نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

614 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2903 روز

    سلام به استاد عزیز

    اول تشکر کنم بابت این فایل بینظیر

    و بعد بریم سراغ سوال این قسمت

    که چه وقتایی بوده که الگوهایی در افراد شناسایی کردیم ولی فکر کردیم که تغییر میکنه و با امید به تغییرش دوباره با طنابش رفتیم توش چاه

    1.استاد مورد اول که توی کامنتم توی فایل قبلی هم گفتم و من بخاطر شرک هام و وابستگی هام 500 بار با طنابش رفتم توی چاه، این بوده که طرفم توی رابطه اصولش ب دروغ گفتن و پنهون کاری بوده و از روز اول ارتباط دروغ رو شروع کرده بود و اولاش من متوجه نمیشدم، ولی کم کم دیدم که اتفاقات باهم نمیخونه و متوجه شدم که بله طرف دروغگوئه… بارها و بارها تکرار شد و من اولاش خب نمیفهمیدم، بعدش که فهمیدم سعی میکردم توجه نکنم و حق بدم، بعدش کم کم بهش گفتم اینجا چی بوده داستان که دروغ گفتی و همینجوری ادامه داد و شرایط هر بار بدتر و بدتر میشد، چون توجه منم میرفت روش و خیلی حساس هم بودم روی دروغ و البته که این ویژگی روان هرکسی رو بهم میریزه مخصوصا که تو روابط عاطفی باشه و مخصوصا که تکرااااااااار بشه و بدترین حالتش اینکه در مورد چیزای مهم و اساسی دروغ بگه!!!!! استاد این مورد انقدر برای من تکرار شد و من انقدر پنهون کاری و مخفی کاری میدیدم و هربار عصبانیت من بیشتر و بیشتر میشد و من حساس تر و بی اعصاب تر میشدم، هررررر باااااااار حالم بدتر میشد، اعتماد به نفسم از دست میرفت، اعتمادم از دست میرفت، و انقدر ادامه پیدا کرد که من کلا باور کردم که همه همینن و کم کم از بقیه ادما هم دروغ میشنیدم بخاطر این حد از حساس شدنم روی این مورد…. و من هزار بار روش های مختلف رو کار کردم روی این افراد روابطم که دیگه دروغ نگه، چون خیلیا طبیعتشون دروغگویی و پنهون کاریه و اصلا فکر نمیکنن که یکار اشتباهیه، و بخاطر همین اعتراف نمیکنن و بدتر انکار هم میکنن!!! یعنی استاد شما تصور کن بودن با همچین ادمی چقدرررررررررررر نابود میکنه روان ادمو…. که دروغ میگه یک میلیارد بار، بعدشم حق هم میده به خودش! و اصلا شرمنده هم نیست! شما مثالتون این بود که افرادی که قول میدادن که دروغ نگن ولی باز میگفتن رو بگین… ولی میخوام بگم که استاد هستن ادمایی که طبیعتشون اینجوریه و اصلا هم شرمنده نیستن از کارشون و البته که تقصیر من بوده که باج دادم و ادامه دادم و ازم سواستفاده شده… تقصیر خودمه که اجازه دادم…. بگذریم، داشتم میگفتم که من خیلی کارارو پیاده کردم روی این ادما که صداقت داشته باشه، استاد با زبون نرم و با ملایمت و با محبت چندساعت با طرف صحبت میکردم که اگه راست بگی بهتره و اینجوری قشنگ تره و اعتمادمون از بین نمیره و محبتمون از بین نمیره و باید باهم راحت باشیم و پنهون نکن چیزی رو و اگه صداقت داشته باشی از طرف من هیچ نگرانی و خطری تهدیدت نمیکنه و رابطه مون همچنان پا برجا میمونه و هزار تا چیز دیگه…. این جواب نداد…. مدتی میرفتم سراغ تهدید و دعوا و فحش و بد وبیراه که تو ترسویی و کارای نادرست میکنی و دختر نادرست و نامناسبی هستی که داری دروغ میگی و ادمی که ریگی به کفشش نباشه دروغ نمیگه و ….. اینم جواب نداد…. سراغ قهر کردن و طرد کردن رفتم و اینکه مثلا فاصله بگیرم ازش بلکه ادم بشه و درست بشه… باز هم جواب نداد… یعنی هرررررررررررر راهی که میشد رو من رفتم، هررررر روشی هر راااااااهی…. اخرش نشد که نشد که نشد و بعد از مدت هااااااااااااااااا با بدبختی وحشتنااااااک و با تحقیر شدن های نابودکننده رابطه رو قطع میکردم که اصلا جهنم واقعی رو تجربه میکردم بعدش بخاطر وابستگی ها و …. و گفتم این افراد استاد خیلی جاها اصلا قبول نمیکردن که کارشون اشتباه بوده و باورشون این بوده که اتفاقا این راه درسته و نبااید تو رابطه خیلی چیزارو گفت و باید دروغ گفت!!! یعنی خیلی جاها منطق این افراد این بود که من دروغ میگم تا رابطمون خراب نشه! من دروغ میگم تو عصبانی نشی از حقیقت!!! یعنی ببین استاد طرف کار اشتباه میکنه و پنهونش هم میکنه بخاطر اینکه من عصبانی نشم!!!! نمیگه که اگه بخاطر منه خب نباید اون کارو کنی اصلا!! اصلا استاد این مدتی که من با این افراد بودم من چندین تا از موهای سرم سفید شد اون مدت… بخاطر ایننننننننننن حدددد از وقاحت افراد… یعنی نهایت وقاحت رو من تجربه کردم و خودمو از بین بردم و قطع نمیکردم، بخاطر چی؟ بخاطر ترس و شرک و عزت نفس پایین… بخاطر امید واهی به اینکه شاید درست بشه… این موردی بود که من متاسفانه هر سری امید الکی میدادم به خودم که دیگه اینجوری دعواش کردم حتما درست میشه… ولی هیچوقت و هیچوقت و هیچوقت درست نشدن این افراد….80 درصد که اصلا انکار میکردن و گردن نمیگرفتن و میگفتن باید همین باشه و اون 20 درصد که دیگه خیلی ضایع و ناجور لو میرفتن میگفتن که خب من قول میدم دیگه راستشو میگم و ببخشید و فلان…. که این مورد نادر بود

    2.مورد بعدی استاد یک نفری رو میشناسم که این ادم بددهن بود و میخواست خوب یکیو بگه هم میگفت پدرسگ عجب خواننده ایه مثلا!!!!!! حالا اینجا من میگم پدرسگ ولی در اصل چیزای دیگه میگفت که قابل گفتن نیست… استاد این ادم همیشه و همیشهههههههه باید کلمات زشت از دهنش بیرون میومد… همیشه سر هرچیزی… نمیدونم دیدین یا نه، خیلیا تو جامعه ایران اینجوری هستن، مدلشون اینجوریه، بخاطر توهین اینکارو نمیکنن، اما کلا با فحش و کلمات زشت صحبت میکنن… دیدین حتما خودتون…. استاد بارها شد خیلی ها به این ادم گفتن اقا تو چرا فحش میدی انقدر، انقدر فحش نده به همه چی… انقدر فحش نده به مسئولای مملکت شاید حال و روزت بهتر شد…. و اونطرف میگفت اصلا من وقتی فحش میدم به فلان مسئول کارام راه میفته! یعنی استاد باورتون نمیشه، من تو زندگیم کسی رو دیدم که اینجوریه، مثلا ماشینش روشن نمیشه یه فحش میده به فلان مسئول و اعتقادش اینه که اینجوری روشن میشه ماشینش یا کاراش راه میفته!…. مثلا ادما یکاری انجام نمیشه میگن لعنت بر شیطون، این ادم میگفت لعنت بر فلان (اسم مسئول رو نمیگم خودتون حدس میزنید کی)، و بعد شروع میکرد و اتفاقا چون اینجوری باور کرده بود خیلی مواقع فحش رو میداد تازه کارش درست میشد!!…. یعنی همیشه باید فحش و بی ادبی رو از این ادم مشاهده میکردیم، مهمم نبود خانواده نشسته یا نه… فحش و بی ادبی ورد زبون این ادم بود… یعنی هست…. همیشه هم همه بهش میگفتن اقا تو میخوای حتی از کسی انتقاد کنی چرا با فحش اینکارو میکنی، فحش نده…. اما اصلا نمیتونست…. یعنی سعی میکرد اما نمیتونست… زورشو میزد اما ذهنش جوری برنامه ریزی شده بود که انگار با فحش دادن دوپامین ترشح میکرد مغزش و خالی میشد اینجوری… ساموئل ال جکسون بازیگر رو که قطعا میشناسید، این بازیگر فحاش ترین بازیگر دنیاست طبق امار، استاد این ادمی که میگم یچیزی تو مایه های ال جکسونه و هنوزم که هنوزه این ادم همونه و تغییری نکرده… قطعا خیلیا ازش دور شدن، خیلیا ازش فاصله گرفتن بخاطر نداشتن عفت کلام، خیلیا بهش احترام درستی نمیزارن و هزارتا چیز دیگه… اما کماکان همونه… و نمیشه و نباید انتظار تغییر و درست شدن از این افراد رو داشت…

    3.مورد بعدی یک ادمی رو میشناسم که سیگار میکشه، و بارها و بارها بهش گفتم نکش دیگه، صحبت کردم باهاش خیلی بهش امیدواری و انگیزه دادم خیلی ذهنش رو بر علیه سیگار کردم خیلی حرف زدم و طرف همیشه میگفت من میتونم و مطمئنم میزارم کنار و دیگه میخوام ترکش کنم… و هر بار میدیدمش میگفت خیلی ساده بود و راحت بود و من گفته بودم که هروقت بخوام میزارم کنار و استاد تا یک ماه نهایتا دووم میاورد، اما بعدش همونجوری که گفتید یک شرایطی پیش میومد، مثلا یک شرایط استرس زا پیش میومد و این عادت کرده بود تو شرایط بد متوسل بشه به سیگار، میرفت سمتش و عهدش رو میشکست… این تجربه با این ادم رو چندین بار داشتم… که هرسری باهاش صحبت میکردم و مقدمه چینی میکردم و یه عالمه دلیل و منطق میاوردم که سیگار نکش… و اون قبول میکرد و یمدت کوتاه نهایتا یکی دوماه انجام میداد، و بعدش سری بعد میرفتم پیشش میدیدم فندک و پاکت سیگار کنارشه…. و خیلی هم از دست خودم عصبانی میشدم که چرا اینهمه انرژی برای این ادما میزاری؟ چرا واقعا؟ چون من هنوز باور نداشتم ک نمیشه کسی رو تغییر داد… و این کار الگوی این ادم شده بود و مهم نبود چقدر حرف بزنم و تلاش کنم… درنهایت اون کارشو میکنه… البته تو مدت هایی که من نبودم کنارش نمیدونم واقعا سیگار میشکید یا نه!! این هم یک مسئله دیگست!

    4.یه مورد دیگه بوده که طرف خیلی در مورد خودش بد صحبت میکرده، یعنی تو صحبتاش هی میگفت من خنگم و من دیوونم و من فلانم و من بهمانم… خیلی هم تکرار میکرد این دیالوگ هارو… چندین بار بهش گفتم در مورد خودت درست صحبت کن… نباید خودت خودتو به سخره بگیری که… و یه عالمه ازش تعریف میکردم و خوبیاش و نقاط قوتش رو میگفتم بهش و واقعا هم ادمی بود پر از ویژگی عالی… ولی بازم وقتی میرفت تو حالت پیشفرض خودش، میدیدم تو صحبتاش میگه اره دیگه من خنگم و بعدش میخندید… بارها بهش گفتم چرا اینجوری میگی… تو کجات خنگه؟ تو که از خیلیا باهوشتر هم هستی توانا تر هم هستی و اونم میگفت چشم دیگه نمیگم… قول میدم… اما دوبااااااااااره میدیدم که تو حرفاش ناخوداگاه خودشو به باد تمسخر میگیره… من فکر میکردم که میتونم با انرژی دادن و اعتماد به نفس دادن بیرونی بهش کمک کنم… ولی اون ادم در درونش باورش این بوده که من خنگم..من احمقم… و اصلا هیچ جوره نمیتونست به خودش بد نگه… و هنوزم همینه… هنوزم که هنوزه همینه و اونهمه گفتن ویژگی های خوبش بهش تاثیری نکرد روش… خیلی جالبه که ادما به جایی میرسن که خودشون اعتراف میکنن که من خنگم و من پرحرفم و من زیاد فک میزنم و من دیوونم!

    5.یه مورد دیگه هم دیدم و این بوده که طرف نمیتونسته با کسی وارد رابطه نشه… طرف دختر بوده و همیشه توی روابطش بهش ضربه میزدن و سواستفاده میکردن ازش و هر چند وقت یکبار میگفتم چطوری میگفت خیلی بدم، میگفتم چرا، میگفت با یکی اشنا شدم ولی بعد فهمیدم اینجوری و اونجوری بوده و الان نابود شدم… و هربار بهش میگفتم تو که چندین بار ضربه خوردی چرا باز وابسته میشی و زود عنان از کف میدی؟ میگفتم تو چند بار وابسته شدی و ضربه دیدی، جدا از بقیه سواستفاده ها، ولی بازم چرا یکی از راه میرسه سریع عاشقش میشی؟ چرا انقدر عاشق پیشه ای؟ و یه عالمه صحبت میکردم باهاش که تو خودت رو قوی کن و خودتو پیدا کن و برای خودت ارزش قائل باش و با هرکسی وارد رابطه نشو… اصلا نزار هرکسی از راه رسید بتونه بیاد تو زندگیت… اما طبق معمول حرف من اثری نداشت و اون هر چند وقت یکبار باید با یکی اشنا میشد و خیلی زود داغون و افسرده قطع میکرد… و جالب اینه که به اعتقادش هیچکس ادم مناسب در نظر من نیست!

    استاد این مواردی بود که یادم اومد و البته در مورد خودم الگو زیادتر دارم، و در مورد بقیه هم دورادور خیلی میبینم الگوهای منفیشون رو… اما فقط اونایی رو گفتم که یادم بود و از نزدیک تجربه داشتم خودم باهاش…الگوهای منفی زیاده توی افراد و بیشتر خودم…

    و چقدر عالی که انگار یک آپدیت توی شیوه ی تدریس شما پیش اومده، با این سوال دارید ناخوداگاه این باور رو القا میکنید که ما نمیتونیم هیچکس رو تغییر بدیم… و این از یک زاویه ی جدیده که گفتید و چقدرررررررر منطقیه… چقدر منطقیه… ناخوداگاه این باور القا میشه به افراد که توانایی تغییر کسی رو نداریم و بهترین کار اینه که به فکر خودمون باشیم و زندگی خودمون رو داشته باشیم و این مهم باشه که خودمون اسیب نبینیم….

    و چقدر این شیوه فایل تهیه کردن جذابه هم برای شما هم برای من مخاطب… سوال و پاسخ… و اینجوری خیلی قوی تر میشه روی خودمون کار کنیم… خیلی قوی تر… و خیلی منطقی تر… چون سوالاتتون جوریه که منطق های زیادی باید ارائه بدیم…. خیلی خوبه استاد… احسنت بر شما…. شیوه ی اموزش شما دقیقا در لحظه ایه که داره اپدیت میشه و عالی تر میشه… خیلی لذتبخشه برای خود من…

    اصلا این سوال این جلسه و جلسه پیش رو هیچوقت فکر نمیکردم بهش… یعنی اصلا فکر نکرده بودم که وقتایی که من احساسات شدید منفی بهم دست میده یعنی پاشنه اشیلمه! اصلا همچین چیزی رو بهش فکر نکرده بودم حتی یک بار…! یا اینکه اگه یک ادمی یک الگو داره و چند بار تکرارش میکنه اون ادم همیشه همنیجوری خواهد بود… استاد من اصلاااااااااا تا حالا اینجوری نگاه نکرده بودم!! خیلی جالبه برام… همین شیوه رو اگه میشه ادامه بدید و این زاویه دید های جدید و سوالات جدید و منطق های جدید رو بگید… یا به بیانی دیگه قانون هارو از بقیه زوایا توضیح بدید مثل همین دوتا فایل اخیر…واقعا خیلی چیزا روشن شد برای من… میگم من اصلا تا حالا فکر نکرده بودم که اقا اگه جایی احساسات منفی شدید بهت دست میده یعنی پاشنه اشیلته!

    و حتی و حتی و حتی زیاد دقت نکرده بودم که بهبود این موارد نشونش اینه که تعداد دفعات تکرارش کمتر میشه…!!!

    خیلی استاد این دو فایل اخیرتون ویژه و متفاوت بود از قبلی ها… حداقل برای من اینجوری بوده…

    چون خیلی موقع ها فایل رو میزارم بک گراند و گوش میدم و یه کار دیگه میکنم یا بازی میکنم و همزمان گوش میدم… اما این سری با دقت گوش دادم و فکر کردم و لذت داشت دیدن فایل و حوصله سر بر نشد برام… چون واقعا حوصله میخواد 1 ساعت فایل رو میخکوب ببینی و کار دیگه نکنی…

    دلیلشم همون سوالات بود و اینکه ادم کنجکاوه که در مورد کامنتش در قسمت بعدش صحبت بشه و جوابش رو بگیره….

    سپاس از شما استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    مرضیه ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    سلام‌دوباره استاد

    استاد من همیشه وقتی چنین مسائلی (patern)ازدیگران میدیدم،همش به خودم میگرفتم ومیگفتم نه بزار یه فرصت دیگه بهش بدم ازفرکانس خودم بوده که همش این رفتاررو داره یا همش بدقوله یا بدحسابه و….بعد دوباره تکرارو تکرار

    الان خیلی عالی دستم اومد که چه کنم مثلا؛یه شاگردی همش میگه برام سانس خالی کن وجابهم بده توی باشگاه وهمش به یه بهانه ای میگفت نشد بیام شرمنده وقول میدم که دیگه پشت سرهم بیام یا دیرنیام ودوباره تکرارمیشد

    من‌ مدام میگفتم بنده ی خدا آخی بزار یه فرصت دیگه …

    یامثلا؛برای شهریه ی باشگاه یه شاگردی میگفت وای یادم رفت کارتم روبیارم

    عه وای دخترم کارتم رو گم کرده

    عه وای رمزم یادم رفته

    و….

    نگو استاد این آدم ساختارش اینجوری بوده

    آخه من میدیدم استادهمه خوبن برام توی این دوتا موضوعی که الان گفتم ولی چرااین دو تا اینجورین؟ وبه خودم میگرفتم ومیگفتم ازفرکانس خودم بوده…

    ولی ازیه طرفم یه حسی بهم میگفت اگه ازفرکانس توبود پس همه باید این چنینی باشن درمقابل تومثلا بدقول یا بدحساب ….

    وخداروشکر که امروز این آگاهی رو ازتون دریافت کردم وخیالم ازبابت فرکانس عالیم راحت شد و خداروشکرمیکنم که باوجودتون هرروز از روز قبل درمدار بهتر وبالاتر قرارمیگیرم

    استاد عشقی بخدا

    ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    محمدرسول سلگی گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    Solgi:

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و بانو مریم و همه دوستان گرامی

    واقعا که این فایل هم فوق العاده بود و من نتونستم که کامنت ننویسم.

    استاد جان چقدر قشنگ و زیبا همه چیز رو توضیح دادید و درون ما رو شکافتید.

    من خودم آدمی هستم که در طول زندگی چندین بار شکست خوردم و هر بار به طریق های مختلف سر من کلاه رفته. عقیده من اینه که باید به همه کمک کنم و تا جایی که میتوانم دست همه رو بگیرم و برای خودم یک لذت فراوان قرار داده ام که همیشه دنبال این باشم که کار راه انداز دیگران باشم. در واقع یک فرد yes man هستم و هر کسی هر کاری را به من بگوید تا جایی که بتوانم تلاش میکنم که انجام دهم. مثال های من در این زمینه زیاد است.

    یکی از آنها این است که چند ماه پیش یکی از اقوام به من گفت بیا ازکد ملی تو برای ثبت نام ماشین ایران خودرو استفاده کنم منم بدون اینکه حتی به طرف بگم بزار یک ساعت فکر کنم بعد به تو جواب میدم بلافاصله پشت تلفن گفتم باشه چه اشکال داره بیا به نام من ماشین ثبت نام کن. اون طرف هم به نام من ماشین ثبت نام کرد و هم به نام خودش، جالب اینجاست ماشین دنا پلاس توربو که به نام من ثبت نام کرده بود تا چند ماه دیگه تحویل میدن ولی ماشین خودش افتاد برای آخر سال بعد.

    و من الان چند روزه همش فکرم درگیره و با خودم میگم که چرا این کار رو برای این شخص انجام دادم و چرا برای خودم ثبت نام نکردم و اختلاف قیمت این ماشین توی بازار آزاد و کارخانه خودش پول یه ماشین دیگه میشه.

    همش به خودم میگم چون برای خودم ارزش قائل نبودم و خیلی راحت از حق خودم برای دیگران گذشتم.

    اگر ارزش قائل بودم خیلی راحت میگفتم نه من خودم قصد ثبت نام دارم.

    با دیدن این فایل بسیار ارزشمند شما من خیلی بیدار شدم که به راحتی به دیگران نه بگم و خودم را فدای هیچ کس نکنم

    چون هیچ کسی از من برای خودم مهم تر نیست و بعد از این قضیه که خیلی منو ناراحت کرد این توانایی را در خودم احساس میکنم که بتوانم به دیگران جواب نه بدهم.

    استاد جان این فایل بی نظیره مثل بقیه فایل ها و تا حالا چند بار گوشش دادم.

    از شما بابت این اطلاعات عالی که در اختیار ما قرار میدید واقعا سپاسگزارم و بهترین ها رو برای شما و همه دوستان از خداوند خواستارم.

    درپناه الله یکتا شاد و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    شهلاحیدری گفته:
    مدت عضویت: 1256 روز

    سلام استاد نازنیم،مریم بانوی زیبا ودوستان نابم

    این فایل فکر میکنم ،برای خیلی از بچه‌ها یه جورایی خود افشایی کامل باشه،ولی من دلم میخواد ،این تجربه خودم رو با شما به اشتراک بزارم،که هم برای خودم باز یادآوری بشه،که تکرارش نکنم،وشاید کمکی باشه،برای کسانی که تو موقعیت مشابه من باشن،وبراشون یک تلنگر باشه،که حداقل زمان کمتری رو از دست بدن…

    من بعد ازینکه از همسر قبلیم جدا شدم،از لحاظ روحی با وجود اینکه توافقی هم جدا شده بودیم، تو وجودم این حس رو داستم،که چقدر الکی عمرو جوونیم رو به خاطر هیچ وپوچ از دست دادم، اوایلش خیلی حس تنها بودن،بهم دست میداد،والان که این کلمات رو مینویسم، میگم ای کاش همون موقع من با استاد آشنا میشدم،که اینقدر از لحاظ عاطفی ومالی ضربه نمیخوردم،ولی وقتی به اصل قانون فکر میکنم،به این نتیجه می‌رسم که اگه این اتفاقات برام نمیفتاد ،الان باز هم اون اشتباهات تکرار میشد،وادامه پیدا می‌کرد…

    تو شرایط خیلی بد روحی،وقتی خودت قطعا شرایطت افتضاح باشه،یه آدم عین خودت سرراهت قرار میگیره

    یه رابطه کاملا کاملا اشتباه ،شروع شد.

    به جرات میتونم بگم،از هفت روز هفته،شش روز دعوا وجرو بحث بود

    دیگه کار به جایی رسیده بود،که من التماس میکردم،که فقط از زندگیم برو بیرون،وطرف مقابل اصرار داشت،که تو به من وقت بده همه چیز درست میشه

    این مشاجره ها واعصاب خوردیها ،زمان زیادی برد،واینقدر من رو چه از لحاظ مالی،چه عاطفی،به قعر برد،که الان یادم میفته،به خودم میگم،من بودم،ازون شرایط زنده بیرون اومدم؟

    مدام دعوا،مدام دروغ،مدام کنترل شدن،مدام تهمت،مدام بی احترامی،منی که هیچ کس صدای بلند من رو ،حتی بچه هام نشنیده بودن،یه وقتایی چنان نعره میزدم،که از خودم بدم میومد ،اینقدر که تحت فشار بودم..

    واقعا وقتی استاد میگفتید،وقتی طرف مقابل بهتون میگه قول میدم درست بشه،با تمام وجودم این حس بد رو حس کردم،که هیچ وقت درست نمیشه،من این رو با پوست واستخوانم تجربه کردم..

    من نمونه بارز یک رابطه اشتباه هستم، ولی خیلی خدارو شکر میکنم،که زمانی وارد سایت شدم،دنیام عوض شد،سخت بود،ولی خواستم ودرست شد..

    مهم همین که استاد گفتن،اگه بار سوم یا اصلا همون بار دهم،من به خودم میومدم وقاطعانه تصمیم میگرفتم،قطعا این اتفاقات نمیفتاد…

    چطور وقتی محکم،یه جایی نترسیدم،از هر حسی که تو وجودم،که خودم بهتر میدونم،وتوکل کردم، توکل واقعی ،شد؟

    آره دوستان،واقعیت همین،همین( واژه قول میدم)پشتش داستانهایی،که نمونه بارزش من نوعی وخیلی از شماهستین،که شاید نتونید،بیاید وراحت مثل من بنویسید،ولی من که اینارو نوشتم،از لحاظ روحی که بماند،از لحاظ مالی هم تمام سرمایه ی زندگیم رو از دست دادم،ودوباره از صفر باید شروع میکردم….

    گذشته ها گذشته،باز هم خدارو خیلی شکر میکنم،که اینقدر هوای بنده هاشو داره،که به پلک زدنی،بهت کمک میکنه،که خودت رو پیدا کنی،فقط باید خودت بخوای

    الان قدر تک تک داشته هامو رو میدونم، وبا خودم عهد بستم،از درسهایی که قیمت گزافی بابتشون دادم،بیشترین استفاده رو ببرم،وهمون جمله معروف الخیر فی ماوقع رو سرلوحه زندگی جدیدم کنم…..

    عاشقتونم استاد،که بی نظیر هستید..

    همگیتون رو به خدای مهربانم میسپارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    الهام رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 1466 روز

    به نام الله

    سلام خدمت استاد بزرگوارم

    سلام به خانم شایسته که روز به روز بیشتر عاشقش میشوم

    و سلام به دوستان مثل ماه خودم

    وسلام به خودم

    استاد این دومین باری است که من در ستاره قطبی ام نوشتم که استاد فایل جدید بزاره

    و معجزه رخ داد و اتفاق افتاد و شد

    2 بار گفتم 2 بار هم شده:)

    به خودم افتخار میکنم برای انجام ستاره قطبی و توانایی در خواستم از خدا

    و از شما خیلی خیلییییی ممنونم بخاطر این فایل بی نظیر

    وقتی که داشتم بهش گوش میدادم اصلا توی حال و هوای دیگه رفتم که چقدررر خداوند هوامو داره

    و من با درک این فایل چقدر به خودم و زندگی ام کمک میکنم

    من چقدر خوشبختم که چنین استادی دارم

    و من لایق این خوشبختی هستم

    چقدر عالی که این فایل امد و من تصمیم گرفته بودم که روابطم رو با یک سری ادم های سمی کاملا کات کنم

    و این فایل باعث مصمم تر شدنم شد

    حالا تجربه ام

    اقا ما یه دوستی داشتم

    این دوست عزیزم که با معرفت باحال خنده رو تا حدودی مثبت بود

    و من از زمان ابتدایی تا الان که ایشون 20 سالشون شد هفته قبل دوست هستم رفت امد و اینا

    خیلی خوب هستنااا

    ولی یه ویژگی بد دارن

    اونم اینکه بی رحمانه از ادم انتقاد میکنه و مسخره میکنه

    مثلا

    چندتا مثال

    جلد گوشی من سبز بود میگفت مگه تو سیدی که سبز گذاشتی

    یا من قد بلندی دارم

    و همیشه از ایشون زخم زبون میخوردم که چه لنگ و پاچه درازی

    چقدر درازی و….

    دیگه تا تهش برید که چقدر میتونه تا کجا ها ادم مورد انتقاد قرار بگیره

    اقآ ما باهاش هی بهم میزدیم

    هی اون التماس که نه الهام تو بهترین دوست منی ما باهم یه عالمه خاطره داریم وفلان

    البته که باید اعتراف کنم خودم

    خوووووودم نباید اجازه میدادم

    و دوباره برمیگشتم به یک رابطه سمی

    …….

    هر دفعه که باهاش بیرون میرم که ماهی دو بار یا یک باره تا یه هفته اعصابم بهم ریخته است

    و این الگو هی تکرار میشه

    خیلی بهم ضربه اعتماد به نفسی زده

    تا جایی که من خیلی از قد بلند بودنم بدم میومد

    ولی 2 الی 3 ساله که عاشق قد بلندمم

    و مخصوصا که خانم شایسته میگه قد بلند و باصفا من کیف میکنم کیف

    مچکرم استاد برای فایلتون که میتونه واقعا زندگی ها رو نجات بده برای فردی که مییییییخواد زندگیش نجات پیدا کنه

    مرسی استاد عزیزم که این اگاهی ها رو به ما هدیه میدهید

    من همیشه در جواب کار خوبی که بقیه برام انجام میدن میگم

    بهم حال دادی

    خدا بهت حال بده

    استاد این ارزو رو از ته ته قلبم برای شما

    و خانم شایسته و دوستای عزیزم دارم

    خدا بهتون حال بده الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    ابراهیم آقا Brj_auto_glass گفته:
    مدت عضویت: 2210 روز

    کسی که سالها یه جوری رفتار کرده و بزرگ شده ، احمقانه است که فکر کنیم یه شبه به خاطر کسی که دوستش داره رفتارش ، پوشش ، فرهنگش و …. عوض بشه

    اگه هم عوض کنه بعد مدتی دوباره میشه همون آدم قبلی . چون ماسک زده بود و تا به مدتی می‌تونه خود جعلیش رو حفظ کنه .

    من یه موقعی خیلی پای صحبت کاندیدای ریاست جمهوری و نماینده مجلس و شورای شهر و ….می‌نشستیم کلی حرفهای قشنگ و رویایی می‌زدند و می‌دیدم وقتی رای میارن ، دیگه وعده وعیدها رو فراموش میکردند و کسی دیگه نمیدیدشون و باعث میشد که وقتی تو تلوزیون یا شهر میدیدمشون با کینه و نفرت نگاهشون میکردم .

    الان با صحبت شما این به ذهنم اومد که این یه الگوست

    اینا بعضیشون می‌خوان کار کنند ولی نمی‌توانند . چون اونها قبل رای آوردن از بیرون گود نگاه میکنند و روی کاغذ همه چیز شدنیه . وقتی می‌خوام عمل کنند می‌بینند که زیرساختها فراهم نیست یا بودجه به شهر ما نمی‌رسه یا خودشون میرن دنبال مطامع خودشون

    باید از حالا به بعد پلن B رو اجرا کنم یعنی رو حرفاشون حساب نکنم و اصلا به انتخابات و این چیزا توجه نکنم (اگر چه که اصلا دوسه ساله کاری با این کارا ندارم)

    اینم بگم اونموقعها اصلا برای خودم ازشون چیزی نمی‌خواستم چون خداروشکر دستم تو جیب خودم بود و نون بازوی خودم رو می‌خوردم و میخورم نیازی نداشتم کسی بخواد منو سر کار ببره یا بهم وام بده

    اما دلم برای مردم بیچاره ای میسوخت که دل به صحبت‌های اینا می‌بندند و هر بار دوباره میان بهشون میگن ، دوره قبل دوره اولمون بود الان دیگه راه چاه دستمون اومده رای بدید تا براتون ایران رو آباد کنیم و از این چرت و پرتها)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    ابراهیم آقا Brj_auto_glass گفته:
    مدت عضویت: 2210 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و همکارانشان و همه اعضای محترم سایت

    استاد هر فایلی که ازت گوش میدم با خودم میگم این آدم این حرفها چطور به ذهنش میرسه و چطور آنقدر به مسائلی که همه مردم همیشه درگیرند و بهشون توجه نمی‌کنند ، ریزبینانه نگاه می‌کنه و به قول قدیمی‌ها حرفات طلاست

    چقدر آدمها رو دیدم که به خیال خودشون اومدند مراقب فرد معتادی باشند که دوباره نره سراغ مواد ، بعد مدتی کاشی برآمد شد که اون فرد معتاد ، این آدم سالم رو هم انداخته تو مواد مخدر

    یه ضرب المثل قدیمی هست

    که میگه اون که پدر داره یه بار نصیحتش کن ، اونی که پدر نداره دوبار

    چون دفعه سوم میگه به تو چه

    شاید به کلام نگه ، ولی رفتارش اینو میگه

    شایدم خداوند داره به قول استاد hint میده بهمون که بابا شما نمیتونی کسی رو هدایت کنی(ما نه توانشو داریم نه اجازشو داریم که کسی رو تغییر بدیم)

    چقدر آدمها رو دیدم که فردین بازیش گرفته . رفته با دوست رفیقش ، ازدواج کرده با اینکه میدونسته دختره اوضاعش چطوره ، ولی با این نگاه که قول داده توبه کنه و می‌خوام از این وضع فلاکت بار درش بیارم . بعد مدتی دختره معتادش کرد و قالش گذاشت رفت با یکی دیگه

    چقدر این الگو رو دیدم که طرف خودشو وقف فرزندش کرده و بعد همون فرزند از خونه انداختش بیرون گفت وظیفه بود

    در واقع ما دلسوزانه به طرف میگیم ولی اون به قول شما تو مدار شنیدنش نیست و ما داریم انرژی خودمون رو هدر میدیم

    چقدر آدمها پولم رو خوردن و باز با چهره مظلوم اومدند و دوباره گولم زدند

    کسی که شوهرش هیزه و بارها مچشو گرفته ولی دوباره بهش به خاطر ترس‌های مطلقه شدن یا بچه هاش ، فرصت داده و دوباره از همون سوراخ گزیده شده

    تو قدم‌ها ، وقتی که از الگوهای تکرار شونده گفتید خوب متوجه نشدم ولی الان خیلی عالی منظورتون رو فهمیدم

    ازتون سپاسگزارم که سخاوتمندانه این آگاهی های گرانبها را رایگان در اختیارمان قرار میدید

    ممنون و سپاسگزارم بهترین استاد دنیا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    درودبه استادعزیزم ومریم نازنینم

    وهمه دوستان عالیم

    خدایاشکرت که یک روزعالی دیگررابه من هدیه دادی تازندگی کنم ودرس بیاموزم ازاستادم.

    تجربه من برمی گردد به سالهایی که سرکاربودم

    وباتوجه به شرایط قبلی زندگیم وهمسری که اعتیادداشت وبیکاربودومن بایدکارمی کردم ولی باناآگاهی خودم رادرچه منجلابی انداخته بودم وسرکارهم همه بایدمی دانستندکه شرایط زندگی من چیست واینکه مدیرعامل دلش بسوزدوحقوقی به من بدهدونمی دانستم که اوضاع رابدتروشخصیت خودم رازیرسوال می برم ومن هرجندسال یکبارمحیط کاریم عوض می شدیابیمه ام پرداخت نمی شدویاحقوقم طبق قانون نبودواین الگوهای تکراری جهنمی ازاحساس بدچه درمحیط کاروچه درخانه برایم به وجودآورده بود،همه آن مسائل تازمانی که من روی خودم ورفتارهای مخربم کارنمی کردم طبیعی بودکه این روندادامه دارباشدوازیک جایی دیگرصبرم تمام شدوفندکی روی تمام زندگی وباورهاوهرچه که به من آسیب می زدگرفتم وبه لطف خداوندآرام آرام زندگی جدیدم راشروع کردم وخداروشکرمی کنم که خانواده هیچ حمایتی ازمن نکرد،الان که استاددرموردخانمی صحبت کردندیادم آمدکه همین حمایت های ناسالم هم اگرمی شددیگر امضاء پایان زندگی برایم رقم می خورد،ولی من ازصفرشروع کردم خودم بودم وخداوندوپای همه چیزیک تنه ایستادم وزندگیم رابه تنهایی ساختم …

    تااینکه خداوندهم مرابه سمت عزیزدلم هدایت کردوبعدسایت استادعزیزم وروز به روزتغییرات به سمت رفتارهای عالی وعمل به فرامین ایشان وباجان ودل نشستن به عنوان یک زن خانه دارموفق درخانه وداشتن وقت های آرادوطلایی به لطف خداوند،گوش دادن به فایل هاودوره های عالی وبی نظیرباعملکردعالی که خودم می دانم چه کرده ام بااین زندگی وقاطعانه رفتارکردن واجازه سوءاستفاده ندادن به هیچ شخصی درهیچ زمینه ای چون ایمان دارم هرعملی عکس‌العملی دارد،وقتی من روی خودم درتمام ابعادکارمی کنم وآگاهی خودم رادرتمام مسائلی که هرلحظه ممکن است پیش بیایدبالا ببرم صددرصددیگرهیچ موردی نمی تواندکوچکترین اثرمنفی روی خودم و زندگیم بگذارددرواقع من این اجازه رانمی دهم که اگراینطورباشدبه خودم وخدای خودم واستادم خیانت کرده ام،بایدروزبه روزآگاه ترشوم واین مسئولیت داردومن مسئولیت آن راباجان ودل پذیرفته ام وتاجان دربدن دارم ازآن مراقبت ومحافظت می کنم چون این زندگی واین آگاهی وهدایتهاواین صحبت‌های طلایی وناب که خودم وزندگیم رادگرگون کرد،سهم هرکسی نمی شود،خدایاشکرت که هرچه شکرت کنم کم است واسمت راکه برزبان می آورم اشکهایم جاری می شودمراخوشبخت کردی درکناراستادعزیزم وهمه عوامل این سایت ودوستان عالیم، بی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، دوستتون دارم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1319 روز

      به نام پروردگار زیبایی

      سلام به خواهرم مریم خانوم چه قلم زیبا وبی نظیری داری کیف کردم از این کامنت وچقدر درسهای زیادی می‌شود از این نوشتار شما یاد گرفت مثل این نوشته ای که منو تکان داد

      این الگوهای تکراری جهنمی ازاحساس بدچه درمحیط کاروچه درخانه برایم به وجودآورده بود،همه آن مسائل تازمانی که من روی خودم ورفتارهای مخربم کارنمی کردم طبیعی بودکه این روندادامه داشت

      چقدر زیبا توانسته اید باور های مخرب رو شناسایی کنید واقعا تبریک میگم وبهترین ها رو براتون آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 760 روز

    سلام استاد و دوستان گلم

    من چندبار دیگه این فایلو گوش دادم و هربار کلی چیزهای جدید میشنیدم

    اما نتیجه ای که ازش گرفتم تا چطور باید کنار بزاریم  بد قولی های خودمون و به نوعی  عادات بدی که باورهامون شکل دادن رو

    اولین نکته اینه که درک کنیم یهویی معجزه رخ نمیده که من از امروز تصمیم بگیرم که دیگه فلان کارو نکنم و یا فلان کارو بکنم و انتظار معجزه داشته باشم که دیگه تموم شد من متحول شدم ما باید بازی ذهنو بشناسیم که هربار میخواد فریبمون بده اون لذت اون لحظه رو فقط با یادمون میاره لذت دوباره پرخوری کردن لذت مواد زدن لذت خود ارضایی و……. و تمام زجر و دردی که بعدش برای اون عادت بد متحمل شدی رو در اون لحظه محو میکنه تا بری سمتش و اون موقعس که تورو رها میکنه با کوله باری از غم با احساس ترس احساس گناه با سرزنشهای بی وقفه خودت با احساس بی لیاقتی و بی ارزشی شدید که به خودت میگی خاک بر سرت که از پس یه کار کوچیک بر نمیای و….

    پس یهویی معجزه نمیشه اما ذره  ذره تکامل طی میشه هر بار بهبود پیدا میکنی هر بار ایمانت قوی تر میشه هربار تعهدت محکم تر میشه هر بار بهتر میتونی از پس ذهن چموشت بر بیای و با کار کردن روی خودت با استقامت و با ادامه دادن یه روزی متوجه میشی که دیگه از اون عادت بد خبری نیست

    پس صبور باش خدا خودش بارها و بارها گفته مومنان کسانی هستند که صبورن کسی که ایمان میاره صبوره تو آیه 155بقره میگه بشارت بده به کسانی که هنگامی سختی ها از صابرانن میگن انالله و انا الیه راجعون و میگه اینان هدایت شده اند پس صبر پیشه کن تا هدایت بشی

    و نشانه هارو ببین نشانه تغییر تو این موضوع اینه که فلان اتفاق کمتر میوفته یا مثلا کمتر پیش میاد بری سمت پرخوری فاصله زمانیش کمتر میشه و کنترلت روی ذهنت بیشتر میشه

    دومین مورد احساس سرزنش و احساس گناه نداشتنه به جاش بیا به چیزی فکر کن که خانوم شایسته تو فایلی که درمورد درسهای بازی تنیس بود میگفت که درسته من اون اول نمیتونستم توپهای استادو مهار کنم ولی همینکه یه واکنشی نشون میدادم همینکه دستمو بالا میاوردم کلی خودمو تحسین و تشویق میکردم که خوبه یه واکنشی دادی و بعدش اگر راکتم به توپ میخورد کلی خودمو تشویق میکردم که درسته توپو مهار نکردم ولی حداقل به توپ ضربه زدم

    اگر به همین شکل در تمام مسائل زندگی به کار بگیریمش که فقط و فقط نکات مثبتو ببینیم و فقط و فقط دنبال پیدا کردن راهی برای تحسین و تشویق خودمون باشیم حتی زمانی که باختیم حتی زمانی که بازهم اون عادتو بدو انجام دادی فقط در اون زمانه که مسیر پیشرفت و روبه رشد رو در پیش میگیری این حرف خانوم شایسته خیلی برای من جای فکر و تامل داره و هرروز بهش فکر میکنم و به خودم گوشزد میکنم که امروز فقط کافیه کمی بهتر از دیروز باشی و اگر هر روز اینکارو بکنی میبینی که با قدم های کوچکی که برداشتی هیچ ربطی به آدمی که قبلا بودی نداری

    سومین مورد اینه که خداوند به درون ما آگاهه و میدونه که ما انسانها اگر یه گناهی کردیم بازهم ممکنه تکرارش کنیم و مارو سرزنش نکرده فقط بهمون میگه هربار که بخوای توبه کنی در توبه بازه من بسیار تواب و رحیمم《انا تواب الرحیم(160بقره)》پس برای تو هربار راه برگشت هست و میتونی به مسیر اصلی برگردی

    به این معنا نیست که اگه یه عادت بد تو وجودت پیدا کردی یعنی دیگه تمااام شد اگر اینطور بود هیچوقت کسی از فقر به ثروت نمیرسید کسی از بیماری به سلامتی نمیرسید خداوند همه چیز رو در این جهان برامون محیا کرده تا بهش دست پیدا کنیم در هر شرایطی که باشیم

    و استاد یه موضوع دیگه ای هم که ازتون درک کردم اینه که میتونیم اینجوری به قضیه نگاه کنیم که اگر فرد مقابل من همیشه با من بد قولی میکنه از یه طرف پترن اون شخص هست و از یه طرف دیگه باید به درون خودم نگاه کنم ببینم چه باوری و چه الگویی در خود منم هست که همیشه افراد بد قولو جذب میکنم یا همیشه این فرد با من بد قولی میکنه

    من شخصا از وقتی که یاد گرفتم مسئولیت زندگیمو به عهده بگیرم کلا از بقیه میکشم بیرون و انگشت اتهامو میگیرم سمت خودم که چه باوری داشتی که این طرف باهات بد رفتاری کرد اگر این شخصو رهاکنی به خاطر مثلا الگوی بد قولیش و رو خودت کار نکردی الگوی مخرب خودتو پیدا نکردی قطعا افراد دیگه هم همین ویژگی رو دارن

    استاد یه موضوع نامربوط هم میخوام بگم که هربار که من سایتو باز میکنم به یه چیزی که خیلی این سایتو زیبا وکاراتر کرده بر میخورم مثلا چقدر این فاصله بین خطوط خوبه از فاصله عادی بیشتره و شبیه پاراگراف نظم داده و چقدر کامنت خوندنو راحت تر کرده چشمامون خسته نمیشه و سطرهارو گم نمیکنیم و در کل خیلیییی خوبه استاااااد همیشه سعی میکنم به خودم گوشزد کنم تمام این شرایط فوق العاده و حتی تمام این کامنتهای بی نهایت آگاهی دهنده نتیجه باورهای به شدت قوی و تمرکز بی وقفه و ادامه دادن یه شخصه بهتون خسته نباشید میگم و ازتون سپاسگزارم استااااد عزیزمممم من شمارو واقعا مثل پدرم دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    بنام الله یکتا

    استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان گلم سلام

    وااااااااای از این فایل

    استاد قشنگ شما فرستاده ی خدا هستید برای من

    تو ازدواج قبلی من،من بشدت از این مورد ضربه خوردم نمیدونستم پترن و الگو به چه صورته

    چندین و چندبار هی فرصت میدادم و بازم بعد مدتی ضربه خوردم

    این قضیه اینقدر طول کشید که بایه بچه جدا شدیم

    هی میگفتن عروسی کنید درست میشه،بچه دارشید درست میشه،خدارحم کرد همون موقع جدا شدم و به این تله ی ذهنی نیافتادم که دوبچه داشته باشم درست میشه

    تو این مدت اینقدر باور اشتباه داشتم که بازم با باورهای قبلی ازدواج مردم

    این فرد الگوش با الگوی شوهر سابقم فرق میکرد ولی الان که متوجه شدم ایشون هم متاسفانه به الگوی تکراری داره که با وجود اینکه از اول زندگیمون ده باره دارم میبخشم ولی بازم همون آش و همون کاسه تازه به شکل خیلی بدترش

    و تو این روزایی که نفس های آخر زندگیمون رو میکشم و منتظر اجرای وعده ی الهی هستم خداوند شما رو فرستاد و من و روشن کرد که فرشته خانم خودتو گول نزن…اینکه شوهرت میگه غلط کردم و دیگه تکرار نمیشه و بخاطر تو عوض میشم و بخاطر بچه ها تمام تلاشم و میکنم……………همش چرته….

    زهی خیال باطل

    اون میخواد ولی نمیتونه

    چون خبر نداره که این به الگوی درونیه

    اون خودش و بکشه هم از این چرخه ی معیوب خلاص نمیشه مگه اینکه بیاد جزو 5٪مردمی باشه که دارن روی خودشون کار میکنن

    استاد قشنگم بی نهااااااااایت بعد از خدا عاشقتونم

    ممنون که دستی از دستان خداوند شدید برای هدایت من و تصمیم درست گرفتن تو آخرین روزای زندگی مشترکمون

    با سرعت به سمت اقیانوس موفقیت میرم

    باز کن خدا آغوشت و که اومدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: