن و پیاده روی کردن

    و بالاخره به وصال رسیدم خدا بهم یه ماشین داد خیلی رویاییییییی

    یعنی انگار بهترین ماشینو گلچین کرده برا من با اینکه یه پرایده ولی هرکسی پشتش میشینه چشماش گرد میشه که اینقدر روونه انگار پشت یه ماشین اتومات نشستی

    اگه از خوبیاش بخوام بگم که تا صبح باید بنویسم

    خلاصه میدونید کی بهش رسیدم؟

    دقیقا اون روزی که فایل عزت نفسو شنیدم و این مطلبو از توش درک کردم همون شب

    دقیقا جمله ای که اون روز تو دفترم نوشتم در کنار کلی جملات دیگه این بود که زری تو با احساس نارضایتی نمیتونی به ماشین برسی

    این موضوع کلید سوال دوسال پیش منه

    اگر میخوای پوشش دلخواهتو داشته باشی به احساس رضایت برس تا در زمان مناسب هدایت بشی به مکان و آدمهای مناسب

    نه تنها در موضوع پوشش بلکه در تمام جنبه های زندگیت باید شرایطتو هر اونچه که هست باکمال میل بپذیری و بادیدن نعمتهایی که در همون لحظه داری به احساس رضایت برسی اونوقت هم زندگی برات شیرین میشه و هم خیلی نرم و آروم به خواسته هات میرسی بدون اینکه متوجهشون بشی

    اونوقت کار تو میشه فقط لذت بردن و کار خداوند میشه انجام دادن کارها

    استاد ازتون بسیار سپاسگزارم واسه زمانی که میزارید و پایه های این سایتو با عشق بنا کردین و من هم با عشق بی نهایت هر روز صبح اولین کاری که میکنم چک کردن سایته

    اصلا من کار دیگه ای تو گوشیم ندارم فقط وقتی میام سراغ گوشیم که بخوام فایل گوش کنم یا بیام تو سایت

    و اطرافیانم همیشه در تعجبند میگن توکه اینستا نداری کلا تو شبکه های اجتماعی نیستی فیلم نمیبینی آهنگ گوش نمیدی کتاب نمیخونی تو مهمونیا نیستی پس چیکار میکنی دقیقا

    و جواب من فقط خنده‌ست و سکوت

    استاد بینهایت عاشقتونم و امیدوارم یه روز تو پرادایس ببینمتون

    عاشق این سایت و بچه ها و انرژی فوق‌ العادشم

    عاشق این زندگیم که هر روز صبح خدا گنجشکارو مامور میکنه بیان دم پنجره اتاقم چه چه بزنه و بیدارم کنن و من تو خواب وبیداری بخندم و بگم خدایا شکرت

    من عاشق اون خداییم که هرلحظه باهامه به فکرمه و روزی دهنده منه در صورتی که من الان 3 ماهه کار نکردم و مشتری نداشتم ولی خدا از بینهایت طریق از جایی که فکرشم نمیکنم رزق و روزیمو میرسونه واقعا این سه ماه من در ثروتمند ترین حالت ممکن زندگی خودم هستم موجودی حسابم در بالاترین حدش بوده و درحال رکورد زدنه پولهایی که من واقعا نمیدونم از کجا میاد شهریه کلاسام هزینه هاش خریدهام ….من واقعا نمیدونم این پولا از کجا میاد ولی اینو میدونم که این همون خداییه که وقتی من یه کودک ناتوان بودم شیر رو تو سینه های مادرم گزاشته واسم و از قبل رزق و روزیمو داده این همون خداییه که مارو بی نیاز کرده از هرکس و هرچیز مارو به حال خودمون رها نکرده مارو محتاج کسی نکرده و مارو بی نیاز کرده چطور عاشقش نباشیم چطور نعمتهامونو ببینیم و حالمون خوب نباشه¿

    نمیدونم من چطور قبلا اونجوری اونقدر بی تفاوت و بدون احساس زندگی میکردم ولی الان که طعم این زندگی لذیذ رو چشیدم به هیچ عنوان نمیتونم معاوضه کنم با هیچ چیز دیگه ای چون من الان احساس خوشبختی دارم و این یعنی همه چیز

    من عاشق خودمم عاشق تک تک لحظاتیم که سپری میشه

    خداروصدهزار مرتبه شکر

    عاشقتونم

    در پناه رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 772 روز

    به نام خدا

    به به سلاااااااام آقاعظیییییم

    چطورییین

    همون موقعی که نقطه آبی رو دیدم میدونستم که این لطف و محبت شماست

    بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    و از خداوندی که اینچنین از زبان انسانهای شریف و پرانرژی مثل شما بامن حرف میزنه و بهم احساس خوب میده

    آفا عظیم شما یه دونه ای

    اصلا یه سبک خاصی تو نوشته هاتون دارین که خیلی برام جالبه و منو مشتاق تر میکنه

    واقعا که شما فوقالعاده این

    ممنونم برای تمام کلمات محبت آمیزتون

    ممنونم که همیشه اینقد پرانرژی و بامعرفتین

    انشالله زندگیتون پر بشه از خیر و برکت و شادی

    لحظاتتون پر بشه از نزدیکی به خدا

    امیدوارم لعلک ترضی باشیم هممون

    درپناه خداوند باشیم

    عاشقتونم خیلی زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 772 روز

    به نام خدا

    سلاااااام به نقطه آبی درخشان و غافلگیر کننده

    سلام به آقاناصر عزیز

    ممنونم از لطف و محبتتون

    کامنتتون سراسر احساس خوب و عالی بود

    پر از جملاتی که واقعا ازتون یاد گرفتم و کلی روش تامل کردم

    احساس خوب پایه و اساس این جهانه من واقعا هرچقدرتو این مسیر جلوتر میرم از وابستگیم به اهداف و خواسته هام کمتر میشه

    و چسبیدن به اصل که همون احساس خوب و توحیده تو زندگیم بیشتر میشه

    و بیشتر درک میکنم که تمرکزمو باید روی چی بزارم و وقتمو چطور بگذرونم که عمرم به هدر نرفته باشه و این چند روزی که تو این دنیا هستم لذت ببرم

    امیدوارم که خدا هممونو هدایت کنه به درک اصل و اساس این جهان و اجرا کردنش در زندگیمون

    مهم نیست که الان ماشین دارین یا ندارین یا به هر دلیلی مجبور به فروشش شدین

    مهم اینه که هر لحظه بتونیم نعمتها و داشته های اون لحظمونو ببینیم و سپاسگزار باشیم اونوقت خدا چیزی بهمون میده که از شرایط قبلمونم بهتره

    مثالشو براتون میزنم از زندگی خودم

    من باشگاه بدنسازی میرفتم قبل از عید یه باشگاهی که خیلی خوب و عالی بود با شرایط و امکاناتی عالی

    ولی من آروم آروم اون شرایط برام عادی شد و ذهنم شروع کرد به بهونه آوردن و غر زدن از کوچکترین ناخواسته ای که اونجا میدید

    و علاوه بر اون توی تعطیلات عید من کاملا تمرکزم از سایت و کنترل ذهنم برداشته شد

    و اتفاقات بد پشت سرهم شروع شد اولیش بیمار شدنم بود

    و دومیش این بود که من به باشگاه دیگه ای هدایت شدم که شرایطش افتضاحححح بود و من اون لحظه ای که وارد باشگاه شدم تازه فهمیدم که اگر ناسپاس باشید نعمتهاتونو از دست میدین یعنی چی

    و گفتم اوکی عیب نداره من از همینجا شروع میکنم و ادامه میدم

    و شروع کردم به نوشتن نکات مثبتو سپاسگزاری و تحسین کردن اون باشگاه و آدمها و مربی هاش

    و اونقدر روی خودم کار کردم که دیگه واقعا هیچ نکته منفی توش نمیدیدم و اگه هم میدیدم به راحتی میتونستم نادیده بگیرمش

    و نتیجش این شد که بعد از یک ماه هدایت شدم به باشگاهی که خیلی خیلی بهتر از حتی اون باشگاه اولی بود

    و اونجا بود که من بازی رو یادگرفتم و سعی میکنم این قانون و این روندو توی همه چیز در زندگیم اجرا کنم

    انشالله شماهم خیر این موضوع در زندگیتون جاری میشه و خیلی زود صاحب بهترین ماشین و بهترین شرایط میشین

    واقعا برای خدا کاری نداره

    من عمرا فکرشو هم نمیکردم اینقدر زود ماشین دار بشم وقتی درآمد خودمو حساب میکردم میگفتم حتی اگه بتونم درآمدمو چند برابر هم بکنم چندسااال طول میکشه ولی گفتم اوکی عیب نداره

    به قول خودتون لذت بردنو نباید موکول کنم به چندسال دیگه باید از همین شرایطی که هست لذت ببرم همین پیاده روی کلی خیر و برکت وارد زندگی من میکنه

    (جوری که حتی الانم که ماشین دارم دلم واسه پیاده رفتن تنگ میشه و اگه هوا خوب باشه ترجیح میدم پیاده برم چون بیشتر میتونم زیبایی هارو ببینم )

    و خلاصه که خداوند بهتر از خودمون به نیاز ما آگاهه

    و انجام دادن کارها براش کاری نداره

    و در بهترین زمان و به بهترین شکل ممکن بهم ماشین رسوند

    و پدرم برام یه ماشین خرید جوری که خود پدرمم تعجب میکرد که پول این ماشین چجوری جور شد و من میخندیدم و میگفتم این رزق منه که فقط خداوند بهش آگاهه

    فقط خدارو باور کنید

    راجب خدا حرف میزنیم

    راجب یه آدم حرف نمیزنیماااا

    خدا …..خدایی که خالق و مالک و هدایتگر جهانه

    خدایی که احساس نداره یه روز بزنه بکشه و فرداش قربون صدقمون بره

    خدایی که مارو به حال خودمون رها نکرده و هممون کلی مثال داریم از زمان هایی که تو اوج نیازمندی و ناامیدی خدا به دادمون رسیده

    به مو میرسه ولی پاره نمیشه

    انالله و انا الیه الراجعون

    نگرانی معنایی نداره وقتی که جایگاه اصلی و ابدی من مشخصه

    فقط باورش کن فقط خودتو بسپار بهش میبینی که چطور کارها انجام میشه

    البته این کار واقعا اولش سخته کنترل ذهن واقعا اراده قوی ،تعهد و انگیزه لازم داره

    چون خدا گفته من به شیطان اجازه نجوا کردن و گمراه کردنو دادم تا جهنمو پر کنم از هرکسی که دنبالش میره و شیطانو سرپرست خودش میکنه

    با این اوصاف خیلی باید حواسمون جمع باشه که هرلحظه داریم به صدای خدا گوش میدیم یا شیطان

    ببخشید اگه کامنتم طولانی شد ولی دوست دارم جوری بنویسم که منظورمو برسونم

    امیدوارم که سعادت در دنیا و آخرت نصیبتون بشه و هر لحظتون با احساس خوب طی بشه

    امیدوارم جریانی از ثروت و نعمت و خوشبختی وارد زندگیتون بشه

    عاشقتونم

    در پناه رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 772 روز

    به نام خدا

    سلاممممم به پر انرژی ترین آقا عظیم دنیا

    از لطف و محبتتون خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم

    ممنونم برای تبریکتون

    واقعا نمیدونم چطور یک سال گذشت که وارد این سایت شدم

    یادمه اون زمان به شدت در تکاپوی این بودم که بتونم تو سایت عضو بشم

    بزرگترین مسئله اون زمان بود برای من و الان که بهش فکر میکنم چقدر خندم میگیره

    ممنون که بهم یادآوری کردین و باعث شدین اون روزها و تمام لحظات این یکسال و اتفاقات عالی و رشدی که داشتم مرور بشه

    ولی واقعا زمان و روزها مهم نیست به نظرم ما به میزان احساس خوبی که تجربه میکنیم میتونیم طعم زندگی رو بچشیم

    خداروشکر برای تک تک لحظاتی که احساس خوب داشتم و خودم بودم و خودش

    آقا عظیم ممنونم از خوش قلبیتون و تمام دعاهای قشنگتون امیدوارم همش وارد زندگی خودتون بشه و خیر و برکت زندگیتون رو پر کنه

    امیدوارم هممون روز به روز به خدا نزدیکتر بشیم این چیزیه که واقعا هرلحظه از صمیم قلبم از خدا میخوام چون میدونم هیچ چیزی مهم تر از این نیست

    عاشقتونم

    در پناه یکتا فرمانروای جهان

    یا رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: