«قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم

این فایل صوتی حاوی مکالمه ی استاد عباس منش با مدیر فنی سایت است. در این مکامله مدیر فنی سایت سوالاتی اساسی از استاد پرسیده است که گوش دادن به آن به ما کمک می کند تا:

قوانین بدون تغییر خداوند را بهتر بشناسیم و چگونگی به هماهنگی رسیدن با این قوانین در عمل را بهتر درک کنیم.

اصل را از فرع تشخیص دهیم

تمرکزمان از از روی حاشیه های به ظاهر قشنگ اما بی حاصل برداریم و بر اصل و اساسی بگذاریم که نتیجه اش شادی و رضایت بیشتر در زندگی مان است

تا اصلی ترین نشتی های فرکانسی مان را بشناسیم و برای بهبودشان تصمیمات اساسی بگیریم و قدم های عملی برداریم

زیرا در جهانی که سیستم آن فقط و فقط بازتاباندن فرکانس های ماست و برای موجود خالقی که تنها ابزارش برای خلق، فرکانس ها و باورهایش است، هیچ کاری اساسی تر از هماهنگ شدن با قوانین این سیستم و مهارت در ارسال فرکانس های هم-جهت با خواسته هایش نیست.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی «قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم
    19MB
    110 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

606 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیده مینا سیدپور» در این صفحه: 1
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1607 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز چهل وهشتم روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع..

    (قوانین (ثابت) بدون تغییر خداوند را بهتر بشناسیم…

    وقتی صحبت از قانون میشه اکثر ما آدمها حالمون بد میشه، چون میدونیم که دیگه هر کاریو که دلمون بخواد رو نمی تونیم انجام بدیم!!

    اگه انجامش بدیم مشمول جریمه میشیم…

    حالا چه اون قانون، یه سری اصول باشه که باید توی خانواده انجامش بدیم یا توی محل کار یا توی جامعه…

    چون همیشه قانون جایی وضع میشه که جرمی اتفاق افتاده باشه یا برای پیشگیری از جرم باشه، این از بچگی توی باورهای ما دیگه نقش بسته…

    والبته کسیکه نخواد تابع قوانین خونه، یا جوامع خودش باشه بدون شک مشکلات زیادی برای خودش ویا دیگران به وجود میداره….

    مثلا توی خانواده یه قوانین شناخته شده هست که خانواده طبق اون می تونند در کنار هم زندگی کنندکه اگه یه یک یا چند نفر بخوان اون قوانین رو نادیده بگیرند بنیان خانواده از هم می پاشه ویا باعث مشکلات زیادی تو خانواده میشه…

    مثلا فرزند خانواده بخواد تا دیروقت بیرون از خونه باشه در صورتیکه هنوز به سن قانونی نرسیده یا اینکه بخواد بدون اجازه وسلیقه نقلیه پدرو مادرش رو برداره وحتی بدون گواهینامه بشینه پشت فرمون…

    یا کل روز بخوابه و کل شب توخونه راه بره و سروصدا ایجاد کنه واجازه نداره بقیه افراد خانواده بخوابند واستراحت کنند…

    خیلی از این اصول وقوانین تو خانواده ها رو اکثرشماها میدونید..

    یا مثلا تو جامعه ، یه نفر بخواد برخلاف قوانین رانندگی باسرعت غیر مجاز رانندگی کنه، یا ساخت وساز غیر قانونی انجام بده، یا به اموال عمومی آسیب بزنه و….از این دست کارهای غیر قانونی انجام بده…

    اما اگه کسی قوانین خونه وجامعه خودش رو به شکل دیگه ای ببینه، اجرای همین قوانین نه تنها حالشو بد می کنه بلکه بهش ارامش خاطر هم میده واحساس میکنه از امنیت برخوردار شده…

    چون میدونه وقتی طبق قوانین خانوادش ویا جامعه اش رفتار میکنه می تونه بدون مشکل و بدون دردسر زندگی کنه چون طبق اصول رفتار کرده

    حالا از دید وسیعتر اگر کسی بخواداز قوانین جهان هستی پیروی کنه بازم می تونه براش دردناک وسخت وطاقت فرسا باشه، چون میدونه که از کلی چیزهای خوب باید صرف نظر کنه چون از دید خداوند هر کاریکه به آدم حس لذت میده گناه وخطاء و برخلاف قوانینش هست…

    درگذشته های نه چندان دور اکثرا ما که اینجا هستیم همین حس بد رو نسبت به اجرای هر قوانینی داشتیم چون درک درستی از قوانین نداشتیم، چون شناختی نسبت به خودمون، و دیگران و خداوند وقوانینش نداشتیم..

    وقتی اومدیم اینجا و با اینهمه باور جدید آشنا شدیدم وقتی یادگرفتیم وتمرین کردیم که باورهای قدیمی واشتباه رو بریزیم دور ذهن وقلبمون رو برای باورهای جدید والبته درست وزندگی ساز باز نگهداریم، تونستیم تا حدود زیادی به خودشناسی ودیگر شناسی وخداشناسی برسیم، کم کم تونستیم توسط این اگاهیها فکر خدارو بخونیم، وهر چقدر درک بهتری از قوانین جهان هستی پیدا کردیم درک قوانینی که تو جامعه و خانواده هست وباید اجراش کنیم هم برامون راحتر شد …

    انقدر تو گذشته همش میخواستیم بجنگیم و هر چیزی که بیرون از خودمون هست رو تغییر بدیم تا بتونیم مثلا یه نفس راحت بکشیم، مارو خسته وشکسته وفرسوده کرده بود که وقتی عاجزانه تسلیم شدیم ونشستیم، دنیا فرصتی پیدا کرد تا خودش رو به ما بشناسونه…

    و هر کدوم از ما بعد اینکه از اونهمه دوندگی های بی ثمر و گله وشکایتها و درد ورنجهای تمام نشدنی،خواستار این شدیم که قدرت رو بدیم به صاحب جهانیان به اونیکه می تونه همه کاریو برامون به راحتی انجام بده، دقیقا بعداز همون تسلیم شدن وعاجز شدن واقعی، معجزه ها از راه رسید…

    انگار فقط لازم بود سکوت کنیم وبشینیم…

    حتی هیچ کاری نکنیم…

    فقط توی سکوت بشینیم تا گوشهامون و چشمهامون وقلبمون باز بشه، تا بتونیم بفهمییم ودرک کنیم که جهان چطوری داره با یک اصول وقوانین بدون تغییری به زیبایی وسادگی وراحتی اداره میشه…

    واصلا نیازی به اونهمه درد ورنج کشیدن و تلاشهای بی ثمر و دوندگیهای ما نبوده ونیست!!

    یادمه وقتی تسلیم وعاجز شدم، وگفتم دیگه نه میدونم ونه می تونم فقط برام انجامش بده، از همون موقعه جهان همه ی تلاشش رو کرد تا امورات من به راحتی به انجام برسه…

    یکی از بزرگترین شکرگزاریهای زندگی من برای درک قوانین بدون تغییر وثابت جهان هستی بوده وهست همیشه…

    اینکه درک کردم اونچه که خداوند به عنوان قانون برای منه بنده اش در نظر گرفته وفقط من با عمل به اون قوانین آسون وانجام شدنی می تونم در نهایت ارامش وامنیت زندگی کنم، منو یاد مهربانی و مهر پدر ومادرم انداخت مثل تمام پدرومادرها که هر چی میگن از روی دوستداشتن وبه نفع فرزندشون هست..

    اما اونکه درک درستی از مهر وعشق خداوند ویا حتی پدر ومادرش نداشته باشه عمل به قوانین خونه و زندگی و جهانش رو مثل بدترین مجازات می بینه…

    انگاری خدا و پدر ومادر و حاکمان جامعه زندان بان شدند و زندگیش مثال زندان…!!

    اما اونکه تونسته درک درستی از قوانین جهان هستی پیدا کنه سوت زنان وخیلی هم باعشق وآرامش شروع میکنه با عمل به قوانین توی مسیر زیبای زندگی به پیش رفتن..

    واقعا چقدر خوبه وچقدر جای سپاسگزاری داره که ادمی، یک صاحب اختیار داشته باشه…

    یعنی خودش رو با تمام خواسته هاش بده دست یه نفر که قدرت تمام هستی در دستانش هست..

    وبگیره قدرت رو از پول و از افراد و از تکیه بر قدرت خودش و بر منم منم هاش و از تکیه بر من میدونمها ومن می تونم هاش…

    اول باید بشناسیش، باید بهش اعتماد کنی، بهش ایمان بیاری تا بتونی اختیارتو تمام وکمال بدی بهش…

    شاید اوایل درگیر بده بستون بشی، هی بگی خب اینکارو خودم انجام میدم اون کارو میسپرم به خدا…

    یا هی بگی خدایا فلان کارو برام انجام بده ولی باز صبوری نکنی و عجله باعث بشه خودت بپری وسط و کار خرابی کنی…

    هروقت تونستی یاد بگیری شریکانه با خدا اموراتت رو به انجام برسونی یعنی تکیه زدی بر تخت پادشاهی خودت…

    اونجا که سهم خودت رو پیدا میکنی و با عمل به الهامات وهدایتها انجامش میدی و باقیو که در توانت نیست وسهمت نیست رو میسپاری به خدا، دقیقا همون جا داری به قوانین عمل میکنی..

    یه راهکار بیشتر نداره…

    انجام تمرین ستاره قطبی 12 قدم…والسلام

    با انجام این تمرین هم تمرکزت روی خودت هست هم روی خواسته ات هم هوشیاری برای دریافت الهامات وهداتها و هم هربار که به نتیجه میرسی ایمان واعتمادت بیشتر میشه و بیشتر تمرکز داری روش و عاشقانه انجامش میدی…

    خدارو صدهزارمرتبه شکر که توهمین دنیا قبل مردنم به لطف الله تونستم توسط آموزه های شما استاد قشنگم سرسوزنی قوانین جهان هستی رو درک کنم و سرسوزنی بهش عمل کنم…

    وبی حد وحساب پاداشش رو دریافت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: