نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-27 08:39:062024-02-14 06:19:47نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات و خالق آفرین من ،..
سلام و درود خدمت تک تک دوستان عزیزم ،،
ینی به جرأت میتونم بگم از جمله کلیپ های چهار ستون بدن به لرزه بیار استاد عزیزم این کلیپ ،،
وای وای که چقدر خدای مهربان شکر کنم باز کمه برای این صدای استاد عزیزم که دائم توی گوش من تکرار و تکرار میشه نکات کلیپا انگار عین ی ضبط صوت رو حالت ریپیت گذاشته میشه که نمیدونم چرااااا درس نمیگیرن این افراد و دقیقاً مخاطبش منم که که چراااا درس نمیگیرم از تکرار ، از دردناک ترین و کشنده ترین اتفاق هستی ،، خدایا صد هزار مرتبه شکرت که کفر و شرک و تکرار اشتباهاتم رو از من دور کردی ،، تکرار اشتباه عین سمی که به صورت دائم آدم به خودش با دست خودش تزریق میکنه ، سم افسردگی سم تشدید نجواهای شیطان وای وای وای بچه ها اگر بدونین اگر بدونین قبل از اینکه از خواب بیدارشیم حتی شیطان اون متن سخنرانی شو توی مغذ و دلت آماده کرده و خیلی سرحال و قبراق آمادس تا کل نه تنها اون روزتو بلکه کل زندگیتو گند بزنه توش ،،، الله اکبر ،، چقدر قشنگ و چقدر زیباست وقتی دلت با یاد خدا آروم میکنی تا چشمات باز میکنی شکر کنی برای وجود فوقالعاده اش تو زندگیت خدایی که هر لحظه هر دم و بازدم هر نفست قبل از اینکه لب باز کنی میگه بهت جانم سلام به روی ماهت من همینجام جانم چی میخوای اصلا نمیخواد به زبان بیاری تو دلت بگو تو ذهنت بگو با دستت نشون بده باااااباااا به خدا قسم این استاد عباس منش ما فرشتس والا فرشتس والا نشانه بارز انسان اشرف مخلوقات خداوند میگی چرا چون هر بار که میای توی این سایت مقدس هر بار هربار هربار اشک شوق باید بریزی از عشق خدا از اینکه به وضوح ترین صورت ممکن باهات حرف میزنه میگه غصه شو نخووووووور من اینجام ، باز چی حالت و خراب کرده ، چه بدهی چه کار سختی ولش کن نگات به دست بنده منه خو غصه میخوری نگاه زیبات بیار سمت من سمت جوووون عزیزی که توی رگ هات جریان داره برو توی آیینه خودتو ببین ببین خدات چقدر زیبا تورو آفریده ببین بی نهایت زیبایی و شگفتی و لذت ببر از لحظه به لحظه زندگی ت لذت ببر ،، به بزرگی خداوند که فقط اونایی که شاد بودن و هستن همیشه بردن تو زندگی چرا چون غم و غصه اصلا اجازه هندل و فکر کردن نمیده که بخوای حتی بفهمی چته چه برسه به حلش تمام ،،،
ینی هر بار که گوش دادم این کلیپ به وضوح اتفاق های تکرار شده اومد تو ذهنم و با انگشتم نشون دادم انقدر واضح بوده برام که این فلانی آخ آخ این یارو هم پترنش بوده خودم خودم خودم اول از همه خودم عین میلیون ها داستانی که هر بار تجربه کردم ، بچه به خدا قسم ی مدت سفر شده بود برام آرزو همش فکر میکردم که عزیزام دلتنگ میشم آقا از این واضح تر از این تابلو تر ی روز کندم خیلی سریع و بی خبر و شکستم اون حس و ک چند سال منو از سفر و تجربه محروم کرده بود و تازه فهمیدم که اطرافیانم خیلی راحت تر شدن بابااااا عین حقیقت ،، الله اکبر ،، ینی این بدن ما این ذهن ما بند بند وجود ما انقدر پیچیدگی و انقدر معجزات مثبت و منفی میتونه خلق کنه که ما با هزار سال عمر قرضی هم نمیتونیم بفهمیمش فقط باید تخته گاز عین وحی منزل بچسبیم به آموزش های استاد عزیزم و زحمتای که برامون کشیدن که واقعاً از صمیم قلبم بهترین هارو برای استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز میخوام و اینکه خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که این آگاهی ها حکم کاتالیزور فوق سریع داره بچه من سید محمد رضا موسوی جدید نیو ورژن هستم که دارم اینارو براتون مینویسم اون رضای 120 کیلویی و خدا بیامرزه دیگه ،، این انسان ارزشمند و محبوب درگاه خداوند منو و تویی که خدا هدایتمون کرده ب این مسیری که واقعاً وقتی نتایج بچه ها رو میخونی ذوق میکنی ماشاالله همه حرف از میلیارد میزنن فقط خدارو صد هزار مرتبه شکر خداجونم میدونم که عین همین دوره مقدس قانون سلامتی که معجزه کرد توی زندگیم و تا آخر عمرم قرار لذت ببرم از سلامتی و انرژی تا آخر عمرم قرار ثروتمند و قدرتمند و موفق باشم توی تموم مراحل زندگیم و تا جایی که میتونم با تمام وجودم و با تمام قدرت کمک کنم به گسترش و بهبود جهان هستی به یاری الله کریم و غفور رحیم انشاالله ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که توانستم زبان انگلیسی را کامل و روان یادگرفتم و صحبت کردم ،،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که دوره های قانون سلامتی و عزت نفس ات را بهم عطا فرمودی ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این سایت مقدس ات و استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که ثروووووتتتتمند و شااااااد و سلامت هستم ،،
استاد درود وسلام بر شما و تمام دوستان نهایت معزز و گرامی.
من خدایش هر فایل را که گوش میدهم احساس می کنم، این فایل برای من ضبط شده است. اما به باور کامل می گویم: این فایل در زندگی من تغییر بزرگ ایجاد می نمایید.
من حدود چند سال می شود در گیر یک رابطه احساسی می باشم. و حدود دو سال شد که بصورت کلی با این آدم صحبت نمودن و گفتگو را قطعه نمودم، گهگاهی فکر می کردم شاید تغییر بنمایید. شاید دیگر اون الگوهایش را تکرار نکند. از طرف دیگر تحت فشار خانواده هستم که حتما با این آدم ارتباط ام را خوب بنماییم. حال با اینکه تصمیم ام را گرفته بودم که دیگر تحت هیچ گونه شرایط حاضر به ادامه این رابطه نیستم، مگر گهگاهی و جاهای نجواهای ترساننده و تردد ایجاد کننده در ذهنم شروع به پچ و پچ می نمودن و باعث می شد به تصمیمم،شک بنماییم. لاکین ارحال به یقیین می گویم: این فایل باعث گردید که من هرگز به ادامه و خوب شدن اون آدم فکر نکنم.
پترن دوم من در خصوص پول می باشد. با اینکه من یک سری فایل های را دیدم که شما گفتید: پول قرض نگیرید و قرض هم ندهید.مگر خدایش من توی اجرای این دو به مشکل برخوردم. و این پترن زننده و ضعف کنند در من ادامه دارد. اما ارحال به این نتیجه رسیدم که مشکل من در این است که من قول و عده زیاد میدهم و اینکه مشکل زیادی قول دادن از کجا می آید، دریافت نمودم که من توانایی ابراز نه گفتن را ندارم و اینکه این مشکل از کجا است؟ دریافت نمودم که عزت نفس من پایین می باشد و می باید روی عزت نفسم کار بنماییم. همه این نتیجه گیری توسط همین فایل صورت گرفته است. خدا را شکر می کنم بابت اینکه من در این جمع قرار گرفتم و هدایت شدم بسوی زندگی بهتر. پترن های دیگری هم است،اما این های که ذکر نمودم اساسی ترین پترن های زندگی من می باشند که باهاشون درگیر می باشم.
حضوری این فایل چند و چندین ضعف ها و پترن های من را به من خیلی قشنگ و روشن نشون داد. سپاس گذارم بابت این فایل و همه فایلهای دیگر. برایتان استاد آرزوی سلامتی و ثروت مندی بیشتر می نماییم. شاد وبانشات باشید.
سلام.خدا قوت به شما. بی نهایت سپاسگزارم.
حالم عالیه.همه چی خوبه .صبح رو به زیبایی شروع می کنم .تا شب به دنبال شکارنکات مثبت هستم و هر روز بیشتر از دیروز می شود.
اما به محضی که به گذشته فکر می کنم . دهکده آرام ذهنم دچار سیلی ویرانگر می شود. اما دوباره خودم رو کنترل می کنم.می دونم که هر بار که این اتفاق می افتد دچار فرکانس های ارسالی منفی می شوم .هرچند برای کوتاه مدته .اما همین هم جالب نیست.
سلام استاد وقتی به این فایل گوش دادم
سناریوهایی ک بارها تو زندگیم تکرار میشه افتادم
اینکه این ویژگی نه تنها درون من هست بلکه تو زندگی اطرافیانمم میتونم راحت ببینمش
بعضی وقتا خودمون هم خودمون نمیشناسیم وقتی گفتین ک چ موقه ناراحت یا عصبی میشین اینو گذاشتم تو دفترچه روزانم و گفتم امروز به هر دلیلی اگه عصبی یا ناراحت شدم دلیل ناراحتیم مینویسم
جالبه استاد همین ک نخوام تو دفتر بنویسم ک من عصبی شدم 24ساعت فقط یک بار عصبی شدم اونم
زود ساکت شدم قور قور نکردم گفتم ببین همین بنویس
بعضی وقتا خودمون نمیدونیم ولی همین عصبی شدنه هم ممکنه برا جلب توجه دیگران باشه ، خلاهای درونمون ، کمبودایی ک از عزت نفسه و اینو من فقط با همین ی تمرین فهمیدم
راجب الگوهای شخصیتی تکرار شونده ،خیلیارو دیدم ک ی کاری میکنن ک مریض میشن مثلا غذای نا مناسب و... بعد ک درد تحمل میکنن میگن دیگه غذای نامناسب نمیخورم ولی باز تکرار میشه
یا خیلیا اومدن ازم معذرت خواهی کردن ک بهم فرصت بده دیگ ناراحتت نمیکنم ولی باز اینکار انجام میشه
یا اینکه پولی دادم اصلا پس داده نشده ولی باز تکرارش کردم
اینجا کسی مقصر نمیدونم ، چون این منم ک با رفتارام با وابستگی هام و مشرک شدنم باعث سو استفاده افراد میشم
استاد از شما ممنونم این فایل ی پتک محکمی بود برا باورام کهرروز با خودم تکرارش کنم و فکر کنم از اینک ی کاری ک میکنم دلیلش چیه
منم مثل همون ویژگی دارم ک استاد میگن گاهی میگم ب خودم ی کار انجام نمیدم ولی باز انجام میدم
حرف مردمم فکر میکردم ک حلش کردم ولی این تو عمل ثابت میشه تو رفتارا
وقتی ی جایی دعوت شدم و مث قبل کلی زمان و انرژی گذاشتم ک لباس فلان و طلای فلانم بپوشم وقتی هنوز از خونه نرفتم بیرون ب خودم گفتم سمیه تو فقط تو سایت بودی تو فقط میگی ک تلاش میکنم ک تغییر کنم ولی همونی
همونی ک باز مث قبل آماده شدی اینکه خودم رو شناختم باعث شد ک تو اون مهمونی مث قبل رفتار نکنم و خودم بهتر بشناسم تغییر باورا رو میشه از رفتار و واکنش نسبت به اتفاقا شناخت نه فقط گوش دادن و حرف قشنگ زدن
سلام من بی مقدمه می روم سراغ الگوهای تکرار شونده خوب و بد خودم و یک نمونه از دیگران:
اخیرا با یکی از دوستان صمیمی ام مشاجره ای کردم که دقیقا موضوع مشاجره دو سال پیش با دوست صمیمی دیگرم مشترک بود و باعث شد از اون هم جدا بشم.
و اون این بود که هر دو این دوستان، زبان تند و تیزی در صحبت کردن دارند و با وجود اینکه تفکرات، اعتقادات و اشتراکات زیادی بین من و آنها وجود داشت ولی این خصوصیت آنها من رو آزار می داد اما من پیش خودم میگفتم اشکال نداره این بنده خدا اخلاقش اینطوریه یا اینکه می ترسیدم موضوع رو مطرح کنم و منجر بشه به بحث کردن و شایدم از دست دادن اونها. و پاشنه آشیل من همینجاست!
لازمه بگم که هر دوی این افراد از منظر دیگران هم افرادی هستند که زبان تند و تیز دارند و من دقیقا با همین ها تونسته بودم سالها دوست صمیمی باشم واقعا برای خودم هم عجیبه!!! (البته با خواهرم که مطرح کردم میگفت تو خودت هم بعضی موقع ها حرف هات رو با نیش و کنایه می زنی و شاید هم اینها سایه های شخصیتی خودم باشه)
من قبلا بحث الگوهای تکرار شونده را از استاد عباسمنش شنیده بودم در نتیجه بعد از اتفاق دوم رفتم دنبال دلیل تکرار این الگو. از یک مشاور آگاه که من رو می شناخت هم کمک گرفتم
و نتیجه این شد که یک: من به دلیل خصوصیت مهرطلب بودن و ترس از دست دادن دوستانم وقتی از آنها ناراحت میشم بهشون چیزی نمی گم ولی این موضوع در گوشه ذهنم باقی می مونه و به مرور از اون آدم رنجیده و رنجیده تر میشم تا جایی که دوست دارم کاری کنم که از زندگیم بره بیرون
دوم اینکه به دلیل ترس از مشاجره و دعوا (در کودکی همیشه والدینم دعوا می کردن) از بحث کردن فراری هستم و مسئله رو مطرح نمیکنم و در نتیجه حل نشده باقی می مونه
الگوی تکرار شونده خوبی که دارم هم این باورم هست که:
توی وام های قرعه کشی که شرکت می کنم همیشه نوبت من به موقع و زمانی که باید درمیاد. این باعث شده زمانهایی که به پول احتیاج دارم و در قرعه کشی ها به این نیت شرکت می کنم اسمم نفر اول یا دوم درمیاد. مثلا ماه بعد دو تا قرعه کشی مجزا که شرکت کرده بودم همزمان اسمم دراومد.
یک الگوی تکرار شونده خوب هم برای دختر عموم هست. از بچگی یادمه که از مجلات و برنامه های تلویزیون مدام سکه و جایزه برنده می شد و یا هزینه سفر به مشهد و … حتی مسابقات آشپزی که در مدرسه بچه هاش برای مادرا می ذاشتن هم برنده می شد
اتفاقا ماه پیش ازش پرسیدم که نسبت به مسابقه چطوری فکر می کنی که همیشه برنده میشی؟
گفت من عاااااااششششششق مسابقه ام :)))))
پس طبق گفته های استاد هر الگوی تکرارشونده ای حاصل یک یا چند باور هست که ما بهش معتقدیم.
موفق باشید و پایدار
سلام استاد وقتتون بخیر
بارها این فایل رو گوش دادم اگر صد بار دیگم گوشش بدم بازم برای من یکی که کمه !!
استاد
من یبار نه ،دوبار نه! میلیون باااار از آدمها به طرق مختلف ضربه خوردم !!
یعنی هی خدا گوشمو میپچوند و هی من خودمو اصلاح نمیکردم تا وقتیکه کاملا نابود شدم !!
احساسم آسیب دیدم ضربات مالی خوردم همه چیزمو از دست دادم !!
وقت جدایی از همسر تو محضر با وجود اینکه میدونستم این ادم چقدر دروغگو هست بازم برای بار هزارم بهش اعتماد کردم و هیچ شرط و شروطی نذاشتم و بعد فهمیدم ای وای که دوباره رکب خوردم و اونجا بود که خونم با تمام وسایلش رو از دست دادم و اواره شدم!!!
بااینکه میشناختمش ولی باز باور نمیکردم باز مثل همیشه ساده بودم و اعتماد و اعتماد و اعتماد بیجا !!
از اعتماد های بیجایی که به دیگران کردم اگر تا صبح بنویسم و ضرباتی که خوردم ، تموم نمیشه !!
ریشش کجا بود ؟! عدم اعتماد به نفس ؟!
دنبال آدما بودم که چی گیرم بیاد در عوضش؟!
پایین بودن استاندارد هام؟!
ارزش قائل نشدن برای خودم؟!
استاد این همه ضربه ، برای من خوب بوده تازه !!
سخت درس گرفتم سخت !
انقدشو اینجا نوشتم کار اصلیم با خودمه و تو دفتر خودم !!
اینهمه سال اینهمه گفتن و شنیدم و باور نکردم بدی آدمها رو منفعت طلب بودنشونو!!
استاد من خوشبینی رو با سادگی و زودباوری اشتباه گرفته بودم !!
هزاران مثال دارم از بلاهایی که سرم اومده و عجیب برای بار هزارم اعتماد کردم و ضربه خوردم !!
همه چیز عین زمین گود بازی بود که تا وقتی توش بودم هیچ نمیفهمیدم الان که اومدم بیرون تازه میفهمم با خودم چه ها کردم و میفهمم الان ، که آدم خودش به خودش ظلم میکنه !
استاد ممنونتونم … این یه مقدمه ای بود و کار اصلی من با خودم تازه شروع شده
از خدای مهربونم هدایت میخوام که اون راهنما باشه که اگر لحظه ای از من غافل بشه ، باز من به خودم ظلم کردم
در پناه خدا باشین …
به نام الله یکتا
سلام دوستان عزیز
سلام استاد نازنین
تشکر و سپاسگذاری میکنم بابت این فایل زیبا چقدر با یبار شنیدن این فایل یسری الگو در ذهنم شروع کرد به خودشون رو نشون دادن
و چقدر این حرف درسته حالا نمیخوام وارد الگوهای مخربی بشم که به عینه تجربه کردم توی زندگیم
اما میخوام از همینجا ی الگوی نوشتاری و یهط فکری از خودم به جا بزارم برای وقت هایی که با استفاده از فایل های شما و کنترل ورودی ها و واو به انجام دادن تمرینات شما اتفاقات به شکلی افتاد که واقعا من دوست داشتم بیوفته
حالا همین اتفاقات مثل نداشتن بدهی یا نداشتن دسته چک هیچ گونه آدمی توی زندگی من و اطرافیانم نبوده که تجربه کنه همین موضوع رو ولی خدارو شکر من انجام دادم و دیدم چطور مفهوم خواب راحت رو میتونم درک کنم
چطور مفهوم لذت بردن از تفریح رو میتونم داشته باشم
چطور وقتی همه چیز نقد میشه و غلبه میکنی بر ترس ها و حرف های مردم مشتری های خوب میان سراغت
و وقتی اینها رو میبینی و الگوشون رو مدام تکرار میشه توی زندگیت میبینی چقدر این چرخدنده خوب میچرخه هربار راحت تر هر بار پربار تر هر بار سلامت تر
واقعا احساسات و احساسی برخورد کردن پاشنه اشیلمه واقعا اینکه ناجی دیگران باشم اینکه کمک کنم به دیگران خیلی خیلی زیاد واقعا برام پاشنه اشیله
و خداوند بهم آلارم میده داری تند میری داری زیاده روی میکنی داری زیاد حساب میکنی
خیلی درس ها هست که با توجه به همین الگوها که استاد میگه میتونه وارد زندگی ما بشه
الگو نقد خریدن و نقد فروختن
الگو احساس خوب اتفاق خوب
الگو مهم نبودن حرف مردم
یعنی من این حرف مردم و مهم نبودن نظر دیگران که هر بار باید روش کار کنم واقعا وقتی عمل کردم بهش پرهایی از رحمت و انسان های خوب وارد زندگی من شدن
و چقدر انسان های شریف دیگه ای که قراره وارد زندگی من بشن و میتونن بیان و من چون ترمز دارم نمیان
خدایا شکرت که این همه نعمت دارم توی زندگی هربار نعمت ها داره برام بیشتر میشه استاد
هربار حرف مردم برام اهمیتش کمتر میشه
هربار جریانی از ثروت و شادی و نعمت داره وارد زندگیم میشه
استاد الان خیلیا درگیر مالیاتن و خیلیا دارن راجع ب مالیات حرف میزنن ی مالیات نسبتا سنگین برام اومد که اولین چیزی که گفتم خدایا شکرت ببین چقدر درآمد داشتم که اینقدر مالیات برام اومده
چقدر میتونم بیشتر پیشرفت کنم که این مالیات بر یشتر بشه البته راه حل های برای جمع کردن مدارک خرید برای سال آینده و گسترش این بیزینس داره بهم داده میشه
که اقدام کردم و داره هی بهتر میشه
سلام استاد وقتتون بخیر
یعنی من هرچقدر این فایل رو گوش بدم بازم کمه !
آنقدر ریشه داره عین ریشه های درخت تو تمام تار و پودم پیچیده این الگوها و واقعا تغییرش سخته
یه جاهایی اون ترس ها و تردیدها و شرک ها یقم رو میگیره که خودم باورم نمیشه !!
خب از الگوهای تکرار شونده خودم اول بگم !!
بسیار باگذشت و مهربونم و ساده و زودباور که باعث میشد همیشه دیگران ازم سواستفاده کنن و همسر که لم منو دستش اومده بود هرجور میتونست ازم سواستفاده میکرد و من مثال همون دختر خانم و همسرشم !!
گذشت مالی بسیار زیاد داشتم و قدر پولم و نعمتهای زندگیم رو نمیدونستم
مدام پول قرض میدادم و خرج دیگران میکردم و به نظر خودم گذشت و انسانیت داشتم !!
اینها همه از پدرم بهم رسیده
اصل و اساس باورها و ریشه ایراد داره !!
زمان جدایی همسرم همه مال و زندگی و خونه و ماشین منو جارو کرد و برد !! بازم گذشت میکردم و میگفتم برمیگردم !!
یعنی عملا حماقت محض بود اما من خودمو گول میزنم
شدیدترین احساسات منفی در حدی که جامه میدرم و هرچی از دهنم درمیاد میگم وقتی هست که پدرم و خانوادم ، بهم تهمت ناموسی میزنن !! به راست یا به دروغ نقل دهنشون بود !!
اینهمه عزت نفس نابودشده و تهمتها و نادیده گرفتن ها از بچگی تا الان باعث شد خودم قدر خودمو ندونم و استانداردهام بیاد پایین !!
درد و دل کردن و صحبت با دوستانم آرومم میکرد اما عملا مشکل سرجاش بود !
وقتی استاد از ریشه میگن !
ریشه ش : عدم عزت نفس و خودباوری و عدم احساس لیاقت بود که باعث قربانی شدن و مظلوم واقع شدن میشد
اینها الگوهای تکرار شونده منفی من هست !
بخشش و کوتاه اومدن و از خودم کندن به دیگران دادن، و به فکر خود نبودن و خواسته های دیگران رو ترجیح دادن و فداکاری و آخرش هم بدترین رفتارها با خودم شدن و درس جهان که بابااااا به خودت بیا قدر خودتو بدون استانداردهات رو بالا ببر و عزت نفس از دست رفتت رو خودت برگردون به خودت که دنیا ، آینه ای از درونته و هرچیزی میبینی همون چیزیه که تو ذهنت ساختی و بعد تجربش کردی
همیشه دوست داشتم خودم زندگیم رو بسازم و دستان خدا رو رد میکردم !
الگوی تکرار شونده بعدیم ، خوبی کردن بیش از حد ، بیش از حد ، به دیگران بود !!
با باور اینکه من بذار خوب باشم من بذار از خودم بکنم انگار که من مهم نبودم و تایید دیگران و اینکه من آدم خوبه م مهم بود !
به حق که ظلم فرد به خودش که توی قرآن هست همینه !
ایکاش خودخواه بودم و خودمو بیشتر میدیدم و مهربون تر با خودم بودم نه با دیگران !!
اول با خودم
اول خودم
اول خودم
بعد دیگران
بعد عزیزان و دوستان
الگوی تکرار شونده من وقتی بود که تصمیم مهمی میخواستم بگیرم و سردرگم میشدم و پر از ترس جوریکه چهار ساله قنادی رو شروع نمیکنم !
شدیدترین احساساتم از طرد شدن و نشنیده گرفتن من میاد که از بچگی همیشه طرد میشدم و مهم نبودم و مرغ همسایه غاز بود و همیشه من مقصر بودم و الان بعد 32 سال حتی تو زندگی زناشویی ، حتی تو روابطم یقه م رو بدجور میگرفت و خلایی ایجاد میکرد برای سواستفاده دیگران !!!
ولی وحشتناک ترین احساساتم وقتی میاد سراغم که ظلم از خونوادم میبینم و زور میشنوم
باورها و ریشه ش تایید پدر که خداروشکر هیچوقت نداشتم !
شرک که قدرت دست اوناست !
دختر که نمیتونه مستقل باشه نمیذارنم بعد جداییم هم تنها زندگی کنم ! با بچم !
و معلومه کجاها پام رو گازه و کجا رو ترمز !!
استاد وقتی ریز میشم تو خودم میترسم !
چیا که ازم درنمیاد!
دلیل همه اتفاقات زندگیم داره پیدا میشه !
خدا هدایتم کنه به باورها و زیروکردن خودم و مغزم و فکرم ….
ممنونم ازتون….
سلام به همگی
من دو تا دوست صمیمی داشتم که سالها بود باهم دوست بودیم،البته تا دیروز قبل اینکه این فایل رو ببینم
یکی از این دوستام وضع مالی بدی داشت و خیلی زندگیش شبیه به گذشته من بود،زمانی هردوی ما شروع کردیم به پیشرفت و از حقوق ماهی هشتصد هزار تومان با هم رسیدیم به ماهی ده میلیون
اما اون دوستم احساس بی ارزش بودن،فقیر بودن،بدبخت بودن توش باقی مونده بود و بسیار شخصیت زود رنجی داشت و هربار یک مسئله ای پیش میاومد که دوباره روان خودش و من رو به هم میریخت
یکبار تصمیم گرفتم کمکش کنم چون اون زمان باورداشتم ما آدمها به میزانی که به دیگران کمک میکنیم ارزشمندیم ….بماند که بعدها توی روانشناسی ثروت یک باورهای مخربمو پیدا کردم
من اومدم و گوشی موبایل نازنینم رو بهش هدیه دادم
گوشی که تازه خریده بودم چون اون زمان توانایی مالیشو نداشت که باید میگفتم به من چه
آها اینم بگم تاثیر بودن این آدم توی زندگیم مثلاً با این میرفتم خرید،هرچی جنس اشغال و بدرد نخور گرون بود میخورد به تور من
هرچی غذای مونده و بد مزه بود توی اون رستورانهایی که با این میرفتم میخورد به تور من
درحالیکه تنها میرفتم خرید یا رستوران یک جنس یا غذای فوق العاده عالی با کیفیت عالی و قیمت مناسب به تورم میخورد
من این دوستمون کم کم حذف کردم چون فهمیدم دوست ندارم دست از بدبخت بودن برداره و دوست داره همش خودشو قاطی خانواده کنه و هی مسئله درست کنه
یک دوست دیگه صمیمی هم داشتم که برای خودش خونه و ماشین سالها پیش ساخته بود و حدود دو سال بود که بیکار بود
من هی باهاش حرف میزدم و میگفت از فردا از هفته دیگه از ماه دیگه میرم سرکار و دنبال کار
هرجایی میرفت برای کار یک بهانه ای میاورد و میگفت دلم دوست نداره برای دیگران کار کنه
آقا دو سال گذشت و این آدم خودش رو با این بهانه که من باید خونه باشم که کمک پدر و مادرم کنم و خریدهای خونه رو انجام بدم ،بهانه ای بود برای سرکار نرفتنش ….هی هم فایل های استاد رو میدید و میگفت من تصمیم گرفتم فلان کنم و ….اینا ولی هیچ حرکتی انجام نمیداد
من کم کم باور کردم این آدم حرفش باد هواست
این مسئله که دوست نداشت کار کنه به خودش مربوط بود اما من یک جایی به شدت از این آدم آسیب دیدم
خیلی دختر احساساتی است
من یک تایمی میخواستم که از خانوادم جدا بشم و مستقل زندگی کنم ،یک سوییت گرفته بودم توی شهر اصفهان و با یک سری مشکلات داشتم به مستقل بودنم ادامه میدادم
یک سری مشکلات برام با صاحبخانه پیش اومده بود،این دوستم که خونه داشت و تهران هم زندگی میکرد به من گفت پاشو بیا خونه من توی تهران ،من با پدر و مادرم زندگی میکنم و تنها دلیل اینکه نمیتونم توی خونه مجردیم باشم این است که تنهام که مامانم اجازه نمیده …تو اگه بیای با من تهران زندگی کنیم،هم مامان بابام میذارن من مستقل بشم و هم تو نمیخواد کرایه خونه بدی،همه جور وسیله هم هست و با هم کار هم پیدا میکنیم و این میشه شروع زندگی مستقل ما و فلان ….
وقتی بارها و بارها گفت من حرف این خانم محترم قبول کردم و پاشدم خونه اصفهانمو تحویل دادم و گفتم من میخوام برم تهران ،اومدم تهران خونه دوستم که وسایلشو جمع کنه بریم خونه مجردیش توی پرند زندگی کنیم
اماااااا با وجود اینکه بارها بهش گفته بودم با خانوادت در مورد این تصمیم حرف بزن ای دل غافل که این دختر جرات گفتن این حرف رو به خانواده نداشته بود
وقتی داشت توی خونشون وسیله جمع میکرد،مادرش گفت کجا؟!اونم گفت چند روز با فاطمه بریم پرند و زودی میایم ….
چند روز کیلو چنده؟!داداش ما داریم میریم اونجا زندگی کنیم …..
توی اون چند روز که پرند بودیم مامانش ششصد بار زنگ زد که پاشو بیا
از وقتی هم که برگشتیم دوباره خونه پدر و مادرش،یک جوری مامانش با چشماش بهم چشم غره میرفت و یک جوری منو نگاه میکرد که حس میکردم هر لحظه میخواد بپره بهم و منو تا حد مرگ بزنه که چرا چند روز دخترش رو بردم
آقا من بازم عین کبک سرم توی برف بود و نفهمیدم …این دوستم گفت برو چند روز شهر خودتون مشهد و وقتی برگشتی تا اون موقع منم خانوادمو راضی کردم که باهم بریم پرند زندگی مستقل داشته باشیم و من کل وسایلمو گذاشتم خونش پرند ،و اومدم پیش خانوادم مشهد
چند ماه گذشت و هی گفت میام وسایلت رو میارم و فلان اما نه اون اومد مشهد و نه من رفتم تهران،بلاخره گفت آقا من خانوادم راضی نیستن حتی تو تنهایی توی پرند زندگی کنی و این کار برای ما مسئولیت داره و فلان
منم رفتم پرند کل وسایلم رو جمع کردم اومدم مشهد پیش خانوادم
اینجاش جالب است که یک سال گذشت و من تازه حالا فهمیدم این آدم واقعا میخواست اما واقعا نمیتوانست
این مدت این رابطه کلی به من ضرر مالی زد که هی رفتم و هی اومدم
از یک جایی به بعد حس میکردم بی اراده بودن این آدم داره میاد توی وجود من
دیروز که این فایل رو دیدم تازه درک کردم این آدم میخواد واقعا ولی نمیتونه واقعا
همین دیروز این دو تا دوست محترمم رو بلاک کردم بدون اینکه هیچی بهشون بگم و بلاخره فهمیدم که پترن ها یعنی چی
یکم دیر فهمیدم اما شکر خدا که فهمیدم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار
واقعا اطلاعات نابی برامون به اشتراک میزارید و من به خاطر وجود شما بی نهایت از خدا سپاسگزارم
چقدر عالی توضیح دادید در مورد الگو های تکرار شونده
شاید اگه این اطلاعات رو من پارسال میداشتم از ضرر حداقل 2 میلیارد تو زندگیم جلو گیری میکردم
من دوسال پیش یک شرکت زدم فکر میکنم حدود 10 کارمند داشتم و چون روابط و کارمندان از اقوام نزدیکم بودن با وجود این که یک سری پترن ها رو میدم و اصلن قابل قبولم نبود اما میگفتم حالا اشکال نداره و مدام دنبال این بودم که ترحم کنم به اونا
حالا این سری قول داده
حالا بزار این سری من کوتاه میام
این سری فلانی ضمانتش رو کرده
حالا اگه این رو بندازم بیرون بقیه در موردم چی فکر میکنن
و ……….
هزار تا فکر محدود کننده باعث شد کل سرمایم به باد بره و تازه جالبیش اینجا بود که همه طلب کاربودن و میگفتن تقصیر سوء مدیریت تو بوده
من بینهایت ازتون ممنونم برا این حد از وضوح تو آموزشهاتون
امیدوارم به مدار خرید دورتون هدایت بشم و بتونم زندگیم رو همون طور که میخوام بسازم
ودر نهایت سپاسگزار خداوند جهانیانم برای دستان اررزشمند و راهگشای در زندگیم