چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم

قبل از اینکه از قوانین زندگی آگاه باشم، شرایط زندگی من – خصوصاً از لحاظ مالی – آنقدر سخت بود که داشتن یک کفش کتانی اصل برایم یک رویا بود. اگر آن روزها فردی از من می‌پرسید چه چیزی به عنوان کادو تولد دوست داری؟ بدون فکر می‌گفتم یک جفت کفش کتانی اصل. تا بتوانم از پیاده روی لذت ببرم.

چند ماه پیش، روز تولدم عزیزانم از من پرسیدند: دوست داریم برای تولدت هدیه بخریم. شما چه هدیه ای دوست داری؟

من هرچه فکر کردم متوجه شدم من همه چیز در زندگی‌ام دارم. هر آنچه بخواهم را به راحتی می توانم تأمین کنم.

این ماجرا، رویای داشتن آن کفش کتانی را در آن روزها به یادم آورد و در یک لحظه تمام مسیری برایم مرور شد که مرا از آن شرایط سخت، به زندگی در فراوانی و بی‌نیازی رسانده است. مدتهاست که بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند قوانین ثابتی است که بر این جهان مقرر کرده تا من بتوانم خالق شرایط دلخواهم باشم. بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند، هدایت من به سمت درک این قوانین و تعهد من برای زندگی به شیوه ی این قوانین است.

دلیل این تفاوت عظیم در شرایط زندگی من آنهم فقط در طی چند سال، فقط و فقط یک عامل ساده است: کشف قوانین زندگی و زندگی کردن به شیوه‌ی این قوانین برای تمام عمر.

وقتی به زندگی گذشته‌ام نگاه می‌کنم، می‌بینم استعداد و توانایی من در آن روزها کمتر از الان نبود اما آنچه که عمیقاً در من تغییر کرده، فقط و فقط آگاه شدن من از قوانین زندگی و ایجاد باورهای هم جهت با این قوانین است.

به محض اینکه من از قوانین آگاه شدم، آن را مثل وحی منزل باور کردم. منظورم از باور کردم این است که: به آنچه می‌شنیدم و درک می‌کردم، عمل می‌کردم و آن شکل عملکرد را آنقدر ادامه داده‌ام که عمل به شیوه قوانین زندگی تبدیل به شخصیت من شده است. به همین دلیل نتایج همواره ادامه دار بوده است.

من نمونه عینی خوبی هستم که ثابت می‌کند خداوند تا چه حدّ پاسخ دهنده می‌شود وقتی که به قول قرآن ما قوانین این نیرو را اجابت می‌کنیم.  یعنی به شیوه آن قوانین زندگی می کنیم. شرایطی که من اکنون در تمام جنبه‌های زندگی‌ام دارم، بارها رویایی‌تر از آرزوهای دور و دراز من در همین چند سال پیش است. در نقطه شروع تغییر، شرایط من در تمام جنبه ها آنقدر نامناسب بود که تمام بهانه‌های لازم را داشتم برای اینکه بگویم نمی‌توانم این اوضاع را تغییر دهم به این دلیل که….

اما به محض اینکه قانون زندگی را شناختم،  ایمان من به درستیِ این قانون و انگیزه‌ی من برای هماهنگ شدن با این قانون، تمام آن اگر اما ها را ناپدید کرد.

پس هر چقدر هم شرایط کنونی ات ظاهراً سخت باشد، نمی‌توانی هیچ بهانه‌ای برای ناتوانی از تغییر شرایط بیاوری؛

اگر بهانه‌ات اوضاع نا به سامان مالی‌ات است، همین چند سال پیش من هم در یک اتاق سیمانی در بندرعباس زندگی می‌کردم که آشپزخانه آن را با ۲۰ نفر دیگر شریک بودیم و برای پختن یک غذای ساده باید نوبت می‌گرفتیم؛

اگر بهانه‌ات این است که اوضاع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این کشور دست من را بسته، من هم اوضاع مالی‌ام را در اوضاع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی همان کشور تغییر دادم؛

اگر بهانه‌ات برای تغییر، نداشتن محیطی امن و آرام است، من هم این شرایط را داشتم اما وقتی قانون را فهمیدم، به من بر می‌خورد اگر می‌خواستم این موارد را بهانه‌ای قرار بدهم برای اینکه باورهایم را تغییر ندهم.

اگر بهانه ات این است که شما جسمی سالم و متناسب داری، باید بگویم تا همین دو سال قبل، من هم قانون سلامتی را نمی دانستم و مشکل چربی های اضافه را داشتم اما به محض اینکه قانون سلامتی را فهمیدم و جدی گرفتم، مثل آب خوردن به سلامتی کامل و تناسب اندام رسیدم.

پس همانگونه که تغییرات وسیع جسمانی من را می بینی که حاصل عمل به قانون سلامتی است، باید بگویم من همین حد از دقت و تعهد را درباره عمل به قوانین زندگی دارم و چنین حدّی از تغییرات وسیع را در فرکانس ها و باورهایم نیز ایجاد کرده ام. به همین دلیل نیز به راحتی به آنچه می خواهم می رسم.

یعنی همانگونه که به خاطر استمرار من در عمل به قانون سلامتی، بدن من هر روز متناسب تر و جوانتر می شود، به خاطر استمرار در عمل به قوانین زندگی نیز شرایط من هر روز بهتر از دیروز می شود؛

وقتی قانون تحقق خواسته‌ها را می‌شناسی و برای هماهنگی با آن قانون متعهد و مصمم می‌شوی، دیگر نه بهانه‌ای می‌ماند و نه هیچ مانعی. باید مسئولیت این تغییر را بپذیری تا ثمره این تغییر را برداشت کنی. وقتی این مرحله را بگذرانی، نتایج می‌آیند و می‌بنی که چقدر ارزشش را داشت.

وقتی قانون زندگی را شناختم، دیگر بهانه نیاوردم و امکان‌پذیر بودن خواسته‌هایم را با شرایط سخت آن روزهایم نسنجیدم؛ امکان‌پذیری رسیدن به آزادی مالی را با تحصیلات، مهارتها، اعتبار، پارتی، خانواده ثروتمند، پشتوانه‌ی مالی و … نسنجیدم بلکه امکان‌پذیر بودن تحقق خواسته‌هایم را با قوانین سنجیدم که به من این نوید را می‌داد که تو توانایی خلق اتفاقات دلخواه را – بدون هیچ استثنائی – در زندگی‌ات داری.

من به سادگی این قانون را تماما باور کرده‌ام و شما نتیجه این جنس از باور را هم در رفتار و شخصیت من می‌بینید و هم در شرایط زندگی‌ام در تمام جنبه ها. این تفاوت عظیم در نتایج واقعا ارزشش را داشت تا من ذهنم را از تمام آنچه که قبلا باور کرده بودم پاک کنم و هر بهانه‌ای را برای تغییر نکردن، کنار بگذارم. پس اگر من این کار را انجام داده ام، یعنی شما هم می توانی.

من تمام این قوانین را با زبان بسیار ساده و قابل اجرا در دوره کشف قوانین زندگی توضیح داده‌ام تا بتوانی آگاهانه شرایط زندگی‌ات را آنطور که دوست داری، رقم بزنی.

نتایج زندگی من، گواه ارزشمند بودن این حدّ از تعهد برای تغییر افکار و باورهاست. به دلیل تجربه این تغییرات وسیع است که همواره مشتاقم این قوانین را به دیگرانی آموزش بدهم که آماده‌ی خلق شرایط دلخواه‌شان هستند.

آموزشهایی که در دوره کشف قوانین زندگی ارائه داده ام، قانونی ساده ثابت و غیر قابل انکار در دست شما می‌گذارد که می‌توانی امکان‌پذیر دانستن خواسته‌هایت را روی این قانون ثابت و تضمین شده توسط خداوند، استوار کنی.

قانونی که به شما وعده می‌دهد که:

فارغ از اینکه شرایط الان شما چیست؛ مدرک داری یا نداری؛ از دیدگاه عوامل بیرونی واجد الشرایط هستی یا نیستی؛ تحقق خواسته‌های شما به این دلیل امکان‌پذیر است که قدرت خلق شرایط دلخواه در زندگی‌ات به شما داده شده است. خداوند این وعده را تضمین کرده است. خداوند جهان را به گونه‌ای ساخته تا افرادی حمایت کند که این وعده را باور کرده‌اند و این باور در رفتار آن‌ها هویداست.

با کمک آگاهی‌ها و تمرینات این دوره، شما قوانین تحقق خواسته‌ها را یاد می‌گیری، با این قوانین هماهنگ می‌شوی. سپس طبق قانون خواسته‌های شما به طور طبیعی، لاجرم وارد زندگی شما می‌شوند.

ماموریت دوره کشف قوانین زندگی این است که هر دانشجویی وارد این دوره می‌شود و آگاهی‌های هر جلسه را به صورت دقیق اجرا می‌کند و تمرینات را به شکلی که توضیح داده شده انجام می‌دهد، به نقطه‌ای می‌رسد که احساس می‌کند همه چیز در دست خودش است.

یعنی نقطه‌ای که به محض داشتن خواسته ای، به راحتی از عهده تحقق آن بر می‌آیی، چون قانون تحقق خواسته‌ها را می‌دانی. وقتی عملکرد شما به این قانون به اندازه‌ی اطلاعات شما از این قانون برسد، برای تجربه خواسته هایت، بی‌نیاز می‌شود از تغییر هر عاملی بیرون از خودت.


اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم
    173MB
    19 دقیقه
  • فایل صوتی چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم
    18MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

325 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عمران نوری» در این صفحه: 3
  1. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1982 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استادان عزیز استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    خدایا بینهایت سپاسگزار تو هستم از اینکه منو به راه راست هدایت کردی به راه کسانی که به انها نعمت دادی

    چقدر اون تضاد بی پولی بمن کمک کرد و باعث شد من عاجزانه از خدا هدایت بخوام چون واقعا دیگه داشتم کم می‌اوردم

    ولی خدا خودش بهتر میدونه که منو چطور هدایت کنه

    از وقتی که من وارد دوره کشف قوانین شدم و متعهد شدم که تمریناتش رو مو به مو انجام بدم

    درهایی از نعمت و ثروت و ادمهای نازنین سمت من سرازیر شدن

    انگار که همه‌شون با هم یه جا منتظر من بودن که وقتی من از لحاظ ذهنی اماده شدم یهویی سمت من حمله‌ور بشن

    خدایا شکرت امروز کلا من بمباران شدم از اتفاقات و معجزات خداوند

    الان دو روزه پشت سر هم من دارم پول خلق میکنم اون هم بصورت اگاهانه و کدهایی که صبح عاشقانه شروع میکنم به نوشتن

    این در صورتیه که من حدود 20 روز ورودی مالی اصلا نداشتم

    ولی از وقتی من این دوره رو شروع کردم و متعهد شدم به انجام تمرینات عین همین دو روز رو من پول خلق کردم

    اره از همین افکار و همین قدرتی که خدا در وجودم قرار داد ( البته هنوز پرونده امروز بسته نشده تا اخر شب من هنوز منتظر نعمت و ثروت بیشتر هستم که خدا قرار برای من بفرسته )

    امروز رفتم شهر کارهای اداری رو انجام بدم

    کاری که قرار بود انجام بشه برای هر کسی تعریف میکردی پیش خودش میگفت خوب 2 ، 3 روزی الاف این کار هستی

    ولی تمام کار من تو نصف روز انجام شد

    کسی باور نمیکرد این همه کارها رو تو نصف روز انجام دادم

    هر کجا میرفتم اولین ارباب رجوع بودم و بعد از ورود من میدیدی 3 ، 4 نفر دیگه پشت سر من می‌اومدن

    با هر ادمی برخورد میکردم اینقدر خوش برخورد و نازنین و مهربان بر من رفتار میکردن که من لذت میبردم و کیف میکردم و به خودم میگفتم که چقدر ادمها کار منو سریع انجام میدادن

    من وقتی این اتفاقات رو میدیدم همش به خودم میگفتم که

    ببین ببین برخورد این ادمه با من رو

    ببین این خلوت بودن و همه چی اماده بود تا من وارد بشم

    ببین این مشتری زنگ زد و سفارش داد

    ببین این پول تو حساب من واریز شد

    ببین امروز کیفیت اتفاقات چقدر عالی شده

    ببین این اتفاقات رو من دارم خلق میکنم

    امروز کلا هی این جملات رو برای خودم تکرار میکردم تا ذهنم باور کنه که این من هستم دارم خلق میکنم

    خدایا شکرت خیلی خوشحالم وقتی این اتفاقات رو تو زندگیم میبینم

    جالبه وقتی نشونه‌ها رو میبینم همش اینو با خودم تکرار میکنم که

    اه اه اه نگاه کن من به فلان چیز فکر کردم سریع نشونه‌اش اومد

    پس این ثابت میکنه من دارم خلقش میکنم من دارم با افکارهام و کانون توجه‌هام خواسته‌ها رو اگاهانه تو زندگی خودم دعوت میکنم

    خدایا شکرت چقدر دارم لذت میبرم از اینکه

    من به چیزی که میخوام فکر میکنم و می‌نویسم و با احساس خوب از وجود اون نعمت تو ذهنم لذت میبرم

    و بعد یا نشونه‌اش و بعدش خودش هم میاد تو زندگی من وارد میشه

    خدایا از این بهتر چی میخوام که خودت خالق زندگی خودت هستی

    من که با این دوره دارم حال میکنم

    که مثل یه نقاش صبح میام خواسته‌هام رو نقاشی میکشم و اون نعمت رو تو زندگیم دعوت میکنم

    استاد عباس منش بینهایت ازتون سپاسگزارم بابت این اگاهی ناب و الهی و بینظیری که در اختیار من قرار دادید

    واقعا از استاد خانم شایسته عزیز هم تشکر ویژه دارم از اینکه چقدر خلاقانه تمرینات رو تو هر جلسه با دیتیل کامل اضافه کردن واقعا کیفیت دوره به جرات میتونم بگم چندین برابر افزایش پیدا کرده

    و خودم به شخصه با توضیحات کامل خانم شایسته عزیز خیلی خیلی بهتر تونستم بصورت عملی قانون رو بهتر درک کنم

    داشتم کامنت مینوشتم یه مشتری دیگه زنگ زد برای پیگیری و سفارش محصول

    ببین یه نشونه اگاهانه دیگه برای خلق خواسته‌ها

    خوب اگر این اتفاق رو من خلق نمیکنم پس از کجا میاد ؟

    چرا قبلا به این شدت نبود ؟

    چرا امروز اینقدر نشونه‌ها و اتفاقات و ادمهایی که سمت من هدایت میشن درجه کیفیت‌شون خیلی خیلی بالاتر از ادمها و نشونه‌های قبلیه ؟

    تمام این اتفاقات داره ثابت میکنه که

    بابا من خلاقم من مثل خدای خودم میتونم زندگی خودم رو خلق کنم

    حالا قبلا نااگاهانه اینکار رو میکردم ولی از این به بعد میخوام یاد بگیرم که اگاهانه چیزهایی که دوست دارم تو زندگیم باشه رو دعوت کنم

    واقعا از خدای مهربان سپاسگزارم که شما دو فرشته نازنین رو سر راه زندگی من قرار داده و باعث شدید من راه و رسم خلق اگاهانه زندگیم رو یاد بگیرم

    خیر و برکت و روزی خدای مهربان بر شما دو فرشته نازنین باد که باعث شدید خیلی‌ها از ادمها از گمراهی نجات پیدا کنند و در مسیر خداوند که همون مسیر لذت و خوشبختی و ثروت و سعادت قرار بگیرند

    من عاشق شما هستم

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  2. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1982 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    در راستای انجام تمرین باور لیاقت و ارزشمندی میخوام یه موضوع مهم دیگه‌ای رو اعلام کنم که هم به تقویت باورهام کمک میکنه و هم مطمئنا به بقیه دوستان هم کلی ایده میده

    وقتی من که فرکانسی بی ارزشی به جهان ارسال میکنم جهان دقیقا عین همون فرکانس رو تبدیل میکنه به شرایط و ادمهایی که همون حس بی ارزشی رو به من القا میکنند

    و تازه بدتر از اون وقتی که به قانون هم اشنا نباشم یه جورایی به طرف مقابلم شاکی هم میشیم

    و پیش خودمون میگیم چرا طرف اینقدر از من توقع بیجا داره؟

    یعنی پیش خودش فکر نمیکنه که انجام فلان کار وظیفه من نیست ؟

    دقیقا همین چیزی که تو زندگی من و بقیه ادمهای اطراف من همین جوریه

    بجای اینکه با اعتماد بنفس بریم حقمون رو به جهان ( ادمها ) اعلام کنیم و خیلی راحت بریم به ادمها بگیم بها انجام فلان کار رو باید پرداخت کنی

    تازه حرف هم نمیزنیم و فقط بلدیم خودمون رو بخوریم و بدتر پشت سر جهان ( ادمها) فقط بلدیم ایراد بگیریم

    که چرا این رفتار یا همون توقع بیجا رو از من داره

    این مسئله‌ای که من یکسره توش درگیرم و نمیگم با انجام این تمرینات عملی باور لیاقت و ارزشمندی همه چی تو ذهنم دیگه حل شد

    چون جهان شدیدا با این تغییر من داره مقاومت میکنه

    و راضی نمیشه و میگه

    نننننننه عمرااااا اگر بذارم تو موفق بشی

    من یکسره با ذهنم تو یه رینگ بوکس در حال جنگ هستم هی اون میزنه هی من میزنم

    خخخخخخ

    همین الان که دارم این کامنت رو برات مینویسم یه چالش بی ارزشی دیگه جهان برام فرستاد

    یا خداااااا خودت کمکم کن

    این چالش غول تمام چالش‌هاست

    و جهان هم داره از دور منو نگاه میکنه و مسخره میکنه و می‌خنده و میگه حالا ببینم با این میخوایی چیکار کنی اگر راست میگی که من با ارزشم ؟

    ببینم اینجا چند چند میشی؟

    خدایا تو خودت کمکم کن

    بذار داستان رو براتون بگم

    انشالله با نوشتن هم خدا بمن کمک میکنه تا الهامات رو دریافت کنم و هم میتونه ایده‌ای باشه برای شما دوستان

    من از خودم ماشین ندارم و حدود 2 سالی هست که پیکان وانت بابام دست منه

    که اینو همش لطف خدا میدونم که زندگیم همیشه خوب ، نرم ، اسون و طبیعی برام پیش میره

    و امروز بابام اومده بمن گفته وانت بذار محل نیسان رو وردار با خودت ببر

    ماشینی که دو سال مفت و رایگان دست من بود

    و تازه بازم رایگان دوباره جهان برام عوضش کرد یه ماشین بهتر ، مدل بالاتر ، با امکانات بهتر

    ( مثل داشتن کولر که دقیقا نیاز الان من بود تو فصل تابستون )

    این نعمتها مفت و رایگان بمن داده شده

    ببین خدا چطور منو داره سوپرایز میکنه

    حالا چالش از اینجا شروع میشه

    و بابام بمن گفت حالا که چند روز محل هستی وانت رو ببر شهر معاینه فنی شو بگیر چون بقیه داداشهات کار دارند تو برو انجامش بده

    حالا طبق باورهای ارزشمندی و لیاقتی که دارم روی خودم کار میکنم برای من وقت و زمان با ارزشه و طبق قانون نباید رایگان در اختیار کسی قرار بدم

    و طبق قانون باید حق زحمه بگیرم

    اینو قانون داره بمن میگه

    حالا یا خدااااا حساب کن این دیگه از تمام چالش ها هم گذشته این خود غول اخر

    ماشینی که دو سال مفت و رایگان دست من بود

    و تازه بازم رایگان دوباره جهان برام عوضش کرد یه ماشین بهتر ، مدل بالاتر ، با امکانات بهتر مفت و رایگان بمن داده شده

    حالا قانون داره بمن میگه برای کاری که میخوایی بکنی باید حق زحمه بگیری

    چون داری برای چیزی که ماله تو نیست داری وقت و انرژی میذاری

    شما بودید چیکار میکردید ؟

    یعنی حساب کن اگر طبق قانون عمل کنم یعنی خانواده من حتما منو با طناب دار میزنند و میگن عجب ادم بی‌حیا و پررویی هستی

    ماشین دوساله مفت و رایگان دست توه و بعد تازه میخواد تحویل بدی و عوضش یه ماشین بهتر و باکیفیت‌تر از ما بگیری

    بابت معاینه فنی از ما دستی هم میخواهی

    البته وانت از لحاظ فنی یه خورده ریز کاری داره برای هزینه معاینه فنی که اونو مشکل ندارم خیلی راحت خرجش رو از اونها میگیرم

    ( اعتماد بنفس رو داشته باش )

    ولی مسئله من اینجاست قانون میگه در عوض وقتی که گذاشتی باید ازشون پول بگیری

    یعنی جدا از گرفتن هزینه معاینه فنی بابت وقت که میذاری ازشون پول بگیر

    مشکل و مسئله اصلی من اینجاست

    که چطور میتونم این چالش رو به نفع خودم حلش کنم ؟

    یعنی انجام این کار اخرت پررویی و نهایت اعتماد بنفسی منو نشون میده اون هم به تمام معنا

    عین این حرکت دقیقا ماله اتفاقات یه هفته قبل از شروع تغییر عملی باورهای لیاقت و ارزشمندی منه

    که من میرفتم برای کار بقیه وقت انرژی مفت و رایگان میذاشتم و تازه ازت توقع داشتن یه جورایی بهشون دستی هم بدی تا بیشتر راضی بشن

    حالا این وضعیت دقیقا تو حالت برعکسش برای من داره رخ میده که اگر انجام بشه به نفع منه و ارزش لیاقت من رو چندین برابر افزایش میده

    البته این هم بهتون بگم

    که من از لحاظ مالی تو شرایط بسیار بحرانی هستم

    ( تو ظاهر ، در باطن همیشه فوق العاده‌ست از این بهتر نمیشه )

    خخخخخخ

    شاید باور نکنی تو حساب بانکیم بیشتر از 40/000 پول بیشتر نیست

    اره درست خوندی چهل هزار تومن

    البته شاید حدود 10 تومن نقد تو کیف پولم باشه که در مجموع حدود 50/000 تومن ناقابل فعلا پول دارم

    و سر ماه تازه 4 میلیون اجاره خونه باید بدم و با همسر و دو تا بچه کوچیک دارم زندگی میکنم حالا خرج و مخارج هم بماند

    و شاید هم اصلا این رو هم قبول نکنید الان حدود 20 روزه که من فقط با 150 تومن دارم زندگیم رو میگذرونیم

    و الان حدود 9 ماه که از لحاظ خوراک طبق دوره قانون سلامتی فقط غذای مجاز دارم مصرف میکنم

    ( بچه‌های دوره بهتر درک میکنند )

    و تازه هیچ کسی به غیر از همسرم از این وضعیت اطلاع ندارد

    چون دوست ندارم کسی بمن کمک مالی یا بخواد یه جورایی ترحم کند شدیدا با این کار مقاومت دارم

    برای همین وضعیت مالیم رو برای کسی واضح نمیکنم

    و در ضمن الان حدود 3 سال ( دقیقا زمان اشنایی من با استاد )به هیچ کی هم بدهکار نیستم و یا وام و قسط هم ندارم

    و تازه هیچ نشونه و ورودی مالی در اینده مشخص و واضحی ندارم که مثلا بگم فلان روز پول قرار سمتم بیاد

    هیچ هیچ هیچ نشونه‌ای نیست

    ولی خدا شاهده وضعیت مالیم اصلا بمن فشار نمیاره

    چون بارها بارها تو این وضعیت بودم ( البته تو دوز و فشار پایین‌تر )

    ولی همیشه خودش تو دقیقه نود نعمتها و ثروتها رو سمت من فرستاده و کلی سوپرایز کرده

    بخاطر همین زیاد دقه دقه پول رو ندارم

    و همیشه اینو به خودم میگم

    خدا تا حالا رسونده از این به بعد هم میرسونه

    و یه جورایی عادت کردم و بیخیالتر شدم

    و این هم میدونم از لحاظ مالی الان باورهای من ایراد داره

    مهم نیست

    من باید ادامه بدم و ایمان خودم تو عمل باید نشون بدم پول خودش میاد

    من کار سمت خودم رو انجام میدم خدا خودش ارباب خوبیه و کارش رو عالی انجام میده و منو در زمان مناسب به خواسته‌هام میرسونه

    اینها رو توضیح دادم که بفهمیدید از لحاظ مالی و شرایط زندگی تو چه شرایطی هستم

    و مخصوصا افکار عموم مردم که یه جورایی تمام رفتارهای من مخصوصا تو روستا که همه منو میشناسند یه جورایی عجیب و غریب و غیر قابل باور و توجیح برای ذهن اونهاست میبینند

    حالا حساب اون با این وضعیت بحرانی حالا تو بیایی تمرینات باور لیاقت رو هم به کارت اضافه کنی نه فقط حرف بزنی بلکه تو عمل بیایی انجامش بدی

    یا خدااااا ببین چه شود

    یعنی بیخیالی تا این حد

    خخخخخخخ

    چون برای من لایق بودن و ارزشمند بودن تو این جهان از همه چیز مهمتره

    من باید بتونم

    من باید حال این جهان رو بگیرم

    من کوتاه نمیام

    من باید کاری کنم تا جهان برای رسیدن من به خواسته‌هام سر تعظیم فرود بیاره

    دوستان شاید الان که دارید کامنت منو میخونید مطمئنا مغزت داره اتیش میگیره

    و ذهنت داره شدیدا بهت میگه

    بابا این یارو دیوانه و روانیه

    ولش کن

    ولی مطمئنا قلبتون داره منو تحسین میکنه

    نمیدونم چرا این حرفها رو میزنم

    ولی خلاصه میدونم

    اگر من بخوام به بینهایت ثروت و نعمت و سلامتی و ارامش و روابط عالی تو این دنیا برسم

    باید از همین جا شروع کنم

    درسته فرصت و زمان برای تغییر همیشه وجود داره

    ولی وقتی ارزش زمان رو در این جهان بدونی مطمئنا ثانیه به ثانیه‌اش برای تغییر باورهات برات خیلی خیلی مهم میشه

    بنابراین هیچ وقتی رو تلف نمیکنی و زمانت رو نمیذاری بیهوده و مفت و رایگان از دست بره و تمام سعی‌‌ت رو میکنی تا ازش نهایت استفاده رو ببری

    استاد بینهایت ازتون سپاسگزارم تمام انچیزی رو که من در درون خودم فعلا تونستم بسازم و ایجادش کنم فقط فقط بخاطر اموزشهای طلایی شما بوده

    من بینهایت عاشق‌ شما هستم

    من اون روز رو همیشه تو ذهنم می‌بینم

    که یه روزی میشه من با نتایج مالی فوق العاده عالی و بینظیر با هلی کوپتر شخصی ( چون من عاشق پروازم ) خودم میام پرادایس وسط دریاچه از نزدیک شما رو میبینم و شما رو تو آغوش میگیرم و کلی از نتایج مالیم میام براتون تعریف میکنم تا شما رو خوشحال کنم

    چون میدونم برای شما مهمترین چیز گرفتن نتایج مالی شاگردها‌تون هست

    بنابراین من حتما شما رو سوپرایز میکنم

    استاد بینهایت سپاسگزارم شما هستم

    انشالله هر کجا که از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1982 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    چقدر از این جمله استاد لذت بردم از اینکه استاد داشتن تعریف میکردن که خواستن بگن چه چیزی رو به عنوان هدیه تولد براشون بخرند نتونستن چیزی رو انتخاب کنند

    خودم رو تو حال استاد گذاشتم و داشتم تجسم میکردم

    خیلی حس خوبی بود از اینکه من تو این شرایط قرار میگیرم که تمام نعمتها و ثروتهای دنیا بمن نامحدود داده میشه که هیچ کمبودی از لحاظ مالی تو زندگی من وجود نخواهد داشت و به بی‌نیازی و استقلال مالی میرسم

    چقدر حس خوبیه

    چقدر این روز رو دوست دارم که بهش برسم و خودم رو تو اون روز ببینم که از لحظه به لحظه زندگیم لذت میبرم و مثل استاد بیزنس من به سمتی میره که نامحدود ازادی مکانی و ازادی زمانی و ازادی مالی دارم که هر وقت و هر زمان که دلم خواست و اراده کنم میتونم هر کجا از این جهان باشم و نامحدود هزینه کنم و از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم و در عین حال بیزنس خودم و کاری که بهش علاقه دارم رو همراه خودم داشته باشم و لذت ببرم از ثانیه به ثانیه زندگیم

    چقدر این مسیر ، مسیر فوق العاده و مسیر الهیه

    و مسیر مقدسیه

    واقعا این همون مسیری هست که تمام ما انسانها از اول قرارمون با خدا همین بوده و بخاطر همین ما متولد شدیم و وارد این دنیا شدیم که بیاییم خودمون رو تجربه کنیم و از زندگیمون لذت ببرم و در عین حال به جهان خدمت کنیم و باعث گسترش جهان بشیم

    ولی ما فراموش کردیم و هر چقدر عقل منطقیمون رشد کرد قرارمون با خدا رو فراموش کردیم

    به لطف هدایت خدا و اشنایی من با استاد عباس منش و اموزهای طلایی استاد باعث شد من خودم و خدای خودم رو بشناسم و هر روز بهتر بشم و هر روز رشد کنم

    و قرارمون رو بیاد بیارم و ارام ارام برگردم تو مسیر خداوند و از قدم به قدمی که دارم تو این مسیر طی میکنم از لحظه به لظحه‌اش لذت ببرم

    استاد من بینهایت سپاسگزار و عاشق شما هستم بخاطر تمام چیزهایی که از شما من یاد گرفتم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای: