نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-27 08:39:062024-02-14 06:19:47نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا!
استاد دوباره یه فایلی اومد که انگار منو شما نشستیم و داریم راجب اون موضوعه من،به صورت شفاف صحبت میکنیم و شما دارین خیلی رسا با صدای بلند بامن حرف میزنین
من به مدت سه ساله ک در یک باشگاه مشغول مربیگری هستم
خب شروع کار من،قبل از اشنایی با شما بود و من باورهای اشتباه و قدیمیه خودمو داشتم و به همون روال هم ادامه میدادم
همیشه،زمان پرداخت حقوق ،باشگاه دیرکرد داشت
از چند روز تا تقریبا یکماه
و هربارکمن اعتراض میکردم،با دلایل منطقی،توجیهم میکردن
هزینه های باشگاه زیاد شد یهو..
کرونا باعث شد یکم ورودی های باشگاه بهم بخوره…
دستگاه جدید خریدیم ….
خلاصه به قول شما،من فول بازی در میوردمو با باورهای قدیمیم و نداشتن عزت نفسو لایق ندونستن خودم برای دریافت به موقع و اینکه خوب همینی ک هست دیگه! عادت کرده بودم و کنار میومدم با این قضیه
اما واقعا هرماه این دیرکرد روی مخم بود و حداقل یکبار به شوخی یا جدی به مدیریت میگفتم من برنامه ریزیه مالی دارمو این بی نظمیتون ،منو اذیت میکنه،ولی ازینورم شجاعت ترک اونجارو نداشتم
همه چیه اونجا عالی بود واسه من!
شاگردامو از 5تا رسونده بودم به 80 تا تقریبا
کلاس های فوق العاده ک کلی انرژی و حس خوب میدادمو میگرفتم
انسانهای با ارزشی ک هر جلسه ،مورد لطفومحبتشون قرار میگرفتم
شاگردایی که قدردان بودنو همیشه به هر طریقی،با کادو یا پیام یا لبخند خلاصه هر طریقی ابراز لطفومحبت داشتن
و مدیریتی که همیشه وسط کلاس،بایه قهوه ی عالی،ازم پذیرایی میکردنو همیشه رابطمون عالی بود
بچه هامو،توی کلاس های چند نفره عمومی،باشوقو انگیزه و علم خودم ،قهرمانی تمرین دادمو به مسابقات و کسب مقام رسوندم چه داخلی یا خارجی!
لپ کلام اینکه همه چی عالی بود اما این الگو و پترنه بی نظمی در پرداخت،منو اذیت میکرد
با کار کردن روی فایلای مختلف،مثل کشف قوانین و عزت نفسو و شیوه ی حل مسائل ثروت 1(که البته تنها دوره ای ک واقعا گوش دادم از نظر خودم ،شیوه ی حل مسائل و این روزها کشف قوانیننه،بقیه دوره ها،انگار فقط اطلاعات اضافه کردم و عملی نشون ندادم و به زودی با هدایت خدا شروع میکنم)
وقتی به خوبیا و اینک عاشق کارم هستم،فکر میکردم،این بی نظمی رو ،توجیح میکردم و باهاش کنار میومدم
حتی گاهی بخودم میگفتم،خب لذت بودن کنار شاگردام و اسایش خاطرم و زیر ذره بینه مدیریت نبودن و چک نشدن،بیشتر از درد این بی نظمی در پرداخته(اهرم رنجو لذته اشتباه میچیدم تا شجاعت نداشتن در گرفتن تصمیم جدی و خارج شدن از این برزخ که یا بمون و حرص نخور با برو و یه برنامه دیگه بچین و قدم بردار،رو بپوشونم و خودمو گول میزدمو اشغالارو میریختم زیر مبل)
بارها توی طول دوره های مختلف،که استاد میگفت مستقل شین ،تحمل نکنین،خودتونو با دلایل منطقیه اشتباه و باورها به جمله ی همینی ک هست دیگ،شرایط اینجوریه،عادت ندین
شجاع باشین
به خودم میگفتم ٫واقعا این روند داره منو اذیت میکنه،اما چون تنها ورودیه مالیه زندگیم بود ،ترس داشتم و نجواها میومد ک اگه اینکارو از دست بدی،بعدش چی؟ هزینه های زندگیت چی؟
این همه کلاس ران کردیو شاگرد جمع کردی،بعد حاضرو اماده بدی به یکی دیگ ،بیای بمونی خونه؟؟
حتی من بارها به مدیریت گفته بودم ک درصد منو زیاد کنن،اما بازهم دلایل خودشونو میوردن
خلاصه دیروز،که اصلا این فایل هنوز نیومده بود رو سایت، من یهو یه حسی بهم گفت زنگ بزن و به مدیریت بگو من دیگ با این درصد باهاتون کار نمیکنم
(انگار یه لحظه ذهنمو و نجواهاش خاموش شدن ،که دوباره منو از اینده نترسونن)
با جسارت کامل،گفتم بهشون و اونها هم با اوردن دلایل خودشون،گفتن نمیتونن اینکارو کنن
ولی اینبار،من گفتم اکی،پس تا اخر تیرماه در خدمتتون هستم و به فکر مربی جدید باشین
و ازینک همیشه بی نظمی توی پرداخت بوده،برای بار اخر ابراز نارضایتی کردم
مهر تاییده اینکه کارم درست بود،مواجه شدن با این حرفشون بود که بمن گفتن : «این دیر کردن در پرداخت ها،بابت ضمانت شما بوده و بجای چکو سفته بوده و چون ما شمارو از قدیم میشناسیم،دیگ چک و این چیزا نگرفتیم و حقوقو دیر پرداخت میکردیم»
این حرف یه تایید بزرگ بود
که ندا!تو که داری رو خودت کار میکنی ببین!ازت چکو ضمانت میخوان!! اعتبارتو ،وجودت و کارته ،پس بزن بیرون ازینجا
و اینک اصلا بمن نگفته بودن ما اینکارو میکنیم،و این رفتار به نظرم خیلی زننده اومد،در واقع یجورایی ،بازهم داشتن منطقی نشون میدادن این الگوی همیشگیو!
اما اینبار من بودم ک ،با شجاعت و با علم اینک این الگو همیشگیه و دیگ نمیخوام کنار بیام و میخوام برم بیرون،قبول نکردم
بمن گفتن،درخواست شما برای افزایش درصد،باعثتوقع برای بقیه مربیا میشه
گفتم من کاری به مربیای دیگه ندارم،ولی من لایق درصد بیشترم،چون از 5 تا شاگرد الان 80نفرن با انواع تایپ ادم(جسمانی،رده سنی،منتالی)
من روز اول این درخواستو نداشتم،اما بعد این همه مدت که ارزش افرینی کردم و این همه نتایج سلامتیو قهرمانیو تناسب اندام خلق کردم ،درخواست درصد بیشتر دارم
(یادمه استاد توی مصاحبه با ازاده ی عزیز،هم به این نکته اشاره کردن،که توهم نزنین که من لایقه بیشترو بهترم،ارزش افرینی کنین بعد)
خلاصه ،شاگردام هیچکدوم اطلاعی ازین که من تا اخر تیر،دراین باشگاه هستمو نداشتن،اما امروز یکیشون برام کادو اورده بود،یکیشون یه شاخه گل،یکیشون یه خوراکی خوشمزه
گفتم :ندا اینا نشونست ،اینا نتایج شجاعتته برای این رهایی از وابستگیاها و نگرانی هات
جایزه ی دست کشیدن و در خواست دادن!
همون موقع مدیریت اومد دوباره بهم گفت: الان تابستونه،من جای تو بودم میموندم این یکی دوماه ک شاگردات بیشتر میشن،بعد ی فکری میکردیم
درامدت با همون درصد قدیم،بیشتر میشع این تابستون(وسوسه ها )
تو دلم گفتم من نتیجه ی شجاعتم،خیلی بیشتر از اون پولیه ک شما داری بمن وعده میدی برای این دوماه!
با لبخند بهش گفتم،نه واقعا برای من ارزش نداره کاریو انجام بدم که حسم خوب نیست
پول خوبه،نمیگم بده !ولی نمیخوام راه بیام با شرایطی که اذیتم میکنه
شاگردامو دوس دارم،باشگاه رو دوس دارم ،اما نمیخوام این دوس داشتن،منو ازون چیزی ک لایقشم دور کنه!
گفت این پول ،از هیچی بهتره،به هرحال درمیاد خیالت راحته که هست،الان ازینجا بری ،بالاخره طول میکشه و استرس داری( باور غلط همه ی جامعه)
باز تودلم گفتم:ایول ندا،کارت درسته درسته،اینم تاییدش،چون تو نمیخوای مثل بقیه زندگی کنیو چشمتو بدوزی به همون پول و همون امنیتی که همه دارن راجبش حرف میزننو عادت کردن(بالاخره ی اب باریکه ایه ک میاد بهتر از هیچیه!!!)
خلاصه به شاگردام گفتیم ک من اخرین ماهیه ک هستم!
هنوزم فایلو ندیده بودم
همه گریه و بغض..
توی راه داشتم به خودم میگفتم من قدم اول برداشتم،هیچ پولو سرمایه ی زیادیم ندارم،هیچ ایده ای هم ندارم
فقط میدونم شجاعت به خرج دادمو ازون شرایط ناجالب که خودمو لایق نمیدونستم،رها کردم
و با تکرار این جمله: که خدا من نمیدونم چجوری،فقط میدونم که میخوام ثروت بسازم اونحدی که لایقم،حالا میتونه باشگاه زدن باشه میتونه مهاجرت و شروع یه ایده و کار جدید باشه،میتونه مربیگری در یک باشگاه دیگ باشه
من نمیدونم چجوری و از چه راهی،تو عالمی !تو اگاهی! تو فقط بگو من انجام بدم
تنها چیزی ک میدونم ک اینه ک تا اخر تیر،من مشغولم و واقعنه واقعا هیچی نمیدونم از بعدش!
وقتی شاگردام میگفتن،خب بعدش بگو کجا بیایم،هیچ ایده نداشتم و میگفتم من نمیدونم بچه ها!فقط میدونم تا اخر تیرماه هستیم باهم
هی بخودم میگفتم،خدا نتیجه ی شجاعت حضرت ابراهیمو داد وقتی بچشو داشت قربانی میکرد
من قربانی کردم ترسامو،پس بمنم میگه چیکار کن
هی میگفتم خدایا ،من هدایت میشم،مطمعنم
وقتی رسیدم خونه،دیدم فایل جدیده!
دیگ با این کامنت میشه متوجه شد ک مساله ی این دوروزه من،چقد مرتبطه و چرا میگم انگار با استاد نشستیم داریم حرف میزنیم
جالبتر اینک،وقتی نشونه ای از سایت مثل پاسخ به دیدگاه ها میاد واسم،یه حس خوبی میگیرم انگار ی تاییدیه واسه درست بودن مسیرم،و من امروز اینو دریافت کردم
استاد خوبم،من با کمک اگاهی های شما تونستم،قبل از گوش دادن به این فایل،عمل کنم
و با وجود همه ی اون جذابیتا،با همه ی اون قشنگیای کلاسام،ریشه رو پیدا کردمو خودمو در مسیر ثروت بیشتر قرار دادم
لیاقت بیشتر
فراوانی بیشتر
توکل و توحید بیشتر
احساس خوب بیشتر
هدایت به تجربه ها و نتابج بزرگتر
در مسیر انسانهای قوی تر
چیزهایی که قبلا نبوده
و حالا ک فایلو گوش دادم،به خودم گفتم افرین ندا!
زمانی میتونی منتظر نتیجه باشی ک عمل کنی به اطلاعاتت،و عمل کردی
شک نکن ک نتیجه میاد
استاد یه فایل اماده کرده برای تو ک بگه یا عمل کن یا فول و احمق بمون
تو قبلترش عمل کرده بودی
دیروز نجواها میومد اما به کمک ابجی لیلا(لیلا بشارتی) با همون چندتا پیامی ک بهم دادو قانونو مرور کردیم، هی احساسم بهتر شدو تا اینک امروز با اون همه قشنگیاش ،به شب رسید
خدای خوبم،من همه ی تلاشم اینه که احساسمو خوب نگه دارم تا هدایت بشم به جاهای بهترونتایج قشنگتر
من به بعد و ته این تصمیم فکر نمیکنم
فقط مطمعنم که بهترین کارو کردمو جسارته خودمو فقط توی حرف زدن ،نشون ندادم و به همین ایمانو شجاعتم افتخار میکنم
من قدم اولو برداشتمو منتظر قدم بعدیم
عاشقتم
به نام خدای هدایتگرم
سلام گرم به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان
استاد بابت فایل های ارزشمند و آگاهی گرانبهایی که به ما می دهید واقعا سپاسگزارم
استاد این چند سالی که با شما هستم من چقدر pattern ها را در خودم شکستم و عوض کردم به معنای واقعی مغزم زیرور کردم 40سال به آن طرف و این چند سال به تمام سالهای عمرم درونم زیبا کردم ولی خودم ندیدم این زیبایی را هی گفتم کمه باید بهتر بهتر شوم ولی الان قدم ها آهسته کردم من الگو غور زدن شکایت کردن غیبت بحث کردن گیر دادن قانع کردن وووووووووهر چی که فکرش کنید شکستم و تغییر دادم البته که با تمام وجود خواستم خداوند از طریق شما و دوره فوق العاده 12قدم من. را هدایت کرد استاد نتیجه خیلی مهم است باعث می شه آدم حرکت کنه درسته هیچ چیز با آن شخصیت سالم زیبا نمی شه عوض کرد ولی ما انسان هستیم پیشرفت دوست داریم شما در مورد ثروت صبحت می کردید من می گفتم چیزهای دیگه مهمتر است الان می فهمم خیلی مهم است خیلی تاثیر می گذاره روی نگرشت استاد ایمان می خواهد بدون نتیجه دلخواه تو مسیر بمانی و حرکت کنی من خودم تو این چند سال ایمانم نشان دادم ولی احساس می کنم یکم شل دارم می گیرم و به خودم نهیب میزنم
مورد دیگر خیلی مهم درک درست آیا این مورد فرکانس های من یا نه من تو این چند سال پدر خودم در آوردم هر چی میشد می گفتم زهرا این فرکانس های تو انگشت فقط فقط به سمت خودم بود نمی دونستم کجا باید اعراض کنم کجا نباید بگذرم فقط از خودم گذشتم هنوزم خیلی خیلی نمی دونم و از خدا هدایت می خواهم یک مورد من تو کارم یک همکار آقا هم در اتاقم هست که ایشان کارهای خودشان می کنند من هم کارهای خودم بسیار انسان سالم و درستی ،اما تو بعضی موارد همان الگو هست مثلا یک وسیله هست هر دو استفاده می کنیم نیاز خالی کردن west آن دستگاه هست من یک بار محترمانه گفتم ممنون می شم پر می شه این کار کنید چون دستگاه خراب می شه من خودم به شدت از وسایل مراقبت می کنم حالا اگر برای دیگران باشه بیشتر ,امروز آمدم دیدم باز هم پر هست اگر قبلاً بود می گفتم زهرا اشکال نداره تو خالی کن فرکانس خودت ولی با این فایل درک جدیدی پیدا کردم گفتم خدایا چه کار کنم هدایتم کن با خنده . محترمانه گفتم دوباره این خالی نشده چه کسی استفاده کرده خودش گفت من و رفت خالی کرد و من سپاسگزاری کردم حالا من نمیدونم تکرار می شه یا نه و نمی دونم باید چه کار کنم البته من توان اعراض کردن تو این مورد را دارم ولی دوست دارم طبق قانون عمل کنم
یک مورد دیگر من هر وقت می رفتم مرخصی باید کارهای مربوط به آن روز مرخصی را هم انجام می دادم و این شده بود الگو سوپروایزر ,وقتی دوره 12قدم بودم می خواستم برم مرخصی مدیرم گفت کارهای آن روزی که نیستی را انجام بده من هم خیلی مودبانه و با آرامش گفتم باشه من هم یک درخواست دارم شما هم برای من مرخصی حساب نکنید هم دکترمون هم سوپروایزر ماندن گفتند عه همان شد دیگه هر وقت رفتم مرخصی دیگه از من نخواستند ولی دوباره آن دفعه این اتفاق افتاد یک حجم کار بالا را با تمرکز زیاد تو زمان کم انجام دادم و خیلی اذیت شدم راستش استاد من نمی دونم باید نه بگم یعنی دارم باج می دهم یا باید انجام بدهم مورد دیگه که الگو خودم هست خانه را خیلی خیلی با جزییات تمیز می کنیم ولی بعد از چند روز باز هم به هم میریزه البته هر چند من تنها نیستم خانوادهام هم هستند همیشه می گم دیگه مرتب بماند ولی تکرار می شود یک مورد دیگر بعضی اوقات به خواهرم می گم طبق قانون باید این طوری عمل کنی و باعث ناراحتی میشه البته که تو این مورد خیلی خیلی عالی عمل می کنم و واقعا تغییر کردم و کاری به کار کسی ندارم و صم بگم شدم ولی بعضی اوقات شیطان از یادم در مورد خواهرم از یادم می بره استاد جان کلام شما روی من خیلی تاثیر گذاشته به معنای واقعی از درون تغییر کردم هر چند به بعضی از نتایج نرسیدم می دونم باورهای من مشکل داره و خیلی هم روش کار می کنم از خدا می خواهم در این مسیر ثابت قدم باشم دوستون دارم
به نام خدای مهربان
سلام
اینو همه ما تجربه کردیم به شکلهای مختلف و همه قبول دارن و اینم که تغییرش به این راحتیا نیست هم همیه قبول دارن
من یک نظری دارم دوستان اونم اینکه وقتی تغییر باور انقدر سخته بهتر نیست ما با فرستادن فرکانس مثلا با شکرگزاری انقدر در طول روز فرکانس بفرستیم که باور نتونن فرکانس بفرستن و اینکار میدونم سخته ولی اولش بعدش به ناخودآگاه میره دیگ خودکار عمل میکنه هر چقدر هم سخت باشه اونجوری استاد میگن تغییر باور سخته این دیگ سخت نیست مخصوصا بره تو ناخودآگاه البته بعضی باورهای ترمز هست که موافقم عوض شن ولی دیگ نه کلا تمرکز رو باور
من اینجوری فکر میکنم و احساس میکنم ممکنه اشتباه باشه اونایی که میخونین کامنت من رو جواب بدین
فرکانس مثبت فرستادن شکرگذاری کردن خیلی خوبه ولی یه باورها و ترمزهایی باید تغییر کنه تا تغییر نکنه مشکل حل نمیشه به نظرم استاد اینو توی یکی از فایلاشون گفت که اعراض مال مسئله ها نیست وقتی مسئله ای داری باید حلش کنی ولش کنی خود به خود درست نمیشه
سپاسگزارم از شما
همون طور که تو متن بالایی گفتم من موافقم که باورهای که مانع هستش اصلاح کنیم که پا از ترمز برداریم ولی برای گاز دادن از فرستادن فرکانس مثلا با شکرگزاری استفاده کنیم
من وقتی میشینم برای تغییر باورهام انقدر باورهای مخرب پیدا میکنم که وحشت میکنم چرا چون اصلاح اینا صدسال طول میکشه من میگم که این راه خوبه یا نه که انقدر خودآگاه فرکانس مثبت بفرستیم که بره تو ناخودآگاه بعد چرا اینکارو کنیم بخاطر اینکه فرصت ندیم فرکانس هایی که باورهامون میفرستین بفرستن به جاش ما خودآگاه بفرستیم بعد میدونم اینکار سخته ولی وقتی رفت ناخودآگاه دیگ اون سختیو نداره
ای خدااااااااا استاد
عاشقتونم
سلام استاد وخانم شایسته ی عزیز
استاد ازوقتی باهاتون آشنا شدم ،دیگه هیچ ربطی به اون آدم سه سال پیشم ندارم
شما به من زندگی دادید
شما با آگاهی هاتون بهم عشق دادین،فهم،دادین،خدارونشونم دادین
استاد یه دفعه قلبم گفت بیام وبراتون بنویسم
الان که دارم براتونمینویسم اشک چشمام امونم نمیده و فقط شب وروز به خودم میگم اگر استاد واین آگاهی ها واین قوانین نبودن من الان به قهقرا رفته بودم
استاد من با پوست وگوشت واستخونم تمامی صحبت هاتون رودرک میکنم میفهمم وازاین بابت خیلی خوشحالم
استادجانم عزیزدلم ممنونم ازاینکه هستین وهرروز با صحبت هاتون به من راه رو نشون میدین
استاد جونم سه ساله باهاتون هم قدم شدم ودارم لحظه شماری میکنم که انشاالله براتون ازنتایجم فیلمی ارسال کنم و با این نتایجم وفرستادنش وخوشحال کردنتون ازتون تشکر کنم
استاد جونم من هیچی نداشتم هیچی نبودم
شما ایمان رو توی قلبم گذاشتین
شما راهنمای من شدین
شما با صحبت هاتون برام سرمایه شدین
وقتی به قول خودتون به گذشتم فکر میکنم دیگه هیچ ربطی به اون آدم قبلم ندارم
استاد دلم میخوادساعت ها و روزها ازنتایج ریز وبه نظر درشت خودم براتون بنویسم
استادعزیزم شما خدارو از توی آسمون ها از لابه لای ترس آتیش وهیزم ازلا به لای یک دنیا شرمساری آوردین برام گذاشتینش روی طاقچه ی خونم ،روی داشبورت ماشینم و کنار میز و وسایل محیط کارم
استادم روزی هزاران بار خداروشکرمیکنم بابت بودنتون بابت آگاهی هاتون وبابت سخاوت زبانتون ودیدگاهتون که با ما به اشتراک میزارین
خدا شما رو برای ما حفظ کنه
به بودنتون و داشتنتون به خودم میبالم وافتخارمیکنم که شما رو به عنوان راهنمای خودم انتخاب کردم
الان که براتون کامنت گذاشتم سدهای ذهنیم شکست(که نمیزاشتن براتون بنویسم ومشارکت داشته باشم) و دوس دارم فقط بشینم وازهمین جا باهاتون صحبت کنم
خدا همه رو به راه راست هدایت کنه که لذت بخش ترین کارهای دنیا توی همین راه راست هست وجایی که به خوبی میشه حسش کرد توی همین سایت هست
دوستتون دارم درپناه خدا باشید استاد نازنینم مریم جان عشق وهم فرکانسی های گل
سلام بر دوستان و اساتید محترم
.وقتی فایل استاد رو گوش میدادم یاد یکی از دوستام افتادم این دوست من بسیار آدم بد قولی بود مثلا می اومد با ما قرار میزاشت که با هم بریم بازار و توی ایستگاه اتوبوس یا جای دیگه و در 90 درصد اوقات نمیومد حالا با دلایل خودش و اونموقع ها ما دانشجو بودیم و بعد هردو تامون ازدواج کردیم من خونه ام جنوب کشور بود و اون تهران بود و ما سالها از هم دور بودیم فقط در حد تلفن یا اینکه سال یک بار همدیگه رو میدیدیم و من از اونجایی که در زمان دانشجویی این الگو زیاد تکرار شده بود اون رو به حساب سهلانگاری میزاشتم حالا بیست سال از اون موقع گذشته بود و ومن اون الگو رو یادم بود ولی پیش خودم گفتم که حتما تا الان تغییر کرده باز دوباره ما با هم قرار گزاشتیم که باهم بریم مهمونی و ایشون نیومد دوباره ومن اینجا باز خیلی احساساتم جریحه دار شد الان که دارم بهش فکر میکنم این الگو جزیی از رفتار و شخصیت اون فرد هست و با توجه به گفته های استاد حالا بهتر میدونم در مواجهه با این دوستم و افراد دیگه چگونه برخورد کنم و خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم که این آگاهی ها رو دریافت کردم و با این آگاهی مطمئنا در رابطه با این دوستم که دختر عمه من نیز هست بهتر عمل میکنم و دیگه خودم رو ناراحت نمیکنم
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
هذا فضلا من ربک ذلک هو الفوز العظیم (دخان 57 )
که این فضل از یزدان توست
با احترام
ضمن آرزوی توفیق و سلامتی روز افزون برای استاد و خانم شایسته ی گل و تمام دوستان فوقالعععععاده ام
استاد عزیزم شما چگونه زیستن رو دارید به ما می آموزید…
استاد خداوند رو شاکرم برای وجود شما و خدا رو شکر که به من فرصتی داد تا بشنوم و از این همه آگاهی استفاده کنم و خدا به وسیله ی شما داره ، به ما میگه گوش بدید و استفاده کنید ، وای به آنان که بشنوند و عمل نکنند.قطعا از زیانکارانند…
استاد بنده خیلی از این موارد داشتم و دوست دارم یک موردش رو برای دوستان بگم .باشد که استفاده کنن و عمل کنند.
ما یه دوستی داشتیم با روابط عمومی بالا و سلام علیک خوب و خوش زبون و کلی آدم لذت میبرد .
میگن آدم رو باید در سفر شناخت همینه واقعا …
من استاد توی کامنت های قبلی گفتم یک تضآد مالی برامون اتفاق افتادو اومدم زیر صفر…
یکی از این تضاد همین داستان الان هست که می نویسم
ما با این دوستمون وارد یک معامله شدیم و ما هم به گمان اینکه ایشون قهرمان داستان هستن و آدم خوبین وارد معامله شدیم …
معامله ی ما جوری پیش رفت که من باید یک مبلغی به این دوست بدم .
منم( به گمان اینکه خوبن و کمک میکنن و باورهای محدود و اشتباه وحشتناکی داشتم و واقعا ویران کننده )
این داستان تقریبا سال 96 و 97 برامون اتفاق افتاد.
این دوست ما گفت من اینقدر بیشتراز تو معامله پول پرداخت کردم میتونی یک چک برامون به همون مبلغ بنویسی…
منم قبول کردم نمیدونم چرا ؟
خلاصه چکو نوشتیم و بهش دادیم …
چند وقت گذشت دیدم گفت آقا بذار یه نفر در جریان کار ما باشه و نفری سومی باشه با( اون زبون نرمی که داشت )
من چک شما رو پس میدم اون شخص یه چک بده که در جریان معامله قرار بگیره میشه مثلا ازآقای xبگیری .منم نمیدونم چرا قبول کردم باور کنید هنوز که هنوزه نمیدونم چرا؟ خلاصه ما چک آقای x رو بهش دادیم …گفتم چک مارو پس بده گفت شما بیا بهت میدم … آقا هنوز اون شب نیومده …. و امروز میگفتم میگفت فردا
میگفت مهمونی ام
میگفت خیالت راحت
استاد دیدم این پترنشه و کارش همینه ؟
خلاصه استاد هم طلب چکی که از من برده بود میکرد و هم به اون شخص سوم آقای x
حالا حساب کنید ما در مضیقه و شرایط مالی بد اونم داشت فشار میآورد روی دوستم نفر سوم
میرفت در خونش و اذیت کردن اونم بنده خدا روی اعتمادی که به من داشت چکو داده بود …
خلاصه این آقای مهربون و خوش زبون و قهرمان داستان ما …کاری کرد وسیلهای نقلیه ی زیر پام رو بفروشم و چکو پاس کنم …
استاد خیلی جالب بود باز زنگ میزد و میگفت اشتباه کردم و پیام میداد …
ولی استاد،
وقتی با مباحث شما آشنا شدم و گفتید مقصر اصلی تمام زندگی تون خودتون هستید اونجا بودم فهمیدم من کجای داستانم …
یا همون فایل از کجا شروع کنیم استاد
من درسته مدت کمی هست عضو سایتم
و همون طور که گفتم نزدیک یک سال و نیم قبلش توی سایت بودم به صورت مهمان …
اون فایل رو بگم چند بار شاید باورتون نشه … چک هامو جمع کردم و دیگه نسیه و چک و وام تمام …
هنوز که هنوزه دارم گوش میدم …
استاد خیلی خیلی از بد قولی ضربه خوردم و چون با این مباحث آشنا نبودم و باورهام محدود بود خیلی اومدم پایین و کلی هزینه و بها دادم …
خیلی داستان دارم و کلی اتفاق برام افتاد
و انشاءالله برا ی دوستان میگم که استفاده کنن و قرار نیست حتما باید کسی ضربه بخوره تا یاد بگیره .بیایم از تجربه ی دیگران هم استفاده کنیم …
استاد همون طور که گفتم از بد قولی زیاد ضربه خوردم و دوستی دارم واقعا بدقولی pattern اصلی اونه
ولی بعد از اینکه شناختمش دیگه به قول شما هیچی بهش نگفتم … و گفتم سعی کن بد قول نباشی و دروغ نگی …و تمام
ارتباط هم داریم ولی دیگه رو حرفاش حساب نمیکنم و بد قولی تو خونشه،
و باید بره رو تنظیمات کارخونه…
یه داستان کوچولوی دیگه دارم انشاءالله اگه مباحث و فایل ها ادامه داشت براتون میگم و توی کامنت ها می نویسم.
استاد من پیمانکار برقم و کارهای بزرگ و پروژه های بزرگی بر میدارم … با زبون نمیشه از شما تشکر کرد و زبون من قاصره
قرداد ها باید مکتوب بشه …
باید محکم نوشته شده باشه …
خیلی از کسانی که همکار بنده بودن به خاطر اینکه مسائل کاری رو رعایت نکردن و ضربه خوردن. نه اینکه بگم افراد بدی بودن نه اصلا ….
ساختمان خودشون رو فروختن و با کسانی کار کردن با این قوانین (الگوها و pattern ها ) آشنایی نداشتن و منجر شده زندگی شون تباه بشه …
استاد عزیزم شما و خانم شایسته دوبال برای پروازید…
این مطالب شما بسیار روان و ساده و کار بردی هستن و همیشه اصل رو میگید .
حرفهای شما در هیچ کجا گفته نشده و تجربیات شخصی خودتون هست .
که از اون نتیجه گرفتید ؟؟؟
حالا یکی ضعفش و پاشنه ی آشیلش روابط هست .
یکی بحث ثروت و سلامتی و موردهای دیگه …
استاد این حرفهای برای من که تخصص دارم خیلی بدرد بخور هستش و مطمئن هستم آگه بهشون عمل کنم … جریانی از نعمت و ثروت مثل سیل میاد تو زندگیم .
نه کسانی که هنوز هیچی بلد نیستن و نمیرن دنبال علایقشون و به قول خودمانی هیچ غلطی نکردن تو زندگی ..
استاد در طی این مدت که با شما آشنا شدم اینو خوب متوجه شدم و همیشه توی کامنت ها می نویسم درون باید اصلاح بشه
درون باید اصلاح بشه … شما ریشه رو میخاید…
از یک درخت هلو انتظار نباید داشت سیب بده …
استاد عزیزم
جملات من ضعیف هستن بخوام ازتون تشکر کنم ..تشکر کمه و ازتون تشکرات دارم.
خداوند بهتون سلامتی و نعمت فراوان عطا کنه. انشاءالله
دوستتون دارم
همیشه باشید .ای انسان توحیدی و سخاوتمند.
با سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان
استاد بابت این فایل ازتون هزاران بار ممنونم.
شما در شناخت شخصیت افراد بسیار فوق العاده هستید. و با این فایل ها به ما کمک میکنید خودمان را بهتر بشناسیم.
در پاسخ به سوال استاد که فرمودند چه الگوهایی از رفتار دیگران دارید .چند تا داستان زندگی خودم بهتون میگم:
من در یک رابطه عاطفی بودم و طرف دورغ میگفت و وقتی من میفهمیدم عذرخواهی میکرد وقول میداد که تکرار نشود. اما این موضوع بارها و بارها تکرار شد و اون طرف هر بار با زبون بازی عذرخواهی میکرد. من هر بار به خودم میگفتم خب هر آدمی ممکن است اشتباه کند .به عبارتی سر خودم کلاه میگذاشتم. این موضوع ادامه پیدا کرد و من از نظر روحی و عاطفی بسیار صدمه دیدم. به قول استاد به جای رسیدم که کره زمین به سرم خورد و تازه از خواب بیدار شدم و این رابطه را قطع کردم.
در یک رابطه دوستی ، دوستی داشتم که تا وقتی همکار و هم اتاقیش رفته بود مرخصی و نبود و تنها بود. با من رفتار خوبی داشت به من زنگ میزد بریم خرید من باهاش میرفتم و….
اما وقتی هم اتاقیش میومد به سردی جواب من میداد و قول و قرار بهم میزد.بسیار بد برخورد میکرد . من چند بار اول ناراحت شدم و بهش گفتم. ازم عذرخواهی کرد .ولی این موضوع بارها و بارها تکرار شد. من رابطه با این فرد به حداقل رساندم. اما قطع نکردم.
الان میفهم من عزت نفسم پایین است که براحتی افراد که آزارم میدهند را ترک نمیکنم. یعنی همیشه در قطع کردن رابطه مشکل دارم. این هم بخاطر ترس است.
اما وقتی مجبور میشم که طرف را ترک کنم میفهم اتفاقی نیفتاد. نسبت به قبل خیلی بهتر شدم اما هنوز هم باید خیلی کار کنم.
چون بارها میشود که من میفهمم طرف فرد مناسبی برام نیست اما بخاطر ترسهام ترکشون نمیکنم.. میترسم طرف را ترک کنم و تنها بمانم. وقتی بالاخره رابطه تمام میشود.و تنها میمانم تازه میفهمم اصلا بد هم نیست من آزادی بیشتری دارم حال و احساس بهتری دارم..به این موضوع ایمان دارم که تنهایی بهتر از رابطه بد است اما میترسم. دارم روی احساس لیاقت خودم کار میکنم و امیدوارم که بتونم این وابسته بودن را ترک کنم.
سلام بر استاد عزیزم
اینقدر این مبحث عالی و به موقع بود برای من که فقط میتونم خداروشکر کنم بابت این همفرکانسی عالی.
چند وقت پیش که متوجه شدم مسئله ای توی روابطم و مسائل مالی در حال تکراره ، البته نه به این وضوح و درک که چطور احساساتم رو برانگیخته میکنه اما وقتی متوجه اشتباهم شدم به خودم قول دادم که دیگه تکرارش نکنم و ماه بعد تکرار شد و دوباره ماه بعدش . اما خداروشکر ایندفعه چند روز قبلتر که هنوز فایل رو ندیده بودم به همسرم گفتم میدونم ماه بعد هم تکرار میشه و در مورد پول گرفتن ازش هم دوباره بهش گفتم این مسئله منو بهم میریزه و میدونم که نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم، و خداوند منو هدایت کرد به این آموزش ها که دقیقا جواب مسئله ام رو دارم پیدا میکنم .
ازونجایی که مسائل من مجموعه ای از رفتارهای تکرار شونده هستن که گیرافتادم داخلشون و خودمم متوجه این قضیه بودم با هردفعه تکرار خودم رو محور اصلی میدونستم و اصلا توجه ام به آدمها و واکنشهاشون نبود که آیا اوناهم مقصرن یا نه
و تمام حواسم رو گذاشتم به اینکه تو هر لحظه و تو هر بحران نگاه من چجوریه گفتگوهای ذهنی چی میگن ، احساساتم چی میگه و سعی میکنم خودم رو بفهمم و درک کنم و رفتارهام رو آگاهانه انجام بدم
ایندفعه حرفی که به خودم زدم این بود سعی میکنم بهتر بشم.
دیشب سر همین مسئله تکراری با خودم گفتم من به بحث های مالی حساسم با این حال ذهنم میگفت اینکه تو کارت پول نبود یعنی همسرت نمیخاد بهت بده میخاد اذیتت کنه خودت باید بری کار کنی چقد بیعرضه ای که هنوز درامد نداری و … فقط یه کوچولو تونستم غلبه کنم و احساسم رو بد نکنم و یه پیام دادم که مثل قبلا تند و خشن نبود یکمی بهتر بود
با اشراف کمی که به این پاشنه آشیل داشتم
شب همسرم زنگ زد که بابا من پایا کردم پول رو و دیر میرسه چرا اینجوری میکنی پیش داوری نکن! و من شرمنده شدم اما نسبت به قبل خیلی بهتر بودم و خوبی ماجرا اینه که به خودم نگفتم قول میدم دیگه اینجوری فکر نکنم گفتم سعی میکنم دفعه بعد بهتر بشم و مسلط تر به ذهن و باورهام
اینم بگم که این الگوی پدر و مادرم و بحث همیشگی خونه بود و منم دقیقا دارم الگوهای اونارو دنبال میکنم با اینکه خودم و همسرم چقدر متفاوتیم و زندگی خیلی بهتری داریم اما من خودم با ذهنم زندگی رو جهنم میکنم ، البته اگر آموزشها نبود معلوم نبود کجا بودم خداروشکر چندسالیه که دارم زندگی رو میسازم چون دارم روی خودم کار میکنم به معنای واقعی.
استاد عزیزم خیلی خیلی ازتون ممنونم بابت طرح این مسائل ان شاءالله دوره روهم بزودی تهیه میکنم
بنام فرمانروای بی همتا
سلام به استاد عزیزم
خانم شایسته گل
و همه دوستان نازنین
وقتی این فایلو دیدم که داره در مورد موضوع جدید صحبت میشه اولا به این باور رسیدم که در همه چیز فراوانیه حتی اگاهی های قانون زیبای خدواند
یادمه با اولین استادی که کار میکردم و طبق روال سوال دوستان رو میخوند و جواب میداد یکی از دوستان پرسیده بود که دوره ی دیگه ای میزارید ؟
و این استاد جواب داد که کلا موضوع همین دورست چیز دیگه ای نیست بخام در موردش صحبت کنم؟ !
و وقتی اومدم تو این سایت بی نظیر و با شما استاد نازنین آشنا شدم دیدم نه تنها هر چند وقت یک دوره جدید با موضوعات کاملا متفاوت تولید میکنید بلکه فایلهای رایگان شما هم از کل دوره های اساتید دیگه متفاوت تره و اینجا فهمیدم چرا نتایج شما کلا فرق داره
واقعا هر بار که فایل میزارید میبینم بازم ی موضوع جدید ی آگاهی جدید واقعا ازتون ممنون استاد و همین فایلهاتون داره باور فراوانی رو در ما شکل میده
چقدر من خوشبختم و مدارم بالاست و چقدر از افراد جامعه دورم و فاصله گرفتم که هدایت شدم به این سایت
واقعا خیلی خاصیم که توی این سایت هستیم اکثرا که اصلا قانون رو نمیدونند و کسایی هم که میدونند به این آگاهی ها دسترسی ندارند
شکرررررررت مهربون ترین فرمانروای جهانیان که منو توی درست ترین مسیر قرار دادی
من قبل از اینکه فایلو ببینم چندتا از کامنت ها رو خوندم و بعضی از دوستان سوالهایی پرسیده بودن
گفتم بزار اول فایلو ببینم بعد برم کامنتو بخونم الان فایل رو دیدم و هیچ مقاومتی باهاش نداشتم که بماند گفتم مگه قراره غیر این باشه؟
شاید توی عمل به اگاهی های این فایل ضعیف باشم ولی برای ذهنم کاملا منطقی بود و خیلی از این بابت خوشحالم که داره تکاملو به بهترین شکل طی میشه و مدارم تغییر میکنه
اگر بخام مثال بزنم برای موضوعات این فایل:
خیلی اطرافم زیاد هستن و من تقریبا دارم روی این موضوع عالی کار میکنم
یکی از نزدیکانم چندین ساله ازدواج کرده و مشکلات زیادی داره با همسرش هر بار کار به جاهای باریک میکشه دوباره پسره میاد با معذرت خواهی که دیگه تکرار نمیشه و قول میدم و … دوستمو مجاب میکنه و جالبیش اینجاست توی بعضی موارد حتی به یک روز هم نمیکشه دوباره همون الگوها رو تکرار میکنه و دقیقا همون طور که استاد گفتند این وسط تنها کسی که ضرر کرد دوستم بود که بهترین روزهای زندگیش با بدبختی و گریه گذشت و داره میگذره
اینجور موارد خیلی اطرافم هستن و من از وقتی که با استاد کار میکنم خودم مجاب کردم حرف این افراد را نشنوم و اصلا رابطه جدی باهاشون نداشته باشم و جدیدا هم که دوره عشق و مودت رو تهیه کردم و دارم کار میکنم بیشتر و جدی تر دارم عمل میکنم
استاد خیلی از شما ممنونم و از خدای مهربونم سپاسگذارم که پیامبر و پیام رسان زمانش رو برای ما فرستاده و بوسیله شما داریم آگاه میشیم
امیدوارم هر روز در این مسیر ثابت قدم تر باشم و بتونم با جدیت خیلی خیلی بیشتر کار کنم به این آموزه ها
منتظر فایلهای زیباتون هستم و البته خیلی وقته از خانم شایسته عزیز فایل نزاشتید دلمون براش تنگ شده
موفق باشید
با سلام و احترام خدمت شما استاد عزیزم و مریم جان زیبا و همه شما خونواده دوست داشتنی
سپاسگزارم از پروردگار بینظیرم که مرا به سوی این آگاهی عظیم هدایت کرد.
همین امروز توفیق پیدا کردم که این فایل رو بشنوم. تازه متوجه شدم از کجا داشتم دائما ضربه میخوردم و متوجه نبودم.
من به دلیل مادربودنم و انسانیت برای فرزندم از دیگران پول قرض گرفتم بارها وبارها. و هردفعه میگفت حتما پس میدم پول رو ولی نمیداد.
و هردفعه باید کلی حالم بد میشد و از ترس بی آبرویی پیش نزدیکانم پول رو جور میکردم و باز قرض روی قرض. به جایی رسیدم که از من چند فقره چک گرفت و گفت این دفعه حتما درست میشه همه چی ولی نشد. به جایی رسیدم که گوشی موبایلمو بی اجازه برد فروخت و برای خودش گوشی خرید حالا من موندم با 5فقره چک برگشتی وشکایت و فکر و خیال و ناراحتی.
همین الان تصمیم گرفتم دلم برای هیچ کسی حتی فرزندم نسوزه و خدا رو شکر میکنم بعد از 50سال تازه فهمیدم از کجا داشتم ضربه میخوردم.تازگی ها به شدت از کوره درمیرم وبسیار از رفتار فرزندانم وهمسرم وحتی دیگران نسبت به خودم میشکنم و گریه میکنم. وقسمت قشنگ این تجربه اینه که دیگه ترسم از روبرو شدن با آدما به دلیل بی آبرویی ریخته وتمام مسئولیت این مسائل روبه پسرم واگذار کردم و دیگه نگرانش نیستم که قراره چه اتفاقی بیفته براش. بله من واقعا بزرگ شدم چون رفتم توقلب یکی از ترس های بزرگم
هزاران بار سپاسگزارم از شما استاد جانمکه این آگاهی عالی رو به من هدیه دادین ومنو از این جهل بیرون آوردین. عاشقتونم.
هر روز که از خواب بیدار میشم میگم که خدایا من شاگرد آموزش پذیر کائنات هستم و باور کنید که چه آگاهی های نابی به من لطف میشه.
ازاسفند ماه تا حالا چقدر بزرگترشدم ازپسر قشنگم که سایت شما رو دنبال میکنه وهرروز فایلای قشنگ بهم معرفی میکنه هم بسیار سپاسگزارم.
درپناه الله یکتا شاد باشید. سلامت باشید. ثروتمند و سعادتمندهرلحظه در دنیاوآخرت
سلام منصوره ی عزیز چقد از تصمیمت حس خوبی گرفتم چقدر احساس قدرت کردم وقتی همچین تصمیمی گرفتی افرین به تو افرین به تو ،تو یه زن قدرتمند و قوی هستی که همچین تصمیمی گرفتی یه ادم فوق العاده هستی امیدوارم تو این تصمیمت روز به روز محکم تر وایسی و نتیجه ش که تماما حال خوبی و ارزشمندی هم از نظر خودت و هم دیگرانه رو از همون لحظه اول ببینی شاید اوایل بهت انگ بی احساسی و مغرور بودن و خودخواهی بهت بزنن ولی قوی باش تو این راه که راه فوق العاده ای راه خداوند همینه خداوند با شرط دل نسوزوندن و خودت رو زیر پا نگذاشتن به این دنیا فرستاد تو به خدا قول دادی جلوی احساساتت رو بگیری تا فرزندانت خودشون رشد کنن بیاد بیار که ما روح های محرد هستیم خودمون از پس مشکلاتمون بر میام خداوند عین کوه پشت فرزندانت هست نگران نباش نترس با ایمان به خداوند این تصمیمت رو عملی کن که کسانی که ایمان اوردن نه ترسی برانهاست نه غمی ️
در پناه خداوند باشی روز به روز شادتر باشی