آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 33

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 1834 روز

    بنام خدا ک جان و جهانم شده…

    سلام ب هر کس ک میخواند این متن را…

    ایستگاه ۳۵ ام سفر از خود ب خدا…

    اوایل ک با قانون اشنا شده بودم دنبال راز و رمز میگشم…و هر چ متنی پیچیده تر بود فکر میکردم اصل تره و برا تحلیل و فهمیدنش زمان میزاشتم😄💖 اخه تازه کار بودم…اومده بودم ی شبه ره صد ساله برم…خلاصه ک نشد چون قانون جهان این نبود…ولی حالا ک نسبت ب اون سال های اول اگاهیام بالاتر رفته و درکم از قانون عمیق تر شده با کلام مریم جات موافقم ک اون راز و رمز سری ک دنبالش بودم دم دستی ترین و پر تکرارترین جمله ایه ک نمود قانون خداست …

    هر جا میخوندم ک نوشته بود احساسات خوب= اتفاقات خوب ، میگفتم اوکی باشه ایتو میدونم اوووون راااااز چیه…اونو بگو😄😄حالا ک برگشتم ب اون روزا میبینم منتطر وِرد و جادو بودم‌لابد😄😄😄(شوخی)…

    خلاصه امروز میفهمم و درک میکنم اون رازی ک جادو میکنه احساس خوب داشتن و موندن در احساس خوبه…

    امروز توی نوشته های مریم کلید رفتن ب مدار بالاتر درک و اگاهی رو پیدا کردم و از صبح ک نوشته ی مریم رو خوندم تا الان ک اومدم در سکوت یافته هامو ثبت کنم حسم عجیب و فوق العاده است…

    مریم اینجوری نوشته بود ک داشتن احساس خوب باعث میشه چیزهای خوب راهشون رو ب سمت تو پیدا کنن…

    و کلید گنجی شد برای من…برای درک عمیق تر…

    اماده ی دریافت بودم و مریم ب من کلید داد و الان اهمیت داشتن احساس خوب رو از مدار بالاتری درک میکنم و الحق ک این درک ارامش بیشتری با خودش همراه داره…

    چیزی ک دریافت کردم رفتن ب مدارهای بالتتر اگاهی باعث میشه سر ب درون ببری و از های و هوی کردن دست بکشی…

    صدای ذهن خاموش تر میشه و تو ب سکوت گوش میدی…

    و جان دل میسپاری ب صدای سکوت …

    درین سکوت صدای رسای روح (الله) چ واضح شنیده میشه و از ی جایی ب بعد چقد کار راحت تر میشه…

    خدایا شکرت برای اینک ذهنمو فیتیله پیچ کردم و دارم روحمو پرورش میدم …

    ازون روز ک کلام استادمو شنیدم ک هر ج تو قوی تر شوی شیطان ضعیف تر میشه در برابرت این صدا بارها در وجودن تکرار شده و ذهن منطقی هم سر تسلیم نهاده و تایید میکنه….

    پس نتیجه ی عادی رشد اینه ک راحت تر میتونی صدای ذهنت رو خاموش کنی و راحت تر هماهنگ میشی با روح…

    خدایا هزاران بار شکرت چون من این راحتی رو مدتهاست دارم حس میکنم…

    این یعنی قدرتمند شدم باورهای قدرتمند کننده….

    این یعنی جان گرفتن مفهوم توحید در رگ‌های من…

    این یعنی ایمانم ب فرکانسی بودنم عمیق تر شده…

    این یعنی ایمانم ب جمله ی ( تمام اتفاقاتی ک برای ما می افتد بدون استثنا نتیجه ی فرکانس های خودمان است) عمیق تر شده‌..

    این یعنی من خداگونه تر شده ام نسبت ب ۱۲۵ روز پیشم ک وارد سایت استاد شدم…

    خدای مهربانم تو را شکر…

    درین سایت من درس هاااااااا گرفتم…تو این‌مدت ۱۲۵ روزه ک عضو سایتم ب اندازه ی کل سال های تحصیلیم تو مقاطع مختلف درس گرفتم…درس های کاربردی…شیربنی این اگاهیا اینه ک ب شدت کاربردیه و استفاده کردنش زود ب ثمر و نتیجه میشینه…

    استاد بزرگوارم ، مریم مهربانم

    تحسین میکنم شما رو و سپاسگزارم برای تمام تلاش هاتون…

    شما بهترین الگوهای من هستید

    توحیدی ترین…

    و تحسین میکنم خودمو برای تعهد عاشقانه ام…و اینک با عشق دنبال میکنم و خدا میدونه ک چ اینده ی زیبایی منتظر منه چون من از تک تک لحظه هام دارم لذت میبرم و تک تک لحطه هامو با عشق و نور ایمان و اگاهی زندگی میکنم…

    رد هدایت چ پر رنگه در زندگی من…بهترین همراه من خداست ک هر لحطه هدایتگرمه…

    خداجونم عاشقانه شکرت💖

    پایان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      متین گفته:
      مدت عضویت: 1676 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر خوب نوشتی که دنبال رمزو راز بودی منم همیشه دنبال پیدا کردن راز میگشتم راز موفق نشدنم چیه راز نرسیدن به خواسته هام راز زندگیم که هیچ حرکتی و هیچ تغییری اتفاق نمیوفته چیه …

      و رازش تو احساس خوب هست

      و این جمله که هرچقدر قویتر بشیم شیطان ضعیفتر میشه و دقیقا همینه و من درکش کردم . زمانهایی که واقعا خوب روی خودم کار میکنم و مواظب ورودیهام هستم چقدر سکوت در ذهنم برقراره و متوجه میشم نجواها رفتن و صداهای بلند در ذهنم خاموش شدن و چه حس خوبیه .

      تبریک میگم تو 125 روز به این مرحله از رشد و آرامش رسیدید .

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمد مهدی قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1985 روز

    بنام خدا

    روز٣۵روزشمارتحول زندگی من

    سلام به همه دوستان.چندبارفایل رو گوش کردم ولی درک درستی ازش نداشتم.رفتم سراغ نظرات دوستان وکم کم متوجه شدم که موضوع این فایل چیه وداره چی میگه. دوباره فایل روگوش دادم اما اینبارمتوجه شدم که وقتی نگران نیستی حالت خوب میشه احساست خوب میشه وطبق قانون اتفاقات خوب برام میفته.اگر فقط وفقط بتونم همین قانون رو درک کنم وبهش عمل کنم همیشه ارامش دارم وبه تمام خواسته هام براحتی میرسم.نباید فراموش کنم که تمامی خواسته های من برای رسیدن به احساس خوب و لذت بردن از زندگی هست.سپاسگذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 1888 روز

    بنام خدایی ک عاشقشم

    روز۳۵م از سفر رویایی م

    خدایا شکرت بخاطر شروع ی روز فوق العاده

    امروز وقتی میخاستم فایل رو باز کنم پیام همکارمو دیدم ک نوشته بود باید بریم سرکار خیلی اعصابم خرد شد ک ای بابا با این کرونا و این سرما کی حوصله داره بره سرکار حالم گرفته شد چون کلی برنامه داشتم فک کردم این هفته هم تعطلیم

    بعد بخودم اومدم ک دارم از قانون تخطی میکنم و حالم بده فورا گفتم الان باید ب دانسته هات عمل کنی ۳۵ روزه هر روز کلی وقت گذاشتی فایل گوش دادی یادداشت کردی نظر نوشتی نظراتو خوندی ک چی بشه کی قراره بدردت بخوره اگه قراره همون ادم سابق باشی چرا وقتت توی این سایت هدرمیدی

    خلاصه عزمم رو جزم کردم ک حالمو سریع خوبکنم و باورهای درست رو ب خودم یادآوری کنم و بگم

    خدارو شکر ک ی کار عالی دارم

    خداروشکر همکارای عالی دارم

    خداروشکر اوضاع کرونا بهتره شده و رو ب بهبودی رفته

    خدروشکر تندرستی کامل دارم و راحت میتونم برم سر کار

    خلاصه من موفق شدم ی قدم کوچیک اما مهم درجهت اجرای اموخته هام بردارم و الان خوشحالم

    امیدوارم شمام سر بزنگاه مچ خودتون رو بگیرید و اجازه ندید از قوانین تخطی کنید

    شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2280 روز

    تو لایتناهی هستی…

    تو ماندگاری وپایدار…

    اگر خدا با ما صحبت میکرد واقعا همینها رو میگفت ومیگفت که از حواشی وشاخ وبرگهای ریز درخت زندگیت که بهشون گره خوردی رها شو وآسان بگیر بر خودت ,بر دیگران,بر زندگیت,بر ثروتت وسلامتیت…

    چقدر جالب بیان شده که ذهن وذهنیات میتونن انقدر شلوغ بشن که صدای خدا رو نتونیم بشنویم واز هزاران نعمت وثروت وسلامتی بیشتر واعتمادبنفس وشادیها محروم بشیم, ای دل غافل…ما بدنبال خداییم وخدا به دنبال ما, ما دنبال ثروتیم وثروت به دنبال ما, ما دنبال سلامتی هستیم وسلامتی به دنبال ما, ما دنبال عشقیم وعشق به دنبال ما…

    واقعا ما اینها رو دنبال میکنیم یا اینها مارو?

    فکر میکنم که ما راه رو گم کردیم وبر خودمون سخت میگیریم وخودمون رو از همه چیز محروم کردیم وبعدش میگیم خدا…پس کو این رزق وروزی ما?

    خداوندا کمکمون کن که آگاه بشیم بیشتر بشناسیمت وخودمون رو هم بیشتر بشناسیم وچقدر زیباست این آگاهی ,این شناخت, این وضوح, این تسلط بر قوانین, این وسعت وسعادت…

    همه اینهارو برای هممون آرزو میکنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    معصومه اسفندیارپور گفته:
    مدت عضویت: 1841 روز

    به نام خالق زیباییها

    سلام به استاد جانم ومریم جانم

    سی وپنجمین روز سفرم

    آرامش وسیله ایست که فاصله بین ذهن وروح را کم میکنه هر چقدر آرامش بیشتری داشته باشی فاصله بین ذهن وروحت کمتر میشه

    وقتی آرامش داشته باشی وبا خودت در صلح باشی هیچ حسد وحرص وطمع کبد ذاتی در وجود نیست

    چقدر فایل های آرامش آرامش عجیبی بهم میده ممنونم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علیرضا جلالی گفته:
    مدت عضویت: 2057 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار

    روز سی وپنجم چله نشینی من

    ردپای روز سی وپنجم را یکروز تاخیر کردم و دلیلش احساس بدی است که دیشب دچارش شدم .خدایا این فرکانس چه قدرتی دارد دیشب یک مشاجره کوچک به خاطر حساب کتاب بدهی ها با همسرم داشتم این هم بگم میدونستم موضوع فایل امروز احساس خوب هست اما هنوز فرصت نکرده بودم کاملا متنها وفایل را گوش بدهم.دیشب به قول معروف از دستم در رفت و رفتم به فرکانس منفی گفتم نیمه شب میام فایل رو گوش میدهم اما بیدار نشدم صبح یواش یواش چشمامو از زیر پتو باز کردم شیطان داشت کار خودشو خوب جلو میبرد افکار منفی و…اما اینبار هم خداوند به کمکم آمد و مچشوگرفتم نگذاشتم پیشروی کند .علیرضا تعهدت ؟مگر ندیدی از احساس منفی هیچی عایدت نشد ؟پاشو تو بزرگتر از مسایلت هستی پاشو حلشون کن سعی کردم از اهرم رنج ولذت استفاده کنم و ….تا الان که این جمله مرا تکان داد “زندگی تنها یک تجربه کوچک است درابدیت تو “خدای من چه میکنه با این آگاهیها… حالا مرد عمل میخواهد.

    همان ابتدا که از رختخواب بیرون اومدم همسرم پیام داد که به طلبکارمون پیام دادم فعلا صبر میکنه (خدایا حس خوب خودش راه حل ساده هم میاره) بعد تماس گرفتم با کسی که پولی ازش میخواستم و نمی داد تونستم خیلی خوب متقاعدش کنم و امیدوارم به زودی پولم رو بده و…خداروشکر خودم رو کشیدم بالا از مداری که توش افتاده بودم و چه لذتی داره این تغییر مدار …

    و جالب تر اینکه امروز به تعهدم که سه برابر کردن درآمدم بود رسیدم ومن رو متعهد تر ومصمم تر کرد برای ادامه مسیر توحیدی

    این هم بگم که من در آمدم خیلی ناچیز شده بود به خاطر مشکلی که پارسال دچارش شدم و امروز به خاطر اینکه بعداز مدتها درآمد کسب کردم واقعا خداروشکر میکنم البته چندماه پیش هم به همین تعهد به درآمد یا سراسری رسیدم و کاملا الان این رو درک میکنم که اگر حتی چند روز روی خودمون کار نکنیم چقدر نتایج متفاوت میشه.

    قدر احساس خوب رو بدانیم حتی اگر دیگران بگویند دیوانه است و خوش خیال وهر چیز دیگری…از دیشب تا الان درک کردم تفاوت احساس خوب داشتن ونداشتن را.هر وقت یادم می ره البته قبلا هم این کار رو میکردم و اون اینکه توجه میکردم به فرزندم و بچه های کوچک که چقدر ساده میخندند و در احساس خوب هستند بدون اینکه به عوامل بیرونی بها بدهند و اصلا برایشان مهم باشد.

    شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    افسانه فولادفر گفته:
    مدت عضویت: 2351 روز

    سلام به استاد عشق و آگاهی

    عاشق این فایل های آرامش در پرتو آگاهی هستم هر وقت گوش میدم آروم میشم حال دلم عالی میشه به خدا وصل میشم واقعا خیلی عالیه

    استاد ممنونم ممنونم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام میکنم به استاد عزیز و تمامی دوستان

    با یاری خداوند متعال روز ۳۵ از سفرنامه رو شروع میکنم

    چیزی مهم تر از احساس خوب نیست وقتی در هر شرایطی سعی میکنی که احساس خوبی داشته باشی این یعنی در حال ارسال فرکانسی به جهان هستی که اتفاق وشرایط دلخواه رو تجربه میکنی

    اگه هر لحظه سعی کنی که دیدگاه ذهنتو به دیدگاه روح نزدیک کنی اگه هربار فاصله ی فرکانسی ذهن و روح رو کمتر کنی اگه خودت و عادت بدی که مثل روح فکر کنی به احساس خوبی میرسی که همه چیز برایت میشود

    برایت سلامتی میشود عشق میشود آرامش میشود

    پس مهمترین کارتو این ست که از دیدگاه روح نگاه کنی و همیشه احساس خوب داشته باشی ودر احساس خوب بمانی

    در پناه الله یکتا ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    پردیس گفته:
    مدت عضویت: 2343 روز

    راستش از وقتی که فصل دوم سفرنامه رو شروع کردم یکم نگرانم، نگرانم که نکنه به روز چهلم برسم و تغییری نکرده باشم، میترسم به روز چهلم برسم و نسبت به روز اول فقط حرفای غلمبه سلمبه تر یاد گرفته باشم نه اینکه واقعا بهتر شده باشم،

    میترسم از اینکه حرف مفت بزنم، میترسم از اینکه نتونسته باشم در عمل متعهد بمونم..

    به خوبی از اینکه نباید از ترسهامون و ناخواسته هامون چیزی بگیم آگاهم اما فکر میکنم حرف زدن راجب بهشون نیست که بده، در واقع تمرکز روی اوناست که اشتباهه!

    اگه حرف زدن راجب بهشون باعث بشه دیگه تکرارشون نکنیم یا درسمونو خوب بگیریم و به لایه های زیرین باورهامون برسیم خیلیم خوبه!

    این هدف الانم از نوشتن ترسهام بود. جدیدا متوجه یکسری باورهای مخربی که منو توی منطقه ی امنم زندانی میکنه شدم.

    – همش میگم “آخه چجوری؟” برام باور پذیری رسیدن به آرزوهام خیلی سخته بخاطر همین انگیزه ی زیادی برای حرکت ندارم، ته تهش میشه گفت ایمان ندارم از راه هایی که حتی فکرشم نمیتونم بکنم به خواسته هام میرسم!

    – خودمو درگیر دیگران و زندگیه اونا، شرایطشون و اینکه چقدر پیشرفت یا پسرفت کردن میکنم. حسادت میورزم و تمام انرژی و احساس خوبم توی شعله های حسادت میسوزه!

    – کارهامو پشت گوش میندازم و وارد چرخه ی امنم شدم!! یعنی بیخیال و فارغ از تلاش برای تغییر. (البته فقط یکی دو روزه که اینجوریم! خداروشکر که باید هرروز رد پا بزارم!! تصور کنید اگه متعهد به ردپا گذاشتن نبودم شاید این یکی دو روز ماه ها و یا حتی سالها میشد و من اصلااا نمیفهمیدم و کلیی مسیرو اشتباه مسرفتم! الهی شکرت🤍)

    از اونجایی که امروز بهم یادآوری شد که “احساس خوب” مهمترین چیزه ، تصمیم‌ دارم حال خودمو خوب نگه دارم! این یک تصمیمه نه یک احساس غیر ارادی بسته به عوامل بیرونی.( الان پردیس کمالگرای وجودم داره ور ور میکنه که احساس خوب مهمترین چیز نیست و … تازه انقد حرفه ای شده که مستقیما اینو نمیگه، فقط سعی میکنه با بزرگ جلوه دادن مسائل دیگه حواسمو پرت خودش کنه. شایدم پردیس کمالگرای وجودم اصلا من نیست، اصلا وجود نداره! شاید شیطانه که خودشو در قالب من نشون میده!! نتیجه گیری : پردیس کمالگرا پردیسیه که از شیطان دستور میگیره و به حرفای اون گوش میده!)

    همین جمله ها برای پر شدن وجودم از آرامش کافی بودن :

    فقط برای سه روز، هرگاه با مشکلی مواجه میشوی به من بازگرد. به درون، و به خاطر بیاور که تو موجودی الهی هستی و همه ی این زندگی تنها یک تجربه ی کوچک فیزیکی است در زندگی ابدی و مقدس تو، تجربه ای که بارها و بارها تکرار میشود؛

    و به خاطر داشته باش تو لایتناهی هستی!

    پایان روز سی و پنجم سفرم.

    زندگی رو جدی نگیر!

    سپاسگزار پروردگار آسمانها و زمینم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: