نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 40 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-27 08:39:062024-02-14 06:19:47نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام من یه سوالی برام پیش اومد
مگه ما نمیگیم با کار کردن روی خودمون و تغییر باورهامون میتونیم حتی رفتاری رو در یک فرد دیگه تغییر بدیم
مگه خود استاد مثال نزدن شخصی ک با همه خوب بوده فقط با ی نفر رفتارش بد بوده بخاطر این بوده ک اون شخص طبق باورها و ذهنیتی ک از طرف مقابلش داشته این رفتار بدش رو بر انگیخته
مگه ما نمیگیم با تمرین تمرکز بر خوبیای افراد و … میتونیم کاری کنیم ک رفتارشون نسبت ب ما بهتر بشه
ینی من خودم با این تمرین خیلی نتیجه گرفتم
واقعا خیلی چیزا تو شخص مقابلم یا خانوادم یا دوستام تغییر کرده نسبت بمن
خب پس باید اینجام بگیم مشکل از باور ماست ک ی نفر با این خصوصیات جذب میکنیم
یا اینک بخاطر باور ماست ک باعث میشه طرف ی رفتاری رو هی تکرار کنه
و با تمریناتی ک استاد تو فایل های رایگان یا دوره ها گفتن میتونیم این مشکل رو حل کنیم
میشه لطفا راهنماییم کنید
یکم مبهم شد برام
چون دقیقا الان چند روزه تو رابطه عاطفیم با همچین موضوعی رو ب رو شدم
راهنماییم کنید لطفا تا بتونم تصمیم درستی بگیرم
پیشاپیش ممنونم از پاسخگوییتون دوستان عزیزم
وای وای وای
استاد عشق زندگیم سلام
باورم نمیشه بابا من این فایلی چقد احتیاج داشتم الان تو ماشینم دارم گوش میدم ولی دلم میخواد همین الان سجده کنم یا اگر استاد دمه دستم بود ماچش میکردم میگفتم استاد چقد تو خفنی
دوساااال درگیر آدمی هستم که الگوهاش همینه اونوقت من دارم خودمو پاره میکنم جر میدم هر بار که عوض شده و میرم و با احساساتم بازی میشههههه
ای خدا چند وقته به این نتیجه رسیده بودم که بابا ول کن این همه وعده وعیداشوباور نکن اگر میخوای ادامه بدی که همینه اگر نمیخوای ادامه بدی که تمومکن
چقد آدما بودن که قول امروز و فردارو دادن و ما فکر کردیم که فردا درست میشه م فردا هم عمون آش وکاسع بود
بابا استاد شما دیگه کی هستین خدایی معجزه این؟؟!!!
اینقد خفن وواضح بگین به آدم!
واقعا باید رفت سراغ پنل b
چرا چون اگر میخواست عوض بشه که شد بود اگر فلان کارم میخواست انجام بده که داده بود
یا میتونی بیارش کنار یا نمیتونی زندگی خودتو کن بدون حساب رو این آدم .
خدایا شکرت گاهی وقتا یه چیزایی رومیدونیم ولی به پتک احتیاج داریم بخوره تو سرمون آیت فایل از اون فایلا بود که روشنت میکرد قشنگ و بهت میگفت احمققق بسه دیگه حماقت به خودت بیاااااا تا کی میخوای ادامه بدی به اینکه حرفای اراجیف رو باور کنی مچون باور میکنی روحت ضربه بخوره و حتی از مسیر دورت کنهههه خودتو دوس داشته باش برو سراغ پنلb.
سلام دوست عزیزم خداروشکر که کامنت من تاثیر مثبت روی افکار شما گذاشته
و خداروشکر که فرکانس هاتون تغییر کرده
اینو تواین روزها با فایل های دانلودی و دوره فوق العاده حل مسائل خوب یاد گرفتم که تمرکزم رو 100 درصد روی خودم اهدافم خواسته هام بزارم فارغ از اینکه اون بیرون چه خبره اون وقت میبینم خدا چطور هدایتم میکنه به ثروت ادم های مناسب و سلامتی
منم براتون آرزوی سلامتی و ثروت و شادی میکنم
سلام به همگی
استاد کاش بودی و من محکم بغلت میکردم ایقدی که این فایل بهم چسبید و حالمو خوبکرد و تو هرجمله ای که شما میگفتید من لبخند میزدم و با شوق اروم زیر لب میگفتم اره اره! شوق داشتم ودارم چراکه واقعا آگاه شدم نسبت به یه آگاهی بزرگتر که بارها باهاش دست وپنجه نرم کردم و نتیجش حال بد، استرس، نگرانی، حرص خوردن، سرزنش خودم…
از خودم وتجربیاتم میگم که بمونه به یادگار توسایت برای روزهای خوب با باورهای درست اینده
همسرم دراویل عقدمون میخواست کسب وکار راه بندازه و از من درخواست پول کرد و من با پول قرض دادن بهش اونو بدبخت کردم بعداز گذشت چندماه هنوز خبری ازپولم نیس و اصن شرایط جور نمیشه که پول برگرده که مطمئنم باورهای همسرم در این زمینه خوب نیس وپترن اون همینجوره پس من باید اینو درک کنم وتمااااااام
همیشه مادرشوهرم از لباس هام ایراد میگیره و اگر ده تا ویژگی خوب باشه ایشون یه ویژگی بدو به هرحال باید بگه و من کلی بهم میرختم که تقریبا با الگو گرفتن از خانوم شایسته درسریال زندگی در بهشت کمتر شده حال بدی اما هنوز جای کارهست(عزت نفس)
بارها کافرما بهم پیام برای همکاری میده اما اوکی نمیشه و من ردش میکنم و بازهم باید باورمو راجب ثروت و فرصت ها و فراوانی بیشتر وبیشتر بهبود ببخشم.
توقع افراد نزدیک ازمن زیاده شاید به زبون نگن ولی من قبلا فکر میکردم خودمو باید برای طرف بکشم ولی الان کمتر شده و خدماتم برای دیگران کمتر شده و تمرکزم گذاشتم روی مسیر پیشرفت خودم و چقد ارامش دااااارم خدایا شکرت
و مدام افرادی باهام سرکار داشتند و هنوزم کم وبیش هست که حتما من باید از وقتم بزنم و انرژیمو صرف مسائل بیهوده بکنم
خدا میدونه اگه فکر کنم چقد دیگه مسائل تکرارشونده دارم خدایا شکرت برای آگاهی ناااااب این فایل
استاد ممنونم ازت
سلام استاد عزیز
منکه دیگه حسابی فعال شدم و این چهارمین کامنتی هست که امروز ارسال میکنم
این فایل خیلی زیاد عالی بود
درواقع یه نشتی انرژی بزرگ بود از من که بارهاتلاش کردم و موفق نبودم و هنوزم نشدم
نشتی انرژی به این شکل بود که این مباحث عالی رو برای پدرم یا مادرم میگفتم یا یه جا که فرکانسشون اشتباه بود و جواب اشتباهشونم بارها و بارها به سنگینترین شکل حالت گرفته بودن رو براشون میگفتم ولی اصلا قبول نمیکردن … القصه اینکه وقتی فهمیدم الگوی فلان شخص اینه که عااااااششششق غصه خوردنه و فهمیدم که عوض کردن الگو اصلا کار ساده ای نیس (دقیقا عین الگوی خودم که عادت داشتم کمکشون کنم که چک و لگداز دنیا نخورن) خلاصه یه تصمیم جدی گرفتم که بترکونم این نشتی انرژیو و الان 50 درصد بیشتر تونسم این مسیرو برم یه جاهایی خیلی خوب این کارو کردم و به خودم افرین گفتم . الانم اینقد باید ادامه بدم تا فاصله برای کمک کردن بهشون رو زیاد کنم . به قول معروف گفتن چرا لاک پشت عمرش زیاده؟ بخاطر اینکه سرش تو لاک خودشه و خلاثه حسابی دارم تمرین میکنم سرم کامل تو لاک خودم باشه
ممنون از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این سایت و فایلهای بی نظیر
استاد جان این 3 تا فایل واقعاااااا طلاست چی بگ، بسیار بسیار ارزشمنده،مثل گنج میمونه برام و کلن این چند روز ذهن منو درگیر کرده به الگو ها و پترن های تکراری،
سلام و درود بر دست خداوند استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان ،
چند وقتی بود کامنت نگذاشته بودم چون یک مقدار تمرکزم روی کار و البته مسئله که انشاالله به زودی حل میشه و من از نتایجش مینویسم،
و اما نحوه بخورد با الگوهای تکراری دیگران که من خیلی جاها ناآگاهنه این موضوع رو فهمیدم و حالا اون رابطه یا هرچیزی که بوده رو قعطش کردم،
خیلی جاها میدونستم که چند بار اون شخص این اشتباه یا حالا هر چیزی رو که مورد دلخواه من نبوده تکرار کرده اما گول خوردم و دوباره بهش راه دادم یا کاری رو دوباره براش انجام دادم،
و دو سه جا هم نفهمیدم یا دقت نکردم و درواقع نابلد بودم و ضربه خوردم،
یادمه یه مشتری داشتیم که از یه شهر دیگه میومد اصفهان کارهای هنری خرید میکرد و برای اولین بار هم اومده بود از ما خرید کنه،
وقتی ایشون سفارششو داد و خب یکم نشستیم و یک گپو گفتی شکل گرفت میگفت آره از فلان مبل ساز فلان مبل و گرفتم و این عکسی بوده که نشون داده و این چیزیه که تحویل داده،از دید من گفتم بابا بازم دمش گرم که این کله شیرو به این قشنگی رو دسته مبل درآورده حالا دقیق عینه خودش نیست اما واقعا هنر مندانس،و این خانم ناراضی و شاکی گفت میخوام برم ازش شکایت کنم،از یه بنده خدایی دیگه هم که فیروزه کوبی بود شاکیی که کارهای منو تحویل ندادن هنوز هی امروز فردا و از این صحبتا،
اون جا اگر من آگاه بودم و میفهمیدم که این خانوم کلن این الگوشه هرچیزی سفارش میده یا در آخر ناراضیه و گله و شکایت میکنه یا یه اتفاقی میفته که نارضایتی پیشم میاد،
منم از اونجایی که خیلی به خودم اعتماد داشتم و میدونستم که همه تلاشمو میکنم که کارهای قشنگ و تمیزی بهش تحویل بدیم هم پیش خودم میگفتم هم به اون خانوم که انشاالله به یاری خدا داستان ما فرق میکنه و ما تا حالا صدها مشتری داشتیم و همه راضی بودن همیشه قشنگ تر از حتی مدل اولی یا عکسش میشه،
خلاصه سفارش رو ثبت کردیم و مبلغ قابل توجهی هم دریافت کردم به عنوان پیش پرداخت،
من در طی پروسه تولید همش به بچه ها توصیه میکردم که این کار سفارشیه و خیلی با دقت و ظرافت کار کنین،حتی نقاشی رو هم یه چیز خفن تر زدیم و خلاصه تموم تلاشمو کردیم که کار عالی و باکیفیت در بیاد(کار هنری صنایع دستی )
بماند که پروسه تولید خیلی طول کشید به خاطر بیماری همه گیری،
بعد هم که کار آماده شد و آوردیم مغازه که خانوم بیاد ببینه،و من هم خوشحال که به به عجب کارایی (واقعا هم خفن شده بود) من تا رسیدم مغازه ایشون تو مغازه بود و شروع کرده بود به غر غر کردن که آااااااقای رجایی اینا چه کاریه ،اصلن با اون چیزی که من سفارش داده بودم فرق میکنه و خلاصه شاکی و منم همونجا یه هو قاطی کردم گفتم که اصلن این کارا مال خودمون برید دو سه ماه دیگه پولتونو به حسابتون واریز میکنیم،حالا بماند که هنوز هم نه کارهاشونو بردن و نه پولشونو دادیم،یعنی هنوز موضوع حل نشده،
اما من الان فهمیدم و انشاالله درسی شده باشه برام،
1-اولن قول نده که حتما این کارو انجام میدیم حتما مثل مثل خودش در میاریم،همونحا صادقانه بگم که عاقا این کار دسته و ممکنه بالاخره یک مقدار تفاوت کنه ولی ما سعی میکنیم که نزدیک به همین کاری که شما میخواین در بیاریم،و برای رضایت مشتری کار نکنم برای دل خودم کار کنم و با عشق و جون دل برای دل خودم بهترین کاری که میتونم ارائه کنم که در صد درصد مواقع با این دیدگاه مشتری ها بسیار راضی تر بودن،و هر وقت برای رضای مشتری کار کردیم و قول بیخود دادیم ضربه خوردیم،
اما واقعا همیشه تلاش میکنم که بهترین خودمو ارائه کنم،
2-اگر یکی میشینه و درود دل میکنه و دقیقا داره پترن هاشو میگه سریع آنتن های دریافت الگوهای تکراری فعال بشن و همونجا مچ الگو رو بگیرم و تصمیم بگیرم،و پیشو به تنم بمالم یا نکنم اصلن اون کارو،
چقدر این درس فوق العاده بود استاد،شما پدر معنوی زندگی من هستین و این درس اینقدر برای من ارزشمند بود که من ساعتها باید بشینم مثل زمانهایی که میشستم با کلی دقت و تمرکز درسهای محاسباتی دانشگاهی رو میخونم و از پس سخت ترین مسائل محاسباتی بر میومدم ،باید بشینم این درس رو بارها و بارها برای خودم بنویسم و تکرارش کنم تا بره تو اعماق وجودم چون میدونم که اگر کار نکنم دوباره گول میخورم دوباره احمق فرض میشم،
و اما یک اتفاق دیگه که من اصلن یادم رفته بود و الان دقیقا به خاطر همون فراموشی درگیر هستم،مه حالا هم مربوط میشه به الگوی تکرار شونده اون شخص و هم الگوی تکرار شونده خودم که نداشتن توانایی نه گفتن و طارف کردن در برابر بعضی از درخواست هاست :
چند سال پیش قبل از خدمت سربازیم من یک بوفه تو باشگاه بدنسازی داشتم،یکی از مربی ها میومد هر از چندگاهی چیز میخورد و طبق معمول وقتی حساب مربی ها به یه عددی میرسید حسابشونو پرداخت میکردند ،
این مربی که حالا بالاخره آدم متشخص و محترمی هم بود همیشه پوله مارو دیر میداد کلی باید میگفتی تا آخرم خورد خورد میداد،اصلن بهش نمیخوردا ،جنسیس زیر پاش بود اما پول منو دیر میداد،
خلاااااصه گذشتو گذشتو گذشت ،که همین دو سال پیش که من عشق برند سازی و سایتو این داستانا منو گرفته بود و تو فکرم بود که برای کسبو کار پدرم یک سایت حرفه ای بیاریم بالا و برند سازی کنیم،
این بنده خدا از اونجایی که وارد همین بیزینس برندسازی و سایتو این داستانا شده بود،استوری های منو میدید و زنگ به من زد و پیشنهاد داد که بیا تا فلان کارو بکنیمو سایتو بزنیم برندو بسازیمو از این حرفا،
خب من عاشق رشد و پیشرفت کسبو کار بودم و کل مبلغ پروژه میشد 55 میلیون،
که من به پدرم که گفتم و حتی یه مذاکره هم گذاشتیم جالبه بابام گفت من به دلم نشستو من با این کار نمیکنم و پولشم ندارم که بدمو فلان که طبق باور های خودش،
اما من دو آتیشه که این کارش خوبه و فلان و یه جورایی هم تعصب الکی و اون هم هی داستانو رفاقتیش میکرد و نمونه کارهاشون نشون میداد
و من اعتراف میکنم همینجا که از روی کمبود عزت نفس و ندانستن قانون تکامل و باور کمبود و عجله،و نتوانستن نه گفتن در برابر درخواست این شخص ،
افتادم تو دام بدهی،من تصمیم گرفتم که خودم برند ثبت کنم و مستقل از پدرم کار خودمو شروع کنم، و دست چک بگیرم و این قرار داد رو ببندم ،چون باید نصف مبلغو نقد میدادی و بقیشو چک میدادی ،و خب پدرم که چک بهم نمیداد منم کله خر و ناآگاه از قانون دست چکمو گرفتم و 5 تا چک دادم و یه مقدار نقد هم ،یک ارز دیجیتال داشتم که یه هو خیلیییی رشد کرد و اگر اون آرزو من نفروخته بودم الان خیلی خیلی بیشتر از اونحرفا بود،
و خب تموم این اتفاقات به خاطر ندانستن قانون بود و خداروش درس خیلی خیلی بزرگی این ماجرا برای من داشت و من تو ذهنم ساختم که اصلن این اتفاقات باعث رشد من شد و درس بزرگی به من تو سن 28 سالگی داد،که انشاالله با تمرین کردن قانون و ایجاد باور های قدرتمند از این اتفاقات در آینده جلوگیری کنم،
خلاصه پولو دادیمو چک هارم دادیمو ،من تا اواسط چک هارو به بدبختی و استرس پاس کردم از چک سومی به بعد نه داشتم که بدم نه اصلن اون کاری انجام داده بود در قبال اون پول های که پرداخت کرده بودم،و چکهارم خرج کرده بود و هی هم به من میگفت چک هارو پاس کن من آبروم میره و فلان،که منم گفتم نمیکنم هیچ کاری به من تحویل ندادی،باورتون میشه هنوز بعد از دوسال هیچ کاری نکرده،دیگه بعد از اینکه براش درخواست اظهار فرستادم یه سایت آورده بالا که خودمم میتونستم تو یک ساعت اون سایتو بیارم بالا،
و دیگه الان به جای اینکه سر خودمو شیره بمالم و دل ببندم که این کار منو انجام میده،
باید تصمیم بگیرم که یا کلن قیدشو بزنم و دیگه خودمو اذیت نکنم و درسشو بگیرم برم مرحله بعد،
یا مستقیم بدون اینکه دوباره بهش وقت بدم که کارمو انجام بده شکایتمو پیگیری کنم و پدرشون دربیارم،
چون این بنده خدا احتمالن الگوش همینه،
جالبه که قبل از بستن قرارداد هم ما رو از مسئله ورشکستگی شرکت قبلیش آگاه کرده بود که کلی بدهکار میشه و دارو ندارش رو میفروشه که بدهی طلبکارارو بده،اما منه ساده و نادان قبول کردم،
نمیگم که الان عالی شدم و دیگه این خطارو نمیکنم همین الان هم دارم به یه نحو دیگه این خطارو میکنم و با بعضی افراد رودروایسی میکنم و سختیش رو به جونم میخرم که چی که اونارو راضی نگه دارم،
واقعا برای چی؟؟؟
مگه اونا کین؟!
من برا چی باید اونارو راضی نگه دارم یه کاری بکنم که اونا خوشحال باشن یا راضی باشن؟
چرا اینقدر بعضیارو تو ذهنم گنده میکنم ؟
واقعا چرا؟؟
و من اولین قدم هارو برداشتم،و سعی میکنم دیگه با کسی طارف نکنم،
اولیشم یکی از شاگرداهام همینطوری میومد سر کلاس و تمرین میکرد و من رودروایسی میکردم و بهش نمیگفتم که شهریه بده،بعد با یکی از فایل های استاد تو دوره عزت نفس بهم برخورد ،اینقدر که زنگش زدم وای نسادم فردا بشه تو باشگاه بهش بگم،گفتم که ارستو جان خواستی از این به بعد بیای سر تمرین قشنگ میری دم در هزینتو پرداخت میکنی بعد میای ،
پیش خودم گفتم بابا اصلن بهترییییین شاگرد دنیا باشه!!! اینو کی برات فرستادهههه؟ مگه تو وقتتو انرژیت رو هنرتو از سر راه آوردی که همینطوری بدی بره؟؟؟!
اصلن بره دیگه نیاد یا ازت بدش بیاد خب بیااااااد مگه اونه که داره به من روزی میرسونه مگه اونه که داره به من چیز یاد میده؟
و دوباره برای یکی دیگه از شاگردهامم میخوام امروز عصر این کارو بکنم چون هزینه ی عمومی رو داده ولی داره به صورت کاملن حرفه ای با من خصوصی تمرین میکنه و یه جورایی حریف تمرینیه خوبیه اما اصلنننن در سطح من نیست و منم که همش دارم به اون چیز یاد میدم تازه اونم صبح کله سحر که چی بشه؟عاقا ساعت 10 بره در مغازشو باز کنه؟؟؟ واقعا از دست خودم باید برم خودمو دار بزنم،
یعنی خیلیییی باید رو عزت نفسم کار کنم،آره من یک آدمیم که طارف میکنم،یا فکر میکنم اگر این مشتری بره دیگه بدبخت میشم،و برای راضی کردن این شاگردها هر کاری میکنم،و این پاشنه آشیلمه،
و من همین جا تعهد میدم که روی این پاشنه آشیلم کار کنم و این ردپا باشه از خودم تا بعد بیام و تغییراتم رو ببینم،
خیلی موقع ها توی همین مدت که دارم آموزش میدم دیدم شاگرده هی داره ناز میکنه و بی حوصله میاد سر تمرین یا گوش به حرف نمیده بعد من هی پیش خودم میگم که ردش کن بره دیگه بهش آموزش نده هی صبر کردم هی صبر کردم،و بعد هم به یه نحوی خودش دیگه نیومده ،
چند روزیه که تصمیم گرفتم برای خودم برای وقتم ارزش قائل باشم و با این باور که روزی رسون فقط و فقط خداست با جرعت افراد حذف کنم ،افرادی که مشتاق برای یادگیری نیستن ،افرادی که برای آموزش من برای وقتی که هم من دارم میگذارم و هم اونا قائل نیستن،
من نمیخوام به هر نحوی پول در بیارم،من میخوام نتیجه ببینم،دوست دارم به همون اندازه که من دارم دل میدم به کار و مایه میزارم هنرجوهم بزاره،من وقتو انرژیم رو از سر راه نیاوردم،
از این به بعد با شجاعت سعی میکنم افرادی که باهاشون حال نمیکنم یا اونا با من حال نمیکنن کاملن ارادی حذف کنم انشاالله،
پاشنه آشیلمه پاشنه آشیلمه این نه گفتن،این طارف کردن،باید درستش کنم،یا حداقلش تلاش کنم توش بهتر بشم،
استاد دمت گرم،ازت ممنونم،ازت سپاسگذارم،چه عشقی تو وجودته که این آگاهی هارو این درسهای ارزشمند رو برای ما به رایگان آپلود میکنی؟ این چیزی جز عشق به کارت نیست،این چیزی جز شورو شوق و عشقو علاقه به کاری که دارین انجام میدین نیست،
یک الگوی تکراری خودمم بگم که برم ببینم داستانش چیه؟
من هر از چند گاهی وسایلمو گم میکنم شاید کم بوده ولی بعضی موقع ها رگباری میشه،
حس میکنم وقتاییه که تمرکز ندارم یا خیلی ذهنم مشغوله و دارم فکر میکنم،اون موقع ها اصلن حواسم نیست به وسایلم،
چند وقت پیش یه دونه از ایرپاد هامو گم کردم،دیروز هم در کیس ایرپادو باز کردم دیدم اون یکیش هم نیست،
هرچی فکر کردم دیدم خیر نمیدونم چی شده،
و سعی میکنم با این باور که خودش پیدا میشه یا خدا عوضشو بهترش بهم میده،و سعی کردم به جای اینکه هی فکر کنم که چرا گم شد و غصه بخورم،رفتم هنذفری های بیسیم بهتر رو تو سایت ها دیدم که بهتر تو گوش وای میسن و کیفیتشون هم بهتره تا درخواست اونو به خدا بدم و خدا برام اوکیش کنه این بهترین راه حلی بود که به ذهنم میرسید
برم ببینم که چقدر مرد عملم که رو این پاشنه آشیل ها کار کنم،
استاد عاشقتم،خانم شایسته شما بهترین الگوی خانمی هستی که من دیدم،
دوستان عزیز بابت کامنت هاتون بی نهایت سپاسگذارم که اینقدر آگاهی بخشه،
بنام رب وهاب
سلام استاد عزیز، خانم شایسته و خانواده عباسمنش
خیلی از دیدن این فایل لذت بردم..کلا یک جوری قابل لمس و قابل درک چون که هر روزه این الگوها در زندگی تکرار میشن و با اینکه کاملا این حرفا رو تایید میکنم اما ذهنم مقاومت داره..مثل بحث عدم قرض دادن و یا نه گفتن که پاشنه آشیل منه!
جدیدترین مثال همین چند روز پیش اتفاق افتاد و اون این بود که یکی از افراد فامیل شاکی داشت و من میدونستم که ایشون فرد خوش قولی نیست. با این تفاسیر و در دادگاه ضامن ایشون شدم..اتفاقی که افتاد این بود که طبق الگوی قبلی به حرفش عمل نکرد و در دادگاه حاضر نشد..بعد از اون حساب های من مسدود گردید و تا نزدیکی زندان رفتن هم پیش رفتم اما بعد از کلی پیگیری و اتلاف وقت و انرژی مسئله ختم به خیر شد.
الگوی بعدی بحث قرض گرفتن بود..با اینکه الان خیلی بهتر شدم اما یک شخصی بود که میدونستم بدحسابه اما بهش پول قرض دادم..اونقدر بدقولی کرد که مجبور شدم از خیر بخشی از پولم بگذرم تا بتونم قسمتی از اون پول رو بگردونم
انگار من با زبون خوش نمیتونم درس بگیرم و باید محکم سرم به سنگ بخوره تا یاد بگیرم درسهام رو..
و اما الگو بدی که خودم دارم و در طول سالها سعی کردم اصلاحش کنم اما نتونستم دیر رسیدنه… همیشه دوست داشتم منظم بو خوش قول باشم اما متاسفانه بعضی اوقات سر قرار دیر میرسم که مجبور میشم خیلی سریع رانندگی کنم تا دیر نکنم..اگرچه الگوش نسبت به قبل کمتر شده اما میخوام اون رو از بین ببرم..
سپاسگزارم استاد عزیز که کمک میکنی بتونم بهتر خودم و دنیای خودم رو بشناسم تا زندگی بهتری در این دنیا بسازم
در پناه الله یکتا
بنام یزدان پاک
سلام و درود بر استاد ارجمند و بزرگوار
و همچنین خانم شایسته عزیزو گرامی و خانواده باعشق سایت استاد عباس منش
خدایا شکرررررت
بینهایت ازت سپاسگزارررررم
که تواین مکان و زمان هستم و از این در گرانبهایی که خداوند به ما اعطا کرده استفاده بهینه داریم
استاد این یک فایل خودش یک دوره اس و میشه با همین دانسته ها جلوی خیلی از ناملایمتی ها و تضادها رو گرفت و ازش بهرهمند شد به شرطی که به نکات ایمان و عمل داشته باشیم
استاد چقدر خوب و راحت و قابل درک توضیح دادین و چقدر مثلهای خوبی رو بیان کردین و فهم و درکش رو برای من روان و لذت بخش گفتین جوری که اگه این فایل 56ساعت هم ادامه داشت ازش سیر نمیشدم و اصلا نفهمیدم کی تموم شد،،،
اونجاهایی که بادقت و تاکید جمله هاتون رو میگفتین خیلی حواسمو جمع میکردم که دارید اصل و اساس رو تاکید مکنید و تمام الگوهایی که کن تو زندگیم باهاش برخوردم مثل فیلم از ذهنم میگذشت
استاد بابت این آگاهی هایی که به اشتراک می این از تون نهایت تشکر رو دارم
حتی پدر- مادر دوست مربی و معلم اینقدر دلسوزانه و واضح و روشن نمیان این آگاهی ها رو بگن
من الان فروشنده حضوری هستم و با مشتریان متعددی سر و کار دارم که هر کدوم یه شخصیت خاص و جدا از هم دارن و این مثال کاملا برای من آشکار و روشن است که بیان میکنم
یه تجربه ای هست که خدا بهم رحم کرد و خیلی دوستم داشت که دامن گیرم نشد و ازش درس گرفتم
سال 400 یه مشتری عمده داشتم که سنگین خرید میکرد و چک میداد جوری که من به واسطه اون نفر اول فروش میشدم و حس خوبی داشتم و انتظارمن هم بالا رفته بود که باید هر دفعه بهش بار بدم
اون یکی دو سری اول چکش رو به موقع پاس کرد و بعد یواش یواش برگشت میخورد و بلافاصله پرداخت میکرد بعدش هی زمان میخرید هی امروز فردا میکرد و تا20روز یک ماه عقب مینداخت و هی اذیت میکرد برای پرداخت پولش
و از اونجایی که من به فروش و ریال اون احتیاج داشتم و میدونستم آدم بد قول شده و اکثر تلفن هاشو جواب نمیده و با علم به اینکه اگه بار بدم باید هزار دفعه زنگ بزنم و برو پیشش بازم نمیتونستم خودمو راضی کنم و به قول استاد پلن bرو بچینم و خودمو گول میزدم که اشکال ندارد عوضش سفارش خوبی میده و هر دفعه بهش بار میدادم و باز اذیت میشدم
تا اینکه آخرین بار 70 میلیون بار دادم و با بدبختی و ت. چند مرحله ازش گرفتم جوری که دیگه ترسیده بودم و نگران شده بودم
بعداز اون قضیه باز سفارش داد نمیدونم دقیقا چی شد که من راغب نبودم و زیاد جدی نگرفتمش و امروز فردا کردم
تا اینکه بعد از یک هفته متوجه شدم از همه فروشنده ها کالا گرفته و فرار کرده و چند میلیاردی باخودش برده
همین که من شنیدم که بهش بار نداده بودم کلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم که چه خطری از بیخ گوشم گذشته بود
اون شد که دیگه برام درس عبرت شد کسی که به تعهداتش عمل نمیکنه و با چرب زبانی و عذر خواهی میخواد باز براش کار انجام بدی نباید باورش کنی و باید برای خودت ارزش قائل بشی و یک چارچوب و الگو داشته باشی و طبق اون امیال و خواسته و رفتارت با دیگران برخورد کنی و انتظار داشته باشی از اون به بعد سعی میکنم البته سعی میکنم که دیگه طبق الگو و قانون خودم رفتار کنم که بعداً هم دچار از دست رفتن احساسات و سو ظن و بد بینی نشم و هم انرژی و پولمو از دست ندم و سرخورده نشم
تجربه دیگه ای که داشتم تو سالهای 89-93حدود 4سال فروشگاه داشتم مشتریها ازمون نسیه میبردن و به قولشون عمل نمیکردم و وقتی میومدن عذر خواهی و هزارتا داستان و باز نسیه میخواستم و من باز نسیه میدادم
چطوری که چند میلیون من توسط تعدادی از همین جنس مشتری رفت و دیگه اثری ازشون ندیدم
مثال دیگه که میشه زد تو برنامه هایی که از افراد کلاهبردار و دزد و زورگیر میان تهیه میکنن و میپرسن چندمین باره که دستگیر شدی آدم مخش شود میکشه …..
که هر دفعه نادم و پشیمون و…..
تجربه ای که ازش استفاده کردم و نتایجش می دیدم این بود که به قول استاد من روند کسانیکه بد قوای میکنم و تعهد ندارن رو از لیست مشتریان حذف کردم و به خودم گفتم که من با این رفتار و سیستمی که اونها دارن و بیخیال و بی تعهد هستن کار نمیکنم چون ضرر شود از خیرشون بیشتره و درنهایت من حذفشون کردم و انرژیمو برای ساختن مشتریها جدید درست صرف میکنم بی درد سر و شسته و رفته
خدایا شکرت بابت این فایل عالی
من هنوز کامنتهای دوستان رو نخوندم و مطمعنم کلی تجربه و درس میشه از کامنتهای بچه ها کسب کرد
به امید دیدار تک تک دوستان کنار استاد دوستداشتنیمون امین خداجونم
سلام به استاد عزیز
واقعا ممنونم بابت مطالب خوبی که گفتین. من قبل از این فایل اصلا نمیدونستم که در اطرافیانم پترنی وجود داره و فکر میکردم این روند زندگی هست.
اولین پترنی که خیلی تجربش کردم و مربوط به نزدیک ترین فرد به من هست. همیشه با دوست پسرش دعواش میشد و اون آقا پسر خیلی اذیتش میکرد ،هرموقع با گریه میومد سمت من و درخواست کمک میخواست و میگفت من دیگه از این پسر جدا میشم ، من هم نصیحتش میکردم و کلی باهاش صحبت میکردم و از آخر کار خودشو انجام میداد و بر میگشت به دوست پسرش و این پترن برای من هزااارااان بار تکرار شده:))))))))
پترن دیگه دیر کردن دوستانم هست و من بیشتر اوقات به موقع سر قرار میرسیدم ولی نزدیک نیم ساعت دوستام دیر میومد.
دختر دایی من پترنش اینه که یه جا بشینه باهمههه در مورد همههه چی غیبت میکنه (البته من به خاطر حرفایی که استاد گفتن ، دیگه پای غیبتاش نمی نشستم) خلاصه الان فهمیدم پترنش اینه .
استاد سلام
استاد شما در خیلی از دوره هاتون گفتید اگر تمرکز تون بر روز ویژگی های مثبت افراد باشه یا اونها تغییر پیدا میکنن یا شرایط شما تغییر پیدا میکنه الان شما می گید افراد تغییر پیدا نمی کنند این حرف با تکنیک شما که می گید روی ویژگی مثبت افراد تمرکز کنید تا تغییر کنند تناقص داره لطفا برای اینکه سردرگم نشیم لطفا این نکته رو توصیح بدید. با تشکر از لطف تون
دوست عزیز استاد در مورد نکات مثبت هر شخصی گفته که اگه شما بهش توجه کنید نکات مثبت بیشتری میبینید.. در مورد الگوها ما نمیتونیم الگوی کسی رو تعغییر بدیم.. ما به سختی الگوهای خودمان رو هم تعغییر میدیم چه برسه به شخص دیگه.. پس توجه به نکات مثبت با درک الگوها کاملا فرق داره.
دوست عزیز وقتی تمرکزت روی نکات مثبت باشه تو روابط هم فقط ویژگی های مثبت اون شخص رو به یاد بیارید وبیتوجهی کنی به نکات منفیش باعث ایجاد برانگیختگی روابط میشه ونکات مثبت بیشتری از وجود اون شخص جذب میکنید ودر بعضی از اوقات وقتی شما تمرکزت رو خودت باشه وسعی کنی مدارتو تغییر بدی آدمای ناهماهنگ با شما از مدارتون خارج میشن ودیگه نمیبینیدش