نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 7
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-27 08:39:062024-02-14 06:19:47نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده و مهربان
عرض سلام و ادب خدمت جان جانان استاد عباسمنش عزیز،خانم شایسته و دوستان پر انرژیم در سایت
استاد دمت گرم خدا وکیلی گُل کاشتی از اون فایل هایی هست که هزاران بار باید گوش کرد،فهمید و عمل کرد،واقعا حرفاتون طلاست من به شخصه تک تک این کلمات و درسها را با گوشت و پوستم درک کردم و من همه ی این درس ها را تجربه کردم با بازخورد رفتار و عملکرد دیگران در قبال محبت ها و رفتار من
محبت ها و لطف های بی جا یا بد جا باعث ایجاد سوتفاهم ها و انتظارات بی جا خواهد شد بدون شک و بدون استثنا در مورد هر شخصی
خیلی از ماها فکر میکنیم با بخشیدن دیگران و فرصت جبران دادن سعی در عوض کردن رفتار و نگرش دیگران داریم ولی متاسفانه با ضربه خوردن و تکرار اشتباهات از اصل دور میشیم
نظر شخصی من در مورد لطف های مکرر که بعدا تبدیل میشه به حق مسلم شخص اینه که من جای خدا نیستم که بخوام یه شخصی را با طناب بخوام از قعر چاه بکشم بیرون یا نردبون بزارم شخصی دیگه ای را از بالای درخت بکشم پایین،هر فردی مادامی که خودش نخواد نمیتونه زندگی خودشا تغییر بده چه به سمت خوبی و سعادت و چه به سمت بدی و بدبختی،پس من به شخصه تنها و تنها مسئول صفر تا صد زندگی خودم هستم و لا غیر و اگر بخوام و یا احساس کنم که میتونم تغییری در زندگی دیگران ایجاد کنم کائنات یا خدا به شدیدترین صورت ممکن با من برخورد خواهد کرد و فرصت آزمون و خطا را به من نخواهد داد پس همیشه در تلاشم تا خودم را خوشبخت و خوشبخت تر کنم و این باور را در خودم ایجاد کنم که من نمیتونم مسئول خوشبختی نزدیکترین افراد زندگیم مادر،برادر و … باشم و اونا تا زمانی که خودشون نخوان نمیتونن تغییر کنن ولا به زور
حدود 6 ماهی هست که تجریبات زندگی و اتفاقاتی که داره برام رُخ میده این مطلب را داره برام واضح و شفاف میکنه که تو نمیتونی هیچ شخصی را از بالا به پایین یا بلعکس بکشی و در کار کائنات که هر شخصی در جایگاه درستش هست مداخله کنی و فکر کنی که اون شخص در مکان نامناسب هست و من مسئول تغییر اون هستم و اون شخص پتانسیل و ظرفیتش را داره که در جای بهتری باشه،خیر ممکنه تو مکان اون شخص را عوض کنی ولی مادامی که اون شخص با همون افکار و اعمال قبلی هست لایق جایگاه قبلیش هست نه بالاتر،اگر اون شخص تغییری در خودش ایجاد کنه جهان به بهترین شکل جایگاه اون شخص را تغییر خواهد داد به سهولت هر چه تمامتر
شاید خیلی از همچین اتفاقاتی که در بالا ذکر کردم گریبانگیر افرادی میشه که به شدت احساساتی هستن و دچار دوگانگی بین قلب و عقل میشن و در اکثر مواقع هم در جنگ بین قلب و ذهن در افراد احساساتی قلب پیروز میشه و وقتی ضربه این کار نابه خردانه را میخورن از زمین و زمان گله مند هستن که بیا اینم جواب خوبی،اصلا تو این دنیا خوبی کردن به مردم نیومده،مردم ظرفیت خوبی کردن را ندارن
هیچ وقت در کار خدا دخالت نکنیم و هیچ احساس ترحم و لطف بی جایی نسبت به هیچ شخصی نداشته باشیم،خداوند در جایگاه درست خود قرار دارد و شاهد و ناظر افراد هست و تنها افراد مسبب خوشبختی و بدبختی خود با باورها،رفتارها،دیده ها، شنیده ها،آموزها و عقایدشون هستن
مثال 1:یکی از اقوام من یه عادت بدی که داشت و نمیدونم هنوز داره یا نه چون حدود چند ساله رابطه را با ایشون کات کردم و از زمانی که با ایشون کات کردم اصلا طرز فکر و نگرشم به افراد عوض شده دنیام عوض شده وقتی رهاشون کردم به خودم روزی هزار بار میگفتم که چرا زودتر رابطه را کات نکردم ،بعد از کات کردن با افراد خوب و ثروتمند آشنا شدم و رابطم با افرادی که همش بدگویی اونا را میکرد خوب شده چون همش پشت سرشون بدگویی میکرد و ناخواسته رابطه من هم با اون افرادی که پشت سرشون غیبت میکرد بد شده بود،اینا گفتم که بگم ما باید بصورت آگاهانه افراد و ورودی هامون را انتخاب کنیم و کنترل کنیم خلاصه همیشه پشت سر دیگران بدگویی میکرد و همیشه سعی میکرد با بَد جلوه دادن دیگران خودشا بهترین فرد خانواده جلوه بده،شاید این رفتارش ریشه در عدم عزت نفس و حسادت و تاب اینکه دیگران پیشرفت کنن و خودش عقب بمونه را نداشت آدمی که حرفش یه چیز بود ولی عملش یه چیز دیگه،همیشه تو لاک مظلوم نمایی خودش فرو میرفت و سعی در فریب اطرافیان داشت و سعی میکرد با حس مظلومیت و اشک احساسات دیگران را برانگیخته کنه و سعی کنه کمک های مالی و عاطفی از دیگران گدایی کنه،یه روز به خودم گفتم محمد این آدمی که پیش تو از دیگران بدگویی میکنه شک نکن که پیش دیگران هم از تو بدگویی خواهد کرد،و الگوی تکراری این شخص برای من غیبت و بدگویی چند ساله اون شخص پشت سر کسانی بود زندگیشا مدیون اونا بود
2)الگوی تکراری دیگه ای که باید اشاره کنم یکی دیگر از اقوام هستش که مثل آب خوردن دروغ میگفت و اصلا تو فکر اینکه شاید یه روزی دروغش برملا بشه و اگر هم میشد جمع و جورش میکرد و این نکته هم ثابت شده که نه بابا این آقا عوض شدنی نیست
3)یکی دیگه از اقوام که همیشه سعی داره با تظاهر خوشگل و قشنگ صحبت کنه و توجه و تمرکز دیگران را معطوف زندگی خودش کنه و اینطور در نظر دیگران جلوه کنه که خوشبخترین فرد دنیاست و بهترین خانواده دنیا داره و خودشا آدم جنتلمنی نشون بده،مدار و احساس را دیگه نمیشه با تظاهر انتقال داد اونم چندین ساله ولی هر وقت که من با ایشون صحبت میکنم فرکانس و مدار تظاهر را حس میکنم چندین بار نوع رفتار و کردارشون را دیدم با اعضا خانوادش و یا مخفی کردن و این برام اثبات شده که تا کجا میخوای ادامه بدی،به جای اینکه تظاهر کنی زندگی خوبی داری و در نظر دیگران آدم لاکچری و روشن فکری هستی سعی کن زندگی خوبی بسازی
4)در مورد پول قرض دادن به یک شخص و پس ندادن پول در موعد مقرر اونم چندین بار ولی من هر بار با حس دلسوزی و ترحم دوباره پول قرض دادم بهشون و ایشون هم دوباره در موعد مقرر پول را پس ندادن
5)صحبت کردن در مورد آینده خوب و امید دادن به افراد و شنیدن صحبت های تکراری و حس نامیدی را القا کردن و نتیجه این که در مورد این مسائل دیگه حق نداری با کسی صحبت کنی تا زمانی که خودشون بخوان یا خودت نتیجه گرفته باشی و اونا نتایج تو را ببینن
من یاد گرفتم که برای خودم ارزش قائل شوم و بگزارم که افراد بهای با من بودن را پرداخت کنن،با من بودن لیاقت میخواهد و همه کس این لیاقت را ندارد،یاد گرفتم که افراد نالایق زندگیما مثل آب خوردن حفظ کنم،تنها بودن را ترجیح بدم به با هر کسی بودن
خداوندا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام جناب درخشان هوره عزیز
چقدر تحسین میکنم این عزت نفس واقعی و خالصتون رو
من دو ماهه که دارم روی عزت نفسم کار میکنم و سعی در بهبود خودم در این جنبه دارم که در اصل همه ی جنبه هاست!
و خوندن کامنت شما که اینقدر راحت و ساده و درست نوشته شده بود برام لذت بخش بود چون کاملا فرکانس خودارزشی رو ازش درک کردم
گل آخر رو هم با این جمله زدید که
با من بودن لیاقت میخواهد و همه کس این لیاقت را ندارد
خیلی تحسینتون میکنم
این جملتون تاثیر خیلی خوبی روی من داشت،
چرا که من این باور رو از بچگی و ناخودآگاه در درونم داشتم و الان شما دوباره ارزشمندی این باور رو به من یادآوری کردید
سپاسگزارم
سلام دوست عزیزم
من یاد گرفتم که برای خودم ارزش قائل شوم و بگزارم که افراد بهای با من بودن را پرداخت کنن،با من بودن لیاقت میخواهد و همه کس این لیاقت را ندارد،یاد گرفتم که افراد نالایق زندگیما مثل آب خوردن حفظ کنم،تنها بودن را ترجیح بدم به با هر کسی بودن
من این جمله ای که “با من بودن لیاقت میخواهد” رو مدت ها پیش به شوخی به دوستانم میگفتم اون زمان با قوانین اشنا نبودم و جمله شما من رو به یاد اون جمله خودم انداخت اما همیشه به خودم یا اور میشوم که مراقب باشم دچار غرور نشم.
متشکرم از کامنت خوبتون
بنام خدای همیشه چاره سازم
سلام استاد عزیزودوستان عباس منشی
من میخوام بگم این داستان ودختر که گیر همسر معتاد افتاد دقیقا گذشته ی منه حدود 20 سال پیش من وهمسرم ازدواج کردیم وحاصل این ازدواج فامیلی دوتا پسر بچه قشنگ ودوست داشتنی
همسرم از همان روزای اول نامزدی به سمت مواد میرفت ومن اطلاع نداشتم وبعد از عقد کم کم متوجه شدم وبیش از هزار بار فهر وآشتی داشتیم وهر بار باوعده ووعید برمیگشتم ونتیجه چی شد ؟ همه خسته شده بودن اصلا ذله شده بودن خانواده م میگفتن جدا شو ومن هر بار گول میخوردم واحساس میکردم این دفعه یه مدل دیگه قول داده خدا میدونه که چقدر خانواده م اذیت شدن باورتون نمیشه حتی این خواهش تمنا به روز نمیکشید که دوباره اول منو خوب تحقیر میکرد وترور شخصیتی میکرد وکاملا خلع سلاح میشدم که تصور میکردم اصلا حق با همسرمه ومن چه زن ناسارگاری هستم وچقدر بی لیاقتم که نمیتونم مسئله ای به این کوچیکی رو بپذیرم .
تا اینکه من با انجمن خانواده های اعتیاد آشنا شدم وتازه تازه داشتم میفهمیدم که کجای کارم ولی اون همه تخریب وکاهش عزت نفس یه شبه بوجود نیومده بود که یه شبه ازبین بره
اونجا من یاد گرفتم که این یه بیماریه وبه چشم مجرم نگاه بهش نکنم خلاصه داشتم روی خودم کار میکردم که همسرم پاک شد وبعد از 18 ماه دوباره رفت دنبال مواد ومن چون حالا توی مسیر رشد بودم دیگه هبچ بهانه ای قبول نکردم وجدا شدم .
حدود 2سال ونیم با بچه هام تنها زندگی کردم وکماکان روی خودم کار میکردم از اون طرف همسرم دوباره پاک شد وروی پاکیش موند خیلی التماس میکرد وبچه هارو بهانه میکرد ولی من فقط صبر کردم ودیگه گول نخوردم تا اینکه 7 سال پیش بعد از کلی آزمون وخطا دوباره باهم ازدواج کردیم .
تقرببا شرایط خوب بود مالی وپاکی همسرم ولی ذهن من آروم نبود خطاهای ریز ودرشت همسرم وبچه هام رو هایلایت میکردم ودوباره رفتم توی لاک قربانی شدن وطبق قانون بی بدیل جهان همان قربانی بودن رو به نحو خیلی خیلی شدیدتر دوسال پیش تجربه کردم ودوباره خواستم جدابشم که به صورت کاملا هدایتی با استاد آشنا شدم واوایل کمتر ولی این یکسال اخیر کاملا جدی گوش دادم وسعی کردم هرچه بیشتر عمل کنم .حرف استاد توی گوشم رفت که میگه اگه اطرافیانت هرجوری هستند دقیقا شما هم همون فرکانس هستین اگه روی خودت کارکنی یا افراد اطرافت عوض میشه ویا رفتارشون عوض میشه وباهات هم مسیر میشن
الان بیشترین صلح رو نسبت به تمام این سالها با همسرم دارم البته نسبت به این 20 سال وخیلی خیلی جاداره که روی روابطم کار کنم .
هنوزم بشدت تایید اون برام اهمیت داره وبا مخالفتش بهم میریزم وبارها وبارها باهاش بحث میکنم که قانعش کنم که من درست میگم بعد بخودم میام یکم فایل گوش میدم به خودم تلنگر میزنم که با خودت چند چندی حالا این بنده خدا تاییدت بکنه یا نکنه مگه کمبود داری دختر؟ ولی خبر خوب اینه که تواتر این بحث ها بقول استاد هر بار با فاصله ی بیشتر اتفاق میوفته وبشدت به قانون مدارها معتقدم که اگه من از درون تغییر کنم اطرافیانم محکوم به تغییر هستن هرچه که هست درون خودمه
ممنونم استاد
خدای نازنیم همه مارو هدایت کنه وگیرنده هامون رو فعال کنه همیشه
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و تمام دوستان هم فرکانسی ام.
استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم که همیشه با عشق آگاهی های خودتون رو با ما به اشتراک می گذارید.
یادم میاد یک باور قدرتمند کننده از شما که مرتبط با این فایل هست و من آگاهانه بار ها با خودم تکرار می کنم و احساس خوبی به من می دهد این است که :
موفقیت تنها انجام دادن کارهای درست نیست بلکه موفقیت مساوی است با انجام ندادن کارهای نادرست+ انجام دادن کارهای درست
چقدر این باور به من کمک کرد تا بهتر صراط مستقیم را پیدا کنم و از حاشیه ها دور بمانم.
حرفهای این جلسه را با گوشت و پوست و استخوان ام درک کردم و هیچ مقاومتی نداشتم بلکه وقتی میشنیدم کاملا تصدیق می کردم.
چرا؟؟؟؟؟
چون دلیل دارم و آن دلیل منطقی ایست.
دلیل ام را با روایتی از گذشته خودم آغاز میکنم تا هم رد پایی برای خودم باشد و شاید پندی برای دوستان که میخواهند زندگی را به تمام معناتجربه کنن.
سال 90 درست زمانی که میخواستم کارشناسی ام را تمام کنم فردی به خواستگاری من آمد در همان دیدار اول برخوردی من از ایشان دیدم که جواب رد دادم چون؛ آن برخورد با درون من در تضاد بود.
ایشان بی خیال نشد و هر بار به واسطه دوست و آشنا پیگیر این ارتباط بود تا بلکه دل من را به رحم بیاورد و با ایشان نامزد شوم.
من در آن زمان که هنوز دانشگاه ام تمام نشده بود و امتحانات آخر بود با افرادی هم منزل بودم که بسیار سن شان از من بیشتر بود و دانشگاه را نه به خاطر درس که به خاطر همسر یابی انتخاب کرده بودن و من با هزار امید و آرزو دنبال ادامه درس و کارشناسی ارشد .
وقتی متوجه این خواستگار و جواب رد من شدن مدام از باورهای محدود کننده خودشان با من سخن می گفتند:
فکر می کنی پسر ریخته سر کوچه
فکر می کنی بیرون خبریه
فکر می کنی بهتر از این گیرت میاد
فکر می کنی باید همه باب میل ات باید رفتار کنند
ما رو میبینی دریغ از یک خواستگار
و…...
و این حرفها در ذهن من مرور میشد
و من الارغم میل باطنی بعد از چندین بار خواستگاری جواب مثبت به ایشون دادم.
جواب مثبت دادن همانا و شروع شدن بد تضاد های زندگی من همانا.
تصور کنید وقتی با این حجم از باورهای اشتباه ازدواج کنی چه پیش خواهد آمد.
من آنقدر با ایشان غریبه بودم که سه ماه حتی به صورتشان نگاه نمی کردم.
از آن زمان ها احساس قربانی شدن یقیه من را گرفت.
دیگر هیچ هدفی در زندگی نداشتم.
دیگر هیچ چیز در جهان مرا خوشحال نمی کرد
دیگر خنده هایم حس گریه به خود گرفته بود.
من در یک شهر دیگر و خانواده در یک شهر دیگر و احساس شخصی را داشتم که تبعید شده و احساس پوچی می کردم.
من با کوهی از مشکلات که توسط همسرم ایجاد شده بود روبرو شده بودم تازه با یک پدیده جدید که آن هم موضوع بچه بود.
چون من در مورد مشکلات ام با هیچ یک از اعضای خانواده صحبت نکرده بودم و همیشه در جمع که همه گله و شکایت می کردن من سکوت می کردم و آن ها منتظر بچه بودن .
دوباره یک باور اشتباه دیگر مرا تا قعر چاه برد:
بچه شیرینی زندگیست و تازه بعد بچه آوردن گشایش در زندگی اتفاق می افتاد
و من این حرف را باور کردم و الان متوجه حرفهای استاد میشم که میگن :
هر رفتاری و هر کاری از ما سر میزنم به واسطه باور پشت آن است.
وقتی نگاه به زندگی ام می کنم میبینم پشت تمام کارهایی که انجام میدهم باورهایی نهفته است و در مورد دیگران هم همین طور .
من با اینکه خودم بسیار انسان درستکار و راستگو و سالم هستم ولی با انسانی مثل خودم در زندگی روبرو نشده ام.
نه به این دلیل که چنین انسان های وجود ندارن به این دلیل که من بیشتر از اینکه بشنوم همه خوبن همه شریف هستند همه سالم هستند هزاران بار شنیدم همه معتادن همه مشروب خورن همه خیانت کارن همه دزد هستند همه مال مردم خورن.
و باز خوردی که از جهان هستی می گرفتم ریشه همین حرف ها بود
ولی یک روز خدا دستم را گرفت از تاریکی نجات ام داد واین خدا با من چه کرد:
بهم گفت مهم نیست کجایی؟ سن ات چنده؟ چقدر مشکلات داری؟
بهم گفت دستت رو بزار دستم ببین برات چکار می کنم.
از وقتی باورش کردم به اندازه خودم؛ دیگه با جرات میگم الگو های تکرار شونده نا دلخواه ندارم و فقط الگوهای تکرار شونده دلخواه میبینم:
شاید بگویم در این شش ماه اخیر فقط با حال خوب مردم روبرو شدم.
با ماشین های گران قیمت و تمیز
با کودکان بسیار زیبا و خوش اخلاق
با خانواده هایی که عاشقانه در کنار هم لذت می برن.
با گل های زیبای روبروی خانه ها روبرو می شوم
دو تا دختر بسیار باهوش و زیبا دارم و بسیار ارتباط دوستانه ای با هم داریم
با اخلاق خوب همسایه ها روبرو می شوم.
پول هایم فقط جاهای خوب هزینه می شود و به جا و مناسب
در این شش ماه هیچ پیش آمد ناخواسته برام پیش نیومده.
دلیل این شش ماه هم این است که من از وقتی عضو سایت شده ام خودم را متعهد به تغییر کردم و خداوند تمام دعاهای مان را می شوند و اجابت میکند.
جهان به فرکانس های هر لحظه ما پاسخ میدهد: گذشته ام را میبخشم و رها میکنم و آینده ام را به دستان قدرتمند خداوند میسپارم و در لحظه از زندگی ام لذت می برم.
و چه کسی از خداوند به وعدههای خود عملگرا تر.
شادو پیروز و سربلند باشید.
سلام خوبین …ممنونم از این فایلتون …..
راسش من اصلا دوست ندارم بد قول باشم و کلا ادمی هستم که اهمیت میدم به خواسته های دیگران ….
ولی درباره ی درس خوندن خیلی بد قول شدم ..
و هر بار تکرار و تکرار .
به مشاورم هر بار قول میدادم که این دفعه می خونم کامل به برنامه میرسم ولی هر بار یه بهونه میووردم …
می خواستم تغییر کنم …قول میدادم به خودم میگفتم این دفعه دیگه میتونم
انجامش میدم ولی دو هفته بعد دوباره با ندامت و پشیمانی اقا ببخشید دیگه تکرار نمیشه و…..
ولی هر بار خودم رو انکارمیکردم …که نه تغییر میکنم ….
همینطور داشتید حرف میزدید هیچ کس به غیر از خودم جلو چشمم نمیومد …..و با مرور خاطراتم دیدم که راست میگین پترن من اینکه درس نخونم از همون کلاس 4ام و5ام ……کاری به الان و کرونا واینکه مدرسه نمیرفتم واینام نداشت …..با اینکه همیشه انکار میکردم ……
همیشه حتی همون 7و8 ام هم که بودم به خودم میگفتم که دیگه درس میخونم دیگه یاد میگیرم ولی در اخر یکی دو روز میشد ….
هر بار که میخواستم نمیشد ….و همیشه فکر میکردم یوهو میشه یه دفعه ای میشه …..با اینکه معدلم همیشه بالای 19بود ولی به نظرم همش از روی اجبار بود و سخت گیری معلما
من واقعا ادم مسیولیت پذیری هستم ….
ولی مسولیت درس رو هیچ وقت درست قبول نکردم ….
یکی این بود که دیگه گفتم بزار این دفعه با خودم رو راست باشم ….
و یکی هم زود از خواب بیدارشدن بود …..و اینکه دقیقا سر همون زمانی که باید یه جایی باشم یا اینقدر لف نزنم تا میام بیرون ….
ولی راسش نمیدونم چطوری میتونم تغییر کنم …….؟ درسته میگین اروم اروم ولی چطوری شروع کنم ….میشه کمکم کنید ….
دوست دارم خود جوش باشم
خودجوشانه تحقیق کنم یاد بگیرم علم کسب کنم درس بخونم
دوست دارم ادم مستقلی باشم
ولی هیچ راهی و روشی براش ندارم …..
ممنون از توضیحات و مثال هاتون ….
فعلا…..
بنام الله مهربان
سلام به استاد وخانم شایسته عزیزم
استاد واقعا ازت سپاسگزارم چقدر این فایل زیباست دقیقا پاشنه اشیل من بخاطر همین حساب کردن رو ادمها بخشیدن انها همش گذشت کردن پیش اومد تو زندگی گذشتم 7سال عمرم گذاشتم وفکر می کردم باید ببخشم وزندگیم رو حفظ کنم چون پدرم مدام تکرار می کرد من تو مردم احترام دارم برای من بده که دخترم جدا بشه هرقولی که میداد برای 2روز بود ودوباره تکرار خیانت کردن سرکار نرفتن بی پولی دوست ورفیق بازی وهر بار تا دادگاه مسائل می رفتیم ودوباره میامد می خواست بگذرم البته بیشترش به اسرار زیاد پدرم من این کار رو می کردم تا این که بعد 7سال فهمیدم هیچ کسی نمی تونی این ادم رو اصلاح کنه وخودم تصمیم گرفتم تموم کنم اون زندگی رو بدون این که به خانوادم بگم وواقعا هم موفق بودم وخوشحال.
ولی متوجه نشده بودم که این الگو باز تکرار میشه با یک ادم دیگه البته خدا رو شکر این ازدواج نبود ولی قصدش داشت وهربار من وخانواده ام رو راضی می کرد که صبر کنم میاد خانوادش رو راضی می کنه وهربار بهش فرصت دادم بعد با خیانت تمام شد 8سال دوباره اشتباه همیشه برام جای سوال بود ولی جوابی پیدا نمی کردم والبته تو این فضا نبودم
اما تازگی تقریبا به مساله تو رابطه ای برخورد کردم وچندتا قول داد وبدقولی کرد الان که این فایل روی شنیدم انگار جواب سوال من بود وپاشنه اشیلم پیدا کردم تو این موضوع که من نباید این فرصت مدام به طرف بدم وببخشم تا اون تکرار نکنه وچند روز قبل تصمیمی گرفتم خیلی خوشحالم والان جوابش رو گرفتم وعمل کردم چقدر برام بهتر شد خدایا شکرت که من رو از اون تردید بیرون اوردی وچقدر زیبا جواب سوالم رو از طریق بهترین بندت بهم دادی سپاسگزارم استاد عزیزم. خیلی دوست دارم
بی صبرانه منتظر بقیه فایلها وجوابها هستم
در پناه الله مهربان باشید
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان خوبم
خدا را شکر با فایل جدید استاد توانستیم به ادامه الگوهای تکرار شونده بپردازیم و مطالب ارزشمندی را استخراج کنیم
اگر من این رو بدانم که من هستم دارم خلق می کنم باورهایی که دارم و این احساس ارزشمندی و لیاقت از خودمان باعث می شود باور های درستی داشته باشیم وقتی روی خودمان کار می کنیم فاصله اون اتفاقات خیلی زیاد تر می شود
چون داری تغییر می کنی و به عنوان نشانه می توانید ببینید اگر از دید بالاتر قضیه را نگاه کنم ریشه ای تر می توانم ایراد را پیدا کنم و سعی کنم امروز الگو های تکرار شونده دو یا سه بار را انجام بدهم بیشتر نباید این کار را انجام بدهم اگر توانستم این الگوها را کات کنم در اجرا ضربه نمیخورم چون الگوهای تکرار شونده اگر سعی کنیم ان را تغییر دهیم ضربه از کسی و چیزی نمی خوریم و نباید به رفتارهای بد دیگران اهمیت دهیم چون آن رفتارها در زندگی خود ما هم تجربه میکنیم
اما الان از نظر پول قرض گرفتن و قرض دادن دیگه این کارا چند ماهی است که انجام نمیدهم و با اعتماد به نفس توانستم آن را حل کنم
یا اگر با وام گرفتن که الان هم میتوانم وام راحت بگیرم با اینکه مستاجر هستم و پول پیش احتیاج دارم اما این کار را نکردم و با اجاره بالاتر این کار را انجام ندادم از وقتی ثروت یک را کار کردم باورهایم را کم کم دارم درست می کنم یکی از الگوها تکرار شونده برادرم هست که همه برای اون کار پیدا می کنند اول چند روز می رفت یا کلا نمی رفت و این روند ادامه داشت و وقتی به من می رسید که برای من کار پیدا کن با وجود این که کارهای دیگر را پس میزد و کار نمیکرد من براش کار پیدا میکردم و با این الگوها تکرار شونده تکرار شد و من را سنگ روی یخ کرد اما امروز درس بزرگ از این آگاهی ها استاد دیدم که با وجود چندین و چند باری کاری با اون ندارم و رها کردم و دیگه خودم را اذیت نمیکنم به خاطر بیکاری برادرم سپاس بیکران از این فایل استاد وآگاهی نابتون
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و پیروز باشید
استاد درود وسلام بر شما و تمام دوستان نهایت معزز و گرامی.
من خدایش هر فایل را که گوش میدهم احساس می کنم، این فایل برای من ضبط شده است. اما به باور کامل می گویم: این فایل در زندگی من تغییر بزرگ ایجاد می نمایید.
من حدود چند سال می شود در گیر یک رابطه احساسی می باشم. و حدود دو سال شد که بصورت کلی با این آدم صحبت نمودن و گفتگو را قطعه نمودم، گهگاهی فکر می کردم شاید تغییر بنمایید. شاید دیگر اون الگوهایش را تکرار نکند. از طرف دیگر تحت فشار خانواده هستم که حتما با این آدم ارتباط ام را خوب بنماییم. حال با اینکه تصمیم ام را گرفته بودم که دیگر تحت هیچ گونه شرایط حاضر به ادامه این رابطه نیستم، مگر گهگاهی و جاهای نجواهای ترساننده و تردد ایجاد کننده در ذهنم شروع به پچ و پچ می نمودن و باعث می شد به تصمیمم،شک بنماییم. لاکین ارحال به یقیین می گویم: این فایل باعث گردید که من هرگز به ادامه و خوب شدن اون آدم فکر نکنم.
پترن دوم من در خصوص پول می باشد. با اینکه من یک سری فایل های را دیدم که شما گفتید: پول قرض نگیرید و قرض هم ندهید.مگر خدایش من توی اجرای این دو به مشکل برخوردم. و این پترن زننده و ضعف کنند در من ادامه دارد. اما ارحال به این نتیجه رسیدم که مشکل من در این است که من قول و عده زیاد میدهم و اینکه مشکل زیادی قول دادن از کجا می آید، دریافت نمودم که من توانایی ابراز نه گفتن را ندارم و اینکه این مشکل از کجا است؟ دریافت نمودم که عزت نفس من پایین می باشد و می باید روی عزت نفسم کار بنماییم. همه این نتیجه گیری توسط همین فایل صورت گرفته است. خدا را شکر می کنم بابت اینکه من در این جمع قرار گرفتم و هدایت شدم بسوی زندگی بهتر. پترن های دیگری هم است،اما این های که ذکر نمودم اساسی ترین پترن های زندگی من می باشند که باهاشون درگیر می باشم.
حضوری این فایل چند و چندین ضعف ها و پترن های من را به من خیلی قشنگ و روشن نشون داد. سپاس گذارم بابت این فایل و همه فایلهای دیگر. برایتان استاد آرزوی سلامتی و ثروت مندی بیشتر می نماییم. شاد وبانشات باشید.
سلام بر عزیزانم
استاد جان همیشه فکر میکردم فایلهای قدیمی شما تاثیرات بیشتری روی من داره تا فایلهای جدیدتون اما این 4 تا فایلی که اخیرا لطف کردین و گذاشتین توو سایت واقعا داره تاثیرات فوق العاده ای در من میذاره اصلا انگار باعث شده یه طور دیگه ای فکر کنم اصلا انگار احساسی که من دریافت میکنم از این فایلها یه چیزی هست که تا حالا تجربه ش نکرده بودم
واقعا ازتون سپاسگذارم این فایل بسیار مفید و ارزشمند بود
درمورد سوالی که پرسیدین اگر بخوام از خودم مثال بزنم یکی از بستگان نزدیک من یه شخصیتی داره که انگار میخواد بگه من خیلی زرنگم مخصوصا توی خرید
این خانوم تا حالا هرجایی رو که به من معرفی کرده واسه خرید و من بهش اعتماد کردم بعدش پشیمون شدم یعنی مثلا بعد از اینکه خرید کردم متوجه شدم که گرونتر از جاهای دیگه بهم دادن یا اجناس فیک رو به قیمت اصل دادن و…..
ومن دقیقا از یه جایی به بعد متوجه شدم که دیگه نباید با طنابش توو چاه برم آخرین خریدی که به پیشنهادش انجام دادم چند سال پیش بود که گفت همسایه مون یه سری اجناس آورده و به ما همسایه ها به قیمت عمده میده هر چی دوست داری بیا بخر . منم که اون موقع جاهل بودم رفتم کلی خرید کردم و بعد از استفاده کردن همه محصولات متوجه شدم که پولمو توو آشغال ریختم و دیگه از همون موقع به بعد قسم خوردم که هیچ وقت اشتباهمو تکرار نکنم الان دیگه انقدر مطمئن شدم که اگر بهم بگه یه جایی داره محصولاتش رو رایگان میده هم به حرفش گوش نخواهم داد
یا مثلا خیلی پیش اومده که من به برادرم گفتم یه کاری رو برام انجام بده و اون درست انجام نداده انقدر این الگو برام تکرار شده که دیگه اصلا هیچ کاری رو بهش نمیسپرم
یا مثلا من قبلا جایی کار میکردم که ساعت کاریم از 9صبح بود تا 1ظهر اما بیشتر وقتا یه کار مهمی پیش میومد که من باید نیم ساعت یا یک ساعت بیشتر میموندم و این موضوع یه کم اذیتم میکرد بعد از یه مدت بنا به دلایلی اون شغلو رها کردم و بعد از چند ماه دوباره از من خواستن که برگردم سر کارم ایندفعه از روز اول بهشون گفتم و قید کردم که من باید و باید سر ساعت یک برم خونه و ایشون هم قبول کردن اما بعد از گذشت چند روز دوباره دیدم اضافه کاریهای من داره تکرار میشه و هیچ چیزی تغییر نکرده که دیگه بعدش کلا اون کارو ترک کردم
یا مثلا ما وقتایی که جمع میشیم میریم پیکنیک یا مسافرت همیشه خدا یه بحثی یا یه ناراحتی توو این دورهمی ها پیش میاد که دیگه انقدر برای من واضح شده که من دیگه نمیرم یعنی اگه خانوادگی بخواییم بریم جایی و یه سری افراد هم باشن که من میدونم اونا مشکل سازن قطعا من باهاشون نمیرم و ترجیح میدم تنها توو خونه بمونم
استاد جان اینکه فرمودین الگوها یهو تغییر نمیکنن کاملا درسته من درمورد خودم بهش رسیدم. مثلا من قبلا اگر موهام خیس بود و یه باد کوچیک بهم میخورد سر درد شدید میگرفتم که حتی قرص هم میخوردم افاقه نمیکرد اما الان به جایی رسیدم که اولا هیچ دارویی نمیخورم و اینکه اگر چند بار باد خیلی سرد بهم بخوره ممکنه این مشکل برام پیش بیاد نه با کمترین بادها و اینکه شدت درد هم کمتر شده یعنی قبلا خیلی زیاد بود اما الان ضعیفتر شده و درمورد همه الگوهای تکرار شونده که در فایل قبلی نوشتم شاهد هربار کمتر شدنشون هستم
استاد عزیزم خیلی ازشما و خانم شایسته عزیز سپاسگذارم برای این فایلهای بسیار ارزشمند
به نام خدایی که تنها اوست همواره درهای توبه اش بازست!
سلام به استاد عزیزم و همه رفقای گلم…
عجب فایل شاهکار و بی نظیری بود و خیلی لذت بردم واقعا برازنده کلمه استاد هستین و چه قدر افتخار می کنم که به یکی از بهترین محتواهای دنیا دسترسی دارم..
دوست دارم صحبتم رو با دو آیه از قرآن شروع کنم که خیلی دقیقه ( 14 – 15 بقره) :
وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ
اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ
در قرآن شاید حتی از شرک بالا تر بیشترین چیزی که خیلی خدا اشاره ویژه ای بهش کرده نفاق و دو رویی هست که پایش دقیقا دروغه و وقتی که ما با این افراد همراه و دم خور میشیم یعنی اینکه دارم رفتار اون هارو تایید می کنیم
در این آیه اشاره به داستان و گروهی داره که میرسن به پیامبر میگن ای محمد همانا ما ایمان آوردیم و زمانی که بر میگردن پیش شیاطین و رفقای بد تینت خودشون میگن حال کردین چه جوری مسخرشون کردم؟ شما هم دوباره این کار رو بکنید!
در آیه بعد خدا می گه خبر ندارن که خدا اون هارو مسخره می کنه و اونا در همین حماقت و نا فرمانی ( کلمه طغیان ) پایدار می کنه
به قول شعر معروف آن کس که نداند که ندادن در جهل مرکب ابد الدهر بماند!
چه قدر میتونم مثال بزنم از انسان هایی که همین الگو غلط رو دارن و همیشه همین رفتار رو میتونی ببینی
دوست دارم اول از خودم با یک مثال ساده شروع کنم بعد یک نتیجه گیری جالب میرسم
به نظرم بعد از این فایل متوجه شدم دلیل اینکه خیلی موفق عمل کردم تو این سال ها و انرژیم کمتر هدر رفته و در بخش زندگی آزادانه واقعا خوب عمل کردم اینه که 95 درصد آدم ها به من میگن پسر تو چه قدر سنگدلی! چه قدر بی احساسی!
در حالی که نمیدونن 6 سال از عمرم رو صرف این کردم که این صفت رو به دست بیارم!
من در سخت ترین روز های زندگیم به پدر مادر خیلی راحت نه هایی گفتم که شاید به هرکس بگی بهش بر می خوره ولی خوب فهمیدم که چه قدر الگو ها در آدم ها زیاده و آدم ها میلی برای تغییر ندارن…
اما بریم سراغ یه مثال جالب که فک می کنم خیلی کمک کنه به درک این مسئله :
همیشه جمله ای هست که میگه خودشناسی منجر به خداشناسی میشه و خداشناسی یعنی اینکه بر قوانین کیهان چیره بشی! وقتی ما ذات خودمون رو خوب درک کنیم بهتر میتونیم دنیا و جهان رو درک کنیم پس من خودم رو شرح می کنم
من به عنوان یک انسان که الگویی هستم از دیگر انسان برام یک مسئله جالب پیش اومد و اونم اینکه طی این 2 ماه که دارم متمرکز رو زبان انگلیسیم کار می کنم بالای 40 تا کلاس گروهی شرکت کردم و با 3 تا استاد کلاس برداشتم و بلاخره موفق شدم یک مشکلم رو 40 درصد حل کنم: اونم اینکه حالا الان متوجه میشم و بعد از اشتباه کردن میتونم اصلاحش کنم
اونم اینکه در بیان انگلیسی ما دوبار منفی نداریم مثلا :
There is not no body outside!
این غلطه و صحیحش میشه (یک بار می تونه منفی به کار ببری )
There is not any body outside!
من الان هنوز هم این خطارو دارم ولی جالب اینجاست که بعد از 2 ماه تمرین متوجهش میشم و با ادامه دادن بعد از مدتی تقریبا کم رنگ میشه ولی بازم ممکنه باشه!
حالا وقتی که من یک خطای ساده رو انقدر برای حل کردنش زمان طی کردم می خوام از بین ببرمش انقدر زمان گذاشتم چه جوری انتظار دارم مشکلات اساسی که حاصل باورهای تربیت شده بر اساس هزاران بار تکرار عادی به وجود اومدن رو یک شبه از دست بدم؟!
پس حق ندارم بر این اساس نتیجه ساده که از رفتار خودم متوجه شدم انسان های که الگو یا پترن های تکراری دارن رو بگم اینا دیگه درست میشن!
من ذاتا آدم خوش بینی هستم ولی یاد گرفتم که عمر خودم رو حروم نکنم سر اینکه اونا به تغییر بزرگ برسن حالا هرکسی می خواد باشه برای من واقعا مهم نیست! یعنی اصلا هرکسی غیر خودم باشه برای من شهرام پهرام و پدر مادر نداره
فک می کنم بعضی از ماها فکر می کنیم بالای 300 سال عمر داریم برای همین خیلی بی کاریم که صرف بهتر کردن دیگران بکنیم!
من حتی با اینکه عاشق این فضای سایت هستم ولی تا واقعا تغییر توی شرایطم حس نکنم نمیام کامنتی بنویسم چون ستاره هاش بهم کیف میده یا خوشحالم می کنه
یا برای این بنویسم که بچه ها خوشحال بشن بلکه میام می نویسم که هم تمرین بکنم نگاهم رو به اشتراک بزارم و همینکه واقعا ردپایی از خودم بزارم تا آینده بدونم از چه باورهایی عبور کردم و چون این سایت جایی هست که خوب ارگنیاز و دسته بندی شده از نوشتن رو کاغذ برای من بهتره برای همین بخش زیادی از کامنت هام رو برای خودم می نویسم که داشته باشم
چه قدر واقعا چوب کمک بی جا کردن به دیگران رو جوری خوردیم کمرمون دولا شده! و باعث شده که خیلی راحت زندگیمون بی کیفیت و خالی از هرگونه کیفیت بشه!
واقعا من آدمی هستم که تو زندگیم همیشه دستی بودم برای کمک به دیگران ولی از الان تصمیم گرفتم کمک کردنم به دیگران رو تغییر بدم و فقط معطوف کنم به خلق ارزش…
به کسی حتما کمک ویژه می کنم که دو اتفاق بیفته : 1- دیگه هرگز نبینمش ( که انتظاری تو ذهنم نباشه برای آینده)
2- ترجیها مطمئن باشم اون فرد اون کمک باعث امید واهی بهش نمیشه!
خیلی وقتی دیدم که با یک سری نگاه غلطم و کمک های غلطم به انسان ها چههه قدر اونارو بدبخت کردم!
بله دقیقا بدبختشون کردم و کاری کردم دیگه نتونن به زندگی عادیشون ادامه بدن!
من یه مثال جالب دارم :
خواهرم به من پیام داد چند روز پیش گفت علی یک پروژه دانشجویی دارم و می خوام برام انجامش بدی و …
گفتم حتما با کمال میل فقط زحمت بکش برای سایتم ui خوشگل طراحی کن چون می خوام عوضش کنم و هر موقع صفحه اول رو دادی من بهت بخش اول رو میدم با اینکه شاید اون کار برای خواهرم 2 روز زمان ببره ولی برای من 2 ساعت زمان داره اون پروژه…
چون بارها دیدم که آدم ها نا سپاس بودن و این عادت براشون به وجود اومده که هم حمالشون ولی می خوام هم درسی بهش بدم که بدونه برای رسیدن به هر چیز باید بهایی پرداخت کنی دو اینکه بدونی من انسانی نیستم که وقتم رو مفت در اختیار بقیه بزارم
من برای رسیدن به این موقعیت واقعا زمان و انرژی گذاشتم و درک های زیادی داشتم و واقعا هزاران ساعت با خودم حلاجی کردم که چه مشکلاتی دارم و برای همین می تونم سریع مچ خودم رو بگیرم ..
من حتی الان آدمی شدم که اگر کسی بدونم صد در صد مسیرش غلطه بیدارش نمی کنم چون با بیدار کردن اون من دقیقا خودم رو در دنیایی قرار میدم که وظیفم بیدار کردن بقیه میشه..
خیلی ها میگم پس آقا و بل والدین احسنی چه میشه و اینکه تو قرآن میگه بهشون اف نگو چی ؟
من همیشه دو تا جواب دارم :
اول از همه بین پیامبران جرجیس رو انتخاب کردی؟! ما بالای 6000 آیه در قرآن داریم که بالای 50 درصدش برای بهبود زندگی تو هست بعد تو فقط رفتی چند آیه رو آوردی اگر راست میگی به بقیش هم عمل کن به این هم عمل کن و سو استفاده نکن از مفاهیم!
بعدش کجا خدا گفت پول قرض بده که بعدش دنبال دردسر باشی! من همیشه به خانواده و هرکسی که در کنارم باشه به اندازه ظرفیت انفاقم هدیه میدم و اصلا به پس دادن پول فکر نمی کنم چون لحظه ای که پول میره دستشون میدونم نگاهم بهشون تغییر می کنه پس میگم خدایا من این بخشش رو کردم چون می خوام بزرگ بشم و انفاق باعث بشه من به تو نزدیک بشم
چون وقتی تا اندازه توانم : ( 10 – 20 درصد درآمدم که بسته به حالم و شرایطم داره ) می بخشم اعتقاد دارم اون ده درصد همیشه بزرگ تر میشه و حس می کنم به منبع متصله و با زیرکی 90 درصد منم بزرگ میشه!
خیلی مهمه که درگیر کج فهمی نشیم و اعتدال رو رعایت کنیم و از فردا هرکس اومد بگیم تو آدم عوضی هستی چون دروغ گفتی! نه واقعا ذاتا ما باید خوش بین باشیم تا خوشی سراغمون بیاد ولی وقتی باورهای مخفی و غلطمون رو نمی شناسیم ممکنه دچار تجربه هایی بشیم که باید بفهمیمش و تصحیحش کنیم
آقا وقتی میبینی چیزی حالت رو بد میکنه ازش دوری کن تا بتونی بهش چیره بشی به نظرم مشکل اساسی که همه ازش رنج میبرن تقلید کور کورانست و انقدر فشار میارن که خسته میشن و براشون مسیر بسیار سخت میشه!
خیلی جالبه استاد وقتی داشتن در مورد این صحبت میکردن که این به روزرسانی زیاد طول کشیده سریع ذهنم یه آلارم زد که چه قدر ایشون ساده گیره و راحت کار رو انجام میده! و براشون تعجب بوده که آپدیت طول کشیده در حالی که همین آدم ویدئوهای قبلیش تو استودیو با دم دستگاه بوده!
حتی با اینکه الان میکروفون DJI هم داره ولی همه جا نمیزاره و دیدین این ویدئو با آیفون 14 پرو مکس گرفته شده!
بخوام خلاصه کنم حرفامو خیلی مهمه واقعا بفهمیم کجای کاریم و چه صفاتی داریم و چه چیزی به ما لذت بیشتری میده چون به هر حال ما روزی از این دنیا میریم و چه قدر خوبه با کیفیت زندگی کنیم!
به امید آینده زیبا از زندگی قشنگ الانتون غافل نشین چرا که حتی ماهی 1 میلیارد تومن درآمد داشتن هم باعث نمیشه شما خیلی احساس بی نظیری بکنین بلکه واقعا احساس بی نظیر زمانی میاد که شما بتونین از هرچیزی لذت ببرین و این باعث میشه شما بتونین در هر شرایطی از یه چیزی استفاده کنین..
وقتی واقعا فهمیدم که برای سفر رفتن همیشه چارچوب ها ممکنه ذهن من رو مخدوش کنه منی که عاشق سفرم بهتره حتما برای خودم یه پاسپورت فراهم کنم!
وقتی این خواسته تو ذهنم شکل گرفت خدا هدایتی برام ایجاد کرد که این سفر رو با کوله بیام!
الان کمتر از یک ماه گذشته و یک راه بسیار عالی برام باز شده با استفاده از همایت خدا که می تونم انشالله به انگلستان مهاجرت کنم و در یک مدت معقول پاسپورتم رو بگیرم!
و تصمیم گرفتم بیشتر ثروتم رو در مسیر رسیدن به خواسته هام خرج کنم و عاقلانه زندگی کنم و دلسوزی رو برای خودم بزارم تا دیگران در نهایت هم پدر مادرم زندگی خودشون رو دارن منم زندگی خودم..
وقتی بارها پدر مادرم یا همه آدم هایی که باهشون حرف زدم تمایلی به شنیدم حرفام نداشتن!
وقتی باهشون حرف میزدم یهو میگفت راستی فهمیدی سیب زمینی چه قدر کم یاب شده! خب اینجا یه فحش خواهر مادر میداد طرف بهتر بود دیگه!
گنجتون رو برای خودتون نگه دارین چرا که برای خیلی اون گنج نیست و اگر قرار بود هدایت بشن مطمئن باشین الان داشتن اینجا کامنت میزاشتن و می خوندن!
به این فکر کنین خودتون به اینجا چه جوری رسیدین و چه جوری دارین تغییر میدین بعد به حرفم می رسین که همه باید همینطوری باشن!
بارها دیدم بچه هایی که تو پروفایلشون نوشتن من دوره های استاد مجانی دستم رسید ولی 5 سال طول کشید تا وارد سایت بشم!
من خودم هم از وقتی که اولین فایل رایگان استاد رو دیدم 1 سال زمان برد تا فایل دوم رو باز کنم و هیچ کس تو این مسیر نگفت بیا این راه حق است بیا به سمت خدا بلکه خودم تغییر کردم..
همه آدم های دورم وقتی خودشون فهمیدن تغییر کردن! مادرم وقتی رهاش کردم و گفتم من خیلی دوستت دارم ولی دیدن خدا و نعمت هاش رو بیشتر دوست دارم و در یک دل دو عشق نمی گنجه و من به سمت خدا میرم اگر هم غصه بخوری به ضرر خودت قدم برداشتی…
بچسب به زندگیتو کیف کن و در بهترین مکان و بهترین زمان هم دیگر رو میبینم!
این آدمی که الان مهمونیشم 25 سال انگلستان زندگی کرده و قشنگ به لطف الله میتونم ببینم زندگیش چه جوریه! خیلی جالبه به من گفت تقریبا هر پولی در میارم مال خودمه و چهارتا بچه دارم و همشون خودشون باید زندگیشون رو تامین کنن چون از 18 سال رد شدن!
و چه قدر تو ذهنم تعداد زیادی انسان هایی اومدن که تمام زندگیشون رو صرف تغییر فرزندانشون کردن ولی حتی اون فرزند دیگه پیششون نیست و حتی خلافشون عمل کرده …
پس من چون نمی خوام کسی رو قضاوت کنم خودم رو در شرایط قضاوت قرار نمیدم و کمک بی جا نمی کنم!
یه جمله ای از حضرت علی شنیدم:
کسی ازشون پرسید یا علی اگر تو اتاقی باشی که یک عالم نا محرم برهنه باشن چه کار می کنی و چه جوری به خدا پناه می بری؟!
پاسخ ایشون خیلی قشنگ بود :
اصلا تو این اتاق نمیرم که بخواد این شرایط به وجود بیاد و بخوام کنترل ذهن بکنم!
حالا هم من اصلا نمی خوام انرژیم رو برای بقیه بزارم همینکه رشد بکنم و همینجا کامنت بزارم و فردا روزی به صورت گذری حرفام رو 10 نفر بشنون تاثیرش از هزااااران کمک مستقیم و پولی بهتره چون به گسترش جهان کمک کردم و انسانیت هم بهتر شده!
پیشنهاد می کنم حتما اون فایل استاد در مورد کبوتر ها که مردن بر اثر کمک بی جا رو ببینین :
abasmanesh.com
امیدوارم دست از کمک کردن بی جا برداریم که این بدترین خیانت در حق انسان هاست نه انسان دوستی!
موفق ترین در پناه یگانه عالم باشید
با یاد ونام خدا
سلام بر آقای علی خوشدل
این کلام شما که نوشتید مثل یه پتگ بود که باید برسرمن میخورد
این حرف ها از قلب هست که شما مینویسید
آخه من تو این سایت کسی مثل شما ندیدم که اینقدر توحیدی باشه حتی اول صحبت هاش هم من را به یاد قرآن بندازه
من از شما سپاسگزارم که در این سایت مینویسید ومن یکی هدایت های خدا رامی بینم از نوشته های شما
مثل گنج بود حرف هاتون واقعا باید هرروز ببینم تا آویزه گوشم کنم
که خود خواه باشم برای خودم
چقدر چوب دلسوزی را خوردم والان با حرف های شما درکم بهتر شد
اول خودت مهمی این را بفهمم با گوشت و پوست واستخوانم
وقتی برای خودت ارزش قائلی بقیه بیشتر جذبت میشوند
آخ قربون بزرگی خدا برم با قوانینش
بی نهایت سپاس از کامنتتون
واقعا شما جای در ستون هستید
آفرین
سلام بر دوست عزیزم سید علی خوشدل
من این فایل استاد را ندیدم ولی به کامنت شما هدایت شدم
هدایت اینکه سمانه ذهنت را از رو دخترت بردار
نخواه بهش همه چی را یاد بدی
اگه تا لنگ ظهر میخوابه اگه خیلی هیجان برا کلاس رفتن نداره اگه منفی نگر ووووووو تو به فکرش نباش تو نخواه اونو تغییر بدی تو نخواه چیز بهش یاد بدی رهاش کن فقط کامل رهاش کن
چند روز رها نکن بعد دوباره بخوای درس بهش بدی
درسته راهش اشتباه هست ولی تو مسئول اون نیستی
درسته وقتی میخندی میگه چرا میخندی وقتی چیزی میخونی یا کسی باهات حرف میزنه
درسته خیلی بامن فرق داره
اما
زمانی میرسه که دختر من هم از پیشم میره و زندگی خودش را میکنه
من باید لذت ببرم از زندگیم اون جوری که خودم دوست دارم
علی اقا سپاس از شما که مینویسیدو باعث میشین ما هم بنویسیم
خیلی عالی از نتایجتون گفتین
و چقدر عالی مثال زدین و توضیح دادین
در پناه الله باشین
سلام به سید علی عزیز
چقدر دقیقا حس و حال این یکی دو روزه منو نوشتی
من دو سه روزه دارم به همسر و فرزندم انتقاد میکنم و اونها رو به بهتر شدن و تنبلی نکردن و … سوق میدم
یعنی قشنگ حس و حالم داغون شد
از مسیر خارج شدم
ارزشم پایین اومد و …….
امروز صبح همه خواب بودن قبل طلوع خدا بیدارم کرد ….
گفت چته داری چیکار میکنی
یادت بیار اون روزهایی که تمام زمانت رو صرف دیدن خودت و شناختن خودت میکردی چه نتایج معجزه واری گرفتی حالا تو رو جو گرفته مثلا شدی خدا براشون که من خیر و صلاح شما رو میخوام شما متوجه نیستید …..
بنده خدا اونی که متوجه نیست خود تویی چطور با یه نخ باریک شیطان از مسیر به این راحتی منحرف شدی ..
این کامنت شما دقیق دقیق به نوشته ها و تعهد الان من ربط داشت ممنونم از شما که دلی مینویسید
در پناه رب العالمین خوش باشید
درود بر علی عزیزم
واقعاً از سپاسگزارم که این احساسات فوقالعاده موحدانه خودت را به اشتراک میگذاری
وقتی صحبت از انفاق میشه ما همش فکر میکنیم که باید از پولمون خرج کنیم اما این ایمان، این نگاه زیبا و توحیدی مهمترین انفاقیه که هرکس میتونه انجام بده.
قبلاً از اینکه اهداف و برنامههام را به دیگران اعلام کنم خیلی مقاوت داشتم چون میترسیدم که نکنه یه وقت نشه من ضایع بشم اما ازونجایی که هر روز دارم به درک بهتری میرسم که من هستم که دارم اتفاقات زندگیم رو خلق میکنم دیگه هر جا احساس کنم که میتونم از اهداف و برنامههام بگم با قاطعیت اعلامشون میکنم چون خود من بهخوبی دارم تغییرات و بهبودهای زندگی خودم و دوستان عزیزی مثل شما را میبینم که هربار نوشتهها داره از نتیجههای عمیقتر میاد و این قانون توانایی خلق اتفاقات قویتر و منطقیتر میشه و این بهنظرم بهترین راه انفاقه. یعنی ازونجایی که باید برای ذهنمون منطقی کنیم باورهارو بارها باید بگیم که آقا تنها راه کمک کردن به دیگران قوی شدن و حال خوب خودمونه. وقتی ما باایمان حرکت میکنیم میتونیم الگوسازی کنیم، انگیزه برای کسانی که در مسیر هستند بهوجود بیاریم، کِی این اتفاق میفته؟ زمانی که تمرکزمون از روی دیگران برداشته بشه و فقط روی بهبود خودمون بگذاریم.
کاری که دقیقاً خود استاد داره انجام میده. اینکه ما هر روز با عشق بیشتری این مسیر رو ادامه میدیم و انقدر این صحبتها بر جانمون میشینه، این حد از درک و عملگرایی استاد به قانونه، وگرنه اگر استاد عمل نمیکرد به این آگاهیها مطمئناً این فرکانس ایجاد نمیشد.
باز هم ازت سپاسگزارم دوست من
سپاسگزار از استاد عزیز که این فضای فوقالعاده رو ایجاد کرد و سپاسگزار خدایی که ما را به سمت این فضا هدایت کرد
سلام دوست عزیز
کامنتهای آقای خوشدل یک سمت و کامنتهایی هم که باقی دوستان در پاسخ تشکر از ایشون می نویسید یک طرف .
چقدر روز عید قربان من احساس خوشبختی بزرگی دارم که اینقدر زیاد دارم آگاه میشم.
مثل همیشه خدا عاشق منه . در ستاره قطبی مینویسم خدایا ازت میخوام با صدای بلند و واضح هدایتم بکن و …..
هدایتهای خدا بوضوح آشکاره .
اونقدر حال خوبی دارم که دلم میخواد گریه کنم تا این هیجان زیاد از قلبم خارج بشه .
تا خدا بیشتر هدایتم بکنه تا بتونم بهتر عمل کنم …
خیلی ممنون که مینویسید . تک تک این کلمات باارزش و باارزش هستند و نشون از عشق خدا به ماست .
گاهی من میخوام کامنت بذارم و قبلش میخونم ومیام می بینم یا خدا اینها که عین حرفهای منه عین تجربه خودمه ….
خیلی جای خوب و درستی هستم . خیلی راضی ام و قلبم آسوده ست .
خدایا هزار بار شکرت
ممنونم دوست عزیز . ممنونم آقای خوشدل . ممنونم استاد عباس منش استادهمه زندگیم
بنام الله
سلام به تو دوست ارزشمندم
خداروشکر میکنم که به کامنت بی نظیرت هدایت شدم از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم که احساستون را اینجا نوشتید تا هم رد پایی بماند وبرای شما وقسمتهایی از کامنتتون مهر تاییدی بشه برای من فهیمه که آیا مسیری انتخاب کردم درسته؟ هدایت خواستم از خدا وامروز با خواندن کامنتت متوجه شدم بله درسته؟
حتی با اینکه عاشق این فضای سایت هستم ولی تا واقعا تغییر توی شرایطم حس نکنم نمیام کامنتی بنوبسم
واین قسمت کامنتتون آقا وقتی میبینی چیزی حالت رو بد میکنه ازش دوری کن تا بتونی بهش چیره بشی به نظرم مشکل اساسی که همه ازش رنج میبرن تقلید کور کورانست و انقدر فشار میارن که خسته میشن و براشون مسیر بسیار سخت میشه!
از صمیم قلبم بهترینها را برات آرزو میکنم چون مطمئنم لایق بهترین بهترینهایی
سلام علی جون
داداش حرفات کامنتات عالی بی نظیر انرژی گذاشتن برای دیگران هیچ تاثیری نداره
واقعا من تورو الگو برای خودم قرارردادم چقدر الگوی خوبی هستی الا دوروزه دارم رو سنگدل بودنم کار میکنم
و چقد بهتر شده نتایج و چقد لذت بیشتری میبرم
چون من فقط میتونم خودمو راضی نگه دارم و بس
به زودی میبینمت به لطف رب العالمین در کنار استاد در پناه حق باشی داداش
سلام دوست عزیز
با تشکر از صحبت های زیبا شما.
من از نوشته های شما نت برداری کردم ومیخواهم در عمل انجام بدم. من هم خیلی دنبال کمک کردن به دیگران و تغییر دیگران بودم الان یک مدت است دارم تلاش میکنم این نقطه ضعف را رفع کنم و از شما ممنون که الگو خوبی در این مورد هستید. ممنون
سلام به دوست عزیز و همفرکانسی ام در این سایت الهی
سپاس از شما بابت این کامنت ارزشمند تون ،نکات بسیار ارزشمند در کامنتتون مطرح کردین که خوندنشون واقعا جای تامل داره خیلی لذت بردم و تصمیم گرفتم نکات رو بنویسم دوباره بخونم و هر روز به خودم یادآوری کنم و استفاده کنم به صورت عملی در زندگیم
باز هم تشکر میکنم آقا سید عزیز
در این مسیر الهی ثابت قدم باشین ،
در پناه الله یکتا شاد،پیروز،سعادتمند و ثروتمند باشین
سلام ودرود داداش علی گل من به شماتبریک میگم بابت پیشرفتهاتون
کامنتتون خیلی به دلم نشست مرسی داداش منم واقعا همیشه وقتی در مورد آگاهیهام با نزدیکترین افراد زندگیم صحبتی میکردم نتیجه ی برعکس میگرفتم باورتون نمیشه حتی بعضی اوقات اشکم در میومد واونقدر به در ودیوار خوردم تا فهمیدم نه اینها برای من گنجه ولی برای بقیه حتی برای مادرم که عاشقانه دوستم داره برابری میکنه با همون سیب زمینی وپیازی که مدام نگران بالا وپائین شدن قیمتهاشونن
من هنوز هم این ایراد رادارم اما بسیار بسیار کم شده خداراشکر
یاد گرفتم که خودم را معطل این واون نکنم وبرای رشد خودم با حال خوب جلو برم من خیلی موارد از کامنتتون یاد گرفتم نه گفتن حس لیاقت وارزشمندی واینکه هر کسی در زمان مناسب هدایت خواهد شد همانطور که من به این مسیر زیبا هدایت شدم داداش دمت گرم آرزوی بهترینها برای تو
سلام علی اقا ایول چه عالی نوشتی
مخصوصا اونجا که گفتی وقتی برای پدر مادرم یا دیگران داشتم حرف میزدم یهو میپرسیدن سیب زمینی کم یاب شده
دقیقا درست گفتی ما به احتمال زیاد 300 سال عمر نمیکنیم و باید گنجمون رو برای خودمون نگه داریم
دیگرانی وجود ندارند
به قول استاد نه سوار یک کشتی هستیم و نه حتی در یک اقیانوس
هرکس هدایت بخواد هدایت میشه
حتی شاید توسط ما اما باید بخواد باید بپرسه باید درخواست بده باید شوق داشته باشه اون وقت خدا به بی نهایت طریق هدایتشون میکنه
خدا به همرات دوست خوبم
به نام رب العالمین
سلام آقای خوشدل ممنون از کامنت پر از آگاهی که نوشتید.حال دلم رو خوب کرد به من هم خیلی گفته میشه خیلی سنگدل و خونسردی و دقیقا باور اکثریت اینه که اگه آدم دلسوز و غمخواری برا بقیه باشی خوبی ولی کسی که این مسیر رو بره هیچ وقت برا خودش زندگی نمیکنه من همه انسانها رو دوست دارم و احترام میگذارم بهشون ولی برا خودم وقت و انرژیم ارزش قائلم دوست دارم همه وجودم رو در هر لحظه برا بهتر شدن همه ابعاد وجودی خودم خرج کنم چون این لذت بیشتری نسبت به هر کاری در این دنیا به من میده و احساس فوقالعاده ای رو تجربه میکنم وقتی با خودم هستم و درون خودم کنکاش میکنم برا پیدا کردن ضعف های شخصیتیم و تبدیلش به قدرت برا پیدا کردن استعدادهام و قدرتمند کردنش در یک کلام برا پیدا کردن شرک های وجودم و رفعش با جاگزین کردن توحید،درسته من توحیدی شدن رو خیلی خیلی میخوام و این رو هر روز از خدا میخوام نزدیکی به خودش …ایمان دارم خدا از خودم درباره خودم سوال میکنه نه بقیه و دوست دارم موقع رفتن سرم بالا باشه و خوشحال باشم از زندگی در این دنیا و اثری که از خودم باقی گذاشتم…
خوشحالم برات به خاطر حال خوب و آرامشت و موفقیت هات
دوست من انشاالله همواره مسیر زندگیت به سمت راحتی ها و لذت ها و موفقیتها و در یک کلام توحیدی باشه …
سلام به روح الهیت سید علی جان. قلبت پر از نور باشه
بند بند نوشته هات توش درس بود. همه اش از یک منبع اصیل آگاهی و خودشناسی میاد که کاملا روشنه روش با وسواس کار کردی. به همین خاطر تاثیرگذاره و هدایتگر.
چون برای خودت می نویسی و جز الله از کسی تایید و تحسین انتظار نداری.
چون انقدر چشمت پره که سیراب شدی و تکاملت رو خیلی عالی طی کردی. و نکته خیلی ارزشمند اینجاست که به حد تکاملت راضی و قانع نشدی و همچنان داری خودت رو بالا و بالاتر میکشی.
این میزان تسلط به آموخته هات چه قرآنی چه قانون جهان چه فایلهای استاد و چه شعری که در لحظه به مفهومش نیاز داری و درجا ذهنت برات از گنجه هاش بیرون میکشه و به خدمت مفهوم موردنظرت درمیاره نشون از خلوص نیتت برای تغییره.
من شما رو تحسین می کنم چون شایسته تحسینی.
خدای بزرگمو تحسین می کنم چون دارم به چشم میبینم چه ظرفیتی در ماها قرار داده که اینطوری مثل استاد و مثل شما مسیر ابراهیمی شدن رو پیش بگیریم. ابراهیم و محمد و مریم و موسی و عیسی کسی نبودند جز شبیه شما و سید حسین عباسمنش که همین مسیر درست رو ادامه دادند و ثابت قدم موندند.
بقول سهراب گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟ چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
من وقتی شروع کردم به شستن چشمهام دارم می بینم که من هم میتونم یک موحد مثل ابراهیم باشم. چون برای ذهنم منطقی شده که استادم و بعضی شاگردهاش مثل شما هم دارن شبیه و شبیه تر به ابراهیم حنیف میشن.
من شما رو تحسین می کنم چون به خودم بر می گرده و در مسیری مشابه و هم جهت با شما قرار می گیرم از این طریق.
شما بنده برگزیده خدا نیستی. الله الهه برگزیده شماست. خدا روی شما دست نگذاشته بلکه شما مثل محمد که یک ماه از سال انتخاب میکرد در غار حرا باشه و از خودشناسی به خداشناسی برسه به قول خودت 6 ساله که در غار حرای ذهنیت هستی و چه جای تعجب که بشی نفر اول برگزیدگان اعضای سایت اونم بدون اینکه خودت دنبالش باشی.
دقیقا شدی مصداق مفهوم یعز من یشائ. و آنکه خدا او را عزیز کند و خیر به او برساند چه کسی می تواند خیر را از او دفع کند یا آسیبی رساند.
در نهایت عرض کنم که انگلیس و سپس امریکا از آنچه در مخیله شما می گنجد به شما نزدیکتر است.
به نام خدایی که در همین نزدیکیست
درود به شما دوست عزیز و هم مدار من سعیده خانم خوشبخت
چقدر معنی اسمتون زیباست «خوشبخت»
سعیده خانم شما فوقالعاده زیبا می نویسی
هم شیوه نگارشت زیباست و خیلی دلنشینه برای مخاطب
هم از اون مهمتر
مطالب خیلی اساسی و ارزشمندی می نویسی
شما، چقدر زیبا به رها بودن و یکتا پرستی و اجرای توحید در عمل علی آقا اشاره کردی
و چقدر زیبا این مفهوم رو بازگو کردی و بست دادی که ابراهیم و محمد برگزیده خدا نبودن
خداوند الههی برگزیدهی اونها بود
احسنت
واقعاً زیبا نوشتید
خیلی تأثیر گذار بود
چقدر زیبا به این موضوع ارزشمند اشاره کردید که…
به همون شکل که استاد و سید علی عزیز دل ما مسیر توحید و یکتا پرستی رو انتخاب
و
هر روز دارن بیشتر به سبک ابراهیم حنیف زندگی می کنند
ما هم می توانیم…
بهتون تبریک میگم به خاطر نگاه زیبابینی که دارید
به خاطر قلب پاک و شفافی کع دارید که این آگاهی ها رو دریافت و درک می کنید
سپاسگزارم
شما رو به دستان مهربان خداوند یکتا می سپارم
سلام به آقای تجلی گل
وقتی که اجازه بدی نور خدا به قلبت بتابه و هدایت رو دریافت کنی از هر گوشه و کناری پیداش می کنی.
از تحسین اسم من معلومه خوشبختی رو داری بیشتر و بیشتر درخواست می کنی و جهان بهت هدیه میده. و سری قبل هم یادمه از عکس خانوادگیم تعریف کردی. مطمئن باش در مدار کانون گرم خانوادگی قرار داری و اگر الان متجلی نشده حتما به زودی تجلی خواهد یافت.
اینم زیبایی فامیلی شما که میتونه برات معنی خاصتری پیدا کنه.
همیشه همینجوری به تحسین هر آنچه در نظرت میاد ادامه بدی بیشتر و سریعتر خواسته ها و نتایج در واقیت عینی تجلی پیدا می کنند.
متشکرم از محبتت پسر خوب و نازنین.
بدرخشی مثل الماس!
درود به شما خانم رضایی خواهر بزرگوارم
سپاسگزارم به خاطر این همه تعریف از فامیلی بنده
من شیوهی نگارش شما رو دوست دارم و تحسینتون می کنم
کم کم دارم به این درک میرسم که آدم هایی که فرهنگی هستند، قدرت تکلم بالایی دارند، روابط عمومی خیلی بالایی دارند و توانایی مدیریت گفتگو و مدیریت نفس خودشون رو در هنگام گفتگو دارند
البته بنده شما رو به صورت حضوری ملاقات نکردم و نمیدونم تا چه حد در زمینه گفتگو توانمند هستید
ولی از نوع نگارش و جمله بندی های شما و عزت نفس تحسین بر انگیزی که پشت این مدل نگارش هست می توانم بفهمم که روابط اجتماعی قوی ای دارید و در این زمینه توانمند هستید
بهتون تبریک میگم خانم رضایی
یکی از دوستان عزیزم آقای خانی
حدود 40 و خوردهای سالشون هست
همکار من در حوزه مشاور املاکه
به شدت هم قابل احترام و ستودنی هستش ایشون
همین امروز بازدید از یک واحد کلید نخورده با مشتری داشتیم
در مسیر برگشت ایشون رو تحسین می کردم و بهش می گفتم چقدر توانایی بالایی در مدیریت گفتگو داره و چقدر توانمند هستش که در شرایط استرس یا حساس یا اعصبانیت نفس خودش رو کنترل کنه و واکنش گرا نباشه، بسیار پخته و خردمندانه عمل کنه و تصمیم درست رو بگیره و حرف درست رو بزنه
داشتم به ایشون می گفتم که چقدر ازش درس یاد می گیرم و ازش تشکر می کردم
ایشون چند سالی هست که معاون آموزشی مدرسه است و فکر می کنم حدود 10 پونزده سال هم معلم بوده و تدریس می کرده، به طور کلی بیش از 20 سالِ که سابقهی فرهنگی بودن رو داره
ایشون در پاسخ به من گفت که تنها دو نفری که هیچ وقت اجازه نمیدهند با هم مرخصی بروند مدیر مدرسه و معاون آموزشی مدرسه است
چون وظایف این دو نفر خیلی مهمه و به قول ایشون باید یه نفر باشه که مدرسه رو جمع و جور کنه یعنی مدیریت کنه
به طور کلی می خواهم بگم با توجه به الگوهای تکرار شونده در روابطی که با افراد فرهنگی داشتم به این درک رسیدم که معاشرت با دوستان فرهنگی مثل شما و آقای خانی و افراد دیگه ای که حتی کوتاه مدت ارتباط باهاشون دارم مثل مشتری ها، باعث پیشرفت من میشه و بابت این موضوع بسیار خوشحالم و از خداوند سپاسگزارم
از شما سپاسگزارم خانم رضایی برای دیدگاه های زیبا و آموزنده ای که در سایت می نویسید
ان شا الله همیشه توحیدی و خوشحال و غرق در نعمت های بی نهایت خداوند یکتا باشید
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم
با سلام خانم رضایی
انجا که گفتی
شما بنده برگزیده خدا نیستی
و الله الهه برگزیده شما بوده
بسیار زیبا گفتید
چون فکر اینکه بعضی ها خوش شانس هستند خدا هواشونو داره اینطور نیست و ما هستیم که به سمت خوشبختی وخدا میریم و اون مارو هدایت بهتر بهتر میکنه
سلام وخدا قوت بر شما دوست عزیز وزیبا اندیش سایت
چقدر زیبا وعالی کامنت مینویسید من لذت میبرم کاملا واضح وزیبا
بسیار برای شما آرزوی موفقیت دارم وخوش حالم که وقتی کامنت شما را میخونم در کنار فایل های بی نظیر استاد چقدر آگاهی و مسیرم را بهتر درک میکنم
امیدوارم موفق و سربلند باشید
سلام دوست عزیز
بسیار عالی بود کامنتتون
من هنوز فایلو ندیدم و این اولین کامنتی بود که از این فایل خوندم
حرفهاتون توی کامنت برای خیلیا قابل هضم نیست ولی یک حس رهایی به ادم میده
منی که دارم کامنتتون رو میخونم با اینکه ذهنم کمی مقاومت داره با حرفهاتون ولی ی حس رهایی حس خوب بهم میده و این حس معنیش اینه که راه درست همینه
مرسی از کامنت زیباتون
موفق باشید
سلام برادر عزیزم سید علی عزیز
از خوندن کامنتهات لذت میبرم
باورت میشه بعضی جاهاشو حتی نمیفهمم و فقد فکر میکنم میبینم ن واقعن در مدارش نیستم و هرچقد بخام بزور تلاش کنم ک درک کنم از مسیر شاید دور بشم
چقدر زیبا گفتید ک وقتی میشینی با ادما راجب این گنج صحبت میکنی یهو میگن سیب زمینی کم یاب شده….
منم ی مثال اینجوری داشتم و میخام اینجا بگم ک عجب درسی بود برام
با دوستم داشتیم تو خیابون قدم میزدیم و حرف میزدیم من داشتم به مغازه ها اشاره میکردم و میگفتم نعمتها هرروز دارن بیشتر میشن ببین مردم چقدر ثروتمندن و خرید میکنن و ….
یهو حرفمو قط کرد گفت واییی ببین زنه فندوق خریده
گفتم مگه چیه
گفت مگه الان میشه فندوق خرید مگ مردم پول دارن و کلی ازین حرفا ….
همون موقع با لبخند بهش گفتم دوست عزیزم خیلی خوشحال شدم قربونت برم من باید برم و یکم بعدش رفتم
همون موقع به خودم قول دادم ک ازین گنج استفاده نکنم هرجایی و هدرش ندم
خداروشکر برای این سایت بینظیر چون واقعن اینجا ک میام حس میکنم تو بهشتم و از حاشیه ها دورم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
به نام خدا
درود بر شما علی عزیزم
هر وقت میام شهرستان بیشتر انرژیمو واسه تغییر دیگران گذاشتم و البته نسبت به قبل بهتر شدم و کدهای مخرب تا حدودی درآوردم با کامنتهایی که قشنگ از دلتون برون میاد ومینویسین زودتر میتونم خودمو جمع کنم و به خودم برسم
علی جان خیلی عالییی
درود
سلام به شما علی آقا
باورتون نمیشه الان من از یه چیزی ناراحت بودم اومدم تووسایت بماند که قبلش یکی دو ساعت حرص زدم
ولی بعد گفتم ولش کن بیا تو سایت و بزن روی گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن
ولی بعد نمیدونم دستم خورد و اومدم اینجا
من جواب کلی از سوالاتم رو تو کامنت شما خوندم دوست عزیز مثلا اینکه وقتت رو برای خودت بذار
یا اینکه حتی دلسوزی برای مادر هم درست نیست
و اینکه به دیگران نه بگیم ودر قبال کار ازشون یه کار دیگه بخوایم
من چه دلسوزی ها که برا دیگران نکردم و بعد چه قدر ناراحت شدم
چقدر وقتم رو برا دیگران هدر دادم تا به حساب خودم کمکشون کنم …درسته وقتی خودمون برا خودمون ارزش قائل نباشیم دنیا هم همین کارو میکنه با ما ….پس بیایم یادوبگیریم دلسوزی بیجا نداشته باشیم وگاهی اوقا وقتی داری به دیگران لطفی میکنی فک میکنن تو وظیفت هست و اینقدر وقت اضافه آوردی که به اونا بپردازی…..همیشه در پناه خدا باشی علی آقا
سلام علی جان بابا دمت گرم بابت این کامنت فوق العاده که گذاشتی چقدر خواندن این کامنت برای من نیاز بود اون قسمت کامنت که ما نمیتوانیم اطرافیانمان را تغییر بدیم و اگه بخوایم این کار را بکنیم ضربه محکمی خواهیم خورد چون وقتی صحبت میکنیم میبینیم که اصلا طرف حرف های من رو نمیشنوه ویک دفعه یه چیزی میگه که آدم دوست داره زمین دهن باز کنه بری تو زمین که چرا اصلا برای کسی که تو فرکانس تو نیست زمان گذاشتی
وبریم سراغ اون قسمت کامنت که گفتی به مادرم گفتم تو را خیلی دوست دارم ولی بین هدایت خداوند و تو باید یکی رو انتخاب کنم و خداوند رو انتخاب میکنم
و من هم الان چند وقتیه درگیر این هستم که بین هدایت خداوند و مادرم باید کدوم رو انتخاب کنم و از اونجایی که من هم مادرم رو خیلی دوست دارم نمیدونستم چه جوری بایداز مسیر کاری ای که با هم داریم ازش جدا بشم و خداوند بعد اون ده ها نشانه ای که برای من فرستاده بود که شرایط بهتری را برای من در نظر گرفته دوباره جواب سوالم را از طریق کامنت بی نظیر شما گرفتم
علی جان خیلی دوستت دارم بهترین ها رو برات آرزو میکنم
سلام آقای علی خوشدل
مرسی از این کامنت زیباتون که نشون میده خوب قانون رو درک کردین و دارین بهش عمل میکنین و انگار که این کامنت برای من بود که بفهمم ایرادم از کجاست من باور دارم که هر کسی هر کامنتی داره میخونه اون کامنت هدایتی هستش یعنی هدایت شده به اون کامنت که چیزی ازش یاد بگیره و جهان همیشه اینجوری عمل میکنه یعنی هر کسی میاد تو زندگیت یا باهاش روبه رو میشی یا از زندگیت میره بیرون یا هر چیزی که میاد تو زندگیت فقط برای اینه که تو چیزی یاد بگیری و زندگیت رو درست کنی حالا خیلیا میفهمن و درک میکنن خیلیا هم نمیفهمن و کور کورانه زندگی میکنن بر اساس واقعیت زندگی که نمیتونن تغییرش بدن
بازم ممنون از کامنت زیباتون
سلام سید علی جان دوست هم فرکانس وتوحیدی ام
من خیلی ازت الگومیگیرم
ازخوندن کامنت هات لذت میبرم که انقدرقشنگ وباجزئیات توضیح میدی وانقدرخودت هستی چقدراین خودت بودن آدم روجذاب ودوست داشتنی میکنه
عاشقتم هرچی آرزوی خوبه مال تو
بنام خدای مهربان
سلام به سید علی عزیز
آقا دمت گرم ، واقعا لذت میبرم کامنت و باورهات رو میخونم
چقدر خوب تونستی تکاملت رو طی کنی ورها باشی
چقدر عااالی با خود در صلحی ، احسنت ، آفرین پسر
من و شما تقریبا هم سنیم و افتخار میکنم که دوستانی توحیدی مثل شما دارم
و این دیدگاهت برام خیلی ارزشمنده ، منم دارم به همین باور میرسم که خودم ارزشمند ترم و نیازی
نیست که بخوام بقیه رو تغییر بدم ، دیگه خیلی وقته که با کسی کاری ندارم ، حتی پدر و مادر ، خواهر و
برادر ( البته که هر از چند گاهی تلفنی احوال هم رو میپرسیم )
بهم میگن بی احساس شدی ، از ما دور شدی ، کلا عوض شدی ولی من نه توجه میکنم ، نه باهاشون
بحث میکنم ، نو پیششون میرم که بخوان در مورد چیزهای نازیبا صحبت کنند و در واقع الان خودمم و
خدای خودم و دارم رو خودم کار میکنم و چقدر لذت بخشه که هر روز دارم آگاهی های بیشتری رو درک
میکنم و احساس میکنم ظرفم داره بزرگتر میشه
خلاصه خیلی لذت بردم از کامنتت ، از خداوند میخوام هرجا که هستی موفق ، سلامت ، شاد و خوشحال
باشی و در مسیر خواسته هات حرکت کنی و هدایت الله همیشه باهات باشه
خدایا سپاسگزارتم واسه همه چیز
بینهایت سپاسگزارم
علی جان
واقعا کامنتهات فوق العاده و با ارزش گذاشتی
کلی نکته و اگاهی داره
من با خوندن کامنت خیلی از موارد و پاشنه های اشیلم رو بیاد بود
که بعضی موارد پیش میاد که میخوام دیگران رو به راه راست دعوت کنم
و دقیقا انگار اب در هاونگ کوبیدن است
که طرف اصلا گوش به حرف تو نمیده و بعد جالبتر اینکه میگه من اصلا نمیفهمم تو چی میگی
واقعا این جملهات رو تایید و تحسین میکنم که ما باید کاملا خسیس و بی احساس باشیم نسبت به دیگران
البته ما باید کاری کنیم که نتیجهاش فقط و فقط باعث رشد و پیشرفت ما بشه
مثل همین کامنتی که تو سایت مینویسیم
ما بسیار قدرتمند هستم در تغییر خودمان
و بسیار ناتوان و عاجز هستیم در تغییر شرایط زندگی دیگران
عاشقتم سیدعلی عزیز
بینهایت تشکر میکنم که کامنتهای زیبات رو با ما به اشتراک میذاری و کمک میکنه تا ما قانون رو بهتر درک کنیم
خدا خیرت بده
انشالله هر کجا هستی در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت و ثروتمند باشی
فعلا
یا حق
سلام دوست عزیز
شروع عالی و پایان عالی تر
اگر بخوام فقط از شروع کامنت عالیتون بگم که باچقدر عالی و به جا صفات خداوند رو که توبه پذیر است و اوست که فقط اگر 100بار هم اشتباه کنی و بدقولی و به تعهدت عمل نکنی یا آغوش باز پذیرای تو میشه و گذشتن رو فراموش میکنه نه اینکه بیاد بگه چون مثل پترنهای من نبودی تورو تردد کنه و….
آخرین جمله هم که بیان کردید کمک به انسانها(بانیت دلسوزی و بیدار کردنشون) به انسانیت خیانت کردیم و به قول استاد که تو یکی از فایلهاشون گفته بودن که ما میخواهیم بجای خدا تصمیم و عمل کنیم که چرا این اتفاق و پیشامد برای فلان کس اتفاق افتادده و ما بیاییم اونودرستش کنیم با کمک کردن و دستکاری کردنش
خواستم ازتون تشکر کنم و خوشحالم که دیدگاههای شما رو به عنوان آلارم انتخاب کردم که هروقت کانت میزارین من مطلع میشم و میام مطالب جالب و درست و هدایتی تون رو میخونم و به دانسته هام اضافه میشه و از خدا میخوام نو عمل کردنش بهم یاری برسونه
در پناه خدای بی همتا موفق و پیروز باشین و هر روز روبه جلو قدم بردارین
وقت بخیر
چه جالب
دقیقا منم این باورها رو دارم که الان خیلی بهتر شدم ولی هنوز
یه آدم کم رو، هستم که درخواست نمیکنم ،کمک میکنم،نه گفتن رو یاد نگرفتم،دلسوزی بیجا،رودروایستی میکنم،رک نیستم وووو
متاسفانه ضربه های بدی خوردم
و دارم یاد میگیرم رودروایستی رو بزارم کنار سنگدل بشم بی احساس بشم و این برای من که خیلی احساساتی ام خیلی خیلی سخته،ولی چون ایندم و زندگیم و ثروتم بهش بستگی داره باید خودمو اصلاح کنم
از کامنت زیبات سپاسگزارم
سلام آقای خوشدل
چقدر امروز من به این حرفها احتیاج داشتم.از روزی که الگوهای تکرار شونده اومد روی سایت من ذهنم توی گوش کردن بقیه فایلها مقاومت داشت چون یاد گذشته افتاده بودم واعصابم خرد میشد.امروز صبح انقدر حالم بد بود نشستم گریه کردم از اینکه چرا من در تغییر دادن رفتارهای پسرم و مادرم ناتوانم و همیشه باید به حرفهای اونا گوش کنم و روی خوش نشون بدم و از ترس کلام قرآن هم هیچوقت به مامانم نه نگفتم واین به جایی رسیده که الان از هر صد تا کلمه ای که بامن حرف میزنه 99 تاش مسخره کردنه و من فقط گوش میکنم و حرص میخورم.
پسرم رو میخواستم بزور تغییر بدم که بره دنبال یه کاری و تنبل نباشه…
چقدر بجا و بموقع هدایت شدم خدایا واقعا شکرت..من فقط اومدم ببینم اگر کامنتا چیزی داره که نشون میده این فایل بدرد من میخوره برم فایل رو دانلود کنم اما حالا میفهمم که هدایت شدم…خدایا شکرت بخاطر وجود این استاد…الان بینهایت از ته قلبم خوشحالم و شکر گزار…
جناب خوشدل ممنون که تجاربتون و هدایتهاتون رو اینجور راحت و بی کم وکاست دراختیار ما قرار میدید.
استاد عزیزم ممنون ازینکه چشم مارو به حقایق این جهان باز میکنید…ممنون که دستی شدید برای گسترش کلام خدا در بین ما و زبان از تشکر کردن از شما قاصره.
سلام بر شما آقای خوشدل عزیز
چه زیبا نوشتید، با همه وجود می فهممتون. منم در این مدتی که با قوانین آشنا شدم سعی می کنم دلسوزی بیجا نکنم. خیلی عوض شدم. شاید نزدیکانم این حس رو از من بگیرن که اون معصومه احساساتی و غمخوار چرا اینقدر سنگدل شده؟! اما با این وجود هنوز گاهی اوقات احساس گناه سراغم میاد که مثلا چرا من فلان کار رو برای بابام یا داداشم انجام ندادم؟ تا این حس میاد سراغم میرم و یکی از فایلای دوره عزت نفس رو گوش میکنم و آروم میشم و دوباره به خودم یادآوری میکنم که تو مهمتری. وقتی تو شاد و سالم و پولدار نباشی، چطور میتونی به بقیه کمک کنی. چرا باید از نیازهای خودت بزنی که بقیه ازت راضی باشند.
و دیگه اینکه دارم سعی میکنم که فقط به حرفهای خدا گوش کنم و تنها تکیه گاهم باشه. خیلی بهتر شدم. تا از کار یه نفر میترسم یادم میاد که ترس دشمن ایمانه. و به خودم میگم ببین تو داری این آدم رو شریک خدا قرار میدی، داری بهش قدرت میدی، فکر کردی کاری ازش ساخته هست؟ تو برو و فقط روی خودت کار کن و توکلت به خدا باشه.
بنام رب العالمین
سپاسگزار خداوندم که این کامنت زیبا رو رزق من کرد
علی عزیز سلام
بیشتر ادم ها که من هم یکی از اونها بودم فکر می کنند وقتی صحبت از انفاق میشه
حرف از پول به میان میاد اما اینطور نیست پول هم یک نوع از انفاق در راه خداست
چون یه باور غلط در ذهن بعضی از ادم ها نقش بسته که فقط چون پول حلال مشکلاته
همه انفاق رو کمک مالی می بینند شنیدید بعضی اوقات وقتی کمکی به دیگران میکنند
اونظرف بر میگرده میگه این کمکت اندازه 100 میلیارد می ارزید همین انفاق دیگه یه انفاق معنوی
با میلیارها تومن چرا ما همیشه انفاق رودر کمک مالی میبینیم؟
اما برای انفاق کردن در راه الله راه های بسیاری هست
یکی پول نداره اما علم داره و با علمش به دیگران انفاق میکنه
یکی پول نداره اما قدرت بدنی داره با قدرتش به دیگران انفاق میکنه
یکی پول نداره اما هنر داره با هنرش انفاق میکنه
یکی پول نداره اما ارتباطات قوی داره با ارتباطش انفاق میکنه
و مثال های بسیار دیگه که هر کسی با هر توانایی که داره میتونه انفاق کنه
اگر اندیشه کنیم متوجه میشیم نعمت بیرون از ما چه خاصیتی داره اگر ما ساخته نشیم یعنی میگیم اگر این 100 تومن رو بدی ما 1000 تومن بهت میدیم خب این مال دیگه چه خاصیتی داره باید ببینیم چی به دست اوردیم آدم با انفاق خودش رشد میکنه بسط شخصیتی پیدا میکنه روح و روان تعالی پیدا میکنه وگرنه نعمت که بیرون ماست.
شما اگر درست نعمت خداوند رو به جا بیاری خودت رشد کردی خودت افزایش پیدا کردی مثل یه وزنه برداری هست که با هر تمرینی میکنه ای از وزنه های کوچک هست که میتونه با تمرین وزنه های سنگین تری رو بزنه
الحمد الله رب العالمین
سلام استاد عزیزم
اعتراف می کنم که برای اولین بار از گوش دادن به فایلی خیلی حالم بد شد،خیلی تو ذهنم با یه قسمتی که گفتید از اینجا رو خیلی خوب گوش بدید و میدونم که مقاومت دارید، مقاومت ندارم چون کلی تو ذهنم نمونه دارم از اون یه درصد ها
احساس می کنم یک دوگانگی تو ذهنم ایجاد شد نسبت به قانون خوب فرکانس،انرژی
خب اگر خودمون هستیم که اتفاقات رقم میزنیم یا مثلاً در حیطه روابط اگر شما میگین رو خودتون کار کنید 99 درصد طرف مقابل شما تغییر میکنه یک درصد امکان داره که تغییر نکنه
چطور تو این فایل انقدر قاطعانه در مورد اون یک در صد صحبت شد
الان با برداشت من از این فایل ، تا اینجا متوجه شدم که مثلاً تو حیطه روابط وقتی رو خودمون کار کنیم خیلی انتظار نداشته باشیم طرف مقابلمون یه سری از اخلاقاش که برامون زننده و خیلی روش حساس هستیم و تکرار شده رو تغییر بده
و با پیش فرض اینکه اون رفتاراش ادامه داره ،برنامه و پلن بچینیم و یک درصدی امکان داره تغییر کنه و ما به اون یک درصد دل نبندیم ؟
اگر خودمون هستیم که اتفاقات اطراف خودمون رو رقم میزنیم ریشه همه این برخوردها از درون ما و مربوط به خود ماست ،همه چیز از انرژی هست ما به اتفاقات اطرافمون آدمهای اطرافمون شکل میگیم چطور نمیتونیم اون یک درصد درست کنیم وقتی خالق 100 درصد اتفاقات هستیم چطور نمیتونیم رفتار آدما رو با خودمون تغییر بدیم
مثلاً من به خاطر شغل ام که مشاور بودم و با افرادی که درگیر اعتیاد بودن و العان ترک کردن ارتباط بودم ،دقیقا طبق مثال که واضح توضیح دادید ،خیلی ها رو سراغ دارم که سابقه 10 سال پاکی ،یا 13 سال پاکی دارند یکی رو میشناسم که تا 2 سال پیش طبق صحبت خودش خانوادش میخواستن بدونن زنده است یا نه ، کنار جوبا دنبالش میگشتن، به فاصله 2 سال پاک شد زندگی تشکیل داد ،فرزند داره ،تاکسی برای خودش خرید وقتی باهاش صحبت میکردم بسیار پرانگیزه میگفت :شرایط ی که الان دارم رو تو خواب شب م هم نمیدیدم هیچ وقت این کلاسهام رو ترک نمی کنم و خیلی برای خودش پلن و برنامه ریخته برای لذت بردن از زندگیش ،کارش
اصلاً صحبت من سر مقاومت نسبت به این فایل نیست بلکه به خاطر شغلی که داشتم خیلی ها رو میشناسم که از پایین پایین کنار جوبا خودشونو کشیدن بالا،
اون یک درصدا دور و بر من خیلی زیادن،
همسر من یک دوست و شریک کاری که 25 سال مثل برادر رم هم حساب میکردن داشت که خیلی سر این ضرر میکرد و اصلا متوجه خودخواهی های این رقیق ش نمیشد ،چه پولهایی که هدر نداد و سرمایههایی که افت نکرد سر این شراکت هاشونو تعلل رفیقش
هر چقدر هم که خودم و خونوادهام وگوشزد میکردیم که این آدم داره از تو سوء استفاده میکنه شراکت با این آدم رو ول کن البته با تمام خصوصیات خوبی که داشت کار خودش رو می کرد ،ومن دیگه این مسأله رو پذیرفته بودم
به یکباره خودش به این نتیجه رسید و یک دوستی و شراکت 25 ساله رو بهم زد ،نه دعوا نه بحثی یکباره با هم قطع رابطه کردند،کسی که 3 شب هم تماس میگرفت میرفت شخصی ترین کارهای خانواده اش رو سر رفاقت انجام میداد، دیگه تماسهاش روبرا همیشه جواب نداد و الان حتی تو خیابون هم بهم سلام نمیکنن ،ماشین هاشون رو کنار هم پارک نمیکنن،خب این همون 1درصد بود تو ذهنم ، اما اون یه درصد بعد چندین سال رو مخ بودن و بحث و.. اتفاق افتاد
شاید هم چند بار دیگه گوش بدم و برداشت دوستانم رو بخونم احساسم متفاوت شه
سلام خانم محمدی عزیز
طبق صحبت های استاد ما به خاطر باورهای نادرستی که از گذشته در ذهن داریم اگه تا آخر عمر هم روی خودمون کار کنیم باز هم به صورت کامل برطرف نمیشن و ما نیاز داریم همیشه روی خودمون کار کنیم و این کار کردن روی خود را باید همیشه در اولویت قرار بدیم تا از این راه بتونیم یه الگوی خوب برای دیگران باشیم و به جهان خدمت کنیم. و با باورهایی که در ما نهادینه شده اگه ما بتونیم خیلی شاهکارکنیم اینه که بتونیم خودمونُ تغییر بدیم. واگه کسی هم بخواد خودشُ تغییر بده باید به معنی واقعی کلمه( خواستن ) بخواد که تغییر کنه و به خودش تعهد با ایمان و راستین بده که بهای رسیدن به تغییرات مورد نظر را میپذیره . و در مورد موضوع روابط با همسر که ناشی از انتخاب خود ماست باید مسؤلیت انتخاب خودمونُ بپذیریم واگر ما وقت بگذاریم و روی خودمون واقعا کار کنیم شاهد تغییرات در همسر خواهیم بود و اگر هم ما واقعا روی خودمون خوب کار کرده باشیم و نتیجه ی مورد نظر به دست نیاد جهان به راحتی قانون باز با باز هم جنس با هم جنس کند پرواز را برامون اجرا میکنه. و این وقت گذاشتن برای حل مسأله ی خود(روابط با همسر) یعنی در اولویت قرار دادن خود و اما در مبحث کار مثلا شما به یک فروشنده مورد اعتماد برای کار در فروشگاه مواد غذایی نیاز دارید که این فروشنده بعضی وقتا ساعت ها باید به تنهایی در فروشگاه باشد و به تنهایی کار کند و به پول و دخل مغازه هم کاملا دسترسی داره و شما هم نمیتونید مدام دوربین ها را چک کنید. و اگر به هر دلیلی متوجه شدید طرف دستش پاک نیست باید سریع عذر طرف را بخواهید چون این موضوع ( دست پاکی) برای شما خیلی مهم است و اگر شما بخواهید وقت خود را صرف دیگران کنید( در اولویت قرار دادن دیگران) که کمک کنید تا آنها خود را تغییر دهند که اولا شاید اصلا خود آنها نخواهند که تغییر کنند و دوماً حتی اگر هم بخواهند تغییر کنند چون میزان زمان تغییر باور ها در آدم ها متفاوت هست همانطور که ما برای تغییر خودمان بعداز سالها تلاش کردن میبینیم هنوز هم لغزش داریم و بالا پایین میشیم برای دیگران هم ممکنه زمان زیادی لازم باشه تا بتونن تغییراتی در خودشون بوجود بیارن و شاید هم نتونن بوجود بیارن. و اگه ما بخواهیم وقت خود را برای دیگران بزاریم اولاً از این دیگران ها تو زندگیمون زیاد پیدا میشه که شامل وقت بیشتری میشه دوماً توجه ما به روی ناخواسته ها قرار میگیره مثلاً ( افراد غیر قابل اعتماد) سوماً دیگه وقتی برای کار کردن روی خودمون باقی نمیمونه چهارماً کد مخرب بار مسؤلیت دیگران را به دوش کشیدن و ما مسؤل نجات زندگی دیگران هستیم را در خودمون فعال میکنیم که باعث میشه از اهدافمون دور بمونیم. و در مورد اون یک درصد که گفتین دور و بر شما زیاد هستن اونا خودشون خواستن که تغییر کنند به معنی واقعی کلمه ی ( خواستن) میخواستن و متعهد شدن که تغییر کنن. و شما هم کمکشون کردین. همانطور که ما گفتیم میخوایم تغییر کنیم و از خدا راهنمایی خواستیم و خدا هم استاد را سر راه ما قرار دادن به همین دلیل الان ما اینجا هستیم و اومدیم که تغییر کنیم و تغییرات ما بستگی به میزان تعهد ما داره . بعضی ها خیلی متعهد میشن و روی خودشان کار میکنند و موفق میشن و بعضی ها هم نه با ایمان کامل ادامه نمیدن و در بین مسیر درجا میزنن و نتیجه ی دلخواه هم حاصل نمیشه و با این حساب که افراد حتی برای تغییر زندگی خودشون هم نمیتونن صد در صد متعهد بشن که میتونن تغییرات لازم را بوجود بیارن آیا شما میتونین به عنوان صاحب کار به جای فروشنده متعهد بشین که اون دیگه کارشُ درست انجام میده و فرد قابل اعتمادی میشه؟ و اما اگر صاحب کار بازهم فروشنده را مورد بخشش قرار بده و فروشنده باز هم خطا بکنه باید گفت خود کرده را تدبیر نیست! همانطور افرادی که برای مشاوره پیش شما میان بعضی هاشون موفق میشن و بعضی هاشون هم نمیتونن با ایمان و تعهد روی خودشون کار کنند. پس به نظرتون بهتر نیست که اجازه دهیم هر کسی خودش مسؤل زندگی خودش باشه. و هر کسی خودش برای خودش وقت بگذارد و تلاش کند تا همواره خودش را مسؤل موفق نشدن یا موفق شدن خودش بداند نه دیگران را مقصر بداند. فرنگیس جان عزیزم نمیدانم توضیحاتم مؤثر بود یا نه امیدوارم در هر کجا هستی مؤفق باشی عزیزم.
سلام دوست عزیزم آسیه جانم
بسیار متشکرم،سپاسگذارم بابت پاسخی که به کامنت من دادید
این اولین فایلی بود که درمدت عضویتم تو این سایت الهی من سه بار کامنت نوشتم ،هر بار درمی متفاوت تر
بقدری این روزهاقدم زدم و خودم رو تحلیل کردم ،تو رفتارهای کنکاش کردم که ذهنم رو کلافه کردم
اما خوب بود ،لازم بود یه مدت همه چی رو بزارم کنار و فوکوس کنم رو ی خود خودم
من خیلی روی این فایل مقاومت داشتم ،باورت میشه همزمان با گوش دادن به فایل دفعه اول اشک بود که میریختم ،نمیخواستم قبول کنم ،سختم بود پذیرش یک سری واقعیت ها
دلیلش رو هم میدونم چون مقاومت دارم ،سعی در عوض کردن دیگران دارم ،نمیخوام با یه سری از ترس هام مواجه شم ،
چقدر عالی توضیح دادید که اگر بخواهیم تو این روند تغییر دیگران بمونیم پشت بندش چه باور های جدید مزخرفی برا خودمون بوجود میاد
دقیقاً درست نوشتید اگر کسی تغییر کرده و توانسته موفق بشه ،چون خودش خواسته و البته که هرگز یک باره امکانپذیر نیست ،مرسی که آگاهی ها و برداشت های کاملا درست خودت رو به اشتراک گذاشتی
در پناه الله مهربان و در آرامش برسی به آنچه میخواهی
سلام فرنگیس عزیزم.
خیلی خوشحالم که تونستی سؤالی را که برات پیش اومده بود به زیبایی و راحتی مطرح کنی.و امیدوارم همیشه در همه ی جنبه های زندگیت خودت را در اولویت بگذاری و وقت ارزشمندت را فقط صرف چیزهایی کنی که دوست داری. ما همیشه به دلیل اینکه تو ناراحتی نمونیم یا اینکه چون احساس میکنیم ما توانایی خوشحال کردن و خوشحال نگه داشتن خودمان را نداریم سعی میکنیم وارد ترس هامون نشیم ولی اگه قبل از اینکه وارد ترس هامون بشیم راههای خوشحال کردن خودمون رو پیدا کرده باشیم و برای خودمون مثال هایی بیاریم که چطوری دفعه ی قبل تونستم از پس ناراحتی که خودم برای خودم با( افکار منفی) بوجود آورده بودم به راحتی عبور کنم باور کن هر مسئله ای که باعث ناراحتی ما شده آنقدر وحشتناک وترسناک نیستن که ما در درون از اونا یه غول درست کردیم اونا هم به راحتی با برداشتن کانون توجه ما که ما بافکر کردن بهشون، داریم بهشون قدرت میدیم از بین میرن. فقط کافیه زاویه دیدمون و تغییر بدیم و بگیم همانطور که مسائل قبلی به راحتی ازبین رفتن تو هم خیلی زود ناپدید میشی و میری بگو در بارگاه الهی (نیروی درونی) هرگز هیچ کس و هیچ چیز (افکارمنفی) نمیتواند خللی وارد کند خداوند همواره برای ما سلامتی و ثروت و عشق میخواهد و هیچ دشمنی (همان افکار منفی) هرگز نمیتواند چیزی را که خداوند برای من میخواهد را از من بگیرد چون خداوند همواره قدرت برتر است.(دشمن همیشه در ذهن ماست). ما خالق صد در صد زندگی خود هستیم ما هستیم.
فرنگیس عزیزم
در هر کجا که هستی موفق و سربلند باشی عزیزم.
سلام فرنگیس عزیزم.
خیلی خوشحالم که تونستی سؤالی را که برات پیش اومده بود به زیبایی و راحتی مطرح کنی دوست عزیزم .و امیدوارم همیشه در همه ی جنبه های زندگیت خودت را در اولویت بگذاری و وقت ارزشمندت را فقط صرف چیزهایی کنی که دوست داری. ما همیشه به دلیل اینکه تو ناراحتی نمونیم یا اینکه چون احساس میکنیم ما توانایی خوشحال کردن و خوشحال نگه داشتن خودمان را نداریم سعی میکنیم وارد ترس هامون نشیم ولی اگه قبل از اینکه وارد ترس هامون بشیم راههای خوشحال کردن خودمون رو پیدا کرده باشیم و برای خودمون مثال هایی بیاریم که چطوری دفعه ی قبل تونستم از پس ناراحتی که خودم برای خودم با( افکار منفی) بوجود آورده بودم به راحتی عبور کنم باور کن هر مسئله ای که باعث ناراحتی ما شده آنقدر وحشتناک وترسناک نیستن که ما در درون از اونا یه غول درست کردیم اونا هم به راحتی با برداشتن کانون توجه ما که ما بافکر کردن بهشون، داریم بهشون قدرت میدیم از بین میرن. فقط کافیه زاویه دیدمون و تغییر بدیم و بگیم همانطور که مسائل قبلی به راحتی ازبین رفتن تو هم خیلی زود ناپدید میشی و میری بگو در بارگاه الهی (نیروی درونی) هرگز هیچ کس و هیچ چیز (افکارمنفی) نمیتواند خللی وارد کند خداوند همواره برای ما سلامتی و ثروت و عشق میخواهد و هیچ دشمنی (همان افکار منفی) هرگز نمیتواند چیزی را که خداوند برای من میخواهد را از من بگیرد چون خداوند همواره قدرت برتر است.(دشمن همیشه در ذهن ماست). ما خالق صد در صد زندگی خود هستیم.ما مسؤل صد در صد نگه داشتن احساس خوب درخود هستیم.
فرنگیس عزیزم
در هر کجا که هستی موفق و سربلند باشی عزیزم.