در قسمت دوم استاد عباس منش با توضیح آیات قرآن درباره نحوه برخورد با تُهمت، رفتار هماهنگ با قانون را به هر فردی یاد می دهد که در هر کدام از موقعیت های زیر قرار می گیرد:
- فردی که به او تهمت زده شده است؛
- فردی که تهمت نسبت داده شده به فرد دیگر را منتشر می کند؛
- و افرادی که شنونده هستند؛
آگاهی های این فایل، به ما یاد می دهد تا در این موارد فکر خداوند را بخوانیم و با قوانینش هماهنگ تر شویم. زیرا در این آیات خداوند به طرز هوشمندانه ای به ما:
- اعراض از ناخواسته و توجه به خواسته را یاد میدهد؛
- مراقبت از کانون توجه مان را یاد می دهد؛
- واکنش ندادن به اتفاقات را یاد می دهد؛
- وارد نشدن به مدار ناخواسته ها را یاد می دهد؛
- نپیوستن به اکثریت جامعه ای که غرق در عادت های محدود کننده هستند را یاد می دهد؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع در این مواقع، تمرکز بر اصل و دور شدن از حاشیه های غیر مهم را یاد می دهد
- به فردی که مورد اتهام قرار گرفته، منطق هایی قوی می دهد تا ترس و نگرانی هایی را رفع کند که ذهن او برایش درست کرده؛
- و به طرز هوشمندانه ای از پخش و گسترش افکار یا رفتارهای ناشایست جلوگیری می کند و به ما یاد می دهد اصولا چطور خود را از این مدار دور نگه داریم؛
پیام های این آیات، به زیبایی رفتار هماهنگ با قانون را به ما یاد می دهد. چون خداوند می داند که طبق قانون بدون تغییر او، اگر با هر استدلال و احساس حقانیت، به ناخواسته توجه کنی، قطعا ناخواسته های بیشتر وارد زندگی ات می شود. خداوند می داند که اگر هر مومنی-به هر دلیلی- حلقه ای از این زنجیره بشود، قطعاً وارد مدار تجربیاتی می شود که آنها را دوست ندارد.
مفاهیمی که استاد عباس منش با توضیح آیات قرآن در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- مرز و محدود ه هاییی که باید درباره مراوده با افراد دروغگو، تهمت زن و غیب کننده تعیین کنیم؛
- چه نگاهی به شنونده کمک می کند تا ذهن او تحت تاثیر حرفهای فرد تهمت زننده قرار نگیرد؛
- مرز و محدوده مشخص کردن با دوست صمیمی؛
- راهکارهایی برای خروج از مدار آدمها و روابط نامناسب؛
- نگاه خداوند درباره افراد تهمت زننده و افراد پخش کننده تهمت؛
- واکنش پیشنهادی خداوند به مؤمنانی که به آنها تهمت زده شده؛
- اولتیماتوم خداوند به مؤمنانی که در معرض شنیدن تهمت نسبت به دیگران قرار گرفته اند برای اینکه حلقه ای از زنجیره ی پخش آن نباشند؛
- به اندازه ای که تهمت یا حرف ناروایی را نسبت به کسی گسترش می دهی، به همان اندازه از نگاه خداوند در آن گناه دخیل هستی و طبق قانون از گزند آن در امان نخواهی ماند؛
- اهرم رنج و لذت خداوند در قرآن برای پرهیز از غیبت، تهمت و نسبت دادن هر ناخواسته ای به دیگران؛
- راهکار اصلی برای نداشتن ذهنیت منفی نسبت به دیگران؛
- ذهنیت شما درباره دیگران (منفی یا مثبت)، رابطه شما با آن فرد را در جهت همان ذهنیت مدیریت می کند؛
- گفتگویی که باید با ذهن خود انجام دهی،قبل از اینکه بخواهی کار ناشنایاستی را به کسی نسبت دهی یا تهمتی که شنیده ای را پخش کنی یا فردی را قضاوت کنی؛
- چگونه ذهن خود را برای قضاوت نکردن تربیت کنیم؛
منتظر خواندن نظرات تاثیرگذار تان هستیم
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2413MB60 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 258MB60 دقیقه
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
گام 15
سوره لقمان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الم ﴿1﴾الف لام میم (1)
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿2﴾
این است آیات کتاب حکمت آموز (2)
هُدًى وَرَحْمَهً لِلْمُحْسِنِینَ ﴿3﴾
[که] براى نیکوکاران رهنمود و رحمتى است (3)
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿4﴾
[همان] کسانى که نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند و [هم] ایشانند که به آخرت یقین دارند (4)
أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5)
آنانند که از جانب پروردگارشان از هدایت برخوردارند و ایشانند که رستگارانند (5)
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ ﴿6﴾
و برخى از مردم کسانى اند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى[هیچ] دانشى از راه خدا گمراه کنند و [راه خدا] را به ریشخند گیرند براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود (6)
خدایا شکرت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم
همواره بر اصل تمرکز کنم.
همان آگاهی که چندین روزه داره با صدای بلند به من گفته میشود. استمرار در مسیر توحید و متعهد ماندن به مسیر الهی
خدا یا شکرررررررررت تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم.
طبق قانون جهان به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود.
استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم از خداوند و قلب سلیم شما
استاد من قبل از آشنایی باشما ذهنم خراب شده بود
و خداوند منت گذاشت و منو به مسیر درست و مستقیم هدایت کرد
استاد خیلی چیزها از درونم سنگینی میکنه
دو روزه که نتونستم کامنت این جلسه رو بنویسم
همش کج فهمم انگار نمیدونم از کجا شروع کنم و چی ها رو باید بنویسو بلکه این ذهن چموش آرام بگیره چون من همه چیز را در گذشته جا گذاشته ام و به مسیر درست روی آورده ام
ولی خب هنوز پاکسازی عمیقی انگار صورت نگرفته که اینگونه بر من سنگینی میکند
آره استاد من اول اینکه مسئولیت تمام اتفاقات زندگی ام را با تمام وجودم میپذیرم که خودم خالق تمام اتفاقات بوده ام
دوم اینکه تا قبل از 19سالگی که با باورهای غلط مذهبی بزرگ شدم و بعد از اون
که وارد یک زندگی مشترک شدم
همون روز روز اول من ذهنم خراب شد
چون تا وارد شدم بهم گفتن تو باید همسرت را تغییر بدهی
چون من آدم مذهبی بودم و همسرم کارهایی خلاف باورهای مذهبی من و خانواده ام انجام میداد ( استفاده مشروب )
و روز اولی که وارد خانواده جدید شدم
من خودم را فراموش کردم و بهم گفته شد که تو مسئول همسرت هستی
و شرک باز هم وجودم را فرا گرفت
قدرت دادن به همسرم توسط خانواده اش
همه ازش حساب میبردند و به این باور رسیده بودند که وقتی مستی میکند زندگی را برایمان جهنم میکند و دقیقا همان هم میشد
در صورتی که به من احترام میگذاشت و واقعاً ما هم دیگه رو دوست داشتیم
ولی این اجازه داده نمیشد که ما خوش باشیم
چون من اومده بودم که ناجی بقیه باشم
پدر مادر خواهر و برادر
باید من کنترل کننده همسرم میبودم که مبادا از گل نازکتر به کسی بگوید
درصورتی که هر کسی جواب فرکانس های خودشو میگرفت
ولی قانون را نمیدانستم و شدم قربانی داستان
و زندگی را زهر کردن به کام خودم
و دنبال مقصر گشتن
و دنبال تایید گرفتن از بقیه
دنبال کننده غیبت ها و تهمت های بقیه
هر روز ناراحتی با همسرم چرا به اون اینو گفتی
چرا به این آدم اونجوری حرف زدی
و هر چی هم میگفت به تو چه منو و تو که با هم مشکلی نداریم
اونا خودشون باعث این آزار و اذیت ها میشن
کاری با من نداشته باشن
دخالت نکنن
تا منم کاری باهاشون نداشته باشم
ولی کو گوش شنوا
من درمانده بودم
میخواستم خانوادش رو حفظ کنم چون پر از شرک بودم و ترس از قضاوت و حرف دیگران داشتم
و نمیخواستم خانواده ام چیزی بفهمند
خانواده هم وابسته به همسرم بودند چون تو زمین پدرش کار میکرد و خوب پول میساخت و خرج خانواده اش را هم میداد .
و اونا میخواستن همسرم گوش به حرفشان باشد و پول هم دریافت کنند
همسرم هم میگفت هر چی من میگم همه باید چشم بگویند
یه چیز متضاد هم
منم این وسط قربانی شده بودم
چون خودم را مسئول رفتارهای همسرم کرده بودم
و جالبه که دیگران هم دیگه منو مقصر میدونستند که نمیتوانم جلوی همسرم را بگیرم
و همیشه در ناخواسته و اتفاقات ناجالب بودم
بخدا استاد فارغ از تمام اون گذشته
وقتی به رفتارهای شما در گذشته که صحبت میکنین
میبینم که همسرم دقیقا همان رفتارها
نترس و شجاع و اکثر کارها توحیدی عمل کردنشه
خب هر کسی اشتباهاتی هم ممکنه داشته باشه
ولی همیشه بهش میگم تو بزرگترین معلم زندگی من بودی و من
پر از شرک بودم البته الان هیچ گونه سرزنشی خودم را نمیکنمچون تمام اون گذشته باعث شد که من الان در ابن مسیر زیبا و توحیدی قرار بگیرم
و همسرم من رو با شما آشنا کرد
تقریبا 8سال پیش
بخدا که همسرم برای من بی نهایت زیبایی ونکات مثبت داشت
من بودم که بخودم ظلم میکردم
و دنباله رو حرف بقیه میشدم
هر چقدر هم میگفتم ایشون در مورد شما حرف منو قبول نمیکنه خودتون باهاش حرف بزنین
ولی باز من گیر بودم
و همش احساس گناه و عذاب وجدان و …
بهم داده میشد.
استاد عزیزم بلطف خداوند
کم کم اوضاع بهتر شد و منو همسرم با هم از کتابهای راز و شکر گذاری 28روزه شروع کردیم
7سال پیش
و زندگی روی خوشش را ذره ذره با تغییر کردن ما بهمون نشون میداد به اندازه ای که تغییر میکردیم اتفاقات بهتر و بهتر میشد
زندگی آرامتر شده بود
کمتر تو روابط همسر و خانواده اش دخالت میکردم
بود ولی یه ذره که بهتر میشدم قدرت شرک هم کمتر میشد
حتی طرد میشدم
مورد قضاوت و توهین و غیبت قرار میگرفتم
بهم میگفتن تغییر کردی
اهمیت نمیدی
ولی لطف خداوند قدرتش بیشتر شده بود جسارتهام یه کم بهتر شده بود
صداهای شیطان در وجودم کمرنگ تر شده بود
اون حس عذاب وجدان و احساس گناه داشت کمتر و کمتر میشد
بیشتر از تلگرام فایلها رو گوش میدادم
زمان بیشتری برای خودم میزاشتم
و روابط منو همسرم بهتر و بهتر میشد
ولی همچنان با خانواده اش قمر در عقرب چون فرکانس ها داشت کار خودشو میکرد
منم که فقط سعی میکردم هیچ گونه دخالتی نداشته باشم
و البته کم کم این روال ادامه داشت یکباره نبود
و به همون اندازه هم که خودمو کنار میکشیدم
به همون اندازه هم تخریب میشدم از طرف دیگران
ولی از درون یه حسی بود که امید بخش بود برام
اون ارامشه برام دلپذیر تر بود تا حرفهای بقیه که تحسین و تمجید م کنند
چون روحم داغون شده بود
واقعا زخمیش کرده بودم
رسیدم به نقطه تسلیم
و رها کردم و تمرین مینوشتم و دفترها پر میکردم
دیگه چون وقتم را برای بقیه نمیزاشتم حتی از خونشون منو بیرون کردند
ولی ایمانه میچربید به ترس و شرک
سه سال پیش وارد سایت شدم و فایلهای رایگان رو گوش میدادم و تمرین مینوشتم و دیگه هدفمند شده بودم
میخواستم خدا را تو زندگیم به معنای واقعی پیدا کنم
با تمام وجودم میخواستم تغییر کنم
چون دیگه روحم توان برگشتن به قبل رو نداشت
له شده بودم و کم کم داشتم خودمو از نو ترمیم میکردم البته که خداوند منت گذاشته بودو هوامو در هر شرایطی داشت
از بس پشت سر همسرم غیبت و تهمت زده شده بود که من هم مشرک بودم و دل به دل بقیه داده بودم و بخودم ظلم کرده بودم
بخدا میگفتم من راهی برای برگشتن به خونه پدرم را که ندارم
یا منو بکش با نجاتم بده هیچ راهی بلد نبودم
نمیدونستم که نالق زندگی ام خودم هستم قانون زیر صفر زیرووووو
خداوند منو نجات داد
بعد از فایلهای رایگان اولین دوره قانون آفرینش بود هدیه خدا برای من
تغییرات بزرگتر و بهتر شده بود
روابطم بهتر شده بود
وقت و زمان بیشتری برای خودم و عزیزانم میزاشتم و خیلی با اطرافیان دیگه نبودم
کمتر در جمع هاشون میرفتم
و هر بار میگفتن به همسرت اینو بگو اونو بگو اصلا نمی شنیدم
و میگفتم هر کاری دارین لطفاً خودتون بگین
چون ما هم سر مسائل شما زندگیمون بهم میریزه
هر چقدر میگفتن انگار بیخیال شدی
ما پدر و مادر هستیم
میخواستن احساس گناه بدن دیگه پاسخی در کار نبود
خیلی بیشتر تمرکز گذاشته بودم روی خودم و روابطم هر روز با همسرم بهتر میشد
دست از سر پر مو و خرمایی رنگ همسرم برداشتم
استاد بخدا هر روز بدون استثنا ما دو سیر ظهر و شام مهمون داشتیم
چون من هدفی نداشتم
باز هم شاکی نبودم و خانواده اش شاکی میشدن
و من قوی تر میشدم
تو یک ساختمان هستیم
و حالا که چیزی پیدا نمیکردند میگفتند چرا هر روز مهمون میاره خونه و اینقدر اذیت میکنه و مالشو میده به این و اون
منم که فقط کارم پخت و پز و تایید گرفتن از بقیه بود
وقتی دوره قانون آفرینش را شروع کردم
و تغییرات را میدیدم
جون میگرفتم همچنان یه سری چیزها و تضادها بود
ولی من جون گرفته بودم کمی قوی تر شده بودم
داشتم روی خودم کار میکردم و تمرین هامو انجام میدادم و اکثر مهمونهای مجردی بودن
و من بعد از آماده کردن غذا و وسایل
به خودم میرسیدم روی خودم کار میکردم
و خیلی روی همسرم زوم نمیکردم
و دیگه رسید به جایی که با یکسال کار کردن در دوره قانون آفرینش تازه داشتم میفهمیدم من خالق زندگی خودم هستم یعنی چه
استاد کامنتم طولانی میشه
هر چقدر من کار میکردم مهمون بازی های همسرم کمتر و کمتر میشد
رفتارهاش با من بهتر شده بود
همش ازم تشکر میکرد
تو خیلی خوبی تو بهترین زن دنیایی
تو منو همیشه سربلند کردی
و احترام منو با همه کارهام داشتی و …
و استاد دیگه الان هر کاری باشه من نیستم
هر کسی هر چی بگه من نیستم
روحیه حمایتگر نیست
احساس قربانی شدن نیست
دنبال مقصر گشتن در کار نیست
وقتی بهم کسی بگه جلو همسرت رو بگیر نزار مشروب بخوره
میگم زندگی خودشه
من مسئول شخص خودم هستم
وقتی خانوادش میبینن که من دیگه علی بی غم شدم
دست برداشتند
من با دوره احساس لیاقت کمی رشد کردم
اومدم دوباره قدم دیگه کن فیکون شده برام بخدا
استاد آرامشی که الان دارم با هیچ چیزی عوضش نمیکنم
خدا را پیدا کردم
هدایتهاشو دقیق تر شدم
تازه میفهمم معنی هدایت چیه
چندبار ی تو همین هفته جاری بهم الهام شد تو مسیر درست الهی استمرار داشته باش من بهت همه چی میدم فقط روی اصل و اساس قوانین جهان هستی کار کن
تو فقط مسئول شخص خودت هستی
استاد چندباری این الهام رو بهم محکم و واضح گفته
منمممم با تمام وجودم بهش گفتم چشششششم جان جانانم من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن.
تعهد میدم هر لحظه و هر روز بیشتر تو مسیر باشم و هدایتها را دریافت کنم
چون من تکه ای ارزشمند از وجود پاک خداوند هستم.بی قید و شرط ارزشمندم.
استاد خداوند از طریق فرشته هاش بزندگی ام جاری شده
استاد از کسانی که به درصد فکر نمیکردم
داره خیر و برکت تو زندگی ام میاد
استاد همسرم چندباری قبلا هم دست از خوردن مشروب کشیده بود ولی چون مسائلی هم داشت و به تضاد مالی خورد ه بود برای کنترل ذهن به عوامل بیرونی پناه می برد.
و بلطف خداوند چند هفته است که از طریق یکی از عزیزان فامیل که باهاش صحبت کرده
با اینکه من و دیگران و خودش حتی بارها تلاش کرده بودیم ولی تا در مدار درک نباشی چیزی دستگیرت نمیشه
استاد بلطف خداوند حرفهای اون بنده خدا که دستی از دستان خوب خدا س در زندگی ام
همسرم دیگه سمتش نمیره
میدونی استاد من نزدیک به یک ساله دیگه رها کرده بودم
و تمرکزم رو گذاشتم روی این همه خوبی که بلطف خداوند داره
و هیچ وقت هم به چشم نجس به اینکارش نگاه نکردم طی این یکسال و بی خیال شده بودم
دیگه یه کوچولو قانون دستم اومد ه بود
فقط مسئول شخص خودم بودم و هستم
وقتی اومد گفت اون فرد با هام حرف زده و قانع شدم
دیگه حتی از بوش هم زده شدم
گفتم خدا رو شکر
زندگی خودته
استاد قشنگ فرکانسم رو دریافت میکنه
میبینه که کامل از این کارش بیخیال شدم و برام مهم نیست که بخوره یا نخوره
هر وقت میام چیزی بگم با مرور خاطرات گذشته و بازم قاطی ماجرا شدن برام زجر آور میشه
قشنگ داره جای اهرم رنج تو ذهنم درست میشه
که توجه کنی خودتو انداختی تو آتیش
و همه هم فهمیدن من دیگه اون آدم سابق نیستم
حتی چندوقت پیش که همسرم سر همین قضیه به تضاد سختی برخورد
و خسارت مالی دید
تو کامنت های قبلی فک کنم فایل تسلیم شدن در برابرخداوند نوشتم
استاد وقتی اون تضاد اتفاق افتاد فقط آرامترین آدم اون لحظه من بودم
همه داشتن تو سر و صورت خودشون میزدن و ارامترینشون من بودم که همه بهم احسنت گفتن
وقتی همسرم در سلامتی کامل بود خدا رو شکر کردم و تسلیم بودم به هر آنچه دارم از خداست
به هر خیری از جانب خداوند برسد فقیر ترینم.
استاد او تضاد هم کلی برام خیر و البته درس داشت
همه قضاوت کردند چرا اینکار رو میکنه
چرا چرا ؟
من فقط سکوت کردم
حالا اون بقیه خودشون همه کار میکنند
ولی اشتباهات شون یادشون رفته بود و همسرم نقطه مقابل بود
با خودم میگفتم بابا بجای قضاوت و غیبت درسشو خوبه آدم بگیره
یه سوزن اول به خودتون بزنین بعد یه جوالدوز به دیگران
استاد چقدر فایلها ی جدیدی که میزارین بخدا به موقع است
خدا داره با توجه به درخواستهای ما از زبان شما پاسخ میدهد
استاد دیشب بخودم افتخار کردم
چون یه مجلسی اومد خونه پدر همسرم
منو صدا زدن رفتم سلام احوالپرسی
و اصلا جهان اینقدر همه چیز رو قشنچ برام چید که تا وقتی من بودم همه چی سکوت بودو من توجه بقیه رو بردم روی زیبایی های که ازشون دیدم کاملا آگاهانه سعی کردم اینکار رو انجام بدم و حرفی که میشد قشنگ توجه بقیه رو میبردم روی زیبای ها و از بچه های کوچیک و شیرین کاریهاشون حرف زدم و یه نازیبایی داشت شروع میشد که به بهونه چای ریختن بلند شدم و چای آوردم و با یه خداحافظی خودم را خوشحال کردم و نگاه دیگران قدرتی نداشت که بگن چرا اینقدر زود جمع رو ترک کردو میگم جهان کاری کرد که من بلند شم و ترک کنم و نشنوم اونچه که به من مربوط نیست
اصلا روحم استاد دیگه نمیپذیرد
چون خودم قبلا با دست خودم تارش کرده بودم
و الان که داره ترمیم میشه
اگه باز خطایی کنم بهم آلارم میده
نسبرتو عوض کن بیراهه است
خدایا شکرت
استاد هیچ دوست صمیمی ندارم
اینقدر راحتم با تنهایی خودم ولذت میبرم و جهان هر بار خودش برای اینکه من تمرکزم بیشتر باشد حتی فرزندانم هم آرام میکند تا من رشد کنم
من تمرکز کنم روی خودم
استاد بخدا اینقدر قلبم آرامش داره اینقدر با خودم در صلح هستم
که الان هرکسی ازم درخواستی داره با کلی معذرت خواهی و بخشید کارشو بهم میگه
چون من هدف دارم
چون تعهد منو دیدن
چون میدونن که هر کدوم از نزدیکانم که باهاشون راحترم خیلی راحت میگم لطفاً غیبت نکن مثله گوشت برادر مرده است
اگه هم گوش ندن میدونن من نیستم
و خیلی دورم خلوت شده
حتی با عزیزان نزدیکم هم رابطه ای در حد احوالپرسی
چون نمیشه دهن کسی رو بست ولی میشه دهن خودم را ببندم و سرم را بزارم تو زندگی خودم
خیلی هم اطرافیان شاکی از این کارم هستند که چرا رفت و آمد نداری
ولی خب اصوله منه منم تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم پا بزارم ر ی اصولم بخاطر حرف بقیه
خدایا شکرت استاد بازهم نیاز شدید دارم به آگاهی های بیشتر تشنه ی کلمه به کلمه این آگاهی های ناب الهی هستم
تا بیشتر وبهتر رشد کنم در جهت بهبود شخصیتم در جهت توحید و یکتا پرستی
و هر بار الهامی که خداوند بهم کرده را بخودم تکرار کنم که بهم گفته تو در مسیر درست الهی بمون و تمرکز ت رو بزار روی اصل و اساس قوانین جهان
من همه چی بهت میدم ثروت سلامتی روابط عالی معنویت ارتباط قوی تر با خداوند خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت من بهت میدم
فقط به مسیر توحیدی ثابت قدم بمون
منم لبیک گفتم و با تمام وجودم در این مسیر قدم گذاشته ام .
استاد قلبم خیلی میخواست تا این روند زندگی ام را از درونم بیشتر خالی کنم
و برای خودم ردپا بزارم تا بیاد داشته باشم در روزهای خوبم فراموش نکنم چه مسیری آمده ام و استمرار و تکرار و تکرار همین آگاهی های ناب الهی را در قلبم جاری کنم تا روحم سالمتر و عاشقتر و خودساخته تر در مسیر در صلح بودن با خودم باشم
خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم و.
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
سلام به زهرای عزیزم
دختر تو بینظییییر ی
جواب سوال امروز منم همین بود
تو دفترم نوشتم مسأله ام را و تسلیم خداوندبودم و گفتم خودت راه حل را بهم بگو من نمیدووووونم.
زهرا جان دقیقا امروز با اینکه تو سایت بودم اکثرا ولی بخاطر عادتهای بد قبلی و نه نگفتن به رفتارهای بد قبلی
کامل تمرمزم گرفته شده بود
با اینکه اوضاع همه چی خوب بود ولی من اصلا تو این عالی نبودم و نمیدونستم چرا؟؟؟
بعد از ظهر به بهونه کپی طرحهامو گرفتن زدم بیرون تا هوایی تازه کنم
پیاده روی رفتم و یکی و دوساعت بیرون بودم و کارهامو و خریدهای خودکار و وسایل مورد نیازم را گرفتم و برگشتم خونه بازم دیدم تمرکز پایینه
کمی خوابیدم و بلند شدم بازم همونم
اومدم تو سایت اولین کامنت همین صفحه برا شما بود
شروع کردم به خوندن و برق از سرم پرید
عادت های محدودکننده مخفی،مثل زنجیرهایی بودندکه من رو به مدارفعلیم وصل میکردند واجازه فرارفتن ازاین مدار،ورشدوپیشرفتی که من مدنظرم هست روهم نمیدن.
مگراینکه من بیام آگاهانه روی رفع اون عادت ها اقدام کنم.خواه عادت فکری خواه عادت رفتاری.والبته که بهم کاملا مرتبط هستند.
پس برای اینکه بتونم هر روز توی پروژه حاضربشم باید ی سری خط قرمزها برای خودم مشخص کنم.واون ها شامل نه گفتن به عادت های روتینی هست که داره سازنده ترین داراییمون یعنی تمرکز رو اتلاف میکنه.
این سه تا پاراگراف برا من هشداربود،معجزه بود،جواب سوالم بود که از زبون مریم جون گفته شده بود.
و الان با این جملات احساس میکنم داره حالم بهتر میشه
زهرا جان تا دیشب عالی بودم
امروز باز از اون روزهایی بود که تمرکزم افت کرده بود و نمیدونستم چرا ؟
یعنی میدونستم مسأله ام چیه عادت بد رفتار و عدم نه گفتن به عادت های روتین
ولی اون ترمزی همون پاشنه آشیل که باعث این مسئله هست رو نمیدونم.
انشاالله که خداوند همانطور که به این آگاهی ناب الهی هدایتمون کرده
به جواب مسائل هم هدایتمون میکنه
من ایمان دارم که آگاهی خداوند در درون ماست و به ما الهام میکنه با ما حرف میزنه و راهکار ها به ما گفته میشود.
خدا یا شکرررررررررت
پس باید برای مهاجرت بت مدار بالاتر و هر روز در مداربودن
خط قرمزهامون رو رعایت کنیم
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم هر آنچه دارم از آن توست
خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم.
دختر حالم عالی شده الهی صد هزار مرتبه شکرت
خدا جونم بووووس به کله مبارکت
جان جانانم سپاسگزارم
ایمان دارم که در زمان مناسب هدایتها و برداشتن پاشنه آشیل هام هم نزدیکه من به خدای خودم اعتماد دارم من توکل کرده ام
همانطور که این آگاهی و الهام را در طی این دوره بهم داده
که تو فقط تو مسیر درست الهی باش
تمرکزی بر اصل و اساس قوانین جهان باشه
من همه چی بهت میدم
این الهام را چندین بار پشت سر هم بهم گفته .
من باید استمرار و تداوم و تعهدم را حفظ کنم .خدا بقیه کارها را برایم انجام میدهد.
خدایا شکرت
زهرا جانم در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم.
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
سلام زهرا جانم
امیدوارم حال دلت عالی باشه
زهرا جان خداوندجان در هر لحظه داره به افکار و فرکانس های ما پاسخ میدهد
و منت گذاشته و خیلی سریع العجابه است
با فایل بینظییییر قدم 16
ترمزم رو پیدا کردم بلطف خداوند
و متوجه نشخوار های ذهنی و عادات بد گذشته ام شدم
فهمیدم من بر حسب اتفاقات گذشته
با اینکه از نظر فیزیکی خودم را کنار کشیده بودم
ولی هنوز از نظر ذهنی درگیر بودم
و هر چند وقت یکبار تکرار میشد و مثله دو روز گذشته تمرکزم را به صفر میرساندو اجازه ی حرکت کردن را نمیداد
و لطف خداوند بود تا یک بنده ی توحیدی که نمیدانم الان کجای این کیهان در سلامتی و شادی کامل هستی جواب گرفته و دستی از دستان خوب خداشده در زندگی ام که بفهمم چرا
تمرکزم پایین اومده و ازم گرفته شده
و دیروز که باز هم اول صبح میخواست دوباره شروع کنه به عادتهای بد قبلی
بلطف خداوند که با قدرت گفتم نههههههه
دیگه بهت اجازه نمیدهم
که انرژی و وقت و فرکانسهای خوبم را ازم بگیری
امروز یا تمومش میکنی یا
میمیرم
چون برام واقعا زجر اوره تکرار روز قبل
که فقط خودم میدونستم چقدر اوضاع روحی ام بهم ریخته و حتی اجازه لذت بردم از غذا به سبک سلامتی که من با تمام وجودم عاشقشم را هم ازم گرفته بود
باید از یه جایی این زنجیره را قطع میکردم
و لطف و منت خداجونم بهم کمک کرد و
منو به مدار بالاتر هدایت کرد
و وقتی ترمزم پیدا شد و گفتگوهای مزخرف ذهنی ام را بیرون ریختم و چه در دفتر و چه در کامنتم ثبتشون کردم به طرز معجزه ای
همه چی آروم شد .
من تونستم حرکت کنم
تونستم یه ذره بهتر عمل کنم
و کوه کندن نبود
فقط ذهن بود که انگار یک کوه جلوم مونده بود. و فقط ترسهای گذشته و کمبود و وابستگی و از همه مهمتر شرک را در وجودم پر رنگ کرده بود .
و من که دارم روی خودم کار میکنم
و از نظر فیزیکی یعنی کلامی کلا دهنم رو بسته ام
و هیچ کاری به کار دیگران ندارم حتی همسرم
خداوند به من گفت باید حالا بیتی از نظر ذهنی هم کامل توجهت رو برداری
وقتی تونستی فیزیکی تو اینکار موفق باشی
باید از نظر ذهنی هم خودتو ارتقاء بدی به سطح بالاتر و
تمرکز ذهنت رو بر روی خواسته ها و باورهای توحیدی قدرتمند معطوف کنی
چون همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم.
و از دیروز که این الهامات خرا دریافت کرده ام
دختر نمیدونی چقدر بهتر شدم
یعنی جهان داره برام جوری همزمانی و اتفاقات بهتر را بوجود میآورد که ذهنم کامل دهنش رو بسته و اونم داره لطف و عنایت خداوند را تایید میکند.
و باید در این مسیر زیبای الهی قدرت گرفتن بر ذهن هم تکاملم را طی کنم
تا آرامشم هر بار بیشتر و بیشتر شود .
و زهرا جان یک پله موفقیت دیگر
اینکه عزیزانم همه به یک مراسم از اقوام رفتند و گفتند میای
گفتم نه
و اومدم تو سایت و فایل بینظییییر توحیدی قدم 17را با جان و دل و اشک شادی گوش دادم
و برگشتم به صفحه اصلی سایت
دیدم پاداش خداوند برام رسید نقطه آبی
همان جواب خداوند به فرکانسهای من
چنان ذوق کردم که گفتم اول از شادی هام با دوستان عزیزم به اشتراک بزارم و فرکانسم را روی نعمتهای خداوند تنظیم کنم و برم سراغ تمرینات سپاسگزاری و ستاره قطبی و لذت ببرم از این همه شگفتیهای خداوند.
زهرا جان برای رفتن به مراسم
قدرت ذهن نسبت به قبل کمتر بود
چون دارم تکامل را طی میکنم
چندباری نجوا داشت که الان مردم چی میگن
چرا از بدنه جامعه جدا شدی
و هزار جور قضاوت میشی
دوستت که عمش میشه ازت ناراحت میشه
گفتم مهم منم
اصلا دیگرانی وجود ندارد
من هم برای خودم ارزش قائل هستم و هم برای دیگران
نرفتن من به مراسم عزا دلیل بی احترامی به کسی نیست
من باید کنترل ورودی های ذهنم را جدی بگیرم
باید بها پرداخت کنم و شجاعت داشته باشم
جای که برای من نیست نروم .
تموم شد و رفت .
و الان من دارم از تنهایی ام لذت میبرم و وقتم را برای ذهنیت مثبت خرج میکنم
چون واقعاً میفهمم وقتی دو سه ساعت در مکانی ناخواسته باشم
قشنگ روزم ازم گرفته میشود و تا بیام و بسازمش ده ها ساعت زمان میبره .
خدایا شکرت
که در هر لحظه هدایت مرا بر خودت واجب کرده ای و مرا در مدار دریافت هدایتهای ناب الهی قرار داده ای .
زهرا جانم بینهایت سپاسگزارتم دست خداوند.
عاشقتم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم.