«قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم

به نام الله یکتا

سلام به استاد عزیزم

چرا؟ واقعا واسه چی؟

خدایا چطور آخه همین الان؟ همین حالا؟ چرا امروز؟

چرا توی این چند سال نه؟ چرا تا حالا نه؟

چرا ما بعد از چند سال بودن در این فضا، چند سال یار این غار بودن، الان رسیدیم به این فرکانسی که این حرف ها رو دریافت کردیم؟

واقعا چطوری ما الان اونقدر فرکانسمون بالا رفته، همین فرکانسی که با بالا رفتنش هنوز اول راهیم، که استاد بیاد و 110 دقیقه یک محصول مجزا رو به رایگان در اختیار ما قرار بده؟ خدایا تو این مدت کم چکار کردی با ما؟ چکار کردی با من؟ آخه مگه میشه من توی یکی دو هفته به جایی برسم که 2 ساعت بشینم فایلی رو گوش بدم که وقتی تموم شد به خودم بگم چرا تموم شد؟ بابا اینکه همین الان شروع شده بود که!

خدایا چه کردی با من که الان مشکلی که هست اینه که بیابون این اطراف نیست وگرنه من الان باید جامه بدرم و سر به بیابان بذارم؟

خدایا ببین آخه. یادته تو قرآنت گفتی که بهشتیان با لباسهای حریر روی تخت هایی میشینن که از زیرش نهرهایی در جریانه و حوریانی با ظروف سیمین از اونها همواره پذیرایی میکنن؟ یادته گفتی اونها هرگز سخن بیهوده و لغو نمیشنون؟

خدایا تو با من چه کردی که من الان با لباس حریر نشستم روی یکی از اون تخت ها و یکی از اون ظرف های سیمین توی دستمه و دارم به چشم میبینم، با گوش خودم میشنوم که خدا نشسته این وسط و داره برامون سخن میگه؟

خدایا چطوری منو هدایت کردی که امروز وقتی به خدا قسم همه داشتن منو تحقیر میکردن، به من توهین میکردن، مسخره میکردن به خاطر کاری که دارم توش هدایت میشم، چیزی که برخلاف تمام افکار غلط و پوسیده و زنگ زده اونهاست، ولی تو کاری کردی که من یکبار دم نزنم و تو ذهن خودم تو رو به یاد بیارم، با خودم قانون رو مرور کنم، صحبتهای فایل های توحیدی رو تو ذهنم بیارم و یک دفعه تو منو ببری به بهشت خودت، بهشتی که امروز بهشتی تر شده و چشم من رو خیره کنی به منوهای جدید و خودت بهم بگی که بزن روی این دکمه ها ببین چی میشه، بعد من یک دفعه میبینم نوشته”قوانین بدون تغییر خداوند رو بهتر بشناسید” بعد من یه نگاه بندازم به تایمش و به جای اینکه بگم اووووه چقدر زیاده، بگم خدایاشکرت چقدر زیاده. چقدر قراره آگاهی دریافت کنم، بعد همون لحظه بین اون شلوغی فایل رو پلی کنم و بووووووم.

میدونید، داشتم فکر میکردم که چرا این چند سال چنین فایلی رو نداشتیم؟ آیا استاد نخواسته بود بذاره؟ آیا چیزی مانعش شده بود؟ بعد دیدم نه بابا، ما بودیم که هنوز اونقدر رشد نکرده بودیم که چنین آگاهی هایی رو بشنویم، و گرنه استاد که هر روز داره درباره قوانین صحبت میکنه، چرا یه روزش از اون مکالمه ها رو ما نشنیدیم؟ بعد دیدم اصلا به طور معجزه آسایی ما الان اینجاییم و مثل اینکه فرکانسمون خداروشکر خیلی رشد کرده. بابا من اگه یک هفته پیش، خداشاهده یک هفته پیش این فایل رو میدیدم، شاید به خاطر زمانش اصلا گوشش نمیدادم، ولی اصلا میمونم توش میگم خدایا آخه تو چقدر برنامه ریزیت دقیقه که الان من اینجام، نشستم اینجا و دارم حرف دو تا بهشتی رو میشنوم، الان اینجام و دارم چیزهایی رو میشنوم و درک میکنم که تا حالا به عمرم توی تمام فایل ها نشنیده بودم.اصلا توش موندم چجوری اینقدر رشد کردم که خودم نفهمیدم؟ کی پامو از رو ترمزهایی برداشتم که تا الانش اینجوری ماشینم داره پرواز میکنه.

بابا به خدا این هدیه خدا به منه. این چند روزه دارم از خدا هدیه میگیرم.چیزهایی بهم میده که حتی قبلش نمیتونستم خیالش رو واسه یک ثانیه از توی سرم رد کنم.

ببین به خدا الان حسم یه جوریه که الان هرچی دارم زور میزنم، چیزی نمیاد که بتونه بیانش کنه. پس همینجا زور زدن رو متوقف میکنم چون راه درستش نیست.

فقط میتونم بگم که کلا بخوام نکته ای برم جلو که اصلا به هیچ وجه نمیتونم. وقتی بمب منفجر میشه چه جوری میتونی تو یک روز تمیزش کنی؟ الانم همینه، این انفجار آگاهی رو من الان چجوری یه جا جمعش کنم؟ چجوری میتونم حتی یک دقیقه ازش رو بازگو کنم؟

نیمدونم به خدا، فکرم کار نمیکنه.

به خدا میخوام بنویسما، ولی نه . آنقدر لولش بالاست که هنوز باید یه 10 بار دیگه گوشش کنم تا یه ذره بتونم یه جا جمعش کنم و بعد شاید بتونم یه نگاه کلی بهش بندازم که مطمئنم همون نگاه کلی به اندازه یک کتاب باید باشه.

دیگه نمیدونم.

عاشقتم.

فقط میتونم بگم از اینا استاد جون زیاد بذار.

اجازه بده تا با این انفجار ذهنمون پاکسازی بشه.

آره. از اینا بذار برامون.

دوستت دارم

دستتون در دستان بینهایت الله یکتا