مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم - صفحه 23

323 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    همتا نوری گفته:
    مدت عضویت: 264 روز

    بناممم خداوند بی نهایت بخشاینده و مهربان .

    درود خدمت استاد مهربانممم خااانم شایسته نازنین و همفرکانسی های بهشتی‌ام .

    خداراااااصدهاااااهزار مرتبه شکررررررر

    قدم را که تا اینجه گذشتم از خواسته الله‌ام بود ، یعنییییییی چقدر مرا دوست دارد خدایم که مرا لایق همچون شما استاد لطیفم دید و دوستانم .

    میخواهممم یک موضوع کلی در مورد خودم بگویم این است که من بسیارر روی خواسته های خود بعضی وقتا زیادترررر تمرکز به خرچ میدم اما بعد از مدت خیلی سرد میشم .

    البته این در بعضی جاها صورت گرفته نه همیش

    چه است که خواسته ها متفاوت رقم می‌خورد .؟

    بفکرمن که هرکس درهر سن موقعیت فضا و حتی ظرفیت که دارد

    همان حالت راتجربه می‌کند تا زمان که نخواهد شرایط تغییر نمیکند .

    زمانی که از این فرکانس ها و مومنتوم مثبت دور بودم همیشش درگیر وابستگی به همه مسائل خودم را می‌دانستم . بخصوص دعوا های کوچک که‌ در خانه می‌بود غر زدن شکاک بودن و احساس لیاقت نداشتن را میچشیدم .

    حالاااااا خدارا کرووووررر کرور شکررررررر هزارهستمم که مرا لایق دید بنده او باشم البته بنده توانایی او ….

    حالا حس وابستگی حس کمبود حس لیاقت داشتنم حس شکرگذاری رابطه های رویایی قشنگ حتی کسانیکه همرایم با بعث بودن همرایممم خیلیییییی خوب هستند ووووو

    من زیاددد شده واقعا زیباترین فرصت زندگیممم را تجربه میکنم !

    چقدر خوبشد که آگاه ترشدمم .

    خدایاااااشکررررررت بی نهاااایت

    با رسیدنم به خواسته ها کمک میکنم تا افراد بسیار زیادی از تجربه من انگیزه بگیرند و با ایمان بیشتری به سمت خواسته خود گام بردارند

    زمانی که کوچکترین لوازم نیاز و سودا را میخرم فکرم را میبرم طرف این که با خریدن من که ازین نفر فلان چیز را خریدم چقدرر برایش کمک‌ کردمم و توانستم دست از خداوند که برایش روزی اش را میدم البته( این دست من نیست که پول را برایش تقدیم میکند) این قدرت خداوند است که برایم توانایی حرکت دستم را داده .

    برای رسیدن به خواسته ها باید یک سری کارها را تکرار کنیم !!!

    یاد گرفتن مهارتهای جدید

    بیشتررررر سعی کنیمم مهارت کسب کنیمم روی هر موضوعی .

    استمرار و حرکت دائمی

    همیشش موضوعی تکامل را مدنظر بگیرید و هیچگاه عجله بی‌جای نکنید قدم های متوالی دائمی و بطی بردارید .

    انگیزه کافی و کارکردن روی ذهن

    روی هر بعث مثبت باید انگیزه داشته باشیم انگیزه که قوت بدهد برای ما از قلب و درون .یگانه جایکه زندگی را رقم می‌زند ذهن ماست .

    باور امکان پذیر بودن را دریافت کنید در روی هر موضوعی.

    ناامید نشدن و درک تکامل

    تمرکز روی خواسته ها و کنترل کانون توجه

    داشتن ذهنیت و نگرش مثبت نسبت به خود ، توانایی های خود و افراد و اتفاقات

    صحبت نکردن با افراد دیگه راجع به آرزوها و خواسته

    برای رسیدن به هر هدفی مثلا مهاجرت ابتدا اهمیت آن را برای خودتان مشخص کنید و مطمئن شوید که می خواهید مهاجرت کنید سپس از قانون استفاده کنید .

    خدارا کرووووررر مرتبه شکررررررر بخاطر این همه آگاهی .

    خداوند است که همه اتفاقات را رقم می‌زند

    بازی آسان است فقط خدا را باور کنیم

    ووو قدمم برداریمم همیشش .

    درپناه الله یکتا باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محیا گفته:
    مدت عضویت: 1378 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

    سوگند به قلم و آنچه مى ‏نویسند

    برای شروع الهام میگیرم از دعای دوست عزیزم در سایت « سودای» عزیز ؛ به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    رسیدن به خواسته های دنیایی ، معنوی ترین کار دنیاست . با رسیدنم به خواسته ها کمک میکنم تا افراد بسیار زیادی از تجربه من انگیزه بگیرند و با ایمان بیشتری به سمت خواسته هاشون گام بردارند

    مثال هاشو به راحتی میشه در اطرافم ببینم ، از اینکه استاد از راننده تاکسی بودن در گرمترین نقطه کشور ، به آزادی مالی کامل ، آزادی مکانی و زمانی هدایت شدند و الهام بخش هزاران نفر هستند

    یا خانم عاطفه کبیری که استایلیست مو هستند و تازه وارد دهه سی زندگیشون شدند و انقدر رشد و پیشرفت داشتند که از اغلب کشورهای جهان برای آموزش دعوتنامه براشون آمده و کاملا الهام بخش تغییر و حرکت هستند و بینیازی مالی ، مکانی و زمانی رو تجربه میکنند

    یا آقای «سدریک» که با پخت کروسان بصورت خلاقانه ای به شرایط عالی مالی رسیدند و الهام بخش افراد زیادی هستند که میشود با پخت کیک و کروسان به هر آنچه که از زندگی میخواهی برسی و بی نهایت مثال دیگه از آرزو چیتگر ، مسیح جوادی ، عاطفه خانزاده ، سینا فرحی ، رونالدو ، جرجینا ، دکتر ملک زادگان ، یامال ، جورجینو و صدها مثال داخلی و خارجی دیگه که با رسیدن به خواسته هاشون ، ایمان و انگیزه رو برای حرکت در ما و نسلهای بعد بیدار میکنند و نه تنها خودشون به اغلب خواسته هاشون رسیدند ، بلکه پدر ، مادر و خانواده شون رو هم از هر ارزویی بی نیاز کردند

    به همین دلیل ساده رسیدن ما به خواسته هامون معنوی ترین کار دنیا و باعث گسترش جهان در ابعاد مختلفه

    _ نکته طلایی این فایل برام این بود که برای اینکه به خواسته ای برسیم ، نیاز به اراده پولادین ، شناخت کارکرد و مقاومت ها و منطقی کردن هدف برای ذهن داریم

    برای رسیدن به خواسته ها باید یک سری کارها رو انجام بدیم

    یاد گرفتن مهارتهای جدید

    استمرار و حرکت دائمی

    انگیزه کافی و کارکردن روی ذهن

    قلع و قمع کردن ذهن با منطق ها و الگوهای قوی برای اثبات « امکان پذیر بودن »

    ناامید نشدن و درک تکامل

    تمرکز روی خواسته ها و کنترل کانون توجه

    داشتن ذهنیت و نگرش مثبت نسبت به خود ، توانایی های خود و افراد و اتفاقات

    صحبت نکردن با افراد دیگه راجع به آرزوها و خواسته ها

    تمرکز حداکثری روی خودمون

    گرامیداشت زمان ، وقت و انرژی و جلوگیری از نشتی انرژی با نبودن در شبکه های اجتماعی و … از جمله کارهایی هست که باید انجام داده بشه

    مهمترین نکته ای که دارم درک میکنم اینه که من باید کاری عملی در راستای رسیدن به خواسته ام انجام بدم … کارکردن روی باورها زمانی درست و ارزشمنده که ترس ها و نگرانی هامو کم کنه و ایمان من رو برای شروع کردن افزایش بده

    من قبل تر فکر میکردم که کار کردن روی باورها کافیه ، در نتیجه نتایج کوچک میگرفتم اما چون ترس زیادی داشتم به فکر گام برداشتن توی یه شغل و یه مهارت نبودم و همین مسئله ترمز من بود و ذهنم میگفت که تو که شغل خاصی نداری و کار خاصی نمیکنی که منبعی برای دریافت ثروت برات ایجاد کنه و تازه دارم به این نقطه میرسم که برای اثبات و درک صحبت هاتون من باید عامل و شروع کننده برای ورود به مهارتی جدید باشم که بهش علاقه دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    به نام خدای فراوانی و زیبایی و خوبی و شادی و سلامتی و ثروت خدای بخشنده و مهربانم خدایا از خزانه ثروت الهیت امروز و امشب و هر لحظه بر زندگی و کسب و کارم ببار شکرت سپاسگزارتم

    سلام به استاد توحیدی و آگاهم سلام بر خانم شایسته مهربان

    رسیدن آسون و راحت به خواسته یه چیز طبیعیه و حقه ماست

    ما هر روز 60 هزار فکر از سرمون می‌گذرد و با هر فکر و تکرارشون فرکانس به جهان میفرستیم

    و چقدر خوبه بیایم آگاهانه و با کمک فایلها و شناخت قوانین و کنترل ذهن و ورودیهای مناسب فرکانس مثبت و درست بفرستیم و به نفع خودمون کار کنیم و به ذهن ورودی خوب بدیم تا خروجی خوب هم بگیریم این کار ذهنه هر چی بهش بدی به تو پس می‌دهد

    هر خواسته ای که میخوایم بیاین باورهاشو بسازیم تکرارش کنیم ادامه بدیم و فرکانس رو بفرستیم و ادامه بدیم و بعد آرام آرام نتایج میان به شکل اتفاقات و شرایط

    وقتی تغییر میکنیم مدارمون بالا میره و نتایج متفاوت میشه

    با هر تغییر یه پله بالا میریم و رفتار و کردار عوض میشه

    و شرایط بیرونی هم عوض میشه

    خدایا شکرت برای تغییرات

    خدابا شکرت برای درآمد عالیم

    خدایا شکرت برای نعمت و فراوانی و سلامتی و شادی در زندگی و کسب و کارم که هر روز از روز دیگه بهتر و عالی‌تر میشه

    و اینا رو مدیون دوره هم‌حهت با جریان خداوند هستم

    مومنتوم مثبت و ادامه دادن آن

    الهی شکرت سپاسگزارتم

    استاد بی نهایت ممنونتم دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 625 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    بله ذهن ما یک دستگاه ارسال فرکانس هست

    همونطور که میریم باشگاه و جسممون و انداممون رو میسازیم در آور یک سری ورزش ها و یک سری تغذیه ها ( رعایت قانونش ) نهایتا بدن مورد نظر ساخته میشه

    ذهن هم همینه ، این ذهن داره همش فرکانس میفرسته ….( ازونجایی که جلسه 1 کشف قوانین هستم بیشتر میتونم درک کنم ) کار کا اینه که این فرکانس هایی که همیشه درحال تولید هست و جهان هم درحال دریافت و برگشت به صورت اتفاقات هست رو بیایم دستکاری کنیم و آگاهانه کنیم و کاری کنیم فرکانس های تولیدی به سمت خواسته و زیبایی ها برن ( به سمت باور های فراوانی ، راحتی ، لیاقت ، توحیدی ، امکان پذیر بودن و …) یعنی یک سری باور ها افکار ها منطق ها الگو ها برای خودمون ایجاد کنیم و ذهن خودمون رو تو محاصره این ها قرار بدیم …. وقتی که فشار بیاریم به ذهن بعد یه مدت در اثر این ورودی های جدید ، این تغدیه های جدید …. اون موقع هست که خروجی ها کم کم تغییر و جهلن دور و برمون شروع به تغییر میکنه ؟ چه تغییری ؟ از چی به چی ؟ از اون فرکانس قبلیه که نا آگاهانه بود یا حتی آگاهانه بود به سمت ورودی جدیدی که یه مدت دووم آوردیم توی دادن به ذهنمون و دیگه الان وقت میوه دادنش شده چون قدرت گرفته تا حدی که بتونه اتفاق جدید تولید کنه

    استاد تو این فایل گفت من فقط با این مکانیسم تونستم شرایط خودم رو از کارگری و مستاجری ازون شرایط بیارم این شرایط

    شاید ذهن من و شما بگه نه استاد اون موقع شغلش کارگری بود و رانندگی ولی الان شغلش طوری هست که درآمد رفته بالا و این تغییر شغل بوده که براش این شرایط رو ایجاد کرد

    اینجاست که اگه بازی رو درست درک کرده باشیم می فهمیم که همین تغییر شغل در اثر تغییر ورودی تغییر توجه تغییر فرکانس اتفاق افتاده ……

    یعنی بیایم به اصل کار بچسبیم برای تغییر شرایطمون

    اصل کار چیه ؟ همین تغییر مدار ، تغییر فرکانس تو اون زمینه ای که می خوایم

    تغییر مدار و تغییر فرکانس چطوره ؟

    هیچی یه مدت ذهن رو ایزوله کنی

    ورودی های قبلی رو بهش ندی دیگه ( فکت و منطق و نمونه و الگوهای افکار نا مناسب قبلی ) و بیایم حالا الگو منطق استدلال جدید بدی متناسب و هماهنگ با اون چیزی که تازه می خوای بهش برسی و در پی تغییرش بدی

    یعنی دختر زرنگ پسر زرنگ اگه می خوای شرایط تغییر کنه باید فرکانس تغییر کنه

    اگه می خوای شرایط جدید ایجاد بشه اول باید فرکانس جدید ایجاد بشه

    این تغییر فرکانس که در اثر باورپذیری میاد ( که باور پذیری در اثر دیدن الگو و یا منطق میاد ) خود به خود انسان رو در مدار اتفاقات و ایده ها و شرایط جدید متناسب با تغییر فرکانس قرار میده

    انسان زو خدا طوری آفریده که تا به محض تغییر درونی اتفاقات بیرونیش تغییر کنه ( تا به این صورت هیچ بهانه ای وجود نداشته باشه اون دنیا براش که من شرایط نداشتم تغییر نکردم ، شرایط نبود نشد و …) چرا ؟ چون شرایط بیرونی برای تغییر شرایط بیرونی نیاز نیست ، تنها چیزی که نیازه تغییر شرایط درونیه …. و اون بیرون کار جهان هست و خدا از ما می خواد ما فقط وظیفه خودمون رو انجام بدیم و در واقع وظیفه ما هم همینه

    مکانیسم توبه هم به این صورت هست

    خدا عادل هست در نتیجه هر انسان به محض تصمیم به رسیدن به چیزی یا تغییر وضعیت و در نتیجه ممارست تو این راه ) از نظر فکری و عملی ) می تونه شرایط خودش رو تغییر بده

    در واقع خدا به مساوات برای هر انسانی فرصت رشد تغییر و …. قرار داده و همه انسان ها به صورت مساوی شرایط رسیدن به خواسته هاشون رو دارن و این شرایط مساوی فقط ذهن و قوانین جهان هست که برای همه یکی هست

    خدایا شکرت برای درک جدیدم

    وقتی مادر استاد رو دیدم ، حس خوبی گرفتم اخه اینم یکی از آرزوهای بچگیم هست که مادرم بره کربلا و إن شالله امسال امکان پذیر میشه

    خیلی حس خوبیه که آدم آرزوهای پدر مادرشون برآورده کنه یا اینکه یه نقشی توش داشته باشه

    یه چیز خیلی جالب تو وجود انسان ها …. هر چیزی به معنویت ربط داده بشه سریع انسان دست به کار میشه

    یعنی انگیزه معنوی بزرگ‌ترین محرک هست

    وقتی استاد گفت ما وقتی به خواسته هامون میرسیم یه عالمه انسان تحت تاثیر قرار گرفته و اونا هم میرسن انگار عزمم جزم تر شد برای اهدافم تا وقتی که فقط فکر می کردم تنها یک امر شخصیه

    یا وقتی که من فکر می کردم ثروت فقط واسه تمایلات دنیوی من هست اون قد ها جدی نمیکرفتم تا وقتی که بهم اثبات شد ثروت می تونه از من انسان الهی تر و معنوی تر بسازه

    داشتم به این فکر میکردم حالا که درون ما انسان ها همچین مکانیسمی داره بهتره واسه رسیدن به هر خواسته ای اون خواسته رو اول تو ذهنمون برای خودمون معنوی کنیم یعنی معنوی بودنش رو اثبات کنیم

    قطعا راه و مسیر راحت تر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محسن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 410 روز

    به نام خدای بی‌نهایت، که وقتی بهش اعتماد کنی، دیگه لازم نیست سختی بکشی…

    راستش رو بخواید بچه‌ها، امروز که دارم این نوشته رو براتون می‌نویسم، خودم هنوز بعضی وقتا وقتی برمی‌گردم به عقب و مسیرم رو نگاه می‌کنم، باورم نمیشه این همه تغییر، این همه رشد، این همه برکت، اونم بدون دردسر و زجر، چطور اتفاق افتاد.

    یه مرد معمولی‌م، از یه خانواده‌ی معمولی.

    از بچگی همیشه دوست داشتم روی پای خودم بایستم، مستقل باشم، یه کاری بکنم که وقتی نگاش می‌کنم، خدا رو توش ببینم.

    اما خب… سال‌ها مثل خیلیا فکر می‌کردم باید جون بکنم، باید زجر بکشم، باید شب و روز بدوم تا به چیزی که میخوام برسم.

    بیست سال درس‌خوندم. اونم اکثرا ریاضیات و مدیریت.

    درس‌ها و مدرک‌ها سرجاش، ولی حس می‌کردم هنوز اون چیزی که باید تو زندگی درک کنم، یه جای دیگه‌ست.

    انگار خدا یه چیزی رو هی آروم بهم می‌گفت ولی من صدای ضعیفش رو توی شلوغی دنیام نمی‌شنیدم.

    چند سال پیش یه تصمیم بزرگ گرفتم.

    تصمیم گرفتم “قوانین خداوند رو جدی بگیرم”.

    یعنی دیگه باورهای قبلی رو بریزم دور.

    دیگه دنبال سختی کشیدن نباشم.

    دیگه نخوام با مشت و لگد درِ بسته رو باز کنم.

    یه جمله توی دلم افتاد:

    “محسن! بشین روی شونه‌های خدا. بذار خودش بلندت کنه.”

    از همون موقع، دیگه کارم این شد که به خدا اعتماد کنم و بقیه کارا رو بسپرم دست خودش.

    دیگه به جای این‌که حرص بخورم چرا دیر شد، چرا پروژه جور نشد، چرا معامله ضرر کرد، چرا فلان نشد…

    شروع کردم به هماهنگی با قوانینش: ایمان، توکل، پذیرش، عشق.

    یادتونه گفتم معامله‌گر بازارهای جهانی هستم؟

    خب…

    تو این بازارها، وقتی با ذهن پر از استرس و ترس معامله می‌کنی، تهش همیشه ضرره.

    اوایل، مثل همه، منم مدام چارت‌ها رو چک می‌کردم، حرص می‌خوردم، مدام شک می‌کردم.

    ولی از وقتی که تصمیم گرفتم “روی شونه‌های خدا بشینم”، یه تغییر معجزه‌وار اتفاق افتاد.

    یه روز یادم نمیره…

    یک معامله خیلی حساس داشتم روی جفت ارز یورو-دلار.

    تحلیل کرده بودم که باید خرید بزنم، ولی بازار برعکس پیش‌بینی‌ها داشت حرکت می‌کرد.

    قبلاً اگه بود، سریع استاپ می‌خوردم یا با عجله می‌بستم.

    ولی اون روز… نشستم. آروم. بدون استرس.

    به خودم گفتم:

    “محسن! تو کارتو کردی، تحلیل رو درست رفتی، نیتت پاکه، نگران نباش. خداوند بلده چجوری بهترین نتیجه رو برسونه.” ( هماهنگی درون)

    همون معامله، با این که چند ساعت خلاف جهت من حرکت کرد، یهو چرخید…

    با یه قدرت غیرقابل توضیح، دقیقاً خورد به تارگتم و سود سنگینی نصیبم شد.

    و این داستان یه بار نبود.

    بارها و بارها این حس برام تکرار شد.

    چند وقت بعدش، یکی از بهترین پروژه‌های آی‌تی عمرم، بدون هیچ زحمتی، از جایی که حتی فکرش رو نمی‌کردم، اومد سمت من.

    پروژه‌ای که علاوه بر سود مالی عالی، باعث شد ارتباطات جدیدی تو دنیا پیدا کنم، آدم‌های فوق‌العاده‌ای رو بشناسم، و دایره‌ی کاریم بین‌المللی بشه.

    باورتون نمیشه بچه‌ها…

    خیلی وقتا بدون اینکه حتی بازاریابی کنم، پروژه‌ها خودشون میومدن.

    مشتری‌ها از سر محبت، خودشون منو معرفی می‌کردن به دیگران.

    ■ایده‌ها موقع مراقبه و آرامشم میومدن سراغم.

    ■چارت‌ها با نگاه شهودی برام باز می‌شد.

    فهمیدم زندگی سخت نیست.

    کار سخت نیست.

    پول سخت نیست.

    🟣وقتی روی شونه‌های خدا بشینی، دنیا دست به دست میشه تا نعمت‌ها رو بذاره دم در خونت.

    یه روز توی طبیعت داشتم قدم می‌زدم، همونجا گفتم:

    “خدایا! من قبول دارم که تو استادِ مهربونِ مهربونی.

    من فقط یک دانش‌آموز ساده‌ام.

    تو راهو بلدی.

    من فقط دنبالت میام.”

    از اون روز به بعد، دیگه توی هیچ مسیری، چه معامله، چه پروژه، چه ارتباط کاری، احساس سنگینی نکردم.

    نعمت‌ها یکی یکی، با ناز و عشق، اومدن تو زندگیم.

    ️‍🩹 ️‍ ️‌

    الان هم که دارم این خاطره رو براتون می‌نویسم، فقط میخوام بگم:

    ●من اینجام، یک شاهد زنده.

    بدون سختی، بدون زجر، بدون فدا کردن خودم…

    فقط با درک قوانین خداوند و هماهنگی با اون، به شرایطی رسیدم که روزی فقط رویاهام بود.

    و همممه می‌تونن.

    میشه توی همین دنیای شلوغ و سخت، سبک زندگی خداگونه رو انتخاب کرد.

    بشینید روی شونه‌های خدا و بذارید خودش کارارو ردیف کنه

    ——–‐—————-

    و این همان راهی بود که خداوند وعده داده بود…

    راهی که آسان بود، شیرین بود، و پر از نور حضور او.

    > “وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ”

    (هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه بیرون‌شدنی برایش قرار می‌دهد، و از جایی که گمان نمی‌برد، به او روزی می‌رساند.)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    زهرا شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1133 روز

    به نام خداوندی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست

    لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

    خدای مهربونم شکرت که هر آنچه دارم از آن توست

    خدای مهربونم شکرت که در مسیر خواسته هام هستم و مدارها رو کم کم به سمت بالا طی میکنم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیزم

    استاد فایل فوق‌العاده و بی نظیری بود واقعا پر از آگاهی های ناب و خالص

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    وقتی ما به خواسته هامون میرسیم جهان پیشرفت میکنه،رسیدن به خواسته ها یک امر مقدس است

    وقتی ما به خواسته هامون میرسیم یک عالمه آدم دو تحت تاثیر خودمون قرار میدیم و دستی از دستان خداوند می‌شویم..ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست….

    به اندازه ای که خوراک خوب به ذهنمون میدیم به همون اندازه که باورهای خوب در ذهنمون درست میکنیم به همون اندازه باید یک سری چیزها رو دور بریزیم ،یک سری توجه ها رو نداشته باشیم و ورودی‌ها رو کنترل کنیم و هدفهامون رو مشخص کنیمو در جهت اهدافمون حرکت کنیم.

    تمام اتفاقات زندگی ما رو افکار و باورهای ما مشخص میکند

    جهان رو مدارهایی تشکیل می‌دهند که بی انتها هستن که از بدترین مدارها تا بهشت را تشکیل می‌دهند.و درجه به درجه از تاریکی به روشنایی تغییر میکند و هر چه به مدار بالاتر برویم اتفاقات و نعمت ها و ایده های بهتر ،آدم‌های بهتر ،در آمد بالاتر و همه چیز بهتر میشودو همه چیز ساده و آسان تر می شود

    کاری که ما باید انجام دهیم اینه که با باورهامون و افکارمون خودمون رو به مدارهای بالاتر برسونیم

    با توجه کردن به چیزهای که بهمون احساس خوب میده ،با نگاه کردن به نعمت‌ها و سپاسگزار نعمتهای خداوند بودن و به هر مساله جوری نگاه کنیم که ازش انرژی بگیریم به جای اینکه ناراحت و مایوس شویم.

    ما فرکانسها را به جهان هستی ارسال میکنیم و

    این جهان کوه است و فعل ماندا سوی ما آید نداها را صدا

    ما باید چه کار کنیم از این مداری که هستیم وارد مدار دیگه ای شویم؟با کنترل ورودی‌ها، چیزهای نامناسب را نشنویم،و در موردش صحبت نکنیم

    هیچ رویایی نیست که اونقدر بزرگ باشه که نتونیم بهش برسیم

    هیچ زمان نزاریم مسائل و موقعیت فعلی:،ما رو تسلیم کنه و باید رویاهامون رو تو ذهنمون نگه داریم و خدا رو باور کنیم و در مسیر درست حرکت کنیم.

    در دنیای مادی توقف اصلا معنایی ندارد

    در دنیای مادی همه چیز در حال حرکته ،یا داریم میریم بالا و یا داریم میایم پایین و سقوط

    یا داریم سقوط میکنیم و یا داریم صعود میکنیم

    خوب زندگی کنیم و در این مسیر با عشق حرکت کنیم و با این کار فقط میتونیم جهان رو جای قشنگتری برای زندگی کنیم

    ممنون از همه ی دوستان هم فرکانسی ام

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام استاد عزیز و مریم زیبا

    سلام دوستای همفرکانسی عزیز

    خدایا هزاران بار شکرت

    واقعا چه حس فوق العاده ای وقتی دستی از خدا باشی برای بزرگترین آرزوی مادر

    خدایا هزاران بار شکرت

    چقدر حس خوبی داشت و به آدم انرژی خاصی میداد

    شاید جز نادرترین مواقع زندگیم بود که عصری ترس رو کنار گذاشتم و گفتم من فقط به خدا توکل میکنم و از قدرت اون استفاده میکنم

    البته ناگفته نماند برای هزارمین بار شده بود که توکل کرده بودم و معجزه شده بود

    گفتم من چنین خواسته ای دارم و خیلی قاطع حرفمو زدم و گفتم با هر عواقبی که داشته باشه من فقط به قدرت خدا توکل میکنم

    ی چیزی حدود کمتر از نیم ساعت ورق برگشت و من شاهد اتفاقاتی شده که به شکل عجیبی غیرقابل باور بود. این بار مخاطب من اصرار به انجام شدن کار بود و تاکید که هرجور شده من درستش میکنم شما نگران نباش.

    گفتم ببین خدا حتی زمانی که میخواد پاسخ بده هم اینقدر سریع الاجابه هستش اما من طبق معمول مشرک بودم. و به قول استاد من فقط نیم ساعت در مسیر درست حرکت کردم و خدا تصاعدی جواب داد اما مدت ها در مسیر اشتباه هرچی تلاش میکردم هیچ نتیجه که نمیگرفتم تازه مسیر برای من غیرقابل تحمل هم شده بود

    خدایا هزاران بار شکرت

    و من نوعی همیشه در تلاش بودم که به هر شکلی شده ی سری کارها و رفتارهای درست داشته باشم اما هیچ تلاشی نمیکردم که باید ی سری رفتارهای اشتباه رو حذف کرد

    و خدایا هزاران بار شکرت بابت این همه آگاهی فوق العاده

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بارشکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    سمیرا گفته:
    مدت عضویت: 1411 روز

    وااااای خدای من به چه فایلی من هدایت شدم به فایلی که همش و انگار برای من داشتین میگفتین، احساسم طوری بود که انگار با شما تماس ویدیویی گرفتم و از شما راهنمایی خواستم و شما فقط و فقط و فقط دارین برای من توضیح میدین و مخاطبتون فقط منمخدای من استاد چه کردی واقعا، دقیقا همینطوره که شما گفتی که ما یا داریم صعودمیکنیم، یا داریم سقوط میکنیمساکن نمیمونیم… دقیقا اوضاع و احوال منم همینه و درست یک ماه قبل از عید هزار و چهاروچهار، برای ماشین ما یه اتفاقات عجیب و غریبی افتاد که هیچ مکانیکی هم سر درنمیاورد مشکلش چیه و همش داشتیم خرجش میکردیم، اونم هزینه ایی که گزاشته بودیم برای چیزایی که دم عید روش برنامه ریزی کرده بودیم، واسه همین من کاملا بهم ریختم که وای چرا اینجوری شد و پس اندازمون رفت و دیگه پولی نداریم، همسرمم که کارمنده و دیگه از جای دیگه ایی به ما پولی نمیرسه و گریه و گریه و گریه

    ‍️همین باعث شد که هم یک ماه افسرده بشم و منی که 4ساله دست و پاشکسته دارم روی قانون کار میکنم، کلا منکر خدا بشم و بگم پس کوووجوری که همسرم بهم میگفت عجب تو عباسمنشی هستی که اینقدر زود خودتو باختی… ولی واقعا دیگه افسرده شده بودم… و اینکه بقول استاد که یا سقوط میکنی یا صعود…. من که صعود نمیکردم پس قطعا داشتم سقوط میکردم و کردم و اینطور شد که کارفرمامم بدون دلیل و یهو پیام داد که دیگه نیازی به ادمین ندارم و قطع همکاری‍️‍️

    وااااااای انگار دنیا دیگه روی سرم خراب شد و رسیدم به ته دنیا… و یه پنج تومن از ادمینی درمیاوردم که اونم دیگه قطع شد….. خلاصه که از در و دیوار داشت برامون بد میومد

    دیگه ایام عید به خودم گفتم دختر پاشو دیگه، جمع کن خودتوووو

    چته

    مگه تو لنگ پنج تومنی، تووخودت عرضه نداری یه کاری بزنی، همش باید برای اون کار کنی، این شرک تو بود

    و این شد که دیگه یه تعهد نوشتم و هدایت شدم به فایلاهای سه برابر کردن درآمد در یه سال

    و دارم روش کار میکنم و هروروز شکر گزاری میکنم

    و قصد دارم یه کسب و کار شخصی برای خودم راه بندازم ، آنلاین شاپ(البته اولین ایده مه)

    انشاالله که خدا هدایتم میکنه و نشونه هاش رو برام میفرسته… استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم از شما بابت این دانشگاه بینظیر که کلی مطالب بینظیر برامون تهیه میکنید که اصلا نمیشه روشون قیمت گذاشت، بینهایت سپاسگزاااااارم

    انشاالله بزودی میام و از نتایج بینظیرم براتون مینویسم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2969 روز

    بنام تنها فرمانروای قدرتمند جهان هستی، بنام او که هر چه دارم از اوست

    خدایا شکرت بخاطر اتفاقات زیبای امروزم

    خدایا شکرت برای آنچه از غیب روزی ام میکنی ،ممنونم که از بی نهایت طریق رزق وروزی پربرکت وبی حساب وارد زندگی ام میکنی

    خدایا شکرت بخاطر صلاه ی که امروز در این مکان الهی انجام دادم‌ و ازت میخوام از من قبول کنی

    خدایا شکرت بخاطر حضور هر لحظه خودت در زندگی ام

    شکرت که با وجود تو آرامش دارم ،احساسم خوب هست وخیالم از هر جهت راحت ،چون دستم را گذاشتم تو دست تو ،تویی که قادر ،عالم ،خالق مطلق هستی، تویی که درهر لحظه مرا هدایت میکنی به مسیر درست ،تویی که از رگ گردن به من نزدیک تری، میدونی خدا جونم هر وقت فکر می‌کنم به اینکه تو اینقدر به من نزدیکی، انرژی ام چند برابر میشه وجودم پر میشه از احساس خوب چرا که تودر وجود منی،ووجود من از توست عاشقتم خدا

    چگونه وارد مدار خواسته ام شوم

    خداروشکر که به یکی از آرزوهای بزرگ زندگیتون رسیدید استاد جان

    وقتی شرایط رسیدن به خواسته ام فراهم می‌شود که من خودم خیلی تغییر کرده باشم یعنی برای آماده سازی شرایط، جهت رسیدن به خواسته ام ، لازم هست که یکسری ترسها را بزارم کنار، ایمان وشجاعتم را نشان بدم ،شاید لازم باشد زنجیره هایی از وابستگی هام را قطع کنم

    رسیدن به رویاها، که وقتی من به خواسته ام می‌رسم جهان پیشرفت می‌کند با رسیدن من به خواسته هام اطرافیانم هم به خواسته هاشون می‌رسند

    رسیدن به خواسته ها یک امر مقدس هست نه خودخواهانه

    وقتی من به خواسته ام میرسم( چه مادی وچه معنوی ،سلامتی،روابط)افراد خیلی زیادی را تحت تاثیر خود قرار می دهم (همسرم ،فرزندم ،پدرم ،مادرم ،…)

    وقتی من به خواسته ام برسم به گسترش جهان هستی کمک میکنم‌

    برای اینکه به آرزوها ورویاهام برسم یکسری از کارها را باید انجام بدهم ویکسری از کارها را نباید انجام بدهم یعنی یکسری از قدمها را برای رسیدن به خواسته ها باید بردارم ویکسری از قدمها را که قبلا بر می داشتم‌،تمرکزهایی که روی چیزهای دیگه میگذاشتم‌،آشغالهای دیگه که در ذهنم بوده باید بریزم بیرون به همان اندازه که خوراک خوب به ذهنم میدم ،به همان اندازه که باورهای خوبی برای خودم ایجاد میکنم به همان اندازه هم مهم هست که من یکسری چیزها را بریزم بیرون،یکسری کارها را نکنم‌،یکسری قدمها را بر ندارم ،یکسری توجه ها را نداشته باشم یعنی باید بتونم ورودیهام را کنترل کنم‌وهدفهام را مشخص کنم ،ودر جهت اهدافم حرکت کنم

    تمام اتفاقات زندگی من را کانون توجه ام وباورهای من بوجود می‌آورد

    تئوری مدارها:

    قانون جهان این است که من با افکارم ،با باورهام در یک مدار خاص قرار میگیرم که در هر مداری هم یکسری چیزها وجود دارد یکسری اتفاقات هست ،یکسری مدارها اتفاقات ،اتفاقات ناراحت کننده هست ،شرایط بدهکاری ،مشکلات ،بیماری ،….در یکسری مدارها اوضاع یکم بهتره ،هنوز خیلی خوب نیست ولی یه ذره بهتره ،یکسری مدارها اوضاع مدام بهتر وبهتر می‌شود

    جهان را مدارهای متحدالمرکزی ببینید که بی انتها هستند از بدترین مدار تا بهشت ،واینا همین جوری درجه به درجه از تاریکی به روشنایی تغییر می‌کند، که هرچقدر به مدار بالاتر ،مدار روشن تر برم اتفاقات بهتری را تجربه میکنم ،نعمتهای بیشتری را تجربه میکنم ،ایده های بهتری را تجربه میکنم وآدمهای بهتری وارد زندگیم می‌شود، درآمدم بالاتر می‌رود و…..انگار در آن مدارِ همه چی ساده تر وراحت ترهست

    کاری که من باید انجام بدهم این است که بیام با باورهام ،با افکارم خودم را به مدار بالاتر برسانم ،باتوجه کردن به چیزهایی که به من احساس بهتری می‌دهد، با توجه به نعمتهام ،با سپاسگزار خداوند بودن ،با تغییر زاویه نگاهم به مسائل ومشکلات بطوری که از آنها انرژی وقدرت بگیرم ،به این شکل من می‌تونم وارد مدار بالاتر بشم که در اینجا باید کاملا بحث تکامل را درک کنم ،یک شبه مدارها تغییر نمی‌کند از مداری که هستم یه ذره ،یه ذره میرم بالاتر ،ولی وقتی چند سال اینکار را انجام می دهم ،مثل کسی میمونه که چند سال داره ورزش می‌کند، زمین تا آسمان همه چی تغییر می‌کند

    ذهن من مثل یک دستگاه فرستنده هست که یکسری فرکانس را به جهان هستی ارسال می‌کنم و

    این جهان کوه هست وفعل ما ندا

    سوی ما آید صداها را ندا

    یعنی این فرکانسها را من به جهان ارسال می‌کنم واین جهان فرکانس‌های مرا تبدیل می‌کند به شرایط ،اتفاقات وآنرا وارد زندگی من می‌کند

    این اتفاقات با ورود من به مدار دیگه وارد زندگی من می‌شود

    چکار کنم از مداری که هستم وارد مدار بالاتر شوم ؟

    با کنترل ورودیها ،توجه نکردن به چیزهای نامناسب وصحبت نکردن در مورد آنها ،با ایجاد باورهایی که به من احساس ایمان وقدرت می‌دهد،احساس توکل واحساس خوب می دهد با اینکار من می‌تونم مدارم را تغییر بدهم ولی ذهن مقاومت می‌کند ودر شروع کار قبول نمی‌کند، من باید اینکار را ادامه بدهم ،تمرین کنم وروی خودم کار کنم واینجوری هست که رویاها به حقیقت می پیوندد .

    هیچ رویایی نیست که آنقدر بزرگ باشد که ما نتونیم داشته باشیم

    خیلی مواقع من رویاهایم را بخاطر اینکه باور نداشتم به آنها میرسم فراموش کردم وکلاً از مدار آن رویا خارج شدم ولی وقتی ببینم یک نفر با دست خالی تونسته به خیلی از خواسته هاش برسد باور میکنم که می‌شود

    یک آدم کاملاً معمولی با توانایی‌های معمولی که همه دارند، که هرکسی در زمینه ای بیشتر دارد، این آدم تونسته به خواسته هایی برسد که خیلی ها حتی در رویاهاشون هم ندارند به من می‌گوید می‌شود من رسیدم به آنها ،وراهش هم توضیح داده ،فقط کافی است که من باور کنم واجازه ندهم مسائل وشرایطی که الان دارم مرا تسلیم کند اجازه ندهم که موقعیت فعلی ام مرا از اهدافم دور کند ،باید بتونم رویاهام را در ذهنم نگه دارم،باید بتونم به رویاهام بال وپر بدم ،باید بتونم آنها را تغذیه کنم ،باید بتونم خدا را باور کنم ،باید بتونم از تواناییهام استفاده کنم فقط باید من در مسیر درست حرکت کنم ونیاز به دویدن وانجام کار فیزیکی سخت نیست که اگر من تا ابد در مسیر نادرست بدوم‌ هرروز از مسیر خواسته هام ،از مداری که در آن قرار هست برم دورتر میشم وبه ضرر خودم عمل میکنم ،درصورتیکه باید بایستم وفکر کنم‌ وباورهام را اصلاح کنم وبعد حرکت کنم‌ یعنی در مسیر درست حرکت کنم نه اینکه فقط بدوم ،باید باعشق حرکت کنم بدوم، دویدن با لذت باشادی،بصورتی که خسته نشم اصلاًوچون در مسیر علایقم حرکت می‌کنم در وسط کار مأیوس نمیشم

    وقتی قوانین را درک میکنم ومیفهمم که چی را دوست دارم در زندگیم،چه خواسته هایی دارم ،چه توانایی‌هایی دارم ،چه استعدادهایی دارم ،چه مسیری را می‌خواهم طی کنم ،با عشق با باورهای درست وارد آن مسیر میشم ،با ایمان با توکل ،آنوقت همین مسیر ،خودش لذت ونتیجه هست

    رویاهم را فراموش نکنم ،در مسیر درست با توکل ،ایمان،احساس خوب ،با باورهای خوب حرکت کنم وباید تمام فایلهای مصاحبه،فایلهای رایگان ومحصولات را بارها وبارها گوش بدهم ونت برداری کنم تا متوجه بشم که مسیر درست کدام هست تا قضیه را درک کنم چون در ابتدا ذهن من مقاومت می‌کند

    با هر بار گوش دادن من به این آگاهیها مدار من تغییر می‌کند ودرک من از این آگاهیها متفاوت می‌شود ولامپهای جدیدی درذهن من ایجاد می‌شود چون من دارم تغییر. میکنم هیچ آرزویی آنقدر بزرگ نیست که به آن نرسم البته که آرزوها فقط مادی نیست هرآرزویی که باشد چه ثروت ومادی باشد وچه معنویت وسلامتی وروابط باشد هر چه که باشد اگر در مسیر درست حرکت کنم ،خیلی زود به آنها میرسم

    از لحظه ای که شروع کنم به کار کردن روی خودم ،از همان لحظه می‌توان به خواسته های زیادی رسید وهمه چی زندگی ام تغییر می‌کند وهمین جور اتفاقات بهتر می افتد وهرروز این تغییرات داره بیشتر وبیشتر می‌شود واین مسیر انتهایی ندارد وهرروز باید فکر کنم چه جوری قانون را بهتر درک کنم، توجه ام را بیشتر کنترل کنم، ورودی هام را کنترل کنم، چه فرکانسی بفرستم برای رسیدن به خواسته های بیشتر ومن باید هرروز روی خودم کار کنم .

    خدایا شکرت…شکرت…شکرت

    در پناه الله یکتا همواره شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    الهه بهروز گفته:
    مدت عضویت: 272 روز

    به نام خداوندی که رحمتش بی پایان است و مهربانیش همیشگی است.

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان گلم

    گام 17

    در مورد سوالی که مریم جان گفتن که نظرمون رو بگیم به نظر من با توجه به فایل‌هایی که از استاد گوش دادم باشه

    اول اینکه باید هدفمون و علاقمون و عشقمون رو پیدا کنیم دوم اینه که بیایم باورهای درست رو در مورد اون موضوع پیدا کنیم بنویسیمش و تکرارش کنیمش سوم اینه مراقب ورودی‌های خودمون باشیم و ورودی‌های مثبت و متناسب با هدفمون رو وارد ذهنمون کنیم چهارم اینه که به قول استاد که از قرآن استناد کردن باید تلاشمون متمرکز باشه انا سعیکم لشتا نباید تلاشمون پراکنده باشه روی موضوعی

    به نظر من اگر همین چهار مورد رو رعایت کنیم و املاً بهش پایبند باشیم و به خداوند توکل کنیم خدا راه رو نشونمون میده و ما رو به مدار بالاتر و به اهداف بالاتر هدایت می‌کنه

    در ادامه خواستم از دوستمون طیبه جان تشکر کنم بابت نظرش چون خیلی نظر خوب و کامل و دقیقی داده بود و من رو به فکر فرو برد یک جایی رو که گفته بود من تعهد دادم که مثل حضرت ابراهیم به خداوند نزدیک بشم انگاری برام من یه تلنگر بود چون من تا امروز سعی کردم که به خدا نزدیک بشم و سعی کردم که اگر نماز می‌خونم اگه هر کاری خیری می‌کنم اگه قرآن می‌خونم بفهمم که چی دارم میگم و اینجوری نباشه که فقط یه چیزی رو تکرار کنم و از خدا خواستم مثل حضرت سلیمان به من ثروت بده ولی هیچ وقت نخواستم مثل حضرت ابراهیم به خدا نزدیک بشم امروز فکر کردم به این موضوع و می‌خوام مثل حضرت ابراهیم به خدا نزدیک بشم و مطمئنم که اگر تلاشمون بکنم ی‌تونم و مثل حضرت سلیمان ثروتمند بشم و این دوتا هیچ منافاتی رو با همدیگه ندارند

    در مورد یه سری نتایج و باورهایی که برای خودم بوده کم و بیش نوشتم اما من و همسرم با همدیگه داریم تلاش می‌کنیم می‌خوام از یک نتیجه و دستاورد همسرم امروز بنویسم که دیروز در موردش داشتیم با همدیگه صحبت می‌کردیم

    با توجه به اون چهار موردی که بالا نوشتم همسر من هدفش این بود که لاغر بشه و به یک تناسب اندامی برسه و سعی کردیم باورهای درست رو ایجاد کنیم در مورد این موضوع برای خودم و همسرم یک باور اشتباهی که همسر من داشت ین بود که می‌گفت من اگر آب بخورم چاق میشم اما باور من این بود که اگه من هرچی بخورم چاق نمی‌شم و وزنم تکون نمی‌خوره نه کم می‌کنم وزن نه چاق میشم

    سعی کردیم که این باور همسرم رو تغییر بدیم و تکرارش کنیم و من هم تشویقش می‌کردم حتی اگر وزن کم نکرده بود هم بهش می‌گفتم خیلی لاغرتر شدی خیلی لباست گشادتر شده و سعی کردیم که اون باور و حس رو بهش القا کنیم و نتیجه این شد که به شکل خیلی باورنکردنی بدون هیچ تلاش خاصی بدون هیچ اذیت شدنی لاغر شد و وزن کم کرد و الان واقعاً دیگه لباس‌هاش براش مناسب نیست و باید براش لباس‌های جدید بخریم خواستم این رو بهتون بگم و تاکید کنم که واقعاً باورهای ما هست که زندگی ما رو می‌سازه

    پس سعی کنیم باورهای متضاد با هدفمون رو پیدا کنیم و اون‌ها را جایگزین کنیم و اون‌ها را تکرار کنیم بقیه‌اشو بسپاریم به خدا.

    امیدوارم که خداوند هدایتگر من و شما باشه موفق و موید باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: