نحوه به حقیقت رساندنِ خواسته‌ها | قسمت 3 - صفحه 18

858 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ا. کشتکار گفته:
    مدت عضویت: 2764 روز

    چه گوارا این آب!

    چه زلال این رود!

    مردم بالادست، چه صفایی دارند!

    چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد!

    من ندیدم دهشان،

    بی‌گمان پای چپرهاشان جا پای خداست.

    ماهتاب آن‌جا، می‌کند روشن پهنای کلام.

    بی‌گمان در ده بالادست، چینه‌ها کوتاه است.

    مردمش می‌دانند، که شقایق چه گلی است.

    بی‌گمان آن‌جا آبی، آبی است.

    غنچه‌یی می‌شکفد، اهل ده باخبرند.

    چه دهی باید باشد!

    کوچه باغش پر موسیقی باد!

    درود بر استاد و همه دوستان …

    این فیلم بی شک بهترین فیلم واقعی زندگیم بود ….

    خدایا دنیات چقدر زیباست …..

    چقدر فوق العاده و پر انرژی است .

    فقط کافیه موزیک را قطع کنی و تجسم کنی خودتو تو این دنیای فوق العاده. ..

    سپاسگزارم استاد همه چیز اوکیه …

    از طبیعت ،مردم ،رودخانه ،آبی و زلال این رود.

    این فیلم ها بخدا هزاران پیام داره برای من و هر کسی که سعادت این را پیدا کرده که در این ضیافت بزرگ عباسمنش حضور پیدا کنه ..

    خدایا سپاسگزارم. ???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    آبتین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3827 روز

    درود خداوند بر شما استاد عزیز

    ممنون از این تصاویر بسیار زیبا

    مرسی که وقت میزارین و واسمون فیلم تهیه میکنین

    مرسی که حسی خوب رو به ما تزریق میکنین

    مرسی که هستی استاااد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    زهرا آگاه گفته:
    مدت عضویت: 3071 روز

    سلام به جناب عباس منش و همه دوستانی که این مطلب رو می خونند

    من تجربه ی خوب و جالبی از کنترل ذهن دارم که دو روز پیش برام اتفاق افتاد

    صبح زود جمعه برای پیاده روی در پارک جنگلی رفته بودم ؛ کنار دو ماشین دیگه پارک کردم و پیاده شدم ؛ طبق عادت فاصله ها رو چک کردم ؛ به نظرم اومد که باید کمی جلوتر برم تا کاملا” موازی اتومبیلهای دیگه باشم …

    وقتی خواستم دوباره ماشین رو روشن کنم ماشینم روشن نشد ؛ در واقع باطری ماشین به دلیل سولفاته شدن از کار افتاده بود….. یک لحظه حس بسیار بدی پیدا کردم اما خیلی سریع به خودم اومدم و گفتم : نه مشکلی نیست خیلی راحت حل میشه ……. خواستم همون موقع کاری برای روشن شدن ماشین انجام بدم تا خیالم راحت بشه اما باز به خودم اومدم و آرامشم رو حفظ کردم و گفتم : میرم پیاده روی مثل همیشه از دیدن طبیعت زیبای پارک لذت میبرم ؛ موقع برگشت هم خدا بزرگه ……

    امان از نجواهای دلسرد کننده شیطانی که موقع پیاده روی چندین بار به سراغم اومد اما هر بار به خودم گفتم : خیلی راحت حل میشه خدا بزرگه ……….

    ذهنم میگفت : حالا باید ماشین رو بذاری و پیاده بری باطری بخری ………

    من میگفتم : باطریم سالمه و چندین سال دیگم کار میکنه ………..

    ذهنم میگفت : روز جمعه ات خراب شد کل روز رو باید اسیر این ماشین بشی ……….

    من میگفتم : هیچ مشکلی وجود نداره مشکلات فقط توهمات باطل هستند من هم به موقع میرسم خونه …….

    ذهنم میگفت : حالا ببین قیمت باطری چند شده ؟ اصلا” کی میخواد باطری رو عوض کنه وسط این پارک جنگلی ……….

    من میگفتم : خدا بزرگه و به راحتی حلش میکنه……………

    خلاصه این گفتگو ادامه داشت تا وقت برگشت رسید ؛ امیدوار بودم خدا کمک کنه و ماشین روشن شه ؛ اما نشد …………..

    توی ماشین نشسته بودم و میگفتم خدایا کمک کن ؛ امیدم به این بود که راننده ماشین کناری بیاد و کمکم کنه !!!!!

    ولی یک صدایی در درونم گفت: حرکتی بکن ؛ همین طوری نشستی میگی کمک !!!! تو قدمی بردار تا خدا کمک کنه ……….

    ماشین رو قفل کردم و راه افتادم به طرف دفتر پارک با این نیت که آب جوش بگیرم بریزم روی قسمت سولفاته ……..

    توی مسیر دو تا کارگر پارک که لباس سبز پوشیده بودند رو دیدم استراحت میکردند یک نفر توی ماشینش نشسته بود یک نفر هم بیرون ایستاده بود ؛ به طرف کارگر راننده رفتم و ازش پرسیدم دفتر پارک کجاست ؟ من یه مقدار آب جوش لازم دارم

    کارگر پارک پرسید چقدر آب جوش لازم دارین ؟ و من براش توضیح دادم که برای چه کاری میخوام……………..

    کارگری که بیرون ایستاده بود گفت میشه ماشین تون رو ببینم ؟ و من گفتم بله و با هم به سمت ماشین رفتیم ……..

    باطری ماشین رو نگاه کرد و گفت چیزی نیست الان درستش میکنم ………………..

    بعد گفت : من مغازه باطری سازی دارم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ( عین معجزه بود برام )

    اون دو تا کارگر چنان باطری ماشین رو ماهرانه راه انداختند که از تعجب دهنم باز مونده بود ؛ همه وسایل لازم رو ( آچار و گریس و سمباده و ……. ) داشتند …………….

    کی می تونه باور کنه صبح زود جمعه توی پارک جنگلی بشه یه باطری ساز حرفه ای پیدا کرد ، اون هم بدون انتظار دستمزد !!!!!!!!!!!!!!!!!

    دیگه بهم ثابت شد که کنترل گفتگوهای ذهنی چقدر میتونه اتفاقات رو به نفع آدم تموم کنه ؛ و بیشتر از همیشه مطمئن شدم که در این جهان چیزی جز فرکانس افکارمون اتفاقات رو مشخص نمیکنه ؛ به همون اندازه ای که بتونیم حسمون رو خوب نگه داریم زندگی برامون خوب میشه ؛ قانون جهان هستی بسیار دقیق عمل میکنه و ذره ای اشتباه توش نیست …..

    جالبه که بیست دقیقه قبلش توی پمپ بنزین ماشین رو خاموش کردم و بنزین زدم ؛

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  4. -
    حمید جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3269 روز

    با سلام و عرض صبح به خیر به همه اعضای خانواده دوست داشتنیم از اعضا تا استاد و همچنین سلام ویژه به خانم شایسته و فرهادی عزیز

    امدیوارم همگی روزی توام با برکت، شادی، نشاط و سلامتی و ثروت داشته باشید مثل من (:

    استاد ازتون سپاسگزارم که همیشه فایل های فوق العاده ای رو میذارین که خواسته هامون رو واضح میکنه. این روزها گوش دادن به فایل ها و صحبت کردن با خودم مثل غذایی میمونه که طعمش بی نظیره و نمیشه نخوردش (:

    طعم شیرینی دریافت اگاهی و درک اینکه این اگاهی به عمق وجودت نشست. طعم شناخت خداوند و خودم و اینکه هی بیشتر از قبل وجودش رو در قلبم احساس میکنم و اینکه باهام حرف میزنه.

    دیشب ی اگاهی بهم داده شد که میخواستم تو فایل مقدمه دوره روابط بنویسمش اما خب این فایل مزید بر علت شد که از حال خوبم اینجا بنویسم برای مرور دوباره خودم و برای به اشتراک گذاشتن با اعضای خانوادم.

    دیروز بعد اظهر داشتم بخش اول کتاب گفتگو با خدا رو میخوندم که رسیدم به بخش روابط که میگفت علت اینکه روابط خراب میشه اینه که طرفین از هم میخوان که برای داشتن احساس خوب به خواست طرف مقابل تغییر کنند و فلان کارو انجام بدن. خلاصه خیلی نکات بود که من میخوندم از اینکه باید اصل در روابط این باشه که خودت میخوای چه چیزی رو درباره خودت از این رابطه تجربه کنی، کشف کنی….

    همه این صحبت ها و نوشته ها منو واداشت تا شب جسته و گریخته به خودم بگم حمید تا حالا نشستی درست در این باره فک کنی که از ی رابطه چی میخوای، اصلا بهش فکر کردی؟

    و اینکه وقتی خودت نمیدونی چی میخوای چطور انتظار داری به ی رابطه خوب برسی.

    گفتم فرض کن الان ی شخصی در زندگی وجود داره، همین الان، خب چیکار میکنی؟!

    چی میخوای. کجا میری؟ اصل فرقش با الان که کسی نیست چیه؟

    بعد به خودم گفتم واقعا من چی میخام؟ این رابطه میتونه چی رو در من بیدار کنه که الان نمیتونم داشته باشم.

    که خداوند دست به کار شد (:

    بهم الهام کرد که فک کن تو این لحظه چیکار میکردی و یا کجا بودی احساس عالی داشتی (:

    بعد از چند دقیقه فک کردن این منظره رو تجسم کردم

    شب کنار ساحل، ی اتیش درست کردم که همه چوباش به ذغال سرخ تبدیل شده و اون نور و گرماش بهم احساس عالی میده، صدای امواج، نسیم ملایم. اسمون صاف و پرستاره. هوای عالی و خنک که با نور ماه و سفیدی امواجی که به ساحل میاد منظره فوق العاده ای رو ایجاد کرده (بچه ها حسش میکنیم؟؟ من که قلبم داره پرواز میکنه (: )

    الان دارم وسط ذغال رو باز میکنم و چنتا سیب زمینی میذرم توش و روشو با ذغال میپوشونم (:

    2 تا تیر چوبی دو طرف آتیش گذاشتم و 7-8-10 تا سیخ کبا و جیگر مزه دار شده تازه گذاشتم روش که بوش و جلز و ولزش داره دیوونم میکنه و خودمم که دارم مخلفات رو اماده میکنم.

    * زیتون پرورده اصل (:

    *پیاز

    *دوغ ترش

    *سبزی

    نون سنگک و بربری (راستی استاد دلت برای نونای خودمون تنگ نشده؟ به نظرم ی کسب و کار در زمینه غذای ایرونی به خصوص نونوایی سنتی با رستوران سنتی اونجا خیلی میبره (: )

    و…..

    خب این فضا رو داشتم بهش پرو بال میدادم….

    بعد از خودم پرسیدم خب حالا چی؟ بودن یا نبودن ی فرد چه تاثیری تو این لحظه و احساس عالیم میذاره. من چرا میخوام با ی نفر باشم؟ بودن در ب رابطه چه چیزی رو بهم اضافه میکنه؟ من که حالم خوبه پس فایده ی رابطه چیه؟

    چند دقیقه فک کردم و این الهام بهم شد

    که حمید معنای عمیق بودن در ی رابطه (فرقیم نمیکنه همسر، دوست، یا ی غریبه که ممکنه باهاش یجا هم مسیر شده باشی) اینکه که باهاش حال خوبت رو تقسیم کنی. شادیت رو قسمت کنی. این عین طی کردن تکامل خودته….

    البته نه به این معنی که تو ناقصی و بودن با ی نفر میتونه تو رو کامل کنه بلکه این مفهوم که تو این کامل بودنت در این لحظه کنونی رو از طریق داشتن احساس خوب با فرد دیگه ای که اونم ی انسان کامله به اشتراک میذاری برای گسترش خودت، بسط دادن خودت، و به قولی آپ دیت کردن ورژن خودت، افزایش دادن فرکانست و مدارت.

    نمیدونم دارم درست این اگاهی رو بهتون میگم یا نه ولی چیزیکه من میخوام بگم اینه که تو این مدار من فهمیدم که دلیلی که میخوام ی رابطه خوب داشته باشم چه زندگی شخصی با فرد مورد نظرم چه با افراد دیگه اینه که اون حال خوبی که دارم رو باهاشون به اشتراک بذارم اونم نه برای اینکه دیگران نیاز دارن که من بهشون احساس خوبی بدم، بلکه برای اینکه با این کار احساس خوبی که دارم تشدید میشه و گسترش پیدا میکنه

    و احتمالا با شادی که در درون دارم و انرژی که به انرژی منبع نزدیک شده اون شخص هم انرژی مثبتی رو پیدا میکنه و در نهایت نه تنها زندگی خودم عالی سپری میشه بلکه در عین حال کمک میکنم که جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه.

    خداوند برای من کافی است

    شاد باشید (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      فاران گفته:
      مدت عضویت: 2512 روز

      سلام به دوستان خوبم و سلام به اقاحمید.خیلی جالب وقشنگ توضیح دادین خیلی خوشم اومد.بنظرشمادرموردهمه رابطه ها این بسط دادن حال خوب صدق میکنه مثلا رابطه باجاری وخواهرشوهر؟؟??ویه مسئله دیگه اینه که آدم وقتی حالش گرفته هست اوضاع دیگه خیلی فرق میکنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حمید جاوید گفته:
        مدت عضویت: 3269 روز

        با سلام

        دوست من این رابطه ها ی چیزی میمونه مثل مرزهایی که کشورها مشخص کردن

        در حقیقت ما هممون انسان هایی هستیم که روی ی زمین واحد داریم خودمون رو تجربه می کنیم

        اینکه ی نفر نسبت نزدیک یا دوستی باهامون داره به نظرم حاشیس.

        اینکه استاد میگه همه رو با دید مثبت ببینیم و روی نکات مثبتشون تمرکز کنیم و در ضمن در وهله اول به نکات مثبت خودمون توجه کنیم نشون از طی کردن عالی تکامل میده

        بقیه ما هم باید در این مسیر حرکت کنیم

        فرقی نمیکنه طرف خواهر شوهر یا مادر شوهر یاجاری یا دختر عمویی باشه که داره برامون قیافه میگیره.

        اگه مشکلی وجود داره این مشکل در درون ماست

        یعنی به خودی خود شرایط بیرونی تاثیری ندارند مگر تاثیری که ما ازشون در وجود خودمون ایجاد میکنیم

        واس همینه تو ی قسمت از جلد اول کتاب گفتگو با خدا خداوند به اقای والش میگه مشخصه که تو در مسیر طی کردن تکامل و شناخت خودتی واس همینه که داری به ی اتفاق واحد واکنش های متفاوت نشون میدی.

        ی بار تو ی موقعیت شادی و لذت میبری و ی روز دیگه در همون موقعیت ناراحت و ختی خشمگینی

        که البته در ادامه خدا میگه این اشکالی نداره چون همین روند هم جزئی از طی کردن تکاملته

        و به خودم و هر کسی که داره این متن رو میخونه میگم و دعوت میکنم که سعی کنیم در این مسیر به خوبی های خودمون و اطرافیان و جهانمون توجه کنیم و لذت ببریم و شاد باشیم

        خداوند برای من کافی است

        شاد باشید (:

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    ولی اله مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2457 روز

    سلام خداوندبرشما،درود خداوند برشما،استاد عزیز سلام،برای امیدی که در زندگی من ایجاد کردی سپاس گذارم،برای شور شوقی که در زندگی ما ایجاد می کنی سپاس،استاد برای نگاه زیبایت به این جهان سپاس،برای ایجاد انگیزه که درما به وجود می آوری سپاس،

    خیلی دوستت دارم؛مرادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    راضیه زکی پور گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    سلام استاد عزیز خیلی زیبا و قشنگ تونستید زیباییهای جهان رو بما نشون بدید خدایا شکرت که دنیای زیبایی داری مبارکتون باشه استاد لیاقتشو دارید چون خیلی تلاش کردید تا باین زندگی زیبا رسیدید نوش جونتون منم میتونم داشته باشم امیدوارم هرروزتون بهترون بهتر باشه و خوش باشید به دلم الهام شده که بزودی روزی میاد که تمام اعضای خانواده صمیمی عباس منش در آمریکا مهمون استاد هستیم و دورهم جمع می‌شویم و موفقیت مون رو جشن میگیریم باید امروز

    از خدای بزرگ سپاسگزارم که بوسیله استاد عباس منش بما حال خوبی میده با این تصاویر زیبا و بهشت گونه

    از شما استاد ممنون و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3465 روز

    سلام خدا را هزاران بار شکر

    بانگاه به این فیلم چه احساسی داری ؟؟

    من هم میخام من هم دوست دارم آنجا باشم وسوار چت اسکی ونبض بند روی دستم باشد وبرای بقیه دست تکان دهم ودیگران هم با لبخند خدایگونه اشان برای من دست تکان دهند چه حس قشنگی چه احساس عالی ای

    من هم میخام این مکان را تجربه کنم وروی اون پل آیه ای از آیه های خدا راببینم که مثل خدا زلفش از زیبایی ورسیدن به درخواستهای بنده هاش پریشان شده وزلفش را در مسیر باد رها میکند تا آرام آرام آرامش شود

    من هم میخواهم این گوشه از بهشت خدا راتجربه کنم من هم میخواهم تمام زیباییهای خدا را در روی زمینش ببینم وهر وقت مشدی عزرائیل اومد مثل علی ع آخ چون به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم واین شعر حضرت حافظ را بخونم :

    ای خوشا آن ساعت که پرواز کنم تا بر دوست .——- به هوای کویش ؛ پروبالی شکنم

    بله من هم میخواهم فقط به زیبایی های این جهان توجه کنم چون به قول مولانا وبه یقین خودم توجهکردن به این زیباییها مثل این است که داخل خونه وبیرون خونه ات رابا بهترین گلها وبهترین رایحها آذین بندی میکنی وتوجه به ناراحتی وبدی مثل کاشتن باغچه پراز تیغ در اطراف وداخل زندگی است

    ممنون ؛ جدا دگرگون شدم زنده باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فاران گفته:
      مدت عضویت: 2512 روز

      سلام آقای سپهوندچقدرجمله آخرتون قشنگ بودتوجه به بدی وناراحتی مثل کاشتن تیغ وخارتوی باغچه خونمونه درصورتی که شیطان همیشه توگوشم نجوامیکنه که به چیزایی که ناراحتت میکنه فکرکن تاشایدراه حلی براش پیداکنی وآنقدرمنوسرگرم ناراحتی های جزئی زندگیم میکنه که ازدیدن زیباییهاغافل میشم ویه وقت بخودم میام که ای دل غافل چه زوددیرشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رحیم خان گفته:
        مدت عضویت: 3465 روز

        سلام برفاطمه عزیز : هروقت اسم فاطمه برایم شنیده یا دیده میشود .به یاد فاطمه س حضرت محمد ص می افتم که دستش را می بوسد یعنی چه که دستش را می بوسد .

        یعنی حواست باشد که چقدر باارزش هستی .زن شریک آفرینش وهمپای خداوند است

        خداوند تمام زیباییهایش را نصیبت کند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حمید پورقاز گفته:
    مدت عضویت: 3396 روز

    سلام استاد عزیزم و دوستای مهربونم

    خدایاشکرت که این زیبایی هارو خلق کردی

    خدایا شکرت که این همه فراوانی رو خلق کردی

    خدایا شکرت که می توانم با چشم هایم این زیبایی هارو ببینم

    خدایا شکرت که در این مسیر قرارم دادی

    خدایا شکرت که حالم خیلی خوبه

    خدایا شکرت که هر روز بهتر و بهتر میشم

    خدایا شکرت که سالم سالم سالمم

    خدایا شکرت که از هوای تازه ات می توانم به راحتی نفس بکشم

    خدایا شکرت که بهترین زندگی را دارم

    خدایا شکرت که همسر مهربان دارم

    خدایا شکرت که پسر صالح دارم

    خدایا شکرت که ثروت فراوانی دارم

    خدایا شکرت که بهترین شغل رو دارم

    خدایا شکرت که خانه ی زیبایی دارم

    خدایا شکرت که همسایه های مهربانی دارم

    خدایا شکرت که در بهترین جای شهرم زندگی می کنم

    خدایا شکرت که هر روز موقعیت های زیادی برای ثروت مند شدن من پیش می آید

    خدایا شکرت که بهترین غذایای دنیارو هر روز می خورم.

    خدایا شکرت که بهترین و زیباترین لباس هارو به تن می کنم

    خدایا شکرت که ماشین های زیبایی دارم

    خدایا شکرت که پدر و مادر مهربانی دارم

    خدایا شکرت که خواهر و برادر مهربانی دارم

    خدایا شکرت که بهترین دوستایی دارم

    خدایا شکرت که فقط زیبایی هارو می بینم

    خدایا شکرت که رابطه عاشقانه با همسرم دارم

    خدایا شکرت که آزادی کامل دارم از همه نظر

    خدایا شکرت که بیزینس عالی دارم

    خدایاشکرت که هر آنچه که خواستم به من دادی

    خدایا شکرت که در گروه بزرگ عباسمنش دوستای خوبی دارم

    و خدایاشکرت که یکی از بهترین دست های روی زمین همچون استاد بزرگ عباسمنش رو دارم که زندگیم با شناخت او دگرگون شد و بهترین الگوی زندگیم است . امیدوارم به هر آنچه که دوست داشته باشه برسه چون لیاقتشو داره .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: