بررسی حجاب در قرآن | قسمت 6 - صفحه 9

353 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    noorpods گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    جلابیب در قرآن

    عبارت قرآنی یدنین علیهن من جلابیبهن در آیه ۵۹ سوره احزاب دیگر عبارت قرآنی است که بارها مورد تحریف واقع شده است. عبارت مربوطه آشکارا به زنان مومن دستور داده تا از جلب نظر کردن خودداری کنند:

    یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ﴿الأحزاب: ۵٩﴾

    اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «بکاهند بر خویشتن از جلب نظر کردن هایشان. این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند نزدیکتر است، و الله آمرزنده مهربان است.

    جلابیب از ریشه جل و مشتق جلب شکل گرفته است و در آیات قرآنی کارکرد آن مشخص است:

    وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿الإسراء: ۶۴﴾

    و از ایشان هر که را توانستى با آواى خود بسوی خود جلب کن و با سواران و پیادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده»، و شیطان جز فریب به آنها وعده نمى‌دهد.

    یدنین در قرآن

    «أدنی» به شکل صفت تفضیلی کمتر در آیات متفاوت در مقابل کلمات زیر قرار گرفته است:

    «خیر» (۲،۶۱) کیفیت غذا؛ «اکثر» (۵۸،۷) تعداد افراد ؛ «أکبر» (۳۲،۲۱) شدت عذاب؛ اسمی برای دنیا در برابر«آخرت» (۷،۱۶۹) ؛«أقصی» در مورد مسافت (۳۰،۳) ،؛ بمعنی «کمتر» در « ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى » (۵۳،۸،۹)

    در تمام آیات فوق «أدنی» به تنهایی معنی خاصی ندارد و فقط معنی کمتر می دهد که این صفت تفضیلی کمتر در جمله معنی میگیرد و کلمه “یدنین” که از این ریشه گرفته شده به معنی کاهش دادن و فروهشتن یا کاهیدن است. بنابراین در صورت برداشت جلباب به معنی چادر اینگونه معنی میشود که چادرهایشان را کاهش دهند.

    پس مشتق جلب به معنای جلب کردن است و جلابیب رفتارهایی است که زنان برای تحریک و تهییج مردان از خود بروز می دهند. اینکه برخی آیه ۵۹ سوره احزاب را تحریف کرده و از جلابیب چادر و مقنعه ساخته اند نشان میدهد که ایشان هیچ تمایلی برای رجوع به قرآن و بررسی مشتقات جل و جلب در قرآن ندارند و بنابراین تحلیل و ادعایشان باطل و بی اساس است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فاطمه نظافت گفته:
    مدت عضویت: 2189 روز

    سلام استادجان من توشهرقم زندگی میکنم والحق که زدی توخال خیلی قشنگ همه چیزروواضح گفتیدمن تواین شهرم البته مثل اون زمان که شمابودیدنیست پوشش زنهاآزادترشده ولی من میشنوم که مردم پشت سرهمون زنهاکه پوششون روآزادترکردن چقدرحرفهای نامربوط میزنن وباعث ازارشون میشن وچقدرتهمتهاکه فقط بخاطرنوع پوششون بهشون میزن درصورتی که من خیلی هاشون رومیشنایم خانمهای بااخلاق وخوبی هستن وچقدرزیباگفتیدکه زن عاقل اونیکه باعث ازارخودش نشه خانواده همسرمن خیلی به پوشش گیرمیدن ومن همیشه بحث داشتم سراین قضیه ودوستداشتم آزادترباشم وخیلی وقتهابخاطرهمین حرفهامنع میشدم والان چقدرخوب همه چیزروفهمیدم وجواب بزرگترین سوالم روگرفتم وچقدرتوروابطم کمک میکنه بهم استادهرچی میریم جلوبه شمااطمینانم بیشترمیشه من فکرمیکردم شمابحث حجاب روکردیدآخرش میخواهیدبه یه گروهی بدوبیراه بگیداماچقدرقشنگ گفتیدزن عاقل اونیکه باعرف جامعی که توشه پیش بره که موردازارقرارنگیره خداروشکرمیکنم بالاخره این موضوع رودرک کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    عدنان حسین پور گفته:
    مدت عضویت: 3809 روز

    استاد عزیزم. بشدت لذت بردم. اصلا دید من رو عوض کرد از حجاب و قران. ممنون که وقت گذاشتین و رایگانش کردین . واقعا حاضر بودم تا یک میلیون هزینه بدم واسه فایلاتون

    ممنون ممنون ممنون یک دنیااآاااااااآااآآااآآآ

    بازهم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ناجی گفته:
    مدت عضویت: 2211 روز

    پوشش برای خود ماست و اینکه اذیت نشیم . به نظرم خود خانوم ها به طور فطری میدونن که چه نوع پوششی متعارف هست. حالا مثلا یک خانم چادری هم به ندرت با چادر میره کوه یا پیاده روی یا دوچرخه سواری و مواقع دیگه ای که سختش هست چادر ،سعی میکنه مانتو و روسری مناسب بپوشه منظورم اینه که در کشور خودمون هم عوض میشه پوشش حالا اگه کشور غیر مسلمان هم باشه همین حالت هست دیگه . با این توضیحات که دادین جناب عباس منش اتفاقا حجاب رو بیشتر به نظرم رعایت میکنن خانوم ها ،چون بدون جبهه گیری و به قول خودتون منطقی و از نگاه قرآن پرداختین به موضوع. تشکر میکنم بابت وقتی که گذاشتید و همه موارد آیات قرآنی رو مرور کردید . امیدوارم مصداق ایه قل رب زدنی علما باشید و هنگام مطالعه آیات علم خدایی به کمکتون بیاد تا همیشه بتونید مفهوم آیات رو اون طور که واقعا درسته انتقال بدید . خدا پشت و پناهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    الهه رنجبرمحبی گفته:
    مدت عضویت: 2625 روز

    بنام خداوند هدایتگر

    سلام استاد عزیزم و مریم جان♥️♥️♥️♥️

    سلام دوستان هم فرکانسی♥️♥️♥️

    چقدر این فایل ها آگهی داشت

    من اینکه هر خانم یا اقا خودش تعیین می کنه که چه پوشش داشته باشه چی دوست داره خیلی زیبا بود

    اگه من میخوام از عدم عزت نفسم بیام جلب توجه کنم اشکال نداره می تونم اینکار انجام بده گناه هم نداره که بعدا بخوام توبه کنم

    ولی اگه من اینقدر رشد کردم که منتظر تایید دیگران نباشم خب پوشش مناسبی می پوشم که آرامشم بیشتر باشه امنیت داشته باشم

    وقتی صلح درونی باشه و برای خودت زندگی کنی و برای خودت لذت ببری دیگه خیلی از این کارها رو انجام نمیدی

    من یک دوره از زندگیم بدونه آرایش بیرون نمی رفتم و اگه بهم می گفتن چرا آرایش کردی می گفتم برای دل خودم

    آقایون چشماشون درویش کنند به من چه😉😉😉😉😉

    ولی الان تنها لوازم آرایشی من یک کرم ضد آفتاب

    وقتی من خودم دوست داشته باشم

    و منتظر دوست داشته شدن از بیرون نباشم پس ناآگاهانه هیچ کدوم از اینکار ها رو انجام نمیدم

    د واقع شخصیت من تغییر می کنه

    و حس خوب

    انگیزه

    وعزت نفس

    توجه

    تحسین

    و…..

    همه اینا رو درون خودم دارم و خودم ظرف وجودم پر از اینها

    وقتی راه میرم صحبت می کنم ارتباط برقرار می کنم بخاطر تکمیل بودنم به چیزهای خوب همه تحسین می کنند

    افراد چیزی درون من می بینند که خودم از قبل درون خودم رشد دادم

    خودم تعیین میکنم من چی میخوام و باید چیکار کنم

    خودم میگم الان سرشار از عزت نفسم

    یا کمبود

    هرچقدر در مورد این فایل توضیح بدیم کم

    نیاز این فایل بارها و بارها نگاه کنیم فقط بخاطر اینکه بدونیم کجایی جهان قرار گرفتیم

    و چی از جهان میخوایم

    استاد چقدر این فایل شما آگاهی داشت علاوه بر حجاب شما یکبار دیگه عزت نفس و برای من تکراررکردید

    عاشقتونم که با سخاوت تمام آگاهی های که دارید دراختیار ما قرار میدید

    عاشقتونم

    🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰

    بخدای خوب و هدایتگر جهان می سپارمتون🌺🌺🌺🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    زهرا علی آبادی گفته:
    مدت عضویت: 1410 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان گلم

    ترجمه منطقی و قابل قبولی بود و منم قبول دارم

    ولی به نظر من حجاب به تنهایی باعث نمیشه که مورد اذیت و آزار مردهای هوس ران قرار نگیری چون بودن دخترانی که حتی چادری و با حجاب بودن و پسرها یا مردها مورد اذیت و آزارشون قرار دادن حالا این اذیت و آزار میتونه کلامی یا فیزیکی و… بوده باشه.

    به نظر من درسته باید با عرف جامعه بیایی بیرون یا جلوی نامحرم با عرف جامعه ای که هستی اون طور پوشش داشته باشی ولی به نظر من از عرف جامعه جلوتر باید چه دختر چه پسر باید ذهنشون کنترل کنن حالا من در مورد دخترا میگم چون نمیدونم مغز پسرا چه طوری؟😂

    این اذیت شدنه بیشتر توسط قانون جذب و ارتعاشات اتفاق میفته دختری که نیاز به توجه داره خودآگاه یا نا خودآگاه باید اون نیاز به توجهش رو ارضا کنه حالا با نمایش زیبایش و… و یه وقتی هست یه دختری کاملا با حجابه مثلا فرض کنید چادر مشکی ساق دست و مغنه مشکیو و همه چی تموم حجاب میگیره ولی چون یه سری نیازهاش برآورده نشده با ارتعاشی که میفرسته اون پسر هیزه یا اون لمسه یا اون نگاه شهوت آلوده و ….. رو دریافت میکنه چون تمام وجودش اونو میطلبه و میخواد و طبق قانون جذب و ارتعاشاتش اونو دریافت میکنه و قانون جذب و ارتعاش دیگه نگاه نمیکنه که چادری هستی یا مانتویی و مثلا بگه خب این حجابش کامله و حتی یه آرایشم تو صورتشم نداره پس بزار ارتعاشش رو جواب ندم جواب ارتعاشش رو میگیره و یه سری اذیت ها که چه دخترا چه پسرا دریافت میکنن واسه خاطر ترس ها و باورهای اشتباهشونه که از بچگی شده باورشون مثلا ترس از تجاوز این ترس وقتی بیش اندازه باشه و تمام تمرکز یه دختر رو درگیر کنه طبق قانون جذب و ارتعاشات اون دختر اگه کاملترین حجابم داشته باشه وقتی ارتعاش تجاوز رو هی داره میفرسته قطعا این اتفاق رو جذب میکنه

    در کل به نظر من همه چیز ذهنه و کنترل ذهنه و مرد و زن هم نداره اذیت و آزار رو هم مرد میتونه جذب کنه هم زن

    و آرامش و راحتی رو هم زن میتونه داشته باشه هم مرد

    این بستگی داره به نوع باورها و نگرش

    ذهن مریض یک مرد ذهن مریض یک زن یا زنی که ترس از این داستانا داره و بالعکس رو جذب میکنه

    پوشش یک فرهنگه و در هر منطقه یا شهر یا کشور متفاوته این قبول ولی مهمتر از پوشش برطرف شدن نیازهاست و درمان یه سری ترس هاست که این ترس ها از بچگی به دختران القا شده

    من تمام حرف های استاد رو درباره حجاب و ترجمه اشون قبول دارم ولی اینم اضافه کردم که ذهن مهمتر از حجابه باور ها درباره جنس مخالف یا جنس مکمل مهمه اینکه خانواده ها چطور در این باره بچه هاشون مخصوصا دختراشون تربیت کردن و یا اونها چطور از والدین و خانوادشون الگو گرفتن.

    ممنون استاد عزیزم که عالی هستی و بهترین استادی هستی که تا الان بهتر از شما ندیدم.🙂🌷🙏💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      سپیده احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1679 روز

      زهرا جان سلام

      چقدددر خوب اشاره کردی …

      من میخواستم نظرمو در مورد فایل حجاب استاد عزیزمون و کامنتای خیلی خوب بچه ها بنویسم و وقتی نظر شما رو خوندم تصمیم گرفتم تو جواب به نظر شما نظرم رو بنویسم.

      چقددددر حرف شما رو من زندگی کردم.

      من یک دختر کاملا محجبه و چادری بودم سالهای سال شاید نزدیک 20 سال چادری بودم از سن 9 سالگی تا حدود 32 سالگی (الان 35 سالمه) بوده ک برهه ای چادر رو کنار گذاشته باشم و مانتو بپوشم ولی همچنان همیشه حجابم کامل بوده بقولی بدون دیده شدن موها و ساق دست و جوراب و …

      بعد از دیدن فایلهای استاد از اونجایی ک همیشه راحت طلب بودم و بازیگوش انگار آماده بودم ک اهرم عذاب در مورد حجاب برام برداشته بشه… چادر رو ک قبلا کنار گذاشته بودم شاید حدود 1 سال اینطورا رفتم بسمت اینکه روسری رو هم کم کم شل تر کردم و الان در حال حاضر خیلی از جاها روسری ندارم و بتازگی برای اولین بار جلوی دو سه تا از فامیلها هم بدون روسری بودم .

      خب ازونجایی ک من شیخ محسوب میشدم تو خونوادمون :) این تغییر ک حدود 1 سال شاید زمان برد خیلی برای اطرافیان پذیرشش سنگین بود و من هم با این نگاه که من تصمیمی برای پوششم گرفتم و با وجود هر نگاه سنگینی و هر ری اکشنی پای تصمیمم خواهم موند و وقتی خدای من یکی باشه و عزت و آبرو و عفت جمیعا از آن خداوند باشه من نگران قضاوت ها نخواهم بود …

      زهرا جان و دوستای گلم و استاد جان و مریم جان عزیزم …

      من نگاهم رو به پوشش و ارزشی ک پوشش قبل از این در وجود من داشت اصلاح کردم.

      سعی کردم اولویتهام رو با قرآن و چیزی ک از استاد عزیز از قرآن به ما یاد میدادن هماهنگ تر کنم و ازونجایی ک بقول زهرا جان خیلی از نیازهام به بودن با جنس مخالف وجود داشت در وجودم و مدت ها سرکوب شده بود و نگاهم نسبت به تعامل سالم و دوستی سالم و کلا نگاه سالم به جنس مخالف ایراد داشت و داره -نگاه غالب مذهبی ای ک میگفت صحبت حداقلی با جنس مخالف مجرد و متاهل هم نداشت یعنی هنیشه در برخورد با یک آدم نگاه جنسیتی داشتم و اگر اون آدم مرد بود قطعا برخوردم بسیار محکم تر و صحبتم بسیار حداقلی تر بود و فوق العاده فوالعاده نگاهم جنسیتی بود و البته هست یعنی در نگاه اول مرد بودن اون آدم رو میبینم و بعدش آدم بودنش رو یعنی حرفاش رو از دهان یک مرد میشنوم حتی حرفهای معمولیش رو نه از دهان یک آدم -البته فکر نمیکنم کلا کشتن این نگاه جنسیتی و حذف کاملش امکان داشته باشه ولی به گمانم من خیلی ازونور بوم افتاده بودم و نگاهم جنسیتی نه بلکه سوپر جنسیتی بود یعنی تماما چهارچوبهای فکریم اینطوری پایه ریزی شده بود و البته هنوز هم هست و هی دارم بهش ضربه بزنم که بریزه و دوباره بسازمش ک بهترین حالت تعامل با نامحرم چ مجرد و چ متاهل نخندیدن،دیده شدن تنها قرص صورت و دستها تامچ و صحبت حداقلی با نامحرمه و مسئولیت کامل لرزیدن دل یک نامحرم رو با خودم میدیدم ک اگر من خنده ای بکنم و طرف دلش بلرزه یا اگر بخشی از برجستگی بدن من مورد نظر فردی قرار بگیره من مسئولم و چقددددر حتی با وجود اون همه حجاب من همیشه احساس گناه داشتم و خی چادرمو بیشتر به خودم نزدیک میکردم و این حجاب من افتاده بود تو تله ی وسواس و تبدیل شده بود به یک وسواس اینکه اگر نگاهی رو جلب کنم من مسئول خواب شدن یک خانواده و یک نسلم و قس علی هذا خلاصه که بار کل عالم بردوش من بود و مهم ترین مساله ی زندگی من شده بود حجاب ک بنوعی من شاد همیشه خندون رو تو جامعه ی مختلط خصوصا خارج از فامیل منزوی میکرد. بنظرم این مساله برای من وسواسی بیمارگونه شده بود جالبه که در این حالت هم من مزاحمتهایی داشتم. -تصدیق صحبت زهرا جان-ولی بعد ازینکه من تغییراتی در ظاهرم داشتم با نگاه توحیدی ک میگفتم رب محافظ منه و این نگاه که من دوست دارم از حق آزادی پوششم استفاده کنم و اصلا بذارم برخی از زیبایی هام دیده و تحسین بشه زیبایی هایی ک 30 سال اجازه نداده بودم کسی ببینه و تحسین کنه و خب قبل از اون هم واقعا نسبت به بدنم حس مثبتی نداشتم انگار حجاب شده بود برای من چیزی برای پنهان کردن بدنم همزمان که یک واجب خیلی سختگیرانه ای بود ک باید مو به مو رعایت میشد و کلی دست و پای من شوخ و شنگ رو تو ارتباطات اجتماعیم میبست.

      بعد از اینکه این آزادی رو به خودم دادم ، نگاه های آدم ها رو روی خودم احساس کردم .

      من هیچ وقت آرایش نکردم یا لباس خیلی تگگ و چسبان و لگ و فلان نپ شیدم فقط حجاب مانتو شلوار و روسری کاملا محجبه ی من تبدیل شد به بلوز شلوار و اکثرا بدون روسری گاهی بلوز ها بالای باسن که به عمد هم نبود و همواره معذبم و از سر پیدا نشدن بلوز زیبایی ک به قد من هم بخوره ناچارا لباسهای کوتاه تر رو انتخاب میکردم ولی بجز یکبار ک آستینهای بلوزم کمی پاره بودن هیچ وقت لباسهایی خارج از عرف نپوشیدم . مثلا لباس نیم آستین یا شلوار پاره یا …

      بخودم اجازه دادم ک سیر تکاملم رو تو رسیدن به پوشش آزادانه تر طی کنم .

      خب شهر من کرج بود و سر تحولات بعد از ماجرای مهسا امینی کرج از لحاظ پوشش شهر آزادتری محسوب میشد به نسبت زادگاهم سبزوار .

      من 9 ماه رو تو یک بستنی فروشی صندوقدار بودم و شبها ساعت 1 تا 3 شب یک خیابان رو تا منزل تنهایی طی میکردم .

      خداوند همیشه حاضر شاهده که تو این 9 ماه کسی به من دست هم نزد .

      هر شب میگفتم خدایا خدای این اسفالتها تویی خدای این درختها تویی تو منو برسون خونه در امنیت کامل و هر شب باامنیت و در کمال سلامت میرسیدم خونه این در حالی بود ک زمانی ک محجبه بودم تایمهای خیلی سر شب تر ازین و خیلی به لحاظ عرف امن تر از 1 شب من میترسیدم از کوچه ای برم و همیشه از مزاحمتها میترسیدم و خب طبق قانون جذب و همونطور ک قابل پیش بینی هست جذبشون میکردم.

      البته بچه ها من کلمه ی مامان جان خیلی مواظب باشو کم از مامانم نشنیده بودم میخوام بگم شاید علت خیلی ازین مزاحمتها لز ما حجاب من نبوده بلکه فکر من بوده ک توس، خانواده ام ساخته شده بوده .

      نمیخوام صحبتهای فایل آخر استاد رو رد کنم در مورد حجاب نه !

      میخوام این صحبتها رو برای خودم بذارم کنار تجربه ای ک بعد از کمتر شدن حجابم و بیشتر شدن ایمانم به یگانگی قدرت خداوند داشتم.

      نه اینکه کمتر شدن حجاب باعث بیشتر شدن ایمان میشه بهیچ وجه نمیخوام بگم این رابطه برقراره لزوما نه شخص به شخص متفاوته .

      برای من تجربه ی مرحله ی بالاتری از آزادی و فهمیدن اینکه در انتخاب پوششم آزادم همراه شده بود با اصلاح باورهای توحیدیم و نتیجه ش شده بود امنیت من تو رفت و آمدهای دیروقتی که از بستنی فروشی به منزل داشتم با حجاب خیلی کمتر از قبلم.

      و اما در مورد امنیت فکری …

      نگاه های دیگران…

      اینکه گاهی توجهی رو میگیری ک شاید هم دوست داری و هم دوست نداری.

      من دوست داشتم و دوست دارم که زیبایی من تحسین بشه .

      من خودم رو آرایش نمیکنم یا لباسهای خیلی عجیب و غریب نمیپوشم.

      بلوز شلوارهای ساده ای ک عموما هم خیلی تنگ نیستن و متناسبن با اندکی پوشش روسری و گاهی بدون روسری.

      میخوام بگم گاهی وقتها باوجود حتی این طور پوشش در کرج 1403 من عموما نگاهها رو جذب میکنم .

      خب من از درون پاکی رو ستایش میکنم.

      و پاکدامنی رو.

      و تعهد رو و همه چیز مرتبط با این داستان رو …

      ولی همچنان برخی نیازها رو در درونم احساس میکنم.

      میخوام بگم مورد تجسین بودن رو دوست دارم نگاه الوده رو نه

      گاهی حتی با این پوشش ساده معذبم از نگاهها و توجهات

      گاهی بدلیل اینکه هنوز مجردم وقتی میبینم مورد توجه یک پسر خوشتیپ قرار گرفتم یه قلقلکی ته دل احساس میکنم .

      اما هنوز من هنوز سپیده ام انگار

      گاهی تو قرارهای آشنایی ای ک میذارم و پسری دستش رو دراز میکنه و من دست نمیدم یا سنگینی نگاهی رو از طرف متهلی در فامیل یا آشنا روی خودم احساس میکنم تماااام احساس مسئولیتهای وسواس گونه ای ک در زمان چادری بودن با خودم حمل میکردم سراغم میان و مدتها انرژی من رو شاید بگیرن یا وقتی پسری با من آشنا میشه و میبینه مثلا با وجود عدم حجابم قرار نیست تو قرارها لمس فیزیکی ای صورت بگیره یا پیشوازم ربناست و … با تعجب عقب عقب میره :))) گاهی اینها منو درگیر میکنه

      ولی خودم بچه ها تا اینجا بیشترین چیزی که و بهترین چیزی ک به تجربه دریافت کردم و دیدم جواب میده همانا همون “کانون توجه” هست .

      که استاد بارها میگن کانون توجه رو از ناخواسته ها بردار بذار روی خواسته ها

      بجای فک کردن مدام و مدام در مورد حجاب به این فکر کن ک چقدر میخوای تو توحید پیشرفت کنی تو شغلت توروابطت اگر اون پسر رو نمیخوای مثلا در مورد احساس قربانی شدن و مورد قضاوت قرارگرفتن توسط پسرهایی ک میبینیشون توجهت رو بردار و بذار روی خصوصیات پسر مورد نظرت و مثلا بذار روی خصوصیات مثبت همون اطرافیانی که شاید گاهی سنگینی نگاههاشون رو احساس میکنی حدود خودت رو داشته باش به افرادی ک در رابطه ای هستن نزدیک نشو ک نزدیکی به زناست و به خودت اجازه بده تکاملت رو طی کنی و به خودت سخت نگیر …

      کلا فکر میکنم بچه ها با توجه به تحولاتی هم که در حال حاضر داره تو جامعه در مورد حجاب رخ میده یکسری دغدغه ها ممکنه طبیعی باشه یکسری نگاهها شاید .

      ولی من بتجربه واقعا بتجربه فهمیدم گذاشتن توجه رو بهبود بخش های مهم زندگیم واقعااااا جوابه وقتی من مدارم میره بالاتر خود بخود مساله ی پوششم تو مدارهای بالا حل میشه اینطور نیست ک من براش بشینم مستقل پرونده باز کنم فکر میکنم به همین علت هم بود که استاد شاید نمیخواستن پرونده ی جدایی برای حجاب باز کنن چون مساله ایه که تو پسائل اصلی حل میشه …

      یعنی اگر توحید جابیفته و ما به خودشناسی بیشتری از قبل نسبت به موجودیت خودمون برسیم مساله ی پوشش توش حل میشه بقول آقای شجاعی شما بیا موجودیت انسان بودن این آدم رو براش بازکن بهش بشناسون خود بخود حجابش هم تصدیق میشه -ایشون میگن تصدیق میشه من میگم حل میشه نوع پوشش از تو دل ایمان درمیاد.

      و من الله توفیق

      مرسی استاد حان

      مرسی مریم جان

      مرسی بچه ها جان :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سمیرا بیات گفته:
    مدت عضویت: 1821 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم .من فقط یک کامنت روی فایل اول گذاشتم و تا الان فقط گوش دادم که ببینم تا آخر فایل نتیجه چی میشه و شما و دیدگاه شما در آخر چی هست .استاد عزیز. شما دقیقا همون چیزی رو گفتید که منطق میگه. من با اینکه خانم هستم بعضی اوقات خانمهایی رو میبینم که خیلی ناجور لباس میپوشن. و خود من از نگاه کردن به اونها خودداری میکنم و گاهی خانم هایی که به طرز فجیهی آرایش میکنند اگه به نگاه این موضوع با اونها هم صحبت

    بشی که ممکنه کارتون اشتباه باشه و این عرض اندام شما ممکنه برای شما این عواقب رو داشته باشه.

    دقیقا این حرف رو میزنن که شما گفتید .

    میگن این مشکل مردهاست. من دوست دارم اینجوری بگردم.

    مثلا در منطقه ی ما دختر خانمی نوجوانی موهاشو پسرونه کوتا کرده بود و اونها رو آبی کرده بود .

    از سگ و سوته و وانتی و رهگذر و آشغال جمع کن نگاهش میکردن و اون به خودش یه جورایی افتخار میکرد که مورد نگاه دیگران هست .

    چند روز بعد موهای سرش رو آجری و تقریبا قرمز کرده بود .و چند روز دیگه بلوند کرد .

    خود من با اینکه در دوران نوجوانی کارهایی برای جلب توجه میکردم و میتونستم تقریبا احساس ش رو درک کنم اما باز هم از نگاه کردن بهش اعراض میکردم و یه جورایی کارش رو منطقی و عاقلانه نمیدیدم .

    من خودم اصلا روسری رو سفت و سخت نمی پوشم و اگه جاهایی هم خیلی عقب بره مشکلی ندارم .اما همیشه با خانمهایی مواجه میشدم که به من بد نگاه میکردند و منظور نگاه اونها رو خیلی خوب میدونستم.اما برام مهم نبود و یه جورایی از لحاظ فکری باهاشون مقاومت داشتم اما این حرف آخر شما و منطق قرآن و جلسه ی سوم قدم ششم .اتمام حجت بود برای مقاومتهای من دیگه مثل خیلی کارها و تمرین ها برای کنترل ذهنم این حرفهای شما رو آویزان گوشهایم کنم و اصلا در مورد مخالفت و موافقت با هیچ مسئله ای اینقدر ذهنم رو درگیر نمیکنم مثل تغییر دیگران .مثل ناتوان بودن در تغییر عزیزانمان چه برسه به نگاه دیگران

    عاقلانه ست که همون کاری رو بکنیم که شما و قرآن

    توصیه کردید .

    اون جوری لباس بپوش که مورد اذیت و آزار نباشی

    و تمام شد و رفت .خودت بهتر میدونی در چه شرایطی هستی و در چه فرهنگ و خانواده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    سمیرا سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 1684 روز

    به نام خداوند مهربان که ما را آزاد آفرید و به ما نعمت انتخاب را داد.

    سلام میکنم به شما استاد عزیز و گرامی.

    چقققققققققققدر این فایل خوب بود چقدر شما خوب و با نکته سنجی قرآن رو خوندین واقعاً این روش خوندن قرآن چیزی جز عنایت و هدایت خداوند نمیتونه باشه من خودم بارها و بارها قرآن رو در طول زندگیم خوندم تازه فکر میکردم خیلی متفاوتم چون همیشه سعی کردم نفهمیده نخونم چندین ترجمه و تفسیر رو خوندم و خیلی سعی کردم با این کتاب مأنوس بشم و همیشه آرزوم این بوده که غرق در قرآن بشم و با قرآن محشور بشم اما حالا فهمیدم که مدل خوندنم درست نبوده و دلیل اینکه هیچوقت به اون تغییری که خواستم بوده در فهم قرآن نرسیدم همین بوده ، این فایل درس بزرگی به من داد اول در زمینه مطالعه قرآن و بعد و بعد و بعد حجاب آخ و وای و وای ازین حجاب که سالهای خوب زندگیم رو بار سنگینش رو با عذاب وجدان روی دوشم گذاشتم به امید اینکه خدا ازم راضی باشه با نفرت و کلافگی و خستگی از حجابی که بزرگترها و دیگران و ….. گفته بودند مهم نیست که احساس خوبی بهش نداشته باشی به خاطر خدا باید انجامش بدی خدا به خاطر کارهایی که اذیت میشدی ولی به خاطر اون انجام دادی پاداش زیادی میده خدایا ازین همه ظلمی که به خودم کردم و البته که منطقم هرگز و هرگز این موضوع و این توجیه رو نپذیرفت ولی جرأت بیان عقیده ام رو نداشتم بهترین سالهای زندگیم رو با غر و کلافگی و خستگی و سرخوردگی از حجاب گذروندم موقعیت های بسیاری رو از دست دادم شادی های بسیاری رو از دست دادم چون با حجابم منافات داشت در صورتی که هرگز اهل آرایش و جلب توجه کردن نبودم و همیشه سادگی و حیا رو دوست داشتم فقط میخواستم راحت و آزاد باشم همین😢

    قلبم فشرده اس ازین موضوع همیشه باهاش در جنگ بودم و باعث شد خیلی‌ جاها از زندگیم لذت نبرم.

    امیدوارم خسر فی الدنیا و الاخره نباشم .

    ممنونم ازتون استاد که وقت گذاشتید و در مورد این موضوع که ظاهراً کم اهمیته ولی برای امثال من که سالها باهاش درگیر بودن به خاطر نداشتن شهامت و جسارت نپذیرفتن چیزی که منطقی نبوده و عمر عزیزمون با درگیری باهاش گذشته . خداوند بهتون سلامتی و توان بیشتر و بیشتر عنایت کنه ‍.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    من معجزه ی خداوندم گفته:
    مدت عضویت: 2263 روز

    سلام استاد عزیزم الهی من قربون خودتون و مریم عزیزم و اون خواهر عشقتون بشم که باعث شد این اتفاق خوب بیفته و دریایی از آگاهی بهمون اضافه بشه

    زبونم قفل شده اصلا نمی‌دونم چجوری باید بگم ازت سپاسگزارم

    واقعا ناتوانم از بیانش..

    خدا اگه میگه پول بخواه چون راحتی مارومیخواد اگه میگه ایمان بیار چون سعادت و راحتی مارو میخواد

    اگه میگه ازدواج کن چون میخواد ما به آرامش برسیم

    اگه میگه سپاسگزار باش و صلاه انجام بده تقوی کن هدفش فقط راحتی و خوشبختی ماست .

    بعد از اینهمه تازه به این رسیدم که واقعا اسلام راحت ترین دینه

    همیشه سوالم این بود این دینی که این عالمان اینجا برامون ساختن همش سختیه همش اینه که این دنیا سختی بکش تا ما تو اون دنیا راحتی بهت بدیم و خیلیا میگفتن اسلام بدترین دینه .. چون شناخت ما از دین فقط یه سری حرفا و باور های چرت و خنده دار بود .و من و ما درواقع چقدر خوشبختیم ک قبل از مرگ فهمیدیم اسلام ینی چی ..

    خدا میگه بنده ی من تسلیم من باش بمن اعتماد کن تا چه اتفاقی بیفته؟

    تا راحت باشی خوشبخت باشی راضی بشی …

    پس حجاب و پوشش هم قطعا هدفش راحتی ماست .. هیچوقت فکر نمی‌کردم آنقدر آگاه بشم آنقدر سعادتمند باشم که اینجوری اسلام دین و قرآن و خدا رو بشناسم …

    خیلی برام جالبه . منم بزرگ شده ی قم هستم و کاملا حرفای استاد رو که مربوط به سالهای پیش گفتن رو تایید میکنم دقیقا به همین شکل بود کسی ک چادر سرش نبود دقیقا داشت این پیام رو به مرد ها میرسوند که من خودم راغبم که سمتم بیاید و..

    الان چند سالی هست که مانتویی زیاد شده و خیلی بهتر از قبل شده .من دوسال پیش که شروع کردم رو خودم کار کردم ،رو توحید اول از همه کار کردم و از باب معنویت وارد شدم که آرامش پیدا کنم اونموقع خیلی اذیت میشدم با چادر و ترس و نگرانی از دید دیگران نمیزاشت که من مانتویی بشم . یادمه وقتی پرده از چشم من برداشته شد و من با ورود به سایت و گوش دادن به فایل های رایگان بینا شدم و خدای واقعی رو دیدم و شناختم انگار خود ب خود کوهی از جهالت کوهی از باور های غلطی که بما خورونده بودن از درونم مثل کره آب شد .. بااینکه هیچ وقت نرفتم سمتش که ببینم قرآن چی گفته همین که خدامو دیدم زبونشو فهمیدم با خودم گفتم اصن خدا براش اینا مهم نیس اینا اصن اصل نیس و خیلی راحت بدون هیچ مقاومتی این موضوع حجاب برام حل شد .. و براحتی چادرگذاشتم کنار و با حجابی که راحت بودم بدون چادر در حال ادامه ی زندگیمم و جالب اینه که چند سالی که من مانتویی شدم هییییچ گونه آزاری کسی بمن نداشته و من چون من ب آگاهی رسیدم و با آگاهی گذاشتمش کنار اصلا حس بدی نداشتم و از بیرون هم هیچ چیزی هیچ بر خورد بدی هیچ حرف بدی ندیدم و نشنیدم ..

    انگار توحید همه چیزه ب قول یکی از دوستان که می‌گفت وقتی خدای واقعی رو بشناسی تو هرموقعیتی که قرار بگیری و باشی خودت میفهمی که کار درست چیه کار غلط چیه ..آدم از توحید ب جایی میرسه که دیگه قلبش باهاش حرف میزنه دیگه قلبش بهش میگه طبق شناختی که از خدام دارم الان اگه این کارو بکنم ب نغعمه یا ب ضررمه و این ینی رفیق شدن با خدا ، این معجزه ی توحیده !

    خدایا نمی‌دونم چجوری باید بگم شکرت

    استادم، پیامبر زمانم،من نمی‌دونم چجوری باید بخاطر وجودت تو این دنیا از خدا تشکر کنم …

    از بهترین ها هرررررچیییییی که تو هر دو عالم هست نصییت استادم .. از عشق بالاترین درجه ش نصییت استادم. امیدوارم از سعادت از هر چیزی که اسمش بالاترین و بهترینه مثل سیل جاری بشه تو زندگیت استاد عشقم..

    اگه بدونی چقدر عاشقتم اگه بدونی حتی فکر کردن به اینکه یروزی قرارع ببینمتون و از نزدیک در آغوشت بگیرم چجوری اشکمو جاری می‌کنه استاد …

    عاشقتم استاد عاشقتم عاشقتم ❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    سامان قادری گفته:
    مدت عضویت: 2422 روز

    واقعأ فایل ارزشمندی بود استاد،

    از صمیم قلب ازتون تشکر میکنم

    خیلی استفاده کردیم و خیلی خیلی آگاه تر میشیم نسبت به قرآن و باورهایی که مثل بتن چسبیده‌ن بهمون که واقعأ تغییرشون زمان و استمرار نیاز داره،

    امیدوارم همیشه در این راه الهی موفق و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: