«قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم

این فایل صوتی حاوی مکالمه ی استاد عباس منش با مدیر فنی سایت است. در این مکامله مدیر فنی سایت سوالاتی اساسی از استاد پرسیده است که گوش دادن به آن به ما کمک می کند تا:

قوانین بدون تغییر خداوند را بهتر بشناسیم و چگونگی به هماهنگی رسیدن با این قوانین در عمل را بهتر درک کنیم.

اصل را از فرع تشخیص دهیم

تمرکزمان از از روی حاشیه های به ظاهر قشنگ اما بی حاصل برداریم و بر اصل و اساسی بگذاریم که نتیجه اش شادی و رضایت بیشتر در زندگی مان است

تا اصلی ترین نشتی های فرکانسی مان را بشناسیم و برای بهبودشان تصمیمات اساسی بگیریم و قدم های عملی برداریم

زیرا در جهانی که سیستم آن فقط و فقط بازتاباندن فرکانس های ماست و برای موجود خالقی که تنها ابزارش برای خلق، فرکانس ها و باورهایش است، هیچ کاری اساسی تر از هماهنگ شدن با قوانین این سیستم و مهارت در ارسال فرکانس های هم-جهت با خواسته هایش نیست.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی «قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم
    19MB
    110 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

606 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناهید رحیمی تبار» در این صفحه: 1
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1143 روز

    سلام به استاد عزیزونازنینم ومریم جون عزیزومدیر برنامه ی گرامی آقا ابراهیم عزیز.

    با توجه به صحبت‌های استاد عزیز متوجه شدیم هیچ کجا برای انجام هر کاری زور زدن وتقلای بیش از حد کردن که شامل نگرانی ها وترسهای ما میشن ،کار به جایی نمیبره وعامل موفقیت یا بدست اووردن چیزی نمیشه .

    منظور استاد این بود که باید حرکت خودمونو بزنیم وتلاشی که باید بکنیم رو بکنیم منتهی نه با حرص خوردن و زورزدن !

    که البته زور زدن وتقلای کردن زمانی پیش میاد که تو باورهای کمبود داشته باشی .

    ووقتی باورهای کمبود داری ینی به فراوونی این جهان وفزونی نعمتهای خداوند اعتماد واعتقادی نداری .

    بنابراین با همون روش خودت باید دست و پای بیش از حد بزنی تا ببینی آیا میتونی موفق بشی یا خیر ؟!!!

    و ما این مسیر سخت را نمیخاییم .

    همگی ما دوست داریم به روش استادو در راه ومسیر ایشون قدم برداریم چون ایشون رو به عنوان یک الگوی کامل انتخاب کردیم .

    استاد فرمودن من تمام تمرکزم رو روی خودم وانجام سهم ونقش خودم میزارم اونی که هم مدار با من وهم فرکانس با منه،خداوند خودش به سمت من هدایت می‌کنه .

    ومن نگران این چیزا نیستم چون ایمان دارم اونی که باید وارد این مسیر بشه حتمن خداوند هدایتش می‌کنه .

    که همگی این باورها بستگی به همون ایمانی داره که در وجود ما نهفتس.

    که استادعزیز از پس ایمان خوب بر اومدن وعملکرد درستی داشتن وموفقیتهای الانشون نشون دهنده راه ومسیر درسشون هستش .

    حالا اگه بخام این اصول رو تو زندگی خودم وتو زمینه های مختلف اجرا کنم باید بگم که در گذشته منم خیلی دست وپا میزدم .

    خب به دلایلهای مختلف زور میزدم بابت همه چی تقلای بیش از حد داشتم .

    چن تا از نقص‌های من تو این جریان ،نقش داشت.

    یکی اینکه خودمو خیلی عقل کل میدونستم وفک میکردم درک وفهمی که من از موضوعات دارم ،بقیه ندارن.

    بنابراین دلم میخاست همه شبیه من بشن وازمن کمک و راهنمایی بگیرن که خود همین خصلتم ریشه در خود خواهی وحتی کمبود عزت نفس داشت .

    کسی بودم که با توجه به تمرکز داشتن روی خودم ،دلم میخاست روی بقیه هم تمرکز ونفوذ داشته باشم .

    واین قسمت رفتارم ، خودمو و وقتی که برای خودم میزاشتمو خراب میکرد.چون منو سمت مقایسه ودنبال تغییر دیگران میبرد.

    که طبیعتا همه ی اینا به علت عدم آگاهی ونداشتن ایمانم بود.

    وقتی ذهنتو درگیر کارای بقیه بکنی وبا برای بدست اووردن چیزی حرص یا زور بزنی در واقع داری خودتو اذیت می‌کنی . ینی تو ،توی احساس بدی هستی .پس نمیتونی خالق اتفاقات خوبی باشی یا چیزیو که میخای بدست بیاری .

    کاری که ما خیلی انجامش دادیم .

    بعد از گذشت چندین سال وبودن با استاد تازه به درک درست این موضوع رسیدم که باید شیش دونگ حواسم به خودم باشه .

    البته من از لحاظ روابط بد نبودم .چون هیچ وقت زور نزدم که همسرمو نگه دارم یا کاری کنم همسرم ازم خوشش بیاد یا کارایی از این قبیل .

    هیچ وقت تو این موضوع ترس نداشتم چون وابستگی نداشتم .

    ولی همسرم نسبت به من خیلی اینکارو‌ کرده .ومتاسفانه با اتفاقات ناجالب زیادی مواجه شده .

    دیدم افرادی رو که دقیقا همین عملکرد رو نسبت به همسر یا بچه هاشون دارن .

    از خودشون میگذرن ،بیش از حد مهربونی میکنن،مسولیت زیاد قبول میکنن ،همش دنبال توجه و رضایت اوناهستن که مبادا تنهاشون نزارن .

    خداروشکر من تو این زمینه هیچ وقت دنبال تلاشی نبودم واز خودم خوب مراقبت کردم .

    البته منم از تجربه های بقیه واستاد عزیز استفاده کردم که نرفتم تو این بازی .

    وواقعن هم میبینم که بدون تقلای من ،اونا به اندازه ی کافی توجه ومحبت نسبت به من دارن .

    خودم که وابسته نبودم کاری کردم اونا هم وابستگی نداشته باشن .

    هیچ وقت نگران این که تنها بشم یا تنها بزارنم نبودم و نیستم .

    آخه یه باور غلطی داشتیم که فک میکردیم به میزان وابستگیمون معیار دوست داشتنمون رو نشون میداد.

    در حالیکه وابستگی فقط با درد وعذاب همراه بود.

    نمی‌دونم چرا اسمشو گذاشته بودیم عشق و علاقه !!!!

    هنوزم خیلیا بر این باورن .

    در روابط با دیگران هم هیچ وقت زور نزدم و همیشه همه سر جای خودش خوب بوده .

    یه زمانی فقط برای نگه داشتن خواهر کوچیکم خیلی دست وپا میزدم .

    خیلی مغرور بودوبا وجود اشتباهاتش اصلا سمتت نمیومد.منم چون خواهر بزرگتر بودم .دلم نمی‌خواست روابطمون خدشه دارشه .به همین جهت زیاد تلاش می‌کردم که این روابط پایدار بمونه .

    خب طبیعتا ایشون هم ب خاطر دیدن این ضعف من ،به کارای ناجالب خودش ادامه میداد.

    تا اینکه واقعن عاجز وخسته شدم .وبه خودم گفتم چرا همیشه باید ،من برای دوام روابطمون دست وپا بزنم و برای اون مهم نباشه .

    از اون روز به بعد تصمیم گرفتم این ضعف خودمو از بین ببرم .

    کاری کردم طوری نشونش دادم که دیگه وجودش برام مهم نیست .

    اگه باشه باش خوشحالم واگرنباشه اصلا مهم نیست .

    من که نیازی به اون ندارم اتفاقا چون کوچیکتر بود اون همیشه به من نیاز داشت .

    دیدم خیلی خودمو دست پایین میگیرم براش وایشون هیچ وقت درس نمی‌گرفت که دفعه ی بعد تکرار نکنه .

    متوجه شدم که من که نمیتونم تغییرش بدم ولی میتونم که جلوی اشتباهات ورفتارهای خودمو بگیرم.

    همش ترس اینو داشتم که رابطه ب خواهریمون بهم بخوره .تا اینکه به این درک رسیدم که حالا بخوره .وقتی خواهری داشته باشی که تو براش ارزشی نداشته باشی چرا باید باشه اصلا؟!!!!

    بله با تغییر رفتارهای من ایشونم تغییر کردن .

    الان رابطه ی خوبی با هم داریم .

    من کسی هستم که اگر تنها هم باشم از تنهایی خودم لذت میبرم .اینو همشون می‌دونن.

    به همین جهت بیشتر خودشون سمت من میان .

    منم کاری به کار کسی ندارم .

    امروز یاد گرفتم بهتر از خودم وروحم مراقبت کنم .

    انقد به خودم سخت نگیرم .انقد سر موضوعات پوچ خودمو اذیت نکنم .

    خواهر برادر مادر و پدر همسر فرزند دوست و هر کس دیگه اگه با من هم مدار باشه ،هستن واگر نباشن نیستن .

    جایی که درخاستی دارم درخاست میکنم اگرم نداشته باشم در وقت وموقعه ی خوب و مناسب دیدنشون میرم .

    دعوتشون میکنم .

    گاهی حتی میرم سر میزنم .به درخواست‌های اونا هم در صورت توان و وقتی که دارم ،اهمیت میدم .

    تنها باشم خوشم .

    با کسی باشم حالا هر کی که میخاد باشه باز سعی میکنم خوش باشم.

    وقتی خودتو لایق حس خوب ولحظات خوب بدونی به راحتی دیگه اجازه نمیدی چیزی باعث آزارت بشه .

    خوب درک کردم که اومدنی خودش میاد .رفتنی هم خودش میره‌.

    من به اندازه ی خودم محبت ومهربونی نسبت به بقیه دارم .نمیتونم با اذیت کردن خودم ،به کسی لطفی کنم .

    در مورد پول وثروت هم خدارو شکر به این درک رسیدم که نمیشه زور زد وبعد خاست که سمتت بیاد.

    برای داشتن اونم باید تکاملش رو طی کنی .باید صبور باشی .

    نقش خودتو درست ایفا کنی بقیشو بسپاریم به خدا .

    زیادسخت نگیری .

    همه چیز در راحت بودن ودر آرامش داشتن بدست میاد.

    هر جایی به خاطر هرچیزی خودمونو اذیت کنیم وبه احساس بد بریم در واقع داریم بدست اووردن اون‌خواسته یا هدف رو از خودمون دور میکنیم .

    هیچ کس هیچ جامقصر نیست .

    این خودمون هستیم که کاری میکنیم مسیر برامون هموار وآسون میشه یا نه سنگلاخ میندازیم وسط و با سختی و تلو تلو کردن وگاری بستن دنبال هدفمون میریم .

    همه چی بستگی به افکار وباور های درونی و ریشه ای در وجودمون داره.

    چیزایی که هیچ مقاومتی نباید به خاطرش داشته باشیم .

    باید پامونو از روی ترمز برداریم تا بتونیم راحت گاز بدیم .

    دیگه می‌دونم هرجا مانعی برای نزدیک شدن به خواستم پیش میاد ایراد از خودمه .

    دیگه بیرون دنبال چیزی نمی‌گردم .میدونم‌ که همه چی در درون من وبا منه.

    می‌دونم به جای هماهنگی بین ذهن وروحم ،فاصله افتاده .

    خداروشکر میکنم که به درک این موضوعات رسیدم .

    شاید هنوز نتونم همه جا درست عمل کنم اما خودم مچ خودمو زود میگیرم ومتوجه ی اشتباهم میشم .

    از وقتی که بیشتر تمرکز روی این موضوعات دارم از آرامش بیشتری هم برخوردارم.

    واتفاقات بهتری رو تجربه میکنم .

    خداروشکر دیگه مثل قبل عمل نمیکنم .

    کسیو سرزنش نمیکنم .از کسی توقعی ندارم .

    کلید باز کردن مشکلات وتضادها وناراحتی هایی که برام پیش بیاد می‌دونم دست خودمه .

    استاد جونم ممنون از بحث زیباتون .

    آقای مدیر برنامه سپاس فراوان از زحمتهای بیکرانتون .

    خداروشکر هستید وبه ما عشق میدید.

    عاشقتونم خیلی دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: