ذهن تو به خاطر سالها تمرکز بر محدودیتها و مشاهدهی کمبودهای زندگی آدمهای اطرافت و «تقلای پایان ناپذیرشان» برای کسب نانی بخور و نمیر، نا آگاهانه برنامه ریزی شده تا بدترین سناریوی ممکن را دربارهی سهمی بچیند که میتوانی از فراوانی بی انتهای نعمتهای جهان تجربه کنی.
ذهن تو ناآگاهانه کدنویسی شده، تا بدبینانهترین نگاه را به دستاوردها و کیفیت زندگی افرادی داشته باشد که، احتمالا تجاربشان هیچ سنخیتی با کمبودها و محدودیتهایی که با آنها دست به گریبان هستی، ندارد.
اما آنچه که باید برایت چالش برانگیز بشود، تلاش برای نادیده گرفتن، جعلی دانستن و حقیقت نداشتنِ این مدارک و شواهد-که فقط فروانی نعمتهای جهان و امکان پذیریِ تجربهشان را برای تو شهادت میدهد- نیست، بلکه باید به دنبال عواملی بگردی که بین تو و آن نعمتها سدّ ساخته و این تفاوت را در نتایج، بوجود آورده است. عاملی که بیرون از تو و خارج از دسترسِ تو نیست. بلکه درون تو و کاملاً تحت امر و کنترل آگاهانهی توست.
باید به عنوان موجودی که «همتا و مانند خداوند» است، آگاهانه ذهن محدودت را از مدار خارج کنی و قدرت و سلاحی را به خدمت بگیری که برای خلق آگاهانهی زندگیات در وجودت نهادینه شده است.
این سلاح-که قدرتش مافوق تصورات بشری است، کنترل ذهن و کنترل کانون توجه نام دارد. همان که قرآن آن را تقوا مینامد و عامل برتری آدمیان نسبت به یکدیگر برمیشمارد. زیرا حقیقت این است که، میزان موفقیت هر فرد، به میزانِ توانایی او در کنترل ذهنش است.
حقیقت این است که میزان تجربهی هر فرد از نعمتها و برکتهای بی انتهای این جهان، به اندازهای است که میتواند فراوانی نعمتهای جهان را باور کند.
اما ذهنی که سالها در محاصرهی محدودیتها و کمبودها بوده، چگونه فراوانی نعمتها را باور میکند؟!
پاسخ ساده است.
باید «برعکس عمل کردن» و «وارونه رفتار کردن» نسبت به شیوهها و عادتهای کهنهی قبلی را شروع کنی و با صدّق بالحسنی شدن، عملاً بر علیه باورهای محدودی کننده ی قبلیات بشوی.
باید به جای حسادت به دستاوردهای دیگران، تحسین آن نعمتها را برگزینی؛
باید از کذّب بالحسنی بودن دست برداری و به جای برچسب زدن به آن دستاوردها یا جعلی، غیر انسانی و دروغ پنداشتنشان، آنها را به عنوان سند و شاهدی در ذهنت نگه بداری که «فراوان بودن نعمتها و فرصتها» و «امکان پذیری تحقق خواستههایت» را به تو نوید میدهد.
باید از تمرکز بر نشانههای کمبود، روی برگردانی و با تأیید کوچکترین نشانههای فراوانی، به آنها قدرت ببخشی؛
باید شروع به لیست کردنِ افرادی نمایی که در هر دقیقه با پیوستن به جمع ثروتمندان، پایان ناپذیر بودن نعمتها، فرصتها و بازارها را شهادت میدهند؛
اینها همان کدهایی است که آرام آرام، ذهنت را برای فراوانی برنامه ریزی میکنند و درهای نعمت و برکت را به روی زندگیات باز نگه میدارند.
«باور به فروانی» یعنی، تغییرِ آرام آرامِ ریشههای محدودکنندهای که افکار، رفتار، راهکارها، ایدهها و نگاه محدودکنندهات را درباره پول و ثروت شکل داده و تو را در مدار تجربهی کمبودها و احاطه شدن با محدودیتها قرار داده و شرایط نادلخواه کنونی را برایت ساخته است.
«ساختن باور فراوانی» یعنی، برپا کردن جهادی اکبر برای تغییر برنامهای که تو را به این باور رسانده که: «همهی چیزهای خوب، کم و ناکافیاند»
جهادی اکبر که رفتارهایت را از کنترل ذهن خارج و تحت رهبری و هدایتِ قلبت قرار میدهد. یعنی اساس آن رفتارها را از باور به کمبود به «باور به فراوانی» تغییر میدهد تا:
به جای تلاش برای پایین کشیدن دیگران و جعلی و بی ارزش پنداشتن دستاوردهایشان به منظور بالا نگه داشتن خودت، «نگاهِ ارزشمندانه و کاربردی» به علائقت را یاد بگیری و با تمرکز بر علائقت، خودت را رشد دهی.
و به جای رقابت سرسختانه با دیگران و کپی کردن ایدههای آنها، پتانسیل منحصر به فرد علائقت را درباره خلق ثروت، ببینی و باور کنی، فارغ از اینکه دیگر افراد موفق، از چه راهی چنین دستاوردهایی را ساختهاند.
جهاد اکبر، به معنی سختی و رنج بیشتر نیست، بلکه به معنای تعهد جدّیتر برای کنترل ذهن و برای گماردن نگهبانی تا دندان مسلح برای ورودیهای ذهن است که اجازهی ورود هر نگرش، فکر، ایده، خبر، باور و نگاهی را نمیدهد.
نگهبانی از جنس ایمان به امکان پذیر بودن تحقق رویاهایت است. ایمانی که آنقدر سریع عمل میآورد که فرصتی برای دوباره فکر کردن و سنجیدن محدودیتها یا کمبودها، نمیماند.
نگهبانی از جنس: «بیش از نیاز نوع بشر عشق، سلامتی، ثروت، فرصت و خوشبختی وجود دارد»
«نگهبانی از جنس ایمان به فراوانی» که خودش را در تحسین دستاوردهای دیگران نشان میدهد و کوچکترین نشانههای فراوانی را ارج مینهد و به عنوان سندی در ذهنش نگه میدارد که به او امکان پذیر بودن رویاها و تحقق خواستههایش را یادآور بشود.
حقیقت این است که فروانی نعمتها، ثروتها، فرصتها، آدمها و … طبیعتِ این جهان است. فقط این ما هستیم که باورها و نگرشهای متفاوتی دربارهی «رفاهِ در حال گسترش این جهان» داریم و همین تفاوت، سهمِ ما از میزان تجربهی این رفاه را تعیین کرده است.
حقیقت این است که، برای افراد موفق فرقی ندارد که دستاوردهایشان تحسین شود یا دروغ و جعلی سنجیده شود، اما وقتی به جای تحسین، حسادت را برمیگزینی و بخل میورزی و به جای تأیید و آشکار ساختن آن نعمتها، پوشانندهی آنها میشوی، دنباله رو محدودیتهای ذهنت میشوی و با طناب او به چاه محدودیتهای بیشتر میروی و با کمبودهای بیشتر احاطه میشوی.
حقیقت این است که، با برچسب زدن به موفقیتهای دیگران و جعلی دانستن ثروتشان، نعمتها و ثروتها از آن افراد گرفته نمیشود. اما ماندن در این فرکانس، آنچنان به شما ضربه میزند و در مدار محدودیتها نگه میدارد که به سختی از عهدهی تأمین نانی بخور و نمیر برمیآیی.
حقیقت این است که، نگاه حسادت، آمیز، محال و ناباورانه به نعمتها و امکاناتی که دیگران در زندگیشان تجربه میکنند، باور کمبود را در ذهنت میکارد و ذهنت را برای تجربهی کمبودهای بیشتری از سلامتیو خوشبختی و رفاه، کدنویسی میکند.
پس قبل از اینکه ذهن فرصتی برای حسادت یا انکار آن نعمتها و ثروتها بیابد، به خودت لطف کن و با کلام، نگاه و باور خودت، به خودت ظلم نکن و خودت را از اینهمه فراوانی و رفاهی که جهان را در برگرفته، محروم نکن.
بلکه با تحسین و سپاسگزاری، وجود نعمتها و فراوانی را تأیید و باور کن تا به سمت تجربه شان هدایت بشوی. این الگوریتم ورود ثروت به زندگی است.
آگاهیها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت 1، اجرای جهاد اکبری را در عمل به ما یاد میدهد که آرام آرام این نگهبان را در وجودمان میسازد و بر سردر ذهنمان میگمارد تا از عهدهی کنترل ذهنمان بربیاییم و به این وسیله، در مدار تجربه رفاهِ بیشتر، سلامتی بیشتر، عشق بیشتر قرار بگیریم و سطح عالیتری از کیفیت را نه فقط در وضعیت مالیمان-بلکه در تمام جنبههای زندگیمان تجربه کنیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD462MB31 دقیقه
- فایل تصویری راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی»142MB31 دقیقه
- فایل صوتی راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی»14MB31 دقیقه
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدایاشکرت منو به این فایل نورانی هدایت کردی
چند ساعت پیش بود امدم دکمه دیدگاها های لایک شده را زدم و پیام های دوستان خوبم در دوره روانشناسی ثروت را دیدم که تعداد زیادی لایک خورده شده بود
تا خواستم بیام تحسین کنم ذهنم شروع کرد به نجوا و حرف زدن، شروع کردم به حرف زدن با خودم آروم اروم که هدف های خودم و مسیر درست چیه رو با خودم مرور کردم متوجه شدم این همون تله ای هست که قبل از شروع کردنم به طور جدی روی قوانین خداوند به شدت درگیرش بودم
مخصوصا زمان ها و برههه هایی از گذشته بخاطر اینکه حرکتی نکرده بودم و گامی برنداشته بودم و صدای الهامات خدای درونم ضعیف شده بود و نجواها تاخت و تاز میکردن
کمیی ارام تر شدم سریع روی دفترم نوشتم که چه احساسی دارم
احساس حسادت، احساس مقایسه کردن، احساس از قافله عقب افتادن از دیگران
که وقتی بیاد اوردم دیدم قبلا چطور واقعا مرا نابود میکرد
نشستم و نوشتم ریشه اش چیست
بیاد اوردم ریشع اش کمبود است
باور نداشتن به نعمت های بینهایت خداوند
باور نداشتن به خود که از پس خلق خواسته هایش برمی آید
اوایل فروردین که روی این موضوع کار میکردم متوجه ریشه این احساسات در درونم شده بودم اما منجرب به اقدام عملی برای قدم برداشتن های بعد نشد.
یاد آیه ای افتادم که استاد در دروه عزت نفس و فایلهای رایگانش بارها گفته بود
شیطان، به شما وعده فقر و تهیدستی میده اما من به شما وعده فزونی و آمرزش میدهم
کمبود همان فقر یعنی اگر حسادت میورزم اگر احساس عقب افتادن از دیگران دارم اگر مقایسه میکنم یعنی شیطان در حال دادن این وعده به من است
استاد جونم ازتون ممنونم، درک من بیشتر از گذشته شده اینو به وضوح دارم توی خودم میبینم حتی صبوریم هم متفاوت شده
چون تصمیم گرفتم سریع ترین راه رو انتخاب کنم
با دیدن این فایل متوجه نکات مهمی از خودم شدم
وقتی میخواستم برای اولین بار وارد رابطه عاطفی بشم که میدونستم طرف مقابلمو واقعا دوسش دارم
جوابم منفی بود دقیقا الان متوجه شدم بخاطر اینکه توی ذهنم این رنج ساخته شده بود که ته رابطه جدایی بدبختی و غم و ناراحتیه یا دختر خیلی لطمه میخوره
بخاطر همین با اینکه دوست داشتم این رابطه تجربه کنم اما کنارشم اونقدر پشیمون نبودم چون گفتم عوضش راحتر زندگی میکنم
البته ما دوباره باهم همراه شدیم
گاهی وقتی به رنج در زندگیم میرسیدم ته ذهنم میگفت که اگر این رابطه نبود الان تو راحتر زندگی میکردی وای خدای من ممنونتم بخاطر این درک و بزرگی که داری بهم میدی و منو آگاه میکنی
و خودم سرزنش میکردم بارها بارهاا
رابطه ی ما خیلی خوب پیش رفت اما طی مسیر واقعا جهان منو در موقعیت هایی رسوند که متوجه بشم چقدر رنج داره
اونم بخاطر اینکه من روی خودم کار نمیکردم
و از این موضوع در وجودم و ذهنم آگاه و متوجه نبودم
این روزها به یه درکا و الهاماتی هدایت میشمم
که فقط میتونم بگم کجااا بودی الهام جون
کجا؟؟
بخدا دریاست
خداروشکر رابطمون داره بهتر از قبل میشه چون خدارو دارم بیشتر از قبل لمسش میکنم
کنترل کردن این نجواهاا امشب برام کار راحتی نبود
اما یادم میمونه که این یه تمرینه و وقتی ادامه بدم قطعا برام اسون تر میشههه
چون قدرت اون نجواهااا کمتر کمتر میشههه.
چیز جالبی که از حرفهای استاد برداشت کردم دروغ بود
بنظر من افرادی که حسادت میکنند و نمیتونند باور کنند که طرف تونسته و پس منم میتونم اون نتایج به دروغ میبندن
و با دروغ دونستن اون نتایج تنها خودمون از نعمت ها دور میکنیم
و نکته ی دیگه ما اگر میخوایم موفق بشیم باید باور کنیم که میشه باید جوری نگاه کنیم که میشه
چون من خلق میکنم.
امروز ظهر بود که در حال گوش دادن موسیقی بی کلام بودم و راه میرفتم توی خونه با خودم فکر میکردم
وقتی امدم توی پذیرایی چشم خورد به تی وی و گوشام تیز شد
همون صاف رفتم جلو تی وی نشستم چهه نکاتییی
یعنی من در مدار اون ۱۰ درصد خوبه تی وی قرار گرفتم
گزارش صدا و سیما و مرکز استان ها از بارندگی امسال
نشون میداد که استان های خراسان رضوی و سمنان که خب هوای خشک و طبیعیت خشک تری دارند اینقدر باران اومده که سد با افزایش بی سابقه ای رو برو شدن و این دومین باره که سد رو سر ریز میکنن
پدر مرد کشاورزی نشون داد خوشه اش رو نشون داد گفت ببین این شاخه شده ۸ تا خوشه پسته قبلا این شاخه ۱ دونه خوشه پسته میداد
اهه اینقد کف کردم
ببین توی ایرانی که میگن و داد میزنن بی آبیییی کم مصرف کنید
و کلی ایده میدن که مصرف کننده کم مصرف تشویق کنن که کمتر مصرف کنه
اینقدر نعمت و آب زیادتر از سالهای گذشته شده
شالیزار هایی نشون داد و کشاورزا میگقتن که ما پارسال و سالهای قبل با تانک آب می اوردیم و به زمینا میدادیم
یکیش گفت که زمین من خشک بود
و الان آب سرایز شده ما زمین هامون پر آبههه و قطعا محصول با کیفیتی داریم
خداروشکرررر
دوستان خوبم یه جایی باید این زنجیره فرکانس های کمبود متوقف بشه و درس بگیریم وگرنه ما رو تا قعر چاه با خودش میکشهه و محو میکنه.
استاااد انرژیتون من تحسین میکنم عین بیل گتس میمونید با این سن ۷۰ هشتاد سالی که داره هر موقع عکس ها و فیلم هاش به چشمم میخوره اولین چیزی که برداشت میکنم داشتن انگیزه بی پایان هست
انگیزتون بی پایان باشششششششه.😊♥️
عاشق اون جمله توی فایل شدم که گفتید من این ذهنم کنترل میکنم که بقیه تحسین کنم
خداروشکر این یعنی میشهههههه میشههههه خدایااا شکرت
من که اول مسیرم اما پایبند پاینبد
خداجون عاشقتم استاد ممنونم بخاطر این فااااایل
قعطا بهش گوش میدم
جالبه فکر میکنم این فایل اواخر تعطیلات عید گذاشتین و جالبه که من اصلا این فایل هی میخواستم ببینم به تعویق می انداختم و وقتی که فایل امشب دیدم متوجه شدم که من اون موقع اصلا در فرکانسش نبودم و درک من در حدی نرسیده بود که بتونم این فایل هضمش کنم.
این قانون نشون میده اینکه با تکامل هر درک و باوری ساخته میشه و فقط افراد صابر در این مسیر باقی میمونند.
در پناه خداوند مهرباااان باشید.
اندددددیشششه چقدر زیبا نوشتییی حض کردم😍😍😍
سلام به مارکوپولوی عزیزم
نمیدونم چرا ولی وقتی کامنت و اسمت دیدم انگیزه گرفتم که حتما بخونمش و چیزایی که توی ذهنم و قلبم رقم خورد حتما بهت بگم
انرژیت خیلی مثبته پسر قبل از اینکه این کامنتت رو بخونم یاد کامنت های دیگه که قبلا خونده بودم افتادم که یهو زبانم به تحسینت افتاد با خودم گفتمم ببین این پسر اینقدر با خودش در صلحه که انرزی مثبتش رو حس میکنم تحسینت کردم بخاطر مهاجرتت به تهران
بخاطر اینکه دل زدی به دریا وبا کوله پشتی سفر کردی این یکی همون کارهایی هست که من واقعا ارزوش دارم یکروزی زمانش برسه و انجامش بدم و کشف کنم هم جهان هم خودمو با یه چراغ دستی پر نور که باطریش خداست و هیچ موقع خاموش نمیشه خداروشکر پسر که به این خواستت رسیدی
اینکه هم استانیم هستی و تونستی و داری زندگیت به این عالی میسازی برای من قابل تحسینه چون خیلی دوست دارم افرادی که از جایی که من بودم و موفق شدن تحسین کنم تا برای ذهنم باور پذیر بشه که میشه از هر جایی.
الان که اینو گفتم یاد اون لایو استاد افتادم که توی جشنی بود ولی نمیدم اسمش چی بود و گفت اکثر بچهایی که اینجا هستن خوزستانی ان
وایی چقدر خوب شد یادم افتاد.
کامنتتت بی نظیر بود واقعا خدایاا شکرت که دوستانی دارم که به این زیبایی میتونن فراوانی جهان تحسینن کنند
یک بار که امدم پروفایلت دیدم متوجه شدم بچهایی زیادی برات پیام گذاشتند تحسینت کردم و با خودم گفتم ببین این مارکو اینقد با خودش در صلحه که کلی طرفدار پیدا کرده و از اونجا که یکی از خواستهام شهرت بوده با تحسینت کلی با خودم یکی شدم که میشهه ببین میشهه و منم میتونم.
در مورد زمین ۲۰ هکتاری استادم باید بگم فایلش هست یه نگاه بندازی پیداش میکنی.
دوست خوبم برات بهترینها رو از خدای مهربون میخوام.
امیدوارم همینطور مسیر رو با حال دل خوب پیش ببری
😊❤
هدایت شدم به قسمت دانلودها و باورهای ثروت ساز: دیدم که فایل ها زیادن ماشاا.. و وقت من کم، و بیشتر این ورژن از محمد میخواد که هر قدمش با هدایت باشه و به جای اینکه انرژیش را خودش بذاره و به جواب سوالش برسه، خدا جون برای محمد خاص و یونیکش، پاسخ سوالش را بیاره پیشش ( با ایمان با توکل به خدا با توکل به جریان مستمر و توفیق هدایت ویژه )،
از میون حرفهات این متن چشمم واقعا گرفت با خودم گفتم
ببین زمانش نیست که انرژی زیادی بذاری ما اونقدر فرصت و زمان نداریم که بخوایم دور خودمون بچرخیم محمد این چیزی که تو نوشتی یعنی خود تسلیم
تسلیم کلمه جالبیه ، یا شاید هم برای من جالب شده اما این روزا چندتا نشونه برام امد از تسلیم انگار خدا داشت بهم میگفت عزیزم تسلیم من باش تا کارها انجام بشه
همون تقسیم کارس که زندگی لذت بخشتر میکنه وگرنه اگر ما بخوایم بخاطر هر کار کوچیکی خودمون اقدام کنیم که باید سال نوری عمر داشته باشیم.
خداروشکرت بخاطر این همه هدایت و آگاهیت.
و توحید که جزیی جدایی ناپذیر از تسلیمه برام این تازگی پر معنا ترشده
حسم میگم دوباره تکرارش کنم!
میدونی؟!
من ۵ ساله اینجام!
ولی دو روزه که الگویی موجود همچون استاد برای من در تمام جنبه ها هویدا شده ۱۰۰%
این جملت کپی کردم تا بگم مسیرت درسته این همون حسیهه که من نیاز داشتم و تو نیاز داشتی
خیلی مقاومت کردم باهاش توی این یکسالی که گذشت اما وقتی چهره واقعی خیلی چیزا رو برام واضح کرد ذره ذره تسلیمش شدم
اوایل سخت بود اما یه سویی از امیدی داشتم که میخواست بزرگ بزرگتر بشه
مارکو نمیدونم چرا ولی قلبم خیلی میگه که بهت بگم باید ثروتمند بشی اخه شعله هاش تازه برا من روشن شده
ثروت فقط پول میدونستم اینکا داشته باشی و خرج کنی و در رفاه باشی اما به قضیع پشتش دقت نکرده بودم آزادی برای من به شدت مهم بود و هست حاضرم جونم بدم براش
روزی که جدی تعهد دادم و شروع کردم با خودم گفتم اگر حتی یه روز مونده باشه به زندگیم ولی من اون هدفه اون انرژیهه که به شدت درونم فریاد میزنه میخوام بزرگ بزرگ بشم بهش تحقق میبخشم
امروز با خودم گفتم من دیگه خواسته هام از خودش میخوام نه کسی دیگه
اما هر فردی که میخواد آزاد زندگی کنه باید ذهنی ثروتمند داشته باشه تا بتونه آزادی ببینه
من ۵ فروردین با دوره عزت نفس جدی شروع کردم
صدای الهامات درونم کوچیک بود اما عین دختر بچها ذوق داشتم که این کوچولو هی بزرگتر بزرگتر بشه.
چند ساعتی هست از بازار برگشتم.
الان دو دفعهست که مامانم کارت به دستم میده و من میرم بازار چیزاهایی که دوست دارم میخرم
و جالبه هرچقدر رها تر میشی اون خودش واضح تر نشون میده خواستمو میگم.
من بیشتر از اینکه به سمت خواسته ام دارم هدایت میشم قدم به قدم با تکامل، بیش تر خوشحال تر و سپاس گزارتر از ربم یارم عشقم محبوبم هستم که میبینمش! یعنی اینکه هستش، یعنی اینکه من را تصدیق میکنه، حضورش را تصدیق میکنه با فرکانس مشخصی که فرستادم😥😥😥خیلی وقت بود اینجوری براش اشک اونم از عشق از قلبم نریخته بودم یه لحظه تمام لحظاتی که همراهم بود تجسمم کردم
وقتی میخوام کاری رو انجام بدم این روزا هی ازش میخوام هدایتم کنه بگه چجوری و از کجا حل کنم اون مسئله رو
باورت میشهه همین دیشب بود که از فرط ترسی که داشتم خوابم نمیبرد دیگه نمیخواستم شبها تا نصف شب بیدار بمونم فقط به ترسهایی فکر کنم تمام وجودت یه باره فرا میگیره
چراغ خاموش کردم روی تخت دراز کشیدم بهش گفتم خدایا خودت بهم بگو راه بهم نشون بده خودت میدونی که ترسام بند به پاهام شده و نمیذاره زندگی کنم میخوام حلشون کنم میخوام این بندها رو پاره کنم.
باورت میشههه همینطور که چشام بسته بود یه خط یه جمله امد جلوی چشمم
از فرط خوشحالی چراغ روشن کردم اون جمله بزرگ توی دفتر عزت نفسم نوشتم تا یادم بمونه
میدونی بهم گفت بهش توجه نکن اگر توجه کنی اون بزرگتر میشه بیا کاری کن خودت بزرگ بزرگتر بشی
حتی اگر اندازه اون مسئله ۱۰۰۰ باشه تو میتونی بشی هزارو n و حلش کنم
یک قدم به سمت راه حلش قدم بردار تا یک قدم ازش دور بشی
خدایاااا شکرررت
میدووووونی مارکو حس میکنم دارم روح بزرگم لمس میکنم که داره بزرگم میکنه داره بهم عزت شرف و ارزش میده
خدایاااااا شکرت
وقتی داشتم از بازار برمیگشتم یه کاپوچینو خریدم اما کارت بانکیم اجازه نداد که پولی برداشته بشه امدم مغازه جفتی گفتم میشه بکشین دستی بهم بدین دستی رو گذاشت رو میز و هرچی زد دید بانک اجازه نمیده ته مانده برداشت بشه
بهم گفت این دستی بردار بعدا هرموقع امدی بهم بده گفتم نه ممنونم
امدم که قضیه به صاحب کاپوچینو بگم وقتی بهش گفتم
گفت خانم اصلا هیچچچ ایرادی نداره هر موقع مسیرت خورد من در خدمتمم
از خوشحالی میخواستم هی داغ داغ بخورمششششش
آخه میدونی توی مسیر هی ماشین مورد علاقمو میدیدم
چقدررر خوب با خودم تحسین کزدم چه ادمای خوبی هست چقدر جهان ادمای سخاوتمندی داره.
همین امروز اول ظهر بود که وقتی رسیدم خونه نشونه ای باز تسلیم امد برام یکی از بچهای سایت در جواب کامنتی که براش گذاشته بودم چیزایی نوشت که من با خودم گفتم مریم این خود خودددِ خووودشههه
عاششقتم تسلیم جان
عاشقتم خدا جون
مارکوپولو دوست داشتنی نمیدونی چقدر دوست دارم خبر خوش موفقیت هات بشنوم
ممنونم بخاطر سخاوتت.