مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2 - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-19 00:48:502025-01-19 00:57:15مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت – قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود استاد عزیزم
و
سلام به شما بزرگوار که در راه رشد هستید.
خیلی مواقع ما دچار فضولی و سرک کشیدن تو کار بقیه میشویم . اون قسمت کارگاه ذهن که قرار است نکات شخصیتی خودش را پیدا کند و بهبود بده ، دوست دارد آژان بشود و سر از کار بقیه در بیاورد . آخه یکی نیست بهش بگه تو، تو کار خودت موندی ، چکار به کار مردم داری . سرت را بکش بیرون از زندگی دیگران.
یک موردش همین مثال قرآنی بود که استاد زدن. اینکه این تهمته چی بوده جریانش برای کی بوده، اصل ماجرا را بفهمیم و ادامه داستان
همه ما کم و بیش دچار این کارگاهِ فضولِ مردم می شویم و باید سریع قانون حریم خصوصی یا همون به توچه خودمون را بهش یاد آوری کنیم .
خود استاد بارها گفتن وقتی با قوانین آشنا شدن رابطه شون را با دوستانشون قطع کردن با اینکه اون ها آدم های بدی نبودن اما استاد برای وقت خودشون و کانون توجهتون بیشتر از یک مشت وقت تلف کنی و حرف های صد من یک غاز، ارزش قائل بودن و گفتن از اینکه دور و برتون خلوت بشود نترسید. اول اینکه فرصت بهتری دارید برای کار کردن رو خودتون و دوم جا باز شده که آدم های بهتری وارد زندگیتون بشوند. قانون خلاء.
با اینکه همه این ها را میدونم و خودم تعمداً رابطه ام را با اطرافیانم کم کردم ، و چندین بار از خدا درخواست کردم من رو اصلا مهمونی هاشون دعوت نکنند و واقعا فرکانس مرتبط فرستادم و خواسته ام هم محقق شده … باز وقتی یکیشون مهمونی می گیرد کارآگاه دورنم فضولیش گل می کند . البته که هر بار با یادآوری قانون بهش متوجه شده که باید تمرکزش را بگذارد درون خودش را واکاوی کند اما خوب به هر حال اولش طبق برنامه قبل عمل می کند که طبیعی هم هست.
خدارو شکر تو مسئله غیبت نکردن خوبم به ندرت حرف کسی را میزنم اما اگر هم حرفی بزنم احتمالا دارم از نکات منطبق با قوانین جهان که تو شخصیتش دیدم می گویم اما اون چیزی که باید بهتر بشوم توش نشنیدن غیبت است ، همون کارآگاه دورن وقتی میشنود از زندگی کسی دارند تعریف می کنند و خوبی و بدی را با هم می گویند کنجاویش گل می کند و می نشیند ببیند تهش چی میشه! حالا واقعا تهش چی میشه الان مثلا من بفهمم فلانی این ماشین را خرید اون لباس را پوشید با اون یکی قهر کرد به فلان مسافرت رفت یا از غذای اون رستوران خوشش اومده بود و مهمانیش را تو اون رستوران گرفت . آیا این اطلاعات و جزئیات به درد من می خورد!
یا بیشتر فضولی و سر از کار بقیه در آوردن است ؟ آیا بهتر نیست حواسم را بگذارم روی خودم ؟ تمرکزم روی خودم باشد و به قول مریم جان اگر تمرکز نصف بشود نتیجه تقریباً صفر می شود
اما خداروشکر خداروشکر اگر تمرکز فقط روی بدی های طرف باشد اصلا نمی نشیند و این خط قرمز را رد نمی کند.
خلاصه که خدا جونم ما برای کنترل این کارگاه به یادآوری های مهربانانه شما سخت نیازمندیم و همچنین برای واکاوی نقاط ضعف و قوتم و درست کردنشون لطفا دائم بهم یادآوری کن قانون را، که من به هر خیری که از جانب تو بهم برسد محتاجم و تو بر بندگان رئوف
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی
خداراو هزاران بار شکر در این مسیر زیبا هستم و میتونم مسیرمو انتخاب کنم
چقد افکار زیبایی چه تفکر فوق العاده ای که میشود با سادگی و جوری دیگر فک کردن درگیر حواشی زندگی و اطرافیان نشد بخدا که این نکات باید با طلا نوشت وبه مسئله ای خوردنی در زندگی عمل کرد
میتونم با اعتماد به نفس بگم که این قوانین خداروشکر دارم به درستی انجام میدم و اینقد همیشه نجات مثبت میاد که از خوشحالی کیف میکنم
خداروشکر میکنم که شما هستین و با این فایل های زندگی مارو بهتر و با کیفیت تر میکنید
همین ی هفته پیش بود با این مسئله که دقیقن استاد گفت برخورد کردم و دقیقن مثل گفته عمل کردم مهم نبود برام
الان با دیدن این فایل ها چقد خوشحال شدم که کار درست انجام دادم و در مسیر خوبی هستی
و در اخر شکر گزار مریم عزیز هستم که برای دسته بندی عالی که انجام و دوره بینظیر رفتن به مدار بالاتر چقد این دوره با ارزش چقد در زمان درست این دسته بندی اتفاغ افتاد چقد کار مریم عزیز با ارزش بود
و با ایمان قوی فهمیدم که فقط باید به قوانین عمل کنم نه عوض کردن شغل محل کار سرمایه چیز دیگه
خدایا شکرت برای این قوانین دقیق و بدون نقصی که هست
عاشقتونم
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و سپاسگذارم ازتون با این اگاهی هایی که واقعا درک کردنش سنگینه ازتون بسیار سپاسگذارم
وسلام به مریم جانم بانوی دوست داشتنی و با محبت سایت ازتون سپاسگذارم که این گام هارو منتشر کردید که من هم مثل شما به مدارهای بالا بیام سپاسگذارتم
وسلام به دوستان بامحبتم که با کامنت های زیباشون مسیر رو زیباتر میکنن ازتون سپاسگذارم
و بزرگ ترین سپاسگذاری رو از خدای مهربانم دارم که واقعا بدون اون هیچم واقعا هیچ و روان شدن چرخ زندگیم فقط به واسطه خودش ایجاد شد و همینکه من در مدار شنیدن این فایل های ارزشمند هستم واقعا همین جای بسیار سپاسگذاری کردن داره از ربم
شب قبل از اینکه فایل قسمت دوم بیاد قرآن رو باز کردم سوره مومنون رو شروع کردم به خوندن معنی هاش و رفتم و وقتی تموم شد بعدش سوره نور بود یه حسی بهم گفت بخونش و خوندمش یادم میومد وقتی میخواستم عقد کنم بهم گفتن این سوره رو بخون که برکت داره ولی من اصلا توی این فازها نبودم با اینکه خوندم اما همش میگفتم چرا تموم نمیشه بابا ولی الان چقدر تغییر کردم که چه اگاهی هایی در همین سوره هست ووقتی شروع کردم به خوندن احساس کردم مرتبط هست با همین فایل و حسی درونم میگفت فردا فایل جدید میاد و دیروز اومد ولی برای من خیلی درکش سنگینه چون من اون آدمه بودم که سال ها غیبت کردم سالها تهمت زدم اره من جز همون آدم ها بودم اما الان یکساله آگاهانه تلاشم براینه تغییر کنم و انصافا هم خیلی تغییر کردم و همش مثال استاد در مورد معتادان گمنام میومد توی ذهنم که اگه میخوام تغییر کنم باید بازی و همبازی وزمین بازی رو از خودم دور کنم و تا جایی تونستم خداوند هم کمکم کرد ادم هایی که همبازی من بودند ازدورم خارج شدند ومن عملا با اون ها ارتباط ندارم و اون ها اصلی ها بودند ولی هستن جز نزدیکانم که بارها بهشون گفتم و متوجه شدم انگار سختمه باهاشون جدی باشم و بیشتر شنونده بودم تا اینکه منتشر کننده و الان بازهم پی بردم منی که شنونده هم هستم هم گناهکارم و الان متوجه شدم آدمی که تا قبل اینا باهم خوب بودیم اما به واسطه ذهنیت بدی که درموردش شکل گرفت چقدر رفتار هامون باهم عوض شد و مقصرش من بودم و این دیدگاه رو آوردم در ذهنم که همه آدم ها تیکه هایی از خداوندن و چه بسا اونا عوض شده باشن پس قضاوتشون نکنم و کلا بهشون فکر نکنم و هدف های خودمو دنبال کنم و استاد عزیز از وقتی زندگی من هدفمند شداز همین فایل هارو گوش دادن یا قرآن خوندن شروع شد تا امتحان کردن علاقه هام واقعا دورم خلوت تر شده اونم به ساده ترین روش و بدون ناراحتی و انگار بقیه هم متوجه شدن من دیگه اون الهه قبل نیستم و خدارو شاکرم که منو هدایت کرد به این بهشت زیبا و من از همون بچگی اصلا آدمی نبودم وصل باشم به دوست هام و تنهاییم رو بیشتر دوست داشتم و زمان دبیرستان اکیپ دوستانی داشتم که باهم خوب بودیم ومن ارتباطم با اون ها درحد مدرسه بود و دوسال بعد یکیشون دعوتم کرد به خونشون تا دورهم باشیم و دیداری تازه کنیم و خط قرمز شما غیبت هست و خط قرمز من هر چیزی که اعتیاد اوره و دوستان من همگی فقط قلیون میکشیدن و از اون روز رابطمو کم و بعد به دنیا اومدن عرفان کلا قطعش کردم و دقیقا محفل غیبت هم براه بود اما چون خودم هم غیبت کننده بودم زیاد برام اون ویژگی مهم نبود ولی اون خط قرمزه خیلی برام سنگین بود و به خاطر همین همیشه خداوند رو سپاسگذارم که همسرمم این ویژگی رو داره ولی چون من از بچگی چیزهایی رو مهم دونستم که اصلا توی قرآن نیست ولی توی مذهب چرا و همین غیبت کردن رو کسی به ما آموزش نمیداد و فقط درحد حرف بود ولی سفت و سخت آموزش ندادن ولی چیزهایی که بی ارزش بودن رو خوب به ما آموزش دادن که ملاک ماهم این بود اگه موی سرم نیاد بیرون میرم بهشت وگرنه غیبت کردن که این دیدگاه رو داشتیم تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها و با این سخن خودمون رو آروم میکردیم و یه بنده خدایی هم بعد هر غیبت چنددور تسبیح میرفت که گناه غیبته بشوره ببره خخخخخ ولی الان خدارو سپاسگذارم که یکساله دارم درشان یک انسان که خداوند از روح خودش درآن دمیده زندگی میکنم درسته لغزش داشتم اما شدتش در برابر گذشته من هیچه و ازالان و تا زمان مرگم باید همیشه حواسم به این باور های محدود کننده که هم منو از خدا و خودم وهم نعمت ها دور میکنه باشه
خداوندا منو به حال خودم نذار که من واقعا نیازمند وجودتم خدای من درک کردم که بدون تو هیچ هستم خودت هدایتم کن به راه راست به راه کسانی که به آنان نعمت دادی خداوندا تو همه چی هستی خودت من رو ببر به سمت بهترین ها
خداوندا تو عالم مطلقی تو رزاقی تو وهابی تو همچیه منی خودت حافظ من باش از شر وسوسه های شیطان
دوستتون دارم
به نام خدا
سلام خدکت استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستای عزیزم توی این سایت بهشتی
این فایل و فایل قبلی رو کلا یه بار گوش دادم اما از اونجایی که جز تعهد 6 ماهه ای که به خودم دادم لیزری کار کنم رو خودم اول اومدم اینجا رد پا بزارم بعد برم دوباره گوش بدم و بخوام کار کنم روشون
این اگاهی هارو دوست دارم
خدارو دوست دارم
قرآنشو دوست دارم
هدایت هاشو دوست دارم
استادو دوست دارم
همه رو دوست دارم
به اسم فایل که نگاه میکنم اولش گفتم خوب منکه کسی بم تهمتی نزده که بخوام برخوردی بکنم باهاش ولی یکم الان فکر کردم گفتم خودت چی؟؟؟ تهمت نزدی؟؟؟ قضاوت نکردی؟؟؟ غیبت نکردی؟؟
چرا کردم. خیلی خیلی خیلی زیاد هم انجام دادم
قبلا توی هر مجلس غیبتی فاطمه خانم نفر اول بود تا بشینه بدی های بقیه رو یا شخص غیبت کننده رو بگه و توجه کنه روی ویژگی های بدش بعدم تنگش بچسبونه خوب منکه اینجوری نیستم اگه من بودم اینکارو میکردم اگه بودم اونکارو میکردم من دختر خیلی خوبی ام.
یه جمله ای که همه هم میگن اونایی که خصوصا غیبت میکنن: آره جلو روشم میگم فک کردی نمیگم.
والا منکه هیچوقت جلو روی کسی بدیشو نگفتم یعنی جراتشو نداشتم والا اعتماد به نفسشم نداشتم همیشه هم پشت سرش بدشو میگفتم بعدم که رو به رو میشدم با طرف نهایت بهترین رفتارو داشتم یا اگه طرف میگفت من فلان اشتباهو کردم بخدا جلو روش میگفتم نه عزیزدلم منکه ناراحت نشدم اشکالی نداره که آدما اشتباه میکنن. ولی ناراحت شدم خوبم شدم خیلی هم اشکال داره تو فلانی تو فلانی تو فلانی اینا گفت و گوهای ذهنی من بعد رفتن طرف بعدم پیش هرکی مینشستم از اون کارش حالا یا غیبت میکردم یا دامن میزدم به غیبت ها
اینارو مینویسم که بمونه رد پا که یادم نره قبلا چی بودم این مال قبل آشنایی با شماست استاد قشنگم
بعد آشنایی با شما این روند هی کم و کمتر شد دیگه از محفل های غیبت جمع شدم به همون اندازه آدمای دورمم کم شدن
دوستای زیادی داشتم که فکر میکردم افتخاره همه حذف شدم و عملا اون تعریفی که شما از دوست صمیمی کردین من هیچ دوست صمیمی ندارم جز دو نفر از خانوادم که خواهرم و پسر خواهرم هستن که باهم توی این مسیرم کسی نیست که بخوام باهاش زیاد حرف بزنم یا وقت بگذرونم
و این مورد غیبت کردن رو که گذاشتم کنار اما یه مورد قضاوت کردن هنوزم گاهی طبق پیشفرض های گذشتم میاد که همونم واقعا دارم روش کار میکنم تا کامل بزارمش کنار
تا حتی اگه رفتاری هم از هرکسی دیدم هر رفتاری، هرفتاری ها دیگه حتی تو ذهنمم نیاد که من بخوام بگم چرااین رفتارو کرد خیلی دارم روی این کار میکنم
این برمیگرده به اینکه چقدر درک کردی خودت و رفتارهای خودت رو و اگه درک کنی قطعا آدم هارو هم درک خواهی کرد که توی موقعیت هایی نتونن ذهنشون رو کنترل کنن و واکنش نشون بدن همونطور که ممکنه منم گاهی یا اگه جای اون فرد بودم با همون باورها و همون طرز فکر همچین رفتاری رو میکردم
چقدر همچین طرز فکری قشنگه و نهایت آرامش رو از رفتار همه ای رفتارهای آدم ها بهت میده و همین
احساس خوب = اتفاقات خوبه.
داری طبق قانون بدون تغییرش هم حرکت میکنی و تمرکزت رو از بقیه برداشتی و گذاشتی روی خودت
استاد از زمانی که تمرکزم رو برداشتم از بقیه گذاشتم رو خودم به همون نسبتی که اینکارو انجام دادم حالم بهتر شد
احساسم بهتر شد
نتایجام اومدن
و رشد کردم
کاش بیشترش کنم و کاش اینو درک کنم که توی جهان فرکانی من هیچکسی جز خودمو فرکانسام نیستم که تاثیر دارن
یه مثال جالب یادم اومد الان که فرض کنیم همه ما ادم ها در عین اینکه کنار هم داریم زندگی میکنیم یه جهان فرکانسی داریم مثلا مثل کره زمین رو داریم که خودمون از لحاظ فرکانسی تنها و تنها توی اون کره هستیم و خوب اون کره زمین فرکانسی ما به باورهای ما کار میکنه و اگه من هرچی که بهش بگم اون عملی میکنه و همون رو برای من میاره پس وقتی اینجوری فکر کنم اصلا لازم نیست که کاری به بیرون از خودم داشته باشم و یا بخوام کاری به بقیه آدم ها داشته باشم
این دنیا دنیای منه و من قراره همونطوری که میخام خلقش کنم اگه بخوام به بقیه فکر کنم که دارم دنیای اونارو خلق میکنم نه دنیای خودم رو.
خدایا شکرت برای اینکه یه روز دیگه هدیه دادی تا روی خودم کار کنم صدها هزاران مرتبه شکرت
استاد عزیزم سپاس گزارم برای ضبط این 2 قسمت عالی و فوق العاده . زندگی ساز
عاشقتونم
سلام خانم کیاستی
خیلی خوشحالم که هنوزداری ادامه میدی این مسیررو وهرروز داری بهتروبهترمیشی
این قسمت کامنتت که نوشته بودی فرض کنیم همه ماآدمادرعین اینکه کنارهم زندگی میکنیم یه جهان فرکانسی داریم مثل کره زمین داریم وازلحاظ فرکانسی تنها تواون کره هستیم اون کره بافرکانس هاوباورهای من کارمیکنه
یک توصیف قشنگی به من دادکه من هستم که دارم اتفاقات خودم رو رقم میزنم ویادم باشه چه چیزی دارم به ذهنم میدم و اون به کدوم سمت میچرخه
خیلی ممنون بابت کامنت قشنگت
درپناه خدای مهربان شادوثروتمندباشید
درود بر شما استاد عزیزم.
بینهایت از شما سپاسگزارم بخاطر این فایل عالی.
استاد عزیزم، آموزش های این فایل توضیحات تکمیلی دوره احساس لیاقت بود.
استاد نکات مثل فایل قبلی عالی بود.
من فقط میخواستم بگم این فایل انگار دقیقا برای الان من ساخته شده.
خب من 3 ماهی هست شرایط شغلی ام تغییر کرده و باز هم در شرف تغییر هست.
ولی توی این سه ماه بیشترین چیزی که تلاش هم بعضی اوقات خیلی کردم تا ازش دور بشم و در گیرش بودم همین تهمت و غیبت بود
نمیگم درگیرش نشدن، نمیگم خودمم نکردم ولی دقیقا از شرایط احساسی ای که واسه قلبم پیش میومد، دقیقا متوجه میشدم که در مسیر درستی نیستم.
به لطف هدایت رب العالمین و آموزشهای شما، هر بار با تکنیک های مختلف و یا حتی با محل ندادن (اینقدر حجمش زیاد بود که دیگه وقتی طرف تعریف میکرد، انگار نمی شنوم)، تلاش میکردم وارد مباحث این چنینی نشوم.
البته خیلی هم موفق نبودم و شد که حتی خودم این کار را ادامه دادم.
اما به شکر رب العالمین این 2 فایل آخر، هدایت کنندهی من برای نجات از مسیر غلط و هدایت به راه راست و مستقیم هست.
راهکاری که جهت حضور در جمع افراد مورد نیاز من هست تا بتونم استفاده کنم.
تا بتوانم کانون تمرکز و توجهم را بگذارم روی خواسته هایم. و نه بر روی ناخواسته ها، مخصوصا غیبت کردن و دروغ گفتن در مورد دیگران.
بنابراین یه سوال دیگری که توی این چند وقت برای من پیش اومده بود نیز پاسخ داده شد.
سوال من این بود:
وقتی یه شرکت بزرگ داشته باشی، قطعا افراد به عملکرد یکدیگر ایراداتی وارد میکنند.
این وارد شدن ایرادات باعث میشه که نسبت به یکدیگر احساس خوب نداشته باشند.
نقش مدیر چیه این وسط؟ چطور میتونه افراد را کنترل کنه و چطور رفتار کنه، تا این افراد بتونند هم بهره وری خوبی داشته باشند، هم بجای دشمنی با یکدیگر، در کنار هم رشد کنند.
یکی از راهکارها استفاده از همین قوانین حاکم بر قرآن هست.
که بتوانیم ذهنمان را کنترل کنیم و تمرکز خودمون و تیم مون را بذاریم روی رشد. روی هدف.
بینهایت از شما استادان عزیزم سپاسگزارم.
ان شاءالله امروز خداوند مرا هدایت کنه از این فایل بینظیر نکته برداری کنم.
و برای خودم تمارینی عملی و البته اهرم رنج و لذت بسازم که تا اونجایی که میشه سمت غیبت و تهمت و حتی شنیدن و بیان کردن حرف ها نروم.
عاشقتونم استاد.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خدا
سلام
درود و سپاس فراوان از استاد عباسمنش وگروه تحقیقاتی استاد به خاطر این فایل هدیه ای ارزشمند.
انرژی غیبت و تهمت خیلی ضربه زننده و نابود کننده میباشد و همان طور که استاد عباسمنش فرمایش کردند حتی شنیدن غیبت نیز باعث به وجود آمدن اتفاقات ناگوار و دشمنی میشود.
شخصی از فامیل های ما که با هم دوست بودیم مدام پیش من از دیگر اعضای فامیل غیبت میکرد و هرچه قدر که به او میگفتم که غیبت نکن فایده ای نداشت و کار به جایی رسید که من با وجودی که رابطه ای خوبی با دیگر اعضای فامیل داشتم اکنون ناخودآگاه از آنها متنفر شده بودم و با خودم فکر کردم که فامیل های ما انسان های خوبی هستند ولی به این دلیل که من مدام دارم از زبان این شخص از آنها بدی میشنوم ناخودآگاه از آنها متنفر شده ام و برای اینکه ارزش اهدافی که دارم زیاد است با این فامیل مثلاً دوست قطع رابطه کردم و کلی اتفاقات خوب را از وقتی که دیگر غیبت نمیشنوم تجربه کرده ام.
وقتی که استاد عباسمنش بدون پیش داوری در محله ای سیاه پوستان آمریکا خانه اجاره کرده بود هیچ اتفاق و رفتار بدی را از سیاه پوستان ندید و دوستان خوبی نیز از بین آنها پیداکرد ولی وقتی که مدام درباره نژاد ها و قومیت ها پیش داوری میکنیم عاقبت همان برخورد هارا تجربه میکنیم،در واقع آن نژاد یا قومیت انسان های بدی نیستند بلکه این نگرش مصموم شده ای که از شنیدن غیبت به وجود آمده باعث آن توهین ها و رفتار های نامناسب میشود.
در پناه خدا باشید.
بنام الله یکتا تنها قدرت و تنها فرمانروای هستی
سلام ب استاد عزیزم ،خانم شایسته مهربان ودوستان نازنینم
گام15
مهاجرت ب مدار بالاتر
الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر همدار شدنم با ابن آگاهی های ناب ارزشمند
تهمت،قضاوت،غیبت
خدایا منو ببخش بخاطر تمااام تهمت ها و قضاوت ها و غیبت هایی ک تا الان انجام دادم
ب درگاهت توبه میکنم
منو ببخش ،من ب خودم ظلم کردم
من ب هرخیری ازسمت شما فقیرم
هرکس مسئول زندگی خودشه
هیچ کس بار گناه دیگری را ب دوش نمیکشد
آبروی آدم ها برای خداوند خیییلی ارزشمند
چون خداوند همه ی بنده هاش و دوست داره و براشون ارزش قائله
سوره اسراء
وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ کَثِیرࣲ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلࣰا(٧٠)
به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکب هایى که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم، و به آنان از نعمت هاى پاکیزه روزى بخشیدیم، و آنان را بر بسیارى از آفریده هاى خود برترى کامل دادیم
من چیکار دارم ک بقیه چیکار کردن
چ عملی انجام دادن
چ گناهی مرتکب شدن
اونا انسان ان وممکن الخطا
هیچ کس کامل نیست
مگه من خودم کامل هستم
مگه خودم تا حالا هیچ خطایی نکردم ک بقیه رو قضاوت میکنم
حالا شاید اون خطا ن ولی خطا های دیگه ک انجام دادم
وقتی فایل و بار اول گوش دادم یادم اومد دبیرستان ک بودم ی شایعه درمورد یه آقایی ک میشتاختیم پخش شده بود
چون محیط ما کوچیک بود کل مردم داشتن راجبش حرف میزدن
من حتی ب همراه پدرم یکبار رفته بودم خونه شون
ی سریا میگفتن پسرش فلان کارو کرده
یه سری هم میگفتن ن کار خودش بوده
با اینکه من خییلی برای این مرد ارزش قائل بودم چون شنیده بودم درموردش
ذهنیت منفی پیدا کردم
ک باعث شد وقتی رفتم مدرسه ب تنها دوستم این خبر نازیبا رو بگم
و بگم ک فلان شایعه درمورد پدر پسره بوده
ب محض اینکه زبانم و باز کردم و گفتم چنان حالم باشد وعذاب وجدان گرفتم در موردش
و ب خودم گفتم چرا گفتی
چرا ب راحتی آبروی ی آدم و بردی
خدایا منو ببخش ک حرمت بنده ات و نگه نداشتم و ب خودم ظلم کردم
بارها شده بود من دامن میزدم ب شایعه و تهمت های ک درمورد بازیگرا تو فضای مجازی میشنیدم
ولی خداروشکر الان اصلا کاری ندارم و برام مهم نیست
هفته ک گذشت و خواهر هام اومدن خونه مون و از هر دری حرف میزدن
من تمام تلاشم و کردم ک تو جمعشون حضور نداشته باشم
تا اینکه پسرعمه ام ک شوهر خواهرم هست اومد خونه مون
عرض چند دقیقه آمار کل فامیل و روستا رو داد
ک فلای داره طلاق میگیره چون دستش تو جیب خودشه و آرایشگاه داره هوا برش داشته
و ب راحتی تهمت زد بهش
ما ک از دلشون خبر نداریم
و باز فرداش رفتیم خونه همسایه اونم ی تهمت و شایعه دیگه و قضاوت
و کلا دیدم ک ذهنیت م داره تغییر میکنه درموردش اونا
و ی مورد دیگه
وقتی ک نامزدیم بهم خورد چقد ناراحت میشدم از حرف بقیه پشت سرم
کوچک ترین حرفی
کوچکترین سوالی
کوچک ترین تهمتی ک میشنیدم
در مورد این جریان.
شبیه خنجری بود ک قبلم و زخمی میکرد
و همون موقع ها با خودم عهد بستم درمورد هیچ کسی سوالی نپرسم
هیچ تجسسی نکنم
سرم و نکنم تو زندگی بقیه
واین اتفاق چقددد برای من خیر داشت
هرچند خیلی درد داشت
ولی باعث شد من ب این مسیر زیبا هدایت بشم الهی صدهزار مرتبه شکرت
چند ماه پیش من تو ی سالن پوست کار میکردم ک صاحبش همکار آجیم بود
و هرروز ب محض اینکه میومد سالن پشت سر بقیه حرف میزد تا میرفت
اتفاقات ناجالب
تهمت.
قضاوت در مورد همکاراش
و همون ها هم مشتریش بودن و میومدن سالن
و هرروز من حالم بدتر میشد
میدونستم نباید تو این فضا بمونم
نباید گوش بدم ب حرف هاش
ولی این قدرت وجسارت رو نداشتم ک بهش بگم فلانی پشت سر بقیه غیبت نکن پیش من
و بخاطر باور کمبود و قدرتی ک تو ذهنم بهش داده بودم نتونستم حرفم و بزنم
ک ی شرایطی پیش اومد ک من باید میرفتم سفر چند بار
ک سفر آخری بهم پیام داد ک برام صرف نمیکنه برای منشی بیایی دیگه
اگه خواستم بعد بهت میگم
ک منم گفتم باش هرجور صلاح میدونی
با اینکه ناراحت شدم ولی میدونستم خیریتی توش هست
و باعث شد برگردم ب مسیرم
چون کمتر میومدم سایت
چون مدارم پایین اومده بود
خدارو صدهزار مرتبه شکر
هر اتفاقی بیفته ب نفع منه و خداوند همیشه خیر منو میخواد
درسی ک گرفتم من نباید ب هیچ عنوان کسی و قضاوت کنم
چون در مدارش قرار میگیرم
من نباید ب کسی تهمت بزنم چون درمدارش قرار میگیرم
من نباید غیبت کسی و بکنم چون در مدارش قرار میگیرم و اینقدر این عمل ناپسند و ناشایست و کریح هست
ک خداوند تشبیه ش کرده ب شخصی ک داره گوشت مرده ی خودش و میخوره
سهم بزرگ گناه برای کسی هست ک تهمت و شروع میکنه
و کسی ک پخش میکنه
و میشنوه هم توی این گناه سهیم هستند
اگه من جزئی از این زنجیره قرار بگیرم منم همدست میشم و سهیم میشم توی این گناه بزرگ
پس بهترین کار اینه قطع کننده ی زنجیره باشم
و فقط تمرکزم و بزارم روی خودم
و زندگیم
و توجهم و از روی ناخواسته بردارم بزارم روی خواسته ام
و نکته ی خیلی مهم اینکه
وقتی من یه غیبت یا تهمت از کسی بشنوم ذهنیتم نسبت اون شخص تغییر میکنه
و چون من بازتاب ذهنیت و بارهامو تو هر لحظه میبینم
اون ذهنیت منفی باعث میشه اون وجه نازیبای شخص و برانگیخته کنم
خدای من پناه میبرم از حربه های شبطان ونجواها ی ذهنم ب تو
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخوام من رو ب راه راست هدایت کن
راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی
بنام خدای مهربان
سلام به استاد گلم و یار نازنینشون خانوم شایسته عزیز
در ادامه این فایل زیبا که باعث شد واقعن از یه تله بزرگ نجات پیدا کنم میخام بنویسم که این فایل چه کار هایی کرده
استاد همونطور ک در جلسه قبلی این فایل نوشتم من درگیر یه تحمت بزرگ بودم و شروع کردم صحیت کردن راجبش با بقیه و جمع کردن مدرک برای اینکه از طریق قانوک پیگیری کنم
بعد از اومدن قسمت اول این فایل من تصمیم گرفتم که بجای این خاله زنک بازیا اصل رو بچسبم و به قانون عمل کنم
خلاصه کلام بگم استاد
این فایل واقعن زندگی منو نجات داد
نمیخام درباره این صحبت کنم که من با توجه کردن به اون اتفاق چه اتفاقاتی رو سرخودم اوردم
درحالی اگه توجه نمیکردم این اتفاقات رخ نمیداد برام
و من خودم باتوجه به اون مورد این اتفاقات رو رقمزدم بلکه اونهایی ک تهمت زدن اینکارو نکردن
خدارو خیلییییی شکر میکنم که به موقع جلوی رشد بیشتر این ضرر رو گرفت و منو نجات داد
واقعن همینه وقتی ما به حرفا و چرندیات بقیه پشت سر خودمون توجه نمیکنیم اونا از زندگیمون حذف میشن
بزار هرچی میخان بگن محم اینه وقتی میبیننت مثل موش مرده میشن جلوت
چه اهمیتی داره همچین آدمای ضعیفی درباره تو چه فکری میکنن؟؟.
درمورد غیبت کردن و تهمت زدن و شنیدن غیبت باید بگم من یکی بعد از 1ونیم سال بودن تواین مسیر باید خیلییییی بیشتر رواین قضیه کار کنم
و خداروشکر الان خیلی بهتر از قبل هستم اما باز هم باید این اهرم رنج و لذت رو بیشتر ادامه بدم
از خدا میخام کمکم کنه و هدایتم که راه درست رو برم و در مسبر افراد مومن قرارم بده
الهی آمین
استاد خیلییییی دوستتون دارم
و از خدا براتون عمر باعزت میخام
و از خدای مهربان سپاسگزارم که منو به موقع به مسیر درست هدایت کرد و با قلب استادم انداخت ک این فایلای فوقالعاده رو اماده کنه
خدایا شکرت
بنام خدا
سلام خدمت همگی
استاد واقعا عجیبه برام که چقدر میشه به قران نگاه دیگه ای داشت که شما دارید و من ندیدم کسی مثل شما اصل قران رو انقد خوب درک کرده باشه و به قول خدا این کتابی است که برا بعضی ها هدایت کننده هست و برا بعضی ها گمراه کننده و شما جزو همان کسانی هستید که هدایت شدید با این کتاب من واقعا جواب ملیاردها سوالی که در مورد تهمت، غیبت و .. تو ذهنم بود جواب داده شد متاسفانه من تا حالا هم غیبت کردم و هم شنیدم و هم مورد غیبت واقع شدم همین چند روز پیش غیبت کردم و فکر میکنم چقدر این چیزهای نادرست تو زندگی ما واقعا عادی شده فکر میکنم این غیبت اگه از زندگیم حذف بشه و این که سرم تو زندگی خودم باشه اجرا بشه چقدر خوب میشه هر چند همیشه وقتی غیبت میکردم یا حتی میشنیدم یه حسی درونم میگفت درست نیس گوش نکن خداروشکر الان که رو خودم کار میکنم حساس تر شدم و زود این پیامو میگیرم واقعا با این 2 جلسه خیلی برام واضح شد که چطور اصلاح کنم خودمو به جرات میگم تا حالا انقدر منطقی و قوی در مورد غیبت و بد بودنش نشنیده بودم و تعهد میدم که طبق آموزه های این فایل غیبت نکنم و نشنوم تو زنجیره این انتقال نباشم و اگر کسی از من غیبت کردم به خودم شک نکنم و توجه نکنم و بدونم که اگر این کارو بکنم به نفع من میشه
استاد چرا راه دوری برم شما الگوی تمام نمای کسی هستید که حاضرید جلو ما و خداروشکر من در مدار دریافت این آگاهیها و دیدن الگویی مثل شما هستم
و چقدر منطق خوبی برا ذهنم بود قران خیلی چیزها اومده توش چون برا پیامبر و شرایط اون نازل شده اما چیزهایی که برا همه عصرها و همه مردم بوده عوض نشده و اصل قرانه این سوال برا ذهن خودم هم بود و خداروشکر جوابشو دریافت کردم. استاد من تعهد میدم آگاهیهای این فایل رو تکرار کنم و عمل کنم
استاد من همین فایل های رایگان اخیر شما رو مرور میکردم فهمیدم که تکرار چقدر مهمه و شما چقدر یه اصلو تو فایلهاتون میگید و چقدر معلومه برا خودتونم تکرار میکنید من فهمیدم که چقدر من باید تکرار کنم شاید بی نهایت پس تعهد میدم که بی نهایت تکرار کنم این فایلها رو و عمل کنم
سپاسگزارم استاد برای تک تک فایلهایی که ملیاردها دلار ارزش داره واقعا ملیاردها بار سپاسگزارم از شما استاد برای تهیه تک تک فایلها و تک تک جملاتی که میگید
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیز و خاله مریم گرانقدر
به
دوباره فایلهای عالی نکته های مهم ایمان برای این همه زحمت ازت ممنونم سپسگزارم
یکی از چیزهای که از گذشت یادم میاد یادم از سنین نوجوانی چون هم درس میخواندم هم شاغل بودم تو اجتماع همیشه افراد نگاه میکردم بهم میگفتن اگر میخوای پیشرفت کنی تواین کارت ابن باش با هر آدمی دوست نشی با هر فامیل نشست بر خواست نکن
من اون موقع ها هم از نوجوانی هم دنبال موفقیت بودم اما نه به این شکل که امروز دارم شاگردی شما میکنم . در مکتب شما آنقدر موفق و ثروتمند شدم تو همه جنبه ها اما یادم از نوجوانی تصمیم خودم گرفتم که دیگه خیلی یا اقوام با دوستانی که خوب نبودن خیلی دوستی نمیکردم البته خیلی دوست رفیق داشتم اما درجه یک
علت اینکه با فامیل دوری کردم بخشی همین بحث ها تهمت ها درگیری ها مخصوصا تو طایفه لرها این خیلی در نظرشان عادی به قول خودشان هم جمع میشوند که چولپیزه کنند یا همان غیبت خیلی عادی شده همین طور برای هر کسی حرف داستان درست میکند
من از همان نوجوانی روی خودم کار میکردم این موضوع حتی بعد گذشت این همه سال اکررکم تپ یک مراسم چیزی میبیند خیلی هاشون به خاطر سالها ندیدن من تغییر چهره نمیشناسند
خلاصه من از اون موقع ها خیلی روی پشت سر این اپن حرف زدم کلا اوکی نبودم اما یک ایراد خیلی بزرگ شخصیتی داشتم این بود که آدم دهن بینی بود اگر کسی به من میگفت آره فلانی پشت سرت این حرف زد من دیگه کلا قهر رفتن تو حالت گارد الان هم هستم اما خیلی نسبت به گذشت از زمانی که با شما آشنا شدم خیلی سختم بود این شخصیت تغییر بدم اما مقداری کوچکی نسبت به گذشت تغییر کردم اما بازم دارم روی خودم کار میکنم همین مقدار کوچک چه آدمهای سمی از زندگی من دور کرد آدم دهن بینی بود زور قهر میکردم عصبی میشدم ای بابا این مردم کار زندگی ندارند صبح ناشی دنبال کار میکنید ببین ما چیکار میکنید خلاصه حالا ادامه میگم چه اتفاقی افتاد
یکی دیگه از ضعف های شخصیتی دیگه من که این به نظر خیلی ضعف بزرگی بود این که توجه میکردم به رفتار بد آدمها ها حتی اگر طرف نا خواسته اشتباهی هم انجام میداد من دیگه ول کن نبود تره تو به من خیانت کردی تو به اعتماد کن پشت کردی
همین ضعف ها همین توجه کردن باعث شد بود یک آدم غرغرو یک آدم زود رنج یا آدمی که بسیار خشمگین عصبی باشم و آدمی بود دیگران قضاوت میکردم قضاوت میکردم
حالا چی شد دست به تغییر زدم
یک بار تو یک کتابی نمیدونم خوندم کسی این جمله به من گفت یاد نمیاد ولی اینطوری بود
اگر کسی شخصی که شما دارید معرفی میکنید نمیشناسد مواظب باشید که شما در نظر اون آدم میتونید یک انسان خوب بسازید یا یک انسان بد
این جمله خیلی تو ذهنم اون موقع تو نوجوانی برام عجیب بود و درباره غیبت هم نوشته بود که غیبت بد گویی هم همین کار میکنه بعد جالب بود
از اون به بعد تصمیم گرفتم حتی اگر کسی غیبت کرد من تعریف کنم ازش بگم نه اتفاق این طور آدمی بود این کار ما خواسته هی تکرار میکردم بعد یک اتفاق جالب همان موقع برام افتاد ابن شاید بگم چند صد هزار بار تکرار کردم
مثلا این نه یک دفعه چند صد بار تو فامیل تو دوستانم امتحان کردم دو نفر شخص نزدیکی به من بودن با هم بحث دعوا درگیری داشتن بعد من هر دفعه جدا گانه میرفتم جالب اینا از من میپرسیدن مثلا رفتی پیش حسن درباره من چی میگفت بعد میگفتن خداوکیلی راستش بگو یا پیش حسین میرفتم قسم میخورند اپن وی میگفت راجب من بعد شروع میکردم خدا سرشاهد عین واقعیت بعد از این مه با شما آشنا شدم این متوجه شدم چرا این اتفاق میافته بعد میگفتم آره حسن میگفت اشتباه از من بود من اون خیلی دوست دارم مثل بردار من میمانند یا آره من خودم خیلی ناراحت شدم از کلماتی استفاده میکردم که اون حس عاطفی طرف برانگیخته میکرد یا دوباره میرفتم پیش اون یکی همین حرف میزدم به. اونها هم احساساتی میشدن عجب اشتباهی کردم نه تقصیر من بود استاد خدا سرشاهد شد بود درگیری بزن بزن با هم داشتن اما بعد از مدتی کوتاهی که این طوری حرف میزدم یا زنگ میزدم از هم عذر خواهی میکردن یا به یک شکلی با هم دوباره اون فامیلی دوستی از سر گرفت میشد
الان هم هنوز هم عادت این دارم هر وقت مسأله پیش میاد بازم این کار میکنم الان جزی از عادت شده تعریف کنم و این طوری بگم
اما در مورد خودم خیلی جاها بود خیلی خشمگین عصبی شدم اینکار نکردم هیچ تازه از شدت عصبانیت حتی تهمت هم زدم اما از زمانی که با شما آشنا شدم این خیلی کم شد این هم به خاطر. این بود
که من چند سال پیش با یک فردی که شراکت داشتم به خاطر. اینکه نتونستم ذهنم کنترل کنم و توجه بزارم روی روزهای خوب روی روزهای که با هم خندیدی. بودیم کلی خوش گذشت بود چنان کار ما به بحث درگیری رسید بود دیگه نگم براتون این کاری به من کرد این توجه کردن توجه به نکات منفی حرف زدن با این اون تهمت زدن درباره طرف کار به جای رسید گفتم بسه بسه من غلط کردم خدایا من خودم به خودم ظلم کردم من خودم مقصر بودم تنها خودم تسلیم تسلیم واقعا این یمی از تجربیات به شدت بد من که چندین ماه طول کشید
و قشنگ جهان چک لگد ها خوشگل میزد و میفهم که میگه خداوند گوشت برادر مردت خوردن یعنی چی مخصوصا اونجای که شما تو فایل میگی میشینی طرف حرف های منفی در مورد دیگران میگن و نسبت به طرف ذهنت منفی میشه و برانگیخته میکنی طرف نسبت به خودت قشنگ درک میکنم
بعد از اون جریانات گفت هر وی استاد میگه باید مثل یک جمله داغ کنم مثل اسب ها یا آهن داغ روی بدن اسب ها نشانه گذاری میکنید
من هم باید حرف های استاد به همان شکل آهن درست کنم داغ بزارم روی بدنم دفعه بعدی داشتی غیبت میکردی داشتی می رفتی تو اون فضا لغزش میکردی به قول عزیزان NA یا ت باشه حسن یادت باشه که چه بلای سر خودت میاری مثل گذشت خواست جمع کن فوری اون لحظه بگم چشم بله چشم یا نه اصلا بشه جزی از شخصیت من بشه DNA انگاری من با این شخصیت به دنیا اومد
استاد همیشه این مثال میزنید این حرف های که من میزنم برای همه نیست برای کسانی است که آماده دریافت اون هستند
من با چک لگد خوردن مشکلی ندارم طرف باید بره چک لگد هارو بخوره بیاد تا بفهم اون موقع خودش داستان میفهمه چیه
استاد بینعایت ازت ممنونم بینهایت ازت سپسگزارم