آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 61 (به ترتیب امتیاز)

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Aliparishani گفته:
    مدت عضویت: 1450 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت دوستان گرامی

    روز سی و پنجم سفرنامه

    خدایا شکرت که من را در این مسیر قراردادی تا با تو و باخودم ارتباط بیشتری برقرارکنم و تو و خودم را بیشتر بشناسم.

    میخواهم از خودم بپرسم که برای چه میخواهی پیشرفت کنی ثروتمند شوی شخصیت قدرتمند بسازی و برای چه میخواهی اینقدر بزرگ شوی و اولین جواب من و مهمترین جواب من قطعا احساس خوب است میخواهم به احساس خوب برسم خب من میتونم همین الان ارام ارام احساس خوب را در خودم ایجاد کنم و همین احساس خوب است که همه چیز میشود واقعا عاشقتم خدا بخاطر این قوانین فوق العاده ای که گذاشتی که طبق قانون جذب ما اگر احساس خوب داشته باشیم همه چیز طوری پیش میرود که ما را به احساس خوب بیشتری برساند و همه چیز برای ما میشود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان خانواده عباسمنش

    گاهی اوقات برای اینکه که صدای خدارو توی اعماق وجودت بشنوی یا لااقل حسش کنی بهتره سکوت کنی و چشماتو ببندی تا خودش تورو ببره به جهانی پر از آرامش ، ببرتت جایی که توش عشق هست عشق الهی چقدر دوست دارم اون چیزی که استاد عباسمنش میگه که خدا با قلبمون حرف میزنه رو منم بفهمم دوست داشتم منم متوجه بشم خدا الان داره به من چی میگه

    خدا توی قرآن گفته با یاد من دل ها آرام می‌شود راست گفته چون من از وقتی که به یاد خدا هستم آرامشم بیشتر شده

    ای کاش میتونستم حسش کنم

    مرسی استاد عزیز❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1396 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان گرامی سایت عباسمنش

    روز سی وپنجم

    بهترین فرکانس به خداوند سپاسگزاری است بهترین حالت زمان حال زیستن واز لحظه لذت بردن وداشتن حال واحساس خوب است.

    هیچ چیز ارزشمندت تر از داشتن حال واحساس خوب نیست .

    وقتی خود واقعی ت هستی وایمان داشته باشی که موجودی الهی هستی وهمه کاره اوست واو از مشکلات .قرضهای تو بزرگتر است فقط کافیست باور کنی که برای خدا کاری ندارد که مشکلاتت را حل کند.

    وتمام تلاشت این باشد که رابطه ات با او را مستحکمتر کنی .

    دعا زبان من به خداست وسکوت زبان خدا با من است .

    در قیل وقال های روزانه که ذهن ت غوغاست زمانی بگزاری که حال دلت را به خدا بگویی واز او یاری بطلبی ذهن را خاموش کنی در سکوت خدا جواب تو را بهت میرساند.

    از جایی میرساند که به ذهنت هم نرسد اوست مالک وفرمانروای اسمانها وزمین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    Fariba t گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربان و دوستان هم فرکانسی

    سفرنامه روز سی و پنجم

    این روزا خیلی زیاد یاد روزهایی می افتم که دنیا با چک و لگد خواست بیدارم کنه. وقتی به اون روزهای سخت فکر میکنم دلم میگیره اما به اون خاطرات میگم اشکال نداره. شما خدا رو به من برگردوندید. دنیا یه تضاد خیلی بزرگ ایجاد کرد که حمایت خدا رو بیشتر حس کنم. چه حال خوبیه وقتی آهنگ های عاشقانه رو نه برای کسی و فقط برای خدای خودم میخونم. این روزها بیشتر از هر زمان دیگه مطمئنم که به زودی به خواسته هام خواهم رسید و روز به روز از زندگی لذت بیشتری خواهم برد.

    یه دوره ای به خودم قول داده بودم نکات مثبت زندگیم رو ببینم و به زبون بیارم. فکر میکنم از اون روز مدارم از افرادی که تو زندگیم بودن جدا شد و شاید دلیل رفتن اون آدم ها از زندگیم همین بود. با اینکه اصلا بیشتر از دو سه مورد به ذهنم نمیرسید اما حس میکنم مدار من داشت تغییر میکرد. الان که خودم رو با اون روزها مقایسه میکنم میبینم چقدر پیشرفت کردم و چه بسیار نکات مثبتی میتونم در طول روز پیدا کنم.

    خدایا سپاسگزارم. بی نهااایت

    دوستتون دارم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمد جهانی گفته:
    مدت عضویت: 2179 روز

    به نام خدا مهربون

    روز ۳۵ام سفرنامه

    صلح بودن با خود کلید اصلی نوشته مریم خانوم و این فایل بود نجنگیدن با دیگران نجنگیدن با خود

    و اهمیت زیاد داشتن احساس خوب در همیشه و همه حال که واقعا تمرین مهمیه

    یکی از مهم ترین اصل هایی که باید سعی کنم همیشه رعایتش کنم همینه داشتن احساس خوب حتی در مواقعی که به ظاهر اتفاق ناراحت کننده ای افتاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم …

    35 روز سفر نامه ….

    چقدر خودمونو محروم کردیم از خدا …

    از وجودش …

    چقدر خودمونو دور کردیم از خودمون …

    چقدر خودمون رو درگیر مادیات دنیا کردیم و زندگی رو برای خودمون سخت کردیم …

    چقدر حریص تر شدیم …

    خود خواه …

    حسود ….

    کینه ای …

    چقدر میتونیم راحت به خودمون این اجازه رو بدیم که ذات پاکمون رو آلوده کنیم ….

    چقدر میتونیم راحت این کارهارو نادیده بگیریم و به زندگی ادامه بدیم …

    چقدر راحت از خودمون دور شدیم …

    از خدای خودمون …

    خدا رو فقط تو جایی که به مشکلی برمیخوریم رمیخواییم …

    خدایی خیلی خب خدایی داریم که باز هم ستمون رو میگیره …

    با این همه شرک …

    با این همه بی ایمانی …

    با این همه دوری اش …

    چقدر خوب میشه که خودمونو پیدا کنیم …

    اون چیز که خدا بهش میگه اشـــــــــــــــــــــــرف مخلوقـــــــــــــــــــــــــات…

    اون ذات پاک از دست رفتمون …

    فکر های آلوده ای که داریم …

    دید منفی که به هر چیزی داریم …

    ما تکه ای از خداییم …

    ما همونیم که خدا از روح خودش توی ما قرار داده ….

    ما همونیم که قدرت همه چیز رو بهمون داده …

    ما همونیم که خدا مارو آفریده تا روزها و ماه ها و سال ها زندگیمون رو خلق کنیم …

    ما همون لایتناهی هستیم …

    “… سکوت همه آن چیزی است که تو را به سعادت می‌رساند…”

    روزه سکوت بگیریم برای رسیدن به خودشناسی …

    برای رسیدن به اصـــــــــــــــــــــــــل خودمون …

    برای رسیدن به آرامـــــــــــــــــــــــــــــــش …

    برای رسیدن به خــــــــــــــــــــــــــــــــــدا …

    برای رسیدن به خوشبختـــــــــــــــــــــــــــی و سعــــــــــــــــــــــــادت …

    روز سکوت بگیریم تا خدا رو بهتر و بیشتر بشناسیم ….

    روزه سکوت بگیریم تا شرک نگیم …

    تا بی ایمانی توی ما ایجاد نشه …

    آره باید روزه گرفت و کمی فکر کرد …

    کمی توی خودمون رو زیر و رو کنیم که بببینیم مشکل از کجاست …

    تا ببینیم کی بودیم و چی شدیم …

    تا چی باعث شد …

    اصلا چ شد که اینطوری شد …

    روزه سکوت بگیریم …

    .

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم …. موفق باشید ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    دنیا گفته:
    مدت عضویت: 1616 روز

    به نام الله یکتا

    سلام جانانم سلام استادم

    متن این فایل بینظیر بود و بعد از خواندن متن بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد و بعد از آن صدای جانانم چقد دلنشین بود برای درک این فایل خدایا من چقدر گمت کرده بودم و تو انقد مهربونی که بهم نزدیک شدی و منو به حال خودم نزاشتی البته که در میان دل مشغولی هایم دلم فقط تو را میخاست اما نفس سرکشم دورم میکرد ازت شیطان با نجواهایش نا امیدم میکرد از رحمت بی انتهایت و اما تو باز هم ماندی کنارم با همه ی بی معرفتی های من و چه خدایی دارم که ازش خواستم و دعایم را اجابت کرد و این چنین استاد عباسمنش را سر راهم گذاشت تا با او به خدا نزدیک شوم به آرامش برسم عشق واقعی را تجربه کنم احساس خوب داشته باشم ثروت را بسازم و او دست خداست در زندگیم خدایا چقد بزرگی چقد رحمتت بی انتهاست و کمک کن بمانم در مسیرت و بمانم با استادم که با او نجواهای شیطان اثری بر من خواهد داشت دلم قرص میشود خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    Asal Banoo گفته:
    مدت عضویت: 1306 روز

    سلام استاد

    سفر روز سی و پنجم

    چه حس خوبی داره این آگاهی ها رو میشنوی

    خدایا شکرت که تو مدار شنیدن این آگاهیها قرار

    گرفتم خدایا سپاسگزارم 💕💕 واقعا نمیدونم چی

    بگم فقط با شنیدن این فایل حالم خیلی بهتره

    خدایا سپاسگزارم برای وجود استاد 💞💞💞💞💞💞

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    خدا یاور من است گفته:
    مدت عضویت: 2285 روز

    ردپای سی و پنجم:

    برخلاف فایل های فصل اول که هر روز پشت سر هم نگاه می کردم و رد پام رو ثبت می کردم الان توی فصل دوم، فایل رو دانلود می کنم و هی گوشش میدم و دو یا سه روز بعد از اینکه کاملا آگاهی های اون فایل در من جافتاد میام و رد پام رو اینجا ثبت می کنم.

    خدا رو شکر استاد. به فاصله شنیدن تا نوشتن به یه آگاهی و آرامشی دست پیدا کردم که میتونم بگم بخش زیادی از اون آرامش و خوشحالی و امیدواری کودکیم بهم برگشت. الان دقیقا بیست و چهار ساعته که به لطف خداوند یه نگرش بسیار زیبا بهم الهام شده.

    دیروز مابین صحبت هام متوجه یه موضوعی شدم. من خیلی وقته که به اهمیت ذهن و نحوه تفکر در سعادت زندگیم پی بردم اما هر بار که می اومدم و اون باور مخرب رو شناسایی می کردم اوضاع تا زمانی خوب بود که دوباره در اون شرایط آزار دهنده قرار نگیرم. (امیدوارم گفته هام واضح باشه و بتونم مفهوم رو خوب برسونم.)

    وقتی دوباره توی یه شرایطی که ناراحتم می کرد قرار می گرفتم، تپش قلبم، دلهره و حال بسیار بدی رو تجربه می کردم. انگار که یه دکمه ای با به راه افتادن این حال و اوضاع بد تعرف شده بود و هر وقت که یه عامل بیرونی، این دکمه رو فشار می داد، دوباره این مسیر تکراری شروع می شد و چیزی که بدترش می کرد این بود که شروع می کردم به سرزنش خودم که نه تو داری اشتباه می کنی نباید الان اینجوری فکر کنی و باید بهش توجه نکنی و یه اوضاعی رو میساختم که ناگفتنیه.

    تا اینکه دیروز انگار یکی دیگه با صدای من و با حرف های من به خودم گفت که ببین! بر اساس باورهای مخرب و اشتباه قبلیت یه مسیر فیزیولوژیک توی جسمت و روانت شکل گرفته و این علائم نتیجه اون باور مخربه. الان که این حس بد در تو دوباره ایجاد میشه باهاش مقابله نکن و فقط نگاهش بکن و بدون که این حالت واقعی نیست. نتیجه اون باور مخربیه که مدت ها با اون ابزار فکر کرده بودی الان فقط نتیجه اش رو می بینی. پس ناراحت نباش، بهم نریز بشین و تماشاش بکن و ببین که رفته رفته کم و کمتر میشه.

    مطمئن باش از همون مسیری که اومده میره. چرا؟ چون تو یه روزی ناخواسته و بخاطر ناآگاهیت دعوتش کردی، الانم تو تصمیم گرفتی که بره. پس قطعا میره.

    ممنونم استاد بخاطر همه چیز. از صبح هر وقت که احساسم میخواست بد بشه، فقط به اون حالت و ناراحتی از بالا نگاه می کنم و باهاش ادغام نمیشم. فکر می کنم الان داارم با روحم به همه چیز نگاه می کنم و فاصلم کم شده.

    خب اینم از ردپای سی و پنجم از این فصل پر برکت. بریم ببینیم فایل سی و ششم قراره چطوری من رو کن فیکون بکنه.:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    فرزاد امان اله زاده گفته:
    مدت عضویت: 1605 روز

    بنام خدای مهربان

    سفرنامه روز سی وپنجم

    خدایا شکرت برای این همه آگاهی

    روز به روز عالی تر میشوم

    روز به روز قوانین و بهتر درک میکنم ،زندگی برآیم خیلی زیبا شده هر روز با کلی احساس خوب شروع میکنم و وقتی هم احساس بدی دارم خیلی زود میتونم خودمو با احساس عالی برسونم

    برای این همه اتفاقات خوب سپاسگزارم برای هدایت شدنم به این سایت بهشتی سپاسگزارم، واقعا بدون اغراق از هر لحظه زندگیم لذت میبرم حتی تضادهایم برام حس خوب دار ه چون میدونم منو به مدار بالاتر میبره فقط باید سکوت کنم و نظاره گر باشم.

    حس و حال عجیبی دارم حس و حالی که تو دوران کودکی داشتم که چجور به آسمون نگاه میکردم وبرایم تازگی داشت و نهایت لذت و می‌بردم بدون اینکه خسته بشم همیشه نگاه کردن به آسمون برام نهایت لذت و داشت و الان هم باز بعد سالها اون حسو پیدا کردم .استاد عزیزم ممنونم که این حسو بهم یادآوری کردی

    حس ارزشمند بودن پیدا کردم این فایل منو منقلب کرد چقدر بهم نیرو داد ،چقدر بهم حس قدرتمند بودن داد

    باید احساس خوب داشت ،باید شاد بود چون ما خدایی هستیم .این زندگی تنها یک تجربه کوچک در ابدیت توست و به نظر من شعر زیبای نسیمی که مقام و منزلت ما انسان هارو خیلی خیلی با قدرت بیان کردن

    من در این جهان نمیگنجم

    تیر منم کمان منم

    پیر منم جوان منم

    گوهر لا مکان منم

    دو جهان در من نمی گنجد

    من در این جهان ها نمی گنجم

    ذره منم خورشید منم

    چهار وپنج وشش منم (چهار عنصر،پنج حس،شش جهت)

    من آن درخت کوه طورم که در آتش میسوزم

    من ان سنگی هستم که به اوج آسمان در می آید

    گوهر لا مکان منم

    عرش و فرش و کاف و نون منم(همه چیز)

    جملگی در من جمع گشتند

    تو مرا با این باورها بشناس

    اما آگاه باش که من در این نشا نه ها نمی گنجم

    دولت جاویدان منم

    گنجی که در هیچ صندوق جواهراتی نمی گنجم

    گر چه امروز در لباس این 《شخص》با اسم های نسیمی، قریشی و …هستم

    تیر منم کمان منم

    پیر منم جوان منم

    وجود و هستی، نشانه های من هستند

    ابدیت و جاودانگی در ذات من است

    تو مرا از روی نشانه ها بشناس

    اما آگاه باش که من در نشانه ها نمی گنجم

    من گنج نهانم که اکنون عیان شده ام

    من معدن گنجم

    اما گنجی که در اقیانوس ها و کوهها نمی گنجد

    هم صدفم هم مراورید

    بر پا کننده قیامت و نگه دارنده پل صراطم

    شهد منم شکر منم

    شمس منم قمر منم

    به همه چیز روح و روان میبخشم

    اما خود در روح و روان نمی گنجم

    آیت شعرو سامی یوسف خونده به زبان ترکی و به فارسی ترجمه شده و گوش دادنش خالی از لطف نیست

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: