نحوه به حقیقت رساندنِ خواسته‌ها | قسمت 3

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

در جهانی که اساس آن بر فرکانس و مدار است‌، تحقق خواسته‌ها کار بسیار ساده‌ای خواهد بود اگر مهارت کنترل ذهن را بیاموزی.

به عبارت دیگر‌، تمام آنچه که باید درباره خواسته‌ات انجام دهی‌، کنترل ذهن است. تفاوت در نتایج‌، از اینجا شروع می‌‌شود. وگرنه همه ما به‌ عنوان انسان‌، ویژگی‌ها و توانایی های مشترکی داریم. هیچ چیزی نیست که بخواهیم‌، اما توانایی تحقق آن‌را نداشته باشیم

آنچه که نتایج ما را نسبت به یکدیگر متفاوت ساخته‌، میزان توانایی ما در کنترل ذهن‌مان است و نه میزان توانایی ما در خلق خواسته ها. هر فردی در هر حوزه ای که موفق شده، یک برتری داشته و نقطه برتریِ او‌، توانایی بیشترِ او در کنترل ذهنش بوده‌است.

میزان توانایی در کنترل ذهن است که‌، موجب می‌شود به محض شکل گرفتن خواسته‌، دو نگرش‌، باور و احساس متفاوت شکل بگیرد:

نگاه امیدوار یا نگاه حسرت‌بار!

شور و شوق یا ناامیدی و نگرانی!

تحسین و سپاسگزاری یا حسادت!

تفاوت میان رسیدن به خواسته ها و نرسیدن به آنها نیز، تفاوت میان نگاه حسرت‌بار و نگاه امیدوار است‌. تفاوت میان تحسین و حسادت است.

وقتی با زیبایی‌ها و امکانات جهان مواجه می‌شوی یا آدمهایی را می‌بینی که در حال تجربه نعمت‌ها و امکاناتی هستند که تو هم می‌خواهی داشته‌باشی‌، چه نگاهی در تو شکل می‌گیرد؟! چه افکاری سراغت می‌آید و چه احساسی داری؟!

آیا نگرشی امیدوارانه داری؟

آیا دیدن این صحنه‌ها‌، این امید را در دلت زنده می‌کند که اگر آنها توانسته‌اند‌، من هم می‌توانم! یا این نگاه که ” من کجا و اینها کجا”؟!!

آیا به افرادی که همین حالا زندگی دلخواهِ تو را زندگی می‌کنند‌، به عنوان “از ما بهتران” نگاه می‌کنی و آنها را خوش‌شانس و خوش‌اقبال می نامی یا‌، مدرک تأییدی می‌دانی بر اینکه‌، تو نیز می‌توانی- مثل آنها- زندگی‌ات را بسازی؟!

میزان توانایی تو در کنترل ذهن‌، به خوبی در چنین لحظاتی خود را نشان می‌دهد و این توانایی‌، تعیین کننده میزان دسترسی‌ به امکاناتی است که قرار بوده مُسخر تو باشد.

تحسین آدمهایی که همین حالا امکانات مدّنظر شما را دارند‌، راه آوردن نعمت‌ها به زندگی است و “تحسین”‌، نیاز به کنترل ذهن دارد. پس می‌توان گفت‌،”توانایی کنترل ذهن”‌، راه آوردن نعمت ها به زندگی است.

ذهنت را به گونه‌ای تربیت کن و کنترل نما که زیبایی‌ها و نعمت‌ها را تحسین نماید حتی اگر آن نعمت‌ها هنوز جز‌ئی از زندگی تو نیستند.

ذهنت را تربیت نما تا حتی تحسین کوچکترین زیبایی را ازقلم نیندازد. زیرا قانون این است که تمرکز شما به هر سمت و سویی برود‌، تجارب شما نیز به همان سمت و سو خواهد رفت.

همه تفاوت‌ها از تفاوت در میزان توانایی مان در کنترل ذهن نشأت می‌گیرد.

این اصلی بود که خیلی خوب آن ‌را درک کردم و مأموریتم را در زندگی‌،کنترل ذهنم دانستم. به همین دلیل در دوره جهان‌بینی توحیدی‌، تا این حدّ بر کنترل ذهن تأکید دارم و مأموریت این دوره را “ایجاد توانایی کنترل ذهن” ‌، می دانم.

زیرا درست است که تو با توانایی خلق هر خواسته‌ای متولد شده‌ای‌، اما ‌این منطق ذهنت است که فرکانس‌ها را ارسال و اتفاقات را رقم می زند.

این فایل با هدف اشتراک گذاشتن زیبایی های خداوند با شما به اشتراک گذاشتم تا این زیبایی ها را ببینید و با تحسین آنها‌، خود را به این مسیر، هدایت و آنها را جزئی از تجربه زندگی‌تان نمایید.

در این متن تنها یک نکته کوچک درباره تحقق خواسته‌ها توضیح داده شد اما نکات بسیار مهمی در این فایل درباره شناختن خواسته‌ها و تحقق آنها گفته شده است. بنابراین برای درک تمام موضوعات این فایل‌، لازم است فایل تصویری را مشاهده نمایید.

نحوه واقعیت دادن به خواسته‌ها | قسمت 1

نحوه واقعیت دادن به خواسته‌ها | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    712MB
    61 دقیقه
  • فایل صوتی نحوه به حقیقت رساندنِ خواسته‌ها | قسمت 3
    13MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

858 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید جاوید» در این صفحه: 3
  1. -
    حمید جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3280 روز

    با سلام و عرض صبح به خیر به همه اعضای خانواده دوست داشتنیم از اعضا تا استاد و همچنین سلام ویژه به خانم شایسته و فرهادی عزیز

    امدیوارم همگی روزی توام با برکت، شادی، نشاط و سلامتی و ثروت داشته باشید مثل من (:

    استاد ازتون سپاسگزارم که همیشه فایل های فوق العاده ای رو میذارین که خواسته هامون رو واضح میکنه. این روزها گوش دادن به فایل ها و صحبت کردن با خودم مثل غذایی میمونه که طعمش بی نظیره و نمیشه نخوردش (:

    طعم شیرینی دریافت اگاهی و درک اینکه این اگاهی به عمق وجودت نشست. طعم شناخت خداوند و خودم و اینکه هی بیشتر از قبل وجودش رو در قلبم احساس میکنم و اینکه باهام حرف میزنه.

    دیشب ی اگاهی بهم داده شد که میخواستم تو فایل مقدمه دوره روابط بنویسمش اما خب این فایل مزید بر علت شد که از حال خوبم اینجا بنویسم برای مرور دوباره خودم و برای به اشتراک گذاشتن با اعضای خانوادم.

    دیروز بعد اظهر داشتم بخش اول کتاب گفتگو با خدا رو میخوندم که رسیدم به بخش روابط که میگفت علت اینکه روابط خراب میشه اینه که طرفین از هم میخوان که برای داشتن احساس خوب به خواست طرف مقابل تغییر کنند و فلان کارو انجام بدن. خلاصه خیلی نکات بود که من میخوندم از اینکه باید اصل در روابط این باشه که خودت میخوای چه چیزی رو درباره خودت از این رابطه تجربه کنی، کشف کنی….

    همه این صحبت ها و نوشته ها منو واداشت تا شب جسته و گریخته به خودم بگم حمید تا حالا نشستی درست در این باره فک کنی که از ی رابطه چی میخوای، اصلا بهش فکر کردی؟

    و اینکه وقتی خودت نمیدونی چی میخوای چطور انتظار داری به ی رابطه خوب برسی.

    گفتم فرض کن الان ی شخصی در زندگی وجود داره، همین الان، خب چیکار میکنی؟!

    چی میخوای. کجا میری؟ اصل فرقش با الان که کسی نیست چیه؟

    بعد به خودم گفتم واقعا من چی میخام؟ این رابطه میتونه چی رو در من بیدار کنه که الان نمیتونم داشته باشم.

    که خداوند دست به کار شد (:

    بهم الهام کرد که فک کن تو این لحظه چیکار میکردی و یا کجا بودی احساس عالی داشتی (:

    بعد از چند دقیقه فک کردن این منظره رو تجسم کردم

    شب کنار ساحل، ی اتیش درست کردم که همه چوباش به ذغال سرخ تبدیل شده و اون نور و گرماش بهم احساس عالی میده، صدای امواج، نسیم ملایم. اسمون صاف و پرستاره. هوای عالی و خنک که با نور ماه و سفیدی امواجی که به ساحل میاد منظره فوق العاده ای رو ایجاد کرده (بچه ها حسش میکنیم؟؟ من که قلبم داره پرواز میکنه (: )

    الان دارم وسط ذغال رو باز میکنم و چنتا سیب زمینی میذرم توش و روشو با ذغال میپوشونم (:

    2 تا تیر چوبی دو طرف آتیش گذاشتم و 7-8-10 تا سیخ کبا و جیگر مزه دار شده تازه گذاشتم روش که بوش و جلز و ولزش داره دیوونم میکنه و خودمم که دارم مخلفات رو اماده میکنم.

    * زیتون پرورده اصل (:

    *پیاز

    *دوغ ترش

    *سبزی

    نون سنگک و بربری (راستی استاد دلت برای نونای خودمون تنگ نشده؟ به نظرم ی کسب و کار در زمینه غذای ایرونی به خصوص نونوایی سنتی با رستوران سنتی اونجا خیلی میبره (: )

    و…..

    خب این فضا رو داشتم بهش پرو بال میدادم….

    بعد از خودم پرسیدم خب حالا چی؟ بودن یا نبودن ی فرد چه تاثیری تو این لحظه و احساس عالیم میذاره. من چرا میخوام با ی نفر باشم؟ بودن در ب رابطه چه چیزی رو بهم اضافه میکنه؟ من که حالم خوبه پس فایده ی رابطه چیه؟

    چند دقیقه فک کردم و این الهام بهم شد

    که حمید معنای عمیق بودن در ی رابطه (فرقیم نمیکنه همسر، دوست، یا ی غریبه که ممکنه باهاش یجا هم مسیر شده باشی) اینکه که باهاش حال خوبت رو تقسیم کنی. شادیت رو قسمت کنی. این عین طی کردن تکامل خودته….

    البته نه به این معنی که تو ناقصی و بودن با ی نفر میتونه تو رو کامل کنه بلکه این مفهوم که تو این کامل بودنت در این لحظه کنونی رو از طریق داشتن احساس خوب با فرد دیگه ای که اونم ی انسان کامله به اشتراک میذاری برای گسترش خودت، بسط دادن خودت، و به قولی آپ دیت کردن ورژن خودت، افزایش دادن فرکانست و مدارت.

    نمیدونم دارم درست این اگاهی رو بهتون میگم یا نه ولی چیزیکه من میخوام بگم اینه که تو این مدار من فهمیدم که دلیلی که میخوام ی رابطه خوب داشته باشم چه زندگی شخصی با فرد مورد نظرم چه با افراد دیگه اینه که اون حال خوبی که دارم رو باهاشون به اشتراک بذارم اونم نه برای اینکه دیگران نیاز دارن که من بهشون احساس خوبی بدم، بلکه برای اینکه با این کار احساس خوبی که دارم تشدید میشه و گسترش پیدا میکنه

    و احتمالا با شادی که در درون دارم و انرژی که به انرژی منبع نزدیک شده اون شخص هم انرژی مثبتی رو پیدا میکنه و در نهایت نه تنها زندگی خودم عالی سپری میشه بلکه در عین حال کمک میکنم که جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه.

    خداوند برای من کافی است

    شاد باشید (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  2. -
    حمید جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3280 روز

    با سلام

    دوست من این رابطه ها ی چیزی میمونه مثل مرزهایی که کشورها مشخص کردن

    در حقیقت ما هممون انسان هایی هستیم که روی ی زمین واحد داریم خودمون رو تجربه می کنیم

    اینکه ی نفر نسبت نزدیک یا دوستی باهامون داره به نظرم حاشیس.

    اینکه استاد میگه همه رو با دید مثبت ببینیم و روی نکات مثبتشون تمرکز کنیم و در ضمن در وهله اول به نکات مثبت خودمون توجه کنیم نشون از طی کردن عالی تکامل میده

    بقیه ما هم باید در این مسیر حرکت کنیم

    فرقی نمیکنه طرف خواهر شوهر یا مادر شوهر یاجاری یا دختر عمویی باشه که داره برامون قیافه میگیره.

    اگه مشکلی وجود داره این مشکل در درون ماست

    یعنی به خودی خود شرایط بیرونی تاثیری ندارند مگر تاثیری که ما ازشون در وجود خودمون ایجاد میکنیم

    واس همینه تو ی قسمت از جلد اول کتاب گفتگو با خدا خداوند به اقای والش میگه مشخصه که تو در مسیر طی کردن تکامل و شناخت خودتی واس همینه که داری به ی اتفاق واحد واکنش های متفاوت نشون میدی.

    ی بار تو ی موقعیت شادی و لذت میبری و ی روز دیگه در همون موقعیت ناراحت و ختی خشمگینی

    که البته در ادامه خدا میگه این اشکالی نداره چون همین روند هم جزئی از طی کردن تکاملته

    و به خودم و هر کسی که داره این متن رو میخونه میگم و دعوت میکنم که سعی کنیم در این مسیر به خوبی های خودمون و اطرافیان و جهانمون توجه کنیم و لذت ببریم و شاد باشیم

    خداوند برای من کافی است

    شاد باشید (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: