راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکننده‌ی «فراوانی»

ذهن تو به خاطر سالها تمرکز بر محدودیت‌ها و مشاهده‌ی کمبودهای زندگی آدمهای اطرافت‌ و «تقلای پایان ناپذیرشان» برای کسب نانی بخور و نمیر‌، نا آگاهانه‌ برنامه ریزی شده تا بدترین سناریوی ممکن را درباره‌ی سهمی بچیند که می‌توانی از فراوانی‌ بی‌ انتهای نعمت‌های جهان تجربه کنی.

ذهن تو ناآگاهانه کدنویسی شده‌، تا بدبینانه‌ترین نگاه را به دستاوردها و کیفیت زندگی افرادی داشته باشد که‌، احتمالا تجارب‌شان هیچ سنخیتی با کمبودها و محدودیت‌هایی که با آنها دست به گریبان هستی‌، ندارد.

اما آنچه که باید برایت چالش برانگیز بشود‌، تلاش برای نادیده گرفتن‌، جعلی‌ دانستن‌‌ و حقیقت نداشتنِ  این مدارک و شواهد‌-که فقط فروانی نعمت‌های جهان و امکان پذیریِ تجربه‌شان را برای تو شهادت می‌دهد‌- نیست، بلکه باید به دنبال عواملی بگردی که بین تو و آن نعمت‌ها سدّ ساخته و این تفاوت را در نتایج‌، بوجود آورده است. عاملی که بیرون از تو و خارج از دسترسِ تو نیست. بلکه درون تو و کاملاً تحت امر و کنترل آگاهانه‌‌ی توست.

باید به عنوان موجودی که «همتا و مانند خداوند‌» است‌‌، آگاهانه‌ ذهن محدودت را از مدار خارج کنی و قدرت و سلاحی را به خدمت بگیری که برای خلق آگاهانه‌ی زندگی‌ات در وجودت نهادینه شده‌ است.

این سلاح-که قدرتش مافوق تصورات بشری است‌، کنترل ذهن و کنترل کانون توجه نام دارد. همان که قرآن آن را تقوا می‌نامد و عامل برتری آدمیان نسبت به یکدیگر برمی‌شمارد. زیرا حقیقت این است که‌، میزان موفقیت هر فرد‌، به میزانِ توانایی‌ او در کنترل ذهنش است.

حقیقت این است که میزان تجربه‌ی هر فرد از نعمت‌ها و برکت‌های بی انتهای این جهان‌، به اندازه‌‌ای است که می‌تواند فراوانی نعمت‌های جهان را باور کند.

‌اما ذهنی که سالها در محاصره‌ی محدودیت‌ها و کمبودها بوده‌، چگونه فراوانی نعمت‌ها را باور می‌کند؟!

پاسخ ساده است.

باید «برعکس عمل کردن» و «وارونه رفتار کردن» نسبت به شیوه‌ها و عادت‌های کهنه‌ی قبلی را شروع کنی و با صدّق بالحسنی شدن‌، عملاً بر علیه باورهای محدودی کننده ی قبلی‌ات بشوی.

باید به جای حسادت‌ به دستاوردهای دیگران‌، تحسین آن نعمت‌ها را بر‌گزینی؛

باید از کذّب بالحسنی بودن دست برداری و به جای برچسب زدن‌ به آن دستاوردها‌‌ یا جعلی‌، غیر انسانی و دروغ پنداشتن‌شان‌، آنها را به عنوان سند و شاهدی در ذهنت نگه بداری که «فراوان بودن نعمت‌ها و فرصت‌ها» و «امکان پذیری تحقق خواسته‌هایت» را به تو نوید می‌دهد.

باید از تمرکز بر نشانه‌های کمبود‌‌، روی بر‌گردانی و با تأیید کوچکترین نشانه‌های فراوانی‌، به آنها قدرت ببخشی؛

باید شروع به لیست کردنِ افرادی نمایی که در هر دقیقه با پیوستن به جمع ثروتمندان‌، پایان ناپذیر بودن نعمت‌ها‌، فرصت‌ها و بازارها را شهادت می‌دهند؛

اینها همان کدهایی است که آرام آرام‌، ذهنت را برای فراوانی برنامه ریزی می‌کنند و درهای نعمت و برکت را به روی زندگی‌ات باز نگه می‌دارند.

«باور به فروانی» یعنی‌، تغییرِ آرام آرامِ ریشه‌‌های محدودکننده‌ای که افکار‌، رفتار‌، راهکارها‌، ایده‌ها و نگاه محدودکننده‌ات را درباره پول و ثروت‌ شکل داده‌ و تو را در مدار تجربه‌ی کمبودها و احاطه شدن با محدودیت‌ها قرار داده و شرایط نادلخواه کنونی را برایت ساخته است.

«ساختن باور فراوانی» یعنی‌، برپا کردن جهادی اکبر برای تغییر برنامه‌ای که تو را به این باور رسانده که: «همه‌ی چیزهای خوب‌، کم و ناکافی‌اند»

جهادی اکبر که رفتارهایت را از کنترل ذهن خارج و تحت رهبری‌ و هدایتِ قلبت قرار می‌دهد. یعنی اساس آن رفتارها را از باور به کمبود به «باور به فراوانی» تغییر می‌دهد تا‌:

به جای تلاش برای پایین کشیدن دیگران و جعلی و بی ارزش پنداشتن دستاوردهای‌شان به منظور بالا نگه داشتن خودت‌،  «نگاهِ ارزشمندانه و کاربردی» به علائقت را یاد بگیری و با تمرکز بر علائقت‌، خودت را رشد دهی.

و به جای رقابت سرسختانه با دیگران‌ و کپی کردن ایده‌های آنها‌، پتانسیل منحصر به فرد علائقت را درباره خلق ثروت‌، ببینی و باور کنی، فارغ از اینکه دیگر افراد موفق‌، از چه راهی چنین دستاوردهایی را ساخته‌اند.

جهاد اکبر‌، به معنی سختی و رنج بیشتر نیست‌، بلکه به معنای تعهد جدّی‌تر برای کنترل ذهن و برای گماردن نگهبانی تا دندان مسلح برای ورودی‌های ذهن است که اجازه‌ی ورود هر نگرش‌، فکر‌، ایده‌‌، خبر‌، باور و نگاهی را نمی‌دهد.

نگهبانی از جنس ایمان به امکان پذیر بودن تحقق رویاهایت است. ایمانی که آنقدر سریع عمل می‌آورد که فرصتی برای دوباره فکر کردن و سنجیدن محدودیت‌ها یا کمبودها‌، نمی‌ماند.

نگهبانی از جنس‌: «بیش از نیاز نوع بشر عشق‌، سلامتی‌، ثروت‌‌، فرصت و خوشبختی وجود دارد»

«نگهبانی از جنس ایمان به فراوانی» که خودش را در تحسین‌ دستاوردهای دیگران نشان می‌دهد و کوچکترین نشانه‌های فراوانی را ارج می‌نهد و به عنوان سندی در ذهنش نگه می‌دارد که به او امکان پذیر بودن رویاها و تحقق خواسته‌هایش را یادآور بشود.

حقیقت این است که‌ فروانی نعمت‌ها‌، ثروت‌ها‌، فرصت‌ها‌، آدمها و … طبیعتِ این جهان است. فقط  این ما هستیم که باورها و نگرش‌های متفاوتی درباره‌ی «رفاهِ در حال گسترش این جهان» داریم و همین تفاوت‌، سهمِ ما از میزان تجربه‌ی این رفاه را تعیین کرده است.

حقیقت این است که‌، برای افراد موفق فرقی ندارد که دستاوردهایشان تحسین شود یا دروغ و جعلی سنجیده شود‌، اما وقتی به جای تحسین‌، حسادت را برمی‌گزینی و بخل می‌ورزی و به جای تأیید و آشکار ساختن آن نعمت‌ها‌، پوشاننده‌ی آنها می‌شوی‌، دنباله رو محدودیت‌های ذهنت می‌شوی و با طناب او به چاه محدودیت‌های بیشتر می‌روی و با کمبودهای بیشتر احاطه می‌شوی.

حقیقت این است که‌، با برچسب زدن به موفقیت‌های دیگران و جعلی دانستن ثروتشان‌، نعمت‌ها و ثروت‌ها از آن افراد گرفته نمی‌شود. اما ماندن در این فرکانس‌، آنچنان به شما ضربه می‌زند و در مدار محدودیت‌ها نگه می‌دارد که‌ به سختی از عهده‌ی تأمین نانی بخور و نمیر برمی‌آیی.

حقیقت این است که‌، نگاه حسادت‌، آمیز‌، محال و ناباورانه به نعمت‌ها و امکاناتی که دیگران در زندگی‌شان تجربه می‌کنند‌، باور کمبود را در ذهنت می‌کارد و ذهنت را برای تجربه‌ی کمبودهای بیشتری از سلامتی‌و خوشبختی و رفاه‌، کدنویسی می‌کند.

پس قبل از اینکه ذهن فرصتی برای حسادت یا انکار آن نعمت‌ها و ثروت‌ها بیابد‌، به خودت لطف کن و با کلام‌، نگاه و باور خودت‌‌، به خودت ظلم نکن و خودت را از اینهمه فراوانی‌ و رفاهی که جهان را در برگرفته‌، محروم نکن.

بلکه‌ با تحسین‌‌ و سپاسگزاری‌‌، وجود نعمت‌ها و فراوانی را تأیید و باور کن تا به سمت تجربه شان هدایت بشوی. این الگوریتم ورود ثروت به زندگی است.

آگاهی‌ها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت 1‌، اجرای جهاد اکبری را در عمل به ما یاد می‌دهد که آرام آرام این نگهبان را در وجود‌مان می‌سازد و بر سردر ذهن‌مان می‌گمارد تا از عهده‌ی کنترل ذهن‌مان بربیاییم و به این وسیله‌، در مدار تجربه رفاهِ بیشتر‌، سلامتی بیشتر‌، عشق بیشتر قرار بگیریم و سطح عالی‌تری از کیفیت را نه فقط در وضعیت مالی‌مان-بلکه در تمام جنبه‌های زندگی‌مان تجربه کنیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    462MB
    31 دقیقه
  • فایل تصویری راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکننده‌ی «فراوانی»
    142MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکننده‌ی «فراوانی»
    14MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

907 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «جمال خسروی» در این صفحه: 3
  1. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام وصد سلام

    سپاسگذارم سپاسگذارم بابت بودنت سپاسگذارم نوشتی ومینویسی مکتوب میکنی سپاسگذارم بابت بودنت وزیبای احساس زلال بودنت بابت اینکه هستی سپاسگذارم هستی دوست خوبم.

    ممنون وسپاسگذارم میدونی دوست نازنینم خیلی زیبا مکتوب کردی وجای تحسین کردن داره شما بابل تحسین هستی

    چقدر عالیه

    باورپذیر بشه توی ذهن من رابطه عاطفی فوق العاده هم می‌توان داشت

    ولی وقتی بگی نه بابا اینا دارن فیلم بازی می‌کنن اینا دارن جلوی ما اینقدر با همدیگه خوب برخورد می‌کنن

    به محض اینکه برن خونه خودشون توی سر و کله همدیگه میزنن

    وقتی اینو داری هی تکرار می‌کنی

    وقتی داری اینو باور می‌کنی تو هم هدایت میشی به همین زندگی،

    زندگی چیه غیر از باورهای ما،

    زندگی همینه

    باورهای ما تبدیل میشن به زندگی ما

    اگر باورمون اینه که همه روابط درب و داغونن

    یعنی خیلی از اونایی که مجردن و هیچ رابطه‌ای رو برقرار نمی‌کنن چه خانم چه آقایون،

    دلیلش اینه که دو تا رابطه نامناسب داشتن شکست عاطفی خوردن به این نتیجه رسیدن که اصلاً نمی‌شود رابطه درست داشت

    نمی‌شود رابطه قشنگ داشت

    کسی هم که داره یا داریم می‌بینیم، دروغ داره میگه، فیلم بازی می‌کنه جلوی ما، اینجوری نشون میده

    بعد تصمیم می‌گیرن که من هیچ وقت نمی‌خوام رابطه داشته باشم دیگه تا ابد اینا توی تنهایی می‌مونن

    کسی که می‌خواد یه ذره بهشون نزدیک بشه سریع میزنن زیر کاسه کوزه همه چیز رو خراب می‌کنن بعد میگن چرا ما تنهاییم این باوره داره تنها نگهشون میداره

    چون باورشون اینه که رابطه عاطفی ضربه میزنه، پدرمون رو در میاره، بدبختمون می‌کنه، آخرش زجر و گریه و ناراحتی و غصه و افسردگیِ

    بنابراین اصلاً رابطه نداشته باشیم

    چرا؟؟

    چون الگوهاشون اینه

    چون اون چیزایی که دیدن اینجوری تفسیر کردن توی ذهنشون.

    شاید افرادی باشن که رابطه عاطفی مناسبی ندارن

    اما آیا نیستن افرادی که رابطه عاطفی عاشقانه و قشنگی دارن؟؟

    چرا ما به اونا توجه نکنیم.

    حالا خیلیا هستن اگر یک کسی یه رابطه قشنگی هم داشته باشه میگن دروغه، دارن با این کارشون نعمت‌ها رو از خودشون دور می‌کنن

    به همین دلیل یکی از نکات بسیار بسیار مهمی که من رعایت کردم توی زندگیم تحسین افراد موفق بوده

    توی هر زمینه‌ای

    تحسین بوده تبریک بوده و باورپذیر کردن اینکه این نشون میده که می‌شود داشت

    من هم می‌تونم داشته باشم

    اگر این کار رو یاد بگیریم درست انجام بدیم نعمت‌ها رو باور کنیم ثروت‌ها رو باور کنیم و باور کنیم که بی‌نهایت نعمت و ثروت می‌تونه وارد زندگیمون بشه

    چرا؟؟

    چون بقیه تونستن این کارو بکنن

    ما هم از همون سیستم عصبی و ذهنی داریم استفاده می‌کنیم که بقیه توی مغزشونه

    یعنی یه چیزی توی مغز ما هست

    توی این کله ما یه سیستمی هست که توی کله همه هم همین سیستمه هیچ فرقی نمی‌کنه اگر اونا تونستن از این سیستم جوری استفاده کنند که زندگیشون رابطه‌شون سلامتیشون عاشقانه و فوق العاده و پرعشق باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام آرام گیان

    سپاسگذارم هستی وبودنت زیباست دوست خوبم خیلی سپاس بابت مکتوبات زیبابت

    برایت کامنت فوق العاده آقای علی ابودر دایی عزیز دوست بسیار ارجمند رو برات کپی میکنم عالیست امیدوارم مطالعه کنیم واز آگاهی های آن برخوردار شویم

    سپاسگذارم

    اولین گُذرگاهِ رابطه ، رابطه با خویشتن است.

    تنها راهِ و کلیدِ رابطه یِ خوب با هرکسی ، رابطه یِ خوب با خود است.

    یعنی هر نوع رابطه ای که من با دیگران دارم ، همان آینه و بازتابِ رابطه ای است که با خود دارم.

    برترین نوعِ عشق ، و معنایِ اصلیِ عشق ، عشق به خویشتن است ، چون ما نمی توانیم هیچگاه ، کسی را همیشه راضی و شاداب نگه داریم

    اما می توانیم خود را شاد ، نگه داریم

    ما هیچ کنترلی بر دیگران نداریم

    و این کار غیرممکن است

    اما می توانیم خود را کامل کنترل کنیم .

    پس ، موثرترین وسیله برای ما ، فقط خود هستیم

    ما بیش از اینکه نیازمندِ رابطه با دیگران هستیم ، مُحتاجِ رابطه یِ خوب با خود هستیم.

    هیچ رابطه ای ، جایِ رابطه یِ خود با خود نمی گیرد

    هیچ کسی جز خودمان ، مرهم برای ما نمی شود

    شما هر کسی را که قضاوت می کنید ، در واقع ، متنِ آن قضاوت ویژگی ها و خصلت هایِ خودتان است.

    کینه و غم و حسادت که درونی هستند ، نشان دهنده یِ مرغوب نبودنِ رابطه با خود است و شک نکنید هر کسی که وارد رابطه با شما شود و یا شما وارد رابطه با هر کسی شوید ، رابطه ای تار و مار و تاریک می شود ، چون آن بارهای منفی ، دیگران را از شما دور می کند.

    اگر ما نیازمندِ رابطه با دیگران می شویم ، به آن دلیل است که می خواهیم شاید جایِ آن رابطه یِ نامطلوبی که با خود داریم ، با رابطه یِ با دیگران ، پُر کنیم .

    علامتِ اینکه رابطه یِ خوبی با خود دارید این است که دوست دارید آگاهانه به نکاتِ مثبتِ دیگران بنگرید و بگویید و یا بنویسید.

    وقتی خود را می شویید از نفرت و کینه و لجاجت و دهن به دهن شدن ها و بحث هایِ طولانی ، این نشان از ایجاد و ساختنِ رابطه یِ خوب با خود است.

    اصلا منتظر نباشیم و فشار نیاوریم که دیگران تغییر کنند یا مثل ما شوند یا تغییر عادت دهند ، این انتظاری است که تا ابد به طول می انجامد ، چکار به مِدار دیگران دارید ؟ حتی اگر طرف مقابل همسر یا فرزند یا پدر و مادر است

    آن همه انرژی ای که قرار است صرف تغییر او دهید ، چرا صرفِ تغییر خود ندهی ؟

    در جهان هیچ کس مهمتر از خودمان نیست ؟

    من مهمتر از فرزندم هستم ،

    مهمتر از همسرم

    مهمتر از مادرم و پدرم

    و اگر کسی دیگر را مهمتر از این رابطه بدانید ، خلاها و راه ورود به انواعِ وابستگی و بیماری هایش را باز کرده اید.

    حال اگر رابطه یِ من با خودم ، مهمتر از رابطه یِ من با همسرم ، یا فرزندم یا هر کس دیگر است ، این مهم بودن ، چه کمکی به من می کند ؟ اگر من با خود خوب باشم ، هر کسی با هر ویژگی ای ، با هر شکل و شمایل و رنگ و رخصاری و هر عادت و خوی و خصلتی که باشد ، با او تطبیق می شوم ، چون وقتی که از نظر رابطه ی خوب با خودت خودکفا باشی و یا به اصطلاح فردی باشی که خیلی خوب ، خود را عادت به احساسِ خوب داده باشی ، خوی و خصلتِ دیگران و نحوه یِ رفتارشان ، آزارت نمی دهد ، اما وقتی رفتارها و اخلاقیاتِ کسی ، تو را آزار می دهد ، به این دلیل است که ، با خود ارتباطی نداری و با آن منبعِ درونِ خودت غریبه شده ای ، و مدام به خود فشار می آوری که آن خلا را با فشار آوردن به دیگران و تغییر دیگران پوشش دهی ، بدان که به آن دلیل این رابطه با خودت اهمیت دارد ، چون قرار است رابطه با خِدا برقرار شود ، چرا که ما تنها از دریچه یِ رابطه با خود می توانیم ، به مُلاقاتِ خُدا برویم ، هر روز می توانیم این دیدار و این مُلاقات را بر خود ارزانی دهیم ، این رابطه که برقرار باشد ، ما نیز از هرجهت ، برقراریم ، تمامِ چالشِ روابط ، با ایجادِ این رابطه ، کوچک به نظر خواهد رسید

    فقط این رابطه یِ با خود است که ماندگاری اش برایمان بیش از هر رابطه یِ دیگر است

    و اگر این رابطه را درک کنیم ، درک می شویم

    اگر این رابطه را درک کنیم ، کلیدِ رابطه یِ بی نظیر با هر کسی را در دست داریم.

    خود را چگونه می بینی ؟

    اگر خود را عالی و بینظیر می بینی ،

    دوست نداری که از این مَنظَرِ عالی بودن ، کسی را بَد ببینی ، چون اگر کسی را بَد ببینی ، آن عالی و بینظیر بودنت ، زیر سوآل می رود

    وقتی که رابطه یِ خوب و بی بهانه و اثبات شده ای با خود داری ، این رابطه که مدتی است ثابت شده و لطیف شده ای ، این خصلت یک رهبر است و از نتیجه یِ این ارتباط خوب با خودت ، تصمیم می گیری که با دیگران رابطه برقرار کنی و از آنجایی که دوست نداری این خصلت در شما لطمه ببیند ، در نتیجه سعی می کنی که نُکاتِ مثبتِ انسانها را ببینی .

    در ارتباطات تا می توانیم نکات مثبت افراد را ببینیم ، تا عادت کنیم به اینکه انسانها ، تصاویرِ خداوندند.

    اگر فکر می کنید که کسی یا چیزی ، نکته یِ مثبتی ندارد ، احتمالا باید برگردید و تصاویر و نکاتِ مثبتِ خود را رونمایی کنید و به یاد بیاورید ، وقتی که کیفیت و عَیارِ خود را بالا ببرید ، با همان کیفیت و عیار ، به مُشاهده یِ جهانِ بیرون خواهید پرداخت .

    اینکه این همه در مساله روابط ، اشاره به رابطه با خود می کنیم ، اشاره به این نیست که دیگران بی اهمیت تلقی شوند ،

    بلکه به این معناست که ما باید کاری کنیم که یک ، نَماد و یک اُلگو از روابط را به کار ببریم ،

    وقرار است این نماد و اُلگو را ، از رابطه یِ با خود به وجود بیاوریم ، یعنی خود را یک آزمایشگاه تلقی کنیم که چگونه رفتار و آدابی را در آن بوجود بیاوریم که احساسِ مثبتِ دائمی داشته باشد ،

    و حالا پس از ساختنِ این فاکتور و این نوع ارتباط با خود ، با دیگران ارتباط برقرار کنیم .

    آدم هایِ اطراف از رویِ ظواهر با شما ارتباط برقرار نمی کنند ، آنها به دلیلِ کِشِشِ احساسات و ارتعاشاتِ درونی ، با شما ارتباط برقرار می کنند و با زیبا دیدن و زیبا احساس کردن و زیبا تلقی نگاشتن ، قدم بر یک رابطه یِ خوب آغاز می گردد.

    هر چقدر که برایِ ایجادِ رابطه یِ خوب با خود قدم بردارید ، به رابطه هایی با همان کیفیت ، با دیگران ، هدایت می شوید.

    من در واقع دو نفر هستم

    خودم و ذهن

    هر چقدر که بتوانم بر جُملات و نجواهای ذهن بزرگتر شوم ، راه معقول را در رابطه ایجاد کرده ام

    و هر کسی بتواند اکثرِ مواقع از مُحتویات و داستان هایِ ذهن پیشی بگیرد ، هم خوشحالی اش بیشتر می شود ، هم اُمیدش ، و رابطه یِ خوب برقرار می شود.

    اگر رابطه به هم خورد ، اصلا دنبال مقصر نیستم

    جستجو می کنم که ذهن چه گفت ، که من کَم آوردم

    اگر همسرم چیزی گفت ، رفتاری کرد که من عصبی شدم ، اصلا یک هزارم درصد هم دلیل عصبی شدنِ من ، او نیست ، صد در صد دلیل عصبی شدن ، شخصِ خودم هستم ، چون در آن لحظات من اجازه به ذهن دادم که هُنرنمایی کند ، و آن عصبی شدن ، خاروخاشاک هایِ ذهن بود که به بیرون فرو ریخت ، اگر خودم می بودم ، آب از آب تکان نمی خورد ، و اصلا مهم نمی بود آن رفتارها و صحبت هایِ طرفِ مقابلم.

    پس هم کلیدِ روابط و هن شاه کلیدِ روابط در دستِ خودم است ، و تمامِ دُنیایِ من در همین شکلِ ارتباطاتِ ذهن و جسمِ من خلاصه می شود

    در واقع هیچ غم و اندوه و نگرانی ای نیست ، هر آن وضعیتِ غیر طببعی مانند : بیماری ، غم ، شکایت ، اعتراض ، استرس ، کینه ، خصومت ، لجاجت ، حرص و طمع ، کم رویی و خجالت بودن ، فقر و ……. هیچکدام وجود و واقعیتِ خارجی ندارند ، این ها به ما تعلق ندارند ، وجودشان به دلیلِ عقب نشینیِ ماست ، دلیلشان ، این است که بیشتر از آنکه خودمان ، بازیگرِ ثانیه ها و دقایق و ساعات و روزهایمان باشیم ، خودِ واقعی را رها کرده و ذهن همه کاره می شود ، کار ذهن هم کپی برداری از هر آن گفته منفی و ناخواسته و رسانه و فیلم منفی و …. است ، خود را آموزش دهیم تا اجازه به این اسب سرکش ندهیم ، سرعتِ آن را بگیریم ، من وقتی باور بسازم و احساسم را درگیر کنم و حالِ خوشِ آن باور را بِچِشم ، کم کم یاد میگیرم به ذهن گوش ندهم ، کم کم یاد میگیرم هر وقت منفی شدم ، هیچ دلیلی نیست ، اِلا ذهن ، یعنی رابطه و ارتباطات یک سازوکار درونی است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام وصد سلام آرام گیان

    وای که چه زیبا بود محشر رود عالی بود چه حس واحساس نابی گرفتم ممنون وسپاسگدارم‌

    سپاسگذارم هستی بودنت رو عاشقانه دوست دارم ممنون

    سپاسگذارم بابت نوشتن عزیز دلم

    _عدو شود سبب خیر ار خدا خواهد

    .

    _ما به خدا اعتماد داریم

    .

    _آنچه به خدا سپرده شده، تضمین شده است.

    .

    _خداوند هرگز اعتماد ما را خراب نمی‌کند

    .

    _رنجی که میکشی موقتی ست، اما عظمتی که دریافت میکنی دائمی و عظیم است.

    .

    _با هرچی که بجنگی، از جنس همون چیز بیشتر وارد زندگیت میشه

    .

    _با هرچی که بجنگی، قدرت میگیره. پس فقط مشاهده ش کن. بذار بیاد و بره. بذار بگذره.

    در عرفان شخصی ات، برس به مقام ناظر، به مقام شاهد

    .

    _حسادت، وقت تلف کردنه

    .

    _توی وجود تمام آدمها، بالاخره یه ذره خوبی هست. بگیرد و پیداش کن

    (این دیالوگ اون مرد روستاییه در انیمیشن زندگی جدید پادشاه)

    .

    _هرچیزی در زندگی، به واکنش ما نیاز نداره!

    انرژیت رو برای واکنش به هر چیزی هدر نده.

    .

    _هرچی اذیتت میکنه، فقط کافیه به سرعت از دایره توجّهت خارجش کنی و فعلا روی چیزهای مثبت تمرکز کن، تا بعدا راجع بهش، هرموقع حس کمتری داشتی تصمیم بگیری

    .

    _آرام بخواب، خداوند به مشکلاتت رسیدگی خواهد کرد.

    .

    _خداوند جبّاره

    جبران میکنه

    هراونچه که برتو گذشت رو جبران میکنه به خیر و برکت فراوانتر

    و جبران میکنه کارای بدی رو که دیگران در حقت کردن، براشون به اندازه کافی، به شیوه مناسب و الهی. آنها تنبیه و آگاه خواهند شد.

    .

    _ما از توکّل معجزه ها دیدیم

    .

    _من الان وسط بزرگترین معجزه‌ی زندگیم هستم

    .

    _من چقددددررر خوشبختم

    _من چقدر مسرورم، خوشحالم

    .

    _الهی شکر برای آگاهی‌های نابم

    .

    _من همواره مجهّزم، برای هرآنچه در زندگی ام پیش می آید

    .

    _آنچه که روی داده است خیر مطلق بوده و هر آنچه روی میدهد و خواهد داد نیز خیر مطلق است

    .

    _همه چیز به نفع من پیش می‌رود

    حتی اگر در ظاهر اینطور نیست

    .

    _من بدن و روحی دارم که از حوادث چندمیلیاردساله جان سالم به در برده و اکنون اینجاست! من در نبرد و مسابقه حیات برنده شدم که اکنون اینجا هستم! روی زمین!

    پس بدن من برای رویارویی با هرگونه چالشی مجهّز است و توانا

    من همواره سلامت و سلامت تر می‌شوم.

    .

    _از قدرت اختیارمان بیخبریم!

    ما مختاریم

    .

    _من آزادم

    من باید آزادیهای بیشترم را کشف کنم

    .

    _زندگی گاهی به اندازه کافی به دست و پامون بند میبنده

    ما دیگه نباید با دست خودمون بیشتر به زنجیر بکشیم خودمونو

    .

    _خدا بیشتر از هرکسی میخواد که من ثروتمند و سلامت باشم

    .

    _جهان پر از فراوانیه و بخش عظیمی ازین فراوانی مال منه

    .

    _بیشتر از حد نیاز همه آدمها و موجودات

    روی زمین، نون هست، غذا هست، جا برای زندگی هست، خونه خالی ارزون و گرون هست، آب هست، رفاه و آسایش هست، بیشتر از حد نیاز همگان لباسهای خوب و عالی حتی نو و یا در حد نو هست، آگاهیهای رایگان هست، خوبی هست، دوست هست، کمک هست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: