مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم

مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • تحقق خواسته ها ترکیبی است از انجام اعمال هماهنگ با خواسته یا به قول قرآن (اعمال صالح) + ترک یک اعمال ناهماهنگ با خواسته؛
  • رسیدن به خواسته ها معنوی ترین کار دنیاست؛
  • وقتی به هر خواسته ای می رسی، جهان پیرامون خود را در ابعاد زیادی رشد می دهی؛
  • تئوری مدارها
  • رابطه مستقیم میان “تحقق یک خواسته” و ” معنویت”
  • چگونه از مدار فعلی به مدار بالاتر صعود کنیم
  • باورهایی برای امکان پذیر بودن خواسته ها
  • امکان پذیری رسیدن به خواسته ات را با محدودیت های شرایط کنونی ات نسنج
  • چگونه از مسیر تحقق خواسته هایم لذت ببرم؛

تمرین دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”:

با توجه به آگاهی های این قسمت، چه راهکاری شخصی را می توانید برای صعود از مدار فعلی به مدار، برای خود لیست کنید؟


منابع کامل درباره محتوای این قسمت: دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

آگاهی های این دوره در یک کلام، ردّ پاهای استاد عباس منش در مسیر تغییر شرایط نادلخواه، خلق شرایط دلخواه و تحقق خواسته ها یکی پس از دیگری است.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم
    198MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

323 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زکیه لرستانی» در این صفحه: 4
  1. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    بنام الله رحمان و رحیم ،تنها فرمانروای قدرتمند جهانیان

    سلاااام ب استاد قشنگم و عزیزدل استاد و دوستان نازنینم

    من عاشقتووونم خیییلی دوستون دارم خییلی خداروشکر میکنم بخاطر حضورتون توی زندگیم

    خانواده ی صمیمی قشنگم:))

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    ردپای 5 بهمن 1403

    امشب حس خییلی قشنگی دارم و امروز روز عالی و با نقطه ی پرانرژی یکی از دوستان شروع کردم کلی انرژی داشتم صبح و سرحال بودم

    داشتم بیلرسوتی ک برای خواهر زاده ی قشنگم برش زده بودم و باعشق می‌دوختم

    ک ی لحظه صدای خیلی آروم آجیم و شنیدم

    ک داشت درمورد تضادی ک تو رابطه با پدر داشتم و می‌گفت

    و برای من دلسوزی می‌کرد اول خندیدم بهش تو دلم و گفتم ببین زکی آجی ت چقدر مهربونه

    و ذهنم شروع کرد ب مرور اون لحظات

    و آروم آروم داشت حالم و بد میکرد

    وقتی ب خودم اومدم دیدم ک خییلی عصبانی ام از دست پدر و احساس قربانی بودن داشتم

    کارم ک تموم شد رفتم تو حیاط ی کم قدم زدم اون فکره هی داشت خودشو قوی تر می‌کرد

    ک دیدم دارم میسوزم تو آتیش حس بد

    گفتم ببین زکیه ارزشمندی تو مگه ربط داره ب نظر بقیه

    مگه نظر بقیه چیزی از تو کم میکنه یا اضاف میکنه

    بقیه هیچ قدرتی ندارن تو زندگی من

    من دارم نتیجه ی فرکانسم نتیجه ی باورهام و میگیرم

    من مسئول هر اتفاقی ام ک میفته تقصیر منه

    و شروع کردم ی شکر گزاری برای هوای عالی

    ابرهای زیبا

    آسمون درختا ک راه تنفسم باز شد و تونستم چنتا نفس عمیق بکشم و خدارو شکر کنم

    گفتم ببین زکیه این فکره چطور حال تو رو گرفت فقط ی حرف بود ها ببین چطور تو رو بهم ریخت

    و یادم اومد ک من همیشه از چشم بقیه خودم و نگاه میکردم و هرکسی هردیدی داشت بهم رو قبول میکردم و همون جور خودم و میدیدم

    و از خودم بدم میومد

    مثلا مامانم بهم میگفت تو ب اندازه ی دوستت زهرا زنگ نیستی

    یا ب اندازه دختر عمه ات پرانرژی نیستی

    و..

    منم این برچسب هارو ب خودم میزدم و میگفتم آره باید خودم و جوری عوض کنم ک اونا ازم راضی باشن

    ک مورد تایید بقیه باشم

    خدای من چقد ب خودم ضربه زدم منو ببخش زکیه قشنگم

    خلاصه حالم بهتر شد و باران رحمت الهی شروع ب باریدن کرد و نرم وآرام داشت می‌بارید تا من عشق کنم قدم بزنم

    و عطر بارون و نفس بکشم

    الهی صدهزار بارشکرت ک همیشه هوام رو داری عاشقم و هرگز تنهام نمیزاری

    همین تضاد تو روابط هر چند وقت یکبار برای من تکرار میشه و کلی انرژی ازم میگیره

    ی نشتی فرکانس هست برام

    امشب رفتم تو قسمت ویدئو ها تو گوشیم و ی ویدئو رو پلی کردم ک حسم گفت

    فایل گفتگوی استاد با ابراهیم عزیز بااسکایپ

    بود ک هروز بهتر از دیروز همچین عنوانی

    این فایل نشانه ی چند روز پیشم بود

    کلی منو تحت تاثیر قرار داد برای همین گفتم باید تو گوشیم داشته باشم تو زمان مناسب بهش هدایت میشم

    ک امشب انگار وقتش بود

    اصل حرف استاد این بود ک انرژی ذهنی تون رو نریزید تو جوب

    هواستون باشه تمرکزتان کجاست و چندتا مثال عالی زدن

    درمورد ی دوستی ک 7،8تا ایمیل داشت و هر روز بارها اینارو چک می‌کرد چون یادش میرفت ک کدوم ایمیلو برای چ شرکتی داده

    و اینجوری کلی انرژی میزاشت وکارشم ب کندی پیش می‌رفت وچند مثال دیگه

    منم تو رفتارم تو کارهام دقیق شدم ک چه کاریه ک کلی انرژی ازم میگیره

    ی مثال دیگه ک گفتن درمورد روابط بود ک خییلی ها سالها درگیر ی رابطه ی بیمارن ک پراز اعصاب خوردیه پراز ناراحتی و جر و بحث و..

    نمیان ک بهبودش بدن یا ازش خلاص بشن

    اونو هی ادامه میدن و ،،

    منم یاد جریان امروز و دیروز و چن وقت قبل افتادم ک چرااا هی تکرار میشه و من هیچ کاری برای بهبودش نمیکنم

    و همون جا استپ رو زدم پ فکر کردم ک چطور روابطم و بهبود بدم با نزدیکانم

    و یاد تمرینی افتادم ک اخیرا بارها از دوستان و استاد شنیدم

    ک بیاید ب زیبایی های آدم ها توجه کنید

    و توی فایل قبلی استاد گفتن وقتی درمورد کسی غیبت میکنیم

    تمرکز میکنیم رو نازیبایی شخصیت اون فرد

    و اون ویژگی نادلخواه رو برانگیخته میکنیم

    خدای من.

    کاری ک من همه ی عمرم کردم و وجه نازیبای آدم ها رو بالا آوردم و برانگیخته میکردم

    پس من خودم با همین کارهام دارم خلق میکنم زندگیم رو.

    و اومدم دفتره پروژه رو از آخر باز کردم و شروع کردم ب نوشتن ویژگی های مثبت پدر

    خدای من 2 صفحه شد

    چشم وابروی درشت و زیبای پدر

    ک من ازش اونا رو ب ارث بردم الهی شکرت

    موهای پرپشت و قشنگش لبخند زیباش قلب مهربونش باحوصله بودنش ک این ویژگی‌ من هم شبیه پدر هست

    اینکه هرکاری و باعشق انجام میده و…

    چقد حس قشنگی و تجربه کردم چقد خداروشکر کردم

    بعد رفتم سراغ مادرم و نوشتم چقددد مامانم فوق العاده اس و دوسداشتنی و مهربان و نترس کلی تحسینش کردم

    چشمای عسلی خوشگلش ابروهای رو ب بالا بینی بسیار خوش فرم و قشنگش

    لبخند گرمش قلب بزرگ و مهربونش

    یادم اومد با اینکه سوادش در حد 5 ابتدایی قدیم بود تو ابتدایی با همه مون ریاضی و املا کار می‌کرد

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر مادر قشنگم

    بعد رفتم سراغ خواهر بزرگم ک از مادر مهربون تر بوده برام

    همه چی رو یادم داده از صاف وایسادن حین راه رفتن

    اینکه ماکارانی خمیر نشه

    چطور لباس بدوزم

    چطور برقصم و…

    چشام پراز اشک شد و کلی ازش معذرت خواهی کردم بخاطر اینکه از بالا بهش نگاه میکردم این اواخر

    چقد خداروشکر کردم بخاطر وجود نازنینش تو زندگیم الهی صدهزار مرتبه شکرت

    و داداش بزرگم از چهره ی زیباش ک چشم و آبروی قشنگش شبیه پدر هست خییلی مهربونه و با احترام باهمه حرف میزنه و خیلی ها عاشقشن

    اینکه دست خداست تو زندگی کن و من تاحالا قدردانش نبودم و خوب ازش تشکر نکردم با فرکانسم و تمام قلبم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر قانون ثابت

    بعد از نوشتن این ویژگی ها

    گفتم من این فرکانس و الان فرستادم باید نتیحه اش و ببینم و ایمانم قوی تر بشه..

    ساعت یک ربع مونده بود ب 11 و مادر هنوز زنگ نزده بود ب گوشیم و جای تعجب داشت

    تا 11 و 27 موندم تو اتاق

    دیدم خبری ازش نیست چرااا

    چون همیشه پیگیر من بود ک منو از اتاق بکشه بیرون تا کمتر روی خودم کار کنم تا دست از سراین مسیر بردارم

    ک در کمال تعجب دیدم امشب کاری بهم نداره و زنگ نزد ک احضار م کنه.

    وقتی اومدم بالا دیدم تو آشپزخونه اس

    با روی گشاده گفت سارا (خواهر زاده ام)خوابید

    امشب کلیی باهاش بازی کردیم و خندیدیم

    و من دیدم نشونه این تمرین فوق العاده رو

    چون مادر اولین شبی بود ک هیچ حرفی نزد بهم هیچ غری نزد ک چرا همش میری توی اون اتاق

    داره جواب میده

    قانون ثابت خداوند ک صدق بالحسنی تورو آسان میکنه برای آسانی ها

    الهی صدهزار مرتبه شکرت ک نشونه رو بلا فاصله بهم نشون دادی ک زکیه مسیرت درسته ادامه بده

    من هستم و دارم هدایتت میکنم

    اکه برای بقیه شده برای توهم میشه

    .قانون ثابته و برای همه یکی هست

    الهی صدهزار مرتبه شکرت امروز هرچی میخواستم برام تهیه کردی حتی چیزی ک فراموش هم کرده بود

    عاشقتممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    بنام رب هادی خدای وهاب قدرتمند

    سلام ب همگی عزیزانم

    گام 17 پروژه مهاجرت ب مدار بالاتر

    این فایل عجب انرژی داشت

    چقددد لذت بردم از انرژی و حال خوب استاد

    برای اینکه مادر نازنین شون ب خواسته ی قلبی شون رسیده و رفتن حج

    الهی صدهزار بار شکرت

    بخاطر تحقق خواسته ها

    وقتی ک از درون تغییر میکنیم و پاروی ترسها مون میزاریم

    و خودمون رو بهبود میدیم

    جهان هم مارو لایق میدونه

    و در زمان مناسب ب راحترین شکل ممکن ما رو ب خواسته مون میرسونه

    خییلی خوشحال شدم بابت این خبر فوق العاده الهی شکرت

    آرزوها محقق میشن و هرچقدر هم بزرگ باشن برای خداوند فرقی نداره ،اتفاق میفتن

    تنها مانع رسیدن من ب خواسته ام خودم هستم.

    افکارم و باورها م هست

    استاد چقد مثال فوق العاده اییه تئوری مدار ها

    چقد باور پذیر میکنه رسیدن ب خواسته رو

    هر انسانی با توجه ب افکار و باورهاش دریک مدار قرار میگیره

    ب میزانی ک افکار و باورهای ما تغییر میکنه

    و ی کم دیدمون بهتر میشه

    ی مدار میریم بالاتر پ ی درجه شرایط بهتر میشه

    ک آروم آروم مدار ب مدار هی شرایط بهتر میشه

    آدم های بهتر

    شرایط بهتر

    و..با تغییر مدارمون، میاد تو زندگی مون

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    نکته ای ک خیلی مهمه رعایت قانون تکامل هست

    ما یک شبه نمیتونیم مدارها رو طی کنیم و از خودمون و قانون مدارها توقع نداشته باشیم ،ک زود ما رو ب خواسته مون برسونه

    بلکه باید باخودمان مهربان باشیم

    و تغییرات کوچیک رو تایید و تصدیق کنیم ک قانون جواب میده و خداوند خیلی سریع پاسخ میده

    &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

    ادامه ی کامنتم و الان ک ساعت6 صبح هیت دارم مینویسم

    خدایا شکرت ک بیدارم کردی تا ادامه کامنتم و درسکوت بنویسم

    در شروع یک روز جدید و پربرکت

    خدایا شکرت ک منو خالق زندگیم قرار دادی

    هیچ کس تو زندگی من قدرتی نداره

    هیچ قدرتی

    دیروز من همه اش فایلو صوتی شنیدم

    اونم بدون هنزفری با گوشی جدیدم

    دیشب قبل خواب ک خواستم کامنت بنویسم

    رفتم کامنتا رو بخونم و از پرامتیاز ترین شروع کنم

    دیدم سعیده جان مث همیشه پرچم دار هست و تازه 10 دقیقه اس کامنتش منتشر شده ساعت 23:28 دقیقه نوشته

    و الان 23:38 گفتن خدایا شکرت بابت این کامنتت داغ داغ و این همزمانی ک ایشون بنویسه و مریم عزیز منتشر کنه همزمان

    و من همزمان درمدارش قرار بگیرم

    و چند ساعت قبلش نشانه روزم و ک یکی از قسمت های سفر ب دور آمریکا بود

    ک عکس بنرش مایک بود ک زرافه رو بغل کرده بود

    و اونحا هم پر امتیاز بود کامنت خانم شهریاری ک تقریبا مال یکسال پیش بود آذر 1402

    واین ی نشونه بود برای من ک ببین زکیه تو الان داری استمرار یک سال تو مسیر بودن این دختر با اراده و توحیدی خوش قلب مهربون رو میبینی

    ک هرروز داره باعشق روی خودش کار میکنه و مدار ب مدار ب منبع انرژی نزدیک تر میشه

    هر بار تسلیم تر و رها تر چ قدم های عملی برنداشت،چ توکل هایی ک نکرد و حرکت کرد

    و ایمانش و نشون داد

    تازه تو توی این مدت یکسال و 10،11 ماه هرروز شاهد پیشرفت و صعودش ب مدار بالاتر بودی .

    واقعا هربار تحسینش کردی و اولین بار الله نور السموات والارض و..مثل نورو..

    رو از ایشون دریافت کردی و قلبت لرزید

    وجودت این حس زیبا با این عشق رو شناخت

    و ترغیب شدی ک بیشتر قرآن بخونی

    و ی ذره بهتر و نرم تر بشه قلبت ک جایگاه خداونده…

    و هربار پیغام خداوند و از کامنتهاش دریافت کنی باهاش گریه کتی

    و وجودت لبریز بشه از این عشق الهی

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    والان هم اولین کامنتو ک خوندی از ایشون بود سعیده ی نورانی

    هم بهش غبطه خوردم ک چقددد قشنگ قرآن و خوب بلده

    هم اینکه همیشه جز تاپ ترین امتیازهاست

    اینا همه تکاملش طی شده

    مداد ب مدار تغییر کرده و بزرگتر شده نورانی ترشده

    حالا خدایی خودت توی این 10 ماه چندبار از مسیر خارج شدی زکیه خانم

    چند بار خواستی تکامل و دور بزنی

    خواستی با عوامل بیرونی و تغییر شغل مدار و عوض کنی

    نشد ک نشد

    بی دلیل هم نبود

    نا برسی ب این نقطه ک خدایا من هیچی بلد نیستم

    تو بلدی تو میدونی مسیرو تو بهم بگو

    تو هدایتم کن

    و الان خداروشکر تو مسیرم

    هم کاری ک فک میکنم دوسدارم هم مسیر قانون

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    من باید باخودم ب صلح برسم

    دیشب وقتی گفت عکس مادر استاد و دیده

    اومدم فایل تصویری رو ببینم و صداش و هم کم کردم ک مادر نشنوه

    و خدارو شکر تونستم ببینم مادر عزیز استاد رو با لباس سفید احرام در کنار خانه خدا

    چقد زیبا بود و پرانرژی

    و‌تصویر استاد و ببینم ک از شوق هم کلی گریه کرده بود و چ انرژی داشت و چقددد خوشحال بود از اینکه دست خدا شده بود و مادرش قبل مرگش ب آرزوش رسیده

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    بعد صدای مادر اومد ک گوشیتو ببند و من صدارو بستم و نگاه کردم

    و اومدم کامنت بنویسم ی کم نوشتم ک دیگه خوابم اومد گفتم خدایا فردا صبح زود بیدارم کن تا بقیه اش و باعشق بنویسم اونم تو سکوت

    دیروز ی اتفاقی افتاد داشتم عکسهای گوشی قدیمی و نگاه میکردم ک دیدم چقد تغییر کردم

    و عکس خواهر زاده ام ک چهل روزش بود و دیدم ک الان یکسال 3 ماهشه و اصلا همه جا این تکامل و رشد و میتونی ببینی و لذت ببری

    قبلش ک داشتم خواهر زاده مو نگاه میکردم و تو دلم قربون صدقه اش میرفتم گفتم ببین زکی این بچه یک سلول بوده هاااا با تقسیم همین سلول هرکدوم از سلول ها آگاهانه ث با هدایت خداوند ی قسمت از بدن و شکل داده

    سر ،دست،و پا

    چشم

    قلب

    و…

    و شده این موجود زیبا و بعد ب خودم نگاه کردم و خواهرم ومادر و..

    دیدم همه ی ما از این مسیر ب اینجا و این مرحله رسیدیم

    هرکدوم از ما یک معجزه ی خداوندیم الله اکبر عظمتت و شکر

    بعد ما فکر می‌کنیم همیشه همین جوری بودیم

    از ازل و یادمون میره ک ی قدرتی فراتر از همه ی قدرت‌ها

    مارو با تکامل از یک نطفه ی ناچیز خلق کرده.

    و بعد میگیم با این شرایط فعلی نمیشه به‌ خواسته ام برسم

    در صورتی ک خدایی ک مارو از هیچ از عدم خلق کرده براش کاری نداره ک خواسته ی مارو خلق کنه البته با تکامل ن یکباره

    با باورکردن قدرت خداوند و تغییر افکارمون و منطقی کردن امکان پذیر بودن تحقق خواسته مون

    مث تغییراتی ک مادر استاد از درون دادن و بر ترسهاشون غلبه کردن و قدرت و دادن ب الله یکتا و ب راحتی توسط استاد راهی سفری شدن ک آرزوشون بود و الان درکنارش عکس گرفتند

    این نشون میده ک می‌شود و رسیدن ب خواسته ها چقد مقدس و الهیه

    چقد باعث گسترش جهان میشه

    چقد بقیه رو تحت تاثیر قرار میده

    جقد ایمان بقیه رو قوی تر میکنه ک می‌شود ک امکان پذیراست الهی صدهزار مرتبه شکرت

    +++++++++++++++++++++++++++++

    خلاصه داشتم میگفتم ،آجی مو صدا زدم گفتم بین سارا اینجا چقد کوچیکه گفت ارررره

    ببینم گوشی رو ونگاه کرد

    اونم گوشی و داد ب آجی دیکه ام ک ببینه و اونم دید

    بعد دید ی فایل روی صفحه بالای گوشی هست پلی شو زد

    و صدای استاد تو خونه پخش شد

    ک آجیم سریع قطش کرد گفت مااااماااان زکیه هنوز داره عباسمتش گوش میده

    و مادر کلی عصبانی شد و گوشی و ازم گرفت ( ک میتونستم با هنزفری گوش بدم فایل ها رو باهاش)

    و انگار ک یک مجرم و دستگیر کرده خخخخخخ

    هیچی نگفتم ن ب خواهرم ن ب مامانم

    چون هیچ اتفاقی اتفاقی نیست

    ولی درسی ک گرفتم این بود ک تو حریم خصوصی کسی دخالت نکنم و گوشی کسی دست نزنم کاری ک خواهرم کرد

    در هر صورت هراتفاقی بیفته خیره برای من

    باعث شد مصمم تر بشم برای ادامه ی مسیر

    و دیشب برای شام وقت نکردم سبزی از باغچه بچینم پدر خییلی عصبانی شد ک کلی حرف زد بهم ک اگه زکیه ی قبل بودم ساکت نمیموندم

    در عوض ب خودم گفتم ببین زکیه خدا ب این کنترل ذهنت پاداش ها میده صبور باش

    و خداروشکر کردم بخاطر وجود پدرم چون بهم کمک کرد ک خواسته هام و بشناسم برای

    ویژگی های مردی ک میخوام درآینده باهاش زندگی کنم

    ک اولا اینقد آدم صبوری باشه ک ب این حاشیه ها بخنده و بی اهمیت باشه براش

    تو هر شرایطی بااحترام باهام صحبت کنه

    حتی اگه خسته و ناراحت باشه از چیزی.

    و راحت و با نهایت احترام خواسته اش رو مطرح کنه.

    هرکاری ک انجام میدم تو خونه باعشق ازم تشکر کنه و قدر دان وجودم باشه و همیشه سپاسگزار داشته هاش باشه

    ب همه احترام بزاره تو کارهای خونه کمکم کنه

    و فقط ازش عشق دریافت کنم

    تحسین کنه زیبایی ها رو

    مشوق من باشه

    ایمان قوی داشته باشه ب قدرت خداوند و پشتکار داشته باشه

    و مسئولیت زندگیشو بعهده بگیره

    ازخودش مراقبت کنه

    اهل مسافرت و تفریح باشه

    و از لحاظ مالی ثروتمند باشه

    دست و دلباز باشه و باعشق ببخشه ب دیگران

    و تو مسیر توحید باهم پیش بریم

    اینا نشون میده من تغییر کردم و صبور ترشدم بهتر شدم تو کنترل ذهن

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    بخاطر صدای زیبای پرنده ها

    آواز خروس های قشنگمون

    روشنی هوا

    پتوی گرم و نرم، خواب راحتم

    الهی شکرت ک دیروز خیلی عالیهدایتم کردی برای الگوی بیلرسوت بچگانه برای خواهر زاده ام

    امروز میخوام برش بدم خودت خییلی زیبا در دستانم جاری شو و بدوز برام تا من لذت ببرم

    و ب گسترش جهانت خدمت کتم

    الهی شکرت بخاطر کلاه بافت زیبایی ک هدایتم کردی و دوختم خیییلی عالی شد مرررسی

    خدایا شکرت بخاطر چرخ قشنگم ک عالی مث یک مررررد داره برام کار میکنه

    سپاسگزارم بابت اینکه همیشه داری هدایتم میکنی

    الهی شکرت بابت غروب بسیار زیبای دیروز چقدددد خوش رنگ بود با ابرهای صورتی و بنفش و قرمز و زرد

    آسمان آبی و ابرهای سفید کپول و نو خورشید

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر وجود مقدس و ارزشمندم

    مررسی ک بهم فرصت زندگی دادی

    خدایا شکرت بخاطر آب گرم روشویی تو هوای سرد

    مرررسی بابت نعمت بخاری و گاز

    شکرت بخاطر سلامتی

    شکرت ک بهم اجازه میدی قرآن بخونم خودت ظرف وجودم و بزرگتر کن تا بهتر درک کنم

    خدایا شکرت دیروز کلیدی با خواهر زاده ام بازی کردم عشق کردم لذت بردم

    عاشقتممم خدای قشنگم مرسی ازت

    سپاسگزارم از مریم عزیزم بخاطر این پروژه ی الهی و این آگاهی ها ناب استاد قشنگم

    و کامنت هلی فوق العاده ی دوستان عزیزم

    عاشق همه تونممممم بوس ب روی ماهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    سلام ب رضای عزیزم

    عجب باورهای قشنگی نوشتی دمت گرررررم واقعا

    خیییلی تحسینت کردم

    خیییلی انرژی گرفتم

    کلی باور قشنگ و قدرتمند کننده یاد گرفتم

    سپاسگزارم ک داری عالی مسیرو ادامه میدی و هرروز در حال رشد و گسترش ظرف وجودت هستی

    اومدم ازت تشکر و بگم و ثبت کنم برای خودم ک با یاد آوری این باورها و ساختنشون زندگی ما از این رو ب اون رو میشه

    خداروشکر بخاطر این مسیر و قدرت خلق زندگی ک تو دست خودمونه با باورهامون

    برات بهترینها رو میخوام از الله یکتا

    راستی عکس پروفایلت خییلی زیباست و خییلی تحسینت کردم

    بابت این هیکلی ک با تکامل و تمرین ساختی

    اگه تونستی ب این خواسته ات برسی ب هر خواسته ی دیگه هم میتونی برسی با این مسیر

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    سلام ب سعیده ی قشنگم

    خوبی عزیزدلممم

    نمیدونی چقددد خندیدم ب حرفات و آدرس دادن خودم

    حتی الانم با خنده دارم برات مینویسم

    رفتم کامنت های خودم و نگاه کردم و اون قسمت و پیدا کردم قسمت 85 سفر ب دور آمریکابود خخخخ

    و دیدم ک کامنتت نیست باورم نشد خودمم تعجب کردم حتما مال ی فایل دیگه بوده و چون همزمان دیدم یادم رفته

    واز اونجایی ک هیچ اتفاقی اتفاقی نیست

    حکمتی درش بود ک من دوباره هدایت بشم ب کامنت خودم

    و یک نقطه ی آبی زیبا و پرانرژی از شما دوست قشنگم داشته باشم و باعث کلی بخندم و حالم عالی بشه

    و همیشه دوسداشتم ی نقطه ی آبی ازت دریافت کنم ک امشب خداوند بهم هدیه داد

    و بهم گفت مث سعیده ی من برای من باش

    ثابت قدم باش و تسلیم و بهم اعتماد داشته باش

    هرچی ک بخوایی بهت میدم

    فقط بندگی منو بکن منم برات خدایی میکنم

    عاشقتمممم سعیده جانم مرررسی بخاطر تک تک کامنتهایی ک مینویسی و با عشق آگاهی هاتو با ما ب اشتراک میزاری

    با تمام قلبم دوستدارم و بهت افتخار میکنم مرسی ک هستی و مرررسی ک مینویسی

    قلبتو میبوسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: