چه باوری بسازم تا فروشنده‌ای ماهر در کسب و کارم شوم؟ - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای حی و حاضر

به نام خدای سمیع و بصیر

به نام خدایی که هر چه دارم همه از آن اوست

خدایا من با تو همه چیزمو بی تو هیچم خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم کمکم کن دستمو بگیر

خدایا امروز من ایمان دارم همه چیز و همه کس به نفع من کار میکنن چون تو خالق من هستی من با ایمان و صبر قدم برمیدارم و تو هم قدمهای بعدی رو برام بردار چون قدرته مطلق تویی

سلام به استاد نازنینم سلام به خانم شایسته عزیز

این فایلها یکی از دیگری بهتر و مفهومی تر و پر محتواست تره چون به شما وحی شده و به قلبتون نشسته و مطمئنا به قلب ما هم می‌نشیند

آنچه که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند

باور همه چیزه در زندگی یعنی اگه باورتو در هر موردی درست کنی و در ذهنت بسازی نتیجه مثبت میده من تو این 10 روز فهمیدم که با باور درست و ساختنش در ذهن و با تکرار باور درست اون باور رو تقویت میکنی چقدر زندگی روان و آسون می‌شود و تکاملتو بهتر طی میکنی و زودتر به خواسته ات میرسی

تو کامنتهای قبلیم گفتم که من یه فروشنده لباس هستم و خیلی علاقه دارم به کارم و هر روز با ذوق و شوق زیاد میام مغازه و لذت میبرم ولی اوایل این لذت سوسو بود یعنی اگه مشتری میومد خوشحال ولی اگه چند روز مشتری نبود یکم احساسم بد میشد و با خودم میگفتم چرا مگه من کجا اشتباه رفتم و خلاصه…

و متوجه موضوع باور عمیقا نشده بودم میدونستم باور رو باید درست کنیم اما راهشو بلد نبودم فکر میکردم یاد دارم

اما خدا رو شکر الان تو این یه هفته عمیقا فهمیدم و دارم کار میکنم و جواب میبینم نتایج میاد که بابا ترمزها رو پیدا کن و بشین روشون کار کن تا باور قدرتمند کننده در برابرش بسازی تا اون باور کمبود یا هر باور مخرب دیگه ضعیف بشه و کمرنگ

میخوام بگم باور چقدر قدرت داره و به من تو این چند روز ثابت شد و ایمانم بالا رفت و دارم بیشتر روشون کار میکنم تا قدرت زیاد بگیرن

من هفته پیش رفتم جنس بیارم قرار بود پول کرایه مغازه رو که نزدیکه دو میلیون بود از حساب خارج کنم یا هواسم باشه خرید نکنم

وقتی رفتم مشهد برای خرید چون تو پاساژ طبقه پایین پیامک نمیاد و منم متوجه نشدم همه رو خرید کردم وقتی اومدم طبقه بالا پیامک‌ها اومد دینگ دینگ دینگ

یه آن دیدم فقط تو حساب 500 هزار تومن مونده منو میگی یکم حالم بد شد سریع خودمو آروم کردم چون باید کرایه رو تا چهار روز دیگه واریز میکردم خب خرید کرده بودم دیگه نمیتونستم کاری کنم فاکتورها نوشته شده بودن

تو راه برگشتن به شهرمون همش خودم وذهنمو آروم میکردم که قبلا کی بهت کمک می‌کرد همون هم الان برات کاری میکنه دخترم گفت مامان من بهت یه میلیون میدم نگران نباش منم قبول کردم

دوباره گفتم نه نمیخوام چرا از خدا نخوام اون درست میکنه میدونه من اشتباه کردم

خلاصه شب اومدم خونه و نوشتم تو دفترم همه رو از سیر تا پیاز و از خودش خواستم کرایه با تو من نمیتونم کاری کنم

خدا شاهده صبح که اومدم مغازه و تا امروز که چهارشنبه ست یه میلیون و دویست برام درست کرد مشتری شد برام واریزی شد برام چون من باورشو ساختم در ذهنم و بهش توکل کردم و با ایمان زیاد از خودش خواستم نه از دیگری بدون هیچ ناراحتی و نگرانی و استرس و خدا هم که همیشه منتظره بندش اونم با ایمان صداش کنه و کمک بخواد دست رد به سینش نمیزنه و آوند دستاشو فرستاد و داره درست میکنه من گفتم بهش تا شنبه میخوام کرایه بدم تو درست کن برام و ایمان دارم همه چیز و همه کس به نفع من کار میکنن چون خالق من خداست و من هم بنده با ارزشش هستم ادعونی استجب الکم

تو بخواه من به تو میدهم به شرطه ایمان

خدا رو شکر دارم در مسیر درست قدم برمیدارم خدارو شکر استادی آگاه دارم خداروشکر که امروز هم هدایتم میکنه و راه رو به من نشون میده

خدایا شکرت که شاگرد همچین استادی هستم

خدایا من اعتبار همه این آموزها و آگاهیهامو به تو میدهم شکرت سپاسگزارتم

چقدر این باور درست شیرین است

درک و فهمش شیرین تر

و وقتی نتایج میگیری باز بهتر می‌شود و یه قدم به خدا نزدیکتر میشوی و ایمانت بالاتر می‌رود که آره درسته انجامش میدم اونم بهتر از دیروز

خدایا شکرت سپاسگزارتم

استاد بی نهایت دوستتون دارم

خدایا قدرت و عظمتت و شکر می‌گویم

من همش با خودم میگم خدایی که باقدرت نامحدودش این جهان عظیم رو هدایت میکند از پس کارهای من هم بر میاد ممنونتم ای خدای مهربان و بخشاینده ام

همه عزیزان رو به خداوند می‌سپارم

یاحق