نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

614 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه سادات گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام بر استادهای عزیزم و دوستان هم فرکانس

    بسم الله رحمن الرحیم

    سوره توبه ٢١و ٢٢

    پروردگارشان آنها را به رحمت و رضوان خویش و بهشتی که در آن نعمت های دائم دارند نوید می دهد .

    که تا ابد در آن خواهند بود ، بی تردید اجری عظیم نزد خداوند است .

    ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! اگر پدران و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دادند ( آنها را ) دوست نگیرید ، و هر که از شما آنها را دوست بگیرد پس آنان به راستی ستمکارانند

    خدا یا بینهایت شکر

    از اینجا می‌خوام بگم که تو کد نویسی هر چی را بنویسم یا امروز یا فرداش بهش میرسم و اتفاق می‌افته

    پس اینو فهمیدم که فرکانسم خوبه فقط باید باورهام را بشناسم

    زمانی که وارد سایت شدم اصلا نمی‌دونستم باور چی هست اصلا پس‌انداز نداشتم که بخوام دوره بخرم حال خوبی نداشتم که بخوام تو فرکانس خوب باشم هر تلاش می‌کردم دادنزنم بعد از چند روز میزدم و خودخوریهام شروع میشد با دروغ های همسرم زندگیم را که شروع کردم بعد از مدتی باعث اشتباهاتی شدم و طوری بود که وقتی همسرم متوجه میشد من انکار میکردم من دروغ میگفتم چون من هم از همسرم دروغ شنیده بودم من هم از همسرم چیزهایی که دوست نداشتم را دیدم مثل سیگار مشروب انتظارهای بیجا مثل اینکه بگه وقتی من مشروب میخورم دوست دارم تو هم بخوری و توقع های بیجایی که از من داشت بعد از چند سال به خاطر اینکه این کارها را با من کرد من هم پیش خودم میگفتم این کار اشتباه من به اون در

    میخواستی درست زندگی کنی

    میخواستی منو محدود و زندانی تو خانه نکنی

    میخواستی کنارم باشی به جای روبه روم

    و عوض اینکه لذت ببرم بیشتر عذاب وجدان داشتم بیشتر ترس داشتم ……

    و یه موقعهایی که همسر چیزی می‌گفت من بهم می‌ریختم عصبی میشدم که چرا به من اعتماد نداره چرا تهمت بیجا میزنه !

    ولی در نهایت هر دو راهمون اشتباه بود هردو

    ولی من همیشه میگفتم خدا یا خودت کمکم کن خودت راه را بهم بگو تا اینکه زمانی که وارد سایت شدم توبه کردم و خدا توبه منو پذیرفت باتمام اشتباهاتی که کردم چون ناآگاه بودم

    خیلی تلاش کردم که جدا بشم چون همون اول زندگیم متوجه شدم یه سری خصوصیات و رفتارها و کارهایی که من دوست ندارم را انجام می داد ولی ولی

    خانواده می‌گفت چون خودت انتخاب کردی باید پاش وایستی و من هر چی دلیل میاوردم مدرک نشون میدادم فایده نداشت

    حتی بچه نداشتم و رفتم خانه پدر خدا بیامرزم که جدا بشم ولی مادرم با پدر همسرم حرف زده بود که بیاین سمانه را ببرین و من هم به خاطر انتخابم برگشتم

    مسائل حل که نشد هیچی بیشتر هم شد بچه که اومد هیچی دوتا هم شد

    و سردی بین ما همچنان ادامه دارد

    تا اینکه پارسال اقدام به جدایی کردم و اگر راه را درست میرفتم حتما خدا کمکم میکرد ولی این آخرین چک و لگدی بود که خوردم و اینجا بود که خدا دستم را گرفت و عضو سایت شدم

    اول شور سایت منو گرفت حالم عالی بود دخترم از خوبی های مدرسه تعریف می کرد تا اینکه چون من داشتم تغییر میکردم هضمش برای همسرم سخت بود

    و باعث شد دید دیگه ای پیدا کنه

    چون این سمانه ، سمانه قبل نیست

    و باعث شد دخترم را تا حدودی دیدش تغییر کنه

    ولی ادامه دادم و میدم

    اوایل دوست داشتم این عصبی شدن و بهم ریختن که کلا خانواده همین جور هستن را انجام ندم یه مدت اوکی ولی دوباره سر خانه اول

    تا اینکه باعث شد همسرم بگه تو که داری رو خودت کار می کنی پس چرا هنوز داد میزنی

    من هم گفتم آدمها اشتباه دارن قرار نیست یه شبه خوب بشم همانطور که خودت میگی من از فردا سیگار نمیکشم ولی می‌کشی

    تو شیوه حل مسائل خواسته و هدفم را نوشتم روابط

    و هر زمانی هم که قرآن را باز می کردم فقط خدا می‌گفت صبر صبر

    اولش خوب میدونستم که همسرم یه سری رفتارهایی داره که ادامه داره و گفتم جدا بشم ولی فهمیدم فرار از مسئله هست

    تا اینکه دوره کشف قوانین زندگی اومد من خانه دار بدون پس انداز که به لطف الله دو تا دوره خریدم فهمیدم که دیگه همه چیز دست منه

    من از جمله آدمهایی هستم که همیشه بهترین را برای خودم میخواهم هر چیزی را

    و این تضاد که همسرم هست را من باید اینقدر رو خودم کار کنم و تغییر کنم که به مسیری که خدا میخواد هدایت بشم

    من تو روابط مسئله دارم چون همسرم دختر بزرگم خیلی با من مخالف هستن ولی

    دختر 6 سالمه خیلی اوکی تر هست مثلا اگه بگم بهش خدا باشکرت چه ماشین خوب و عالی روز بعدش حتما اکه ببینه میگه یا از من تشکر میکنه یا مثلاً امروز گفتم سرم درد می‌کنه گفت مامان میخوای بوسش کنم

    و خیلی به من نزدیکه چون باورهای خوبی داره

    و فهمیدم که دختر بزرگم که با من اوکی نیست به خاطر اینکه تو شرایطی بزرگ شده که همش تنش و باورهای غلطی بوده هم از طرف من هم پدرش ……

    من حالا از دختر بزرگم می‌خوام که کارهاش را درست انجام بده خوابش را حرف بزنه با خواهرش و بامن و پدرش

    ولی یه موقع میگم خوب این که یاد نگرفته و ندیده که بخواد انجام بده و به خاطر رفتارهاش خیلی ناراحت میشم میگم چرا حرف گوش نمیکنه چرا درست کارهاش را انجام نمیده وووووو

    تو خانه ما زن سالاری بود چون تمام کارهای خانه مثلا خرید جهاز خرید لباس ثبت نام مدرسه ووووو با مادرم بود و همیشه پدرم یه ترسی از مادرم داشت اگه کاری میخواست انجام بده دور از اون انجام میداد

    خیلی از رفتارها و باورهای مادرم را تو زندگیم آوردم در صورتی که خیلی با خواهرام از هر لحاظی فرق میکنم و بهترم ازشون

    مادرم چون رابطه خوبی با بچه ها و پدرم نداشت و فقط به فکر خوراک و پوشاک بود یه جورایی من هم رابطه خوبی ندارم یه چیز هست که من از دست دخترم ناراحت میشم یا یه حرف اشتباه دخترم یا پیگیری همسرم که کی میرین کی میاین البته که خیلی خیلی بهتر شده ولی من اون یه بار هم که باید بگم البته با چراهای که میگه منو ناراحت می‌کنه وگرنه اگه بگم مثلاً می‌خوام برم خونمون فقط بگه به سلامت با این اوکیم ولی چون چرا و برا چی داره من اذیت میشم

    استاد این فایل و فایلهای اخیر در کنار دوره های جدید عالیه

    چون من فهمیدم که دارم تغییر میکنم

    چون من فهمیدم که من می‌خوام دادنزنم ولی به باورهایی دارم که نمیشه

    چون داشتم تلاش می‌کردم برا دخترم فهمیدم که کارم اشتباست درسته تا ظهر می‌خوابه و من صداش نمی‌زنم چون دوست داره بخوابه چون دوست داره فیلم دیدن را ومن فهمیدم اون نمیتونه حتی اگه بخواد

    خیلی دوست دارم اون باور اصلیم را بفهمم

    استاد بینهایت ازتون سپاسگزارم

    دوستان بی‌نهایت ازتون سپاسگزارم

    در پناه الله شاد سلامت ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 817 روز

      بنام خداوند بخشنده ی مهربان

      سلام دارم خدمت خواهر توحیدیم سمانه ی مهربان و زیبا

      دوباره هدایت شدم به کامنت شما و کامنت شما رو خوندم

      همینکه نقاط قوت و ضعف خود تون رو میشناسید .

      این خودش تغییره، ما یک تکه آهن نیستیم ما انسانیم و خالق زندگی خودمون هستیم. آگه روی خودتون کار کنید و درون اصلاح بشه. قطعا بیرون اصلاح میشه .

      و( جهان به کمکت میاد )

      ادامه بدید و نجواها رو با آتش ایمان خاموش کنید و مطمئن هستم هدایت میشید به بهترین ها …

      پروفایلتون بسیار زیبا ست

      سمانه ی مهربان

      شما رو تحسین میکنم.

      بهترین ها رو براتون از خداوند متعال خواستارم

      روز گار بر مراد

      روزهایت شاد شاد

      بزم عشقت پر سرور

      بخت و تقدیرت قشنگ

      عمر شیرینت بلند

      سرنوشتت تابناک

      جسم و روحت پاک پاک

      دوستتون دارم و عاشقتونم

      مرسی که نوشتید و خداوند متعال رو شاکرم برای وجود شما

      الهی ای خالق بی مدد

      وای واحد بی عدد

      مارا به راه راست هدایت فرما.

      امضای الله مهربان پایای تمام آرزوهاتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سمانه سادات گفته:
        مدت عضویت: 998 روز

        سلام به سید عظیم دوست عزیزم

        سپاس از لطف شما که چنین دیدگاه عالی را برام نوشتین با تمام کلمات و دعاهای زیباتون

        ممنون به خاطر نگاه زیباتون

        همیشه از خدا هدایت خواستم و کمک خواستم

        براتون بهترین را می‌خوام چون لایق بهترین ها هستین دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رامین گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته

    بچه ها بازی تک نفره اس فقط خودمون هستیم هر فردی منحصر به فرده

    ما از تغییر دیگران ناتوانیم

    من یک بار آمدم البته چندین چند بار شد ولی یکبارس فرق داشت با سری های قبل

    آمدم به دختری بگم قدر خودتو بدون تو خیلی لیاقت آت بالاس این چه انتخابیه که کردی از این حرفا باورتون نمیشه به جای کشید بهم صد فش داد و یک سیلی هم خوردم ازش

    الگوی اون همچین انتخابی بود

    الگوی من هم کاسه داغ تر شدن برای بقیه

    خلاصه این تجربیه من بود چندین چند بار دیگه

    هم اینکار کردم بی فایده بود یا بهم دلسوزی میکردن یا بی توجهی بهم می کردن ووو

    در حالیکه این درسته هر فردی مسیر خودشو داره

    ما نمی دونیم اون جای مسیره شه چرایی ها رفتار ها شو نمی دونیم باور هاشو نمی دونیم بنابراین

    کلام الله برای این الگوی سیمانی

    ما تو رو محافظ مردم قرار ندادیم

    ما تو رو وکیل مردم قرار ندادیم

    بی نهایت سپاسگزارم استاد شکر حضورتون .

    امیدوارم همیشه شاد سلامت و ثروت مند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    محسن گفته:
    مدت عضویت: 2021 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش

    قبل از هر صحبتی بابت این فایل بی نظیر ازتون سپاسگزارم و خداوند رو به خاطر آشنایی با شما شکر می کنم که تا به همین حالا کلی از شما درس یاد گرفتم.

    من از این قبیل موارد خیلی برخورد داشتم و میتونم مثال های زیادی بزنم از پرسنلی که داخل محل کارم دارم ،از دوستانی که در گذشته بهشون پول قرض میدادم یا حتی فرزند خودم که یک کار ناخوشایند انجام میده و میگه ببخشید و دیگه تکرار نمیکنم،اما دوباره و دوباره اون حرکت رو انجام میده….

    خودم هم که الی ماشالا عاداتی دارم که میخوام ترکشون کنم و بارها به خودم قول دادم که تکرار نمی کنم و دوباره تکرارش کردم.

    شما استاد فرمودین با آدم‌هایی که این شکلی هستن پلن B رو اعمال کنیم،آیا باید با خودمون چیکارکنیم!!

    چطور این عادت رو‌برطرف کنم ؟؟

    مجددا ازتون تشکر میکنم،چون تا به این سن که رسیدم هیچ جا و توسط هیچ کتابی به این مورد اشاره نشده بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  4. -
    سارا نیکومنش گفته:
    مدت عضویت: 2905 روز

    سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته و خانواده صمیمی عباس منش

    استاد این فایل دقیقا برای من بود،چقدر من ضربه خوردم از این اعتماد کردنهای بیهوده به آدمهای اطرافم،من دو سال هست که جدا از همسرم زندگی میکنم و همسرم همیشه آدم بدقول و دروغگویی بود،ایشون یه زن دیگه گرفته بود و من مدتها خبر نداشتم،وقتی که متوجه شدم تا یه مدت با هم حرف نمیزدیم،بعد برگشتم به زندگیم،بعد یه مدت دوباره ایشون این کار رو تکرار کرد،این بار من یک ماه خونه مادرم رفتم و مهریه م رو به اجرا گذاشتم،ولی دلم به حال دخترم سوخت چون دوست داشت تو خونه خودش و پیش وسایلاش باشه،دوباره برگشتم به زندگیم و همسرم با دسته گل به نشانه معذرت خواهی اومد خونه،5,6 ماه با هم زندگی کردیم و دوباره ایشون برگشت سمت همون خانم صیغه ایش،و این بار به خودم اومدم گفتم سارا ،خدا چقدر داره بهت نشونه میده ،این آدم ،ادم زندگی تو نیست ،چرا نمیفهمی،و من دوره عشق و مودت شما رو هم تهیه کرده بودم و با توجه به تضادهایی که بهش برخورده بودم ،یک زندگی بهتر با یک آدم بهتر میخواستم و مدتها تجسم میکردم اون زندگی دلخواهم رو،و دیگه تصمیم گرفتم جدا بشم و البته طلاق از طرف من بود،اما هنوز به طور رسمی جدا نشدیم،و خودم میدونم که روی احساس ارزشمندیم باید خیلی بیشتر کار کنم چون پاشنه اشیلمه،و یک مورد دیگه هم با دخترم که 15 سالشه و با من زندگی می‌کنه هم به مشکل برخوردم،من فکر میکردم چون دخترم بچه طلاقه،باید بهش ترحم کنم که مبادا ناراحت بشه و قاطع نبودم تو حرفهام و ضربش هم خوردم،من هنوز قدرت نه گفتن به صورت محکم رو ندارم و این موضوع داره بهم ضربه میزنه،ولی دارم رو خودم کار میکنم که اگر طرف ناراحت بشه اشکالی نداره،این هم برای طرف خوبه هم برای خودت

    سپاسگزارم استاد از فایلهای بینظرتون و بسیار آموزندتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    سید سجاد رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2311 روز

    سلام سلام سلام

    من هم تجربم رو اینجا بنویسم

    من همیشه می گم آدما از خودشون کد میدن که چجور شخصیتی دارن، تو خاطراتی که تعریف می کنن، توی تجربه هاشون، توی برخوردشون با ما یا دیگران. اما خودم بارها و بارها دچار اشتباه شدم، هرچند که با آموزه های استاد هم آگاهیم بیشتر شده، هم تایمم با آموزش ها پر شده و هم مدارم رفته بالا، در نتیجه آدمای نامناسب زندگیم کمتر شدن.

    اما دلیل اینکه من هربار دچار اشتباه می شم چیه؟؟؟؟

    چرا در برخورد با آدمایی که میان کلی حرف منفی میزنن به بهانه اینکه خسته شدن و قصد دارن تغییر کنن و وقتی بهشون می گی این کار و بکن هیچ اقدامی نمی کنن، دچار اشتباه می شم و هربار تکرارش می کنم.

    در برخورد با آدمهایی که رو مخم هستن.

    یا در برخورد با افرادی که میخوان یه جوری ثابت کنن من خیلی بدبختم یا اونا از من بهترن و کلا دست میذارن رو عزت نفسم و یه جوری تحقیر یا تخریبم می کنن. و یا می خوان بگن مسیرت اشتباهه.

    یا آدمایی که من میخوام بهشون بگم تو اشتباه می کنی و می خوام به راه راست هدایتشون کنم و…

    چرا با وجود کدهایی که از خودشون می دن من باز رابطه رو ادامه می دم یا سعی در اثبات خودم دارم یا میخوام تغییرشون بدم؟؟

    چرا وقتی کسی رو از زندگیم حذف کردم یکی دیگه اومد به حاش؟

    چرا؟

    اون ها هرجوری هستن به خودشون ربط داره، این ها، تله ها، پاشنه آشیل ها یا الگوهای تکرار شونده منه! که اگر من شناساییشون نکنم و روشون کار نکنم، با قطع رابطه هم درست نمی شه.

    چرا؟

    چون ریشه داره و دوباره سبز می شه. چون من رو ریشه کار نکردم من فقط برگاشو زدم، اگرم کاری کردم، کافی نبوده.

    استاد بارها گفتن که نقاط ضعف اصلی ما یک شبه درست نمی شه ولی هربار که گفتن، من از روی تنبلی یا هرچی، گفتم نه بابا همین یه بار روش کار می کنم، یا چند روز کار کردم اوضاع بهتر شده گفتم دیگه ولش کن.

    چون من جاهایی از حرفهای استاد رو وحی منزل نمی دونم و فقط تایید می کنم، انگار من استادم، عباسمنش اومده پیشم می گم: دمت گرم تو شاگرد خوبی هستی، تو چقد بلدی، انگار خودم از اول همه چی رو بلد بودم، اگرم بلد بودم، اگر بلد بودنم واقعی بود باید عمل می کردم بهش، ولی من همیشه دنبال حرف قشنگ بودم نه عملکرد خوب.

    حتی شده کسی از من درخواست کمک نکرده ولی من که یه تغییراتی کردم خواستم در لفافه بهش بگم بیا تو هم تغییر کن خیلی خوبه اینجوری.

    بله، من حالا بهترم ولی بارها و بارها در جاهایی که مشکل دارم اشتباه کردم، مثل مادر این خانم توی مثال، که ایشونم، با اینکه می دونست چند روز دیگه، دوباره همین مشکلات و داره، هر بار تسلیم خواسته دخترش شد .

    امیدوارم جدی تر بگیرم قضیه رو، و بیشتر وقت بزارم، نخوام همسرم رفتارش رو تغییر بده، رفتاری که بد نیست من روش ضعف دارم، نخوام دیگران رو تغییر بدم.

    خداوندا!

    آرامشی عطا بفرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم،(یعنی دیگران)

    شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که می توانم (خودمو)

    و دانشی که تفاوت این دو را بدانم(حرفای استاد تو این فایل)

    آمین

    این فایل تکمیل کننده تمام فایل هایی بود که استاد می گفتن نخواید دیگران و تغییر بدید،(مثل فایل های قدم پنجم)

    واقعا عالی بود

    من الان دیگه دلیل محکم دارم، که نمی تونم به زور به کسی کمک کنم.

    دلیل محکم دارم که نمی تونم به دیگران بگم چه رفتاریشون غلطه و باید چکار کنن.

    دلیل محکم دارم برای کار کردن رو خودم.

    دلیل محکم دارم برای قطع رابطه با بعضیا.

    حالا می دونم دارم از کجا می خورم و دلیل تکرار عادات بدم چیه؟ چرا صد بار قول دادم عصبانی نشم ولی باز…

    اگر کسی اولین بارشه که داره کار بدی انجام می ده، خوب خودش می فهمه که غلطه،خودشم اذیت شده. و بدون تحقیر و توضیح و نصیحت من، دیگه انجامش نمی ده.

    اگر کسی کاری انجام می ده که الگوی تکرار شوندشه، خوب تا وقتی روش کار نکنه هرچی هم قسم بخوره نمی تونه انجامش نده، چون کدش تو مغزشه و اجرا می شه. پس اگر تحقیرش کنم، توضیح بدم بهش، دلیل بیارم براش، تشویقی بذارم براش،دستش و بگیرم، باز هم اون کار و انجام خواهد داد، تمام.

    این فایل خیلی ارزش داره، خیلی به آدم مهارت می ده.

    این فایل می تونه باعث بشه؛

    راحت تر رنجش هات و ببخشی.

    گذشته خودت رو بپذیری و احساس گناه نکنی.

    درک کنی علت رفتار آدم ها رو و دیگه کسی و قضاوت نکنی یا حداقل کمتر قضاوت کنی.

    کمتر دیگران و سرزنش می کنی.

    نخوای کسی و تغییر بدی.

    دیگه نخوای بحث و مجادله کنی.

    دیگه غصه برادری که خودکشی کرد و نخوری.

    دیگه غصه رفتار بد دیگران و نخوری(بگی من چه اتصالی دارم باهاش، بیام خودم و تغییر بدم)

    من دیروز تصمیم گرفتم غم مصیبت برادرم رو فراموش کنم، تصمیم گرفتم پدر زنم و ببخشم و خانوادشون و هرجوری که هستن بپذیرم. خدایا شکرت که اجابت کردی.

    خدایا ممنونم که بهم درک و فهم دادی، اول فایل که استاد گفتن خیلیا متوجه نمی شن چند بار از خدا درخواست کردم بهم درک بده بفهمم. در نوشتن تک تک کلمات هم هدایت شدم. الهی شکر

    واقعا ممنون استاد عزیز

    پدر واقعی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  6. -
    اسماعیل احمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 2306 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عباس منش عزیزم

    سلام به خانوم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم

    استاد جان ازتون از صمیم قلبم سپاسگزارم برای این آگاهی های زندگی ساز که بهمون میدین

    به خودم افتخار میکنم که شاگرد استاد عباس منش هستم

    خدایا ازت سپاسگزارم که من را به این مسیر الهی هدایت کردی

    استاد عزیزم تو فایل قبلی که گذاشتین سوال من این بود از خودم

    که چرا من هرچند وقت یکبار بدهکار میشم و چرا با اینکه من دارم رو خودم کار میکنم و تعهد دادم و دیگه وام نمیگیرم و دیگه قسطی خرید نمیکنم ولی

    بازم یه شرایطی پیش میاد که من بدهکار میشم که البته خدارو شکر تایمش کوتاهه و سریع پرداخت میشه ولی همش تو ذهنم این بود که چرا این الگو داره تو زندگی من تکرار میشه

    و من دوست دارم همینم دیگه تکرار نشه

    و با این فایل خیلی چراغ ها تو ذهنم روشن شد

    که یه کد مخرب تو ذهن من برنامه ریزی شده

    اولا از شما سپاسگزارم که این مورد رو توضیح دادین که وقتی فاصله بین تکرار الگوها زیاد میشه این یه نشانه خوبه

    این یعنی باورهای من داره تغییر میکنه

    و من باید بپذیرم که باورهای من یک شبه تغییر نمیکنه

    مخصوصا باورهایی که مثل سیمان چسبیده به ذهن من

    من اومدم با خودم مرور کردم که

    من آدمی بودم که از وقتی یادم میاد من بدهکار بودم

    یعنی کل زندگی من وام و قسط بود

    از سن 15 یا 16 سالگی حتی تو زندگیم من یک روز هم نبود که من بدهکار نباشم و قسط نداشته باشم

    چون باورم این بود آدم بدون وام به جایی نمیرسه

    تا قسط این وام تموم میشد اصلا امون نمیدادم و میرفتم یه وام دیگه میگرفتم

    کل خاندان من تمام زندگیشون با وام و قسطی هست

    تمام اطرافیانم تمام دوستانم حتی اونایی که ثروتمند هستن بازم هرچی میخوان بخرن قسطی میخرن

    و افتخار هم میکنن

    یعنی من به جز استاد هر الگویی دیدم همه با وام به جایی رسیدن

    همه چکی کار میکنن

    یعنی به جرات میگم تنها الگوی من که نقد خرید میکنه استاد عباس منش و آقای عطار روشن بود

    یعنی میخوام بگم من خودم که این باورمخرب قسطی و چکی کار کردن رو که داشتم و خیلی هم تو ذهنم ریشه دار بود

    همه اطرافیانم و الگوهای ثروتمند هم که این باور مخرب رو دارن

    پس من باید بپذیرم این کد مخرب تو ذهن من هنوز هست و باید روش کار کنم

    وقتی با استاد آشنا شدم تصمیم گرفتم که اول بدهی هام رو پرداخت کنم و قسط هام رو تسویه کنم و دیگه وام نگیرم

    ولی این روند تسویه بدهی ها نزدیک دو سال طول کشید و یک شبه اتفاق نیفتاد

    چون حجم بدهی و قسط های من خیلی زیاد بود

    چون من یک شبه باورهام تغییر نکرد

    چون وقتی یه پیشنهاد وام بهم میشد کلی باید با ذهنم کلنجار میرفتم که قبول نکنم و برای ذهنم منطقی نبود

    کم کم این منطق رو برای ذهنم ساختم که وقتی تو وام میگیری میری تو مدار بدهی

    و تو مدار بدهی هم فقط بدهی ییشتر هست

    اونجا خبری از آزادی مالی نیست اونجا خبری از آرامش نیست

    اگه آزادی مالی میخوای اگه آرامش میخوای

    باید از مدار بدهی بیای بیرون و اینو بدون که یک شبه نمیتونی مدارت رو تغییر بدی

    دیروز از خودم این سوال رو پرسیدم که آیا این بدهکاری که میگی هر چند وقت یکبار تکرار میشه فاصله تکرارش بیشتر شده ؟

    گفتم بله قبلا هر لحظه از زندگیم بدهکاری بود

    و کم کم شرایط بهتر و بهتر شد

    الان شاید هر هفت هشت ماه یکبار یه شرایطی پیش میاد که با جاهایی که کار میکنم نمیتونم نقدی باهاشون تسویه حساب کنم و حسابشون میمونه

    ولی خوب از اونجایی که تعهد دادم که بدهی نداشته باشم و با جایی قسطی و چکی کار نکنم

    اولین پولی که دستم میاد حسابشون و تسویه میکنم

    و در یه تایم کوتاه حساب تسویه میشه

    ولی من دوست دارم همینم دیگه تکرار نشه

    حتی خودشون میگن بیا چکی کار کنیم ولی من میگم نه من دسته چک ندارم نقدی حساب میکنم

    خدارو شکر تا الان همیشه نقدی باهاشون کار کردم و به خاطر همین نقدی کار کردنم همیشه بهم تخفیف میدن ولی خوب میگم هر چند ماه یکبار این شرایط پیش میاد که حسابشون میمونه

    و الان فهمیدم من دوست دارم که همینم دیگه تکرار نشه ولی چون این باور مخرب قسطی و چکی کار کردن تو ذهن من ریشه دار هست این شده الگوی من و داره تکرار میشه که البته فاصله تکرارش هرروز بیشتر شد و تایمی که من بدهکار میموندم کوتاه تر

    من الان میفهمم من قبلا در مدار بدهی بودم و یه زمانی تصمیم گرفتم مدارم رو عوض کنم و برم در مداری که اونجا آزادی مالی هست

    حالا الان میفهمم که استاد میگن تغییر باورها یک شبه اتفاق نمیفته

    تکرار این الگو خیلی ذهن من و درگیر کرده بود ولی با این فایل خیلی ایمانم و امیدم بیشتر شد

    خیلی انگیزه گرفتم برای ادامه مسیر

    و به خودم گفتم بابا تو کل عمرت با این باور مخرب زندگی کردی

    و لطفا اینو ببین که

    کسی که سالهای سال حتی یک روز هم تو زندگیش نبوده که بدهکار نباشه

    حتی یک روز هم نبوده که بگه آخیش خدارو شکر من امروز قسط ندارم

    حالا اون آدم رسیده به جایی که نه قسط داره نه چک داره نه بدهی داره و هرچی میخره نقد میخره

    همیشه با همه نقدی کار میکنه

    آدمی که تا قبل از استاد ندیده این الگو رو که میشود هرچی که میخواهی رو نقد بخری

    یه آدمی که در مدار بدهی بوده حرکت کرده و میخواد برسه به سمت مداری که اونجا آزادی مالی هست

    و الان خیلی خیلی نزدیک شده به آزادی مالی

    و ایمان دارم با دوره کشف قوانین هم به نتایج مالی بزرگی میرسم

    چون من تا الان هر دوره ای از استاد خریدم یه تحولی تو زندگیم رخ داده

    استاد راجب الگوهای تکرار شونده در دیگران هم تجربه من اینه که

    یه آدمی تو زندگی من بود که همیشه از من پول قرض میکرد

    ولی هیچ وقت نمیتونست به قولش عمل کنه و قرضش رو پس بده

    بعد من باید میدوییدم دنبالش و میگفتم بابا تو گفتی یک ماهه میدم الان یک سال شد

    این الگو همیشه تکرار میشد و منم میفهمیدم که اصلا یه شرایطی پیش میاد که این نمیتونه پول من و بده

    و خوب اعتماد به نفس اینم نداشتم که بهش بگم نه

    ولی از وقتی با شما آشنا شدم به قول شما این و ریشه ای تو خودم حل کردم

    هرکی بهم گفت پول قرض بده همون اول بگم نه

    البته اینم کار راحتی نبود شاید اولش قاطع نمیتونستم بگم نه و دلیل میاوردم و کلی حاشیه میرفتم

    ولی الان خیلی عالی تر شدم و همون لحظه میگم نه

    حتی همین چند وقت پیش هم یکی از نزدیکانم یه مبلغ زیادی میخواست ازم قرض بگییره

    و گفت تا یک ماهه دیگه بهت میدم

    منم اون پول تو حسابم بود ولی گفتم نه

    چون یاد اون مثال شما تو دوره روانشناسی ثروت افتادم که گفتین

    چون طرف اصلا تا به حال این مبلغ پول رو تو حسابش ندیده پس طبق قانون نمیتونه سر وقتش پرداخت کنه

    حالا اون طرف اصلا تا حالا از من پول قرض نکرده بود که ببینم میتونه پس بده یا نه

    ولی چون میدونستم شرایطش چیه میدونستم اصلا تا حالا یه همچین مبلغی رو ندیده پس گفتم طبق قانون این نمیتونه به قولش عمل کنه

    پس همونجا گفتم نه

    چون اینو قبلا از شما یاد گرفته بودم

    استاد عاشقتم من با این فایل خیلی آروم تر شدم خیلی انگیزه بیشتری گرفتم برای اینکه ترمزهام رو پیدا کنم و بیشتر رو خودم کار کنم

    از خانوم شایسته عزیز هم سپاسگزارم

    در پناه االله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  7. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1291 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلامی از جنس عشق خدمت استاد عباسمنش بزرگ و عزیزم و مریم جون خوشگل و بینظیر

    یه دنیا ممنونم استاد بزرگم که این فایل محشر رو برامون گذاشتین و من کلی باز درس و آگاهی های بینظیر ازش یاد گرفتم و کلی لذت بردم از تموم آگاهی هاتون

    من راستش سالها قبل خیلی میدیدم از اینکه یه آدمی یا حتی خودم میگفت قول میدم تکرار نمیشه اما تکرار می‌شد ولی الان واقعا اینقد خوبی های هر آدمی رو میبینم و مینویسم و خودمو مسئول رفتارایی که باهام میشه میدونم چون تو دوره ی بینظیر عشق و مودت بهمون گفتین که رفتارهای آدم‌ها با خودمون رو ما هستیم که برانگیخته میکنیم و میکشیم بیرون ازشون حتی حسادتی که یه آدم بهمون میکنه رو خودمون هستیم که برانگیخته میکنیم آدمی که لارج نیست خودمون هستیم این رفتارش رو برانگیخته میکنیم براساس باورامون و فرکانس اون لحظمون یا اون چند ساعته مون برانگیخته میکنیم و اون قسمتشون رو میکشیم بیرون چون آدم‌ها وجوه مختلفی دارن و وجهی رو ما میکشیم بیرون که با خودمون هماهنگ باشه چون جهان کبوتر با کبوتر باز با باز هست اصلا اگر ما رو خودمون مداوم کارکنیم‌ و در مدار درست باشیم آدم‌های هم مدار ما مناسب با فرکانس و باورای جدید و خوبمون وارد مدارمون میشن اما خوب گفتین بهمون که صفر و یکی به قضیه مدارها نباید نگاه کنیم اگر 9تا آدم خوب و درست باشن یه آدم بد هم هس که خودمون آگاهانه باید اون آدم رو بزاریم کنار و به نظرم باز ما باید رو خودمون بیشتر کار کنیم چون همه چی باورای ماست حتی رفتار آدم‌ها با خودمون رو ما خودمون هستیم که خلق میکنیم و کنترل بی نهایت روی رفتار آدم‌ها داریم و خداوند بزرگمون تا این حد قدرت خلق کردن زندگیمون رو داده بهمون که حتی کنترل رفتار آدم‌ها با خودمون رو میتونیم در دست داشته باشیم و واسه همین خیالم راحته و فقط و فقط روی خودم و باورام کار میکنم تا تو مدارای بالاتر و بالاتر برم باز هم ممنونم ازتون بهترین بینظیرترین ماهترین استاد دنیا عاشقتونممممممممم روی ماه شما و مریم جون خوشگل و بینظیر رو میبوسم به امید دیدنتون

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و خداوند یار ویاور و نگهدار همه ی ما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  8. -
    وحید ترکی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1081 روز

    باسلام و درود فراوان بر استاد بزرگ سید حسین عباسمنش و بانوی محترم مریم شایسته

    این دومین کامنتی هست که بر روی سایت میزارم

    و بینهایت سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به سایت عباس منش و این حرفهای بسیار قشنگ هدایت کرد تا بتوانم بینهایت استفاده رو ببرم

    یکی از پترن هایی که بنده داشتم و حدودا سه چهار ماهی هست که دیگه سعی خودمو کردم تکرار نکنم این بود که من دوبار در زندگی ام از شراکت کردن ضربه خوردم

    اولین بار کل سرمایه ام را گذاشتم شریک شدم با داداشم با این که خیلی داخل کارش جدی بود و خیلی چیزها رو ازش یاد گرفتم ولی هر سری که بنده میخواستم از تعطیلی هفتگی ام استفاده کنم به بهانه های مختلفی باید همیشه بنده روی مغازه می موندم حتی روزهای تعطیل و داداشم هیچ موقع روی مغازه نمی نشست و خودش بزینس شخصی داشت ولی با این که شراکت بودیم باید بنده روی مغازه کار میکردم و هیچ قراردادی این چنینی نکرده بودیم که فقط من باید روی مغازه بمونم

    خلاصه بعد از این که دوسال باهم کار کردیم و اوایل شراکت متوجه این شدم که داداشم نمیخواد روی مغازه بیاد و فقط من مجبورم روی مغازه وایستم

    تصمیم بر این شد که کلا شراکت رو بزارم کنار

    ولی برای بار دوم با دایی ام شراکتی دوباره مغازه زدیم و شریک شدیم

    اوایل شراکت باهاش طی کردم که یه شیفت بنده روی مغازه کار میکنم و یک شیفت هم جنابعالی

    این بار هم مثل شراکت اول که با داداشم داشتم بازم دایی ام هر روز به بهانه های مختلف بنده رو روی مغازه میذاشت خلاصه فهمیدم که ادمها رو نمیشود عوض کرد این بار هم با شدت ورشکست شدم البته این رو بگم بار اول ورشکست نشدم فقط از شراکت جدا شدم

    ولی بار دوم به شدت شکست خوردم

    خلاصه رفتم سراغ کار خودم و کلا دست از شراکت کشیدم

    از اون شراکت ها ده سال گذشت و بنده الان در اسکله شهید رجایی بندرعباس چند سالی هست که مشغول به کار هستم

    این بار هم تصمیم گرفته بودم که کاری رو شروع کنم و یکی از همکارانم پیشنهاد داد که منم باهات شراکت میکنم خلاصه بنده یه سه چهار ماهی باهاش رابطه گرفتم جدی و هر روز باهاش تماس میگرفتم که کار رو شروع کنیم

    اوایل گوشی همراهش رو جواب میداد از اون جایی که بنده اگر کسی جواب تلفنم رو نده کلا باهاش نمیتونم کار کنم

    یه چند ماهی باهم قرار میذاشتیم تا این که هر بار که تماس میگرفتم جواب نمیداد هر سری میگفت یا خواب بودم یا روی سایلنت بود یا سر کارم اونجایی که هستم نمیتونم جواب بدم.

    بنده از اونجایی که دوبار شراکت کرده بودم و بار دوم به شدت ورشکست شده بودم با خودم گفتم برای بار سوم از اون الگوهای تکرار شونده درس بگیرم و نشستم پترن های این همکارم رو به صورت خیلی اتفاقی و توسط هدایت خداوند هنوزم این دوتا فایل بر روی سایت قرار نگرفته بودند

    ولی به صورت خیلی خیلی ماهرانه توسط هدایت خداوند توانستم برای بار سوم الگو های تکرار شونده رو پیدا کنم و ازشون درس بگیرم

    در باره این همکارم که بنده خدا میخواست باهام شراکت کنه اصلا هیچ وقت جواب تلفن رو به موقع نمیداد و توقع داشت من بتونم باهاش شراکت کنم

    به این نتیجه رسیدم دیگه کلا به گفته استاد برای بار دوم بروم سراغ پلن بی

    با دیدن این دوتا فایل الگوهای تکرار شونده و در اوردن پترن افراد کلا بنده از این رو به اون رو شدم و برام ثابت شد که این قوانین خیلی درست و دقیق عمل میکنند و باید بتونم الگوهای بیشتری رو شناسایی کنم

    اصلا بنده تا قبل از دیدن این دوتا فایل نمیدونستم چطور باید الگوها رو شناسایی کرد و پترن چی هست اصلا ولی الان که دارم بیشتر دقت میکنم میبینم که بابا بنده چقدر از این الگوها داخل زندگی ام به صورت مداوم دارن تکرار میشن خداوند رو صدهزار مرتبه شکر که با سپاس گزاری مداوم تونستم به اینجا هدایت بشم

    و این فایل ها و این اگاهی هایی که استاد عباسمنش عزیز با بانو شایسته عزیز با کلی زحمت بر روی سایت میگذارند این ها جز ارزشمندترین دارایی ام به حساب می اورم و بازم بینهایت سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به این سایت هدایت کرد

    با تشکر از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  9. -
    sara گفته:
    مدت عضویت: 1849 روز

    سلام

    جالبه من اصلا این مورد و تابحال تجربه نکردم !!

    یه پترن تکراری رو تو دیگران تحمل کرده باشم !

    از همون اول گوش نمیدم قبول نمیکنم ازش چندبار ببینم .. دلم نمیسوزه به حال کسی حتی اگ عشقم باشه یا مامانم .. میدونم تو این مداره و نمیتونه رفتار دیگه ای داشته باشه خدایی تو این مورد خیلی عالیم نمیدونستم مرسی

    اینطوریم نیستم که یکبار ببینم دیگه هیچی .. در کل تعادل دارم اکی ام در صلحم تو این مورد با خودم و ادم ها

    برای من هیچ وقت به مرحله تکرار زیاد نرسیده یا اذیت کردن خودم بخاطر رفتار یکی دیگ !

    ولی زیاد دیدم این الگو رو تو اطرافیان و برام عجیب بود ک چرا نمیفهمن و هعی اعتماد بیجا میکنند

    کلا رو ادم ها حساب خاصی نمیکنم

    ولی حالا اگر درمورد خودمون یکسری پترن های تکراری باشه چطور درستش کنیم؟

    جالبه ک پیام دوستان و میخوندم تو حوزه روابط هعی یادم میومد ک چندسال پیش منم این مسائل و داشتم خداروشکر ک الان حتی یادمم نمیاد

    ولی الان بررگترین پاشنه آشیلم شده ثروت

    و فرکانس ثروت و هیچ جوره نمیفهمم

    ذهنم اونقدر سوال بی پاسخ توش هست تو بحث ثروت ک جوابی براشون ندارم

    تمام تلاشم فهمیدن جنس فرکانس و باورهای ثروته از بین دوره ثروت ، کلید ها ، عقل کل ، ..

    و میدونم تو چیزی ک پاشنه آشیلمه پتانسیل اینکه بترکونم تو اون حوزه رو دارم

    استاد ثروت خیلی عمیق در عزت نفسم ریشه داره

    خیلی دارم سعی میکنم ریشه ها رو پیدا کنم

    ولی قشنگ متوجه یکسری الگوهای تکراری مالی تو کارم شدم

    مثلا سه چهار روز فروش پشت سر هم ، توقف چند هفته

    شروع با انگیزه ، ناامیدی و ندیدن نتیجه یا اونقدر نتیجه مورچه ای هست ک خسته میشم و زده میشم کلا

    خیلیییییییی ترمزها هست هاااا اصلا بزار بنویسم

    بااینکه خودافشایی هست برای منی ک همیشه از نتایجم نوشتم ولی عیب نداره چون مطمئنم یه روز این کامنت و ببینم یادم رفته یه روزی اینطوری فکر میکردم

    من یعالم الگو دارم میبینم تو اینستاگرام دختری ک 17 سالشه اهواز زندگی میکنه ، در عرض 6 ماه پیجش رسیده به جایی که ، 2 میلیارد درامد ماهانه خالص از پیج اش داره ، با شاسی بلند خودش میره مدرسه امتحان دین و زندگی بده بعد سوار ماشینش میشه میره شرکت خودش با یه تیم جوونی که ساخته و دوره اموزشی و کلی سمینار ک دعوت شده تهران

    چقدر از پتانسیل اینستاگرام تو ساختن ثروت میگه

    چون ذهنم خیلی منطقیه دیدم بد هم نمیگه

    تو سه ماه دوره 800 تومنی رو از بین 400هزار نفر فالور ، 9 هزار نفر خریدند سود خالص 7/200 میلیارد

    خب منطقیه کاملا این عددها

    ولی اونجاییش منو درگیر میکنه ک چرا همه نمیتونند چرا من نمیتونم؟؟؟

    مگه این پتانسیل تو اینستاگرام یا هر فضای آنلاین دیگه نیست؟؟

    یا دختری ک تو یک ماه 100 هزار فالور ارگانیک و خالص داره و فروش فوق العاده محصولش و الان 200 هزارتایی شده دو ماهه

    حرفم استادم تو توحید عملی 5 داریم ک میگن فالور چیه؟ فکر کردی فالور روزی رسان توعه ، تو رو خدا حساب کن ک اون روزی رسانه ببین فوج فوج ادم و میاره سمتت

    پس تااینجا میفهمیم من رو خدا حساب نکردم

    من رو توانایی خودمم حساب نکردم

    من به هیچی ایمان ندارم

    ثروت و نمیفهمم درکش نمیکنم

    جسارت اینو داشتم ک شغل کارمندی با حقوق 10 تومن و بزارم کنار و بیام تو کاری که علاقه داشتم و بعد یک سال هیچ پولی نساختم جز اجاره جایی که هستم …

    نمیدونم ایمان تو شروع بود تو ادامه نبود؟

    داستان چیه نمیدونم

    یه مسئله ای ک هست استاد میگین من از اول خوب پول میساختم ، ولی نمیفهمیدم چی میشد اخر همیشه صفر بودم من برعکسم

    من اصلا پول نمیتونم بسازم ولی اندک پولی ک میسازم هست خرج بیهوده ندارم ک صفر شم هیچ وقت نمیذارم صفر شم خیلی رنجش بزرگه تو ذهنم اصلا خوابم نمیبره اون شب

    این عدم پول ساختن ک برمیگرده به باور لیاقت و فراوانی

    من لیاقت و درک نکردم

    فراوانی و اینجوری درک کردم

    8 میلیارد جمعیت جهان، 85 میلیون جمعیت ایران ، یه محصول با سود 10 تومن ! بفروشی 850 میلیارد دراوردی

    اینه پتانسیل فراوانی برای ذهن کوچک من

    من ذهنم منطقیه با عدد منطقی میشه براش

    باور لیاقت

    اینو پاشنه آشیلم عه

    من بااین همه توانایی این همه استعداد این همه اعتماد بنفس تو صحبت کردن تو سخنرانی حتی تو جمع تسلطم یادگیری خوبم هوشی ک دارم

    واقعا چرا احساس لیاقتم اینقد تو پول ساختن پایینه ؟

    میدونین بحث یه دوره و یه مقاله نیست

    ریشه ای عمیقه .. باید کار کنم باید برای این ذهن منطقی کنم لیاقت و

    چجوری اخه یه دختر 17 ساله خودشو لایق درامد 2 میلیارد ماهانه میبینه لایق این میبینه ک 9000 نفر تو دو سه ماه بهش اعتماد کنند و بعنوان استاد دوره اشو بخرن چرا من بااین سن و مدرک و تجربه این احساس لیاقت و ندارم؟؟؟؟

    من تغییر میدم یا تغییر میدم یا میمیرم

    زندگیم پر از نعمته شکر

    ولی باید ثروت و تا بی انتها تجربه کنم .

    استاد لیاقت و فایل بزارید براش لطفا

    به شدت ذهن منطقی من منطق میخواد واسه لیاقت پول ساختن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      زینب ندرلو گفته:
      مدت عضویت: 1003 روز

      سلام سارا جون

      تو کامنتت که یه نکته ای اشاره کردی که دقیقا پاشنه آشیل منه

      عدم احساس لیاقت

      امسال عید دوره عزت نفس رو تهیه کردم و دارم آرام آرام این باور رو در خودم می‌سازم

      یعنی به تازگی متوجه شدم که من خودمو لایق نمیدونم من خودمو پولساز نمیبینم

      یه دوره ای شرکت کردم که یه پسر 15 ساله برگزارش کرده بود برام همش سوال بود که چرا اون میتونه و من نمیتونم

      وقتی باهاش صحبت میکردم میدیدم چقدر توانایی های خودشو باور داره

      چقدر خودشو قبول داره

      چقدر خودشو لایق میدونه

      تو هر حوزه ای وارد میشدم این الگوی تکراری کم شدن انگیزه ام تکرار میشد

      فک میکردم دارم درست رو خودم کار میکنم ولی اشتباه بود .

      فک میکردم چندین بار دوره عزت نفس رو گوش می‌کنم باور لیاقت در من ساخته میشه

      ولی اینطور نشد

      همه اش بخاطر عدم درک قانون تکامل بود

      همش بخاطر این بود که از خودم توقع بی جا داشتم

      درک نکرده بودم که بابا من 30 ساله دارم با این باورا زندگی میکنم جالا نمیتونم یه ماهه بشم یه آدم دیگه

      این باور رو باید تو بعد کوچیک شروع کنم

      تو کارای کوچیک خودمو لایق بدونم

      نشانه ها رو ببینم و تایید کنم

      و این یه روند من با دیگران مسابقه نمیدم

      من فقط میخام از دیروز خودم بهتر بشم

      خیلی این دیدگاه ها بهم کمک میکنه گه بیشتر در احساس خوب بمونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زهرا کرمی گفته:
      مدت عضویت: 2758 روز

      سلام سارای عزیز

      چقدر درک قشنگی از احساس لیاقت داشتی تازه فهمیدم احساس لیاقتم زیر صفر که چه عرض کنم قعر چاه منی بهترین دانشگاه درس خوندم تو کارام عالی هستم در نهایت اوج صداقت درستی هستم بسیار رفتارهای عالی و درستی دارم چرا این طوری حقوق می گیرم ازت سپاسگزارم با این کامنت زیبا و پر از اگاهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Shahla mohammadi گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و بزرگوار ، دیدن روی ماهتون و شنیدن صداتون خیلی خوشحالم کرد ، استاد من یکی از پاشنه های آشیلم حساسیت زیادم نسبت به حرف دیگران هست کافی وقتی میرم جایی به خصوص خانواده همسرم ، مادر شوهر و جاری هام حرفی بهم بزنن که خوشایند من نباش کلا اخم هام میره تو هم و مهمونی به کامم تلخ میشه ، الان متوجه شدم نقص درون من هست من هستم که احساس ‌ارزشمندی و لیاقت از درون ندارم که حرف دیگران برام مهم هست و باید باور و افکارم اصلاح کنم . ریشه رو باید درست کنم . البته که صبوری زیاد میخواد چون من از بچگی رفتارهای مادرم الگوم بوده که همیشه نگران حرف مردم و آبرو بود .

    مرسی استاد جان بابت این فایل پر از آگاهی که یکی از مشکلات من حل کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای: