چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم

قبل از اینکه از قوانین زندگی آگاه باشم، شرایط زندگی من – خصوصاً از لحاظ مالی – آنقدر سخت بود که داشتن یک کفش کتانی اصل برایم یک رویا بود. اگر آن روزها فردی از من می‌پرسید چه چیزی به عنوان کادو تولد دوست داری؟ بدون فکر می‌گفتم یک جفت کفش کتانی اصل. تا بتوانم از پیاده روی لذت ببرم.

چند ماه پیش، روز تولدم عزیزانم از من پرسیدند: دوست داریم برای تولدت هدیه بخریم. شما چه هدیه ای دوست داری؟

من هرچه فکر کردم متوجه شدم من همه چیز در زندگی‌ام دارم. هر آنچه بخواهم را به راحتی می توانم تأمین کنم.

این ماجرا، رویای داشتن آن کفش کتانی را در آن روزها به یادم آورد و در یک لحظه تمام مسیری برایم مرور شد که مرا از آن شرایط سخت، به زندگی در فراوانی و بی‌نیازی رسانده است. مدتهاست که بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند قوانین ثابتی است که بر این جهان مقرر کرده تا من بتوانم خالق شرایط دلخواهم باشم. بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند، هدایت من به سمت درک این قوانین و تعهد من برای زندگی به شیوه ی این قوانین است.

دلیل این تفاوت عظیم در شرایط زندگی من آنهم فقط در طی چند سال، فقط و فقط یک عامل ساده است: کشف قوانین زندگی و زندگی کردن به شیوه‌ی این قوانین برای تمام عمر.

وقتی به زندگی گذشته‌ام نگاه می‌کنم، می‌بینم استعداد و توانایی من در آن روزها کمتر از الان نبود اما آنچه که عمیقاً در من تغییر کرده، فقط و فقط آگاه شدن من از قوانین زندگی و ایجاد باورهای هم جهت با این قوانین است.

به محض اینکه من از قوانین آگاه شدم، آن را مثل وحی منزل باور کردم. منظورم از باور کردم این است که: به آنچه می‌شنیدم و درک می‌کردم، عمل می‌کردم و آن شکل عملکرد را آنقدر ادامه داده‌ام که عمل به شیوه قوانین زندگی تبدیل به شخصیت من شده است. به همین دلیل نتایج همواره ادامه دار بوده است.

من نمونه عینی خوبی هستم که ثابت می‌کند خداوند تا چه حدّ پاسخ دهنده می‌شود وقتی که به قول قرآن ما قوانین این نیرو را اجابت می‌کنیم.  یعنی به شیوه آن قوانین زندگی می کنیم. شرایطی که من اکنون در تمام جنبه‌های زندگی‌ام دارم، بارها رویایی‌تر از آرزوهای دور و دراز من در همین چند سال پیش است. در نقطه شروع تغییر، شرایط من در تمام جنبه ها آنقدر نامناسب بود که تمام بهانه‌های لازم را داشتم برای اینکه بگویم نمی‌توانم این اوضاع را تغییر دهم به این دلیل که….

اما به محض اینکه قانون زندگی را شناختم،  ایمان من به درستیِ این قانون و انگیزه‌ی من برای هماهنگ شدن با این قانون، تمام آن اگر اما ها را ناپدید کرد.

پس هر چقدر هم شرایط کنونی ات ظاهراً سخت باشد، نمی‌توانی هیچ بهانه‌ای برای ناتوانی از تغییر شرایط بیاوری؛

اگر بهانه‌ات اوضاع نا به سامان مالی‌ات است، همین چند سال پیش من هم در یک اتاق سیمانی در بندرعباس زندگی می‌کردم که آشپزخانه آن را با ۲۰ نفر دیگر شریک بودیم و برای پختن یک غذای ساده باید نوبت می‌گرفتیم؛

اگر بهانه‌ات این است که اوضاع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این کشور دست من را بسته، من هم اوضاع مالی‌ام را در اوضاع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی همان کشور تغییر دادم؛

اگر بهانه‌ات برای تغییر، نداشتن محیطی امن و آرام است، من هم این شرایط را داشتم اما وقتی قانون را فهمیدم، به من بر می‌خورد اگر می‌خواستم این موارد را بهانه‌ای قرار بدهم برای اینکه باورهایم را تغییر ندهم.

اگر بهانه ات این است که شما جسمی سالم و متناسب داری، باید بگویم تا همین دو سال قبل، من هم قانون سلامتی را نمی دانستم و مشکل چربی های اضافه را داشتم اما به محض اینکه قانون سلامتی را فهمیدم و جدی گرفتم، مثل آب خوردن به سلامتی کامل و تناسب اندام رسیدم.

پس همانگونه که تغییرات وسیع جسمانی من را می بینی که حاصل عمل به قانون سلامتی است، باید بگویم من همین حد از دقت و تعهد را درباره عمل به قوانین زندگی دارم و چنین حدّی از تغییرات وسیع را در فرکانس ها و باورهایم نیز ایجاد کرده ام. به همین دلیل نیز به راحتی به آنچه می خواهم می رسم.

یعنی همانگونه که به خاطر استمرار من در عمل به قانون سلامتی، بدن من هر روز متناسب تر و جوانتر می شود، به خاطر استمرار در عمل به قوانین زندگی نیز شرایط من هر روز بهتر از دیروز می شود؛

وقتی قانون تحقق خواسته‌ها را می‌شناسی و برای هماهنگی با آن قانون متعهد و مصمم می‌شوی، دیگر نه بهانه‌ای می‌ماند و نه هیچ مانعی. باید مسئولیت این تغییر را بپذیری تا ثمره این تغییر را برداشت کنی. وقتی این مرحله را بگذرانی، نتایج می‌آیند و می‌بنی که چقدر ارزشش را داشت.

وقتی قانون زندگی را شناختم، دیگر بهانه نیاوردم و امکان‌پذیر بودن خواسته‌هایم را با شرایط سخت آن روزهایم نسنجیدم؛ امکان‌پذیری رسیدن به آزادی مالی را با تحصیلات، مهارتها، اعتبار، پارتی، خانواده ثروتمند، پشتوانه‌ی مالی و … نسنجیدم بلکه امکان‌پذیر بودن تحقق خواسته‌هایم را با قوانین سنجیدم که به من این نوید را می‌داد که تو توانایی خلق اتفاقات دلخواه را – بدون هیچ استثنائی – در زندگی‌ات داری.

من به سادگی این قانون را تماما باور کرده‌ام و شما نتیجه این جنس از باور را هم در رفتار و شخصیت من می‌بینید و هم در شرایط زندگی‌ام در تمام جنبه ها. این تفاوت عظیم در نتایج واقعا ارزشش را داشت تا من ذهنم را از تمام آنچه که قبلا باور کرده بودم پاک کنم و هر بهانه‌ای را برای تغییر نکردن، کنار بگذارم. پس اگر من این کار را انجام داده ام، یعنی شما هم می توانی.

من تمام این قوانین را با زبان بسیار ساده و قابل اجرا در دوره کشف قوانین زندگی توضیح داده‌ام تا بتوانی آگاهانه شرایط زندگی‌ات را آنطور که دوست داری، رقم بزنی.

نتایج زندگی من، گواه ارزشمند بودن این حدّ از تعهد برای تغییر افکار و باورهاست. به دلیل تجربه این تغییرات وسیع است که همواره مشتاقم این قوانین را به دیگرانی آموزش بدهم که آماده‌ی خلق شرایط دلخواه‌شان هستند.

آموزشهایی که در دوره کشف قوانین زندگی ارائه داده ام، قانونی ساده ثابت و غیر قابل انکار در دست شما می‌گذارد که می‌توانی امکان‌پذیر دانستن خواسته‌هایت را روی این قانون ثابت و تضمین شده توسط خداوند، استوار کنی.

قانونی که به شما وعده می‌دهد که:

فارغ از اینکه شرایط الان شما چیست؛ مدرک داری یا نداری؛ از دیدگاه عوامل بیرونی واجد الشرایط هستی یا نیستی؛ تحقق خواسته‌های شما به این دلیل امکان‌پذیر است که قدرت خلق شرایط دلخواه در زندگی‌ات به شما داده شده است. خداوند این وعده را تضمین کرده است. خداوند جهان را به گونه‌ای ساخته تا افرادی حمایت کند که این وعده را باور کرده‌اند و این باور در رفتار آن‌ها هویداست.

با کمک آگاهی‌ها و تمرینات این دوره، شما قوانین تحقق خواسته‌ها را یاد می‌گیری، با این قوانین هماهنگ می‌شوی. سپس طبق قانون خواسته‌های شما به طور طبیعی، لاجرم وارد زندگی شما می‌شوند.

ماموریت دوره کشف قوانین زندگی این است که هر دانشجویی وارد این دوره می‌شود و آگاهی‌های هر جلسه را به صورت دقیق اجرا می‌کند و تمرینات را به شکلی که توضیح داده شده انجام می‌دهد، به نقطه‌ای می‌رسد که احساس می‌کند همه چیز در دست خودش است.

یعنی نقطه‌ای که به محض داشتن خواسته ای، به راحتی از عهده تحقق آن بر می‌آیی، چون قانون تحقق خواسته‌ها را می‌دانی. وقتی عملکرد شما به این قانون به اندازه‌ی اطلاعات شما از این قانون برسد، برای تجربه خواسته هایت، بی‌نیاز می‌شود از تغییر هر عاملی بیرون از خودت.


اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم
    173MB
    19 دقیقه
  • فایل صوتی چگونه با کشف قوانین زندگی خواسته هایم را خلق کردم
    18MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

325 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمانه جان صوفی» در این صفحه: 6
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    سلام به استاد عزیز دلم، مریم جون و همه ی دوستان.

    داشتم جلوی پنجره، می‌نوشتم تو دفترم، در حالیکه نسیم ملایم می‌خورد به صورتم و از صدای پرنده ها هم لذت می‌بردم…

    هدایت شدم بیام سایت.

    اومدم فایلِ اخیر تا کامنت بخونم و بنویسم…

    حسِ الانم اینه:

    خدا رو شکر میکنم برای بی نیازِ مالی تون استاد جان.

    خدا رو شکر برای اندام زیبا، سلامتی، انرژیِ بالایی که برای خودتون خلق کردین.

    خدا رو شکر که از بی نیازی به رهایی رسیدین.

    خدا رو شکر برای تصویر زیبای این فایل.

    خدا رو شکر برای فایل های عالیِ دانلودیِ سایت.

    خدا رو شکر برای محصولاتِ عالیِ سایت.

    خدا رو شکر برای به روز رسانی و بهبودِ کیفیت محصولات و فایلهای سایت.

    خدا رو شکر برای ظرافت، نظم، کارآیی و کاربردی بودنِ عالیِ دسته بندی ها و به روز رسانی های فایل های سایت با دست و ذهن و قلبِ توانمند و خلاقِ مریم جانِ عزیزِ دلم.

    خدا رو شکر برای به روزرسانی محصول کشفِ قوانینِ زندگی که باعثِ یادگیریِ نحوه ی خلق کردن تو زندگی مون میشه.

    خدا رو شکر برای دوره ی شگفت انگیزِ قانونِ سلامتی که استفاده کردم و به شدت راضی ام.

    من زندگی به سبکِ دوره قانونِ سلامتی رو خیلی خیلی دوست دارم و نتایج عالی گرفتم ازش تا الان که روزِ 131 هست.

    خدا رو شکر برای نامحدودی و فراوانیِ ثروت در زندگیتون.

    خدا رو شکر برای زیباییِ شگفت انگیزِ پردایس.

    خدا رو شکر برای انعکاسِ درختان زیبا روی دریاچه ی زیبای پردایس.

    خدا رو شکر برای خودِ پردایس که انقدر زیباست.

    خدا رو شکر که چشم و قلبم به روی زیبایی ها باز و بازتر میشه هر لحظه.

    خدا رو شکر برای فایل های آگاهی بخش استاد عزیزم که باعثِ بهبود زندگی خود استاد و یه عالمه آدم دیگه مثلِ خودم شده و میشه و خواهد شد.

    خدا رو شکر برای فراوانی های زندگیِ استاد (حضور خداوند در زندگی، زمان، مکان، مالی، تفریح، رابطه ی خوب، آرامش، حسِ خوب، اتفاقاتِ خوب و…)

    خدا رو شکر برای دسترسی آسان و سریعم به فایلها و محصولات استاد، اینترنت خوبی که دارم و میتونم هر لحظه که خواستم به فایل ها دسترسی داشته باشم و دانلودشون کنم با بهترین کیفیت.

    خدا رو شکر برای طبیعتِ زیبای روبه روی پنجره های خونه مون (باغچه ای با درختانِ سبزِ خوشرنگ با برگ های زیبا و متنوع، گل، خاک، آسمونِ آبی گاهی صافِ صاف و یه دست، گاهی ابری و جذاب، نسیم و بادی که میوزه لابه لای برگ ها و صدای زیبایی داره، صدا و تصویر پرنده ها، کلاغ های سیاه و سفید زیبا با دم های رنگیِ جذاب.)

    خدا رو شکر برای آرامشم، حسِ خوبم، سلامتیم.

    خدا رو شکر که لذت بردن از داشته هام رو دارم تمرین میکنم هر روز، و بهتر و بهتر میشم و غرق میشم تو خوشحالی و حسِ خوب.

    خدا رو شکر برای تک تک تغییرات ریز و درشتی که تو رفتارم ظاهر شده که از تغییر باورها و سبکِ زندگی م میاد.

    خدا رو شکر که با استاد، مریم جون، سایت و دوستانِ عزیزم آشنا شدم.

    خدا رو شکر برای نعمت های بی شماری که خدا بهم داده.

    خدا رو شکر برای نوشتن و خوندنِ کامنت در سایت ارزشمند عباس منش دات کام.

    خدا رو شکر که اینجا هستم، در این محیط دنج و توحیدی و سراسر آگاهی، رشد، بهبود و احساسِ خوب با یه عالمه دوستِ هم فرکانس.

    خدایا دوستت دارم

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    سلام عارفه جان

    تحسینت میکنم برای اینکه روی خودت کار میکنی و شاهد نتایج هستی.

    منم عینِ شما شگفت زده ام از نتایج دوره قانون سلامتی.

    رسیدن به وزنِ رویایی با اندامی خوش فرم و داشتنِ سلامتیِ جسمانی

    اینا خیلی جای سپاس گزاری داره برام

    از خدا

    از استاد جانم

    هر روز و هر ثانیه

    هر وقت جلو اینه هستم و اندامم رو میبینم.

    لباس های دلخواهمو میپوشم…

    تمرکز روی فایلهای استاد، بهبود رو وارد زندگیم کرده شدیدا.

    هم فایلهای شگفت انگیز دانلودی، هم محصولات شگفت انگیز.

    استاد جانم خدا حفظتون کنه.

    سپاس بیکران.

    خوشحال و سپاس گزارم که تو این سایتم، با دوستانی که هم فرکانسیم و داریم روی خودمون کار می‌کنیم، از نتایج و تجربه هامون مینویسیم و باعثِ رشد بهتر و درکِ بهتر آگاهی ها برای هم میشیم.

    خدایا دوستت دارم

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    به نام خداوند هدایتگرم.

    که الان ساعت 3 و خرده ی بامداد یکشنبه 21 خرداد 1402 گفت بیا کامنت بنویس.

    دقیقا زمانیکه داشتم تو دفتر نکات مثبت و سپاس گزاری می‌نوشتم…

    سلام عارفه جان نازنینم و همه ی دوستانِ جان.

    عارفه جانم، مرسی که برام از نتایج جذابت نوشتی، خیلی تحسینت میکنم که تو دوره هستی و نتایج شیرین تو دستته.

    آفرین به همت و اراده ی تو، من و همه ی عزیزانی که تو این دوره ی جذابِ استادِ عزیز دلم، داریم برای خودمون جسم و روح سالم و قدرتمندی خلق می کنیم.

    استاد جان خیلی سپاس گزارم که هستین در زندگیم.

    عارفه جان، یه اتفاقِ جالب هم برای من در زمینه ی خوابم افتاده:

    من قبل از دوره قانونِ سلامتی آدمی بودم که دیر میخوابیدم، دیر هم بیدار میشدم، به عبارتی گاهی لنگِ ظهر…

    الان بعد از 4 ماه که از دوره میگذره طوری شده که صبح زود به راحتی بیدار میشم، به عشقِ پیاده روی…

    با الارم موبایلم، گاهی حتی قبل از آلارم موبایلم و به راحتی بدون هیچ زور، استرس یا بدخوابی.

    شیرین میخوابم، شیرین بیدار میشم، سرم رو عین بچه میذارم می خوابم…

    حتی یه شب تا صبح بیدار بودم و صبح زود، ساعت 5 رفتم پیاده روی و هوا هم کاملا روشن بود.

    خودم تو سورپرایزِ کاملا از خودم و بدنم و تنظیمِ ساعتِ خواب و بیداری ام…

    استاد گفتن که ساعتِ خواب رو بدن، خودش، در این دوره تنظیم میکنه، برای من تقریبا این ماه اخیر کاملاً خودشو داره نشون میده و شگفت زده شدم.

    یه درس به شدت آشکار شده برام: که تغییرات، برای نمایان شدن، نیاز به روندِ تکاملی دارن.

    مثلِ تنظیمِ خواب برای من.

    عجله معنی نمیده. اینو باید ثانیه به ثانیه به خودم یادآوری کنم چون گاهی یادم میره.

    به قولِ سعیده جانم، وقتی آدم میره تو در و دیوار، که روندِ تکاملی شو رعایت نمیکنه، اونجاست که معلوم میشه داره عجله میکنه، خوشحال نیست از بهبودهای فعلیش یا حتی نمیبیندشون و مایوس میشه و ناامید از دیدنِ نتایج.

    به خودم میگم، مخاطبِ جدیش خودمم، سمانه جون دقت کن، دقت کن، دقت کن.

    من الان ها دیگه گاهی 5، گاهی 6 صبح بیدار میشم، حتی اگه 2 بخوابم، یا دیرتر….

    من اصلا اصلا اصلا آدم صبح زود بلند شویی نبودم وقتی در منزل بودم…

    معلم که بودم، ساعت 5/5 بیدار میشدم که 6 برم بیرون. اما فقط همون ایامِ مدرسه، نه قبل نه بعد، یعنی مدلِ من اصلا صبحِ زودی نبود…

    الان تو عشق و شگفتیِ زیادم درباره ی عملکرد جدیدِ بدنم در رابطه با خواب و بیداری هاش…

    ممکنه طول روز خوابم بگیره.

    به خودم میگم بخواب عزیزم، منی که قبلا بین روز 2 ساعت یا بیشتر هم میخوابیدم، الان شده با یه خواب 5 یا 15 یا 25 دقیقه ای و بیدار شدن انقدر باطراوت میشم که انگار کلی خوابیدم و کاملا خواب آلودگی ام برطرف میشه.

    اگه خودم نبودم اصلا باور نمیکردم این منم، سمانه، با اون عقبه و سابقه تو خواب ….

    اوجِ این جذابیت امشب هست…

    من حوالی 1 بامداد خوابیدم (عصرش 25 دقیقه خوابیده بودم و بیدار شدم سیر خواب بودم)، بعد حوالی 2 بامداد بیدار شدم، و اومدم سراغِ نوشتن هام…

    عجیب و عجیب و شگفت انگیزه برام.

    سمانه ای که به قول خودش عشقِ خواب بوده چطوری انقدر عوض شده؟

    طوری که خودم ذره ای آگاهانه نخواستم اینطوری بشم، درونم داره تشخیص میده چقدر بخوابه یا کی بخوابه و کافیش باشه.

    هنوزم شبها دیر میخوابم، چون مینویسم، گوش میدم…

    اما راحتم با خودم، چون هر وقت خوابم بگیره میرم میخوابم.

    خدایا خیلی شکرت.

    استاد جان خیلی سپاس.

    درکِ بهترِ حرف های شما شدیداً روندِ تکاملی داره.

    الان چرا دلم براتون ضعف میره وقتی صحبت هاتونو میشنوم؟ چون درکم بهتر از قبل شده، به قولِ خودتون تو مدارِ درکِ صحبت‌ها قرار گرفتم، قبلا جدی نمیگرفتم، باور نمیکردم، اما گوش دادن های مکرر و متمرکز درک و باور منو بهبود داده و نتایج عالیش وارد زندگیم شده به لطف خدا و اموزش های ناب شما.

    میدونم خیلی جا داره تا بهتر درک کنم و عمل کنم، اما تا همین لحظه هم بسیار سپاس گزار خدام که مدارم عوض شده نسبت به گذشته ام…

    یه نکته رو باید بگم، من ساعت بیدار شدنم از خواب رو تکاملی طی کردم، یعنی اوایل آلارم ساعت رو روی 10 میذاشتم بعد هرچی جلو رفتم ساعت کم و کمتر شده و بدنم کاملا سازگار شده…

    که الان رسیده به 6 صبح.

    قبلا به زور و بااسترس بیدار میشدم با آلارم ساعت، الان با عشق میپرم که پرواز کنم به سمت پیاده روی.

    چون دوست دارم صبح زود تو پیاده روی باشم که هم هوا خنک تره تو این فصل هم انرژی بالای صبح با صدای پرنده ها رو دریافت کنم.

    خدایا خیلی سپاس گزارتم، خیلی.

    استاد، شما بی نظیرین، تحسین برانگیزین از بی نهایت جهت و شایسته ی الگو بودن هستین به شدت.

    عارفه جان مرسی که برام نوشتی از نتایجت.

    میدونی چیه؟

    حس میکنم یه سری نتایج دوره ی قانون سلامتی، کاملا منحصر به فرد هست برای اون شخص و شاید عمومی هم نباشه و این عملکرد صحیح دوره رو به شدت تحسین برانگیز میکنه.

    خودِ من لرزش دست داشتم که خیلی تصادفی با کامنت یکی از بچه های دوره یهو دیدم دستِ خودمم دیگه نمیلرزه…

    بی نهایت سورپرایز شدم و خوشحال.

    آرزو میکنم بچه های سایت، در بهترین زمان و شرایط هدایت شن به هر فایل یا محصولی که گوش دادن و عمل کردن بهش، براشون بهترین نتایج رو به ارمغان میاره.

    آخر کامنت رو در حالی مینویسم که صدای پرنده های عزیزِ دلم رو دارم میشنوم که دست جمعی آواز میخونن.

    عاشقشونم.

    الهی شکرت واسه تک تک ثانیه هام.

    ساعت 4:18 بامداد یکشنبه 21 خرداد 1402، با عشق، از طرفِ سمانه برای همه.️

    خدایا دوستت دارم

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    سلام عارفه جانِ نازنینم.

    در موردِ خودم با صداقت میتونم بگم گاهی دلیلِ دیر بیدار شدن هام نداشتنِ هدفِ خاصی، یا انگیزه ی خاصی برای بیدار شدن بود…

    گاهی میموندم تو رختخواب چون دلیلی نداشتم بلند شم…

    کارهای خونه رو انجام میدادما، اما شور و نشاط قابلِ توجهی بهم نمی‌داد که انگیزه ی بلند شدنم باشه.

    الان به عشقِ خوب کردن حال و حسم صبحِ زود بلند میشم برم پیاده روی…

    قول و تعهدی که آبان 1401 به خودم دادم:

    سمانه بیا پیاده روی که حالت به سمت بهبود بره و خارج شی از حس های بد…

    ایده و هدایت به سمت پیاده روی، از جانبِ خدا بود برام.

    من چشم گفتم، با روزی 10 دقیقه شروع کردم.

    روند تکاملی رو رعایت کردم، الان زمانش گاهی به 80 دقیقه یا بیشتر هم میرسه.

    چون روند تکاملی رو طی کردم، کم کم زمانش رو بیشتر کردم باعث شده نهایت لذت رو ببرم طیِ این مدت.

    جالبه، حوالی بهمن 1401 که استارت زدم دوره قانون سلامتی رو، وقتی دیدم پیاده روی یکی از اجزای اصلیِ این دوره است نمیدونی چقدر خوشحال شدم…

    از اینکه خدا 3 ماه قبلش به من گفت پیاده روی رو شروع کن، و تا رسیدم به دوره دیگه از لحاظ ذهنی و جسمی کاملا آماده شده بودم برای پیاده روی به صورتِ ثابت تو برنامه ام…

    برام این هدایت، چیدمان، زمان بندیِ جذابِ خدا به شدت زیبا و لذت بخشه.

    الان با فایلهای استاد و سبکِ زندگیِ مریم جون، یه طوری شدم با لذت هر کاری رو برای خونه انجام میدم…

    مثلا امروز بعد پیاده روی یه لحظه که میخواستم ظرف های آبچکون رو خالی کنم بذارم سر جاش، دیدم صدام نمیکنه اون لحظه انجامش، گفتم نه، الان نه، میذارم وقتی اینکار رو انجام میدم که لذت پشتش باشه، به عبارتی نمیخواستم لذت انجام اینکار رو با انجام دادنش در زمان و حس نامناسب، از دست بدم…

    چند وقت بعدش رفتم سراغشون با حسِ خوب و انجام دادم و لذت بردم.

    چقدر قشنگه و خودمو تحسین میکنم از فرصتی که به خودم دادم برای لذت بردن از انجام کار و با شتاب لذتِ انجام کارها رو از خودم نمیگیرم…

    کیف میکنم از این تغییر و بهبود افکارم نسبت به مسایل زندگیم ریز تا درشتشون…

    مریم جونم، خانم شایسته جونم، عزیزِ دلم، شما یه الگوی بسیار شایسته ای هستی برای من از داشتنِ ظرافت، سلیقه، نظم، چیدمان، سازماندهی کردن، لذت بردن از انجام هر کاری و ….

    دیشب فایل 32 سفر به دور امریکا رو بارها و بارها گوش دادم، هی کیف کردم، دوباره از اول.

    یه جایی گفتی هدفت از نشون دادن آشپزی اینه که درک کنیم با یه غذای ساده مثل تخم مرغ که همه جا پیدا میشه، میشه چقدر لذت برد از زندگی…

    گُل میگی مریم جون.

    حرف هاتو باید با طلا نوشت.

    یا اونجایی که تو فایل درس های یک بازی گفتی: تحسین که نمیکنی هیچ، انکار هم میکنی… صبر کن تا جهان به حسابت برسه…

    یعنی دیوونم کردی…

    صدات دائم توی گوشمه مریم جونم…

    دیروز همسرمو بابت موضوعی تحسین که نکردم هیچ، قوت اش رو انکار هم کردم، چون خودم تو اون زمینه ضعف دارم و باید کار کنم…

    یهو به خودم اومدم.

    صدات پیچید تو ذهن و قلبم…

    فرداش تحسین کردم همسرمو برای اون ویژگیِ عالیش …

    خودمم سعی میکنم همسرمو الگو بذارم تا یاد بگیرم ازش.

    عارفه جان، مرسی برام کامنت گذاشتی، حقیقتا خوشحالم کردی.

    بهترین حالتِ انسانی، هماهنگیِ جسم و روح هست.

    هماهنگیِ ذهن و روح.

    چقدر جالب که اینو نوشتی.

    همزمانیه.

    چون امروز دقیقا استاد تو جلسه اول دوره عشق و مودت در روابط که امروز سعادت داشتم و هدایت شدم به شنیدنش، خیلی عالی و مفصل و شیوا توضیح دادن در مورد هماهنگی ذهن و روح.

    استاد جانم، خیلی خیلی ارزشمندین، سپاس گزارتونم تا همیشه.

    ممنونم عارفه جانم از دعای قشنگت برام.

    برات بهترینها رو میخوام از خدا.

    راستی من وقتی پاسخ میاد برام، دایره ی آبی رو نمیبینم که متوجه بشم پاسخ اومده برام.

    تا الان متوجهِ 4 پاسخِ اخیرم نشدم، الان هم آگاهانه اومدم قسمت پاسخ ها و متوجهِ کامنتِ عارفه جان شدم.

    عارفه جان، اگه شما یا سایرِ دوستان اطلاع دارن چه باید بکنم تا دوباره دایره آبی ام رو مشاهده کنم، خوشحال میشم راهنماییم کنین.

    در آغوش خدا باشی عارفه جانم.

    خدایا دوستت دارم

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    سلام عارفه جانم.

    منم هدایتی اومدم چک کنم، دیدم پیامت اومده.

    عارفه جان باورت میشه، بامداد ساعت 3 رفتم بخوابم که صبح با نشاط بیدار شم…

    از بس حالم خوب بود، ذوق داشتم از آگاهی و الهام بسیار زیبای آقا مسعود (نوریان) و اینکه کاملا پیامی برای من بود از جانبِ خدا…

    اصلا خوابم نبرد…

    فقط استراحت کردم.

    یه ربع به 5 خدا گفت بلند شو برو دنبال پیاده رویت…

    رفتم و کیف کردم و اومدم…

    مشغولِ نوشتن بودم، که اومدم سایت سر بزنم…

    دوباره کامنت نوشتم و الانم پیش شما هستم…

    قشنگ حس میکنم از امروز یه زندگیِ جدید برام آغاز میشه…

    یه تولد دوباره…

    عاشقتم عزیزم. ماچ به روی ماهت.

    داستانِ هدایتت رو هم الان خوندم عزیزم.

    خیلی خوشحالم برات و بسیار خوشحالم که باهات اینجا آشنا شدم.

    منم مواجه شدم با خاموش بودن کلمه پاسخ زیرِ کامنتِ یکی از دوستان که برام پاسخ گذاشته بود.

    درست میشه.

    حتما که خبرهای خوبی از تیم کاربلد فنیِ سایت در انتظارمونه.

    خدایا دوستت دارم

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    به نام خداوند مهربون و هدایتگرم.

    سلام به همه ی عزیزانم.

    سلام به زهرا جانِ نازنینم.

    هر وقت عکس پروفایلتو میبینم، دلم غنج میره برات…

    انقدر که آرامش و نور از عکست میباره.

    ندیده دوستت دارم.

    چند روز پیش تو پیاده روی به یادت افتادم و دلم تنگ شد برات.

    شاید عجیب باشه اگه جایی بگم این حسم رو نسبت به شما و بقیه ی دوستای خوبم در سایت رو، اما مطمئنم آدم های اینجا میتونن به راحتی حس منو درک کنن…

    چون این فضا پاکه، دور هست از شاخ و برگ و پیچک و علف هرز…

    همه دارن نهایتِ تلاششون رو برای بهبود خودشون میکنن تا هم زندگی خودشون روشن تر شه هم جهان رو به جایی بهتر تبدیل کنن.

    خلاصه که بدان و آگاه باش که دوستت دارم و برام ارزشمندی زهرا جان.

    داشتم کامنت آخرت برای آقا حمید رو میخوندم بازم دلم غنج رفت برات.

    چقدر که ماهی، چقدر که قشنگ و با احساسی، چقدر که تو مسیری، چقدر که دوست داشتنی هستی.

    همچنان بنویس، من که دوست دارم بخونمت، مطلع بشم از روند رشد و بهبودت، از آگاهی هایی که کسب کردی و به اشتراک میذاری و باعث بهبود خودت و بقیه میشی.

    ماچ به رویِ همچون ماهت.

    خدا رو شکر برای حضورم در این سایت و آشنایی با تک تک دوستانِ عزیزم.

    خدایا دوستت دارم

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت