«قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم

سلام.

ورودی هایی که مغز انسان دریافت میکنه در پشت سر آنالیز میشن و مغز اون هارو پردازش میکنه. و موجب ارسال فرکانس هایی میشه که مارو در موقعیت های مشابه قرار میده.

ما مثل جانوران نیستیم که از قبل کد نویسی شده باشیم و فقط قریضی عمل میکنن و هیچ اختیار و کنترلی بر شرایط ندارن.

ما نوع جهش یافته ای هستیم که میتونه اینده ی خودش رو خلق کنه با کدهای جدیدی که وارد ذهنش میشه.

نشانه کدهای جدید ورودی عملکرد بهتر مغز هستش.

مغز انسان وقتی مدام در معرض یک ورودی ثابت و تکراری قرار بگیره اروم اروم فاسد میشه.

وقتی مغز انسان مدام ورودی های بد و تکراری و فاسید و از طرق مختلف مخصوصا رسانه ها دریافت میکنه این مغز معلول و عقب مونده میشه. مونگول میشه.پس لازمش اینه این مغز از نو کد نویسی بشه.تا خودش رو ارتقاء بده.

یعنی مغز انسان قابلیت خود ارتقایی داره و میتونه خودش رو آپدیت کنه. ولی لازمش اینه که یکسری باگ فیکس ها بهش داده بشه تا بتونه خودش رو با اون باگ فیکس ها آپدیت کنه تا ورژن بهتری از خودش رو ایجاد کنه و به این صورت مغز ارتقاء پیدا میکنه..

پس اصلا مهم نیست چه سنی دارید. شما اگر یک فرد مسن رو درنظر بگیرید این فرد مغزش پر از کدهای اشتباهه ولی اگر همین فرد مغزش رو با کدهای درست، کد نویسی کنه، همون مغز به اصلاح مرده میتونه خودش رو بازیابی کنه و ارتقاء بده و اصلاح بشه.

خب نتیجه یک مغز به روز شده و ارتقاء یافته قطعا عملکرد بهتره و تصمیم گیری های سریعتر و کاربردی تر.

پس لازمه ی پی بردن به این موضوع این که ما به یاد بیاریم که برای چی پای به جهان هستی گذاشتیم؟

اون ریشه رو اون اصل رو به یاد بیاریم.

نیاز داریم به آگاهی های قبل از تولد.

نیاز داریم به تسلیم شدن در برابر خداوند که ما به عنوان دسستان خداوند یک ماموریتی داریم و یک رسالتی داریم که باید انجام بشه.

ما ربات هایی هستیم بسیار قدرتمند که میتونه آینده رو بسازه. ما فقط یک موجودی نیستیم که فاقد اراده و اختیار باشه.

حرف ها ظاهرشون سادس که ما مختاریم که انتخاب کنیم.

ولی همین ها رو خیلی ها از یاد بردن.

اینقدر بنویسید که یادتون بیاد اون چیزهایی که فراموش شده..

فراموش شده بچه ها…

یه عالمه چیز تو جهان هستی هست.

خودت انتخاب کن که چیو دوس داری پس بهش توجه کن و راجبش بررسی کن و اعراض کن از ناخواسته ها.

سلام.

وقتی این فایل رو گوش دادم منم به یه نکته ای رسیدم و اونم اینه که خب استاد عباس منشم اصلا الگویی نداشته که بگه فلانی به یه جایی رسیده پس منم میتونم برسم.

نه موضوع این نیست من ببینم که بقیه تونستن پس منم میتونم..

موضوع این چرا خودم اولین نباشم و بقیه از من الگو بگیرن؟

فاکتوری که استاد عباس منش داشت درک قانون بوده..

استاد میدونسته که طبق این قانون اگر من این عملکرد رو داشته باشم قطعا جواب میدهد و شکی هم توش نیست..

قانون انرژی میگه اگر بتونی این موج رو بفرستی این پاسخ رو دریافت میکنی..

موج رادیو رو تنظیم کن صدا های مختلفی دریافت میکنی..

اگر تو داری صدای استاد عباس منش رو میشنوی چون توی موجشی..

پس به هیچ وجه نمیتونی کسی که روی این موج نیست رو بیاری توی این موج مگر اینکه خودش فرکانسش تغییر کنه..

و اما این فرکانسه داره توسط ناخودآگاه تو ارسال میشه… فکر نکنید باید بشینم یه گوشه ای زوووور بزنم تا موج بفرستم.. نه همین الانشم به طور ناخوداگاه داره ارسال میشه نیاز به زور زدن نیست..

برای اینکه به فرض ثروت رو دریافت کنی باید بری توی موج ثروت…

نمیتونی توی موج صفر باشی و انتظار داشته باشی ایده های صد میلیونی به ذهنت برسه.

این اروم اروم تغییر میکنه با کانون توجه تو..

مثلا قبلن فکر میکردم باید فقط فایل هارو گوش کنم و این گوش دادن فایل ها داره باورای من رو میسازه… نهههههه اصلا موضوع گوش دادن هزار باره ی فایل ها نیست که..

موضوع اینه که من یاد بگیرم که چطور فرکانس آگاهانه ارسال کنم؟؟

ناخوداگاه من داره فرکانس کمبود رو میفرسته نشونم اینه خیلی کم پول پیدا میکنم..

موضوع این نیست که من میدونم که چقدر آدم ثروتمند داریم یا نداریم؟

ناخوداکاه من حاوی کمبوده..

و این کمبود با تغییر زاویه ی دید من از کمبود به فراوانی و با تکرار مسمتر مثلا تمرین دسته چک اونم به خاطر اینه فقط این پوله تو ناخوداگاه من جریان پیدا کنه..یعنی به صورت ناخوداگاه منتظری که پول بیاد تو زندگیت..

اصلا کاری به خوداکاه نداریم ما..

به نجواهای ذهنیت توجه کن حاوی چیه؟

حرف هات حاوی چیه؟

باید این پول در ذهنت جریان پیدا کنه..

باید خواسته هات رو تجسم کنی تا برای ذهنت قابل دسترس بشه..

بایو تمرین دسته چک رو انجام بدی تا برای ذهنت قابل دسترس بشه برای ناخوداگاهت البته…موضوع و فاکتور مهم فقط اون جریان پیدا کردنه

این اگاهی ها باید اینقدر نوشته بشن تا در مغز جریان پیدا کنن و اروم اروم بهم متصل بشن..

اصلاااا نمیخواد چیزی اون بیرون رو تغییر بدید فقط کاری کنید این اگاهی ها در ذهن جریان پیدا کنن و به هم متصل بشن..اون وقت با چشم خودتون میبینید که داره یه چیزایی میریزه پایین..

من وقتی که شروع کردم به نوشتن دوره ها ی استاد اصلا مغزم یه جهش حسابی خورد..

مثل یه عضلس که باید تقویت بشه..

باید روش کار بشه وبهترین راهش نوشتنه..

…………

خب اینو بگم از قانون:

استاد از همون روز اولی که رو خودش کار کرده به قانون ایمان کامل داشته و حتی اگر یک نشانه ی خیلی کوچیک میده تایید و تحسینش میکرده و بسیاااار بسیاااار بابت اون نشانه سپاسگزار بوده و مینوشتش..

مشکل ما اینجاس که آقاااااا نشونه ها رو نمینویسیم که ایمانمون تقویت شه..

مثلا طرف وقتی به من تخفیف داد چرا اینو ننوشتم؟

چرا وقتی پول پیدا میکنم نمینویسم؟

ووووو کلی چیزای دگ..

شاید اگ نوشته بودم الان یه رمان شده بود..

وقتی این نشونه هارو مینویسی یعنی داری بهش توجه میکنی پس طبق قانون بیشتر جذب میکنی..

پس من بیام قانون رو کاملا درک کنم و طبق قانون حرکت کنم نه طبق ایده ها و نظریات بقیه افراد..

چطور قانون رو درک کنم سوال اینجاس؟ فقط بشینم گوش کنم؟ نههههه باید نوشته بشه…

اون وقت برای خودت سبک زندگی بساز..

روابط عاطفی باهاش بساز..

ثروت باهاش بساز…

عشق باهاش بساز..

معنویت باهاش بساز…

وووووو

و این نیاز داره به تسلط بر قوانین انرژی …

واقعا نیاز داریم به درک قانون …

نمیشه راهی نیست جز درک قانون …

وگرنه هی باید بدویی دور خودت…

بشین یه گوشه آرومت بگیره تقلای بیخود نزن قانون رو درک کن ….

یعنی خود سازی کن..از درون پر شو..از درون لایق شو..از درون خودت شروع کن..

از درون خودت شروع کن و به بقیه هم کاری نداشته باش.