ذهن تو به خاطر سالها تمرکز بر محدودیتها و مشاهدهی کمبودهای زندگی آدمهای اطرافت و «تقلای پایان ناپذیرشان» برای کسب نانی بخور و نمیر، نا آگاهانه برنامه ریزی شده تا بدترین سناریوی ممکن را دربارهی سهمی بچیند که میتوانی از فراوانی بی انتهای نعمتهای جهان تجربه کنی.
ذهن تو ناآگاهانه کدنویسی شده، تا بدبینانهترین نگاه را به دستاوردها و کیفیت زندگی افرادی داشته باشد که، احتمالا تجاربشان هیچ سنخیتی با کمبودها و محدودیتهایی که با آنها دست به گریبان هستی، ندارد.
اما آنچه که باید برایت چالش برانگیز بشود، تلاش برای نادیده گرفتن، جعلی دانستن و حقیقت نداشتنِ این مدارک و شواهد-که فقط فروانی نعمتهای جهان و امکان پذیریِ تجربهشان را برای تو شهادت میدهد- نیست، بلکه باید به دنبال عواملی بگردی که بین تو و آن نعمتها سدّ ساخته و این تفاوت را در نتایج، بوجود آورده است. عاملی که بیرون از تو و خارج از دسترسِ تو نیست. بلکه درون تو و کاملاً تحت امر و کنترل آگاهانهی توست.
باید به عنوان موجودی که «همتا و مانند خداوند» است، آگاهانه ذهن محدودت را از مدار خارج کنی و قدرت و سلاحی را به خدمت بگیری که برای خلق آگاهانهی زندگیات در وجودت نهادینه شده است.
این سلاح-که قدرتش مافوق تصورات بشری است، کنترل ذهن و کنترل کانون توجه نام دارد. همان که قرآن آن را تقوا مینامد و عامل برتری آدمیان نسبت به یکدیگر برمیشمارد. زیرا حقیقت این است که، میزان موفقیت هر فرد، به میزانِ توانایی او در کنترل ذهنش است.
حقیقت این است که میزان تجربهی هر فرد از نعمتها و برکتهای بی انتهای این جهان، به اندازهای است که میتواند فراوانی نعمتهای جهان را باور کند.
اما ذهنی که سالها در محاصرهی محدودیتها و کمبودها بوده، چگونه فراوانی نعمتها را باور میکند؟!
پاسخ ساده است.
باید «برعکس عمل کردن» و «وارونه رفتار کردن» نسبت به شیوهها و عادتهای کهنهی قبلی را شروع کنی و با صدّق بالحسنی شدن، عملاً بر علیه باورهای محدودی کننده ی قبلیات بشوی.
باید به جای حسادت به دستاوردهای دیگران، تحسین آن نعمتها را برگزینی؛
باید از کذّب بالحسنی بودن دست برداری و به جای برچسب زدن به آن دستاوردها یا جعلی، غیر انسانی و دروغ پنداشتنشان، آنها را به عنوان سند و شاهدی در ذهنت نگه بداری که «فراوان بودن نعمتها و فرصتها» و «امکان پذیری تحقق خواستههایت» را به تو نوید میدهد.
باید از تمرکز بر نشانههای کمبود، روی برگردانی و با تأیید کوچکترین نشانههای فراوانی، به آنها قدرت ببخشی؛
باید شروع به لیست کردنِ افرادی نمایی که در هر دقیقه با پیوستن به جمع ثروتمندان، پایان ناپذیر بودن نعمتها، فرصتها و بازارها را شهادت میدهند؛
اینها همان کدهایی است که آرام آرام، ذهنت را برای فراوانی برنامه ریزی میکنند و درهای نعمت و برکت را به روی زندگیات باز نگه میدارند.
«باور به فروانی» یعنی، تغییرِ آرام آرامِ ریشههای محدودکنندهای که افکار، رفتار، راهکارها، ایدهها و نگاه محدودکنندهات را درباره پول و ثروت شکل داده و تو را در مدار تجربهی کمبودها و احاطه شدن با محدودیتها قرار داده و شرایط نادلخواه کنونی را برایت ساخته است.
«ساختن باور فراوانی» یعنی، برپا کردن جهادی اکبر برای تغییر برنامهای که تو را به این باور رسانده که: «همهی چیزهای خوب، کم و ناکافیاند»
جهادی اکبر که رفتارهایت را از کنترل ذهن خارج و تحت رهبری و هدایتِ قلبت قرار میدهد. یعنی اساس آن رفتارها را از باور به کمبود به «باور به فراوانی» تغییر میدهد تا:
به جای تلاش برای پایین کشیدن دیگران و جعلی و بی ارزش پنداشتن دستاوردهایشان به منظور بالا نگه داشتن خودت، «نگاهِ ارزشمندانه و کاربردی» به علائقت را یاد بگیری و با تمرکز بر علائقت، خودت را رشد دهی.
و به جای رقابت سرسختانه با دیگران و کپی کردن ایدههای آنها، پتانسیل منحصر به فرد علائقت را درباره خلق ثروت، ببینی و باور کنی، فارغ از اینکه دیگر افراد موفق، از چه راهی چنین دستاوردهایی را ساختهاند.
جهاد اکبر، به معنی سختی و رنج بیشتر نیست، بلکه به معنای تعهد جدّیتر برای کنترل ذهن و برای گماردن نگهبانی تا دندان مسلح برای ورودیهای ذهن است که اجازهی ورود هر نگرش، فکر، ایده، خبر، باور و نگاهی را نمیدهد.
نگهبانی از جنس ایمان به امکان پذیر بودن تحقق رویاهایت است. ایمانی که آنقدر سریع عمل میآورد که فرصتی برای دوباره فکر کردن و سنجیدن محدودیتها یا کمبودها، نمیماند.
نگهبانی از جنس: «بیش از نیاز نوع بشر عشق، سلامتی، ثروت، فرصت و خوشبختی وجود دارد»
«نگهبانی از جنس ایمان به فراوانی» که خودش را در تحسین دستاوردهای دیگران نشان میدهد و کوچکترین نشانههای فراوانی را ارج مینهد و به عنوان سندی در ذهنش نگه میدارد که به او امکان پذیر بودن رویاها و تحقق خواستههایش را یادآور بشود.
حقیقت این است که فروانی نعمتها، ثروتها، فرصتها، آدمها و … طبیعتِ این جهان است. فقط این ما هستیم که باورها و نگرشهای متفاوتی دربارهی «رفاهِ در حال گسترش این جهان» داریم و همین تفاوت، سهمِ ما از میزان تجربهی این رفاه را تعیین کرده است.
حقیقت این است که، برای افراد موفق فرقی ندارد که دستاوردهایشان تحسین شود یا دروغ و جعلی سنجیده شود، اما وقتی به جای تحسین، حسادت را برمیگزینی و بخل میورزی و به جای تأیید و آشکار ساختن آن نعمتها، پوشانندهی آنها میشوی، دنباله رو محدودیتهای ذهنت میشوی و با طناب او به چاه محدودیتهای بیشتر میروی و با کمبودهای بیشتر احاطه میشوی.
حقیقت این است که، با برچسب زدن به موفقیتهای دیگران و جعلی دانستن ثروتشان، نعمتها و ثروتها از آن افراد گرفته نمیشود. اما ماندن در این فرکانس، آنچنان به شما ضربه میزند و در مدار محدودیتها نگه میدارد که به سختی از عهدهی تأمین نانی بخور و نمیر برمیآیی.
حقیقت این است که، نگاه حسادت، آمیز، محال و ناباورانه به نعمتها و امکاناتی که دیگران در زندگیشان تجربه میکنند، باور کمبود را در ذهنت میکارد و ذهنت را برای تجربهی کمبودهای بیشتری از سلامتیو خوشبختی و رفاه، کدنویسی میکند.
پس قبل از اینکه ذهن فرصتی برای حسادت یا انکار آن نعمتها و ثروتها بیابد، به خودت لطف کن و با کلام، نگاه و باور خودت، به خودت ظلم نکن و خودت را از اینهمه فراوانی و رفاهی که جهان را در برگرفته، محروم نکن.
بلکه با تحسین و سپاسگزاری، وجود نعمتها و فراوانی را تأیید و باور کن تا به سمت تجربه شان هدایت بشوی. این الگوریتم ورود ثروت به زندگی است.
آگاهیها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت 1، اجرای جهاد اکبری را در عمل به ما یاد میدهد که آرام آرام این نگهبان را در وجودمان میسازد و بر سردر ذهنمان میگمارد تا از عهدهی کنترل ذهنمان بربیاییم و به این وسیله، در مدار تجربه رفاهِ بیشتر، سلامتی بیشتر، عشق بیشتر قرار بگیریم و سطح عالیتری از کیفیت را نه فقط در وضعیت مالیمان-بلکه در تمام جنبههای زندگیمان تجربه کنیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD462MB31 دقیقه
- فایل تصویری راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی»142MB31 دقیقه
- فایل صوتی راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی»14MB31 دقیقه
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته
سلام دوستان همفرکانسی
من مدتی است که احساس می کنم در زمینه کاری خودم متوقف شده ام و آن رشد گذشته را نداشتم .
چون یاد گرفته ام از استاد که در همه زمینه ها از خدای خودم راهنمایی کند که من ایراد کارم در کجاست از رب خودم پرسیدم که خدای من این چه ترمزی که مخفی است در وجود من و مانع حرکت کردن من شده است و من را موقف کرده است.
و خدای مهربانم به زیبایی به من الهام کرد : باور کمبود
من فکر می کردم که در این باور خیلی مشکلی ندارم و این نمی تواند پاشنه آشیل من باشد
ولی وقتی که یکم بیشتر ریز شدم در این باور الله و اکبر به چه چیزهای در ذهن خودم رسیدم و دیدم که وای خدای من این باور چقدر در وجود من ریشه ای است و من چقدر دارم از وجود باور کمبود در خودم ضربه می خورم و جالب اینکه اصلا خودم فکر نمی کردم که این باور در وجود من اینقدر ریشه دوانده باشد .
آخه به زعم خودم مدتهاست روی این باور کار کرده ام و این باور باید بهتر شده باشد در وجودم ولی دیدم که نه من آن تعهد لازم را برای کار کردن روی این باور نداشته ام و شاید بهتر بگویم باورهای دیگر را مهم تر از این باور می دانستم که می بایست روی آنها کار می کردم ولی الان به این نتیجه رسیدم که الله و اکبر الله و اکبر این باور کمبود چه نکرده است با من.
دوستان این کامنت را نوشتم که بگویم اگر فکر می کنید که چرا برخی اتفاقات نمی افتد در زندگی تان من پیشنهاد می کنم که اول بیایید و این باور را وجود خودتان رصد کنید که در چه مرحله است و به چه شکل است و سپس بروید سراغ بقیه باورها.
الله و اکبر
الله و اکبر
از قدرت این باور کمبود.
استاد جان من یک تعهد به خودم دادم که بیایم یک جهاد اکبری برای تبدیل این باور کمبود به باور فراوانی در وجود خودم بدهم و در قدم اول یک اهرم رنج و لذت بسیار بسیار خوب برای خودم نوشتم که باید به صورت اساسی و ریشه ای و با منطقهای قوی به این باور کمبود حمله کنم از همه جنبه ها تا بتوانم آن را به امید الله مهربان با باور فراوانی جایگزین کنم.
می دانم که زمان می خواهد، می دانم که تکامل می خواهد، می دانم که تعهد می خواهد.
همه اینها را می دانم
اما اگر من ننتوانم بر این باور غلبه کنم همه تلاش من برای پیشرفت انگار که روی تردمیل دویدن است و هیچ نتیجه ای برای من نخواهد داشت.
الهی به امید تو شروع میکنم با تعهد به کار کردن روی باور کمبود.
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند.
سلام استاد عزیزم
سلام خانوم شایسته
و سلام دوستان همدوره و هم فرکانسی
استاد هدایت شدم به فایل فراوانیهای شما به فایل که شما از فراوانی ها صحبت کردید و فایلی که شما درمورد کار کردن روی باور فراوانی صحبت کردید و اینکه چقدر این باور این باور در وجود ما مشکل داره.
آره استاد من شاید به اندازه یک ذره یک قطره اومدم روی باور فراوانی برای خودم کار کردم و واقعاً تأثیرش را در محیط کارم دیدم، آمدم گفتم مشتریهای خوب زیادند، مشتریهایی که میان به سمت من به سمت خدمات من زیادند و باورتون میشه از اون روزی که من این فکر را فقط و فقط با خودم تکرار کردهام و تکرار کردم باورتون نمیشه مشتریهایی میان از جاهایی مشتری میاد افرادی میان که من فکرشو نمیکردم حالا بعضی مواقع ذهن چموش بازی در میاره میگه الان شرایط اینجوری شده مشتریان میان سمت تو و شانسی بوده حالا درست مشتری هست ولی دو سه روز دیگه شاید نیاد و از این داستانها.
ولی الله مهربان من میدونه خودمم هم میدونم که اینها نتیجه کارکردن روی ذهنه، روی باور فراوانی و اینکه من باور فراوانی رو باور کنم من به اندازه قطره ای باورش کردم و به همان اندازه اتفاقات خوبی افتاد و استاد به اندازه یک دریا باور کردهایم و به اندازه دریا دریا فراوانی نعمت و ثروت و آسایش آرامش براش داره میاد.
به اندازهای که یک موضوع را باور میکنیم یک مطلبی را باور میکنیم از جنس همان باورها وارد زندگیمون میشه من به اندازه خیلی کم خیلی کوچیک این موضوع را باور کردم و به همون اندازه هم اتفاقات وارد زندگی من شد و اگر من بیشتر بتونم باور کنم قطعاً اتفاقات خیلی بهتر و بهتری برای من میافته و من واقعاً دارم کار میکنم روی قضیه که باورهای خودم را با دلایل منطقی با چیزهای منطقی بتونم باورهای خودمو اصلاح کنم با آوردن فکت های منطقی که این اتفاق به این دلیل افتاد سعی کنم سعی کنم سعی کنم این ذهن چموش خودم را مدیریتش کنم که بتونه بهترینها بهترین باورها را در وجود خودم بسازم هرچند که بهتر شدم نسبت به قبل، ولی هنوز تا بهتر و بهترین خیلی کار دارم.
اما مسئله اصلی که من رو هدایت کرد به نوشتن این کامنت، موضوع بحث دروغ بود تعریفی که شما از دروغ کردید.
تعریفی که شما از دروغ کردید و دروغ را ربط دادید بترس، به خدا خیلی قشنگ بود هیچکس هیچکس هیچکس هیچکس نتونسته بود هم چنین تعبیر و تعریفی برای من از دروغ داشته باشد، دروغ دروغ دروغ واقعاً آفت همه زندگیها است، واقعاً اگر ما بدانیم که آقا من اگر دروغگو هستم یه آدم ترسو هستم من میترسم از روبرو شدن با اون واقعیت و پذیرفتن پیامدهایش و مجبور می شوم دروغ بگویم واقعاً این زیباترین این زیباترین تشبیه و ارتباطی بود که میتونستیم دروغ رو به مسئله دیگه ای ربط بدین.
شاید هیچ مسئله هیچ مسئلهای هیچ مسئلهای به این شکل نمیتونست به دروغ ربط داشته باشه. ذهن من در ابتدا مقاومت داشت ذهن من درمورد اینکه دروغ ربط داره به تر واقعاً مقاومت داشت. ذهنم میگفت نه بالاخره یه جاهایی آدم مجبور میشه که راست را نگوید یا همان ضربالمثلی که جز راست نباید گفت، هر راست نباید گفت، ولی بعدش اومدم فکر کردم دیدم نه همینم یک دروغ محض همین هم یک ترس پشتشه واقعیت اینه که دروغ صد در صد به ترس مرتبط است یعنی آدم ترسو دروغ میگه و من اگر روزی اگر جایی دروغ گفتم فقط و فقط به این دلیل بوده که از چیزی ترسیدم از پیامدهای اینکه واقعیت قضیه رو بگم ترسیدم از مقابله با پیامدهای اون واقعیت ترسیدم و این دلیلی بوده که من دروغ گفتم و واقعاً چونکه من و شاید هیچکس دوست نداره که ترسو باشه از این رو از اون روزی که شما این تشبیه را به کاربردی واقعاً من سعی میکنم دروغ نگم واقعاً تلاش میکنم. یعنی میگم اگر من دروغ بگم آدم ترسویی هستم از اونجایی که خب از ترس بدم میاد از ترسو بودن بدم میاد از اینکه خودم هم حتی خودمو ترسو قلمداد کنم بدم میاد به این نتیجه رسیدم که این ارتباطی که بین دروغ و ترس بهترین ارتباطات بهترین تشبیه و بهترین حالتی بود که میتونستیم ما ترس را به یک موضوع ارتباط بدیم و خیلی خیلی زیبا بود خدایا شکرت خدایا شکرت.
استاد روزی نشده که فایلی از شما را نبینم و فایلی از شمار گوش نکنم یا کامنت یکی از دوستان را نخوانم یا بالاخره از پرسه زدن در این سایت چیزی یاد نگیرم که به آگاهیهای من اضافه بشه، فایل های شما که بینظیر هزاران بار که گوش کنی برای بار هزار و یکمین باز نکاتی داره که باور کن تا الان گوش نکردیم استاد نمیدونی با زندگی من چه کردی و خودم میدونم که چقدر تغییر کردم چقدر تغییر کردم.
بزرگترین درسهایی که یاد گرفتهام مربوط به همین جلسه بود و سعی می کنم تمرین کنم تمرین کنم تمرین کنم تا مثل هر کار دیگهای متبحر بشوم به اینکه دروغ نگم، تحت هیچ شرایط دروغ نگم، بپذیرم که آقا هر دروغی پشتشه ترسه و من چون نمیخوام ترسو باشم پس نباید دروغ بگم این را باید تمرین کنم این را باید تمرین کنم.
صداقت بهترین نعمت یک آدم میتونه داشته باشه که این رو من از شما یاد گرفتم واقعاً صداقت و صداقت و صداقت از کلام تون میاد و اون چیزی ک باعث میشه به نظر من افراد با اولین دومین سومین و نهایتاً دهمین فایل شما مجذوب شما بشن، عاشق دلداده و دل شیفته شما بشن اینه که اولا کلامتون کلام الله و دوما اینکه صداقت از کلامتون میباره از رفتارتون میباره از تکتک جملات و کلمات تون صداقت میباره دروغ واقعاً زود برملا میشه ولی صداقت همیشه پایدار و بهنظر من این صداقتی که شما دارین که در کلامتون بهوضوح پیداست باعث این شده که آدما گروه و گروه و دسته به دسته و به قول خودتون فوج فوج آدمیان ندیده از نزدیک، عاشق و دل دل شیفته و مجذوب کلام شما بشن و ساعتها و ساعتها و ساعتها را با کلام شما که کلام الله است طی کنند.
باور کن میدونم دوستانی که میگن من گوش میکنیم به فایلهای استاد را من درک میکنم. من واقعاً نمیتونم بدون فایلهای شما حتی زندگی را تصور کنم تصور کنم، چه برسه به اینکه ادامه بدهم و واقعاً خوشحالم خوشحالم که اینقدر زیبا اینقدر روان و انقدر راحت در این مسائل زندگی را و مسائلی که باعث رشد و پیشرفت ما در هر زمینه میشه به ما توضیح میدیم خدایا شکرت بینهایت بار شکرت و بابت بودن در این جمع من نمیتوانم شکر خداوند منان را بجا بیاورم و فقط هر کلمه هر زمان میگم خدایا شکرت خدایا شکرت هر فایلی که میاد میگم خدایی شد هر زیبایی که استاد به ما نشون میده میگم خدایا شکرت فقط میگم شکرت شکرت شکر و دوست دارم عمل میکنم سعی میکنم سعی میکنم در حد تکامل خودم به آنچه که میشنوم عمل کنم، به آنچه که می میبینم بیاموزم و عمل کنم و عمل کنم و عمل کنم.
هرچند که عمل هم تکامل میخواهد ولی خودم را متعهد به عمل کردن کرده ام و یکی از مواردی را که واقعاً میخوام عمل کنم اینه که دروغ نگم واقعاً دروغ نگم و سعی کنم صادق باشم صادق باشم هرچند که تکامل میخواد چونکه نتیجه صداقت را در نتایج شما دیدهام استاد، در زندگی شما دیدهام و لمس کردم.
بسیار سپاسگزارم
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند باشید
❤️💜💙❤️💜💙❤️💜💙❤️💜💙
استاد بی نظیرم سلام
خانم شایسته عزیز سلام
فراوانی
پاشنه آشیل من و فکر کنم خیلی خیلی از مردم دنیا
می خواهم در مورد این فایل و این باور مخرب بنویسم
خدایا شکرت که استاد در این زمانه هست و این سایت و این دوستان نازنینم هستند که بتوانند حال من را خوب کنند و باورهای درست در من ایجاد کنند
استاد مرسی که هستی
با بودن شما و بودن من در این جمع خیلی خیلی من تغییر کرده ام تا حدی که اصلا هیچ مشابهتی با من سابق خودم ندارم
من قبل از آشنایی با شما ( اسمش را می گذارم من قبلی)
حسادت: من قبلی: اعتراف می کنم که قبلاٌ خیلی زیاد اگر کسی را می دیدم که ثروت زیاد دارد حسادت می کردم و تقریبا برایم غیر ممکن بود که از راه درست به ثروت رسیده باشد . باور کن برایم غیر ممکن بود در گذشته . همیشه با خودم این فکر را می کردم که از راه درست نمی شود به ثروت فراوان دست یافت و بایست از راه نادرست به آن دست یافت.
تحسین کردن: عمراً من قبلی از این کارها می کردم . تحسین کنم کسی را که ثروتمند شده است . محال ممکن بود. خیلی خیلی که لطف می کردم می گفتم خرشانس بوده و از یک طریق شانسی به این همه ثروت رسیده . بچه پولدار بوده و … .
من و ثروت: من قبلی محال و ممکن است . من از یک خانواده کارمند با یک حقوق بخور نمیر و یک درآمد کم که شکم خودمان را به سختی به دست می آوردیم چطور می شوند ثروتمند شد. اصلا محال و ممکن است. پارتی که نداریم، رانت هم که نداریم کارخانه و ملک و املاک هم که پدرم ندارد . پس من نمی توانم وباید به همین زندگی بخور و نمیر عادت کنم و سر کنم تا بمیرم.
حسرت: من قبلی خیلی خیلی حسرت چیزهای زیادی را در دلش داشت . حتی تصورش هم برایش غیر مممکن بود. و ناممکن. جرات تصور کردن هم نداشتم . از تصور کردن آن چیزها هم می ترسیدم. فکر می کردم که اگر تصور کنم از من پول می گیرند و یا اینکه در خیالم می آیند و مرا دستگیر می کنند بنابراین حتی تصور و تخیل داشتن این ثروتها و آن نعمتها هم برایم سخت وغیر ممکن بود و همیشه به کسی که آنها را داشت با حسرت نگاه میکردم.
راه نادرست: من قبلی فکر می کرد که ثروت زیاد فقط و فقط از راه نادرست به دست می آید و لاغیر . هیچ راه دیگری وجود ندارد که از راه درست و سالم به ثروت رسید.
ثروت و خدا: اوه اوه اوه . این که نگو . من قبلی اصلا به شکل بسیار بسیسار بدی ثروت و خدا را در مقابل هم قرار داده بود مثل یک الاکلنگ که اگر یک طرف سنگین می شد لاجرم آن طرف دیگر از بین می رفت. اصلا تحت هیچ شرایطی این دو را کنار هم قرار نمی داد. تحت هیچ شرایط و با هیچ منطقی این دو کنار هم قرار نمیگرفتند.
فراوانی نعمتها: این که دیگر اصلا. من مزخرف قبلی اصلا باور نداشت که همه چیز زیاد است . عمراً . آب زیاد، غذا زیاد. بابا جنگ جهانی بعدی بر سر آب است ایران کشور کویری و خشک . تمام ثروت ایران از نفت است و اگر این نفت تمام شود ما بدبخت هستیم . لایه اوزن سوراخ شده و آلودگی هوا اکسیژن را کم کرده است و هوا هم داره از بین میره وکم است . همه چی کمه ، صرفه جویی کنیم که همین مقدار کم برای نسلهای آینده ما باشد .
استاد این من قبلی بود. خیلی از موارد را فاکتور گرفتم و از حوصله خارج بود.
اما آشنایی با شما چه کرد با من؟
همه آنچه را که شنیده بودم رو زیر سوال برد؟
اول از همه خدا را ؟ با این کار چنان شیاری در ذهنم کردی که هنوز که هنوزه کرمهای فاسد مغزم داره میاد بیرون . با این بمباران اتمی و به طبع آن خیلی از باورهای مخرب من مورد تهدید قرار گرفت و پایه های آنها لرزان شد اما و متاسفانه خیلی خیلی محکم تر از آنچه که فکر می کردم و می کنم هست و نیاز به کار کردن دارد .
اما شما مثل ابراهیم زمان آن بت بزرگ را در ذهن من شکستی و خدای جدیدم را برای من جدید شناساندی و به قول معروف چراغ اول را روشن کردی بقیه اش بستگی به همت من داره که چند مرده حلاجم .
اما این بمباران هسته ای شما چنان ضربات سهمگینی بر ریشه باورهای من زده است که پایه های آن شل و شل تر شده است اما از بین نرفته و باید خیلی خیلی خوب کار کنم .
استاد بابت این بمباران هسته ای مغزم از شما بسیار بسیار سپاسگذارم
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜
با عرض سلام خدمت استاد گرامی، خانم شایسته عزیز و همه دوستان هم فرکانسی
یکی از مواردی که همین امشب برای من رخ داد در زمینه تحسین فراوانی نعمت در آخرین قسمت سریال پایتخت 6 بود که یک ویلای خیلی خیلی زیبا را نشان می داد که گویا در اطراف تهران بود و در همان لحظه که من این ویلا را دیدم لب به تحسین آن پرداختم و گفتم که ببین این ویلا در ایران است در همین تهران و یک ایرانی مالک آن است برای او شده است پس برای من هم می شود. می شود اگر من باور داشته باشم که می شود.
موضوع دیگه ای که بود این بود که عصری فرزندان من داشتند یک فیلم کودک می دیدند که در آن شخصی برای اتراق به داخل یک جنگل آمده بود که از قضا یک RV داشت و دقیقا رنگ RV استاد بود و من مجددا به تحسین ثروت و فروانی نعمت پرداختم که یک RV همانند مال استاد دیدم و برایم خیلی جالب بود و این اتفاقات از زمانی برای من می افتد که من آگاهانه تمرکز می کنم به زیبایی های جهان هستی و آنها را تحسین می کنم و هر روز برایم بیشتر نمایان می شوند نه اینکه قبلا نبوده اند بلکه بوده اند ولی من به آنها توجه نمی کردم و با بودن با استاد عزیزم و آموزه های ایشان خیلی خیلی بیشتر دارم به آنها توجه میکنم.
خدایا هزاران مرتبه شکرت که در مسیر درست قرار گرفته ام .
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
با عرض سلام خدمت استاد گرامی، مریم خانم عزیز و دوستان همفرکانسی
استاد در این فایل با روح وروان من بازی کردی با تعریفی که از درغگو انجام دادی
به نظر من کاملتر و واضح تر از این تعریف نمی شد درغگو را توصیف کرد. هر کس به هر دلیلی که دروغ می گوید حتما از بیان حقایق به دلایلی ترس دارد که متاسفانه به ما به صورت اشتباه گفته اند دروغ مصلحتی.
من از قدیم با همین تعریف مشکل داشتم که چرا یک کار اشتباهی که اساسا اشتباه است را بیاییم و آن را به اشتباه درست جلوه دهیم و توجیه کنیم که در برخی از موارد نباید راست گفت و به اشتباه حکایتی از سعدی را بیان میکنند که می گوید: جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت
اما بازهم در همین مورد هم تحریف صورت گرفته است که اصلا ماجرا چیز دیگری بوده است.
این تعریف شما از دروغگو تا ابد در ذهن من خواهد ماند و هر زمان که بخواهم دروغ بگویم به این فکر میکنم که من از چه چیزی می ترسم که نمی توانم راست را بیان کنم ، اگر می شود که اصلا دورغ نگویم و از خیر بیان آن مطلب در گذرم و اگر هم باید مطلب بیان شود حتما حقیقت موضوع را مطرح کنم و هیچ ترسی از بیان حقیقت نداشته باشم کما اینکه اینکه من ایمان دارم اگر به مرور که روی خودم کار می کنم قطعا شرایطی برای من بوجود نخواهد آمد که مجبور باشم دروغ بگویم کما اینکه در حال حاضر هم خیلی اهل دروغ گفتن نیستم ولی برخی از مواقع خودم را گول می زدم و به اصطلاح دروغ مصلحتی می گفتم که از این به بعد همان را هم نمی گویم .
هر چند که موضوع اصلی این فایل در مورد فروانی بود و من با توجه به آموزه هایی که از دوره روانشناسی ثروت ۱ آموخته بودم بسیار خوب موفقیت و ثروت دیگران را تحسین و تشویق می کنم و این موضوع را دارم برای خودم به صورت یک عادت خوب در می آورم و از روزی که اینکار را می کنم به جرات می توانم بگویم شرایط مالی ام بسیار تغییر کرده است کما اینکه اینقدر این باورهای قدیمی و محدود کننده در من ریشه دوانده است که برای کم کردن اثرات آن خیلی تعهد بالاو جهاد اکبر می خواهد که من تصمیم گرفته ام که اینکار را در سال جدید با جدیت و تلاش بسیار بیشتری انجام دهم چونکه این باور فراوانی و احساس لیاقت دو تا از پاشنه های آشیل محدود کننده قوی من است که من خیلی با جدیت دارم روی آنها کارم می کنم و در همین مدت کوتاه نتایج آن را به خوبی دیده ام و قطعا در آینده شرایط خیلی خیلی بهتر از آن چیزی است که الان هست.
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند