سوال:
یکی از مسائلی که انرژی زیادی از من می گیرد و من را در احساس بد نگه می دارد، تهمت هایی است که دیگران به من می زنند یا دروغ هایی است که درباره من می گویند. استاد شما با اینکه فرد مشهوری هستید، با چه نگاه یا باوری، ذهن تان را در مقابل سنگ اندازی های دیگران یا دیدگاه های بر علیه شما کنترل کرده اید. سنگ اندازی هایی مثل توهین، غیبت یا حتی تهدید های دیگران؟
چه باوری باعث شده از اینکه تهمت های دیگران، روی اعتبار یا روی کسب و کار شما تاثیر منفی بگذارد، نترسید؟
چه باوری به ما کمک می کند تا حرف مردم در زندگی مان کم اهمیت شود؟
در قسمت اول از این فایل استاد عباس منش درباره شرایط زیر که ممکن است هر کدام از ما در زندگی در چنین شرایطی قرار گرفته باشیم، صحبت کرده اند. همچنین راهکارهایی برای کنترل ذهن، بهبود شخصیت و ساختن باورهای توحیدی در هر کدام از این شرایط ارائه داده اند که عمل به آنها موجب خوشبختی در دنیا و آخرت می شود:
1) افرادی که عمداً خود را در معرض اتهام و شایعه سازی قرار می دهند تا توجه جلب کنند که این روزها در دنیای مجازی بسیار شایع است. اساس این رفتار احساس بی ارزشی است و نتیجه این جنس از فرکانس، قطعا احساس بی ارزشی بیشتر است؛
2) افرادی که به صورت ناخواسته، در معرض اتهام و دروغ قرار می گیرند و راهکارهایی درباره اینکه چطور در این مواقع می توانند از عهده کنترل ذهن برآیند تا نه تنها آسیبی نبینند بلکه همه چیز در نهایت به نفع آنها نیز تمام شود؛
3) افرادی که آگاهانه یا ناخودآگاه، خودشان حلقه ای از زنجیره ای هستند که این اتهامات، شایعات یا دروغ ها را پخش می کنند و بی خبرند از اینکه: کمترین ضربه ورود به این مدار این است که: فرد نادلخواه ترین وجه آدمهای روابط خود را برانگیخته می کند. به طوریکه این گروه از آدمها معمولا روابط نامناسب و پر از تشنجی را تجربه می کنند، آدمهای محبوبی نیستند، درد سر مرتباً به دنبال این افراد روانه است و خودشان هم نمی دانند چرا. ضمنا راهکارهایی ارائه شده که چطور جزو این زنجیره نباشیم و همواره از این مدار خارج بمانیم؛
در قسمت دوم از این فایل، که در روزهای آینده بر روی سایت قرار خواهد گرفت، استاد عباس منش آیاتی از قرآن را توضیح می دهد که در این آیات خداوند راهکارهایی جامع دارد برای خارج شدن از این مدار، کنترل ذهن و چگونگی پرورش ویژگی های شخصیتی خداگونه و توحیدی.
آگاهی های توحیدی قسمت 1 را با دقت بشنوید. از آنها نکته برداری کنید سپس درس هایی که گرفته اید را با ما به اشتراک بگذارید.
مفاهیمی که استاد عباس منش در قسمت 1 توضیح داده اند:
- ضعف های شخصیتی ای که باعث می شود اصولاً یک فرد به دیگران تهمت بزند یا درباره آنها دروغ بگوید؛
- مهم ترین باور برای کنترل ذهن در مواقع قرار گرفتن در معرض تهمت و دروغ؛
- رفتار هماهنگ با قانون در زمانی که با فردی همنشین می شویم که در حال غیب کردن یا تهمت زدن است؛
- رفتار هماهنگ با قانون، وقتی فردی به شما تهمت می زند یا درباره شما دروغ می گوید؛
- چه اصولی برای خود انتخاب کنیم تا به صورت ناخودآگاه در این مواقع، رفتار درست را داشته باشیم؛
- به هر آنچه توجه کنی، اساس آن جنس از توجه را در زندگی ات گسترش می دهی؛
- ارتباط “واکنش نشان دادن به حرف مردم” با “شرک”
- باورهای توحیدی برای کنترل ذهن و کم اثر کردن حرف مردم در زندگی؛
- ممکن است دیگران آب را گل آلود کنند اما اگر به جای دست و پا زدن در این آب، آرام شوی و طبق اصول درست خودت حرکت کنی، به زودی آب آرام و شفاف می شود؛
- ویژگی های شخصیتی قوی در خود بساز که برایت مهم نباشد دیگران از شما خوششان بیاید یا نه. آنوقت دیگر از اساس نگران نیستی که نکند دیگرن با تهمت یا دروغ، اعتبار من را نزد سایرین از بین ببرد یا وجه ام را خراب کنند؛
- شما کنترلی بر اینکه دیگران درباره شما چه حرفی بزنند نداری، اما کنترل کاملی بر واکنش خودت درباره آن گفته ها داری و آن واکنش ها، نتیجه نهایی را مشخص می کند نه حرفهای دیگران؛
- کانون توجه شما، مهم ترین سرمایه شما برای خلق تجربه هایت است. شما این سرمایه را در کدام مسیر خرج می کنید؟ خلق خواسته ها؟ یا خلق ناخواسته ها؟!
- مراقب باش اولاً آگاهانه خود را در معرض شایعات دیگران قرار ندهی؛ ثانیاً تمام تمرکز خود را صرف مسیر اهدافت کن؛
- هرآنچه از معرض “کانون توجه” شما خارج شود، از “فرکانس های” شما خارج می شود و هر آنچه از فرکانس های شما خارج شود از “دنیای تجربی” شما خارج می شود؛
- ویژگی شخصیتی که ساختن آن، حرف مردم را در زندگی ما کم اهمیت می کند و نتیجه ی پرورش این ویژگی شخصیتی در زندگی مان؛
- راهکارهایی که باعث می شود به جای واکنش نشان دادن به رفتارهای دیگران، بر مسیر خواسته های خود متمرکز بمانیم و از مسیر منحرف نشویم؛
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1296MB48 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 146MB48 دقیقه
سلام به همگی
سپاسگزارم از خانم شایسته که همیشه پایه گذار صحبت های مهم و اساسی میشن و استاد عزیزم که بهترین توضیحات ارایه میدن
این فایل برام همزمانی عجیبی داشت .
معجزه رخ داد خدایا شکرت شکرت شکرت
پنج شنبه صبح نمی دونستم چه فایلی گوش بدم حس بیقراری داشتم وارد سایت شدم دیدم این فایل تازه اومده دانلود کردم و تا دو سه دقیقه اول توضیحات اولیه را گوش دادم که یهو به ذهنم رسید به مادرشوهرم زنگ بزنم. (مقدمه : همسرم قراره جذب یه شغل جدیدی بشه با شرایط جدید که با برداشتن چندین ترمز وارد زندگیم مون شد و برای استخدام نیاز به تحقیقات محلی و گزینش هست )
مادرشوهرم گفت همین صبحی اومدن تو روستا و دارن از حجت و خانواده مون کلی پرس و جو می کنن از آدمای زیادی پرسیدن و همه تایید و تعریف کردن و کلی از خوبی های ما و خانواده مون گفتن . من خوشحال شدم ولی باز دلم شور می زد که مادر شوهرم گفت ولی طرف از همسایه پرسیده که گفتن همسرم آدم معتقدیه ولی خانمش بی حجابه !
گفتم مادر از خودت میگی یا واقعا گفت واقعا .
اینم بگم من آدم بی حجاب و بی بند و باری نیستم پوششم در حد فرم نرمال و معمول جامعه است ولی پوشش چادر و مد نظر حکومت نیست .
خیلی ناراحت شدم حس کردم بهم تهمت زده شده چیزی که نیستم بهم نسبت دادن از طرفی هم حس گناه گرفتم که همسرم بخاطر من انتخاب نشه . نجواها داشتن دیوونه ام می کردن.
شروع کردم به این فایل گوش دادن . آروم تر شدم ولی همچنان نجوا بود .
شوق و ذوقی که برای این شغل همسرم داشتم داشت جا شو به نگرانی و استرس و حروم شدن زحمات می داد.
رفتم فایل توحید عملی 1 گوش دادم و فقط روی خدا حساب کن اونجایی که استاد میگه کیه خدا بخواد ببرش بالا و مردم بکشوننش پایین .
هی تکرار می کردم این قسمتو . قرار بود با همسرم بریم خرید که من گفتم نمیام بیرون من یه هفته اس مریضم تو خونه ام کسی منو ندیده یعنی رفتیم دکتر بپا گذاشته بودن ؟! الانم من چادر ندارم ممکنه منو ببینن .
که همسرم با وجودی که خودشم یکم نجوا داشت گفت بیخیال چیزیه که شده معلومم نیست بپا گذاشتن یا کسی بدگویی کرده می سپاریم به خدا.
رفتیم خرید و من سعی کردم حالمو خوب کنم و تو خیابون خانمایی می دیدم که پوشش آزادی داشتن و گفتم خدایا من هیچوقت اینجوری نمی پوشم بیام بیرون خودت می دونی من همیشه نجابتمو حفظ کردم و حواسم بوده حتی اگر موهام معلومه یا شالم می افته قسمتی از بدنم جلب توجه نکنه و عفیف باشم .
خدایا به تو پناه می برم از شر بدگویان تو کاری کن نظر شخص تحقیقاتی عوض بشه .
دیروز به خودم گفتم خدایا من اصلا به این کار نمی چسبم شاید فقط شروع اینکه همسرم بیاد تو همین شهر کار داشته باشه و نیازی نباشه چند روز بره تو یه استان دیگه و از هم دور باشیم شاید فقط شروع اینکه ذهن من و همسرم آماده بشه که تو همین شهر هم کار مرتبط با شغلش نفت هست و موندگار بشه .
اصلا من رها می کنم .
یادم اومد از بچگی پدرم که مذهبی بود همیشه به حجاب و آرایش من و خواهرام گیر میداد و چون من عاشق رهایی از محدودیت هستم حجاب در حد نرمال جامعه داشتم ولی باز ته دلم یکم حس عذاب وجدان داشتم که بعد از جریان زن زندگی آزادی و دیدن بازتر شدن جامعه ایران نسبت به این موضوع آروم تر شدم گفتم شاید موقعشه نسبت به این قضیه برای همیشه منطق بیارم و ذهنم آروم کنم که با خودم کلی حرف زدم و قانع کردم و ترمز دیگه ای برداشته شد.
امروز شنبه روز سوم حالم عالی بود و پر انرژی شدم. از مدیتیشن و سپاسگزاری زیاد واقعا تو فضا بودم .
حسم گفت اون میکس قسمتی از ج 1 عزت نفس که استاد میگن خدایی که عاشق منه و من همینجور که هستم دوست داره را گوش بدم .
همسرم ظهر گفته بود که قراربود فردایکشنبه برم امتحان تخصصی نهایی و هنوز بهم زنگ نزدن . خودم هم زنگ میزنم جواب نمی دن.
باز نجوا اومد آره ردش کردن بخاطر تو معلومه نخواستنش کلی داشت حال فضاییم خراب می کرد.
فایل گوش کردم یکساعتی شد همسرم هم رفت بیرون و من تنها شدم .
استاد می گفت خدایی که عاشق منه منوهمین جور که هستم، قضاوت نمی کنه همینی که هستم را پذیرفته خدایی که منو دوست داره ، به فکر منه من نزد خدا مقدسم ارزشمندم .
خدا همواره درون ماست ما رو حمایت و هدایت می کنه ما رو ترک نمی کنه ما رو تنها نمیذاره.
خدایی که مارو میبینه
نیروی برتری که در وجود ما و با ما حرکت می کنه
کسی که باور داره خداوند باهاشه
باور داره نیرویی که تمام جهان خلق کرده تمام جهان داره مدیریت می کنه دستش تو دست اون هست
اون هر کاری را میتونه انجام بده
اگر تمام جهان جلوش باایستن و نذارن حرکت کنه نمی تونن این کار انجام بدن.
گفتم خدایا منو ببخش استغفرالله از شرک من که فکر می کردم آدما می تونن جلوی کاری که خودت آوردیش تو زندگی مون ،خودت پارتی شدی جایی که همه دنبال پارتین، خودت داری جلو میبری نه هیچ کسی ، را می تونن بگیرن من مشرکم منو ببخش منو ببخش با گریه . من فکر کردم یه آدم میتونه کارشکنی کنه ! تو خودت منو قضاوت نمی کنی ولی من فکر کردم قضاوت آدما به ضررم میشه !
همون لحظه همسرم سوت زنان از در وارد شد و گفت اگر بدونی چی شده ؟! گفت بهم زنگ زدن گفتن هیأتی که قرار بود فردا باهات مصاحبه کنن کنسل کرده تاریخش عوض شده معلوم نیست خبرت می کنیم . همسرم گفت حسابی پنچر شدم گفتم حتما منو کنسل کردن میخوان محترمانه بگن بعد یاد فایل رزا افتادم که گفت خدارو شکر حداقل یکی زنگ زد گفت نمیخوایمت . بعد 10 دقیقه دوباره زنگ زدن دم در خونه بودم (همزمان با استغفار من تو خونه از شرک که خبری نداشتم ) که گفتن همون فردا فلان ساعت بیا رزومه ات هم دوباره بفرست! این دیگه مرحله آخره!
خدایا فقط اشک شوق می ریزم تو کی هستی دیگه فقط کافیه شرک نداشته باشیم خودمون پاک کنیم از کینه و شرک و آلودگی ها . همش ذهنه همه چی تو وجود خودمونه را دارم کم کم باور می کنم می دونم این مسیریه ته نداره ولی خودت دست منو بگیر ببر.
اینم یه ترمز دیگه بود که رفع شد و همزمان نتیجه اومد .
استاد ممنونم ازت که اشاعه دهنده توحیدی راهت هموار و پر فروغ باد .
درود بر شما جناب رحمانی عزیز
سپاسگزارم از پاسخ پر از مهر و لطف تون.
قطعا هر اتفاقی که می افته خیره .
مهم اینکه خواسته هامون مشخص کنیم و در راستاشون حرکت و عمل کنیم.
بعد از نوشتن این کامنت مسایل مربوط به استخدام در حال پیشرویه و یک موقعیت خوب دیگه هم پیش اومد.
روح ابوالفضل عزیز غرق آرامش و رحمت خداوند باشد .
پروفایل تون خوندم متوجه شدم. کنترل ذهن تون و تسلیم امر خداوند شدن را تحسین می کنم.
قطعا خداوند به صبر کنندگان پاداش عظیم میده.
سلام گرم من و حجت جان را به خانواده گرامی تون برسونید
در پناه خداوند ثروتمند ، تندرست شاد و عزتمند باشید