چگونه ذهنمان ما را فریب می دهد

در این فایل استاد عباس منش با ذکر مثالهای بسیار کلیدهایی اساسی توضیح می دهد درباره:

  • شیوه ذهن برای شکل دهی باورهای محدود کننده؛
  • و راهکار سازنده برای متوقف ساختن آن باورها در همان ابتدای روند؛

آگاهی های این فایل را بشنوید و در مثالها تعمق کنید. سپس برای درک و اجرای این کلید حیاتی در زندگی روزمره خود، در بخش نظرات این فایل، تجربیات خود درباره موارد زیر را بنویسید:

الف) بنویسید کجاها ذهن شما به خاطر یک اتفاق نامناسب توانست بنیان باوری شما را بر اساس آن ناخواسته شکل دهد، امیدواری و خوشبینی را از شما بگیرد و شما را به این نتیجه برساند که از این به بعد قرار است همین نتایج بد رخ بدهد. سپس به خاطر این باور، هیچ قدمی برای بهبود آن روند بر نداشتید؟

ب) بنویسید کجاها با اینکه اوضاع خوب پیش نرفت و نتیجه ناخواسته رخ داد اما شما افسار ذهن را در دست گرفتید و توانستید به ذهن خود بگویید:

درست است که این بار اوضاع خوب پیش نرفت اما 100 ها بار اوضاع خوب پیش رفت. در نتیجه این اتفاق هیچ معنایی ندارد و قرار نیست دوباره این ناخواسته رخ دهد. تنها کار من این است که: ایراد کارم را پیدا کنم، بهبودها را ایجاد کنم تا نتایج حتی بهتر از قبل ایجاد شود” و به این شکل خوشبینی و امیدواری خود را همچنان حفظ کردید؛

ج) درباره تجربیاتی بنویسید که: به خاطر باورهای محدود کننده ای که داشتید، مدتها یک روند ناخواسته را تجربه می کردید اما به محض ایجاد تغییرات اساسی در باورهای خود، در همان مسیر، نتایج متفاوت و خوشایندی گرفتید؛

به عنوان مثال:

رابطه عاطفی نامناسبی تجربه می کردی و به این نتیجه رسیده بودی که: رابطه همین است، زندگی پر از دعوا و مشکلات است، عشق و مودت در رابطه، خواب و خیال است و… اما وقتی تغییرات اساسی در شخصیت خود ایجاد کردی، همان رابطه عاطفی تبدیل به زیباترین رابطه عاطفی ممکن شد؛

یا درباره کسب و کار نیز مرتباً درگیر مسائل تکرار شونده ای بودی، سود و رونقی نداشتی و به این نتیجه رسیده بودی که در این شغل، پول نیست. اما وقتی تغییرات اساسی را در باورهایت ایجاد کردی، همان کسب و کار به ظاهر بی رونق، تبدیل به کسب و کاری پر رونق شد.

د) با توجه به آگاهی های این فایل، بنویسید در موارد مشابه آینده:

چه راهکارها یا نگرشی به شما کمک می کند که حتی با وجود یک تجربه ناخوشایند، افسار ذهن را در دست بگیرید به گونه ای که: نه تنها خوشبینی و امیدواری شما نسبت به آینده حفظ  شود، نه تنها از قدم برداشتن نترسید، بلکه آن تجربه باعث شود ایراد کار را پیدا کنید و با حل آن، بارها رشد کنید.

منتظر خواندن پاسخ ها و تجربیات تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چگونه ذهنمان ما را فریب می دهد
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی چگونه ذهنمان ما را فریب می دهد
    39MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

835 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی قربان» در این صفحه: 5
  1. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 584 روز

    خدایا شکرت به خاطر اینکه مرا هدایت کردی خدایا شکرت بابت این که مرا هدایت کردی به این مسیر توحیدی خدایا شکرت بابت این حس اعتمادی که له خداوندی که مرا هدایت کرد شکل گرفته خدایا که همیشه راه رو نشونم داده وحمایت کرده چرا که این لیاقت درونم خودم می بینم که دراین دنیا سعادت دنیا وآخرت نصیبم بشه بنام خداوند که مرا له این مسیر هدایت کرد که آیین یکتا پرستی رو یادم بگیرم ودر زندگی پیاده کنم بنام خداوندی راه سعادت وخوشبختی رو نشونم میده بنام خداوندی هیچ وقت مرا رها نکرده وقتی به گذشته ام فکر میکنم توی بدترین شرایط که هیچ امیدی نداشتم برگشتم واز خداوند درخواست کردم نمی دونم چطور ذهنم کنترل کردم وزندگیم برگشته واوضاع اینقدر خوب پیشه رفته یعنی تمام تلاش اینکه ذهن مدام تکرار می بدبخت شدی الان دیگه بجاره شده اوضاع از این که هست هم بدتر میشه یعنی یک نوع نگرانی های به جود می آورد ولی توای اوضاع خداوند کمک کرده وشراط تعغیر،کرده واصلن شرایط اونجور که ذهن من داشت مرا نگران می کرد نشد وهیچ گونه اتفاق هم نیفاد تازه اوضاع خیلی،هم پیش،رفت این تجربه من بود امروز هم از خداوند درخواست میکنم با توجه به توانایی های کسب کروم ولا توجه به ایمانی که نسبت به خداوند پیدا کردم بجای فرار مسائل خودش با آگاهی از قوانین و هدایت خودش،کمک کنه که این چا لش،رو بگذرونم قبلن فکر می کروم من باید فلان کار انجام بدم یا یا،فلان موفقیت رو برسم که به احساحس،خوب برسم والان ابن درک ندارم همین الان به احساحس،خوب رسیدم چون خودم رو باور دارم وخداوند رو باور دارم که مرا هدایت کرد چون دارم به آگاهی درستی از قوانین میرسم واز این بابت از خداوند سپاسگزارم خدایا همین الان به خداوند رسیدم وخودش،همچیز،رو برای من آسان وبه صورت طبیعی وارد زندگیم میکنه چون لیاقتشو درو خودم میبینم هر چقدر،احساحس لیاقت بیشتری در مورد خودم میکنم قوی،تر آزاد تر ورها تر می شوم کاز خداوند سپاس،گزارم بابت،این نعمت هایش،کلی،تو درون من نکته مثبت خداوند. گذاشته،بیش از،ذات پاک خودم که از روح خداوند. سرچشمه گرفته گرفته بعث رشد پیشرفتم میشه چون روحم فقط زیبای ها رو میبینه چون روحم بیش اون چیزی،که فکر میکنم توانای،داره دراین صورت وقتی با روحت موافقت میکنی وقتی با روح ات عهد پیمان می بندی ذهنم کم میاره ودیدگاهش،شبیه به،روحت میشه اونجاست،که در هماهنگی با منابع خداوند قرار،میگیری وابمانی که سال ها دوچار سو تفاهم شدی برای انسان خوب بودن از ذهن خارج میکنی،وایمان رو. درون خودت شکل میدیکه مثل کذشته باژ بع ذهنت نمیدی وانجاست که اونقدر قوی می شوی که توانایی حل هر مسئله رو پیدا میکنی وانجا است که به ذهننت اجازه نمیدی که بهت اوضاع بدتر بشه. بد شروع کن از همین از الان از خداوند در خواست میکنی شرایط،مالی شراط احساحسی،مرا در بهترین شراط،قرار،بده اونجاست که متوجه میشوی،ترس،های،سال ذهن درون ایجاد می کرد برای،نرسیدن به آرزوها وجود نداشتن وتو بی دلیل دنبال آرزوهت نرفتی اونجا هست وقدرت درون خودن پی میبری که هم سلامتی وثروت وخوشبختی رو می نورانی تجربه کنی ودیگه دنبال تعغیر دادن چیزی،از بیرون نباشی وبه شروع به تعغیرات درونی میکنی وخداوندهدایت میکنه وجواب میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 584 روز

    سلام خدایا شکرت بابت همین تیکه از فایل که گوش دادم که چقدر قشنگ توضیع دادید که شیطان چه وعده میده به انسان وخداوند چه وعده‌ای میده یعنی دقیقا تاثیر همین دو تیکه کلام کلی دیدگاهم رو عوض کرد ناگفته نمونه قبل همین فایل گوش بدم طبق نشخوارهی فکری که مدت ها بود در سرم شک شبه شرک وعده فحشا به من می داد ومریضی به من میداد مو مدت ها با این نوع افکار شیطان خواست جلوی رشد وپیشرفت وبهبود شخصت منو بگیره یعنی دقیقا این نوع نگاه رو در من ایجا کرده بود که تو دیگه خوب نمیشی تموم شد تو دیگه شده همون آدم قبلی با همون شرایط وهمون روابط وهمون شکست ها وهمون نگاه دقیقا با همین نوع افکار داشت مرا از مسیر خداوند دور می کرد ومرا از خداوند دور می کرد ولی از اونجا من ایمان به خداوند داشتم وایمان به هدایت خداوند داشتم واون شخصت درونی خودم وآگاه بودم از درونیات خودم کانون توجه ام رو بردم بهرسمت زیبای ها به سمت اون شخصت درونی ایم کانون توجه ام رو به سمت زیبای ها به سمت دیدگاه روحم ایمان به خداوند رو درون خودم پروش دادم به جای اینکه اجازه بدم مدتی بود که ترس سوار برمن شده بود ولی خدایا شکرت بایک جها اگبر وبا یک ایمان درونی به فدرت رب سوار بر این ترس شدم ودیدگاهم ونگاه رو توحیدی کردم که خدا رو شکر این هنوز اول این تعغیر هست که به امید خداوند با این ایمان واین حس اعتماد به خداوند واین تسلیم شدن در برابر خداوند واجازه ورد به قلب من وباز،گوشای اون کانال ارتباطی با اون منبع انرژی وب‌گردنوندن کانون توجه به زیبای ها ونعمت و فراونی ها ومتصل شدن اصل سکان. ذهنم وافکار رو در دستم گرفتم خدایا شکرت وتوجه کردن به چیزهای خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 584 روز

    سلام خداوند شکرت بابت تمام نعمت هایت خداوندشکرت بابت درک وآگاهی،که از این فایل بهم میدی ومرا هدایت میکنی مدار ههای بالاتری وازمن شخصتی قوی تر توحیدی تر می سازی این برای من کلی جای سپاس گزاری داره استاد چقدر خوب توضیح میدن کاره فریب ذهن قبلا از این دوره یکی این مثال زده بودم برام نه به این صورت فقط بهم گفت حواست باشه ذهنت گولت نزنه واین موضوع خیلی من آزار دا که فکر کردم دیگه دهن زورش،خیلی زیاده وحتما تمام توانش گذاشته که مرا فریب بده وهمین موضوع باعث شده بود بجی اینکه بیام تمرکز کنم بروی وجودم وقلبم واز قلبم الهمات دریافت کنم بیشتر حواسم وبه ذهنم بود که ذهنم گولم نزنه واین احساحس باعث شده بود حساس بشم به ذهنم وباعث شده بود یک نوع جنگ در من به وجود بیاد با یکسری افکار که باعث بشن ماندگاری بیشتری داشته باشن واین نگاه به ذهن باعث بشه نخواسته بیشتری رو درخودم ایجاد کنم یعنی کلا یک نگاه ترسناک نسبت به ذهن خودم پیدا کرده بودم واین نگاه باعث شده بود که نتونم حتی از قوه تخیلم استفاده کنم وفکر کنم وکعنکاش کنم دورن خودم یعنی ناخداگاه ذهنم موضوعاتی بود که همش منتظر اتفاقات بودم ولی خدایا شکرت بادرک این موضوع که شما دارید میگید کاره ذهن این شما وقتی از یک خیابون رد شدی قبلن اگه هزار دفع رد شدی یک بار اتفاقی برات افتاده رو نمی بینه واون یک بار اتفاقات رو به یادت تو میاره که خیلی خوب متوجه میشوی وخدا روشکرت از بابت واز این آگاهی ولی وقتی روی خودت کار میکنی وبه حد از نیروی عظیم درونی خودت که خداوند هست متصل میشوی وایمان رو ار درون نسب به خداوند وخدای درون خودت پیدا میکنی وروی توانایی های خودت مسلط،میشوی وشناخت درونی از خودت پیدا میکنی متوجه میشوی خداوند طوری ازدرون تو آفریده که به راحتی از پس کنترل ذهنت برمیای فقط کافیه خودت رو باور کنی خداوند وقدرت که بهت داده رو باور کنی اونوقت است که جلوی حواس پرتی های که این مدت به خاطر عدم آگاهی بهت دادن می گیری ومتوجه میشوی که اینها توهم بیش نبودن اون وقت هست که خودت میای و از قدرت خلق کننده کهدخداوند بهت داده استفاده میکنی ومتصل میشوی به خداوندی که این توان رو بهت داده تا روی قدرت او حساب کنی ومسیر درست وانتخاب کن روی قدرت خداوند که هدایت کرد روی قدرت خداوندی که باتمام وجود تو دوست داره می خواهد کمک کنه وهر نگاهت میر ه به سمت خداوند تسلیم او میشوی اون موقع هر چند ذهن هم بخواد مسیر رو برات سخت کنه وقتی به اون ایمان درونی میرسی وآماده میشوی تا در عمل خودت نشون بدی هرچقدر که ذهنت مقاومت نشون بده کم میاره وتحت تسلط،تو در میاد اونجاست که سوار برذهن می شوی اونجاست که میگی خدایا برای درمسیر تو قدم بردام آمادگی کامل دارم چون جز قدرت تو قدرتی رو در جهان نمیبینم اون وقت هست که متوجه قدرتی می شوی که تور هدایت کرده اون وقت متوجه میشی شوی که خداوند از روحش بر وجود تو دمیده وجایگاه خودت رک پیدا میکنی اونجاست که که با احساحس خوب وحال خوب وبا آماده شدن برای تعغیری رو می پذیری اونجاست که باورهای دردرونت شکل میگیره که قدرت خداوند رو در لابه لای ذهنت قدرت خداوندروتصور میکنی اونجاست که رجوع کردن به اون قدرت تمام معادلات ذهنی رو در هم میریزه اونجاست اونجا هست که متوجه میشوی به خاطر ترس چه نخواسته رو وارد زندگیت کردی وچقدرتو رو ناسپاس کرده وچقدر تو به کج فهمی بردنتونی مسیری که تولایقش بودی خداوند این توان رو در تو دیده که تو هدایت کرده ومورد تایید رو بر پیشونی تو زده اون وقت هست که متوجه میشوی که خداوند بهتر از تو می داند که توانایی داری که هدایت شدی وقتی اینطوری درمورد خودت فکر میکنی قدر خودت رو پیدا میکنی قدر خدای درون روپیدا میکنی قدر نعمت های زندگیت رو پیدا میکنی اونجاست که خداوند. از درونت آگاه هست ومیدونه دنبال این هستی که یک فرد توحیدی باشی این خواسته درون من است سعادت دنیای آخرت رو از خداوند در خواست میکنی والهمات او دریافت میکنی اون توانایی دردرونت وایمان در درون بنا میشه به قدرت خداوند وپایان میدی به نخواسته های که این مدت ترسیدی از راه بیان وخوشبیخت رو ببرن وتوجه می شوی هیچ گونه قدرتی ندارن وفقط،تواین مدت به خاطر عدم آگاهی ترسیده واین یک تضاد که مندتوانایی هامو نشون بدم و وقتی ایمان دردرون نسبت به خداوند بنا میشه این نشخوراهای فکری خودبخود سس وبنای این فکر های الکی که این مدت کردی ازهم می ریزه چون بنای ایمان درونی تونست به خداوند وخدای درونت که من جزئ ازخداوند هستم متکیم به ذات پاکم وخداوند توانایی خلق کردن رو بهم داده خدای تصور نورش در وجودم من هست ومن هدایت میکنه به سمت زیبای وآگاهی بهم میده که هروز به او نزدیک تر بشوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 584 روز

    سلام خداوند هزارن بار شکرت یاد گرفتم رسم ادب همیشه سپاسگزار خداوندباشم که مر هدایت کرد شاید به خاطر یک نخواسته مدت ها بود که ذهنم به خاطر بی ایمانی وباورهای محدود کننده می خواست مرا به مسیر،قبلی بر گردنه ودوباره همون شرایط،رو برایم رقم بزنه ولی برایرکسی که خبر.از درون خودش داره وبرای کسی که اوج انرژی خداوند ونور خداوند رو توذهن خودش تصور کرده بود این امکان رو به من نمی داد که برگردم به شرایط قبلی شرایطی،که مرا بی ایمان تر وتحقیر تر می کرد یعنی احساحس میکردم دارم یک جور احانت میکنم به روح خداوند برای کسی که اوج زیبای خداوند روبه خودش ودر وجود خودش دیده بود نمی شود برگرده به شیوه قبلی با خودم عهد بستم هر زور شده ایمان نشون بدم تا خودم رو در پرتو اون نور واون انرژی قرار بگیرم وقتی اینوطور فکر کردم وخداوند رو تنها قدرت مطلق جهان در ذهنم تصور کردم ذهنم کم آورد وقتی تصمیم گرفتم که اوج عشق خداوند رو به خودم ببینم ذهن خود خود کم آورد تسلیم من شد وقتی تصمیم گرفتم الگوی ذهنی برای خودم انتخاب کردم وگفتم من باید تکاملم مثل این فرد عمل کنم اولش ذهنم باورش نکرد ولی وقتی داستان هدایتم رو نشون دادم کم آورد وباور ش کرد اولش ذهنم دنبال ایراد گرفتن از اوبود ولی وقتی سماجت کردم ومی دونستم این تنها را توحیدی شدن من وتنها راهی که خداوند برای من انتخاب کرده چون هیچ کس مرا معرفی نکرد نیرو وقدرت مرا هدایت کرد با سایت کرد ذهنم کم آورد ومجبور شد دنبال نکات مثبت باشم وخودم رو تو مدار اون قرار بدم وقتی نگاه به خودم می کروم گوش به حرف های استاد می کردم اولش نمی دونستم که دارم به استاد حسادت میکنم به این خاطر من تو مدار حرف هاش قرار نمی گیرم اومد اومدمدبه خاطر خودم شروع کردم به تحسین کردن واز خداوند خواستم در مدارجذب این آگاهی قرار بده مثل زمان هدایت وقتی تو این مدت ذهنم به من می‌گفت دیگه دیره یک نیروی از درون به من می‌گفت برای من هیچ وقت دیر نیست ومن با امید به نیرو وانرژی که مرا هدایت کرده دوباره من دراون مدار قرار میگرم این دفعه قوی تر با ایمان تر هر وقت ذهنم می خواست با فکرهای شک آلود برای من فقر بوجود بیاره با نشون دادن نکات مثبتی ازدرون خودم وتوانمندی های خداوند بهم داد بود خدایا شکرت تا همین جا من این باورها من تونستم این اعتماد بنفس،وایمان رو نشون بدم مثل من خودم یک ترسی تد وجود بود چندین بار رفتم توی تاریکی واین چن بار دیدم ذهن هر دفه یک ترس،رو دوباره برا من ایجاد کنه تا اینکه تصمیم گرفتم تایک شب تصمیم گرفتم یک شب رو دکوه بمونم رفتم اون شب انگار خداوند بهم گفت چند کلیب بگیر ازخودت توی اون شب،که داری با خداوند راز رو نیاز می کنی وز شادی که اون شب داشتی واون،سپاس،گزاری،که داشتی،واین کار کردم همون کلیب ها باعث شدن ذهنم کم بیار وافسار شو بده دست من وقتی برای کاری جدی باشی حتما سوار بر اون میشوی،به هر قیمتی باشه دیگه برام عادی شده الان فکر میکنم اگر من حرکت برم اونجا می خوام برم قبل من اون نور خداوند ونودرون خودم اونجا هست ونور فقط نور رو وزیبای رو جذب میکنه خدایا شکرت با شناخت خودم توانای هایم ونجات مثبت درونم وشخصت حقیقی خودم شخصتی خدا در وجودم گذاشته دست رسی پیدا کردم وقتی برای چیزی که طمعمش،چشیدی هرگز دست بر نمی داری تا اون انرژی،خداوند طوری در ذهنت وبصورت شکل میگره که احساس،میکنی هرکاری می توانی انجام بده خدایا شکرت با تصورات راحت کنترل ذهنم رک در ست می گیرم وسوار بر ذهنم میشم خدایا شکر چون با خدای وزیری به دنیایردرونت وخودت رو کننکاش،میکنی واصل وجود خودت پیدا میکنی دیگه فقط دوست داری توی درون خود ت باشی چون هیچ چیز به اندازه دنیای درون بحت حال نمیده به انرژی نمیده چون وصل میشوی،به. منابع،خودت یعنی خداوند واون انرژی تمام وجودت رو می گیره خدایا خودت سعادت دنیا وآخرت رو نصیب دلمون بگردان وقتی هموچون در خواست کردی مسیر زندگیت مشخص وتمام توانت می گزاری تا با عشق این مسی رو با انرژی بری وقتی اینطور فکر میکنی وتسلیم خداوند میشوی واعتماد پررنگ تر می شود ودرنتیجه ذهنت کم میاره ودست به کارها می ذهنی که دوست داری بت اینکه شاید ذهن مقاومت کنه میدونی قدرت اصلی در دست توانمندی روحت هست وذهنت شبیه،روحت میشه،خدایا شکرت بابت اینکه مرا هدایت میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 584 روز

    خداوند هزاربار شکرت بابت اینکه این لیاقت رو درون خود میبنم که میام درون این سایت واز خداوند سپاس گزاری میکنم که مرا هدایت کرد خدواند شکرت بابت این که مرا هدایت کرد نوری دروجودم قرار داد،چقدر خوب استاد آگاهی این فایل ها آدم به خودش میاد چقدرآدم آشنا میکنید بار کار کردمغز واقعا دقیقا همین طور هست وچقدر این نوع آشنایی،از مغز،باعث،میشه آدم ایمانش رو به خداوند قوی تر کنیم من چند وقتی بود که وارد این قوانین شدم وخداوند مرا هدایت کرد بعد یک ناخواسته که پیش،اومد اون نخواسته باعث شد اتفاقاتی ذهنی برایم پیش،بیاد واین فکر کردن که باعث ترس درمن ایجاد بشه که چون من گذشته یک سریع اشتباهات از،روی جهل یا نادانی کردم ذهنم این رو دست خودش بگیره به خاطر یک آگاهی نادرست این رو دست خودش بگیره چون تو،فلان اتفاق فکر کردی یا چون تو قبلن فلان کار کرده مدام این رو تکرار کنه چون تو تو مدت زیادی اون کار کردی دیگه اون کاره هستی وحتما اون اتفاق برات می افته ویا چون به این فکر کردی حتما اون کار رو باید انجام بدی واین نوع فکرکردن باعث تمرکزم وانرژی رو بگیره که نکنه اون اتفاق بیفته حال ها شاید من سال ها اون کارخ را انجام ندادم یا اصلن اون موضوع رو فراموش کرده بودم با این تضاد که به چی فکر کنی تو زندگیت اتفاق می افته باعث شده همین توجه ذهن رو دست خودش بگیره که همش فکر کنم اون اتفاق برام بیوفته واگر تواین مسیر که دارم میرم خدا وند نشانه واتفافات مثبت برام افته و اونا رو نبینم وذهنم سر اون یه موضوع باشه نگران اون موضوع باشم ولی خدایا با آگاهی با کار کردمغز وایمان به خداوند وباسپاس گزاری کردن وبا کنترل کردن ذهن وبا حس اعتماد به خداوند وبا ایمان به خدای درونم وتعغیر نگاهم این موضوع رو حل میکنم واین موضوع که ذهن من کلید کرده روش،اصلن ربطی،به گذشته من نداشته واین موضوع یک موضوع دیگه هست وراحل خودش داره خدایا شکرت با درک این آگاهی این یک موضوع رو هم در ذهنم حل کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: