مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1

سوال:

یکی از مسائلی که انرژی زیادی از من می گیرد و من را در احساس بد نگه می دارد، تهمت هایی است که دیگران به من می زنند یا دروغ هایی است که درباره من می گویند. استاد شما با اینکه فرد مشهوری هستید، با چه نگاه یا باوری، ذهن تان را در مقابل سنگ اندازی های دیگران یا دیدگاه های بر علیه شما کنترل کرده اید. سنگ اندازی هایی مثل توهین، غیبت یا حتی تهدید های دیگران؟

چه باوری باعث شده از اینکه  تهمت های دیگران، روی اعتبار یا روی کسب و کار شما تاثیر منفی بگذارد، نترسید؟

 چه باوری به ما کمک می کند تا حرف مردم در زندگی مان کم اهمیت شود؟


در قسمت اول از این فایل استاد عباس منش درباره شرایط زیر که ممکن است هر کدام از ما در زندگی در چنین شرایطی قرار گرفته باشیم، صحبت کرده اند. همچنین راهکارهایی برای کنترل ذهن، بهبود شخصیت و ساختن باورهای توحیدی در هر کدام از این شرایط ارائه داده اند که عمل به آنها موجب خوشبختی در دنیا و آخرت می شود:

1) افرادی که عمداً خود را در معرض اتهام و شایعه سازی قرار می دهند تا توجه جلب کنند که این روزها در دنیای مجازی بسیار شایع است. اساس این رفتار احساس بی ارزشی است و نتیجه این جنس از فرکانس، قطعا احساس بی ارزشی بیشتر است؛

2) افرادی که به صورت ناخواسته، در معرض اتهام و دروغ قرار می گیرند و راهکارهایی درباره اینکه چطور در این مواقع می توانند از عهده کنترل ذهن برآیند تا نه تنها آسیبی نبینند بلکه همه چیز در نهایت به نفع آنها نیز تمام شود؛

3) افرادی که آگاهانه یا ناخودآگاه، خودشان حلقه ای از زنجیره ای هستند که این اتهامات، شایعات یا دروغ ها را پخش می کنند و بی خبرند از اینکه: کمترین ضربه ورود به این مدار این است که: فرد نادلخواه ترین وجه آدمهای روابط خود را برانگیخته می کند. به طوریکه این گروه از آدمها معمولا روابط نامناسب و پر از تشنجی را تجربه می کنند، آدمهای محبوبی نیستند، درد سر مرتباً به دنبال این افراد روانه است و خودشان هم نمی دانند چرا. ضمنا راهکارهایی ارائه شده که چطور جزو این زنجیره نباشیم و همواره از این مدار خارج بمانیم؛

در قسمت دوم از این فایل، که در روزهای آینده بر روی سایت قرار خواهد گرفت، استاد عباس منش آیاتی از قرآن را توضیح می دهد که در این آیات خداوند راهکارهایی جامع دارد برای خارج شدن از این مدار، کنترل ذهن و چگونگی پرورش ویژگی های شخصیتی خداگونه و توحیدی. 

آگاهی های توحیدی قسمت 1 را با دقت بشنوید. از آنها نکته برداری کنید سپس درس هایی که گرفته اید را با ما به اشتراک بگذارید.


مفاهیمی که استاد عباس منش در قسمت 1 توضیح داده اند:

  • ضعف های شخصیتی ای که باعث می شود اصولاً یک فرد به دیگران تهمت بزند یا درباره آنها دروغ بگوید؛
  • مهم ترین باور برای کنترل ذهن در مواقع قرار گرفتن در معرض تهمت و دروغ؛
  • رفتار هماهنگ با قانون در زمانی که با فردی همنشین می شویم که در حال غیب کردن یا تهمت زدن است؛
  • رفتار هماهنگ با قانون، وقتی فردی به شما تهمت می زند یا درباره شما دروغ می گوید؛
  • چه اصولی برای خود انتخاب کنیم تا به صورت ناخودآگاه در این مواقع، رفتار درست را داشته باشیم؛
  • به هر آنچه توجه کنی، اساس آن جنس از توجه را در زندگی ات گسترش می دهی؛
  • ارتباط “واکنش نشان دادن به حرف مردم” با “شرک”
  • باورهای توحیدی برای کنترل ذهن و کم اثر کردن حرف مردم در زندگی؛
  • ممکن است دیگران آب را گل آلود کنند اما اگر به جای دست و پا زدن در این آب، آرام شوی و طبق اصول درست خودت حرکت کنی، به زودی آب آرام و شفاف می شود؛
  • ویژگی های شخصیتی قوی در خود بساز که برایت مهم نباشد دیگران از شما خوششان بیاید یا نه. آنوقت دیگر از اساس نگران نیستی که نکند دیگرن با تهمت یا دروغ، اعتبار من را نزد سایرین از بین ببرد یا وجه ام را خراب کنند؛
  • شما کنترلی بر اینکه دیگران درباره شما چه حرفی بزنند نداری، اما کنترل کاملی بر واکنش خودت درباره آن گفته ها داری و آن واکنش ها، نتیجه نهایی را مشخص می کند نه حرفهای دیگران؛
  • کانون توجه شما، مهم ترین سرمایه شما برای خلق تجربه هایت است. شما این سرمایه را در کدام مسیر خرج می کنید؟ خلق خواسته ها؟ یا خلق ناخواسته ها؟!
  • مراقب باش اولاً آگاهانه خود را در معرض شایعات دیگران قرار ندهی؛ ثانیاً تمام تمرکز خود را صرف مسیر اهدافت کن؛
  • هرآنچه از معرض “کانون توجه” شما خارج شود، از “فرکانس های” شما خارج می شود و هر آنچه از فرکانس های شما خارج شود از “دنیای تجربی” شما خارج می شود؛
  • ویژگی شخصیتی که ساختن آن، حرف مردم را در زندگی ما کم اهمیت می کند و نتیجه ی پرورش این ویژگی شخصیتی در زندگی مان؛
  • راهکارهایی که باعث می شود به جای واکنش نشان دادن به رفتارهای دیگران، بر مسیر خواسته های خود متمرکز بمانیم و از مسیر منحرف نشویم؛

منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1
    296MB
    48 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1
    46MB
    48 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

420 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه ۱۴۰۳» در این صفحه: 5
  1. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 654 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام ب همگی عزیزانم

    اولش گفتم این فایل واسه چ دلیلی ضبط شده

    چون معمولا فایلها همگی وهمگی همزمانی دارن با شرایط اون موقه من

    و وقتی این فایلو شنیدم همش یکبار دیروز شنیدم گفتم اومده پیغامی بده علکی نیس

    امروز متوجه شدم بچه 8 ساله ی من 4 ماهه دچار خطایی واشتباهی شده ودراین مدت ازم پنهان کرده و از یک دروغ استفاده میکرده

    این فایل چقد. دیدگاه من رو عوض کرد

    چون من 2تا ابهام رخ داد

    یکیش موضوع فرزندم

    دومی خبر دیگه ای رفیق همسرم بهش تهمتی زده شده

    خدا ب من زودتر از این 2خبر پیغام داد خودتو درگیر شایعه پراکنی وتهمت نکن

    وتو هم جزو اون افراد نباش وتو اون زنجیره رو ادامه نده

    خدایا هزاران مرتبه شکر

    اگر هر مادر معمولی دیگه ای بود احتمال خیلی زیادی داشت فرزندش رو بدجور تنبیه میکرد

    خداوند قلب من ارام کرد

    درسته باهاش کلی حرف زدم و ناراحت هم شدم ک ب من راست نگفته بود دراین چندوقت

    اما اون گریه کرد وگف توروخدا مامان ب بقیه نگو قول بهت میدم تکرار نکنم وقصد بدی نداشتم مامانی ابروم جلو دوستام و بابام میره اگه تو بگی

    بهم گفته شد نگو ببخش بخشش کار خدایی هست

    همینکه اهرم رنج تو ذهنش جا بندازی بسه

    خودتو وارد این سیکل معیوب

    توجه ب نکات منفی نکن

    ک تو یکمدتی هست داری روی خودت خوب کار میکنی .واین تضاد شاید اومده تورو امتحان کنه پس تو جزو این افراد نباش ویاد جمله شما افتادم

    ک اگر حتی دیدید یکی در خلوت خودش کاری میکنه اما کسی نمیدونه پس حق نداری بگی ومن گفتم هیچکس غیر من وخودش وخدا نمیدونه درسته نجواها میگه اگه ببخشی دوباره مرتکب اشتباه میشه بزرگ فلان جا فلان کار میکنه اما گفتم نه مگه خدا کم گناهان مارو بخشیده تا حالا

    خیلی ارامم کرد این فایل بازهم همزمانی رخ داد با این اتفاق

    خدا داره کمکم میکنه چون هرروز میگم خدایا کمکم کن تومسیر استمرار داشته باشم وتضادهای این چنینی منو نلغزونه

    دومی هم تهمت ب دوست همسرم زدن ک منو شوهرم باور نکردیم بازهم میخاستن دیدگاه مارو نسبت بهش تخریب کنن

    من همینکه موضوع رو فهمیدم شوهرم شروع کرد تعریف گفتم باور نمیکنم باور نکن بعد حرفو عوض کردم کی بریم فلان چیزو بخریم ؟بازهم بهم کمک بزرگی شد وگرنه ساعتها درمورد موضوعی ناخاسته بامن صحبت میکردن

    کنترل ذهنم بیشتر شد سپاسگذارم استاد

    واگر کسی درمورد خودم غیبتی کرد یا تهمتی زد

    بی توجهی میکنم جوریکه متوجه بشه ک اصلا برام مهم نیست

    زمان هایی ک ازم انتقادات یا توقعات بیجامیشه دقیقا من با طرف مقابلم همین بی توجهی رو میکنم

    طرف میبینه اصلا برام مهم نیست دیگه ادامه نمیده وکلا دور میشه از دایره فرکانسی من راحت خارج میشه

    باید همیشه روی خودم کار کنم استمرار استمرار باعث رشد شخصیت من میشه

    از وقتی باشما اشنا شدم 90 درصد افراد نامناسب از زندگیم حذف شدن و اگر کسی مونده ک دیر ب دیر باهاشون صحبت میکنم خانواده درجه یک خودم وهمسرم هستن

    ک میدونن من چقد بدم میات از کسیکه پیش من غیبت کنه وهربار غیبت کردن من دیگه مدتها بهشون تلفن نکردم اونا دوهزاریشون میفته بخاطر چی هستش .ومیدونن خوشم نمیات اما بقول شما ادما ب این راحتی تغییر نمیکنن کسیکه کل زندگیش خوراکش غیبت هست نمیات بخاطر من خودشو تغییر بده که

    من باید اعراض کنم

    بی توجهی کنم

    جهان کار خودشو درست انجام میده .

    سپاسگذارم استاد عزیزمی شما چقد ب من کمکهای بزرگی کردی ک مهمترینش کنترل ذهن را ب من اموختید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 654 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    استاد سلام

    سپاسگذارم دوباره برای این فایل زیبا

    بازهم درسهای توحیدی داشت برای من

    خودم توی این زمینه پاشنه اشیل دارم

    امروز توی دفترم نوشتم کمکم کن خدایا روی پاشنه های اشیلم کار کنم

    واین فایلو شنیدم پیام خدارو دریافت کنم

    ک نترس ونگران نباش

    تو در مسیردرست هستی

    اگر پشت سرت حرفی زده شد غیبتی شد قضاوتی شد من باتو هستم وافکارتو واعمال تو داره رقم میزنه ک تو ب کدوم سمت داری میری نه دید اونها

    قبلا هم همین اتفاق افتاده بود و قضاوتهایی درمورد من شده بود همش دود شد ورفت وهیچکس هیچ اهمیتی نداد

    از خدا فقط قوت قلب میخام

    بلاخره ماها ک اومدم توی این مسیر دور یکسری ادمای قبل خط کشیدیم و دورشدیم یاکلا جهان دورمون کرد

    بلاخره اوناهم هربار پیشرفت مارو میبینن چرت پرت میگن و انتقاداتی میکنن

    انصافا وقتی توی مسیر درست باشیم 90درصد ادما شاید 95 درصد رفتارهای خیلی خوبی باما دارن واحترام ومحبت وتعریف میشنویم

    اما بقول شما ذهن ما

    استاد خصوصاذهن من خیلی درب داغونه

    کافیه یکی انتقادی ازم بکنه ک از روی تخریب باشه اونم بخاطر حسادتش ب من

    من اون لحظه لبخند میزنم وبهش،میگم بله شما کاملا درسته وارد بحث اصلا نمیشم چون میدونم طرف بهانه میخات تا هرچی عقده داره خالی کنه و واکنشهاش رو نشون بده

    اما ازشما یاد گرفتم من سکوت کنم حداقل خودم درگیر نکنم

    اما بعدش،ک میره هزار بار ذهن من اکو میکنه صدای طرف رو هزاربار تکرار میکنه فلان حرفوزد ب من

    همش اینروزها میگم اگه تو میخای ب جاهای بزرگ برسی باید بتونی احساساتتو کنترل کنی

    خشمتو کنترل کنی

    باید بتونی بری توی دل انتقادات

    بذار هرچی میخان بگن

    ادما پشت سر خدا هم حرف زدن

    پشت سر ادمای معروف مشهور معمولا حرف میزنن

    بقول شما پشت سر یک فرد بدبخت بیچاره کسی حرفی نداره بزنه همش،میگن گناه داره بدبخته

    ادما معمولا حسادت میکنن ب افراد بالاتر از خودشون

    و دلسوزی میکنن ب افراد پایین تراز خودشون

    من ک دراین مسیر هستم باید یکسری اصول برای خودم داشته باشم و بهشون عمل کنم

    و سبک شخصی داشته باشم کسی نتونه اونو تخریب کنه

    اگر من مسیرم درست باشه فقط روی خدا حساب باز کرده باشم حرف ونظر هیچکس مهم نیست

    از تهدید کسی نترسم چون باورهای من زندگی من رو رقم میزنه

    چندساله گذشته بازهم این باور توی ذهن من درونی نشده

    ک تمام اتفاقات زندگیم بواسطه افکار من رقم میخوره نه هیچ عامل بیرونی

    خدایاشکرت ک در مدار شنیدن این فایل هم بودم سپاس استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  3. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 654 روز

    سلام فاطمه جان عزیزم

    چقدر دوست دارم فاطمه خدا میدونه چقد کامنتهای تو درس داره عزیزم

    اشکمو دراوردی این دوتا خاطره ای ک تعریف کردی اصلا داشتم تجسم میکردم حال خواهر عزیزتو وقتی بهش گفتی عاشقتم بااینکه اون رفته بود روی ممبر

    منم خاطره های اینجوری دارم

    گاهی اوقات وقتی از کوره در میرم با دخترم میگم فاطمه تو توی فلان موارد یادته چطور اروم بودی چطور درمورد بچه ات ک کارهای بچگانه ی خنده دار میکنه عصبی میشی وقتی ب این فکر میکنم اروم میشم

    من از وقتی اومدم توی این مسیر دیگه نحوه ی برخوردام کارهام تغییرکرده

    نماز میخوندم قبلا الان ازم انتقاد میشه البته ن از سمت همه ازسمت دوسه نفر ک خودشون مذهبی وبزرگ خانواده هستن

    دیروز داشتم فکر میکردم ماه روزه اگه ببینیم همو و من بازهم اعتقادی ب این نماز ندارم بازهم قراره چی بگن ای خدا ههههه

    وقتی هم میام خوب روی رشد خودم متمرکز میشم خدا اونارو دورتر میکنه

    چندروز پیش یکنفر از خانواده همسرم اومد خونمون بعد 1ماه

    بخاطر دیدن بچه ها دوستشون داره

    و براشون سوپ اورده بود با نون گرم

    همینکه وارد خونه شد سریع گف چ خبره ک اصلا کسی شمارو نمیبینه

    منم مستقیم رفتم روبوسی کردم و حتی سرشو بوسیدم بعنوان بزرگتراز خودم

    هم خودش نجواهاش خاموش شد هم نجواهای ذهن داغون من

    خدا میدونه باهم نشستیم ودرمورد چیزهایی حرف زدیم فقط 1ساعت پیشمون بود و براحتی رفتش

    این شخص سالیان من باهاش مشکل داشتم ک تمام فک وفامیل و دوست و درو همسایه میدونستن

    والان جهان اینهمه تغییر داد این رابطه رو

    چیزی ک من از خدای خودم خاستم دورباشیم ازهمدیگه و اگر یکروزی همو دیدیم احترام بذاریم ب همدیگه

    هربار ک میبینم از دست کسی ناراحت شدم این روزها سریع تلنگر میزنم ب خودم ک خودت چون با توقع بود رفتارت یا مودبانه نبود رفتارت یا بجا نبود شوخی هات یا اینکه همسرم هزاران کمک بهم کرده امروز صبح دیدم خسته هست و سریع ذهنم رفت این هیچ کمکی بهت نمیکنه وداشت حالمو بد میکرد

    من شروع کردم بادخترم حرف زدم واز پدرش تعریف کردم باردار بودم پدرت حیاتو میشست جارو میزد رختخوابهارو مرتب میکرد

    اشپزی میکرد عالی بود

    حتی دختر 8 ساله ی من چقد تا بحال ازش محبت دیدم وکمکم کرده

    اون بنده خدایی ک باهاش مشکل داشتم بارها وبارها بهم خوبی کرده

    پدرم مادرم برادرام

    اما چقد ذهن من منفیه

    گاهی روزها خسته میشم میگم خدایا یعنی همه مث منن

    دلیلش هم اینکه تو خانواده ای بزرگ شدم ذهنشون خیلی نسبت ب همه چیز منفیه صبح تا شب درمورد ناخاسته ها حرف میزنن

    ک خداروشکر میکنم خدا بهم لطف کرده ومن توی شهر دیگه ای ازبقیه هستم و توی مدار هم نیستیم ک اذیت بشم و کنترل ذهن راحتتر میشه اینجوری

    درمورد چادر گفتی

    من سالهاست این موضوع رو دارم وبا اصرار واجبار پدرم چادری شدم والان 9 ساله ازدواج کردم و همسرم چندبار بهش گفتم میخام مانتویی بشم مخالفت کرد

    ک میدونم این هم از ذهن منه

    ذهن من پذیرفته چادری هستم

    بازهم سپردم ب خدا

    چندروز پیش فایل حجاب در قران نشانه ی من بود گفتم خدایا داره ب این سمت هدایتم میکنه ک روی این موضوع هم کار کنم

    فعلا تمام پاشنه های اشیلو

    اشغالای زیر مبلو بیرون کشیدم

    یکی یکی نیاز ب کار دارن

    دارم تکاملی پیش میرم

    سپاسگذارم بابت نوشتن تجربه هات عزیزم

    درپناه الله مهربان موفق وشاد باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  4. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 654 روز

    سلام فاطمه عزیزم

    مررررسی ب من پاسخ دادی وپاسخمو خوندی فدات

    دوباره کامنتتو خوندم و کامنت خودمو هم خوندم نمیدونی چقدر حس خوبی بهم دست داد

    امشب خداروشکر دوباره کنترل ذهن کردم و یک ناخاسته بود بازهم من خندیدم نمیدونم من بااون طرف شوخی کردم خندیدم

    توی این موارد بقیه ک نمیتونن خودشون کنترل کنن تعجب میکنن از رفتار من

    پارسال خیلی این جمله رو میشنیدم

    که من ادم خونسردی هستم یا بیخیالم

    من تعجب میکردم ازین جملشون

    الان مدتهاست کسی بهم نمیگه

    نمیدونم شاید اوایل تغییر بوده ک این جمله زیاد ب من گفته میشد والان هیچکس نمیگه جالبه برام !!!

    بقول استاد یکسری ادما کلا اینقد از مدارت دورمیشن دیگه نیستن ک بهت بگن تو خودخواهی یا بیخیالی

    اتفاقا ادمایی دارن میان یا ازشون چیزی یاد میگیرم یااونا ازمن چیزی یاد میگیرن

    ونسبتا ادمای موفقتری هستن نسبت ب ادمای درب داغون سالهای قبل

    انگار اونا سرشون گرم هست توی دنیای دیگه ومن توی دنیای دیگه ای هستم

    فاطمه چقدر امروز خوشحال بودم نتیجه تلاشمو دیدم

    یک لباس خیلی خوشکل دوختم ک برای تولد هدیه بدم

    الهام خدا بود ک بشینم مهارتمو افزایش بدم وایرادهامو پیدا کنم

    بعد یکدفه بهم گف فلان پارچه فلان مدل بدوز واسه تولد فلانی

    و یک حس خیلی خوبی اطمینانی ته قلبم حس کردم لبخند زدم گفتم خودشه

    وقتشه بسنجم ببینم چقد. من رشد کردم

    وامروز لباسو اماده کردم خودم طراحی هاش انجام دادم وبعد پایان دوخت تزیینش کردم و کادوش کردم

    احساس کردم خدا بهم افرین گف

    گف دیدی فاطمه بهت گفتم بشین از اول مهارتتو زیاد کن

    منم گفتم اره خدا جونم گوش کردم دورت بگردم خدا جونم مهربونم مرسی

    خدایا خودت داری طراحی میکنی خودت میدوزی من بدون تو هیچم واقعا

    همه چیز تویی

    سپاسگذارم فاطمه جان دوباره باعث شدی یکبار دیگه از خدا تشکر کنم وصلاتم را ب جا بیارم قبل از خواب شب

    در پناه رب شاد باشی وهمیشه بخندی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 654 روز

    سلام سعیده جان

    لذت بردم از خوندن کامنتت

    بهت افتخار میکنم عزیزم وتحسینت میکنم ک 3سال نان استاپ مستمر کار کردی

    منم 3سال هستم اما تفاوت منوتو

    اینکه من بارسیدن ب هر هدفی مغرور میشدم وگول ذهنمو خوردم ک دیگه خب رسیدی ب هدفت افراد نامناسب دور شدن رابطه هات اوکی شد سلامت هستی

    دیگه خوبه نیازی ب دوره جدید خریدن و پشت سرهم کنترل ورودی نداره

    کم کم هی یویو میشدم البته از سایت هیچوقت خارج نشدم چون ترس از اتیش داشتم توی ذهنم اهرم رنج خوب جا افتاده ک اگر قید سایتو بزنم باید قید اتفاقات خوبو بزنم بخاطر ذهن منفی نگرم

    تمام نوشته هاتو خوندم گذشتمو یاداوریم کرد

    راضی نگه داشتن پدر مادر همسر خانواده همسر دوست اشنا

    ودراخر تحقیر وبی احترامی میدیدم

    عزت نفس له شده

    روحیه داغون

    خداوندی ک فراموش شده بود وذهنی ک پراز نجوابود

    قلبی ک ناارام بود

    شبها از خواب میپریدم

    داروهای ارام بخش ومعده

    هرکاری میکردم همسرم راضی نبود

    هرچی داشتمو فروختم ک فقط زندگی ازهم نپاشه

    بچه ای ک پاسکاری میشد بین منو پدرش ازین خونه ب خونه چرخیدن منو بچم

    داستانهای دردناک ودرازی بود

    خداوند نورش رو ب قلبم تابید وقلبم راروشن کرد

    ب استاد هدایتم کرد

    ب قران هدایتم کرد

    ب کامنتهای شما دوستان توحیدی هدایتم کرد

    زندگیمو کامل درست کرد

    برام خونه شد

    همسر خوب شد

    دوفرزند زیبا شد

    پدرمادر مهربون شد

    پدری ک سالها ازش بدم میومد باهاش قهر بودم چون ساز مخالف بامن میزد الان عکسمو گذاشته روی دیوار اتاقش وهرروز اونو میبوسه ب من زنگ میزنه میگه بابا جون چطوری عزیزم عکستو کنارم گذاشتم دلم برات تنگ نشه

    همه اون افرادی ک درب وداغون بودن دنبال جروبحث بودن همیشه توخونه ی من لنگر انداخته بودن و فرسنگها دور کرد

    چقد. صبورترم کرد ادم خیلی عجولی بودم واسه حرفی ب کسی بزنم جایی برم کاری بکنم

    اینقد ترسو بودم هرجا میرفتم یکیو باخودم میبردم مبادا بلد نباشم یا از پس کارم برنیام

    الان همه چی یاد گرفتم

    وقتم ب بطالت وغیبت با اینواون تلفنی ساعتها از بیکاری میگذروندم

    الان ساعتها میشینم مهارت کسب میکنم

    یا روی دوره های استاد کار میکنم وکامنتهارو میخونم

    شبها قبل خواب همش فکر میکردم شوهرم پدرم مادرشوهرم چی بهم گفتن امروز چ توهینی ب من کردن

    االان قبل خواب شب سپاسگذاریهامو مینویسم

    و کشو شده پراز دفتر سپاسگذاری توی این 3سال

    والان دفترم تمام شده میخام یک دفتر جدید شروع کنم هههه

    سعیده جانم برای من امشب الگو شدی ک من نان استاپ روی خودم کار کنم اگر میخام خیلی شخصیتم ازین رو ب اونرو بشه و نتایج صعودی بشه خیلی نشانه دارم میبینم این روزها خدا با نشانه ها داره پیامشو میرسونه فاطمه باش وادامه بده الان 80 روزه نان استاپ اومدم وقط نکردم خدایا کمکم کن ادامه دادنو یادبگیرم

    سپاسگذارم بابت نوشتن تجربه ات دوست عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای: