وقتی صحبت از خواسته ها می شود، آدمهای زیادی می گویند:
من هم میخواهم کسب و کارم را شروع کنم،
درآمدم را افزایش دهم، در خانه دلخواهم زندگی کنم،
شغل مورد علاقهام را انجام دهم،
خودروی دلخواهم را داشته باشم، در رشته دلخواهم تحصیل کنم.
میخواهم سراغ رویایم بروم، اما…
اما هیچ سرمایهای ندارم.
اما مدرک دانشگاهی ندارم.
اما رکود است،
محل کسب و کارم مناسب نیست،
این شغل ظرفیتش بیشتر از این نیست،
در این شهر، با این اوضاع ممکلت و …
و از همه مهمتر، اگر به صلاحم نباشه چه؟؟ اگر خدا برایم نخواهد چه؟!
هرکدام از این اماها، یک باور محدود کننده است. هر کدام از این اماها، همان زنجیر فولادی است که به پایتان می بندید و خود را در آن محدودیت ها نگه می دارید؛
هر کدام از این اماها، دلیلِ تجربهی ناخواسته هایی است که هیچ ایده ای برای چرایی شان ندارید و از ماندگاریِ بیش از حدّشان در زندگی خود گله گذار هستید؛
هر کدام از این اماها، مدرکی است از جای خالیِ ایمان و توکلی که می تواند روی جریان هدایت حساب کند و برای آن خواسته ها قدم های عملی بردارد.
و تا به این اماها خاتمه ندهید:
مشمول هیچ هدایت و رحمتی نخواهید شد
و تا به این اماها خاتمه ندهید، هیچ دری باز نخواهد شد
و تا به این اماها خاتمه ندهید و برای آن خواسته قدم های عملی را با همین شرایط و همین امکانات تان بر ندارید و برادری تان را ثابت نکنید، هیچ تغییر واضحی در نتایج تان رخ نخواهد داد.
وقتی این جملات را میبینم با خودم می گویم:
کافی بود ادیسون به خودش میگفت اگر به صلاحم نباشد لامپ را اختراع کنم چه؟!
کافی بود انوشه انصاری به خودش میگفت: دوست دارم به فضا بروم اما اگر در سرنوشتم نباشد، چه؟!
کافی بود زاکربرگ به خودش میگفت من که فقط یک دانشجو هستم، هیچ تجربهی کاری ندارم و … آیا فیسبوک ایجاد میشد؟
کافی بود سرهنگ ساندرس به خودش بگوید من که دیگر پیر شدهام، ۶۰ سالم است و … آیا امپراطوری کنتاکی شکل میگرفت؟
وقتی با این تردیدها به ایده و آروزهایت نگاه میکنی، آیا اصلاً میتوانی قدمی برداری؟!
کافی بود من هم در شروع کارم کمی از این اماها داشتم. کافی بود میگفتم اما من که تا حالا سمینار برگزار نکردهام، هیچکس مرا نمیشناسد، من که تهران را نمیشناسم، پارتی ندارم، مدرک تحصیلی ندارم و …
و بدتر از همه کافی بود میگفتم: اگر به صلاحم نباشد سمینار برگزار کنم چه؟؟!
برای من هیچ اما و اگری وجود نداشت زیرا باور داشتم که “من خالق شرایطم هستم”. فردی که اتفاقات را ایجاد میکند من هستم و خدایی که من شناختهام خودش به من گفته:
“هرچه در ذهنت بسازی، همان را شکل میدهم”.
من این خدا و این قوانین را باور کردم. این نگاه و این باورها کمک کرد تا همهی آن محدودیتها را نادیده گرفته و بتوانم آنچه را میخواهم، در ذهنم بسازم.
بینید این باور چه ایمان، چه اقدام و چه نتیجهای را به بار آورد!
وقتی باور میکنی همهی اتفاقات زندگیات، نتیجه فرکانسها و باورهای توست، وقتی تنها عامل تعیین کننده را باورهایت می دانی، دیگر امایی نمیماند، دیگر شکی نیست که نکند خدا برایم بخواهد یا نخواهد، نکند به صلاحم باشد یا نباشد.
بلکه به محض اینکه میخواهی، باور مناسب آن خواسته را میسازی و بقیه اش دیگر کار جهان است که تو را در مدار خواسته ات قرار میدهد و با شرایط، اتفاقات، ایدهها، راهکارها و آدمهایی مواجه میکند که شما را به خواستهات میرساند. تمام داستان همین است.
این تمام برنامه خداوند برای شماست. این تضمینی است که قوانین خداوند برای حمایت از شما تا رسیدن به هدفت دارد.
کاری که روانشناسی ثروت۱ برایت انجام میدهد، ساختن باورهایی است که هماهنگ با خواستههای شما باشد. باورهایی که کمک میکند از تمام ترسها و تردیدهایت بگذری. باورهایی که از همان ابتدا شما را در مدار صحیح قرار میدهد، با ایدهها و راهکارهای مناسب مواجه میکند و در مسیری پیش میبرد که خواستههایت آنجاست.
زیرا اولین قدم، ساختن باور است… خیلی مهم است با چه باوری خواستهات را برانداز می کنی!
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD261MB22 دقیقه
- فایل صوتی چقدر راحت خود را از ثروت محروم میکنیم!20MB22 دقیقه
⚛️به نام خداوندی قدرت مطلق تمام جهانیان است ⚛️
یکی از باور های مخرب و مضحکی که من داشتم این بود که فک میکردم اگه درآمد خیلی بالایی داشته باشم یا پول خیلی زیادی بسازم ، منو میگیرن و میگن این همه پولو از کجا آوردم بعدشم همه رو مصادره میکنن 😐
نمیدونم این باور از کجا درون من شکل گرفته بود ولی یه ترسی همیشه تو وجودم داشتم و سعی میکردم یه جورایی گردش حسابمو ببرم بالا ، عدد های بالا وارد حسابم کنم تا یه جورایی این پیش زمینه رو ایجاد کنم که یه روزی اگه پول خیلی زیادی وارد حسابم شد ، دارایی هامو ازم نگیرن🤦🏻♂️
خنده دار تر از این داریم مگه آخه ؟
فک میکردم کسی میتونه چیزی که متعلق به منه رو ازم بگیره.
سال ها همینجوری گذشت و این ترمزو داشتم و اعتراف میکنم واقعا پول خوبی هم نمیساختم ، حتی زمانی که با استاد آشنا شده بودم.
تا اینکه یه میکس به دستم رسید که مربوط به فایل های دانلودی بود ، اولش مربوط به این فایل بود ، شاید من اونو چند صدبار گوش کردم و کم کم این ترمز برداشته شد ، کم کم خودم خندم گرفت که چقدر مضحک بود این فکر و چقد شرک آلود.
بعد از مدت ها دوباره یه نکته ی دیگه ازش فهمیدم و اومدم باور هایی مرتبط با کسب و کارم و ثروت ساختم و اونجا دوباره فهمیدم که چقدر خودم خالقم.
فهمیدم که واقعا مهم نیس که دیگران چی میگن و چی میخوان ، اون چیزی که من تو ذهنم میسازم اتفاق میوفته.
فهمیدم که خدا برای من هیچ چیز خاصی در نظر نگرفته و کاری نداره به صلاحم هست یا نه ؛ همه چی به من بستگی داره ، اگه یه جایی یه چیزی میخوام نمیشه ، با یه سری باور های دیگه ام در تضاده و خدا فقط داره اتفاقاتو طبق باورام میچینه کنار هم.
وقتی رو باورای ثروتساز کار کردم دیدم که از دل کوچکترین منابع درآمد ، چطور پول های درست و حسابی درآوردم ، دیدم که چطور کار تو کار برام پیدا شد و پشت سر هم نعمت و ثروت وارد زندگیم شد ، واقعا تضمین هست که دست به خاک بزنی طلا میشه ، چون با باورهای پولساز تبدیل به یه کیمیاگر میشی.
فقط به اندازه ای که باور داشته باشیم خودمون خالق هستیم ،
به اندازه ای که باور داشته باشیم فرکانس ها و باور هامون هستند که شرایط و اتفاقات رو بوجود میارن ،
به اندازه ای که باور داشته باشیم که هیچ عامل بیرونی تاثیر گذار نیست ،
و در نهایت به اندازه ی عمل کردن ما و به اندازه ی ظرفمون نتیجه میگیریم.
این فایل در گذشته خیلی به من کمک کرده ، الان هم کمک کرد تا بیاد بیارم و ایمانمو قوی تر کنم.
ممنونم ازت استاد جان ❤️
خدارو صد هزار مرتبه شکر که در مسیر تکامل خود هستیم.
💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸
از خدا میخوام کمک کنه فقط خودشو باور کنیم.
از خدا میخوام کمک کنه تا فقط خودشو بپرستیم و از خودش یاری بجوییم.
از خدا میخوام کمکمون کنه تا ایمانمون قوی تر بشه.