آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2931 روز

    اینها خلاصه نکاتی هست که من از توضیحات آرامش بخش و زیبای استاد و خانم شایسته یاد گرفتم:

    – هیچ چیزی مهمتر از احساس خوب داشتن نیست.

    – اگه موفقیت هایی که به دنبالشون هستیم رو برای داشتن احساس خوب میخوایم پس چرا مهمترین اولویت زندگیمون رو تلاش برای موندن تو احساس خوب ندونیم؟

    – تنها نشانه ارسال فرکانس خواسته هامون تجربه احساس خوبه.

    – احساس خوب داشتن فقط یه راهکار برای خلق اتفاقات خوب نیست بلکه خودش به تنهایی یه پاداش عظیمه.

    – ذات و اصل ما از احساس خوبه برای همین تنها راه ارتباط با اصلمون رسیدن به احساس خوبه.

    – اصل ما همواره آرومه.

    – وقتی به احساس خوب میرسیم همه چیزهای خوب راهشون رو به سمت ما پیدا میکنن.

    – درک نقش احساس خوب در خلق اتفاقات خوب باعث میشه:

    * فارغ از اینکه شرایط چقدر سخت شده بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و به خودمون بگیم که هیچ چیزی مهمتر از احساس خوب داشتن نیست.

    * به جای مشاجره برای اثبات اینکه حق با ماست آگاهانه اون جر و بحث رو قطع کنیم و سعی کنیم به احساس خوب برسیم.

    * در هر حال و شرایطی به خودمون بگیم که فارغ از اتفاقات بیرونی و مسائل، اگه بتونیم به احساس خوب برسیم قطعا به مسیر ساده ترین راه حل ها و بزرگ ترین نعمت ها هدایت میشیم.

    – احساس بد = ارسال فرکانس ناخواسته ها = اتفاقات ناخواسته

    – احساس خوب = ارسال فرکانس خواسته ها = اتفاقات خواسته

    – جدی گرفتن احساس خوب و ترجیح دادنش به هر چیز دیگه ای شهامت میخواد.

    – خداوند منبع همه راه حل ها، نعمت ها، فرصت ها، عشق ها، سلامتی ها و همه چیزهای خوبه و تنها وقتی میتونیم از این برکات بهره مند بشیم که به احساس خوب برسیم.

    – خیلی شهامت میخواد تا اجازه بدیم احساس خوب برنامه خودش رو پیش ببره، پزشکمون بشه، همسر عاشق پیشمون بشه و …

    برای رسیدن به احساس خوب کافیه:

    * در هر لحظه تو خاطراتمون، تجربیاتمون و اطرافمون به دنبال چیزهایی بگردیم که احساس خوبی به ما میدن.

    * کمی راضی تر، کمی سپاسگزارتر، کمی سرزنده تر و کمی خوش بین تر باشیم.

    * شکایت کردن از دوست، همسر، همسایه، رئیس، دولت و … رو متوقف کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3299 روز

    هیچ چیز مهم‌تر از احساس خوب داشتن نیست. بله هیچ چیز مهم تر من و خداوند و رابطه ی ما نیست.

    با خداوند زندگی جان دیگری میگیرد . مخصوصا لحظاتی که هماهنگ میشوم حس گسترش در زندگی ام می کنم.

    و هر بار که این فرآیند را ادامه می دهم تغییرات بیشتر می شوند.

    مهمترین اولویت زندگی همین احساس خوب است. و کار من تمرین در هماهنگی با خداست.

    و هر بار که مسائل بیشتری را حل میکنم بیشتر پیشرفت میکنم.

    بله چرا بیخودی خود را اذیت کنیم در حالی که می توانیم همه جا با خداوند زندگی را زندگی کنیم.

    و این اصلا وظیفه ما نیست وظیفه ی اوست. من باید کار خودم را انجام دهم او نیز به موقع وظیفه خودش را خوب میداند .

    بله احساس خوب یک پاداش است که ادم را دیگر رها میکند طوری که دیگر هیچ خواسته ای آن احساس خوبی را ایجاد نمی کند

    که با خداوند و هماهنگی در این رابطه داشته باشم.

    به نظرم بزرکترین راز کیهان همین هماهنگی با خداوند است.

    و نمی گزارم هیچ چیز این رابطه رابطه بر هم زند.

    آری شهامت می خواهد و چقدر نشان دادن این تعهد و شهامت و شجاعت لذت بخش است.

    چقدر اجرای توحید در عمل لذت بخش است. چقدر کار ساز است.

    اولا که من اصلا از شرایطم راضی نیستم زیرا می خواهم و باید پیشرفت کنم.

    اما میتوانم سپاسگزارم کنم می توانم پر انرژی تر باشم خوش بین تر باشم.

    آری باید به اهدافم پایبند و وفادارتر باشم.

    به این نتیجه رسیدم که ارزویی وجود ندارد تمام اینها اهدافی هستند با یک مسیر ی که باید طی شوند.

    که این مسیر با هماهنگی پر می شود من هماهنگ می شوم و از مسیر لذت می برم و اصلا نمی فهمم که کی رسیدم به مقصد

    و این است همان چیزی باید.

    آری شرایطی را که می خواهم را بهتر است در هر لحظه تجسم کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    حجت اله دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2807 روز

    به نام خدای مهربان

    ۳۵ مین برگ سفرنامه ۱۱ شهریور ۹۸

    رمز و راز جادویی‌ای که در میان قوانین زندگی به دنبالش می‌گردی‌، «احساس خوب داشتن» است.

    چیزی که تو روزمرگی فراموشش میکنیم و باید احساس خوب داشتن از اولویت هامون باشه و برامون خیلی مهم باشه که احساسمون رو خوب نگه داریم همونطور که غذا خوردن و… برامون مهمه، ینی واقعا مهم باشه، نه یک ساعت باشه ۱۰ ساعت نباشه.

    نکته ای که از فایل یاد گرفتم اینکه وقتی از دید بالاتر و از دید نامحدود به خودمون و زندگی نگاه میکنیم میتونیم به اصل خودمون پی ببریم، به لایتناهی بودن خودمون، چند وقته که دارم بهتر خدا رو درک میکنم و خدایی که تو ذهنم داره ساخته میشه خیلی قدرتمندتر و گسترده تر از اون خدایی هست که یادمون دادن،

    چند وقت پیش بچه همسایمون تو کوچه ایستاده بود فک کنم یک سال و نیم داره، هر کاریش میکردم بترسه اصلا تکون نمیخورد، فهمیدم که بچه ها چقدر به خدا نزدیکن و چقدر ایمان دارن، و وقتی بزرگ میشیم از خدا دور میشیم و ایمانمون کمتر میشه تا وقتی که دوباره خدا رو درک کنیم و بعد به آرامش می رسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3926 روز

    من فقط و فقط با شکر گزاری از خداوند و باور فراونی میتونم معنای آرامش را درک کنم.اصلا انگار این دوتا را خداوند مخصوصا ب ای آرامش خلق کرده.خیلی لذت بخشه وقتی خودمو به دعا و شکر گزاری عادت میدم.علی الخصوص وقتی که یه مدتی مثلا ۱۰ روز این کار را انجام میدم و بعد خودمو با ۱۰ روز قبلم مقایسه میکنم واقعا لذت میبرم.از استاد عزیزم ممنونم که کتاب معجزه شکر گزاری راندا برن را بهمون معرفی کرد.استاد جانم واقعا ازت ممنونم و سپاسگزارم عزیز دلمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2145 روز

    به نام خدا وندی که خلقم کرد تا خلق کنم هرآنچه را که می خواهم.

    آرامش در پرتووی آگاهی؛فایل ِروزِ سی و پنجمِ روزشمارِ تحولِ زندگیم.

    سلام خدمت استاد عزیزم وعزیزدلشون و دوستان دیگر.

    وقت همگی بخیر.

    خدا قوت.

    یه چیز جالب؛

    می دونستید ” هیچ چیز مهم‌تر از احساس خوب داشتن نیست؟؟؟”

    من داشتم تو این سایت دنبال روشهایی می گشتم که چطور به اهدافم برسم؛ اما آموختم که همه چیز داشتن احساس خوب است و فهمیدم اهدافی که من می خواستم بهشون برسم هم در نهایت باعث می شوند که به احساس بهتر و بهتر برسم .

    وقتی همه موفقیت هایی که به دنبالش هستیم را به خاطر داشتن احساس خوب می‌خواهیم‌، چرا مهم ترین اولویت زندگی مان را «تلاش برای ماندن در احساس خوب» ندانیم؟

    اینجانب محمد رضا رئیس آبادی تعهد می دهم که مهمترین الویت زندگی ام را «تلاش برای ماندن در احساسخوب بدانم.

    وقتی می‌دانیم جهان بر این اصل بنا شده که‌، تمام اتفاقات زندگی ما نتیجه فرکانس‌های‌مان باشد و تنها نشانه ارسال فرکانس خواسته‌هامان‌، تجربه احساس خوب است‌، چرا اولویت همیشگی مان‌، در هر شرایطی‌،

    « احساس خوب داشتن » نباشد؟

    وقتی به احساس خوب می‌رسیم‌، همه چیزهای خوب راهشان را به سوی ما پیدا می‌کنند

    آخه من نمیدونستم رمز و راز جادویی‌ای که در میان قوانین زندگی به دنبالش می‌گشتم‌، «احساس خوب داشتن» است.

    من در این سایت از استاد آموختم اگر بتوانم به احساس خوب برسم و در این احساس بمانم‌، لاجرم به مسیر ساده‌ترین راه حل‌ها و بزرگترین برکت‌ها‌، هدایت می‌شوم. حالا که آموختم ، باید با تمرین و تکرار به آگاهی هایم عمل کنم و وقتی تلاش کنم که اغلبِ اوقات(99درصد) در احساس خوب باشم و در این احساس خوب تجسم های دلخواه داشته باشم قطعا آنها را تجربه می کنم.

    جدی گرفتن احساس خوب و ترجیح دادن آن بر هر چیز دیگری‌، شهامت می‌خواهد و من تمام تلاش ذهنی ام را به کار می بندم تا این شهامت را کسب کنم.

    چون ؛

    خیلی شهامت می‌خواهد تا اجازه دهم «احساس خوب» برنامه‌ی خودش را پیش ببرد.

    خیلی شهامت می‌خواهد تا اجازه دهم «احساس خوب» پزشکم باشد و سلامتی را به جسم و جانم برگرداند.

    خیلی شهامت می‌خواهد تا اجازه دهم «احساس خوب» همسر عاشق پیشه‌ام بشود ومن را غرق تجربه‌ای عاشقانه نماید

    شهامت می‌خواهد تا به جای استدلال‌های منطقی ذهنم، برنامه را به شیوه «احساس خوب» پیش ببرم و به شیوه او به مسائل نگاه کنم و به شیوه‌ی او خیلی کارها را انجام ندهم و به شیوه او خیلی از کارها را انجام بدهم

    وقتی احساس خوب دارم یعنی فاصله ی میان ذهن و روحم را کاهش دادم.

    آرامش در پرتو آگاهی، وسیله ایست برای به خاطر آوردن بینشی که بواسطه ی آن فاصله میان ذهنم و آنچه که اصل من است (روح) از میان برود و وارد چرخه اتفاقات خوب بشوم.

    کافی است در خاطراتم، تجاربم، اطرافم و همین حالا به دنبال چیزهایی بگردم که احساس خوبی به من می‌دهند.

    می‌توانم به سادگی به احساس خوب برسم اگر:

    کمی راضی‌تر باشم، کمی سپاس‌گزارتر.

    کمی سرزنده‌تر.

    کمی پرذوق و شوق تر

    کمی خوش‌بین تر و

    کافی است از همین حالا شکایت کردن از دوست، همسر، همسایه، رئیس، دولت و … را متوقف نمایم.

    کافی است فقط به رویایم، به آنچه که می‌خواهم، وفادارتر باشم.

    کافی است با آرزوزیم همراه شوم.

    حتی کافی است کمی وانمود کنم اکنون همان چیزی هستم که‌، دوست دارم باشم.

    آخه وقتی احساس خوب داشته باشم ایده ها ی بهتری به من الهام می شوند.

    من فعلا کارم بادستگاه تزریق پلاستیکه . جوریه که من از اول صبح که میرم و تا ساعت 2 که بر می گردم صدای آرام بخش استاد تو گوشهامه.آخه تا دیروز روزی سه فایل رُ گوش میکردم(فایل صوتی مخصوص هر روز از روز شمار ، فایل صوتیِ جلسه ای از دوره ی دوازده قدم(چون الآن من قدم دوم هستم فایل های این قدم -البته بسته به تعداد جلسات هر قدم ول ماه که قدم رُ میخرم اول فایل تصویریش رُ میبینم بعد روز بعد سر کار فایل صوتیش رُ بعد از یه بار گوش دادن به فایل روز شمار گوش میدم – و بعد از اینکه همه ی جلسات را یک روز گوش دادم بعد در یک لیست پخش فایل روز شمار+جلسه ای از دوازده قدم+جلسه ای از دوره ی عزت نفس را قرار می دهم و به ترتیب گوش می دهم.تا دیروز این ها را بایست می گشتم یکی یکی از داخل موزیک پلیر پیدا می کردم و این خودش خیلی خیلی وقت میگرفت.

    خیلی خیلی خوشحالم و خدایا شکرت که ایده هارا این چنین بهم الهام میکنی.

    قبلا فکر می کردم بایست کلی بشینم و فکر کنم که چطور یه کاری را راحت تر انجام دهم اما الآن همان وقت را به خلق احساس خوب می کنم ادامه می دهم تا ایده ها خودشان سرازیر شوند به قلبم.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت از این همه قوانین ثابت و دائمی.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت.

    چه زیبا می توان بااین متن به آرامش رسید؛

    دیدی که هر اتفاق خوب تنها نتیجه قلبی پاک بوده است و خواهد بود

    و قلبت را پاک کردی و ساده تر شدی و سادگی یعنی رهایی.

    و همین است که اینجایی و هنوز مشتاقی و حالا می‌شنوی صدای خود ابدی‌ات را که از درونی‌ترین لایه‌های وجودت با تو حرف می‌زند.

    من جانم و آگاهی.

    تو جسمی و ذهن.

    و من اصل تو‌ ام، خود متعالی تو، خود لایتناهی تو. توی بی نهایت. توی مقدس.

    وقتی فراموشم می‌کنی و فراموش می‌کنی که این زندگی تنها یک تجربه کوچک در ابدیت توست‌، سقوط می‌کنی.

    و همین است که جامعه بشری‌، همه بشر امروز، در سراشیبی سقوط است.

    و همین است که ارزش‌های امروز، همه بی ارزشی است.

    و تو تنها وقتی نجات می‌یابی که مرا دوباره پیدا کنی، خود لایتناهی‌ات را‌، اصل ات را

    و همین است که، تو هر چند هم موفق، هنوز در درون، به دنبال چیزی می‌گردی، هنوز به آرامش نمی‌رسی، هنوز یک چیزی کم داری و آن قداست تو ابدیت تو و اصل توست.

    بیا این دیدار را گرامی بداریم.

    این دم را که برای همه پیش نمی‌آید و چه می‌شد اگر پیش می‌آمد.

    بیا بیشتر آشناتر شویم.

    حکایت من و تو حکایت جان است و جسم و جان که از ازل بود، این بار در جسم تو تجلی یافت، خیلی پیش از تولد، پیش از جنین‌، پیش از تصمیم

    و تو زاده شدی از سکوت‌، از ابدیت‌، از قداست.

    من آگاهی‌ام و تو جسم بودی و ذهن.

    تا اینکه آمدی. جنین … نوزاد … و در آغاز همه آگاهی بودی و سادگی،

    جز شادی و رهایی نمی‌شناختی و لحظه‌ها را یکی یکی زندگی می‌کردی. سکوت بودی و در گفتگویی آرام با من

    تا که نفس پیدا شد تا مشغولت کند، چنان مشغول که در شلوغی اندیشه دیگر صدایی از من نشنوی.

    نفس، به تو هویت داد و هویت توهمی است که تو را از همه انسان‌ها و همه هستی جدا کرد.

    و «من» زاییده شد که تفاوت معنی پیدا کند و زمان زاییده شد که به گذشته و آینده سرگرم شوی و از ابدیت این لحظه غافل.

    و خوب و بد زاییده شد که همیشه به قضاوت مشغول باشی. و خشم و حسد و اندوه و قبیله.

    تا سکوت و آرامش تو را به آشفتگی بدل کرد و سکوت زبان گفتگوی من بود با تو و من آرام آرام فراموش شدم.

    و تو حتی فراموش کردی که لایتناهی هستی، مقدسی، ابدی هستی.

    زمینی شدی و سقوط کردی؛

    دست و پا زدن‌های بی نتیجه، روابط آزرده، تحقیرها، خشم‌ها، کینه‌ها، حسادت ها، پریشانی‌ها، بیشتر خواهی ها، فرافکنی‌ها و مشکلاتی که به آن‌ها عادت کرده بودی و فکر می‌کردی که زندگی همین است، برای همه تلخ است، همه رنج می‌برند، همه به مشکلات سرگرم‌اند زمین و زندگی زمینی.

    و غافل بودی که آرامش و سعادت چنان به تو نزدیک است که در توست. در ذره ذره تو.

    و من آنقدر فراموش شدم که حتی نمی‌پذیری که زمانی بوده‌ام. چنان که بسیار گفتند و نشنیدی

    اما چه باک که امروز سکوت کرده ای که بشنوی و مرا تجربه کنی و سعادت را و این بی شک بزرگ‌ترین اتفاق زندگی توست.

    همان که همیشه در انتظارش بوده ای.

    و سکوت همه آن چیزی است که تو را به سعادت می‌رساند.

    بازگشت تو به اصل خویش. به توی لایتناهی. به خود مقدس تو

    و تو تنها در سکوت و آرامش است که‌، می‌توانی به من باز گردی.

    وقتی نفس را و گفتگوهای درونی‌ات را آرام می‌کنی.

    خدا نگهدار همگی.

    رسیدیم و رسیدیم کاشکی نمی رسیدیم ،توراه بودیم خوش بودیم سوار لاکپشت بودیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سمیه حجتی گفته:
    مدت عضویت: 3247 روز

    به نام خدای مهربون♥️

    سلام به همه عزیزان🌺

    ردپای روز ۳۵ ام سفرنامه:

    قلبی پاک یعنی اینکه هیچ چیز را قضاوت نکنیم، ادمها را قضاوت نکنیم، رها باشیم از نفرت، کینه و انتقام، رها باشیم از قید و بندهای زمینی، رها از حرف مردم، نظر مردم. همه هستی را پاره ای از خودمون بدونیم، عاشق همه باشیم، در هر چیزی فقط زیبایی ببینیم، خوشبین باشیم، گفتگوهای ذهنیمون را آگاهانه کنترل کنیم، کانون توجه‌مون را آگاهانه بهش جهت بدیم، اونوقته که با خودمون به صلح میرسیم، به خداوند نزدیکتر میشویم، احساس خوبی داریم، آرامش داریم و اتفاقات خوب وارد زندگیمون میشه.

    خدایا شکرت که ما ابدی هستیم، چقدر درک همین جمله به آدم اعتمادبنفس و عزت نفس میده، چقدر احساس ارزشمندی میکنی، وقتی میفهمی که پوچ و بیهوده نیستی، بیهوده نیافریده شدی.

    درک اینکه ما ابدی هستیم، چقدر انگیزه میشه برای حرکت کردن، برای ورود به دل ترس‌ها، ورود به دل ناشناخته ها، اینکه چقدر حرف و نظر مردم برات پوچ و بی اهمیت میشه. اینکه بفهمی از این فرصتی که خداوند بهت داده، از این زندگی دنیوی نهایت استفاده را بکنی برای خودسازی، برای رشد و تعالی، چون بعد از این دنیا دیگه دست و بالت بسته است و هیچ کاری نمیتونی بکنی، پس باید نهایت سعی و تلاشمون را بکنیم هم در این دنیا سعادتمند زندگی کنیم و هم در اخرت.

    خدای مهربونم در ته ته دره بودم، سقوط کرده بودم، خیلی ازت دور شده بودم، اما از وقتی تو را پیدا کردم، نجات پیدا کردم، از وقتیکه شروع کردم به کنترل ذهن، از وقتیکه به ترس‌هام غلبه کردم، از وقتیکه به نظر و نگاه ادمها اهمیت ندادم، از وقتیکه توحید عملی را در زندگیم اجرا کردم نجات پیدا کردم. خدایا ممنون که بهم فرصت دادی تا زندگیم را تغییر بدم، باورهام را تغییر بدم. 🤲

    در پناه تنها قدرت جهان، شاد سالم و پیروز باشید🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ارتیست گفته:
    مدت عضویت: 1739 روز

    سلام بر استاد و مریم مهربان

    و دوستان همسفرم در مقصد شادی و سلامتی و ثروت و سعادت

    بار ها خوادوند را شاکرم بخاطر هم خانواده بودن در این سایت هر روز که نشانه ام را از خدا میخواهم دقیقا به آنچه که باید به من یاد آوری شود وصل میشوم و آن یکی شدن با اصل و روحم است که با ماندن در حس و حال خوب و البته در لحظه پیش میآید

    هر قدم که در مسیر آگاهی پیش میروم بیشتر متوجه تمرین های استاد و تجربه کردن گفته هایش برایم بیشتر میشود

    و از همان روزی که شنیدم استاد فرمودند در حد پنج خط بنویس که آن روز چه میخواهی از خدا و به عینیت همان روز آن ها را تجربه کردم و بدست آوردم

    و این را نشانه ای از این است برایم که باید بیشتر به اصل خودم باز گردم

    و از همین الان بیشتر درک میکنم که استاد می‌گفت از لحظه لحظه ی زندگیتان لذت ببرید

    و من دیگر انتظار حال خوب تا روزهای رسیدن به خواسته هایت را نمی‌کشم

    و مانند بچه ها از امروز م و از حالم هم لذت میبرم و هر روز تمرین در حس و حال خوب ماندن را انجام میدهم

    و کامنت نوشتن را ادامه می‌دهم تا ذهنم یاد بگیرد و مرا در پیمودن این را همراهی کند و به خواندنی اکتفا نکنم و نگذرم تا ترکی عمیق تر از این مسیر داشته باشم یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1044 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان و دوستان گرامی

    روز 35

    آرامش در پرتو آگاهی

    ذات ما و اصل ما از احساس خوب است و تنها راه ارتباط ما با این اصل داشتن احساس خوب

    وقتی از همه میپرسی که دلشون چی میخاد همه عشق و آرامش و سلامتی و عزت وثروت رو خیلی چیزای خوب دیگه رو میخان ولی چی شد که ما از این خواسته ها دور شدیم چی شد که صدای درونمون رو نمیشنوییم چی شد که که این سکوت رو شکستیم چی شد که فراموش کار شدیم و اصلمون رو فراموش کردیم ؟

    و سکوت زبان گفتگوی من بود با تو

    چه آرامشی توی این جمله است حالا میفهمم چرا وقتایی که خسته میشدم از همه چی هیچی به اندازه سکوت و تنهایی نمیتونست آرومم کنه چقدر وجودم سکوت رو دوست داره ولی من غرق گفتگوهای ذهنی شدم ولی خدا راه رو برام باز گذاشته خدایااا تو‌چقدر بخشنده بودی و مهربان ولی من نمیشنیدم خدایا دستامو‌بگیرو منو به حال خودم نزار من به هدایت تو نیاز دارم

    می‌خوام به اصل خودم برگردم می‌خوام آرامش رو تجربه کنم خدایا شکرتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2437 روز

    بنام خالق و تنها قدرت مطلق جهان هستی.

    روز شمار تحول زندگی من روز 35 سفر (روز سوم)

    سپاسگزارم از خداوندی که صدایش و تصویرش و حضورش را در اطرافم حس میکنم و نعمات بی دریغش را میبینم و تلاش میکنم که شکرگزار باشم.

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که من را با زیبایی ها و زندگی بهشت گونه در این دنیا آشنا کرد، بهشتی که از ابتدای عمرم به من وعده میدادن البته نه در این دنیا باید می مردم تا به بهشت بروم اگر آدم خوبی باشم اگر تمام احساس گناهان را بدوش می کشیدم و با التماس و سختی در این دنیا خدا به من ترحم میکرد و مرا دلسوزانه میبخشید.

    یا به درگاه بندگان نیکش متوسل میشدم چون من لایق نزدیک شدن و درخواست از خدا نبودم و شاید آنها من را شفاعت میکردن و من بخشیده میشدم.

    عمر زیادی را گذراندم تا به جایی رسیدم که از همه بریدم و منکر زمین و زمان شدم.

    خدا را در لحظه های تاریک زندگیم یافتم و استاد عزیزم خدایی را به من شناساند که از رگ گردن به من نزدیک است و در هر لحظه مرا اجابت میکند وقتی که میخوانم او را.

    سوره مبارکه البقره آیه 186

    وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ ۖ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ﴿186﴾

    و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند،من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند.

    من خدایی را میخواهم که صاحب عرش عظیم است.

    من خدایی را میخواهم که صاحب فضل عظیم است.

    من خدایی را میخواهم که وقتی مرا آفرید به خودش تبریک گفت و مرا جانشین خود قرار داد.

    خدایی که برایم به شدت کافی است.

    میخواهم بنده اش باشم و بخوانمش تا مرا اجابت کند و بی نیازم کند.

    میخواهم بنده اش باشم و عاشقانه بندگی اش کنم نه به خاطر وعده ی بهشت و ترس از جهنم.

    میخواهم در وجودم احساسش کنم و در آغوش پر مهرش آرام گیرم.خدایی که وهاب است رزاق است ستار العیوب است و برای هم صحبتی با اون نیازی به واسطه ندارم.

    خدایی که بی نیاز است و منتظر است تا وقتی میخوانمش عاشقانه در آغوشم گیرد و دستی بر سرم کشد و بگوید جانم بنده من ، به وجودم و اینکه بنده اش هستم افتخار کند و اینکه خدای من است به خودش افتخار کند.

    خدایی که به بنده او بودن افتخار میکنم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم

    سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    زهرا زعفرانلویی گفته:
    مدت عضویت: 1168 روز

    سلام استاد عزیزم

    داشتن احساس خوب و تلاش آگاهانه برای موندن در این مسیر و کنترل آگاهانه نجوا های ذهن و دیدن موضوعات از زاویه هایی که به ما احساس خوبی میده جزو مهم ترین اصل هاییه که شما به ما یاد دادین و همیشه تاکید خیلی زیادی روش داشتید

    وقتی آگاهانه خودت و تفکراتت رو کنترل میکنی و بعد از یک چالش به احساس خوب برمیگردی، اونجاست که باید به خودت جایزه بدی و هردفعه قدرتت رو به خودت یاداوری کنی و به خودت آفرین بگی و بدونی که خداوند بابت این کارت بهت نعمت های خیلی زیادی رو میده چون تو قربال شدی و از این موقعیتت به سمت موفقیت های بیشتر هدایت میشی

    این ها چیز هایی بوده ک مدام در دوره ها و فایل عای رایگانتون تکرار کردید و خیلی ارزشمنده

    ممنونم بابت این فایل های عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت