نحوه به حقیقت رساندنِ خواسته‌ها | قسمت 3 - صفحه 52 (به ترتیب امتیاز)

858 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 2238 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد بزرگوار

    استاد من نمیدونم چجوری باید از شما تشکر کنم

    شما را تحسین میکنم بخاطر تمام لحظاتی که فیلم میگیرید و به ما می اموزید

    استاد من تعهد و شور سرشار شما و عشق و محبت و آگاهی ها و عمل شما را تحسین میکنم

    واقعا دم خدا گرم که چنین بنده ای را آفرید

    دم شما گرم که در این مسیر آگاهی بخش حق جویان هستید

    واقعا خدارا شاکرم خدایا نمیتونم شکرت را بجا آورم

    واقعا خدارا شاکرم که در این مسیر زیبا هستم هر چند که می دانم که در این مسیر عالی عمل نکردم ولی به قدری که به حرفم عمل کردم نتیجه گرفتم و رشد کردم

    استاد واقعا ممنون که هستید و الگوی من شدید

    هر وقت از خدا هدایت خواستم منو به سایت شما هدایت کرد و کلی حالم عالی شد و توانستم با آرامش خاطر و از ته دل بگویم الخیر فی ما وقع و حالم خوب بشه و لحظاتم را از بی تفاوتی و ناراحتی نجات دادم و با روحیه ای سرشار از عشق لحظاتم را دگرگون ساختم و یک پله در بهتر شدن زندگی ام بالا رفتم

    ممنونم سید بزرگوار خدا به شما سلامتی و نعمت بی نهایت روزی دهد

    64 امین رد پای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ناصر لطفی گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استادان گرانقدر و دوستان عزیزم

    روز شصت و چهارم از سفرنامه زندگی من

    عنوان فایل:نحوه به حقیقت رساندن خواسته ها قسمت 3

    تفاوت رسیدن و نرسیدن به خواسته ها تفاوت در دیدگاه و نوع نگرش ماست نگاهی که خودش رو باور داره خدای خودش رو باور داره و افکار و احساسات غالبش احساسات امیدوارانه س نه حسرت و افکاری که کمبود ها رو نشون میده

    ما با تجربه کردن با مسافرت رفتن با دیدن مکانهای مختلف مثلا در مورد محل سکونت هم تکامل مون طی میشه برای رسیدن به خواسته هم برامون شفاف میشه که دقیقا چی میخوایم برای چی ذوق میکنیم دقیقا دنبال چی هستیم که شوق رسیدن بهش رو داریم

    تحسین کردن نقطه مقابلش حسادته و من باید خیلی رو این موضوع کار کنم تحسین موفقیت دیگران تحسین ثروت دیگران تحسین شکل ظاهری دیگران تحسین زیبایی ها تحسین هر چیزی مارو به همون سمت هدایت میکند چون این یک قانون کلی هست که ما به هرچیزی توجه کنیم به همون سمت هدایت میشیم و همه این توجه کردن به آنچه که میخواهیم در زندگیمون اتفاق بیوفته فقط با آگاه بودن به این مسائل و کنترل ذهن میسر هست

    کنترل ذهن ویژگی مشترک افراد موفق ویژگی که هرچقدر روش کارکنیم زندگیمون بهترو قشنگ تر و لذت بخش تر خواهد شد از خداوند میخوایم که مارو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت کنه و نه گمراهان از خدا میخوام مارو آسان کنه برای آسانی ها مارو هدایت کنه به آسان کردن کنترل ذهن به توجه به نکات مثبت بیشتر به دیدن زیبایی های بیشتر خدایا تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

    خدایا شکرت بخاطر این فایل فوق العاده و همزمانی که من بهش به شدت احتیاج داشتم و سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان بخاطر این آگاهی های ناب و نشون دادن زیبایی های بینظیر نوش جونتون باشه زندگی در این بهشت فوق‌العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    اسما نظریان گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    استاد عزیزممممم

    استاد نازنین منننن

    وااااای عاشقتم استاد این فایل واقعا عالی بود وای برای من نشونه اومد امروز … این فایل برام نشونه بود من دقیقا امروز صبح وقتی توی یه سمینار نشسته بودم و داشتم به مساعل زندگیم فکر میکردم گفتم خدایا منم میتونم؟ منم میشه که…؟ منم.؟ نیشه؟ بعد وقتی کارم تموم شد اومدم و نشونه امروزم و زدم و

    بووووووم منفجر شد

    و این فایل بهترین فایل برای من وای دوست دارم گریه کنم

    استاد میدونید چیع؟ وقتایی ک شما میاید و انقد قاطع و محکم راحب رسیدن به خواسته هامون راجب توانمندی هامون صحبت میکنید … من واقعا انگار نوری درون قلبم جاری میشه یه چیزی که بهم میگه ببین اسما ببین این برات نشونه بود ها پس ببین و باورش کن… و وقتی این فایل هارو میبینم ک با اطمینان کامل میگید اصلا یه چیزی درون قلبم میلرزه… یه چیزی درون قلبم میگه اسما برای تو هم هست فقط کافیه یه کاری کنی! باور کردن خودت! گفتن این جمله خیلی راحته ولی عمل کردنش واقعا تکامل میخاد و عمل گرایی و باور داشتن و این کار کمی سخته ولی اگر افتادی توی دورش … دیگه میری و بهترین چیز ها رو جذب میکنی

    استاد وااااای چقد منظره پشت سرتون زیباستتتت عین نقاشی میمونه واقعا … عاشقش شدم

    ابی دریا

    موج دریا

    اون موج عظیمی که پشت اون قایق های کوچولو جمع میشه کف های آب

    ابی بودن آسمون

    حصار های سفید رنگ کنار دریا

    سبزی درختان

    اون درختان بزرگ و عظیم الجثه

    اون آقایی ک با سگش داره قدم میزنه و چه حال خوبی داره

    اون کشتی کوچولویی که وسط آب بود و دوتا خانم و آقا بودن و داشتن لذت دنیا رو میبردن

    اون حس عالی که داشتن

    لبخندتون ک سراسر زیبایی و انرژیع

    اون خونواده ابی که دور هم بودن دور یه میز

    ماشین مشکی بزرگ

    اون خانم های شاد و پر انرژی که روی تندرو بودن

    اون میز سه نفره روی اون سکوی وسط آب

    اون حس تاریکی که از زیر پل رد شدین

    اون پرنده ایی ک یک ان از درخت اومد بیرون

    انعکاس درخت ها توی آب و پاکی و زلالی آب

    اون دوتا ادم هایی ک پدل بورد داشتن و لذت دنیا رو میبردن

    تیکه ابر پنبه ایی

    ساختمون های دایره ایی جذاب

    فراوانی انرژی مثبت

    اون ادمای شادی ک همک زده بودن بین درختا

    اون پلی که گفتید شبا یا یه تایم هایی از روز باز میشه و بسته میشه

    ساختمون های هیولا

    وای اون ساختمون و پل تو نمای شب واااای خوده بهشت

    غروب جذاب وااااای چه ابر جذابی چه رنگ عالی

    موزیک های قشنگ حامد همایون که راجب خدا خدا هست و هدا هاست و خدا هست …

    نمای بیرون قشنگ خونه تون

    استخونی بودن رنگ خونه تون

    اون درخت کوچیکی که جلوی خونه تون بود

    واقعا که همشونننن نکه یک بار دو بار بلکه میلیون ها بار جای دیدن داره و تجسم کردن

    واقعا عاشق این فایل شدم …

    که بهم یاد داد تجسم کنم

    یاد داد روی خواستم محکم به ایستم و بگم به دستش میارم قطعا و ناامید نشم چرا ؟ چون امضای خدا پیش آرزو هاب من خورده و قطعا اتفاق میوفته!

    استاد واقعا ممنون از این فایل عالی ممنون از توضیح دادن قشنگتون و چقد نوشته روی پیرهنتون قشنگه ️عاشقتونم هر کجا هستین بهترین ها برای شما باشه ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    پارمیدا ۰ گفته:
    مدت عضویت: 420 روز

    《به نام خدایی که هر آنچه دارم از آن اوست 》

    خدارو سپاسگزارم که من رو به این فایل بی نهایت زیبا هدایت کرد

    سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته مهربانم

    سلام به دوستان و خانواده دوست داشتنیم

    هر چقدر از زیبایی های این فایل بگم کم گفتم چون انقدر نعمت و زیبایی در این فایل وجود داره که اصلا نمیشه توصیف کرد

    یک سری از زیبایی هایی که این سه قسمت من رو خیلی شگفت زده کردن :

    1.چقدر ترکیب این ساختمون های بلند زیبا با این آب و رودخونه زیبا میشه بی نهایت زیبا میشه خیلی خیلی از منظره لذت بردم و شناختم و من هم خاستم که چنین جایی رو تجربه کنم انگار زندگی مدرن و با طبیعت ترکیب کردند و چنین شگفتی به وجود اومده خداروشکر

    2. چقدر از صمیمیت مردم اونجا لذت بردم که وقتی از کنار هم رد میشید مثلا وقتی قایق های دیگه از کنار شما رد میشد یا مردم داخل پیاده رو ها بهم دست تکون می‌دادید بدون حتی شناخت خاصی چقدر از این صمیمت و مهربانی خوشم اومد خداروشکر

    3. چقدر داخل قسمت قبل اون چمن های سر سبز و منظم زیبا بودن چقدر اون هوای خوب رو حس میکردم چقدر اون بوی آب بوی چمن رو حس میکردم و لذت می‌بردم تجسم میکردم خداروشکر

    4 اون آسمان بی نقص خدا اون ابر های زیبا اون ابر هایی که انقدر بزرگ گوگولی بودن خداروشکر

    5. اون آب تمیز و زیاد قشنگ فراوانی آب حس میشد خیلی شگفت انگیز بود

    خداروشکر

    و من نمی تونم تمام این زیبایی های نعمت های خداوند رو بگم چقدر ما لذت بردیم استاد و این باعث شد که من هم بخام که من هم این زیبایی هارو ببینم و لذت ببرم و برای رسیدن بهشون قدم بردارم که حالم عالی بشه

    چه صحبت های زیبایی برای رسیدن به خاسته ها گفتین الان حس میکنم که چقدر در مدار درستم که چقدر به خدا نزدیکم و اون قراره من رو به همه ی اینا برسونه چقدر زیباست این مسیر که چقدر پیشرفت کردم واقعا خدا رو سپاسگزارم

    خداروشکر

    خداروشکر که نگاه من امیدوار هست به این زیبایی ها نه حسرت بار

    خدارو سپاسگزارم که من رو به این فایل هدایت کرد که من رو به این مسیر هدایت کرد

    از استاد عزیزم سپاسگزارم بابت اینکه ما رو شریک این زیبایی ها کرد

    از دوستان عزیزم که وقت میزارن کامنت میزارن و کامنت میخونن

    امیدوارم در پناه الله موفق باشد در تمام جنبه های زندگی

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 843 روز

    1403/10/3به نام خداوسلام به خدا64مین قدم تکاملی روزشمار سلام به استادوکل عزیزان سایت الهی خداقوت. استادومریم جون روتحسین میکنم باداشتن بزرگترین ثروت الهی، به نام آرامش وشادی که سرچشمه ی تمام جذب خواسته هاست .وتحسینشون میکنم که این دونعمت رو ازخدادریافت کرده اند.

    عه این شدنیِ منم میخوام!استادمن ازبچگی توروستایی به دنیااومدم که آرزوی خیلی هاست به این روستاحتی برای تفریح بیان چون خیلی زیباست دوستِ عروسم ازتهران آمده بود. میگفت: مثل دربندتهرانِ من که دربندروندیدم ولی آب وهوای معتدل وعالی خدابه این روستاهدیه کرده کلی توی رودخانه رستوران که شبانه روزدرحال خدمات هستندمسافرانی که میان میگن قطعه ای ازبهشت است.من خودم دوست دارم برای زندگی حالاهرجافقط حاشیه ی جاده،رودخانه،ویابلوارباشم چون خانه ی پدری ومادری من طوری ساخته شده بودبه صورت پلکانی بین خانه ماو جوی آب وجاده اصلی روستاکه به سمت رودخانه وروستای بعدی ادامه داشت یک خانه فاصله بود.و توی خانه که مینشستی کل خانه های روبروتودیدبود. باعهاوکوههایی که دربهاروتابستان سرسبزودرپاییزعلفهازردوخشک بودن ودرزمستان ازسفیدی برف وَلِ، وَل میزد.وبهاروتابستان وپاییزحضورگوسفندان وچوپان وسگ والاغِ گله وصدای هی هی چوپان وپارس سگ گله وصدای بع بع گوسفندان وبره هاشنیده میشدوبعدازظهرهمین نعمت وزیبایی ازکوه پایین می آمدوکل جاده رومیگرفتندوصاحبان گوسفندان جلوگله می آمدند.هرکس گوسفندان خودراازگله جدامیکردوبه کوچه های‌ مسیرخانه هایشان هدایت میکردن زنها،مردها،دخترهاوپسرهاهمه تلاش میکردندوچه فیلم وسریال واقعی ماداشتیم وتماشامیکردیم ولی یادنداشتیم که ازلحظه هامون استفاده کنیم!ولی بازهم خوب بودازبس که شلوغ میشد حتی جاده بسته میشدکه ماشینهانمیتوانستندحرکت کنندالبته اون زمانهااینقدرهم ماشین وموتورنبود!وماهم یاازتوخونه یااگه هواگرم بودروی پشت بام خانه ی همسایه که جلوخونمون بودبراتماشامیرفتیم وباآوازبلندمیخوندیم گله ازباغ میاد،چریده وچاق میاد،بوی پیازداغ میادومااصلاگوسفندی نداشتیم ولی شادیش که برامابود!البته دائیهام وهمسایه هامون داشتن ومادرم باهمسایه هایاپشت پنجره خونه یاروپشت بام همسایه قلیانش روخواهرم آماده میکردوبه دستش میدادچون مادرم واقعازحمتکش وفهمیده وقَدَربود!الان صدای کُل کُلِ قلیون مادرم باصدای زنگوله وبع بع گوسفندان وسروصدای چوپان وصاحبین گله چه حال وهوایی دارداحساس شادی میکنم وبراشون چی زنده وچی مُرده دعای خیردارم نوشجانشون وبازماندگانشون باشه آمین.وپنجره ی خانه ماآنقدربزرگ وپایین بودکنارپنجره دستت روتاقچه بودبه پشتی هم نیازنداشتی راحت بودی یامثل مبل راحتی روتاقچه مینشستی ویوی عالی داشت والانم لیلاخانم خانه های ویوداردوست داره زندگی کنه. الانم که داشته باشم جای تعجب نیست!چون به قول فامیلامون لیلاازاول بچگی تونازونعمت بوده ومکان زیبابرازندگی داشتیم وازناآگاهی وقتی ازروستابه شهرامدیم گفتم خدایامنوبه روستانمیبری فقط رفتنم به یک شرط است خانه دارشدن توی شهرونمیدانم خداراقهرش امده است؟ولی حرف بدی نگفتم خدایاتوی شهرهم خانه عالی میخواهم وتوی باغهای روستای خودمون حاشیه ی رودخانه هم باغ ویلای عالی میخواهم درمشیت الهی حالاکه این همه وفورونعمتِ بهتره که درخواست بدم ودستورصادرکنم چون تقسیم کاربامنه وقسمت دوم اجراباخودخداس هرچه میخواهددلِ تنگت بگولیلاجان خداهست وقول داده اجراکندچون اجابت کرده.خدارا شاکرم .الان خانه ی آپارتمان کناررودخانه ی شماروتوی شهر تمپامیبینم کشتی وقایق میادلذت میبرم خدایامن اینجوری میخوا م.ویلاهای کناررودخونه رومیبینم خدایاتوی این طبیعتم میخوام.ومن کلانگاه های امیدوارداشتم. حتی قبل ازآشنایی باقانون جذب مایک پیکان تمیزسفیدخریدیم چون یکی ازهمسایه هاپیکان سفید داشت منم آرزوم بود. بعدمایکی دیگه ازهمسایه هاپیکان خرید وبعدازپیکان یک پژو405خریدمن که اسم ماشیناروبلدنبودم بالاخره خونه همسایه بودم خانمش باخوشحالی گفت: لیلاماشین جدیدخریدیم ازخانه آمدم بیرون شوهرش ازراه رسیدپیاده شدرفتم درب ماشین روبازکردم پشت فرمون نشستم آیه الکرسی روخوندم ودعای خیرکردم فوت کردم توماشین ودورماشین تبریک گفتم :خانم همسایه ازپنجره نگاه میکردآقای همسایه رفته بودخانه به خانمش گفته بودچقدرکیف کردم لیلاخانم نشست توماشین چی خواندوپیاده شدودعای خیرکردتبریک گفت ورفت. که حتی خانواده خودمون یاهمسایه های دیگه اصلااین کارونکردن!الان فکرمیکنم متوجه میشم که من ازبچگی این شخصیت روداشتم ولی منم آرزومیکردم وفکرمیکردم چون منم خواستم حسادت بوده!نهههه الان میفهمم قانون همین بوده توجه کردن وخواستن اصلاحسادت نیست! الان آرامترشدم!الهی شکرت که این خصلت خودم راشناختم که خداازازل این برنامه ی نگاه امیدوار،رودروجودم نهاده است به قول خودمون چشمام سیرِتنگ نظرنیستم بلندنظرم آفرین لیلامتشکرم استادمریم.چندروزپیش از نونوای محله پرسیدم اگه چغندرتوتنورگذاشتین منم میخوام گفتند:باشه! من چغندرخریدم بردم بایدفویل تهیه میکردم که قبل ازیلداتنوری کنندولی آردنداشتن چندروزتعطیل بودن دیشب رفتم فویل بردم دیدم شاطرهمیشگی آقاسیدنیست به صاحب نونوایی گفتم عه آقاسیدکجاست!؟ گفت: مریض دارن. گفتم: حالابرای نون سفارشی برام میزدچکارکنم !؟صاحب نانوایی گفت: خودم به این شاطرسفارش میکنم نون خصوصی برات بزنه تشکرکردم آمدم.امروز ظهررفتم نانوایی که چغندرهای تنوری روبگیرم توراه میگفتم بنده خداسیدنیست چغندربخوره رسیدم نانوایی شاگردنانوایی منومیشناسه چون وقتی میرم نونوایی سلام وخداقوت عباسمنشی میکنم. شاگرد خندیدجواب دادولی شاطرکه ناشناس بودخیلی معمولی جواب داد!استادمن متوجه نشدم یک آقایی که کنارتنوربالباسهای بیرون وآنکاردکرده روصندلی نشسته اصلاندیمش چون شب قبل گفتندسیدنیست!یهو جواب سلام دلنشین همیشگی روشنیدم بازم تشخیص ندادم به محض اینکه ازجاش بلندشدآقاسیدجواب سلامم راعباسمنشی دادآمدجلوبعدشناختمش دست پاچه شدم گفتم عه آقاسیدسللللللااااااممم همشون بلندبلندمیخندیدن چغندراروتحویل دادن.به شاطرجدید برام سفارش نون مخصوص دادند و داخل فرگذاشتن گفتم تومغازه حاج خانم میشینم کنارنونوایی نونهاحاضرشدبنده خداسیدآمدصدام زده نونهاحاضره تحویل گرفتم نیم ساعتی نشستم نونهاسردشدراه افتادم پرسیدم آقاسیدبازخودت میای نونوایی؟گفت: آره ازفرداخودم درخدمتتونم نون سفارشی برات میزنم خوب این همه محبت که حتی چغدربرات تنوری کنن رایگان کی پشت صحنه کارمیکنه !؟خدا،خدا،خداوتوی مسیربرگشت به خانه بابت خانه هاوساکنین خانه هاوصاحبینشون،وماشنهاومغازه هاوکل دنیا دعای خیرمیکردم وگریه میکردم بازذهنم میگفت: بگوکه گریه ی شوق است بازسریع میگفتم: خدایاتوکه میدونی همش امیدوارانه است دل من پاک وصافه انگارخدانمیفهمه!!!بعدازناهاردوباره رفتم ییاده روی برای دیدن محصولات ومعجزاتی که خدابه نمایش گذاشته شکرگذاری کنم .حاشیه ی بلواروکیل آبادراه میرفتم آخه تومسیرپیاده روی یک خونه بزرگ ویودار،روبراخودم انتخاب کردم بزرگ 3طبقه،طبقه بالا4واحده،وبالاپشت بام هم یک خانه بزرگ وسط پشت بام قرارگرفته حالاچی داره من نمیدونم!؟طبقات دیگرشویکروز ازمستخدمش دم درب بودبرام تعریف کردکه ازیک خانم دکتره یک واحدشواستفاده میکنه بقیه همه تخلیه ست ویک دستگاه جلوحیاط داشت داده اجاره مطب دکتربراپوست وزیبایی خودم یک روزخانم دکتررودم درب حاشیه دیدم .پرسیدم: برااجاره گفت :اجاره اش خیلی بالاست یادم نیست چندگفت. وبچه هاشونم آمریکاهستندوبه خاطرتنهایشون میخوان بدن اجاره ولی برقهاشبهاخاموشه چون ازدادن به اجاره هم ترس داشتن!بیشترروزهابرای پیاده روی ازهمین مسیرمیرم وبااین خانه صحبت میکنم وبراساکنین وصاحبش دعای خیرمیکنم ودرمشیت الهی این خانه مالِ من است.تجسمم باعزیزدلم وبچه هامون زندگی میکنیم وروی تراس صندلی متحرک گذاشتم اسمشواین نوع صندلی رویادم رفته خودتون بگین چیه!؟الان یادم ررفته ،کوه ها،خیابان ماشینها،آدمها،درختهاو….رو.تماشامیکنم.وروپشت بام بانوه هایی که درآینده خدابهمون هدیه داده بدو،بدومیکنیم ولذت میبریم گاهی باعزیزدلم میریم پیاده روی ازجلوی این خونه ردمیشیم عزیزم میگه سلام خانه ی لیلا. الهی سپاسگذارم بابت این خانه. وجلوتررفتم اصلاحواسم نبودکجاهستم! یک وقت یک نشانه ی دیگه برام اومدباصدای بوق کامیون موردنظرِخودم وعزیزدلم وبه خصوص پسرسومم راشنیدم که میگفت:سرتوبالاکن، بالاکن بالا،یه نگاه به ماکن ،نگاه کن ،به ما!این صدای خدابودکه درراستای کاروشغل عزیزدلم وپسرمِ! این کامیون مورددلخواه برای لذت بردن وکسب کارآسان ودرآمدعالی وازهمه مهمترگسترش جهان هستیدرخدمت ما است. دیدم تانگاهم کارکرداشک شوق ریختم وگفتم خدایابه هرگازوترمزودنده کشی که این راننده دارد وصدای حمدوسپاس ازاین کامیون به کائنات میرسدنوشجانش واز،ازل اجداتادنیاوابدخاتمشان شادی وآرامش رابراشون طلب دارم. چون چندماهی هست که هی گفتین اهداف تونوبنویسین منم راستش مشخصات این کامیونورنگ وریزترین جزئیاتش روپسروعزیزدلم یادم میدن چون من خورده ریزهای ماشینوبلدنیستم وهرصبح مینویسم .وماحاشیه ی بلوارکوچکتری زندگی میکنیم وپنجرهاش تقریباکوتاهِ طبقه ی اول میشینیم ویوی خوبی داره.وقتی میخوام بخوابم بیرون توخیابونونگاه میکنم،به محض بیدارشدنم اول بیرون توخیابون رونگاه میکنم عادت کردم !یک وقتایی ماشینهای سواری موردنظرم رومیبینم وذوق میزنم.(بنز،اُپتیما،بی ام وِ)ودارم ازسرشب کامنت مینویسم یک معجزه ی دیگه برام رخ دادخواهرزاده ام باپسرم تماس گرفت گفت: بیابریم یک دوربزنیم برگردیم. پسرم گفت: فیلم میبینم بیابالانیم ساعت دیگه میریم وآمدبالاشام میخوردیم تعریف میکرد.

    ماشینموبه خاطرلایی کشیدن توقیف کردن میخوام برم علی آبادبادوستام ماشین دوستم دستمه کاراشوکردم راهی سفریم وهمینطورازنوع ماشیناحرف شدوسطای شام بودیم که گفت: ماشین دوستم( اُپتیما)س هم شنیدم گفتم: بلندشوبریم منودوربده گفتندشام بخوربعداشام تمام سریع حاضرشدم عزیزدلم یک بطری آب دادگفت ببراگه د یراومدین!منوپسرم رفتیم پسرم صندلی عقب نشست چون همشون میدونن صندلی جلومالِ مامانِ سوارشدیم صدای آهنگ بلندمنم میرقصیدم واوهم لایی میکشیدکه اشاره کردم ماشین باباتوتوقیف کردن مواظب ماشین مردم باش!منویک دوری دادباخودم میگفتم انشاالله ازجلوی خانه ی موردنظرم ردبشیم که همینطورهم شدوگفتم این ماشین هم خوبه ولی ماشین من نیست!خواهرزادم گفت ماشین باب میلت خاله جان اسمش(سُناتا)حالارسیدم ورفتم جلوآینه استادلیلاروتجسم کنیدکه یک کودک ذوق زده دیدم خودمودرآغوش کشیدم ذوق میزنم که خدایانوشتم ماشین اومددم درب منزل پارک کردوبااحترام منبردازجلوی درب منزل مورددلخواهم باشوق ورقص ردشدم این یعنی چی ماشین پسرخواهرم توقیف واِل ُبِل پشت تمام این اتفاقات وبازیهایک کارگردان زُبده یک جورچین مجرب بازی رومیگردونه الهی فقط توراسپاسگذارم.بابت اپتیمای من درمشیت الهی آمین. والان بقیه ی کامنتموبنویسم وقتی باعزیزدلم وپسرسومی ام صدای شکامیون روکه میشنویم ازاعماق وجودمون میگیم ججججااااااننننننممممم. ازبس که دوست دارن این مدل کامیون داشته باشیم وشغل پدروپسررانندگی با ماشینهای سنگینه . حالاپسرم همه فن حریفه ولی عزیزدلم فقط حرفه ی راننده گی باماشینهای سنگین روداره وبه عزیزدلم یاددادم که توگوشی که تو اینستادورمیزنی به کامیون وتریلیهاتوجه کن ومیگم تصورکن کامیون شبهاجلوخانه پارک کردی نصف شب بیدارمیشی نگاهش کن توجه کن باهاش حرف بزن وروزهاازخانه میریم بیرون تومیلان بغل جای پارک کامیون قبلی ازپسرداییم بودبعدازظهرهاوروزهای تعطیلی پارک بودنگاه میکنیم وصحبت میکنیم وبرای تفریح ولذت تجسم میکنیم که به طبیعت رفته ایم الهی توراتابی نهایتهاسپاسگذارم که درابعاداین کامیون خوش رکاب واتوبوسهای آروی مسافرتی به ماخدمت میکنی .وازدرآمدش به زیبایی خودم باخانواده ام خرج میکنیم و لذت میبریم درمشیت الهی.استادتابی نهایتهابراتون دعای خیردارم تومسیرمیگفتم :خداراشکرکه من شاگرداستادتوی دوره ی نهضت سوادآموزی درس خودشناسی،خداشناسی وعلم وآگاهی میخوانم واستادداره سوادبه من می آموزه که میگه فکرخدارااینطوربخوان لیلاجان وبه خودم افتخارمیکنم که بیسوادی هستم که خدادستم روگرفته نشونده سرکلاس تیزهوشان چون من لایق این دوره ی سوادآموزی رادارم خدااین لیاقت را درمن دیده که امانتش عقل وفکرش رابه من داده وهمه چیزوهمه کسم شده وهمه رامسخرمن کرده که راحترزندگی کنم چون برای لذت بردن به دنیاامده ام.وگرنه توی بهشت ازجام بلندنشدم که کسی دیگه ای بنشیندجابرای همه زیاده!همیشه میگفتم دوست دارم خانه ای مثل آکواریوم داشته باشم توشمامثل سریال پایتخت خانه ی ارسطو بودولی با هوای شرجی شمال موافق نیستم چون من توروستایی بزرگ شدم کوهستانی معتدل روبه خشک وسردوتااینکه مهاجرت کردیم مشهدکه وهوای هم خوبه البته برای من به بقیه کاری ندارن نظرهمه برام محترمه!بعدمیگفتم خانه ام توجنگل باشه مشرف به دریانجوام میگفت چی توقعها!؟مگه هست؟!پارسال رفتیم قلعه رودخان برگشتیم فکرکنم تنکابن بودکه جنگل2000و3000رودیدم که ساختمانهای بزرگ واحدی دارن میسازن گفتم آره آره خودشه این جوری میخوام.وهربارکه خانه ی خواهرم میریم به عزیزدلم گفتم یک تابلودارن من باخودم تصورمیکنم که ترکیه یااستانبولِ که فقط ازسریالهای ماهواره دیده بودم حالامن این تابلورومیبینم کناردریابک خیابان تمیزمغازهاومیزوصندلی جلودرب مغازه که مثلامن میگم کافی شاپِ وطبقه ی بالاروبه خیابان ودریاخودم تراس هم به این تابلواضافه کردم وروتراس باکل خانواده الاچیق درست کردیم وسایه روسرمونه موقع بارندگی یا هوای آفتابی میزوصندلی باتاب وسرسره گذاشتیم دورهم شام وناهاروچای میوه آجیل میخوریم ونوه هام بازی میکنندوصدای موج دریاصدای صوت کشتی‌ وصدای دلنشین مرغای دریایی رومیشنوم وخانواده هایی روتصورمیکنم که زن و مرد و بچه‌ها شون درحال بازی کردن توی آب هستن ویاازاون تختهای کناراستخرمیذارن وباسایه بون روسرشون کنارساحل استراحت میکنندودرحال خوردن خوراکیهای مغزی هستن واصلاتواین تابلواینهارونداره!فقط کنارساحل،خیابان،چندتامغازه نامشخص که چه شغلی دارندهیچی نشون نمیده چندتاصندلی ومیزتمام!وبقیه همش تصویرسازی منه .وبااین تابلو کیف میکنم واون ساعت وزمانی که خانه ی خواهرم هستم تواون تابلوکلی زندگی کردم الهی بااین همه زندگیهای جورواجورتوراسپاسگذارم.تاوقتی که خانه خواهرم هستیم مبل روبروی این تابلومینشینم باهام حرف میزنندمن توتابلوهستم وسرتکون میدم که حواسم پرت نشه به قسمتهایی دیگه تابلوکه تصویری نداردسیروسیاحت میکنم.الهی توراسپاس که مراتوی کلاس نهضت سوادآموزی الهی نشانده ای تااولادخاتم وابدمان مادرپناه خودت توی کلاس خودشناسی وخداشناسی نگهدارباش آمین براهمه مون آرزوی زندگی سرشارازثروتِ سلامتی وپول ورابطه عالی ودوستی باخودوخدارادارم عاشقتونم خدایااستادکلاس وناظم کلاسم راسالم نگه دارآمین. آقامعلم خانم معلم خیلی دوستتون دارم شاگردزرنگ کلاس لیلاجانِ خوش نشین وخوش روزی.ازاون چشمهای زیباازاون نگاه زیباکه ردپای منوتماشاکردین وتااین لحظه بامن اومدین وکامنتم روخوندین متشکرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 306 روز

    به نام خدای زیبایی ها .

    سلام به استاد ‌عزیز و مریم جان ، از خداوند سپاسگزارم که این همه زیبایی برای ما خلق کرده و این سرزمین پهناور برای ما قرار داده ، استاد عزیز سپاسگزارم که به ما زیبایی رو نشون میدید که ببینیم چقد جاهای قشنگ وجود داره و در ما تضاد به وجود بیاد و به خواسته در ما تبدیل شه ، واقعا لذت بردم و تحسین کردم چه جای دنج و پر از آرامش و این همه سرسبزی، خدایا شکرت بابت این همه فراوانی و نعمت ، خدایا شکرت بابت زندگی قشنگ و فراوانی استاد ماشالله تحسین میکنم خدایا بیشتر بهشون بده این نشون میده به من که آتنا برای تو هم میشه ساز و کار جهان بر پایه شدن هست ، وقتی من هدایت شدم به این ویدیوی زیبا و این سایت که ببینم یعنی من هم میتونم این زندگی رو تجربه کنم ، من هم میتونم تمام زیبایی های جهان که خداوند برای ما آفریده داشته باشم ، وقتی به قول استاد تمرکز کنم به زیبایی ها و باورهای مناسب بسازم ، تمرکزم به نکات مثبت باشه و به خواسته هام توجه کنم و باور کنم که امکان پذیره و می شود و خدا از ما بیشتر می‌خواد موفق تر و خوشبخت باشیم و لذت ببریم ، ثروت تجربه کنیم ، خدا بیشتر از ما می‌خواد بهشت در این دنیا و هم در آخرت تجربه کنیم ، خدایا شکرت هزاران بار شکرت بابت همه نعمت هات و فراوانی هات و این همه زیبایی ، خدایا شکرت که تو خدای منی ، خدای قدرتمند و با عظمت و پر از عشق ، خدای دست و دلباز که به راحتی و بدون منت به ما میبخشه ، خدایا سپاسگزارم که قدم به قدم هدایتم میکنی به سمت بهترین ها ، خدایا سپاسگزارم بابت اینکه پای تعهدم هستم و این مسیر دارم ادامه میدم و هر روز زندگیم داره بهتر بهتر میشه از هر جهت به لطف الهی ات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سعید خرم دل گفته:
    مدت عضویت: 3525 روز

    سلااام خدمت خانواده عزیزمم

    استاد یک دنیا بابت این فیلم تون ممنونم واقعا اول صبحی چقدر که بمن احساس خوبی داد . چقدر که زیبایی ها رو نشونم داد چقدر که ادم های زیبایی رو توی این فیلم دیدیم چقدر مهربون و دلگرم و خوش قلب

    و این جا واقعا میخوام بیشتر از همه از همسر عزیز تون تشکر کنم که واقعا دستشون درد نکنه با این فایل و فایلای قبلی چندین ساعت فیلمبرداری کردند و واقعا این مدت زمان دست ادمو خسته میکنه واقعا همینجا دستاشون رو میبوسم و یک دنیا ازشون با عشق ممنونم که این لحظات زیبا رو فیلم برداری کردند و در اختیار مون گزاشتن.

    واقعا لحظات زیبایی بود . از همتون با عشق ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم ناصری گفته:
    مدت عضویت: 2482 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوست داشتنی عالی بود خیلی استفاده کردم خیلی لذت بردم به امید روزی که کنترل کامل داشته باشیم روی افکارمون و باورهای مثبت و خداگونه ای رو پرورش بدیم

    من خدا رو مثل نوری میدونم که در وجود همه انسانها ذره ای از اون نور وقتی روح بهش دمیده شده تابش شده و در واقع ما جزیی از خدا هستیم و هر چقدر رفتارهای خدا گونه رو در وجودمون بیشتر پرورش بدیم و شکوفا کنیم بیشتر به خدا نزدیک میشیم .

    به امید روزی های عالی تر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عشق زندگی گفته:
    مدت عضویت: 3142 روز

    سلام

    استاد من قبول دارم که کنترل ذهن و افکار بسیار مهم است اما چگونه می توان به افکار منفی که هجوم می اورند و تهدیدهای که از طریق اطرافیان رخ می دهد به آن حالت بد و منفی فکر نکرد.

    هر کار می کنم باز ان افکار منفی مثل خوره به ذهنم حمله می کند و جلوی خوب فکر کردن مرا می گیرد .

    چه راهکاری پیشنهاد می دهید تا جلوی افکار ترسناک و منفی را گرفته و فقط خوبی ها و نکات مثبت را ببینم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    قاسم ولمزیاری گفته:
    مدت عضویت: 3582 روز

    سلام استاد عزیز

    فایلهاتون بی نظیره و خیلی خیلی به من انرژی میده واقعا از شما سپاسگزارم

    حتی تی شرتهایی هم که میپوشید خیلی خوبه

    . تو دوره کشف قوانین فرمودید که با خوب دونستن قوانین زندگی ما عاشق همه خوبیها و بدیها همه فقر و ثروت و خلاصه حتی همه تضادهایی میشیم که سوخت ما میشه برای رسیدن به هدف . با اینحال چرا شما هیچوقت تو تی شرتهایی که میپوشید من ندیدم نوشته شده باشه مثلا i love dad … این سوال شاید بی اهمیته ولی یهو اومد تو ذهنم البته شاید هم فایلی بوده ولی من ندیدم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3531 روز

      سلام برمحمد آرام : میدانی محمد جان بگذار از تجربه بزرگ زندگیم برایت بگویم

      مادر اصل وهسته خانواده است واگرزیباتر بگویم مادر شریک آفرینش است چون واقعا می آفریند .به طول تاریخ نگاه کن هرجامردی موفق بوده ، زنی بزرگ همراهیش میکرده .محمد ص خدیجه علی ع فاطمه و….. مادر تاج سر آفرینش است خداوند هم به حضرت آدم میگوید هر وقت دلت برای من تنک شد به زن نگاه کن تا به یاد معبودت بیفتی محمد ص هم چنین بوده . او میگوید هر وقت زن را می بینم به یاد خالقم می افتم

      وقتی مادر در خانه است انگار همه چی هست . تا مادر “ره” من در خانه بود همه دور هم جمع میشدیم انکار که هیچ اتفاقی برایمان نیفتاده بود ( پدر به معراج رفته بود ) ولی وقتی مادر هم پرواز کرد انگار تمام خوشیها وحتی خود خداوند از خانه امان رفته بود .

      اصلا به دست انسان نیست من الان استاد را خیلی خوب درک میکنم مثل یک قطره آب یا یک دونه ذرت بر روی تابه داغ است برای مادرش . چون این مراحل را من پشت سر گذاشته ام .

      اصلا ندایی از درون فریاد میزند که مادر سلام کجایی تا پاتو ببوسم . شما جایی امنتر از پیش مادر سراغ داری ؟ شما جایی امنتر از بغل مادر برای کودکی همه ی ماها سراغ داری ؟ دامان مادر دبستان اولیه تمام بشریت است و…..

      مادر عزیز است وفقط وفقط مثل خداوند یک دونه است پس عزیزش دریم که عزیز خداست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        قاسم ولمزیاری گفته:
        مدت عضویت: 3582 روز

        سلام

        ممنون آقای سپهوند عزیز

        راستش من از این زاویه نگاه نکرده بودم حق کاملا با شماست مرسی بابت وقت گذاشتن و جواب دادنت

        امیدوارم روح پدر و مادرت در زندگی ابدی شون قرین آرامش و رحمت باشه و خودت هم شاد و خوشبخت باشی دوست همفرکانسی عزیز .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: