ذهن تو به خاطر سالها تمرکز بر محدودیتها و مشاهدهی کمبودهای زندگی آدمهای اطرافت و «تقلای پایان ناپذیرشان» برای کسب نانی بخور و نمیر، نا آگاهانه برنامه ریزی شده تا بدترین سناریوی ممکن را دربارهی سهمی بچیند که میتوانی از فراوانی بی انتهای نعمتهای جهان تجربه کنی.
ذهن تو ناآگاهانه کدنویسی شده، تا بدبینانهترین نگاه را به دستاوردها و کیفیت زندگی افرادی داشته باشد که، احتمالا تجاربشان هیچ سنخیتی با کمبودها و محدودیتهایی که با آنها دست به گریبان هستی، ندارد.
اما آنچه که باید برایت چالش برانگیز بشود، تلاش برای نادیده گرفتن، جعلی دانستن و حقیقت نداشتنِ این مدارک و شواهد-که فقط فروانی نعمتهای جهان و امکان پذیریِ تجربهشان را برای تو شهادت میدهد- نیست، بلکه باید به دنبال عواملی بگردی که بین تو و آن نعمتها سدّ ساخته و این تفاوت را در نتایج، بوجود آورده است. عاملی که بیرون از تو و خارج از دسترسِ تو نیست. بلکه درون تو و کاملاً تحت امر و کنترل آگاهانهی توست.
باید به عنوان موجودی که «همتا و مانند خداوند» است، آگاهانه ذهن محدودت را از مدار خارج کنی و قدرت و سلاحی را به خدمت بگیری که برای خلق آگاهانهی زندگیات در وجودت نهادینه شده است.
این سلاح-که قدرتش مافوق تصورات بشری است، کنترل ذهن و کنترل کانون توجه نام دارد. همان که قرآن آن را تقوا مینامد و عامل برتری آدمیان نسبت به یکدیگر برمیشمارد. زیرا حقیقت این است که، میزان موفقیت هر فرد، به میزانِ توانایی او در کنترل ذهنش است.
حقیقت این است که میزان تجربهی هر فرد از نعمتها و برکتهای بی انتهای این جهان، به اندازهای است که میتواند فراوانی نعمتهای جهان را باور کند.
اما ذهنی که سالها در محاصرهی محدودیتها و کمبودها بوده، چگونه فراوانی نعمتها را باور میکند؟!
پاسخ ساده است.
باید «برعکس عمل کردن» و «وارونه رفتار کردن» نسبت به شیوهها و عادتهای کهنهی قبلی را شروع کنی و با صدّق بالحسنی شدن، عملاً بر علیه باورهای محدودی کننده ی قبلیات بشوی.
باید به جای حسادت به دستاوردهای دیگران، تحسین آن نعمتها را برگزینی؛
باید از کذّب بالحسنی بودن دست برداری و به جای برچسب زدن به آن دستاوردها یا جعلی، غیر انسانی و دروغ پنداشتنشان، آنها را به عنوان سند و شاهدی در ذهنت نگه بداری که «فراوان بودن نعمتها و فرصتها» و «امکان پذیری تحقق خواستههایت» را به تو نوید میدهد.
باید از تمرکز بر نشانههای کمبود، روی برگردانی و با تأیید کوچکترین نشانههای فراوانی، به آنها قدرت ببخشی؛
باید شروع به لیست کردنِ افرادی نمایی که در هر دقیقه با پیوستن به جمع ثروتمندان، پایان ناپذیر بودن نعمتها، فرصتها و بازارها را شهادت میدهند؛
اینها همان کدهایی است که آرام آرام، ذهنت را برای فراوانی برنامه ریزی میکنند و درهای نعمت و برکت را به روی زندگیات باز نگه میدارند.
«باور به فروانی» یعنی، تغییرِ آرام آرامِ ریشههای محدودکنندهای که افکار، رفتار، راهکارها، ایدهها و نگاه محدودکنندهات را درباره پول و ثروت شکل داده و تو را در مدار تجربهی کمبودها و احاطه شدن با محدودیتها قرار داده و شرایط نادلخواه کنونی را برایت ساخته است.
«ساختن باور فراوانی» یعنی، برپا کردن جهادی اکبر برای تغییر برنامهای که تو را به این باور رسانده که: «همهی چیزهای خوب، کم و ناکافیاند»
جهادی اکبر که رفتارهایت را از کنترل ذهن خارج و تحت رهبری و هدایتِ قلبت قرار میدهد. یعنی اساس آن رفتارها را از باور به کمبود به «باور به فراوانی» تغییر میدهد تا:
به جای تلاش برای پایین کشیدن دیگران و جعلی و بی ارزش پنداشتن دستاوردهایشان به منظور بالا نگه داشتن خودت، «نگاهِ ارزشمندانه و کاربردی» به علائقت را یاد بگیری و با تمرکز بر علائقت، خودت را رشد دهی.
و به جای رقابت سرسختانه با دیگران و کپی کردن ایدههای آنها، پتانسیل منحصر به فرد علائقت را درباره خلق ثروت، ببینی و باور کنی، فارغ از اینکه دیگر افراد موفق، از چه راهی چنین دستاوردهایی را ساختهاند.
جهاد اکبر، به معنی سختی و رنج بیشتر نیست، بلکه به معنای تعهد جدّیتر برای کنترل ذهن و برای گماردن نگهبانی تا دندان مسلح برای ورودیهای ذهن است که اجازهی ورود هر نگرش، فکر، ایده، خبر، باور و نگاهی را نمیدهد.
نگهبانی از جنس ایمان به امکان پذیر بودن تحقق رویاهایت است. ایمانی که آنقدر سریع عمل میآورد که فرصتی برای دوباره فکر کردن و سنجیدن محدودیتها یا کمبودها، نمیماند.
نگهبانی از جنس: «بیش از نیاز نوع بشر عشق، سلامتی، ثروت، فرصت و خوشبختی وجود دارد»
«نگهبانی از جنس ایمان به فراوانی» که خودش را در تحسین دستاوردهای دیگران نشان میدهد و کوچکترین نشانههای فراوانی را ارج مینهد و به عنوان سندی در ذهنش نگه میدارد که به او امکان پذیر بودن رویاها و تحقق خواستههایش را یادآور بشود.
حقیقت این است که فروانی نعمتها، ثروتها، فرصتها، آدمها و … طبیعتِ این جهان است. فقط این ما هستیم که باورها و نگرشهای متفاوتی دربارهی «رفاهِ در حال گسترش این جهان» داریم و همین تفاوت، سهمِ ما از میزان تجربهی این رفاه را تعیین کرده است.
حقیقت این است که، برای افراد موفق فرقی ندارد که دستاوردهایشان تحسین شود یا دروغ و جعلی سنجیده شود، اما وقتی به جای تحسین، حسادت را برمیگزینی و بخل میورزی و به جای تأیید و آشکار ساختن آن نعمتها، پوشانندهی آنها میشوی، دنباله رو محدودیتهای ذهنت میشوی و با طناب او به چاه محدودیتهای بیشتر میروی و با کمبودهای بیشتر احاطه میشوی.
حقیقت این است که، با برچسب زدن به موفقیتهای دیگران و جعلی دانستن ثروتشان، نعمتها و ثروتها از آن افراد گرفته نمیشود. اما ماندن در این فرکانس، آنچنان به شما ضربه میزند و در مدار محدودیتها نگه میدارد که به سختی از عهدهی تأمین نانی بخور و نمیر برمیآیی.
حقیقت این است که، نگاه حسادت، آمیز، محال و ناباورانه به نعمتها و امکاناتی که دیگران در زندگیشان تجربه میکنند، باور کمبود را در ذهنت میکارد و ذهنت را برای تجربهی کمبودهای بیشتری از سلامتیو خوشبختی و رفاه، کدنویسی میکند.
پس قبل از اینکه ذهن فرصتی برای حسادت یا انکار آن نعمتها و ثروتها بیابد، به خودت لطف کن و با کلام، نگاه و باور خودت، به خودت ظلم نکن و خودت را از اینهمه فراوانی و رفاهی که جهان را در برگرفته، محروم نکن.
بلکه با تحسین و سپاسگزاری، وجود نعمتها و فراوانی را تأیید و باور کن تا به سمت تجربه شان هدایت بشوی. این الگوریتم ورود ثروت به زندگی است.
آگاهیها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت 1، اجرای جهاد اکبری را در عمل به ما یاد میدهد که آرام آرام این نگهبان را در وجودمان میسازد و بر سردر ذهنمان میگمارد تا از عهدهی کنترل ذهنمان بربیاییم و به این وسیله، در مدار تجربه رفاهِ بیشتر، سلامتی بیشتر، عشق بیشتر قرار بگیریم و سطح عالیتری از کیفیت را نه فقط در وضعیت مالیمان-بلکه در تمام جنبههای زندگیمان تجربه کنیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD462MB31 دقیقه
- فایل تصویری راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی»142MB31 دقیقه
- فایل صوتی راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی»14MB31 دقیقه
نسلام استاد عزیزم…
چقدر بهشت زمینی شما زیباست استاد خوبم.
پرادایس زیبا که واقعا شگفت انگیزه..
جالبه واقعا به کشوری هدایت شدید که می تونید انتخاب کنید که تو نقطه همیشه بهار باشید یا تو نقطه سردتر وو زمستونی تر و اینو خوده شما انتخاب میکنید نه فصلها..
ترکیب رنگ نارنجی وو دریاچه پرادایس وسبزی جنگله انبوه هارمونی عجیبی رو ایجاد کرده ..چقدر زیباست و چقدر تحسین برانگیزه ایمان و باورهای شما ..
ممنونم که تا داخله کمد شخصی آروی رو نشون ما میدید و از تلوزیون ۷۰ اینچی تون صحبت میکنید که خواسته های جدید و باوره رسیدن به اون خواسته ها رو در ذهن ما شکل بدید…
از اینکه همیشه لذت بردن از زندگی رو به ما یاد میدید و همیشه هدفتون رسیدن به مقصد نبوده بلکه لذت از مسیر بوده مثل توقف تون تو پرادایس چون لذت لذته فرقی نداره اینجا یا اونجا…
ممنونم که همیشه به اونچه که میگید عمل میکنید …برای ذهن ما الگو میسازید و با فایلها کمک میکنید توجه و تمرکز بیشتری به زیبایها داشته باشیم.
وقتی ما باوره فراوانی رو در ذهنمون ایجاد میکنیم بدون اینکه بفهمیم هزاران باوره دیگه ناخوداگاه کاور میشه و درست میشه ..
واقعا همینطوره که همیشه ذهن ما رو به سمت کمبودها سوق دادن…چیزی که پیشینیان ما دیده و باور کرده بودن و ما هم همونو باور کردیم.
تلاش آگاهانه برای کنترل ذهن جهادی اکبر میخواد..
باید هر لحظه با ذهنت صحبت کنی و بهش فراوانی و تحسین رو یادآوری کنی تا کم کم مثل بچه نو پا دیدن زیبایها رو یاد بگیره و بهش عادت کنه و تحسین و تایید فراوانی ها بشه روتین زندگی مون..
به قول قرآن کافران کر و کور و لال اند..اگه نعمتی رو هم ببیند میگن دوروغه و واقعیت براشون طور دیگه ای جلوه میکنه.
وقتی تایید میکنیم و به جای حسادت با عشق تحیسین میکنیم باورهای جدید در ما شکل میگیره و طبق عدالت الهی تو به به همون سمتی هدایت میشی که باور کردی..
پس همه چیز کنترله ذهنه…وقتی دریچه نگاهت رو تغییر بدی مسلما تجربیات تو هم تغییر خواهد کرد…
استاد چه نفسیر زیبایی بین ترس و دوروغ ایجاد کردید…
به این فکر کردم که شما چقدر آزادی تون براتون مهمه که حتی یه گوشه ی کوچیک از ذهنتون نمی تونه اسیر افکار مزاحمی مثل ترس از دوروغ باشه.
ترس رو محدودیت میدونید..
در صورتی که خوده من شاید گوشه گوشه ذهنم پر از ترسهای متعدد باشه..
ترس از حرف مردم.
ترس از نبود مشتری..
ترس از عقب افتادن..
ترس از آینده
و هزاران ترس دیگه که هر کدومش می تونه یه سد ذهنی باشه ..
و امروز میبینم که شما حتی نمی خوایید ترس از دوروغ ذره ای آزادی ذهن شما رو بگیره و این برای من خیلی درس داره و تازه مفهوم جهاد اکبر رو میفهمم و همچنین دلیل متفاوت بودن نتایج شمارو…
امروز یاد گرفتم…
همیشه لذت تو رسیدن به هدف نیست اگه تو مسیر هستم توقف کنم و از زیبایی همون لحظه بهره ببرم مثل توقف استاد در پرادایس..
داشته ها و موفقیت های دیگران رو تایید و تحسین کنم حسرت نخورم و سعی کنم باوره ذهنی درست و زیبا برای خودم بسازم که هدایت بشم به همون داشته ها..
ترسهام رو از بین ببرم چون هر ترسی حتی کوچیک ترینه اونها یه سده بزرگه ذهنیه و ممکنه تو جای جای زندگی من روی تصمیمات و حرکت کردنهای من حتی بدون اینکه بفهمم اثر بذاره..
حتی یه ترس کوچیک…
وقتی اون ترس از بین میره دریچه های جدیدی از آزادی به روم باز میشه که فکر نمیکردم این ترس این نعمات رو از من گرفته باشه…پس حتی کوچیک ترین ترس ها و باگها رو جدی بگیریم…
خدایا شکرت بابت آگاهی های امروز..
😊
سلام اندیشه عزیزم…
چقدرررررر قلم زیبایی داریی…
چقدر عالی قانون رو درک کردی و چه ارتباط زیبایی بین قانون و این جهان هستی و افکارت ایجاد کردی…چقدر زیبا افکارت به رشته تحریر در میاد و آدم رو عمیقا به فکر فرو میبره..
کاملا وسعت وجودیت واضح و مبرهنه…
کاملا قد کشیدنت رو میبینیم.
لذت میبرم از اینکه انقدر عمیق درک میکنی ومهم تر از اون اون درک عمیق ت رو برامون مینویسی…
حظ کردم 🙏😍😍😍😍😘😘😘
👏👏👏👏👏👏👏👏