نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 2 - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-71.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-11-30 08:00:492024-07-17 16:38:51نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش
روز ۶۳
خدای راسپاس که همیشه در حال هدایت ماست
از خودم اول بگم امروز اولین حقوقم رو گرفتم
اولین ماه کاریم بود تو قسمت فروش یه شرکت .
از دید همه عالی بودم از دید خودم احساس کردم اون نتیجه عالی رو نگرفتم در حالی که برای ماه اول رقم خوبی بود تو این ماه هدف گزاری کردم تلاش کردم با انگیزه بود یه نتیجه واستارت خوب داشتم مسئول مربوطه بهم اهمیت میده محیط کار و همکاران خوبی دارم همه چیز ok .
با پولی که دریافت کردم مقداری از قرض هامو پس دادم الهی شکرت این یه شروع هستش ولی باید تکامل م رو طی کنم عجله نکنم یواش یواش هدف های بزرگتر رو میزنم ایمان دارم
به اندازه ای از شما دوستان واستاد یادگرفته ام
که از مسیر لذت ببرم عجله نکنم کار درست رو انجام بدم تویه پروسه ۶ ماهه بهترین خودم بشم والانشم هستم فقط باید تجربه بیشتری کسب کنم.
رسیدن به خواسته ها برای من پیامی زیبا داشت .۱:در محل کارم کسانی هستن که رکورد های فروش خوبی دارن پس برای من هم میشود فقط باید تکاملم را طی کنم.۲باید شکرگزار همین نتایجم باشم که بیشتر ازش دریافت کنم.۳باید هدف ماهم را انتخاب کنم وبیشتر اوقات درموردش حرف بزنم ولیزری تمرکز کنم تا خلق بشه.
یعنی من دیدم که میشود فروش بالا ایجاد پس من هم میخوام .
حالا باید فرکانس بفرستم همراستا با خواسته م .وباورهای درست بسازم تا خواسته در مدار من قرار گیرد وبهش برسم.
سلام به همه دوستان همفکانسی خودم در خانواده صمیمی عباسمنش …
روز 63 سفر نامه …
امروز که میخواستم این فایل رو نگاه کنم ذهنم گفت که تکراریه نمیخواد نگاه کنی برو کاراتو انجام بده آخر شب بیا کامنت بنویس ….
یکمی فکر کردم که چرا گفت تکراریه ؟
اولا اینکه این فایل نشونم بوده نه سفر نامه …
دوما اینکه تویی که میگی تکراریه و استاد همش یه حرفی رو میزنه چند درصد به حرفاش عمل کردی ؟
چند درصد از اون روزی که نشونت بوده و تا الان که جزء سفرنامته تغییر کردی ؟
چند درصد باور درست برای خودت ایجاد کردی و روشون کار کردی ؟
اصلا چقدر رشد کردی که اینقدر حرف میزنی من فلانم من بیسارم ؟
دگ چیزی نگفت …
گهگداری اینطوری اعصابمو بهم میریزه وقتی سرش داد میزنم ساکت میشه …
آخرش هم میگه به من چه اصلا منو باش میخوام کمکت کنم زودتر کاراتو انجام بدی و نمونه برای روز بعدت …
خلاصه اینکه حسابی با هم تضاد داریم …
یادمه که استاد تو جلسه 16 سفر نامه گفتش که هیچ خواسته ای یا آرزویی نیستش که بهش نرسیم فقط باور هامون مارو محدود میکنه …
و الان هم میگن که وقتی چیزی رو میبینم خواسته ها تو ما ایجاد میشن و اگه ایمان داشته باشیم به خدا و ایمان داشته باشیم که بهش میرسیم و بدونیم که ما بخواییم و بهمون داده میشه فقط باید باور هامون رو هم جهت با خواسته کنیم و مسیر تکاملی رو طی کنیم …
نشونم رو خیلی با دقت نگاه نکرده بودم و بیشتر تمرکزم روی طبیعت بود و ساختمونا و قایقا تا ببینم چی رو بیشتر دوست دارم با توجه به سبکی که برای خودم دارم برای خودم بخوام …
سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریگاه و تمرکز بر رو نکات مثبت از فایل های هستن که من به شد دنبال میکنم و به شد برای واضح تر شدن خواسته هاتون توصیه میشه و من به شخصه اینقدر دوستشون دارم که مثل سریال هایی که بهشون علاقه دارم برای خودم تکرار میکنم و لذت میبرم و با آهنگاشون همخونی میکنم و یوقتایی که آشپزی میکنم هم حتی میرقصم ….
.
.
.
.
.
.
دوستتون دارم …. موفق باشید ….
به نام خدا
خداروشکربرای روز۶۳ازسفرنامم
وقتی چیزی روندیده باشم خواسته شکل نمیگیره وانگیزه ای ندارم وقتی انگیزه هم نداشته باشم زندگی خیلی بی روح وکسل کنندس مثل خیلیاکه ارزوهاشون زیرخلوارها باورمحدودکننده دفن شده ومثل یه مرده متحرکن
خواسته ها وقتی شکل میگیرن که من ببینمشون ودرخواست کنم که منم میخوام اینوداشته باشم من بااون فرقی ندارم اون تونسته من هم میتونم همه ی مایه سیستم مغزی یکسانی داریم همه ی ماتوانایی خلق زندگی روداریم همه ی ماانسان هامیتونیم زندگی دلخواهمون روبسازیم چون اگاهانه فکروفرکانس تولید میکنیم
همه ی خواسته هادست یافتنی هستن فقط ترمزها هستش که جلودریافت اون خواسته رومیگیرن
باور+خواسته=معجزه میکنه همه چیزروامکان پذیر میکنه
بخواه تابه توداده شود توویژگی های خالقت روداری خداکل این جهان روخلق کرده وازروح خودش درتودمیده تو میتونی زندگیت جوری که دوس داری خلقش کنی
یکی ازخواسته هام داشتن rv هستش تاقبل این که سریال زندگی درامریکا روببینم نمیخواستمش چون ندیده بودم شایدم دیده بودم نمیدونم یادم نیست ولی به هردلیلی شکل نگرفته بودکه میخوام داشته باشم
ازبچگی دوس داشتم خارج ازکشوربرم وزندگی کنم چون ازتلویزیون وماهواره میدیدم خیلی لذت میبردم وقتی جشن سال نوکریسمس رومیدیدم ودلم میخواست ومیخوادکه اونجاباشم واون موقع برام خیلی رویابودولی الان که سریال های زندگی دربهشت وسفر به دور امریکا رومیبینم برام باورپذیرترشده که منم میتونم خارج ازکشورزندگی کنم وروزی هم میادکه ازمهاجرتم درسایت کامنت میزارم
بنام الله یکتا
استاد عزیزم و مریم جانم سلام
من زیبایی ها رو با شما شناختم
من به حقیقت رسیدن خواسته هام و از شما یاد گرفتم
یاد گرفتم که بخوام تا بهم داده بشه
دیگه خواسته هام دور از دسترس نیست برام
رویاهایی که رویا نیستند
من ماشینم و دم در حس میکنم
از بودن تو خونه رویاییم لذت میبرم
با اینکه دارم تکامل طی میکنم
با اینکه از نظر مادی محاله چنین موضوعی از نظر دیگران ولی من حس میکنم دارمشون فقط کافیه باورهام و قدرتمند کنم و در مدارشون قرار بگیرم
استاد عزیزم دوستون دارم
در پناه الله یکتا شادثروتمند و عاشق باشید
بنام خداوند فراوانى ها ❤️
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام 🌹
روز ۶٣ سفرنامه ام
استاد چقدر خوب گفتین که می خواستین الگوى مناسب نداشته و همون دایی و خاله نداشته افرادی باشین که جای شما بودن
من از بچگى در بدر دنبال این چیزا بودم ولی دسترسی نداشتم
دوست داشتم سر در بیارم اونایی که خیلی موفقن یا میرن خارج چطورین ولى چون از دور میشنیدم یا میدیدم اصلا خودم رو در حدش نمی دونستم و فکر میکردم اون ها افراد خاصى هستن و من اون خاص بودن رو ندارم و یه جورایی فکر کنم به حس قربانی بودن دامن می زد
تجربه اى که از اولین سفرتون به شمال و دیدن درخت داشتین من از رفتن به مکان های بی اب و علف داشتم واسه همین وقتی گفتین یاد خودم افتادم
تو شمال بزرگ شدم و از وقتی یادم هست همه جا سرسبز بود و خونه ها به هم نزدیک و شهر ها به هم نزدیک
اولین باری که من مثلا از قطار تهران به مشهد بیرون رو دیدم و یه کوه بدون سرسبزى رو دیدم اصلا واسم قابل توصیف نیست که چه حسی داشتم
دقیقا اونى که گفتین فکر کردم فیلمه ، عکسه !! با خودم گفتم اینا واقعیته ؟؟؟ چقد شهر ها از هم فاصله داره …. چرا کوه ها اینطوریه ……
اون جا بود که این خواسته گشتن کل دنیا و دیدن تنوع جهان بهم دست داد چون حس اون لحظه ام به حدى قوى بود که اصلا هیج وقت یادم نمیره
تو این فایل به موضوع روند رسیدن به خواسته ها اشاره کردین که هم مدار شدن با خواسته هاست
حالا چطورى ؟ چطوری با خواسته هامون هم فرکانس شیم ؟
بریم خودمون از نزدیک ببینیم و لمسش کنیم
بریم افرادی که دارن رو تحیتی کنیم
و باور های هم جهت ایجاد کنیم که مهمترین اینه که رسیدن به هر خواسته ای براى من هم امکان پذیره
چون قوانین ثابته
انسان ها هم همه از یه سیستم مغزی و عصبی تبعین میکنن
پس یکى داره
منم می تونم
این باور باعث میشه ادم با حس تحسین به جاى حسادت به نعمت هایی که می خواد توجه کنه
و این راه ، اسون ترین راهه رسیدن به خواسته هاست
هر چند راه های دیگه هم هست مثل همون دره ها و ….
به نام مهربان پروردگارباسخاوتم که منوهدایت کرد به این مسیرتوحیدی تاقوانین جهان رو بشناسم وخالق تجربیات و رویاهام باشم
ردپای۶۳👣👍🏻✅
خدایاسپاسگزارم که کمک کردی تا فرکانسم از حسرت به تحسین تبدیل شه
حالا هرچیز زیبایی رو میبینم که من هنوز ندارمش ،تحسینش میکنم کیف میکنم بابت تماشاش،مثلا قبلا نگاه عاشقانه ی دونفرو میدیدم حسرت میخوردم حالاتحسین میکنم ومیگم خداروشکر که فهمیدم وجود داره منم میخوامش وقلبا تحسینشون میکنم وبرای رابطشون عشق بیشتر طلب میکنم
خداروشکر که فرکانسم از نیازمندی به سپاسگزاری تغییر کرد،من یادگرفتم که بجای توجه روی چیزی که ندارم ،تمرکزموبذارم روچیزهایی که دارم وبابتشون سپاسگزارباشم،مثلا راجب همین رابطه ی پرازعشق ،بجای اینکه حواسموبزارم رو جای خالی این رابطه،تمرکزکنم رو رابطه ی خوبی که بادوستام دارم ،نگاه عاشقانه ای که به مامانم و پسرم دارم ،یا رابطه ی پراز عشق وصمیمیتی که با دوتاازخاله هام دارم و سپاسگزار ایناباشم
خدایاشکرت که چندتااز ترمز های مالیمو در بسته ی روانشناسی ثروت پیدا کردم ودارم باورهای قدرتمندکننده جاش میکارم اینجوری عمل گازو تمرمز رو دارم انجام میدم وازاین بابت خرسندم چون جهان چاره ای جز کرنش کردن و بهترین هارو تقدیمم کردن نداره
من فهمیدم که با برخورد باتضاد ها وهمچنین دیدن وشنیدن و… ،زندگی باعث میشه تا خواسته هام برام واضح شه
حالا وظیفم اینکه ببینمشون ،تحسینشون کنم ،حسمو خوب نگه دارم وباورهای قدرتمند کننده براش بسازم چون رسیدن به هرخواسته ای امکان بپذیرهست فقط کافیه باورهای هماهنگ باخواستم بسازم و بعدش وارد مدار خواسته بشم تا خلقش کنم
جهان سریع الاجابه اگر ترمزی نداشته باشم بمحض خواستن خلقش میکنم
انقدرتمرین میکنمو توحیدمو قوی ترمیکنم وترمز هامو تبدیل به گاز میکنم وباور هم جهت باخواستم میسازم تا به اونجایی برسم که …
بخوام بشود💪💪💪👍🏻👍🏻👍🏻
دوستتون دارم ،عشق برای همتون😇💚💚❤❤❤
به نام خدایی که هدایت میکنه من و همه ی بندگانش رو در هر لحظه و ثانیه
سلام علیکم بر همه
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
این فایل خیلی به من قدرت داد
من خودم به شخصه عاشق مسافرت هستم و همیشه می خواستم همیشه با همسرم و دخترم برم مسافرت اما الان از خدا می خواهم و حتما باید خودم به مسافرت بروم و لذت ببرم البت هناگفته نمونه این فرکانس سرو فرستادم و در خیلی از جاها هم آدمهایی وارد زندگیم و وارد مدارم شدن که با من هم فرکانس نبودن حالا به هر دلیلی و من خودمو آروم آروم جدا کردم وخیلی خوشحال و خرسندم
البته قانون تکامل رو باید مد نظر داشته باشم که منی که تا حالا حداقل تا یادم میاد به تنهایی به مسافرت نرفتم از جاهای کوچک و جاهای نزدیک شروع کنم تا با توکل بر خدای مهربانم به کشورهای اروپایی
خدایا سپاسگزارم برای دیدن و حس عالی که این فایل به من داد
سلام صد سلام
بلکه هزاران سلام خداوند یکتا
واقعا نمیدونم چرا انقدر در این مدت کوتاه جدب صحبتهای شما و پیگیر شما شده ام
واقعا لذت بخش گوش دادن به فایلها و مشاهده کردن فیلمهای پراز انرژی مثبت شما
دائما هر لحظه از طبیعت های که فیلم گرفته اید را که مشاهده میکنم
دعا گوئتان هستم و دائم انرژی خوب برایتان میفرستیم که حالمان را خوب می کنید
شما خیلی انرزی مثبت خیلی خوب دارید
سعادت از جزیره کیش
خدایا شکرت که من را دراین مسیر هدایت قرار دادی سلام به استاد عزیز وتشکراز از خانم شایسته وقتی که ما چیزی وجای را دیده باشیم از اون جنس میخواهیم وقتی که ما چیزی را بدانیم که در دنیا هست از اون میخواهیم
بدانیم که این خواسته را باید داشته باشیم واز خداوند هم
ه چیز را بخواهیم وما را هدایت میکند
وقتی چیزی که را بخواهیم باید به آن توجه کنیم
وبعد باور های خود را تعقیر دهیم وبدانیم که همه چیز دست یافتنی است
در این دنیا وقتی که میبینم یک نفر به آرزو خود رسیده اون میشه برای من که اگر اون توانسته به آرزوش برسد پس من هم میتوانم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
فصلی نو در سفرنامه تحول زندگی
روز سوم سفر
چند وقته توی ادامه دادن این سفر تعلل کردم
یه بار میگفتم یک بار دیگه از اول چله رو بگیرم
یه بار میگم فصل دو رو دوره کنم
اما همه ی اینارو گذاشتم کنار
و فصل جدیدرو شروع کردم، نیازی نیس بچسبم نیازی نیس حساسیت نشون بدم،مهم اینه که از یه جایی شروع کنم و حس من میگفت که فصل جدید رو شروع کن.
راستی یادم رفته بود که برگ سفرنامه باید هر روز بنویسم اما اشکال نداره،مال دپروز قبل رو مینویسم و از این به بعد مال هر روز رو هم ان شالله مینویسم.
در پناه خدای توانای ودود