آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-2.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-02 22:52:422020-08-28 10:14:12آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام به استاد عزیزم و خوبم
من فایلهای شمارو با لب تاپم و هندزفری تو گوشم گوش میدم دخترم که 8 سالشه اومد و به من گفت چرا همش داری به حرفای این مرده گوش میدی بعد هندزفری رو از تو گوشم درآورد و گوش کرد بعدش به من گفت مامان چقدر آرامش گرفتم .
فکر میکنم این صادقانه ترین نظری هست که میشه به این فایل داد .
استاد عزیزم از تو به خاطر همه این فایلهایی که برای آگاهی ما آماده میکنید سپاسگزارم
از خداوند به خاطر اینکه شما را در زندگی من قرار داد سپاسگزارم
به نام خدا
روز 35 ام روزشمار تحول زندگی من
سلام
چند ماه اخیر سعی کردم حالم رو خوب نگه دارم و احساس خوبی داشته باشم و اگر زمانی احساس کردم که حالم داره بد میشه بخاطر یچزی سریع با یک بازی یا موسیقی احساسم را کمی بهتر کرده و کمی بهتر و…به این چند ماه گذشته که نگاه میکنم میبینم بسیاری از اتفاقات زیبایی که در این مدت افتاده اصلا قابل مقایسه با اون قبل از اون نیست!
یکی از علاقمندی های من به قانون همینه،منی که که پزشک گفته بود تا آخر عمرت باید با یک بیماری روحی روانی بسازی و قرص بخوری و… حالا در نهایت سلامت و عشق و احساس خوبم.من خود معجزه ام!
من همین امروز با تمرکز تو مدت یک هفته به هدفی رسیدم که افراد دیگه تو هشت یا نه ما میتونن بهش برسن!هدفی که اگه می خواستم طبق روش قبلیم براش عمل کنم نه یک ماه،نه هشت ماه بلکه هیچ وقت بهش نمی رسیدم.
این که تونستم خودم را قسمتی از خداوند باعث شد اون احساس گناه های گذشته رو بتونم کنار بذارم
این که تونستم خودم را قسمتی از خداوند ببینم باعث شده به خودم،به خانوادم،به همه ی اطرافیانم عشق بورزم
این که تونستم خودم را قسمتی از خداوند ببینم باعث شده بتونم از درآمدی که دارم بتونم ببخشم
شاید من چند بار اخیر به روشی همین کار رو کردم که به اصل خودم برگشتم و اون خلوت با خدای خودم بوده!هر وقت احساس کردم کارام درست پیش نمیره خلوت کردم،چند روزی رفتم تو روستا،تو باغ،ساعت هایی رفتم کنار درخت،کنار رود نشستم و ناخوداگاه به سمتی هدایت شدم که کارام مثل معجزه درست شده . من این رو تو همون بازشگت به اصل خودم،به خدای خودم میبینم
این جلسه برای من پر از آگاهی بود،سپاسگزارم از خداوند هدایتگر که این آگاهی ها را از طریق استاد عباسمنش عزیز،از قلم مریم شایسه عزیز برای من جاری کرد.
سپاسگزارم
به نام هدایتگر وهاب
سلام به همه همسفران عزیزم
سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است.
سی و پنجمین برگ سفرنامه من:
«آرامش در پرتو آگاهی، قسمت دوم»
????????????
خیلی این فایل عالی ست ، صدای استاد فوق العاده به دل و جان می نشیند و خیلی توضیحات خانم شایسته عزیزم زیبا و تاثیر گذار است. خیلی عزیزید هر دوتاتون.
داشتن احساس خوب، و سعی در ایجاد این احساس، لذت بخش ترین قسمت عمل به قانون است.چون هرگاه که ما احساس خوب را تجربه می کنیم نه تنها فرکانس عالی می فرستیم و نتایج عالی دریافت می کنیم، که روحمان را پاک می کنیم و صیقل می دهیم:
وقتی که احساس خوبی داریم نمی تونیم نسبت به خودمان احساس منفی داشته باشیم پس ناخودآگاه عزت نفس مان را تقویت می کنیم.
وقتی احساس خوب داریم، نمی توانیم از خدایمان ناراضی باشیم، سپاسگزار تر می شویم. پس معنویت مان را بهبود می بخشیم.
وقتی احساس خوب داریم، هر مسئله و مشکل جسمی داریم فراموش می کنیم و به خاطر برداشتن تمرکز از آن ، سلامتی مان را بیشتر می کنیم.
با داشتن احساس خوب با جهانی که بر پایه ثروت و فراوانی است هم مسیر می شویم. پس ثروتمند تر می شویم.
وقتی احساس خوب داریم، از قضاوت کردن دیگران، بحث کردن با افراد دیگر، و داشتن حس منفی و کینه و دشمنی دور می شویم، پس روابط عالی تر را تجربه می کنیم.
با داشتن حس خوب ، عشق را در وجودمان متبلور می کنیم و با جهان هم جهت و همسو می شویم ، پس از سعادت و خوشبختی دنیا بهرمند تر می شویم.
با داشتن احساس خوب و رشد در تمام جوانب زندگی به رستگاری و سعادت آخرت می رسیم.
پس بیایید تمام تلاشمان را بکنیم که در لحظه زندگی کنیم و هر لحظه سعی کنیم فقط یه کمی حال و احساس مان را خوبتر کنیم.
????????????
برای خودم و همه شما عزیزان ، هر لحظه بیشتر از قبل احساس خوب را آرزومندم.
در پناه خدا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
خانم پری پور افررررینعالی بود
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز
سلام به همسفر های خوبم
ردپای 35ام
زیباترین احساسی تا الان تجربه کردم احساس وصل شدن به خدا بوده وقتی برای اولین بار فایل های توحیدی استادو گوش میکردم فهمیدم چقدر خدارو گم کرده بودم انقدر نجوا های ذهنم زیاد بود که اصلا حتی بهش فکرم نکرده بودم و احساس بد از همین جا شروع میشه
از جایی که فکر میکنم این جهان مادی ابدیه فکر میکنم تا ابد فرصت زندگی کردن و دارم وقتی بدونم همه چی موقته حتی موبایلی که در دستمه و هدیه از طرف خداست دیگه بیشتر قدرشو میدونم
وقتی به خواهرزاده دوسالم نگاه میکنم می بینم چقدر این بچه انرژیش مثبته حتی اگه کسی ناراحتش کرده باشه بعد دو دقیقه فراموش میکنه و میره بوسش میکنه وقتی کنارشم کنترل ذهن خیلی برام راحت میشه دیگه واقعا نمی خواد تلاش خاصی بکنم حتی خانوادم اگه قبل از اینکه اون بیاد خیلی ناراحت و منفی باشن وقتی میاد همه می خندن و تا اخر روز شادن ،تنها کاری که باید بکنیم اینه که با کار کردن روی باور هامون و کنترل ورودی هامون برگردیم به همون دوران و با قلبمون دوست بشیم.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سی و پنجمین روز سفرنامه
آرامش در پرتو الهی ۲
این فایل دوباره یادآوری می کنه زمانی را که در سکوت بودیم و با صدای سکوتمان (خدا,روح )در صحبت بودیم.
دوباره یادم میاره که اگه قلبمو ذهنم رو پاک کنم از هرچی که حالم رو بد میکنه از تخریب و از دوست داشته نشدن ها، از ناملایمات زندگی دنیوی، از حال بدی های روزمره که اینها همه گذرا هستند
واگر
قلبم رو پاک کنم دریچه ای رو به زیبایی های زندگی به من گشوده میشود و اتفاقات و احساس خوب را به ارمغان می آورد برای من و در آن زمان است که لایه های درونی من، وجود من، با من صحبت می کند.
(من درونی) روح من میگوید که من جانم وگاهی
(جسم من) بیرونی میگوید که من جسمم و ذهن
اصل وجودی ما همان روح ماست که متعالیه مقدس همان که هرگز از بین نمی رود و خدا در زمان تولد از روح خود درما می دمد و در زمان مرگ روح ما همان روح خداست که از کالبد مو جدا شده و به سوی خدا باز می گردد.
زندگی اکنون ما در دنیای مادی تجربه کوچکیست در برابر زندگی ابدی ما، در برابر لایتناهی بودن ما،
و فراموش کردن این باعث می شود که ما گرفتار زندگی دنیوی بشویم و با هر ناملایماتی احساس بد پیدا کنیم و سقوط کنیم در قعر اتفاقات بد از زندگی.
مدت هاست که من دیگر فراموش کرده م که این زندگی تجربه کوچکی در برابر ابدیت من است ومن غرق در مسائل کوچک دنیایی شده م و احساسهای بد به من روی آورده اند
اما دیگر می خواهم نجات پیدا کنم
و پیدا کنم اصل وجودی خودم را در درون خودم دنبال چیزی می گردم که مرا به آرامش برساند و به ابدیت من اصل وجودی من نزدیک کند.
وقتی خدای عزیزم تو که فراموش می کنم در بی ارزشی های جامعه امروزی غرق می شود وقتی در سکوت صدای تو را می شنوم دوباره خودم رو پیدا می کنم خود با ارزش م را خود لایتناهی م را.
انسان هر چقدر هم که موفق باشد در زندگی مادی ولی در درون خود به دنبال آرامشی میگردد همان خود ابدی و لایتناهی همان قداست. اصل وجودی انسان است.
یاد گرفتم که در ابتدای راه اول خود و اصل وجودی خودم را پیدا کنم در درون خودم در سکوت درونم خدای خودم را پیدا کنم بهش ایمان بیاورم و باورش کنم بعد از اون میتونم به خواستهام برسم بعدش لذت ببرم چون در درون به آرامش رسیدم به قداست و ابدیت خودم پی بردم.
حال که با هم دیداری داریم در درون بیا گرامی به داریم ارزش بدهیم به آن که هر کسی برایش پیش نمی آید که صدای درون خود را گوش دهد
بشنود و به ابدیت و قداست خود پی ببرد بیشتر آشنا شو با خدای درون خود حال که صدای رو شنیدی.
حکایت خدا و انسان حکایت جان است و جسم
خدا جان است وبه جسم ما جان بخشیده خیلی قبل از تولد و جنینی.
انسان زاده شده در سکوت خویش در قداست و ابدیت .
این ها قبل از تولد در درون انسان قرار داده شده
و نوزاد در آغاز از آگاهی و شادی است و رها است از هر قید و بندی.
در هر لحظه زندگی میکند
در لحظه گرسنه می شود و گریه میکند
در لحظه با یک لبخند مادر شاد میشود
در یک آن با یک بادبادک خوشحال و سرمست می شود
با یک کادو و هدیه کوچک غرق در شادی می شود
نوزاد و کودک قبل از اینکه زبان باز کند قبل از اینکه با مسائل دنیای فانی آشنا شوند همیشه در سکوت است در سکوت خود با خدا نجوا میکند همیشه در گفت و گویی با سکوت درون خود است.
ولی بعد از آن چرا مشغول هیاهوی زندگی بشر شدیم که دیگر صدای درون خود را نشنیدیم.
در شلوغی افکار و تحولات ذهنی خود دیگر صدای خود درونی مان را نشنیدیم .
وقتی هویت پیدا کردیم وقتی شخصیت« من »به وجود آمد وقتی زمان به وجود آمد که ما یا در گذشته هستیم در حال حسرت خوردن
یا مشغول آینده شدهایم.
و از ابدیت لحظه غافل شده ایم غافل از اینکه ابدیت و قداست و بیکران بودن و لایتناهی بودن چیزی نیست جز
در لحظه زندگی کردن
در لحظه شاد بودن
در لحظه اگر غم به سراغتان آمد دیگر ماندگار نباشد و تمام شود در همان لحظه .
سپس
خوب و بد
خشم حسد
اندوه و قبیله
زاییده شد تا سکوت و آرامش ما را به آشفتگی و پریشانی سر و سامانی تبدیل کند و دیگر صدای سکوت درونم را نشنیدم چون خدا را فراموش کردم.
«سکوت زبان گفتگوی من با خدای خودم بود»
زمینی شدم و سقوط کردم
دست و پا زدم درون مشکلات
روابطی که آزارم می داد باعث رنجش من می شد
تحقیرها ،سرزنش ها ،تخریب هایی که همه جا همراهم بود
و حسادتها، پریشانی، بیشتر خواهی
و من به این مشکلات عادت کرده بودم و فکر میکردم زندگی یعنی همین و همه با هم اینها سر و گردن می زنند.
غافل بودم از اینکه آرامش و سعادت و خوشبختی من آنقدر نزدیک است به من که در درون من است ودر ذره ذره در وجود من است.
نیرویی که در درون من است تا تغییر دهد اوضاع و احوال من را به آرامش برساند من را به خواسته هایم برساند.
آنقدر فراموش کرده بودم خدا را که دیگر قبول نمیکردم خدایی وجود دارد میگفتم خدا اگر بود من غرق در گرفتاری نبودم اگپس خدایی نیست.
چقدر نادان بودم زندگی می کردم چندین سال در جهل و نادانی به سر بردنم
تا فهمیدم که باید سکوت کنم باید بشنوم صدای درونی ام را
که این تنها راه سعادت را بزرگترین اتفاق زندگی من خواهد بود.
🍃 همان همای سعادت که همیشه منتظرش بودم 🍃
و سکوت …..
همان چیزی که من را به همه چیز می رساند و به خوشبختی می رساند.
و حالا که این پرنده خوشبختی روی شانه های من نشسته و
🍃 من میدانم آگاهم که در درون خودم نیرو و انرژی دارم که می تواند مرا به خوشبختی نزدیک کند.🍃
🍃مرا از قید و بندهای دنیای مادی رها کند و آرامش و حضور قلب برای من به ارمغان بیاورد🍃
.
.
.
. خدای خوبم…..
روحم…..
جانم…..
رگ گردنم…..
اکنون من سراپا سکوتم، سراپا گوشم
تا بشنوم صدای تو را
آ گاهم به درونم
به ذهنم
🌱دیگر نمی گذارم لحظه آشفتگی در من بماند
🌱 دیگر نمی گذارم غم لحظهای هم در من ماندگار شود
🌱دیگر می خواهم چشمان فقط خوبی ها را به زیبایی ها را ببیند
🌱دیگر برای همیشه شادی در درونم لانه خواهد کرد
🌱دیگر برای همیشه قلب من وجودمن شکرگزار تو خواهد بود
🌱دیگر می خواهم با چشمان خداگونه به همه نگاه کنم
🌱 دیگر می خواهم خودم را دوست داشته باشم
خودم وجودیم را
خود مقدسم را
خود لایتناهی م را
🌠آخر می دانی چرا ؟؟؟؟؟
چونکه تو در درون من هستی
چگونه ناملایمات نازیبایی ها را به درون بکشم وقتی تو آنجا خانه داری
وقتی تو به من جان دادی و من جانان عاشقت شدم .
✌️این باشد عهد من با جان من.✌️
اینو یاد گرفتم وقتی با مشکلی مواجه شدم به درون خودم باز کردم و به یاد آورم که من موجودی الهی هستم به همه این زندگی تنها یک تجربه فیزیکی از در زندگی ابدی من که بارها تکرار میشود .
و به یادم بماند که….
🍃 من لایتناهی هستم.🍃
بنام خدا ک جان و جهانم شده…
سلام ب هر کس ک میخواند این متن را…
ایستگاه ۳۵ ام سفر از خود ب خدا…
اوایل ک با قانون اشنا شده بودم دنبال راز و رمز میگشم…و هر چ متنی پیچیده تر بود فکر میکردم اصل تره و برا تحلیل و فهمیدنش زمان میزاشتم😄💖 اخه تازه کار بودم…اومده بودم ی شبه ره صد ساله برم…خلاصه ک نشد چون قانون جهان این نبود…ولی حالا ک نسبت ب اون سال های اول اگاهیام بالاتر رفته و درکم از قانون عمیق تر شده با کلام مریم جات موافقم ک اون راز و رمز سری ک دنبالش بودم دم دستی ترین و پر تکرارترین جمله ایه ک نمود قانون خداست …
هر جا میخوندم ک نوشته بود احساسات خوب= اتفاقات خوب ، میگفتم اوکی باشه ایتو میدونم اوووون راااااز چیه…اونو بگو😄😄حالا ک برگشتم ب اون روزا میبینم منتطر وِرد و جادو بودملابد😄😄😄(شوخی)…
خلاصه امروز میفهمم و درک میکنم اون رازی ک جادو میکنه احساس خوب داشتن و موندن در احساس خوبه…
امروز توی نوشته های مریم کلید رفتن ب مدار بالاتر درک و اگاهی رو پیدا کردم و از صبح ک نوشته ی مریم رو خوندم تا الان ک اومدم در سکوت یافته هامو ثبت کنم حسم عجیب و فوق العاده است…
مریم اینجوری نوشته بود ک داشتن احساس خوب باعث میشه چیزهای خوب راهشون رو ب سمت تو پیدا کنن…
و کلید گنجی شد برای من…برای درک عمیق تر…
اماده ی دریافت بودم و مریم ب من کلید داد و الان اهمیت داشتن احساس خوب رو از مدار بالاتری درک میکنم و الحق ک این درک ارامش بیشتری با خودش همراه داره…
چیزی ک دریافت کردم رفتن ب مدارهای بالتتر اگاهی باعث میشه سر ب درون ببری و از های و هوی کردن دست بکشی…
صدای ذهن خاموش تر میشه و تو ب سکوت گوش میدی…
و جان دل میسپاری ب صدای سکوت …
درین سکوت صدای رسای روح (الله) چ واضح شنیده میشه و از ی جایی ب بعد چقد کار راحت تر میشه…
خدایا شکرت برای اینک ذهنمو فیتیله پیچ کردم و دارم روحمو پرورش میدم …
ازون روز ک کلام استادمو شنیدم ک هر ج تو قوی تر شوی شیطان ضعیف تر میشه در برابرت این صدا بارها در وجودن تکرار شده و ذهن منطقی هم سر تسلیم نهاده و تایید میکنه….
پس نتیجه ی عادی رشد اینه ک راحت تر میتونی صدای ذهنت رو خاموش کنی و راحت تر هماهنگ میشی با روح…
خدایا هزاران بار شکرت چون من این راحتی رو مدتهاست دارم حس میکنم…
این یعنی قدرتمند شدم باورهای قدرتمند کننده….
این یعنی جان گرفتن مفهوم توحید در رگهای من…
این یعنی ایمانم ب فرکانسی بودنم عمیق تر شده…
این یعنی ایمانم ب جمله ی ( تمام اتفاقاتی ک برای ما می افتد بدون استثنا نتیجه ی فرکانس های خودمان است) عمیق تر شده..
این یعنی من خداگونه تر شده ام نسبت ب ۱۲۵ روز پیشم ک وارد سایت استاد شدم…
خدای مهربانم تو را شکر…
درین سایت من درس هاااااااا گرفتم…تو اینمدت ۱۲۵ روزه ک عضو سایتم ب اندازه ی کل سال های تحصیلیم تو مقاطع مختلف درس گرفتم…درس های کاربردی…شیربنی این اگاهیا اینه ک ب شدت کاربردیه و استفاده کردنش زود ب ثمر و نتیجه میشینه…
استاد بزرگوارم ، مریم مهربانم
تحسین میکنم شما رو و سپاسگزارم برای تمام تلاش هاتون…
شما بهترین الگوهای من هستید
توحیدی ترین…
و تحسین میکنم خودمو برای تعهد عاشقانه ام…و اینک با عشق دنبال میکنم و خدا میدونه ک چ اینده ی زیبایی منتظر منه چون من از تک تک لحظه هام دارم لذت میبرم و تک تک لحطه هامو با عشق و نور ایمان و اگاهی زندگی میکنم…
رد هدایت چ پر رنگه در زندگی من…بهترین همراه من خداست ک هر لحطه هدایتگرمه…
خداجونم عاشقانه شکرت💖
پایان
سلام دوست عزیزم
چقدر خوب نوشتی که دنبال رمزو راز بودی منم همیشه دنبال پیدا کردن راز میگشتم راز موفق نشدنم چیه راز نرسیدن به خواسته هام راز زندگیم که هیچ حرکتی و هیچ تغییری اتفاق نمیوفته چیه …
و رازش تو احساس خوب هست
و این جمله که هرچقدر قویتر بشیم شیطان ضعیفتر میشه و دقیقا همینه و من درکش کردم . زمانهایی که واقعا خوب روی خودم کار میکنم و مواظب ورودیهام هستم چقدر سکوت در ذهنم برقراره و متوجه میشم نجواها رفتن و صداهای بلند در ذهنم خاموش شدن و چه حس خوبیه .
تبریک میگم تو 125 روز به این مرحله از رشد و آرامش رسیدید .
موفق باشید
سلام به جانم
سلام به روحم
سلام به آگاهی
قلبم در حال پاک شدنه
ساده تر شدم
سادگی یعنی رهایی رو با تمام وجود لمس کردم
حالا صدای خود ابدیم رو می شنوم
جاااان و آگاهی?
من مقدس
در حال تجربه کوچکی از ابدیت خودم هستم در حال یافتن ارزش ها از میان بی ارزشی ها هستم
اصل گم شده ام را جستجو می کنم تا به آرامش برسم
قداست و ابدیت و اصل خودم را
سپاسگزارم از توسید حسین عباسمنش که این لحظه ،لحظه گفتگو با خود ابدی من را برایم فراهم کردی
تا بتوانم حکایت جان و جسم را بشنوم
آه که فراموش کرده بودم که از سکوت زاده شده ام
آآآآآه که فراموش کرده بودم راه ارتباطی جان و جسم من سکوت است
آه که فراموش کردم نفس آمد و واسطه من با خودم شد و مرا با شلوغی مشغول کرد
مرا پر از خشم،کینه ،حسد و… کرد تا آگاهی را فراموش کنم
تصاویر آلوده
افکار آلوده
ذهن آلوده????
به همین راحتی لایتناهی بودن خودم را فراموش کردم و دست و پا زدم دست و پا زدم و بیشتر غرق شدم
غرق در مشکلاتی که فکر می کردم زندگی همین است?
و جان را فراموش کردم آرامش و حقیقت در من است در ذره ذره من????
و اینقدر خود را فراموش کردم که حتی نمی پذیرفتم که زمانی بوده ام????
و حالا ساکت شدم ساکت شدم تا خودم را بیابم
همه سعادت در بازگشت به اصل خویش است
خود مقدس
و تنها در سکوت و آرامش به خود بر می گردم
نفس و گفتگوی درونی را ساکت می کنم تا به آرامش برسم به خود لایتناهی م برسم
سپاس
سپاس
سپاس
سلام راضیه عزیزم بسیار لذت بردم از این متن زیبای شما سپاس گذارم که این دیدگاه رو گذاشتین و از استاد عزیزمون که تلاش میکنن ک روح و جسم ما توسط قوانین به ارامش حقیقی سعادت ثروت و خوشبختی ابدی برسد انشالله در پناه یکتا شاد و سعادتمند دردنیا و اخرت باشید
سلام دوست خوب من
سپاسگزارم از تو که بار دیگر این کامنت و این فایل زیبای استاد رو برام یادآوری کردی
به یاد آوردم که چقدر به سکوت ذهنی نیاز دارم تو این هیاهوی جامعه امروز
و دوباره خودم رو فراموش کرده بودم و مشغول های های دنیا شده بودم
یادم اومد که یه جاهایی نیازه ذهن شلوغم رو آروم کنم و خودم باشم و خودم
سپاس از مینای عزیزم
سی و پنجم از سفر نامه 35
در پرتوی آگاهی قسمت دوم
🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀
با سلام به استاد ارزشمندم
و خانم شایسته گرامی
و دوستان همسفرم
🙋♀️🙋♀️🙋♀️♥️♥️♥️
خودشناسی و خود اندیشی نتیجه گوش دادن به این فایل برای من بود
در هیاهوی زندگی جای دیگری وجود دارد که بسیار سکوت هست
مثل یک هم اطاقی که دیواری بینمان هست اینور شلوغ ک درهم بر هم و آشفته و پر رفت و آمد
و اونور سکوت و آرام و بی دغه دغه
وقتی قبلا این فایلو گوش داده بودم فقط اشک میریختم و از این که چقدر از همسایه ی دیوار به دیوارم بی اطلاع بودم تاسف خوردم
پیش خودم گفتم چقدر این همسایه ام خوب است ….. و منو تحمل میکند که چنین سرو صداهایی را از من می شنود و دم بر نمی آورد
چقدر حرفای بیهوده زدم و بلند بلند حرف میزدم و مجالی به او نمیدادم که جوابی به من بدهد
همیشه با همسایه ی دیگرم که جناب ذهن نام دارد به بحث و مجادله بودم
اصلا به هم فرصت نمیدادیم که لحظه ای سکوت کنیم مدام در حال حساب و کتاب بودیم ….. من میگفتم و او هم صریح صدتا معادله جلوی رویم میگذاشت و من هم با نا امیدی هر چه بیشتر به این معادله ها جواب مجهول میدادم
تا وقتی که از حل آنها نا امید میشدم و ترس برم میداشت
ولی این قصه ی من مدام و مدام تکرار میشد و من هم مدام و مدام عقب نشینی میکردم و عاجز تر از همیشه دست و پا میزدم .تا اینکه کاملا عاجز شدم
در این موقع بود که صدای همسایه ای که اسمش جناب قلب و سکوت بود را شنیدم
گفتم …..صدای سکوت
مگر سکوت صدایی هم دارد
چه صدایی دارد که شنیدم
فریاد سکوت را شنیدم
فریادی که سراسر نور بود
فریادی که عشق بود
بله بلاخره صدای همسایه ی عزیزم رو شنیدم
به من میگفت بیا با من سخن بگو بیا تا با سکوتم با تو حرف بزنم
بیا تا با سکوتم راه را به تو نشان بدم
من فهمیدم با سکوت بیشتر می توانم حرف بزنم
من فهمیدم بدون اینکه شلوغ کنم با سکوت بهتر و قشنگتر و رومانتیک تر می توانم حرف بزنم
مدتی با او هم صحبت شدم و دیدم گویا من هم مانند اوهستم
دیدم با حوصله با من حرف میزند
دیدم من هم با حوصله با او حرف میزنم…..
و یواش یواش و آرام آرام چون ا و … منتظرش بودم
او با سکوتش مرا نگاه میکرد
او با سکوتش به من عشق میورزید
او با سکوتش مسیر را نشانم میدا د
و او با سکوتش به من احترام میزاشت
من فهمیدم چقدر ارزشمندم
من فهمیدم تا حالا چقدر مرا دوست داشت و سکوت میکرد
من فهمیدم عاشق منع
به من با زبان سکوتش خودش را معرفی کرد
یواش یواش و آرام آرام ترجمه ی زبان سکوت را یاد گرفتم
چقدر این این طرز صحبت کردن زیبا بود گویی قبلا ی جایی این گویش را شنیده بودم
گوبا این گویش برایم آشنا بود
گویا زودتر از هر گویش دیگری معنایش را می فهمیدم…
ولی تا میخواستم کامل ترجمه کنم یهو اون یکی همسایه ی حسود نا قافل میومد و قیل وقال به پا میکردو حواسمو پرت میکرد
و باز منو با کارهایش سرگرم میکرد
بعد از چندی دوباره نگاه سنگین سکوت را حس میکردم که با عشق صدایم میزند
و من هم آرام آرام عاشق سکوت شدم و دیگر هیچ صدایی را قشنگتر از او نشنیدم
بله من عاشق شدم ..
چقدر عشق زیباست
چقدر شور و شوق دارد
چقدر این سکوت رویایی عشق میورزد
چقدر به من نزدیک بود
چقدر انگار از او بودم و خبر نداشتم
صدای سکوت صدای اصل من است
منی که از طبیعت آمده بودم
بله درست است
صدای سکوت صدای طبیعت است
خوب گوش کن
ببین
چه روح نواز است این سکوت
سکوت صدای خداست
پس این خدای من بود که سکوت بود؟؟؟.؟..؟
او که بی نهایت قدرتمند است پس چرا ؟؟؟؟؟
درست فهمیدم …
من اینقدر ارزشمندم که با ناز و عشوه منو لوس میکند
خدایا دوستت دارم
برای اینکه بیشتر به تو برسم حالا …..
دیگر من باید سکوت کنم
باید جمله جان شویم
باید همچون تو سخن سکوت را یاد بگیرم
خدایا ممنون و سپاسگذارم
خدایا ممنونم که در آغوش گرم و پر رنگ تو هستم
سپاس سپاس سپاس
🙏🙏♥️🙏🙏🙏♥️♥️♥️🙏🙏♥️♥️
سلام عزیزم
فوووووق العاده بود تحسین میکنم قلم شیوا و دلنشینتون رو 👏👏👏👏👏👏
چقققققدر لذت بردم از دلنوشته اتون
خداروشکر میکنم که هدایت شدم به خوندن این کامتت تأثیر گزار بییییینظیر
ربنا آتنا من لدنک الرحمه و هیئ لنا من امرنا رشدا
درودد به دوست عزیز وهم خانواده ی عباسمنشی نفسیه عزیزم
واقعا ممنون و
سپاسگذارم که این کامنت و دلنشته ی منو خوندید و در ازای خوندن این دلنوشته من باید از شما تشکر قدردانی کنم که پاسخی دلچسب و گوار و دلنشین برام فرستادید .. دوست عزیزم قانون جذب میگه با تشکر و قدر دانی نعمت های بیشتری رو بسمت خودت جذب میکنی و خواستم منم از شما تشکر کنم که بی تفاوت از خوندن کامنت من نگذشتین براتون بهترین ها رو آرزومندم
نور و عشق و صلح و دوستی و مهربانی و شادمانی و سلامتی و موفقیت و پول و ثروت و نعمت و برکت و فراوانی هایی که فراتر از حد تصور و درک تجربه های زندگیمونه رو از هدایت الهی برای همه مون آرزومندم
ممنون و سپاس👏👏👏👌👌👌😍😍😍🌵🌵🌲🌲🌳🌳🍀☘️🌿🌻💐🌹🥀🌺🙏🙏🙏🙏🙏
سرکار خانم ، واقعا نوشته زیبا و اثرگذاری بود
واقعا لذت بردم
از شما سپاسگزارم
با سلام خدمت شما دوست گرامی و هم فرکانسی
البته من باید از شما قدر دانی کنم که صدای سکوت من بلند بود شما شنیدید
ممنون و سپاس🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
سلام.دوست عزیز،چقدرررر زیبا و هنرمندانه و مثل یک اثر ادبی این ارتباط روح و ذهن با ما و قانون و آرامش رو توصیف کردی،خیلی سپاسگزارم.تپفیق روزافزون ان شالله برای شما.
و ممنون از استاد برای این مکان معنوی
و سپاس از خداوند برای هدایتش که اعتبار همه چیز به اوست.
سلام زهرای عزیزم من چقدر خوشبختم که دوستانی همچون شما در این گنجینه گوهربار دارم 🙋♀️💐🙏 خودم وقتی دوباره این متن رو خواندم اشکم در آمد و چقدر خوشحالم که در این مسیر حضور دارم و از خداوند برای همه مون آرزو میکنم که استوارتر و محکم تر و مصمم تر و قدرتمندتر ادامه بدهیم این مسیر نورانی را که چراغ راهنماییش استاد عباسمنش عزیزمان هست
ممنون و سپاسگذارم👏👏👏🙏🙏🙏🙏💐💐💐💐🙋♀️
در پناه نور و عشق
سلام سرکار خانوم
کامنت خوندم لدت بردم
چه زیبا گفتی همسایه ها را
چه زیبا گفتی سکوت را
چه زیبا گفتی صداها را
خدارا شکر میکنم به خانواده
استاد عباس منش هدایت شدم
کامنت دوستان را میخونم
ازشون انرژی میگیرم
با این سایت آشنا شدم
زندگیم بهتر شده
از خدای مهربانم سپاسگزارم
از دوست عزیز
رویا تشکر میکنم
با کامنتش حالم عالیتر شد
به امید روزهای خوب
خدارا شکر میکنم که هدایت شدم
به خوندن این کامنت خوب وعالی
تشکر و سپاسگزارم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام رویا جان خیلی خیلی خوب خودت رو پیدا کردی بهت تبریک میگم ان شاالله همیشه تو زندگیت موفق باشی این راهی رو ک میری ۱۰۰درصد او رو ب خواسته هات میرسونه همین مسیر رو ادامه بده و ب صدای سکوت ک همه ما رو هدایت میکنه گوش بده همیشه تو زندگیت موفق و سر بلند باشی خدا خیلی ما رو دوست داشته ک ما رو دور هم جم کرده ک از نظر ها از موفقیت های هم استفاده کنیم ک بفهیم میشود هر موقع ب خدا ایمان قلبی بیاری دستت رو میگیره همه این جهان متعلق ب خودشه در نهایت همه ب سوی خودش برمیگردیم
با سپاس فراوان
سلام به رویای عزیز
خدای من چقدر زیبا بود کلامتون که روح داشت و به من آگاهی داد تا به حالا انقد عمیق تامل نکرده بودم که سکوت صدای خداوند است
از اول کامنت شروع میکنم و مینویسم که ما آنقدر افسارمان دست نفس و ذهن بود که مانند برگی در باد هرجا که میخواست مارامیبرد بعضی موقع ها آنقدر نجوای ناامیدیش شدید بود که تمام آینده را سیاهی مطلق و خودرا پوچ و بی اهمیت میدیدیم
اما به قول استاد این قشنگی خدای من است که ما از هر لحظه از هر لحظه اجازه دهیم او آرامش واطمینان و امید را به ما هدیه میکند و مارا از همان جایی که هستیم فارغ از اینکه چقدر درمسیر اشتباه بوده ایم فارغ از اینکه که حتی اگر روزانه چندین بار گناهان بزرگ راانجام دادیم و در ظلمات بودیم فارغ از همه ی اینا مارو در آغوش میگیره و هدایتشو آشکارا به ما ارزانی میکنه و میبخشه ،که برای من قابل درک نیست فضل و بخشش آفریدگار من
واما آگاهی های نابی که بر جسم و جانم نشست این جملات بود
او با سکوتش مرا نگاه میکرد
اوباسکوتش به من عشق میورزید
اوباسکوتش به من مسیررا نشان میداد و به راستی که سکوت صدای خداوند است الله اکبر سکوت صدای توست صدای قدرتی که جهان از او تجلی یافته سکوت است ،کاملا منطقیست اگر من تنها در سکوت هدایت شوم
کاملا منطقیست اگر من در سکوت الهامات را دریافت کنم چون من اصلم و ذاتم از سکوت و احساس خوب است
کاملا منطقیست اگر درسکوت من آرامش یابم چون سکوت اصل من است خوده خداست و من بخشی از او
کاملا منطقیست هر تلاش آگاهانه ای برای خاموش کردن نجواهای ذهن الله اکبر از دعایی که کردم و درمسیرهستم و دعا کردم که خداوندا هرروز محرم ترم گردان به درگاهت و خداوند اینگونه باعشق هدایتش را به من ارزانی میدارد با مرور این سفر با مرور این کامنت که دری از آگاهی به رویم گشود و این سخنان هم همه از اوست که بر قلب نازنین دوستم الهام شد و او نوشت ،به راستی همه اوست و ما به قول استاد ،چی داریم از خودمون؟؟؟؟تمام اعتبارها ماله اونه و »»»»سکوت صدای خداونده «««««
»»»»سکووووت صدای خداونده«««««««
»»»سکوت صدای خداونده««««« من تکه ای از او هستم من وقتی آرامم وقتی صدای نفسم را خاموش میکنم همواره حاضر است تا با من حرف بزند
منطقیه که تمام اتفاقات خوب برای من در آرامش و احساس خوب رخ بده چون تنها کلید دریافت نعمت ها و بنیان تمام موفقیت ها و تحقق خواسته هایم همه، آرامش و احساس خوبه که باهاشون توکل ،ایمان ،امید، اعتماد به رب و همه و همه میان ،چون تمام اتفاقات خوب برای من از یک منبع خیر ساطع میشوند و چه قوانینی تعبیه کرده خدای من برای این جهان ،که جهان را دوقطبی آفریده تا من هرچقدر به سمت سکون و آرامش و اصل خویش و خودش پیش میروم آرامتر و احساسم خوب و ناب تر و خالص تر میشوم ،پس منطقیه که صدای خداوند سکوت است تا به من شاید نوعی یادآور شود که تو در سکوت همانند من قدرت میگیری
قدرت سکوت را فراموش نکن چون سکوت منم سکوت صدای منه سکوت صدای طبیعته سکوت صداییست که همواره در گوشم فریاد میزند اگر من نجوای ذهنم را خاموش کنم و خداوند چه قدرتی دارد ،یا شاید او هم از این سکوت قدرت میگیرد ،به راستی سکوت چیست ؟؟؟من چی هستم و با پایان این سفر زمینی چه سفر شگفت انگیزی را در آرامش مطلق با رب خود که به او میپیوندم قرار است تجربه کنیم؟؟؟
منطقیست سکوت کردن
سپاس گزار خداوندیم که مرا هدایت کرد و هرروز عمیقأ براگاهی هایم می افزاید تا عمیقأ احساسش کنم و کمتر توضیحش دهم هرروزی که میگذرد .
سپاس گزارم .
با درود و سلام خدمت شما دوست عزیز آقای زارعی
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که با توضیح کامل تون در خصوص صدای سکوت صدای روح نواز خداوند رو بیشتر از آنچه که تصورش رو می کردم برایم شرح دادید . واقعا وقتی بمدت طولانی با خودم خلوت می کنم بیشتر از هر صدایی صدای خداوند رو با گوش جان و دل می شنوم
چه زیبا گفتید ..اینکه
منطقیه که تمام اتفاقات خوب برای من در آرامش و احساس خوب رخ بده چون تنها کلید دریافت نعمت ها و بنیان تمام موفقیت ها و تحقق خواسته هایم همه، آرامش و احساس خوبه که باهاشون توکل ،ایمان ،امید، اعتماد به رب و همه و همه میان ،چون تمام اتفاقات خوب برای من از یک منبع خیر ساطع میشوند
واقعا این آرامش درونی فقط در خلوت گزینی می توان پیدا کرد که این امر مهم خارج از درک 99٪ جامعه است آنقدر در اذهان و غوغا و شلوغی و حاشیه ها غرق شدند که فرصی برای شنیدن براشون وجود ندارد هر چند من خودم هم قبلنا در چنان فضایی بسر می بردم ولی گل به جمال آن تضادها که منو از خواب غفلت بیدار کرد و منو به وضوح رساندن . جای شکر گذاری بیکران را برایم به ارمغان آورد .
بقول سهراب سپهری عزیز
دوست را زیر باران باید دید
عشق را زیر باران باید جُست
ممنون و سپاسگذارم برای پاسخگویی زیباتون که گفتید این سخنان هم همه از اوست که بر قلب نازنین دوستم الهام شد و او نوشت
خدایا شکرت که ما همه از هدایت شدگانیم که در این کشتی گوهر نشان ساکن شده ایم .
خدایاااا کمکمون کن که در این مسیر نورانی الهی ثابت قدم و مستحکم پایدار بمانیم تا از طریق هدایت های الهی خودت نشانه های پر رنگ و صدای بلند الهام و شهود و دانش درونی ام رو بوضوح و به روشنی ببینم و بشنوم و آگاه شوم و بی درنگ اطاعت کنم خدایا شکر گذارم شکر گذارم شکر گذارم
،به راستی همه اوست و ما به قول استاد ،چی داریم از خودمون؟؟؟؟تمام اعتبارها ماله اونه و »»»»سکوت صدای خداونده «««««
آقای زارعی عزیز بهترینها بهترین هدایت های الهی رو در جهت دریافت و جذب اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی رو برای شما دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم
روز و شبت تون بخیریت و خوبی و خوشی شادی و شادمانی
و ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با عشق الهی
موفق و پایدار باشید
سلام رویا جان خداروشکر واقعا که در این خانواده ی صمیمی و توحیدی کنار همیم و همه از هدایت شدگانیم
مرسی بابت کامنت زیبایی که برام نوشتی و شعر زیبا از سهراب سپهری و باعث شدی برم و کامنتمو دوباره بخونم و واقعا به قول استاد دلیل تاکید خداوند برا اینکه زیاد قرآن بخوانیم تکرار این اصوله و تکرار مهم ترین چیزه که خداهم بارها به اهمیتش اشاره کرده و واقعا سکوت صدای خداونده ،وخداوندی که در تک تک لحظاتمان حضور دارد و همین امروز هدایتم کرد به خوندن مجله فوربس راجب ثروتمندان و ایده بهم الهام کرد و واقعا فقط باید گوش جان سپرد . و اینکه همیشه به خودم میگم (خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو)مرسی دوست عزیزم بابت کامنت زیبات و منم از خوندن کامنت هات بی نهایت لذت میبرم .
در پناه الله یکتا شادو سالم و ثروتمند باشی و غرق در نور و هدایت های ناب الله
سلام خانم رویای عزیز
خدا هدایتم کرد به کامنت شما
چون تصمیم گرفتم ک فقط سکوت کنم و ایمان دارم هر چقدر این تمرین رو جدی بگیرم آرامشم بیشتر میشه و در طول روز احساسم خدایی میشه
سپاسگزارم خدا جونم هدایتم کردی ک سکوت کنم
شاد باشی دوست عزیزم
درود و سلام خدمت دوست عزیز و ارزشمندی علیرضای عزیز ….
چقدر امروز به چنین نشانه ای نیاز داشتم خدا رو شکرت بخاطر چنین دوستان الهی ام که توسط این دوستان عزیزم به کامنت پیشین خودم هدایت شدم ؤ به من نهیب زد و گفت… بازم حواست پرت شددددددد؟؟؟؟
بازم فراموش کردی صدای سکوت رو گوش کنیییییی؟؟؟
آقا علیرضای عزیز در این هیاهوی و شلوغی و پویایی این سایت شما با صدای سکوت با من صحبت کردید حواسمون باشه باید خیلی سکوت کنیم تا صدای جان جانان رو بشنویم
از امشب فقط روزه ی سکوت
گوش کن. ….
صداشو می شنوی…..
خیلی ضعیفع …….
ولی دارم گوش هامو تیز می کنم..؟..( +_+
سلام به استاد گرانقدرم
سلام به خانم شایسته گرامی
سلام به دوستان پر تلاشم
((…..و ما زمینی شدیم!!!))
سی و پنجمین روز سفر
ورود به دنیای دو قطبی یک آزمون بوده است برای انسانی که از پیش از ورود به دنیا می دانسته است برای چه خواسته هایی به این دنیا ورود می کند!
پس چگونه است که فراموش می کند و زمینی می شود ؟ ناآرام می شود؟ فراموشکار می شود؟ آن روح نازنین خدایی در زیر نگرانی ها، دلهره ها و گفتگو های ذهن گم می شود؟
و پس از این گمشدن روح نازنین ما هم گم می شویم ؟ هیچ چیز دلت را قرص نمی کند! هیچ چیز قلبت را از بنیان شاد نمی کند! بازیچه های زمینی( اموال ، اطرافیان و….) شادت نمی کند ! گم کرده ای داری ! میان آدم ها و وسایل زیبا دنبالش می گردی ، خیال می کنی عاشق می شوی و به دستش می آوری آن گم کرده را!!! اما نه این زن، نه این مرد ،نه این خانه ،نه این ماشین، نه این سفر ،نه این جواهرات اقناعت نمی کند . یک چیزی این وسط گمشده! یک چیزی کم است! و اگر خدای بی شریک لطفی کند هدایت می شوی !!!!! پیدایش می کنی ! آرام می گیری ! انبساط خاطر پیدا می کنی! عاشق همه ی آدم ها می شوی ! به شمعدانی های توی حیاط عشق می ورزی! با آوای گنجشک پشت پنجره اتاقت در قلبت کسی با تو حرف می زند ! می گویی نکند دیوانه شده ام ! اما همه چیز رنگی می شود ! همه دوست داشتنی هستند ! در کوچه ها و خیابان ها همه به تو لبخند می زنند انگار که سال هاست می شناسی شان! انگار تکه ای از تو هستند ! و باز این قطعه ی زیبا را زیر لب مرور می کنی که :
” در زدم و گفت : کیست
گفتمش : ای دوست دوست
گفت : اگر دوستی از چه در این پوستی؟
دوست که در پوست نیست …..”
آری از پوست دوئیت و دوتا بودن که خارج می شوی و با یگانه ی زمین و آسمان یکی می شوی ، آن آرامش زیبا ، آن آرامش بیکران ، آن آرامش ملکوتی در درونت جاری می شود .
اینک باور تبدیل به احساس خوب می شود و ماندن در این یگانگی و احساس خوب همانا رسیدن به هر خواسته ای است که در دلت شکل گرفته است.
استاد گرامی ام ، خانم شایسته عزیز!
با این سفر شوق زندگی و آرامش در لحظه را میهمان جان مان کرده اید .
سپاسگزارم
سلااااام خدمت شما دوست عزیز
چه کامنت ونگاه زیبایی سپاسگذارم ازشما بسیار زیبا بود صحبتاتون واسکرین شات گرفتم ازش ممنونم ازاین حس زیبا درپناه حق باشید درکمال ارامش با دل قرص????
سلام به دوست نازنینم
سرکار خانم بهار فعلی
بنا بر تجارب علمی اخیر در باب ” کوانتم و چشم تماشاگر ” این نگاه تماشگر به هر پدیده ای در اطراف است که به آن جان می بخشد و موجود می شود.
دوست من !
چشم زیبا بین و نگاه نیکوی شما به هستی است که این کامنت را زیبا می بیند. این تجربه قشنگ را همه مان داشته ایم که یک روزهایی در زندگی وقتی جلوی آینه ی اتاقمان می ایستیم عاشق خودمان می شویم .حتی آن جوش ریز مزاحم روی بینی هم ما را به خنده می اندازد . یعنی درون زیبای ما و تو است که همه ی اطراف را زیبا و خوب و نیکو و پر از فراوانی می بیند و همان را کسی دیگر بی تفاوت از کنارش می گذرد انگار که وجود ندارد. به گفته ی استاد گرامی ام وقتی روی عشق ، فراوانی،ثروت، زیبایی، نیکویی متمرکز می شوی از جنس همان می شوی . رنگ از همان ها می گیری . چرا استادم اینقدر بر کنترل ورودی های مان تاکید دارند چون وقتی غذای نیکو و زیبا به گوش ات به چشم ات به دست ات به قلب ات!!!!! می رسانی لاجرم تک تک سلول هایت فریاد عشق و سلامتی و فراوانی و … می زند . از کجا می فهمی که روحت جلا یافته و زلال و پاک شده از حسی که به اطرافت داری !
دوست نازنینم
خدای بی شریک اگر لطفی کند ! اگر یک اشاره شگفت انگیز به سوی بنده اش بنماید ، و لیاقت درک قانون الهی اش را نصیب کند آن گاه همه کس جاذب ثروت ، عشق، سلامتی و زیبایی خواهد شد.
سپاسگزارم
مهری عزیزم عالی بود ممنون ازت بنده خوب خدا…انرژی گرفتم ازاین همه حرفایه زیبا…دوست دارم عزیزم?
سلام دوست عزیزم چقدر کامنت شما زیباوروحنواز بود و چه احساس آرامشی داشت
بله وقتی در وجود خدا غرق میشویم همه عاشقان هستند چرا که تنها عشق می ورزیم به گربه ای که رد میشود به گنجشکی که میخواند به بچه کوچولوی نازنینی که دست مادرش را گرفته و با نگاه معصومانش کنار او در خیابان راه میرود و به قول شما آنها آنقدر به تو عشق برمیگردانند که گویی سالهاست همدیگر را میشناسیم چرا که ما در وجود او غرقیم و او مارا لبریز از عشق بی قیدوشرط میکند همان اصل خودمان همان که فراموش کرده ایم که ما لایتناهی هستیم و ذره ذره عشق و آگاهی و هرچقدر عشق می ورزیم این عشق بیشتروبیشتر میشود و ما قدردان این خدای مهربانم که همه چیزهای خوب را برای ما میخواهد با سخاوتمندی تمام
سپاس گزارم .
خدایا شکر بابت این دوستان فوق العاده که چنین آگاهی هایی را با قلبشون به نوشته تبدیل میکنن خدایا شکر که منم در این مسیر هستم و کلی دوست و رفیق دارم یک خانواده ی بهشتی سایت بهشتی و دو فرشته ی بهشتی و کلی هدایت بهشتی
خدا جونم عاشقتم
خانم حیدرزاده ی عزیز
واقعا متن تون تاثیرگذار بااحساس و فوق العاده بود. من تازه به این جمع اضافه شدم. امیدوارم خداوند به من هم این توفیق رو عطا کنه که مانند شما اعضای قدیمی در راه درست پایدار قدم بردارم. همیشه شاد و سلامت باشید. ممنون بخاطر اثر فوق العاده ای که روم گذاشتید🌷🌷🌷
سلام
چه متن قشنگی ممنون دوست عزیز
سلام مهری عزیز
فوق العاده بود خیییلی لذت بردم اشک توی چشمام جمع شد موفق باشی در پناه خدا.
سلام دوست زیبا بین!
خانم حسینی
امروز روز سی و ششم سفری است که در آن به واسطه فرکانس های فراگیر آموزه های استادم جوهره ی هستی در اطراف ما به وجد و سرور آمده است.چرا؟
وقتی چند بار این دو فایل صوتی را گوش می دهی سلول های وجود همگی ما در تعادل، همسانی ، همفرکانسی با ذات پیکره هستی قرار می گیرد . امواج و رزونانس موجود در کلمات ِ بیان شده در فایل، روح را اوج می دهد تا مداری که کنده بشوی از ناخالصی ها ، دو گانگی ها و ناخودآگاه آن بخش از روح نازنین مان متصل گردد با ذات بی شریک ، آن منبع لایزال نامیرا . در آن مدار نامیرایی و اوج و یکی شدن با ذات هستی قدرت ، ثروت، عشق ، سلامتی در تک تک سلول هایت غوغا می کند ، به چنان انرژی دست پیدا میکنی که مانند یک الکترون در هسته اتم به مدار بالاتر جهش می کنی و احساس خوب= اتفاقات خوب می شود . اشک گرم شما نمایشگر دگرگونی روح شما و اشاره ی شگفت انگیز خدای بی شریک به شماست.
سپاسگزارم
سلام مهری عزیزم چه توضیحات جذابی دادی. سپاسگزارم از شما.
سلام دوست عزیزم
خیلی لذت بردم از خوندن کامنت زیبایی ک نوشتی و خودم رو دیدم ک واقعا ما همه چی رو فراموش میکنیم
اگه ب ی نعمتی میرسیم بجای اینکه سپاسگزار خداوند باشیم ناسپاس هستیم و فراموش میکنیم ک قبلا این نعمت نبوده الان داریم و بجای اینکه سپاسگزار باشیم همیشه درحال غر زدن هستیم
انشالله هر جا هستی،شاد و موفق باشی
به نام خداوند بخشنده مهربان
سفرنامه روز سی و پنجم – ارامش در پرتو اگاهی 2
امشب ما یه مهمونی شام دعوت بودیم و وقتی دقت کردم تنها فردی که در تمام لحظات شاد بود و داشت لذت میبرد نوه خالم بود. کم سن ترین عضو این مهمونی. حتی وقتی کسی هم باهاش بازی نمیکرد خودش با بادکنکش مشغول بود و بالا و پایین میپرید و حسابی خوش میگذروند. هر وقت که به بچه ها دقت میکنم میبینم که هماهنگ ترین و متصل ترین افرادی هستند که میبینم. واقعا در لحظه زندگی میکنند اصلا نگران ایندشون نیستن و بخاطر گذشته هم غصه نمیخورن. حتی وقتی بخاطر یه اتفاق ناراحت میشن و گریه میکنن با یه شکلات همه چیو فراموش میکنند و دوباره شاد میشن و میخندن و بازی میکنند. ولی ما چی؟؟؟ همش یا درگیر گذشتمون هستیم در حال افسوس خوردن و اه کشیدن و سرزنش کردن و قضاوت کردن یا تو هول و اضطراب اینده ایم و بخاطر روزهایی که هنوز خبری ازشون نداریم هزارتا فکر و خیال و استرس و نگرانی داریم. اصلا از لحظه حال لذت نمیبریم. یا گیر کردیم تو گذشتمون یا میترسیم از ایندمون. داریم غذا میخوریم ولی به بدهی ها فکر میکنیم. داریم فایل گوش میدیم ولی به دعوا و بحث دیروز فکر میکنیم و حرص میخوریم. داریم ورزش میکنیم ولی تو فکر مریضی و داروهامون هستیم. به ظاهر داریم یه کارایی انجام میدیم ولی در باطن از اون لحظه و اون فعالیت هیچ لذتی نمیبریم چون ذهن شیطانیمون داره به چرت و پرت و مشکلات و گرفتاری ها و ترس ها فکر میکنه و حسابی برای خودش جولان میده و مارو غرق میکنه تو سیاهی و اجازه نمیده که در اون لحظه حتی اگر داریم یه غذای خوشمزه و فوق العاده میخوریم ازش لذت ببریم و سپاسگزار باشیم. افسوس که همه این زیبایی هارو از دست میدیم چون یاد نگرفتیم در لحظه زندگی کنیم. تو تابستون از گرمای هوا ناله میکنیم و تو زمستون از سرما و یخبندون. تو مهمونی از شلوغی شکایت میکنیم و تو خونه از تنهایی و بی حوصلگی. کلا از بچگی یاد نگرفتیم که تو هر لحظه تمرکزمون رو بگذاریم روی زیبایی ها و نکات مثبت و خوشی ها بلکه یاد گرفتیم فقط سیاهی و بدی و ناخواسته ها رو ببینیم و غر بزنیم.
دیروز یک جمله بسیار زیبا از استاد در قسمت اول دوره راهنمای عملی شنیدم: “فاصله بین تو و خواسته هات با احساس خوب و لذت بردن و عشق و حال کردن و خوشحال و شاد بودن پر میشه نه با احساس ترس و نگرانی و ناراحتی و کمبود”
خیلی وقتا فکر میکنم که حتی قانونم هنوز درست حسابی نفهمیدم که انقدر راحت به ذهنم اجازه میده به موضوعات منفی و ناخواسته توجه کنه و حال منو بد کنه. خوبه که یه وقتایی ادم یه دونه محکم در گوش خودش بزنه تا بیدار بشه و بفهمه که نباید تنبل بازی دربیاره. اگر اومده سر کلاس نشسته وقت و انرژی گذاشته و درس رو یاد گرفته پس باید موقع امتحاناتم هوشیار باشه و درست جواب پس بده. وگرنه همه اون تلاش ها به باد میره و ارزنی ب دردش نمیخوره. اگر درس یاد گرفته و فهمیده باید چجوری زندگیشو خلق کنه پس باید تو همین فرصتی که برای زندگی کردن داره ازش استفاده کنه وگرنه وقتی از این دنیا رفت دیگه به هیچ کارش نمیاد و کار از کار گذشته.
واقعا که چقدر فراموشکاریم ما. یعنی این ذهن ساخته شده فقط برای اینکه اموخته هاشو فراموش کنه و برگرده به روال شیطانی و نادانی قبلی. و تنها راه جلوگیری از این اتفاقم تکراره. انقدر برای خودم تکرااااااااااار میکنم که اینا بشه ملکه ذهنم. خدایا مارو یاری بده در عملی کردن به این اموخته ها. الهی امین
عزیز دلم خدارو شکر چقدر متن زیبایی نوشتی و چقدر از خوندنش لذت بردم و چقدر حرفات درسته و دوباره منو به فکر فرو برد
خوشحالم که باهم هستیم
چقدر زیبا و ریز بینانه مفاهیم اصلی که فایل دربارش توضیح میده رو فهمیدید و در قالب مثال چه خوب گفتید…
.
خدا رو شکر میکنم برای دوستان خوبی چون شما و همسر نازنینتون که عاشقانه در این مسیر با هم قدم برمیداریم.
.
شاد باشید
سلام بر همسر نازنین عباس منشی ام 🌸
حمیدشاه عزیزم 🌼
سپاسگزارم که با پاسخ ت من رو هم به تأمل و خواندن دیدگاه غزل بانو دعوت کردی 🌼🙏
خدا رو شکر که ما با هم هستیم و هم قدم و هم مسیر در راه الهی توحید 🙏❤️
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
خدای من چقدر ذوق کردم که با همسرتون در این مسیر قرار گرفتین و به هم عشق میدین و عشق میچینین
درود به شما
بسیار قابل تحسین هستین
منم ایشالله یه روزی با همسری که هم فرکانسم هست و به قول شما با همسر عباسمنشیم کامنت میدیم و کلی لذت میبریم و میخندیم
به به
عاشق همتونم
سلام بر خواهر نازنین عباس منشی ام 🌸
غزل بانوی عزیزم 🌼
سپاسگزارم برای دیدگاه زیبا و ارزشمند و سرشار از آگاهی ت 🙏🌸
از در صلح بودن بچه ها و هماهنگی شون با روح شون نوشتی و این نگاه ریزبینانه و تایید و تحسین ت خودش نشانه ی باورهای قدرتمند کننده در وجودت هست و قابل تحسین ه 😊👏
…
آگاهی ناب استاد رو با ما شریک شدی :👇
دیروز یک جمله بسیار زیبا از استاد در قسمت اول دوره راهنمای عملی شنیدم: “فاصله بین تو و خواسته هات با احساس خوب و لذت بردن و عشق و حال کردن و خوشحال و شاد بودن پر میشه نه با احساس ترس و نگرانی و ناراحتی و کمبود”
عالی بود 👌 👏
خصوصا که من چند روزی هست در نوشته ها و مقاله های همین دوره در حال مطالعه و غور کردن هستم.
…
و
“انقدر برای خودم تکرااااااااااار میکنم که اینا بشه ملکه ذهنم. ”
و قطعا این تکرار ها همراه با طی تکامل فرکانسی مون، ما رو به سمت قدرتمند تر شدن باورهای قدرتمند کننده و توحید و هماهنگی بیشتر درون مون پیش می بره…
فقط کافیه لذت ببریم از تمام مسیر و به جای مبارزه و مقاومت تسلیم هدایت های الهی باشیم 😊 🙏
سپاسگزارم 🌼
دوستت دارم غزل بانوی عزیزم❤️
خداوند عاشق توست ❤️
سلام به روی ماهت تجلی ارزشمند و زیبای خدا
نرگس جان یک دنیا از کامنت قشنگت سپاسگزارم منم صمیمانه تحسینت میکنم که با عشق و محبت دیدگاه هارو میخونی و پاسخ میدی و با دقت نکات خوبش رو درمیاری و با عزم راسخ و قوی روی خودت کار میکنی عزیزدلم
عاشقتم دوست خوش فرکانس و توحیدی من ❤️❤️❤️
مطمئنم خدا هم خیلی خیلی عاشقته و بهت افتخار میکنه ❤️❤️❤️
امیدوارم هرجا هستی بی نهایت شاد و ثروتمند و موفق و خوشبخت باشی 🌸🌸🌸
سلام وقتتون بخیر
خیلی از کامنت شما لذت بردم و آموختم من جزو اونایی بودم که همیشه حسرت گذشته را میخوردم و شکست ها و اشتباهاتم همیشه جلوی چشم هام بود
و باز اون اشتباهات تکرار میشد
تا اینکه از استاد عزیزم یاد گرفتم اگر به گذشته نگاه میکنم فقط خاطرات خوبش یادم بیاد و از لحظه حال لذت ببرم و ترسی از آینده نداشته باشم و احساسم همیشه خوب باشه
به قول خداوندمومنان کسانی هستند که نه ترسی دارند و نه غمی
دوست داشتم احساسم را با شما به اشتراک بگذارم
آرزوی سلامتی و شادکامی از الله یکتا برایتان دارم
سلام دوست عزیزم وقتتون بخیر و شادی ممنون که احساس قشنگتون رو با ما به اشتراک گذاشتید. الحمدلله ب العالمین که همگی آگاه شدیم و فهمیدیم چطور باید از فرصتی که خدا برای زندگی کردن بهمون عطا کرده استفاده کنیم امیدوارم همیشه در مسیر درست باشیم🌺🌺🌺🌺🌺
سلام دوست عزیزم
ممنونم از یادآوری زیبات
واقعا بچه ها به عینه با خودشون در صلح ند
براشون هیچ چیزی جز همون لحظه مهم نیست و به قول استاد در سکوت ذهن زندگی می کنن
و چه زیباست لذت بردن بچه ها از زندگی کردنشون
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام دوست عزیزم
چقدر متن زیبای شما به دل نشست
بهترینها رو واستون آرزو میکنم
سلام ب همه دوستان بهشتیم
واقعا عالی بود من یکی ک خیلی
دیدم قشنگتر شد از زندگی الله بهتون جذای خیرشوبده دوست عزیزم و ارزوی خوشبختی،ثروت،سعادت و روزهای پراز انرژی خدای رو برا استاد و مریم گلی وهمتون خواستارم
از الله متعال.
الله حافظ هممون🌷🌷🌷
سلام دوست عزیز
بسیار عالی بود و لذت بردم خدایا شکررررررررررررررررت
سلام و درود
بسیار بسیار عالی درست بی کم واست.
خیلی لذت بردم.
و متنت رو با اجازت کپی میکنم و بار ها قول میدم بخونم و هر لحظه یاد آور ذهن فراموش کارم بکنم.
بی نهایت سپاس گذارم.
از خدای مهربانم
از استادم
و از تمام دوستانی مثل شما
که هر لحظه به من راه رو نشون میدین
آرزوی قلبی من موفقیت تمام اعضای خانواده بزرگ عباسمنش هستش.
خدا رو هزاران بار شکر
💐💐💐❤💐❤💐❤
مرسی دوست عزیز عالی نوشته بودی تکرار تکرار تکرار تا ملکه ذهنمون بشه
سلام درود به شما غزل خانم عزیزم
اول از همه چه اسم زیبایی دارید
وکامنتیو که نوشتید واقعا مثل اسمتون زیبا وبه دل نشین بود
مثل غزلی که باشنیدن هر کلمش کلی معنا پشتش داره که باید کلی زمان گذاشت تا درک بشه تا فهمیده بشه
واقعا که بچه ها نمونه رهااین نمونه زندگی کردنن.زندگی به معنای واقعی زندگی
خیلی ممنونم ازتون که این کامنت زیبا رو نوشتید
واز پرودرگار خواهان عشق
سلامتی وزندگی به معنای واقعی زندگی کردن براتون هستم
به نام خدا
سلام به خواهر عزیز و قشنگم غزل بانو
از خوندن کامنتت واقعا لذت بردم
چقدر قشنگ توضیح دادی که باید هر لحظه احساس خوب داشته باشیم
چیزی که چند روز بود احساس خوبم رو میگرفت و نمیذاشت حال خوب داشته باشم همین عجله و کمبود زمان
که تند تند فایل گوش بدم بنویسم سریع برسم به این خواسته ام به اون خواسته ام یه وقت عقب نمون از آدم ها یه وقت فرصت ها تموم نشه الان بیکار نشستم دارم وقتمو هدر میدم
انقد باور کمبود دارم که اصلا درک نمیکنم که استاد میگه تنها چیزی که فاصله شمارو با خواسته اتون پر میکنه همین احساس خوبه انقد عجله دارم که اصلا یادم میره و میدونم انقد میدوام دنبال خواسته ام یا بهش نمیرسم یا انقد دیگه خسته ام و نفس نفس میزنم که موقع رسیدن بهش نه تنها لذت نمیرم بلکه فقط مشغول نفس تازه کردنم تا بدوام دنبال خواسته بعدی
این میشه ندیدن نعمت ها و لذت نبردن از زندگی
همش یا در حال زندگی میکنم یا در گذشته
اما دارم تمرین میکنم که در همین لحظه زندگی کنم خوب هم عمل کردم گاهی عجله ندارم اما گاهی اوقات باز ازدستم در میره که باید دوباره انجامش بدم
ممنونم بابت کامنت قشنگت و یادآوری های زیبات
در پناه الله شاد باشی و سلامت