دوست داری از چه کشورهایی دیدن کنی؟
وقتی این لیست را در ذهنت مرور می کنی، متوجه می شوی اطلاعاتی که از طریق رسانه ها یا تعریف و تمجید های افرادی که از آن مکان ها دیدن کرده اند، موجب شکل گرفتن این خواسته در ذهنت شده تا شما نیز بخواهی این تجربه را داشته باشی.
اکثر خواسته ها و آرزوهای ما زمانی شکل می گیرد که پی می بریم، اصولاً آن خواسته ها وجود خارجی دارند و حتی افراد زیادی آن خواسته ها را دارند. خیلی وقتها با امکانات و نعمت هایی مواجه شده ایم که تا قبل از دیدن شان، هیچ ایده ای درباره وجود آنها نداشتیم. اما به محض مواجهه با آنها و مشاهده آدمهایی که از آن نعمت ها بهره مند هستند، آن خواسته در وجود ما نیز شکل می گیرد.
این فرایند جهان برای شناساندن خواسته های مان به ماست.
درک این ساز و کار درباره جهان هستی و نقش پررنگ آن در شکل گیری خواسته ها و تحقق آنها، به من این ایده را بخشید تا دوره 12 قدم را به شکلی آماده کنم که اولاً خواسته های شما را به شما بشناساند و ثانیاً نحوه داشتن آن خواسته ها را به شما بیاموزد.
زیرا روند طبیعی زندگی این است که به محض داشتن خواسته ای، اگر هیچ مقاومت ذهنی ای در برابر آن خواسته نباشد، باید جزئی از تجربه زندگی ات شود. زیرا جهان فقط برای انجام این کار خلق و برنامه ریزی شده است. حالا که جهان چنین سازو کاری دارد، برای آموختن چگونگی استفاده از این ساز و کار، وقت بگذار.
آدمهای زیادی سالهاست فقط به خاطر دریافت حقوقی ناچیز، تمام توان و عمر شان را صرف می کنند. از هر آرزویی چشم می پوشند و هر خواسته را در وجودشان می کُشند تا در بهترین حالت، از عهده هزینه های بخور و نمیر بر بیایند.
روزگاری من هم جرئی از همین آدمها بودم. یک راننده تاکسی که تمام دلخوشی اش داشتن مسافر دربستی بود.
اما وقتی ساز و کار جهان را شناختنم و فهمیدم برنامه خداوند این بوده که من خالق زندگی ام باشم، دیگر آن وضعیت را نپذیرفتم چون نمی خواستم خالقی باشم که یک راننده تاکسی است و جهادی اکبر راه انداختم تا این ساز و کار را بشناسم و از آن بهره ببرم.
من این بها را پرداختم اما ارزشش را داشت. زیرا فرمولی را در خلق خواسته هایم به من آموخت که همیشه از آن استفاده می کنم. هنوز هم اصلی ترین کار زندگی من، درک بهتر این ساز و کار و همانگی بیشتر با آن است.
برای درک این آگاهی ها، با زمان، انرژی، پول و تعهدت سرمایه گذاری نما. زیرا قرار خداوند بر این است که جهان به خواسته های مان پاسخ دهد و آنها را به شکل طبیعی وارد زندگی مان نماید اگر ما با قوانین این جهان هماهنگ شویم.
- زیرا نتیجه اش تجربه زندگی ای با کیفیت در تمام جنبه هاست.
- نتیجه اش تجربه استقلال مالی و آزادی زمانی است
- نتیجه اش تجربه عشق و مودت در روابط ات است
- نتیجه اش تجربه سلامتی، آرامش و رضایت از زندگی است.
زیرا ما آفریده شده ایم تا خالق خواسته های مان باشیم و تمام جهان در راستای این برنامه خلق شده است. تنها راه شکرگزاری از خداوند به خاطر این برنامه، استفاده از این توانایی برای خلق خواسته های مان است.
نحوه واقعیت دادن به خواستهها | قسمت 2
نحوه واقعیت دادن به خواستهها | قسمت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD417MB35 دقیقه
- فایل صوتی نحوه به حقیقت رساندن خواستهها | قسمت 118MB19 دقیقه
باسلام به استاد عزیز وخانم شایسته جان
سفرنامه روز ۶۲ ام ،
ما وقتی ندونیم چیزی وجود داره نمیخواهیم اش
مثلاً ما وقتی دیدیم ماشین های متنوعی وجود داره ما خواستیمشون
اگر توی کشوری بودی که فقط یک نوع ماشین وجود داشت و مردم آنجا هیچ ماشین دیگه ای ندیده بودن
همه فقط همون رو می خواستن
یا یک نوع خونه یا یک نوع وسیله یا یک نوع زندگی
این تنوعی که توی جهان هست باعث میشه آدم ها ببین و یکسری درخواست ها داشته باشن
مثلاً یک خونه قشنگتر ببینن
ماشین قشنگ تر ببینن
طبیعت زیباتر ببینن
یا هتل قشنگتر ببینن
اونجاهایی که شما دوست دارید مسافرت کنید حتماً یک چیزی ازشون دیدید یا شنیدید یعنی اگر از کشوری هیچ تصویری ندیده باشید و تعریفی هم نشنیده باشید نمیخواهید که اونجا رو ببینید
مگر اینکه یه چیزی باشه که دیده باشید و این آرزو ها شروع میکنه به شکل گرفتن که من اینو می خوام و دوست دارم داشته باشمش
و به این شکله که آرزوها و خواسته ها به وجود میاد
با دیدن تنوع جهان هستی، با دیدن زیبایی هایی که در جهان است
و این روند خواستنه
اولاً شما باید یه چیزی رو بخواهید و بدونید که چی رو میخواید دقیقاً
که از این طریق دیدن اتفاق میفته
یا به تضادها برمیخوریم و خواسته هامون شکل میگیره
این مرحله اولشه
مرحله نهایی اش که اون خواستهها وارد زندگیتون میشه برمیگرده به آمادگی فرکانسی شما
برمیگرده به مرحله دریافت
برمیگرده به اینکه آیا شما هماهنگ هستین با فرکانس خواسته هاتون یا نه
خیلی موقع ها ما با برخورد به تضاد ها خواسته هامون رو میشناسیم
مثلاً یکی دندونش درد میگیره تا اون موقع هیچ خواستهای در مورد سلامتیش نداشته و به محض اینکه به مشکلی بر میخوره خواسته جدید شکل میگیره
میگه خدایا می خوام دندونم خوب بشه
یا تو خیابون میره مثلاً هوا گرم یا سرده و وسیله نقلیه نداره به این تضاد بر میخوره که خدایا می خوام یه ماشین یا وسیلهای داشته باشم که توی سرما و یا گرما بتونم راحت برم و بیام
یا مثلاً میره میخوره به ترافیک میگه می خوام جایی باشم که ترافیک نباشه بتونم راحت برم محل کارم یا برم خرید و بیام
یعنی تا قبل از اینکه به ترافیک بر نخورده نمیدونه دقیقا چه چیزی رو میخواد وقتی که بر میخوره به اون مشکل،
میگه در واقع من نقطه مقابلش رو می خوام
زندگی کردن در لحظه یعنی نه غمی در مورد گذشته داشته باشی و نه ترسی از آینده و همین لحظه رو زندگی کنی
و در هر لحظه، از زاویه ای به شرایط نگاه کنی که احساس بهتری داشته باشی و این یعنی قدر لحظه لحظه زندگی رو دونستن💖💖💖💖🙏🙏🌹🙏💖💖