چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم

قبل از اینکه از قوانین زندگی آگاه باشم، شرایط زندگی من – خصوصاً از لحاظ مالی – آنقدر سخت بود که داشتن یک کفش کتانی اصل برایم یک رویا بود. اگر آن روزها فردی از من می‌پرسید چه چیزی به عنوان کادو تولد دوست داری؟ بدون فکر می‌گفتم یک جفت کفش کتانی اصل. تا بتوانم از پیاده روی لذت ببرم.

چند ماه پیش، روز تولدم عزیزانم از من پرسیدند: دوست داریم برای تولدت هدیه بخریم. شما چه هدیه ای دوست داری؟

من هرچه فکر کردم متوجه شدم من همه چیز در زندگی‌ام دارم. هر آنچه بخواهم را به راحتی می توانم تأمین کنم.

این ماجرا، رویای داشتن آن کفش کتانی را در آن روزها به یادم آورد و در یک لحظه تمام مسیری برایم مرور شد که مرا از آن شرایط سخت، به زندگی در فراوانی و بی‌نیازی رسانده است. مدتهاست که بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند قوانین ثابتی است که بر این جهان مقرر کرده تا من بتوانم خالق شرایط دلخواهم باشم. بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند، هدایت من به سمت درک این قوانین و تعهد من برای زندگی به شیوه ی این قوانین است.

دلیل این تفاوت عظیم در شرایط زندگی من آنهم فقط در طی چند سال، فقط و فقط یک عامل ساده است: کشف قوانین زندگی و زندگی کردن به شیوه‌ی این قوانین برای تمام عمر.

وقتی به زندگی گذشته‌ام نگاه می‌کنم، می‌بینم استعداد و توانایی من در آن روزها کمتر از الان نبود اما آنچه که عمیقاً در من تغییر کرده، فقط و فقط آگاه شدن من از قوانین زندگی و ایجاد باورهای هم جهت با این قوانین است.

به محض اینکه من از قوانین آگاه شدم، آن را مثل وحی منزل باور کردم. منظورم از باور کردم این است که: به آنچه می‌شنیدم و درک می‌کردم، عمل می‌کردم و آن شکل عملکرد را آنقدر ادامه داده‌ام که عمل به شیوه قوانین زندگی تبدیل به شخصیت من شده است. به همین دلیل نتایج همواره ادامه دار بوده است.

من نمونه عینی خوبی هستم که ثابت می‌کند خداوند تا چه حدّ پاسخ دهنده می‌شود وقتی که به قول قرآن ما قوانین این نیرو را اجابت می‌کنیم.  یعنی به شیوه آن قوانین زندگی می کنیم. شرایطی که من اکنون در تمام جنبه‌های زندگی‌ام دارم، بارها رویایی‌تر از آرزوهای دور و دراز من در همین چند سال پیش است. در نقطه شروع تغییر، شرایط من در تمام جنبه ها آنقدر نامناسب بود که تمام بهانه‌های لازم را داشتم برای اینکه بگویم نمی‌توانم این اوضاع را تغییر دهم به این دلیل که….

اما به محض اینکه قانون زندگی را شناختم،  ایمان من به درستیِ این قانون و انگیزه‌ی من برای هماهنگ شدن با این قانون، تمام آن اگر اما ها را ناپدید کرد.

پس هر چقدر هم شرایط کنونی ات ظاهراً سخت باشد، نمی‌توانی هیچ بهانه‌ای برای ناتوانی از تغییر شرایط بیاوری؛

اگر بهانه‌ات اوضاع نا به سامان مالی‌ات است، همین چند سال پیش من هم در یک اتاق سیمانی در بندرعباس زندگی می‌کردم که آشپزخانه آن را با ۲۰ نفر دیگر شریک بودیم و برای پختن یک غذای ساده باید نوبت می‌گرفتیم؛

اگر بهانه‌ات این است که اوضاع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این کشور دست من را بسته، من هم اوضاع مالی‌ام را در اوضاع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی همان کشور تغییر دادم؛

اگر بهانه‌ات برای تغییر، نداشتن محیطی امن و آرام است، من هم این شرایط را داشتم اما وقتی قانون را فهمیدم، به من بر می‌خورد اگر می‌خواستم این موارد را بهانه‌ای قرار بدهم برای اینکه باورهایم را تغییر ندهم.

اگر بهانه ات این است که شما جسمی سالم و متناسب داری، باید بگویم تا همین دو سال قبل، من هم قانون سلامتی را نمی دانستم و مشکل چربی های اضافه را داشتم اما به محض اینکه قانون سلامتی را فهمیدم و جدی گرفتم، مثل آب خوردن به سلامتی کامل و تناسب اندام رسیدم.

پس همانگونه که تغییرات وسیع جسمانی من را می بینی که حاصل عمل به قانون سلامتی است، باید بگویم من همین حد از دقت و تعهد را درباره عمل به قوانین زندگی دارم و چنین حدّی از تغییرات وسیع را در فرکانس ها و باورهایم نیز ایجاد کرده ام. به همین دلیل نیز به راحتی به آنچه می خواهم می رسم.

یعنی همانگونه که به خاطر استمرار من در عمل به قانون سلامتی، بدن من هر روز متناسب تر و جوانتر می شود، به خاطر استمرار در عمل به قوانین زندگی نیز شرایط من هر روز بهتر از دیروز می شود؛

وقتی قانون تحقق خواسته‌ها را می‌شناسی و برای هماهنگی با آن قانون متعهد و مصمم می‌شوی، دیگر نه بهانه‌ای می‌ماند و نه هیچ مانعی. باید مسئولیت این تغییر را بپذیری تا ثمره این تغییر را برداشت کنی. وقتی این مرحله را بگذرانی، نتایج می‌آیند و می‌بنی که چقدر ارزشش را داشت.

وقتی قانون زندگی را شناختم، دیگر بهانه نیاوردم و امکان‌پذیر بودن خواسته‌هایم را با شرایط سخت آن روزهایم نسنجیدم؛ امکان‌پذیری رسیدن به آزادی مالی را با تحصیلات، مهارتها، اعتبار، پارتی، خانواده ثروتمند، پشتوانه‌ی مالی و … نسنجیدم بلکه امکان‌پذیر بودن تحقق خواسته‌هایم را با قوانین سنجیدم که به من این نوید را می‌داد که تو توانایی خلق اتفاقات دلخواه را – بدون هیچ استثنائی – در زندگی‌ات داری.

من به سادگی این قانون را تماما باور کرده‌ام و شما نتیجه این جنس از باور را هم در رفتار و شخصیت من می‌بینید و هم در شرایط زندگی‌ام در تمام جنبه ها. این تفاوت عظیم در نتایج واقعا ارزشش را داشت تا من ذهنم را از تمام آنچه که قبلا باور کرده بودم پاک کنم و هر بهانه‌ای را برای تغییر نکردن، کنار بگذارم. پس اگر من این کار را انجام داده ام، یعنی شما هم می توانی.

من تمام این قوانین را با زبان بسیار ساده و قابل اجرا در دوره کشف قوانین زندگی توضیح داده‌ام تا بتوانی آگاهانه شرایط زندگی‌ات را آنطور که دوست داری، رقم بزنی.

نتایج زندگی من، گواه ارزشمند بودن این حدّ از تعهد برای تغییر افکار و باورهاست. به دلیل تجربه این تغییرات وسیع است که همواره مشتاقم این قوانین را به دیگرانی آموزش بدهم که آماده‌ی خلق شرایط دلخواه‌شان هستند.

آموزشهایی که در دوره کشف قوانین زندگی ارائه داده ام، قانونی ساده ثابت و غیر قابل انکار در دست شما می‌گذارد که می‌توانی امکان‌پذیر دانستن خواسته‌هایت را روی این قانون ثابت و تضمین شده توسط خداوند، استوار کنی.

قانونی که به شما وعده می‌دهد که:

فارغ از اینکه شرایط الان شما چیست؛ مدرک داری یا نداری؛ از دیدگاه عوامل بیرونی واجد الشرایط هستی یا نیستی؛ تحقق خواسته‌های شما به این دلیل امکان‌پذیر است که قدرت خلق شرایط دلخواه در زندگی‌ات به شما داده شده است. خداوند این وعده را تضمین کرده است. خداوند جهان را به گونه‌ای ساخته تا افرادی حمایت کند که این وعده را باور کرده‌اند و این باور در رفتار آن‌ها هویداست.

با کمک آگاهی‌ها و تمرینات این دوره، شما قوانین تحقق خواسته‌ها را یاد می‌گیری، با این قوانین هماهنگ می‌شوی. سپس طبق قانون خواسته‌های شما به طور طبیعی، لاجرم وارد زندگی شما می‌شوند.

ماموریت دوره کشف قوانین زندگی این است که هر دانشجویی وارد این دوره می‌شود و آگاهی‌های هر جلسه را به صورت دقیق اجرا می‌کند و تمرینات را به شکلی که توضیح داده شده انجام می‌دهد، به نقطه‌ای می‌رسد که احساس می‌کند همه چیز در دست خودش است.

یعنی نقطه‌ای که به محض داشتن خواسته ای، به راحتی از عهده تحقق آن بر می‌آیی، چون قانون تحقق خواسته‌ها را می‌دانی. وقتی عملکرد شما به این قانون به اندازه‌ی اطلاعات شما از این قانون برسد، برای تجربه خواسته هایت، بی‌نیاز می‌شود از تغییر هر عاملی بیرون از خودت.


اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم
    173MB
    19 دقیقه
  • فایل صوتی چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم
    18MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

325 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مجید مرادی» در این صفحه: 3
  1. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3448 روز

    آیه 191 سوره آل عمران

    سلام

    امروز تمرکزی روی زندگی نامه رضا سواری کار کردم

    ایشون همون کار آفرینی هستن ک به موتور قدیمی رو تو شیشه گذاشتن سر در کارخونه شون

    متولد ١٣۴۴ هستن و از غولهای صنعت غذایی کشور و توی کار تولید مرغ هستن چندین بار ب عنوانین مختلف جایزه های کشوری گرفتن و حتی یک بار جایزه جهانی گرفتن

    اخرین آماری ک از نیروهاش دارم ٩٢٣ نفر توی کارخونه ایشون فعال هستن ب صورت مستقیم

    از صفره صفره صفرررر شروع کرده

    از خانواده ب شدت فقیر از روستاهای شهرستان مهاباد ب نام گره وش

    نشون میده ک خانواده برای ثروتمند شدن اصلا مهم نیس

    حتی توی مناطق محروم بوده و اینجوری ثروتمند شده

    الان زنجیره کامل مرغو داره و بزرگترین تولید کننده مرغه تازه ب عراق باکو و نخجوان هم صادرات داره

    زنجیره کامل یعنی چی

    اول کارخونه ی غذای مرغ یک واحد داره

    بعد کارخونه جوجه کشی هم داره یک واحد

    بعد کارخونه ی مرغ مادر ک توش تخم مرغ تولید میشه ۵ واحد

    بعد کارخونه مرغ گوشتی ٢۶ واحد

    بعد کشتارگاه یک واحد

    و آخرین دونه زنجیره میشه سردخونه

    از صفففررر ب همه ی اینا رسیده و الان بخش زیادی از مرغ کشور توسط ایشون تامین میشه

    حالا از کجا شروع کرده

    یه قلک داشته اونو میشکونه توش دو هزار تومن پول بوده میره میده ده تا دونه مرغ با توازو به قفس مرغی ک عقب موتورش بذاره مرغا رو

    و سنگ ترازو میخره

    مرغا رو میگیره و میره چنتا شهرو روستارو رد میکنه روش نمیشده بگ من مرغ فروشم تا اینکه یه کارگاه آجر پزی میبینه ببین کسی ک باور داشته باشه ایده بهش میرسه چون میدونسه این کارگاه های آجرپزی وقت ندارن برن شهر مواد غذایی بخرن میره دم اون کارگاه وایمیسه روش نمیشده بره جلو تا اینکه باز ایده بهش میرسه بال یکی از مرغا رو میچینه و صدای مرغ در میاد اون کارگرا میفهمن این مرغ فروش

    میریزن دورش و با همون فروش اول تازه مرغم کم میاره خوشحال برمیگرده شهرشون

    بعد باورشو اینجا میگ کسی ک نیتش خیر باشه خدا راهو براش باز میکنه

    راسی یادم رفت بگم ایشون ب شدت مذهبیه ب شددددت

    و نشون میده آدمای مذهبی ک توی خانواده فقیر بزرگ شدن و سرمایه اولیه هم ندارنم میتونن ثروتمند بشن

    بعد از اون قضیه پیشرفت میکنه توی دو سه ماه یه تویوتا قدیمی میخره اینجوری میتونسه صد تا قفس با خودش ببره

    بعد باز مشتری هاش زیاد میشن و یه کمپرسی میخره

    پنج سال مرغ میفروشه

    بعد میاد میگ من ک مشتری رو دارم چرا نبام تولیدی بزنم میاد یه مرغداری میزنه با ۵ هزار مرغ با دو تا نیرو

    بازم پیشرفت

    بقیه مسئولهای شهر میگفتن تا حالا کسی از کارخونه ایشون اخراج نشده

    نشون میده ک از توی ایران میشه برسه ب جایی ک بدون شکست از خانواده ب شدت فقیر از شهرستان و با مذهبی بودن و بدون سرمایه ی اولیه میشه ثروتمند شد بدون شکسسسسست مثل ریچارد برانسون

    حالا تکاملو ببین

    اول ۵ هزار مرغ

    بعد ٢٠ هزارتاش کرده

    بعد سی هزارتاش کرده

    بعد مرغ مادر ک تخم مرغ داره رو اضافه کرده

    بعد میره ی کارخونه جوجه کشی فرسوده رو میخره شبانه روزی شش ماه روش کار میکنه و میشه بهترین کارخونه جوجه کشی کشور

    بعد کارخونه خوراکشونو میزنه

    و آخر سر کشتارگاه

    یعنی همش پیشرفت

    با ب ثروت رسیدن کلی کار خیر میکنه

    ایده الش اینکه توی مهاباد بیکار نباشه

    و توی شهرشون باشگاه ورزشی میزنه ک برای عموم رایگانه

    کلی زندانی آزاد میکنه و حتی بعضی هاشونو توی کارخونه خودش استخدام میکنه

    ماشینش سانتافه اس

    توی مستند جدید تر سورنتو من دیدم

    کانون خانواده اش ب شدت گرمه و کلی شکرگذاری میکنه ب خاطر همسرش

    رسیده ب جایی ک سالی صد میلیون جوجه یه روزه تولید میکنن

    و ٢۴٠ میلیون تنننن گوشت سفید (عددا رو بببین فقط)

    ٣٠ درصد از تولیداتش صادر میشه یعنی درآمد ب دلار

    ب غیر از اینا مزرعه رز شاخه بریده هم داره

    توی روستاشون مدرسه ساخته

    موفقیتش رو از ایمان ب خدا و صداقت با مشتری میدونه

    اونقدر عاشق کارشه ک میگ صب ساعت ۵ صبح وقتی وارد مرغداری میشه انگار وارد هتل شده از بس حالش خوبه

    زمین کشاورزی هم داره ی عالم باغ انگور داره

    تحصیلاتش هم کارشناسیه

    و کارگرا براش با جونو دل کار میکنن جوری ک بچه هاشونو جوری تربیت میکنن ک در آینده برای رضا سواری کار کنن

    ببین توی ایران از خانواده فقیرو مذهبی ب چ جاها ک نمیشه رسید اونم بدون سرمایه اولیه بدون شکست یه کله بره جلو ب سمت موفقیت جوری ک آمریکا برای شرکت توی کنگره شون دعوتش میکنه

    امشبم میخام ب ایده ام عمل کنم و یه آیه دیگ از قرآنو اون چیزی ک ازش میفهممو اینجا بنویسم

    قرار نیس همه حرفام درست باشه

    الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ‎﴿١٩١﴾

    همانان که خدا را [در همه احوال‌] ایستاده و نشسته، و به پهلو آرمیده یاد می‌کنند، و در آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند [که:] پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده‌ای؛ منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار. (191)

    توی آیه قبلش میاد در مورد خردمندان صحبت میکنه و توی این آیه میاد در مورد ویژگی هاشون میگه

    اولا میگ توی همه حال ب یاد خدا هستن

    حالا چ جوری

    با تفکر در آفرینش آسمانها و زمین

    یعنی با تفکر در مورد قوانین خدا

    رضا سواری قانون جذب بلد نبودا الان از فقر مطلق مطلق یکی از بزرگترین ثروتمندای کشوره

    ما ک قانون رو تا ی حدی بلدیم باید از اون بهتر باشیم

    خردمندان اونایی ان ک قانون های خدا رو شبانه روز بهش فک میکنن

    یاد حرف استاد میوفتم ک میگ بزرگترین شکرگذاری من در مورد قانونه بی تغیر خداس

    چون خود خدا دلیلش رو گفته

    چون وقتی قانونو درک کنی و ازش نتیجه بگیری ب خود خدا میرسی ک این قوانینو آفریده ک یه بچه فقیرو میکنه رضا سواری ک میلیونها دلار شاید درآمد ماهانه اش باشه

    خدایا ما رو ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک بهشون نعمت دادی خدایا منو از اون متقینی قرار بده ک فاصله ای بین حرف و عمل شون نیس

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  2. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3448 روز

    آیه 73 سوره آل عمران

    سلام ب همگی

    امروز توی یه برنامه ای ب نام رکورد داران با یه آقایی آشنا شدم ب نام مجید راهب

    ایشون درآمدشون حدود ۴ میلیون دلار در ماه بود و توی ایرانم ب این جایگاه رسیده بودن

    معروفن ب سلطان گلاب دنیا

    و نصف گلاب دنیا دست ایشون

    سال ١٣١۶ توی ی خانواده مذهبی ب دنیا میان و از قمصر کاشان از بچگی با گل محمدی بزرگ میشن

    از بس خوبه این مثال اصن وقتی در موردش حرف میزنم دیوانه میشم

    ۶۵ سال صادرات انجام میدن ب قول خودش با وجود تحریم ها هر سال حدود ٧٠ درصد افزایش مشتری دارن و سالهاس ک نمیتونن جوابگو مشتری ها باشن

    نود درصد گلاب ایران توسط ایشون صادر میشه و اسم برندش گلاب ربیعه

    ایشون ١۴٠ هکتار زمین فقط توی کاشان دارن ک زیر کشت گل محمدی

    و توی شهرهای تبریز کرمان تهران و چنتا شهر دیگ هم مزرعه گل محمدی دارن

    و میخاد همه جای ایران گلستان داشته باشه و ب قول خودش ایرانو گلستان کنه

    حتی گلهای محمدی بقیه کشاورزها رو هم ایشون میخره

    هزار نفر نیرو فقط توی بخش گلاب ربیع داره

    یککککک ریاااال وام از دولت نگرفته

    میگفت تقریبا ما ب همه کشورهای دنیا صادرات داریم

    دقت کن

    ب اکثر کشورهای دنیا گلاب صادر میکنه اونم از ایران

    باز میگفت محال توی سوپر مارکتهای کشورهای زیر بری و گلاب ربیع رو نداشته باشن

    ژاپن

    عربستان

    عمان

    امارات

    قطر

    بحرین

    ایشون حتی توی کار اسانس و ادکلن هم هستن

    و کارخانه های آرایشی دنیا چون اسانس با کیفیت میخان اونقدر ب اینا تقاضا میدن ک اینا نمیتونن جوابگو باشن

    ایشون ب غیر از گلاب هفت هکتار زعفران زیر کشت داره

    در کنار گلاب گیری اومده هتل مهینستان رو هم زده ک فقط ٢٨٠ ویویو با میانگین چهار ستاره داره و مخصوص توریستهاس

    ب غیر از اون کارخانه آب گاز دار و انواع نوشیدنی رو هم داره

    و توی امارات هم کارخونه داره و ٢٠٠ نفر نیرو هم توی بقیه برندهاش داره

    یعنی هرچی بگم کم گفتم از این بشرر

    وای داستان هدایتهایی توی همون برنامه رکوردداران میگ ک دیوانه میشید از راحت پول درآوردن این آدم

    ایشون دلیل موفقیتشو ایمان ب خدا میدونه

    امشبم میخام ب ایده ام عمل کنم و یه آیه دیگ از قرآنو اون چیزی ک ازش میفهممو اینجا بنویسم

    قرار نیس همه حرفام درست باشه

    وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَىٰ هُدَى اللَّهِ أَن یُؤْتَىٰ أَحَدٌ مِّثْلَ مَا أُوتِیتُمْ أَوْ یُحَاجُّوکُمْ عِندَ رَبِّکُمْ ۗ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ‎﴿٧٣﴾‏

    ) و [گفتند:] «جز به کسی که دین شما را پیروی کند، ایمان نیاورید -بگو: « هدایت، هدایت خداست »- مبادا به کسی نظیر آنچه به شما داده شده، داده شود، یا در پیشگاه پروردگارتان با شما محاجه کنند.» بگو: « [این‌] تفضل به دست خداست؛ آن را به هر کس که بخواهد می‌دهد، و خداوند، گشایشگر داناست.

    من هیچ کاری با مفهوم اوایل آیه ندارم اون در ادامه داستان مسیحی ها و اینکه ایمان نمیاوردن بوده

    خدا توی این آیه فضلو آورده و با یشا آورده یعنی توی قوانین خداس و آخر آیه از ریشه وسع استفاده شده

    هرجا کلمه واسع رو توی اون آیه دیدید چشاتون گرد بشه چون معمولا برای رزق و پولا این چیزا میاد

    بازم خدا توی این آیه میگ هرکسی از قوانین بره جلو من براش میترکونم

    مثل همین مجید راهب

    تعریف میکرد میگفت با چنتا تاجر کویتی قرار داشتم اینا منو آدم حساب نکردن و منو قال گذاشتن

    خودم رفتم کویت

    بببین آدمی ک باورش درست باشه از تضاد انرژی میگیره مبگه حالا ک اینجوری شد حالا ببین چی کار میکنم و در جهت باورش اقدام کرده

    میگفت رفتم توی کویت و اونجا با یه باربر آشنا شدما دیگ دعوتم کرد شامو بعدم تمام اون چیزی ک من برای تجارت میخاستمو علمشو در اختیارم گذاشت

    ببین خداوند ب شجاعان پاسخ میدهد

    این اون به گامو برداشته رفته کویت خدا هم نود و نه تا گام دیگه رو براش برداشته این آدمو رو وارد زندگیش کرده و تازه همون باربر دستشو میذاره توی دست یه تاجر مسلمان کویتی

    و ب قول خودش از طریق همون من رقمهای بالایی ساختم اینهههه فضضضضل خدا

    اول تضاد بعد واضح شدن خواسته بعد اقدام بعد فضل خدا

    و جالب بود ک وقتی میخاس بگه اون آدم درستکار بود از لفظ مسلمان استفاده میکرد

    این چی از خدا دیده

    اسلامو قرآنو

    فقط انعمت علیهمشو دیده

    و چ قدر قشنگ این زندگی

    خدایا ما رو ب راه راست هدایت کن خدایا منو از اون متقینی قرار بده ک فاصله ای بین حرف و عمل شون نیس

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  3. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3448 روز

    آیه ۵۶ سوره آل عمران

    سلام ب همگی

    اول یه تبریک ب استاد عزیز ک دوره ها رو همینجوری قیمتهاشو بالا نمیبره یه حرکتی روش انجام میده و همین ک باز آفرینی میکنه یه دوره رو باعث میشه اولا این قوانین برای خودش مرور بشه و دوما باعث میشه کلی آدم دیگ هم بتونن از محتوای ب روز شده استفاده کنن

    امشبم میخام ب ایده ام عمل کنم و یه آیه دیگ از قرآنو اون چیزی ک ازش میفهممو اینجا بنویسم

    قرار نیس همه حرفام درست باشه

    فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ ‎﴿۵۶﴾‏

    امّا آنها که کافر شدند، (و پس از شناختن حق، آن را انکار کردند،) در دنیا و آخرت، آنان را مجازات دردناکی خواهم کرد؛ و برای آنها، یاورانی نیست. (56)

    من خیلی لذت میبرم وقتی قرآن میاد در مورد عذاب شدن کافرا صحبت میکنه

    نمیدونم چرا

    ولی ب نظرم این عادلانه ترین روش برای چیدن دنیایی ک منبعش خداس

    همیشه گفتم خدا بارها گفته هر خیری ب شما میرسه از طرف منه و هر شری ب شما میرسه از طرف خودتونه

    راه راست راه اونایی ک بهشون نعمت داده شده گروه دیگه میشن اونایی ک مورد غضب واقع شدگانو ضالین

    شیطان ب شما وعده فقر میده و امر میکنه ب فحشا

    و خدا ب شما وعده فراوانی و آمرزش میده

    اینا همه چیو داره میبره ب سمت منبع ک خدا باشه

    توی ذهن اکثریت جامعه اینکه خدا نشسته یه گوشه هی اه میکشه و یه سری ستمگر دارن پوست اکثریت جامعه رو میکنن

    در صورتی ک اتفاقا خدا وسط رینگه

    اونی ک بخاد گردنکشی کنه گردنشو همین الانم میزنه

    خدای من خدایی ک ب هرکسی توی مدارش باشه همین الانم رزق ب غیر الحساب میده

    خودش گفته رحمتم همه چیز رو فرا گرفته و عذابم رو ب هرکس ک در مشیتش باشه میرسونم

    مضمونش اینه خود آیه رو نمیدونم

    دقیقا مصداق همینه ک استاد میگ این دنیا مثل ی رودخونه اس اکثریت آدما دارن خلاف جهتش شنا میکنن و یه سری فقط تقلا نمیکنن یعنی هیچ زوری نمیزنن و ثمره اش شده کلی ثروتو نعمت

    میخام بگم ک روال عادی اینکه ک کافرا فقیرن توی جامعه میبینیم دیگ اکثریت افرادی ک با همه درگیرن از دولت طلبکارن

    اونوقت به نفر پیدا میشه ب نام حسین ثابت ک مالک هتل داریوش و اگ اشتباه نکنم هفت هتل دیگ توی جزایر قناری داره و سه هتل دیگ توی کیش داره

    ایشون هیچ موقع از وام استفاده نکرده و جمله معروفش اینکه وقتی میخای انگشتتو ب سمت یه نفر ببری و اونو مقصر بدونی سه تا انگشت دیگ ب سمت خودته

    اینجوری خودشو مسئول زندگی خودش میدونه

    امروز کمرم ب شدت درد گرفت دو تا اقدام عملی رو رسیدم بهش ک میخام اینجا بنویسم

    اول باید روزی فیکس دو ساعت روی سایتم کار کنم چون من بیمه رد نمیکنم سایت حکم بیمه ی مالی منو داره

    دوما سعی کنم با اهنگ تصویر سازی کنم ک هم راه برم ک ی جورایی باعث ورزش هم برام بشه

    امروز زندگی نامه خلیل رفعتی رو خوندم ک تا سی و سه سالگی معتاد بوده چن بار تا پای مرگ رفته و حتی مرده و با شوک قلبشو دوباره ب کار انداختن و الان مالک بزرگترین برند فروشگاه آب میوه فروشی آمریکا به نام سانلایف ارگانیکسه ک کلی شعبه داره

    اگ اون تونسه از اون وضعیت ب اینجا برسه ما هم میتونیم

    خدایا ما رو ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده ک فاصله ای بین حرف و عمل شون نیس

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای: