این فایل صوتی حاوی مکالمه ی استاد عباس منش با مدیر فنی سایت است. در این مکامله مدیر فنی سایت سوالاتی اساسی از استاد پرسیده است که گوش دادن به آن به ما کمک می کند تا:
قوانین بدون تغییر خداوند را بهتر بشناسیم و چگونگی به هماهنگی رسیدن با این قوانین در عمل را بهتر درک کنیم.
اصل را از فرع تشخیص دهیم
تمرکزمان از از روی حاشیه های به ظاهر قشنگ اما بی حاصل برداریم و بر اصل و اساسی بگذاریم که نتیجه اش شادی و رضایت بیشتر در زندگی مان است
تا اصلی ترین نشتی های فرکانسی مان را بشناسیم و برای بهبودشان تصمیمات اساسی بگیریم و قدم های عملی برداریم
زیرا در جهانی که سیستم آن فقط و فقط بازتاباندن فرکانس های ماست و برای موجود خالقی که تنها ابزارش برای خلق، فرکانس ها و باورهایش است، هیچ کاری اساسی تر از هماهنگ شدن با قوانین این سیستم و مهارت در ارسال فرکانس های هم-جهت با خواسته هایش نیست.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی «قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم19MB110 دقیقه
به نام رب العامین
سلاااااام به همه ی شماااا عزیزان🌺
آقا ابرهیم، ماشاالله. آفرین . تبریک می گم بهتون برای این حد از درک و آگاهی و عمل به قوانین. 👍👍
مبارکتون باشه اون لب تاب خوشکل و عااالی. ان شاالله هر روز و هر لحظه برکت به کار و زندگیتون بیاد.
استااااد واقعااااا ممنون. دمتون گرممم. 💕💕💕💕💕
یعنی اون دری از آگاهی که آقا ابراهیم گفت، به روی منم باز شد. اصلا با هر جمله تون لرز به تنم می نشست که ببین، ببین اینطوری باید عمل کرد به قانونااااا.
چند بار بی وقفه گوش دادم و ان شاالله بازم گوش می دم و با دقت آگاهی هام رو، درک هام می نویسم .
یعنی چنان درکی از خواب و احضار روح و فرکانس و هم فرکانسی برام ایجاد شد که الله اکبر. واقعا عااالی بود این سوال چیزی که همه ی ما طبق باورها و گفته های قبلی داشتیم باهاش زندگی می کردیم..
اما چیزی که باعث شد بیام اینجا و بنویسم از درکم این بود که یه الگویی دو سه بار داشت برام تکرار می شد و طبق قانون وقتی ما روی ترمز ها کار می کنیم باید کم بشه و کم کم الگوی جدید ایجاد بشه و خودشو نشون بده.
خیلی ریز بود، خیلی ریز تا اینکه امروز گفتم آخههه چی می شه که این الگو تکرار می شه، احساسم که خوبه، ترمزشو هم که پیدا کردم، چی باعث شده که توی فلان خواسته من این الگو رو ببینم (نشانه های خواسته می اومد اما دوباره این الگوی غلط تکرار می شد) بعد حسم گفت چون تو هنوز گاهی خواسته یا ناخواسته داری به اون فلان فرد فکر می کنی که این الگو رو الآن داررره .
اصلا کپ کردم، اون شخصی که من توی ذهنم اصلا الگوی من نبود فقط چون از نزدیکان من بود و چون تقریبا همسن من هم بود، ناخودآگاه گاهی توی ذهنم بهش توجه می کردم نه از روی آگاهی، بلکه کاملا ناخودآگاه ولی تا چند دقیقه ذهنم درگیرش می شد
و از اونجایی که جهان به اساس توجه ما پاسخ می ده، اون الگو داشت تکرار می شد اما نه خیلی زیاد. (دقیقا به اندازه ی توجهم).
بعد یادم به این صحبتا و فایل افتاد که عینک نگاه استاد به جهان اطرافش، ظاهری نیست، از روی قوانینه
قوانینی که صد در صد قبولش کرده .
اما نگاه ما، واقعا صد در صد نیست و گاهی با احساسات و واکنش هامون نسبت به عوامل بیرونی گره می خوره.
ولی اگه این قوانین رو برای خودمون بارها و بارها روشن و واضح کنیم که بابا، این جهان، این نیرویی که اسمشو خدا گذاشتیم، قضاوتتتت نمی کنه، احساساتی عمل نمی کنه
و به همین دلیله که به قول استاد که می گن، درسته خدا می گه من مهربانترین مهربانانم ولی عذاب شدیدم داره.
درک اینکه جهان چطور عمل می کنه، درک اینکه اساس توجه ما، فرکانس هارو رهبری می کنه و اتفاقات رو بر اون اساس شکل می ده خیلی مهم تره تا اینکه تمرکزمون رو بذاریم روی این موضوع که، برم فلانی هارو به این مسیر هدایت کنم.
یا برای شرایط کسی که خودش برای خودش ساخته، خودم رو مسئول بدونم یا خودمو به سختی بندازیم که راهت غلطه.
جهان اونقدر داره دقیق و حساب شده با دقت ریاضی وااااار عمل می کنه که به قول قرآن، نه یه ذره خیر بدون پاسخ می مونه و نه یک ذره شرّ.
من اگر بخوام خیلی هنر کنم، باید زندگی خودمو با این قوانین درست کنم و درک کنم که خداوند به همه ی ما به یک اندازه نزدیکه، به یک اندازه .
این فایل یه فایل به شدت توحیدی بود، تو رو از خودتتت هم فاصله می ده و به منبع وصل می کنه.
مثل ایلان که می گه، آیا طبق قانون شدنیه؟!
بله شدنیه
ایلان: پس انجامش می دیم. یعنی نه به محدودیت ها فکر می کنه، نه به نشدن و قوانین انسانی و نه هیچ چیز دیگه ای. کار خودشو می کنه و اون کار چقدررر موفق می شه
یعنی برای پیشرفتت، نه روی کسی حساب باز کن، نه به کسی وابسته باش و نه حتی لازمه دنبال الگوی خاصی باشی، از خودت بپرس، آیا طبق قانون شدنیه؟!
بله
پس انجامش می دیم(باوراشو می سازم، ایده های عملی رو عمل می کنیم، قدم به قدم هدایت می شیم).
یه ترس بزرگ یا یه باور محدود ما اینه که، ایمان نداریم. نه ایمان به این معنی که بگیم خدارو باور داریمااا. نه .
ایمان به غیب نداریم. ایمان به این که ما توی جهانی فرکانسی و هوشمند و پویا هستیم نداریم.
فکر می کنیم جهان همین چیزیه که می بینیم. برای همین وقتی به یه موضوعی برمی خوریم که به ما احساس خوبی نمی ده، یااا به تضاد، زود به هم می ریزیم و دقت و حسابگری جهان رو به باد فراموشی می سپاریم و فکر می کنیم دنیا به آخر رسید ولی وقتی بدونیم که خودمون به تنهایی، مسئول زندگیمون هستیم و قادریم از هر کجایی که هستیم، تو هر موقعیتی که هستیم، با ایجاد باور درست و تنظیم احساس و در نهایت فرکانس، از اون مرحله به مراحل بالاتر هدایت بشیم، دیگه نگرانی ای برامون نمی مونه که این تضاد مانعه، بلکه درک می کنیم و می فهمیم برای برداشتن قدم بعدی، این برای وضوح بیشتر و شناخت بیشتر خودمون برامون ایجاد شده و چون باور داریم هدایتتت می شیم، می ریم تو دلش، حلش می کنیم
نگاه استاد اینه.
نه نگاهی احساساتی.
نه نگاهی ظاهری.
به قول آقا ابراهیم، استاد استخوان بندی رو داره می بینه و به همین دلیل راهکارها بهش داده می شه.
اینو به خودم بگم که قبل از هر چیزی، باید صد در صد مسئولیت کنترل ذهنم رو داشته باشم و بپذیرم که فرمون ذهنم دست منه، نه هیچ کس دیگه ای چون مقصدی که می رم، جایی که می رم، نتیجه ی این فرمون چرخوندنه. پس من مسئولم که صد در صد قوانین رو بپذیرم و متعهد باشم که : اولا، احساساتی عمل نکنم. نه در برابر زندگی خودم و نه زندگی دیگران.
اینطوری اگه به مسأله ای، تضادی، یا خواسته ی جدیدی روبرو می شم، اون رو از الک قوانین کیهانی و باورهای توحیدی رد می کنم نه از روی باورهای محدودی که از گذشتگان من بهم رسیده.
اینطوریه که آدم جسارت عمل کردن و وارد دل ترسها شدنو به دست میاره چون احساساتی عمل نمی کنه. ترس از باور های محدود میاد. از عدم ایمان به غیب.
دوما، برای اینکه پیشرفت کنم حتمااا لازم نیست دنبال الگوی خاصی باشم. حتما لازم نیست منتظر باشم یه نفر نتیجه ببینه، به خودم بگم، آیا طبق قانون همچنین چیزی امکان پذیره؟! اگه آره که انجامش بدم.
این چند روز که این فایل فوق العاده رو شنیدم و امروز که جلسه ی ۷ عزت رو گوش می دادم، فهمیدم که چقدرررر ما نیاز داریم به خودمون برگردیم، چقدررر نیار داریم که قوانین رو برای خودمون تکرار و تکرار کنیم و مثل غذا خوردن، متعهد به اجرای قوانین بشیم.
چقدر نیاز داریم نگاهمون، انگشت اشاره مون و بهانه هامون رو از بیرون بگیریم و به خودمون و خدای خودمون بدیم.
ما هدایتتتت می شیم. هدایت می شیم .
مثل هدایت شدن شما و آقا ابراهیم به همکاری با هم طبق خواسته هاتون . ایشون به کاری که عاشقش هستن و کاری که فکر می کردن باید جوابگوی لیاقتشون باشه و شما طبق خواسته تون که کسی باشه که این همه ویژگی خوب داشته باشن. خداییش این وسط چه کار فیزیکی خاصی انجام شد؟! نه تبلیغی، نه به این و اون سپردنی. هیچی. مستقیم وصل شدین به خدا و خدا شمارو به هم جوین کرد.
مثل هدایت شدن خانم فرهادی، که با قدرت از کاری که دوست ندارن بیان بیرون و جهان ایشونو به جایی و کاری هدایت کنه که لایقش هستن و عاشقش و شما رو به همکاری که صداقت و عشق به کار و ده ها ویژگی خوب دیگه دارن. مگه شما کاری کردین؟! نه. خدا کارارو انجام داد. کار شما درخواست دادن با ایمان بود، که می شود.
خدای منننن. اون لب تاب خوشکل و قلمش
الهی شکرررررر.
واقعا عالیه.
چند وقت پیش یکی از دوستان که از اعضای سایتم هستن، از خریدای خودشون برام عکس فرستادن، هر بار از نتایج عالی مالیش برام تعریف می کرد و چند وقت پیش عکس طلاها و خریدهاشو برام فرستاد، ذوق زده شده بودم و با تمام وجود تبریک گفتم بهش و با عشق به اون خریدا نگاه می کردم و می گفتم ببین قانون اینطوری نتیجه می ده، تازه این یه قسمته. خیلی حس خوبی بهم داده بود و دو سه باری به عکس توی چند روز نگاه کردم و جالب ترین قسمت موضوع اینه که یه مدت بعدش منم عکس خریدام رو براش فرستادم، طلا و خریدای دیگه یهوووو یادم به این موضوع افتاد که وااای خدای من، چند وقت پیش اون عکس فرستاد و من یادممم نبود و حالا مننن!
وقتی بهش گفتم اونم شگفت زده شد که واقعا همینه هااا. به همین سادگی.
خدایاااااا شکرت
یعنی هر بار که به واسطه ی نگاه توحیدی، یا هر بار شناخت قوانین به خودم و توانایی هام نزدیک تر می شم، بیشتر حس می کنم که بایدددد بایدددد دست از اون بیرون بردارم.
بخدا اون بیرون هیچ خبری نیست جز بازتاب باورها و فرکانسهای من. بخدا هیچی نیست. من اگه درست باشم، اگه باورهای درست داشته باشم، چه در زمینه روابط، چه در زمینه سلامتی، ثروت و یا هر باور دیگه ای، به همون اندازه، یعنی به اندازه ی بُرد باورم به شرایط بهتر در هر جنبه ای هدایت می شم.
کافیه به خودم بیام.
کافیه نچسبم و رها باشم.
کافیه کاری به آدمای اطرافم نداشته باشم و با خودم در صلح باشم
کافیه خدارو توی وجود خودم پیدا کنم.
کافیه نگاهم رو به توحید نزدیک تر کنم از شرک فاصله بدم.
کافیه درک کنم و باور کنم که من هییییییچ تفاوتی با دیگر آدم های موفق ندارم، هیچ تفاوتی.
کافیه درک کنم که من فارغ از اینکه کای دنیا هستم، تو کدوم نقطه و توی کدوم مکان، من توانایی خلق زندگیمو دارم و از درک توانایی تا خلقش به باور و ایمان من بستگی داره که آیا ایمان دارم ؟!
هنوز جا هست برای درک آگاهی های این فایل. از لحظه ی اول صحبت گرفته تا آخرش که چقدررر نتایج لایت و آروم و دقیق طبق فرکانسها ایجاد شدن .
چون این فایل خودش به تنهایی یه دوره س.
عااالی بودددددد. عاااالی هست. خدا می دونه که قراره چه چیزای دیگه ای درک کنیم از همین یه فایل به تنهایی.
من که تا چنددددد بار گوش ندم مشغول نوشتن نمی شم چون ووقتی دست به قلم می شم دیگه الله اکبر از درک و آگاهی، انگار به زیرخاکی دست پیدا کردم اون موقع. 😀
در پناه رب العالمین همواره سلامت و سعادتمند در هر دو جهان باشید
یا رب
به نام رب العالمین
سلام دوست عزیزم . مرضیه جان
مرسی از نگاهی که به کامنت داشتین و خداروشکرررر می کنم که مؤثر بوده و خداروشکررر می کنم که خداونددد بر قلب و قلمم جاری شد و گفت بنویس.
منم برای شما بهترینارو آرزو می کنم.
در پناه رب العالمین باشی دوستم.
یا رب