آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 61

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 818 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم

    سلام خدا جونم سپاسگزارم

    سلام استاد عزیزم ومریم نازنینم

    سلام دوستان معنوی ام

    روز 35ام از دنیای آرام و سفرنامه ای زیبا و پر از آگاهی

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم

    خدایا برزبانم و بر قلمم جاری شو تو بگو هر آنچه در قلبم در سکوت و تنهایی با هم گفتیم و من مدتی کوتاه کودکی ام با تو بودم و در هیاهوی زندگی فراموشت کردم

    خدایا من ارزشمند م بی قید و شرط

    از روزی که نطفه من بسته شد من همه چی را می‌دانستم و فراموش کردم

    این خود ارزشمندم این سکوت و آگاهی را

    من پاره ای از خدا هستم همه پاره ای از خداییم

    همه ما ارزشمندیم

    خدایا تو گفتی احساس خوب اتفاقات خوب

    خدایا تو احساس را در قلبم قرار دادی تا مرا با خودت یکی کنی

    من با حال و احساس خوب بتو می رسم

    هر وقت چرخ زندگی ام بر وفق مرادم می‌چرخد کاره توست اتفاقات خوب پشت سر هم بمب بمب برام رخ میده

    وبر عکسش وقتی از خود واقعی دور میشم و چرخه معیوب و پرا از ایراد چنان زنگ میخوره که درب و داغون که ما فقط در حال دست و پا زدن در باتلاق ذهنمان هستیم

    خدایا تویی آگاهی و جان و منم جسم و ذهن

    همه ما یه جورایی گم شده ایم و فقط نور دوست که مسیر درست را برامون روشن میکند

    خدایا شکرت

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان

    خدا یا شکررررررت راضی ام که مرا از بدنه جامعه جدا کردی و من فقط در حال عشق بازی با خودت هستم بهت اعتماد کردم و تمام مسیر های زندگی ام را تو هادی شده ای چراغ راهم تویی قطب نمای درونم را پیدا کرده ام هر بار منحرف بشم سریع با آلارم دادن مسیر درست رو بهم میگی

    خدایا چقدر این حس شیرینه

    خدایا شکرت که تو رو در وجودم پیدا کردم و به ارزشمندی درونم رسیدم

    الان همون نوزاد تازه متولد شده ام که آرام و تنها و پراز آگاهی و راحت و آسان و شاداب و سرحال هستم

    دیگه قضاوت و حرف های دیگران در من اثر ندارد

    مگه یه نوزاد چی میخواد از زندگی جز اینه که پادشاهی می‌کنه و تمام دنیا در خدمتش هستند

    مادر با عشق شیر میدهد پدر با عشق بوسه میزند بر تمام وجودم خواهران و برادران هر کدام دور و اطرافم میچرخند که مبادا من گریه کنم

    همه با عشق از من مراقبت می‌کنند

    همه ما پاره ای از خداوند هستیم

    خدا عشق مطلقه

    مارا با عشق آفریده

    افسار زندگی را به دستهای خودمان داده

    ذهنی آرام و آسوده داده

    قلبی سرشار از شادی و لذت و تجربه کردن خودمان داده برای چند صباحی که در این زمینه خاکی مهمان هستیم و بعد به خود واقعی مان برمیگردیم

    من از همین حالا مشتاقانه منتظر پیوستن به روح واقعی ام هستم چون از خودش هستم من آزاد و رها هستم من پاک پاک هستم من توبه کردم و خدا توبه پذیر مهربان است

    من در نا آگاهی بودم و خودش دستمو گرفت و هدایتم کرد به راه راست به راه خوبان درگاهش

    خداوندجانم بخشید در من لیاقت بندگی کردن دید که بهم عشق بخشید بهم آگاهی و آسانی بخشید

    برام هم زمان شد و هم مکان و هم تمام وجودم را فرا گرفته و آرامم

    برام لبخند و سلام غریبه ها شده

    برام عشق و محبت همسر شده

    برام روابط سالم شده

    برام فرزندان صالح شده

    برام عشق واقعی شده

    برام راستی و صداقت و درستی و پاکی و مهر و دوستی شده

    برام اعتبار و ابرو و ثروت و سلامتی و خوشبختی و معنویت و موفقیت و سعادت شده

    من به خدا اعتماد دارم

    خودش همه چی برام شده

    خودش دستان خوب در زمین شده برام

    خودش حساب بانکی ام شده

    خودش تغذیه سالم شده

    خودش شرایط عالی شده برام

    خدایا شکرت از همه عشقی که در این مدت کوتاه باهم هستیم بهم دادی

    خدایا هر چی بگم کم گفتم

    معجزه پشت معجزه

    اتفاقات خوب پشت سر هم

    احساس خوب

    همون اعتمادی که از درونم شکل گرفته تمام کارهامون داره پیش می‌بره

    هر اتفاقی خیر شده

    خدایا چی بگم

    هرروز مدارم بالاتر می‌ره

    راحتر نه میگم قضاوت را محدود کرده ام سرزنش نمیکنم

    اشتباهات را میپذیرم

    غیبت ممنوع شده

    راستی و درستی و خلوص نیت جای گزین شده

    چرخ زندگیم روانتر شده

    با افرادی که قبلا با دیدنشان استرس می‌گرفتم الان خیلی آرام شدم چون هم خودم و هم اونارو پاره ای از خدا دیدم

    همه چی عشق شده پاکی شده عالی شده

    من لایتنهاهی ام من جزیی از خدا هستم

    خدا بی انتهاست من تکه ای ارزشمند از وجود خداوند هستم

    من موجودی الهی هستم

    خداوند از زبان نشانه ها بامن حرف میزنه

    تو خیابون کارت پول پیدا میکنم

    پول پیدا میکنم

    با آدم‌های خنده رو برخورد میکنم با انسان های فوق‌العاده عالی و بینظیر و شریف و نازنین برخورد میکنم

    چیزهای که نباید ببینم و بهم نشون نمیده

    حرفهای الکی نمیشنوم

    امروز که در کلاس هنری بودیم چقدر همه چی خوب بود

    چقدر روحم لطیف و خوشحال بود که از بدنه جامعه جدا شده

    با روح واقعی هماهنگتره چقدر آرام و لطیف تر شده ام

    چقدر دنیا زیبا شده

    چقدر خوشحالم که با افکار مثبت و ایجاد باورهای عالی و درست و تکرار شکر گذاری و توجه به زیبایی ها من میتوانم هر روز عالی و بینظیر شوم

    من منحصر به فرد هستم

    من عالی و فوق العاده هستم من افکار عالی دارم

    من قدرت کنترل ذهن دارم

    من با عشق بدست میاورم و با عشق انفاق میکنم

    اگر من فقط با خداست

    خدایا از هر خیری از تو به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم

    خدایا مرا سریع تر به آنچیزی که روحم با آن آمیخته شده برسان. فقط تو در این هیاهوی من میدانی چه میخواهم تو زورت به هیاهوی درونم میرسه مرا به طرح الهی ام برسان نمیدانم چطور تو میدانی پس یالا بهم بگو

    خدایا شکرت که در تنهایی ام با تو در وجودم سیر میکنم و در دل ناشناخته های درونم به شناخت خودم و خودت میرسم

    هر فرصتی را غنیمت می‌شمارم و با تنهایی به آرامش و خدا میرسم

    خدایا شکرت که هر لحظه هوامو داری

    خدایا شکرت که این روزها خودمو که میسپارم بهت

    دیگه زور نمی‌زنم خودت همه کاره ایی

    تمام راهکار ها رو بهم میگی

    من دریافت کننده الهامات الهی هستم

    خدایا شکرت

    من ایمان دارم باور دارم اعتماد دارم توکل کرده ام امید دارم

    خدا هر لحظه جانم می‌بخشد هر نفسم را خودش می‌بخشد

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مینا رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 780 روز

    سلام به استاد و دوستان فوق‌العاده

    خب برم سراغ این فایل من به صورت هدایتی گوش دادم این فایل رو ولی اولش خیلی قضاوت کردم که مثلا آرامش در پرتو آگاهی از روی اسمش گفتم مثلا استاد میخواد در مورد کنترل ذهن صحبت کنه و دانلود کردم

    استاد وقتی داشتم گوش میدادم به آخراش که رسیده بود ناخودآگاه گریه کردم

    الان که فک میکنم نمیدونم چرا چرا واقعا من زد زیر گریه

    و اینکه استاد شما میگید من موقه‌ای که نو بندرعباس بودم راه میرفتم و به پهنای صورت گریه میکردم انگار که درکش کردم و یاد فایل گفتگو با استاد قسمتایی 3.4 بود که سپیده جان میگفت فرق گوش دادن با لمس کردن خیلی زیاده

    من تازه این دوتا رو کنار هم گذاشتم و فهمیدم که جهان و شما استاد یا سپیده چی میگفتید وقتی که فهمیدم نتونستم گریه‌مو قط کنم واقعا نتونستم اون حسی که خدا داشت بهم میگفت رو کنترل کنم و اون موقه داشت بارون میومد رفتم کنار پنجره و تشکر از ته قلبم در حالی که داشتم گریه میکردم کردم از خدا و اون حسه هنوز تو وجودمه

    استاد من از ای فایله خیلی چیزا یاد گرفتم حرف خدا رو فهمیدم

    و فهمیدم که هیچ وقت نباید قضاوت کنیم و باید همیشه مثل یه سرباز برای صحبت های خدا باشیم

    مرسی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 710 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق

    35 .سی و پنجمین روز شمار تحول زندگی من در این جعبه شگفتی خدا

    امروز صبح که بیدار شدم تعهد نوشتم که از امروز شروع کنم و فقط امروزو عمل کنم به هر آنچه که باید عمل کنم

    و فرداها هم همین تعهد رو دوباره به خودم بدم از صبح تا شب

    و نتایج رو بیام براتون بنویسم

    چون امروز رومین باری بود که خدا هدایتم کرد به فایل مصاحبه با استاد شماره 3

    که میگفتن استاد که وقتی که شما رو خودتون خوب کار میکنید و باورهارو بنیادین ایجاد میکنید که باعث نتایج پایدار میشه

    من تازه دارم معنی نتایج بایدارو در مداری که هستم درک میکنم

    توضیحات مربوط به روز 35 رو که خوندم به آخرش که رسیدم مدام تکرار میکردم خدا خدا خدا

    و همین احساس خوبی که خود خداست و انقدر غرق در عشقت میکنه غرق در بی نیازی از عشق ، بینیازی از توجه دیگران بی نیازی از هر چیزی میشی که یه لحظه به خودت میای میبینی ، وسط یه عالمه آدم بیرون داری قدم میزنی ، اما انقدر غرق در این احساس خوبی که متوجه رد شدن آدما از کنارت نیستی ،متوجه اتفاقاتی که در اطرافت رخ میده نیستی

    و چقدر لذت بخشه این حس

    و حتی در خونه که تنهایی و این احساس فوق العاده خوبو داری اصلا فکر نمیکنی که تنهایی

    چون یه نیروی عظیم و انرژی خاص ربّ و صاحب اختیارت کنارت هست و فقط دلت میخواد باهاش حرف بزنی عاشقانه هاتو بهش بگی

    من چقدر تغییر کردم ، الان که دارم مینویسم پر از حس خوبم

    من قبلا تنها میموندم تو خونه هی زنگ میزدم به مادرم میگفتم کی میای یا حوصله ام سرمیرفت یا حتی اگرم تنها بودم و نقاشی میکشیدم باز یه حس خلا درونم بود و دوست داشتم کسی باشه تو خونه

    من قبلا میرفتم بیرون از خونه مثلا یه جمعیت زیادی اطرافم بودن ،من انقدر اذیت میشدم از درون و فکر میکردم همه دارن منو نگاه میکنن و خیلی چیزای دیگه

    اما الان که داشتم مینوشتم چنان عشقی داشتم موقع نوشتن و میگفتم خدا اثر توهست تویی که انقد حالمو خوب کردی چقدر دوستت دارم عاشقتم

    دیگه طیبه یکسال پیش نیستم

    تو خیابون ،تو مترو ،هرجا که هستم تو دلم باخدا حرف میزنم یهویی لبخند میزنم خیلی دوست دارم این حسو

    یا وقتی دارم با خدا حرف میزنم و راه میرم تو خیابون انقدر حالم خوبه که اصلا آدما رو نمیبینم چه برسه بخوام خجالت بکشم

    و اینا همه و همه اثرات خداست که از وقتی اجازه اجابتشو در قلبم دادم اجازه دادم هدایتم کنه ازش خواستم حالمو خوب کنه

    هر لحظه داره هدایتم میکنه و کمکم میکنه

    یاد این آیه میفتم

     وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ‌

    آیه 186 سوره بقره

    چقدر من دوستش دارم چقدر من از وقتی با این سایت آشنا شدم آیه های قرآن و دوست دارم

    چقدر من حس خوب میگیرم از این سایت پر از آگاهی

    درسته تو این مسیر یه سری ایراداتی که بعدا خدا بهم نشون میده متوجه میشم سعی خودمو میکنم تا جهاد اکبر کنم امروز نوشتم تو یه کاغذ که اگه نتایج پایدار میخوای ::::

    تعهد ،فقط امروزو عمل کن به قوانین طیبه

    امروز شاد باش

    امروز احساستو سعی کن خوب نگه داری

    امروز سعی کن مودب باشی و مهربان

    امروز عشق راستین داشته باش و بی توقع عشق بورز

    امروز اتاقتو بعد هر نقاشی کشیدن مرتب کن بعد بخواب

    امروز باورای قدرتمند کننده رو مدام تکرار کن

    امروز به ایده های خدا که بهت داده عمل کن و قدم هات رو بردار و به خدا بسپر بقیه شو

    امروز تمرین نقاشیتو زودتر انجام بده

    امروز عاشقانه به مادر برادر خواهر هات و اطرافیان و تمام انسان ها عشق راستینتو نشون بده

    امروز فقط به قوانینی که یاد گرفتی عمل کن تا جایی که میتونی

    و از زندگی و مسیر لذت ببر تو میتونی و میشه همین امروز هاست که در کنار هم یهویی زندگیت متفاوت میشه

    و من امروز نوشتم و جلو چشمم چسبوندم تو اتاقم و از خدا خواستم هر بار یادم بندازه و به همه عمل کنم

    و جهاد اکبر رو از امروز با تلاش بیشتر شروع کردم

    خدایا سپاسگزارم ازت که انقد ماه و مهربون و عشقی

    اینم خیلی خاص بود که خانم شایسته نوشتن تو متن که :

    شهامت میخواهد تا اجازه دهی احساس خوب برنامه خودش را پیش ببرد ،پزشکت باشد و سلامتی را بر جسم و جانت برگرداند

    من چقدر کیف کردم اینو داشتم میخوندم پر از حس سلامتی

    و اینجا که نوشتین :

    خیلی شهامت میخواهد تا اجازه دهی احساس خوب همسر عاشق پیشه ات بشود و تو راغرق در تجربه های عاشقانه نماید

    و من چقدر حس عشق دارم وقتی میدونم به منبع عشق وصل هستم عشق رو بینهایت دارم

    خدایا عاشقتم عشق دل من دوستت دارم

    خدایا سپاسگزارتم بینهایت

    برای استاد عزیز و خانم شایسته و همکارای خوبتون و تمام دوستان آگاه در این سایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و بهترین هارو بینهایتشو از خدا برای همه تون میخوام

    دوستتون دارم با عشق طیبه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ناصر لطفی گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استادان گرانقدر و دوستان عزیزم

    روز سی و پنجم از سفرنامه زندگی من

    عنوان فایل:آرامش در پرتو آگاهی 2

    سکوت صدای خداوند است و ما تنها در سکوت و آرامش صدای خدارو میشنویم با خاموش کردن نجواهای ذهن که توسط شیطان احساس بد رو به ما میده و باز هم اهمیت احساس خوب داشتن رو به ما یادآوری میکند؛احساس خوب داشتن یعنی در فرکانس خداوند بودن یعنی ایمان داشتن یعنی شرک نورزیدن یعنی توحید در عمل؛احساس خوب داشتن مثل نقشه راه برای ماست مثل جی پی اس راه درست رو به ما نشان میدهد البته که اگر آگاه باشیم و مدام به خودمون یادآوری کنیم که احساس خوب داشتن آرامش داشتن تنها راه ارتباطی ما با خداوند؛ایده های ناب و ثروت آفرین در این احساس به ما گفته میشه راهکارهای عملی فوق‌العاده تو این احساس به ما گفته میشه اگر که 1 از اهمیت احساس خوب داشتن آگاه باشیم 2 خودمون رو لایق داشتن این احساس بدونیم لایق ارتباط با خداوند بدونیم

    ما موجودی فرکانسی هستیم که قدرت خلق کنندگی ما توسط فرکانس های ما به جهان هستی ارسال میشه و جهان هم کارش پاسخ متناسب و هماهنگ به این فرکانس های ارسالی ماست؛حالا احساس خوب کارش اینکه مثل یک راهنمای درونی به من میگه در مسیر درست یعنی مسیر خواسته هام هستم یا نه و به منبع ثروت و سلامتی و خوشبختی و آرامش و پول که خداست وصل هستم یا نه پس احساس خوب یعنی ارسال فرکانس خوب و ارسال فرکانس خوب یعنی دریافت خوبی ها از سمت جهان پس احساس خوب خیلی مهم و موندن در این احساس مهارتی که باید خوب یاد بگیریمش با تمرین و تکرار و یادآوری اهمیت این موضوع

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    جانا گفته:
    مدت عضویت: 612 روز

    به نام خداوند بخشاینده ی مهربان

    سی و پنجمین روز از تحول زندگی من

    خدااااا… چطور انقدر ازت دور شده بودم

    چطور روزهایی رو گذروندم که تو در وجودم بودی من با عقل فندقی خودم دنبال راه و چاره و حل مسئله بودم و هربار غم انگیز تر میشدم چون کار برای من سخت بود و برای توبودن که آسان بود.‌‌..

    خدااااایا من روزهاست که در این سفر حالم بهتر و بهتر شده اما گاهی باز، باورهای محدود کننده سعی بر فاصله انداختن بین من و تو رو دارن … نجواهای ذهنی یهو هجوم میارن و با دلایل استدلالیشون میخوان زندگی رو برام سخت کنن اما

    من هر بار که این اتفاق میوفته شروع میکنم باهاشون صحبت کردن که خدا درون من است و از من در مقابل همه چیز حتی نجواهای ذهنیم که ناخواسته هستند محافظت میکنه و من با حرف زدن باهاشون هم خودم رو آروم میکنم و هم ازشون فاصله میگیرم

    شاید اگر در این سفر نبودم و یاد نگرفته بودم ، میشستم به نجواهای ذهنی گوش می‌سپرد و خودم رو عذاب میدادم

    خدایا ،من عاشقانه دوستت دارم، تو همان خدایی هستی که هزاران بار در زندگی من معجزه کردی و دستانم رو گرفتی و بلند کردی

    تو همان خدایی هستی که از بدو تولد تا همین الان همراهم بودی و در وجودم بودی اما

    چه مدت زمانهای طولانی ای بوده که حتی هیچ توجه ای بهت نکردم … خدایا منو به خاطر تمام اون لحظاتی که بی توجهی کردم ببخش ..‌‌

    من دوستت دارم

    من حالا ، خودم رو جور دیگه ای دوست دارم

    وقتی یهو یه موضوعی میخواد ناراحتم کنه ، خودمو بغل میکنم میگم نه… تو ارزشمندی ، خدا درون توست و تو رو خدایی خلق کرده که جز ارزشمندی خلق نمیکنه پس هیچ چیز نمیتونه تو رو برنجونه …‌

    استاد عزیزم ممنون از بابت اینکه دستان و صدای خداوند هستین در زندگی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سید امیر عریضی گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    الهی و ربی من لی غیرک

    روز 35 سفرنامه

    حکایت ما حکایت جسم است و جاان

    حکایت ما فراموشی است و نسیان

    حکایت ما غرق شدن توی روزمرگی هاست

    حکایت ما قطع شدن با منبع قدرت و خالقمونه

    حکایت ما ،حکایت کسی که ماشینش خراب شده ،اما به جای اینکه ببره پیش اون کسی که خودش این ماشین را با عشق وبا بکارگیری تموم مهارتهاش و علاقه اش واسش درست کرده، و از تک تک مسائل و مشکلات و عملکرد اون ماشین ،آگاه و مطلعِ ،

    ما ماشین خرابمون را دست گرفتیم، میبریم پیش بقال سرکوچه، پیش رییس مان، پیش همسرمان،مادرمان،و……

    چقدر زود یادم رفت آدم بالغ 90 کیلویی که الان خودش را مسئول همه چی میدونه و میخاد خودش همه کارهارا انجام بده و خودش درست کنه

    تا همین چند سال پیش فقط یک نطفه 1 گرمی بوده

    همونی که وقتی امد تو این دنیا حتی قدرت این را نداشت که گردن خودش را هم صاف بگیرد

    اون قدر ضعیف و ناتوان بودی که برای زنده ماندن نیاز به اطرافیانت داشتی ،تو حتی اگر دستت را هم نمیگرفتن توی صورت خودت هم خنج میزدی.

    حالا چی شده که خودت شدی و خودت….

    چی شده که الان احساس قدرت میکنی؟؟؟

    مگه خدای الانت با خدای اون موقعه که نوزاد بودی فرقی کرده؟؟؟؟؟؟؟؟

    یعنی اون موقعه خدا حواسش بهت بوده الان که بزرگ‌شدی دیگه نیست؟؟؟؟

    اون موقعه خدا همه دل هارا واست نرم کرده که، پدر و مادرت و اطرافیانت با عشق تو را بزرگ کنن و به تو خدمت کنن، اما الان دیگه نمیتونه این کارا بکنه، الان دیگه این قدرتا نداره واست توی کارت توی روابطتت دل ها را برایت نرم کند؟؟؟؟

    اون‌موقعه خدا حواست بهت بوده و روزی تا میرسونده و بدون اینکه نگران غذا یا پوشاک یا هرچی دیگه بوده باشی ،بزرگ شدی و لذتشا بردی، الان چی؟؟؟ الان دیگه اون قدرت را نداره؟؟؟؟؟

    دوستان وقتی 1 گوشی شارژش کم میشه و داره رو به خاموشی میره، تنها راه حلش اینه که بری بزنیش به شارژ ،به اون کابلی که مخصوص شارژ اون گوشیه

    اما اگه به جای زدن به شارژ بری، تمیزش کنی، بری واسش گارد جدید بخری، بشینی ساعت ها باهاش حرف بزنی، بری قطعات رم و گرافیکشا ،عوض کنی و نو کنی….

    باز هیچ فایده ای نداره

    اگه نزنیش تو شارژ هیچکدوم اینها تاثیری نداره.

    بچه ها ما اکثرمون داریم Low battrey میزنییم

    و به جای وصل شدن به منبع انرژی و اون کسی که مارا آفریده ، داریم فقط با روزمرگی های زندگی و دست پا زدن و تقلا کردن و این در و اون در زدن، دنبال 1 راه برای شارژ کردنمون میگردیم….

    خدایا منا ببخش بخاطر اون همه درهایی که زدم و تو پشت اون نبودی….

    نمیخام طولانی بشه و اینکه زیاد اهل شعر نیستم اما 1 شعر داره مولانا خیلی زیباست و مربوط به همین فاصله ما و دوری ما با خداوند است، واستون میزارمش

    بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری

    چو ما به هر دو جهان خود کجاست دلداری

    بیا بیا و به هر سوی روزگار مبر

    که نیست نقد تو را پیش غیر بازاری

    تو همچو وادی خشکی و ما چو بارانی

    تو همچو شهر خرابی و ما چو معماری

    به غیر خدمت ما که مشارق شادیست

    ندید خلق و نبیند ز شادی آثاری

    هزار صورت جنبان به خواب می‌بینی

    چو خواب رفت نبینی ز خلق دیاری

    ببند چشم خر و برگشای چشم خرد

    که نفس همچو خر افتاد و حرص افساری

    ز باغ عشق طلب کن عقیده شیرین

    که طبع سرکه فروشست و غوره افشاری

    بیا به جانب دارالشفای خالق خویش

    کز آن طبیب ندارد گریز بیماری

    جهان مثال تن بی‌سرست بی‌آن شاه

    بپیچ گرد چنان سر مثال دستاری

    اگر سیاه نه‌ای آینه مده از دست

    که روح آینه توست و جسم زنگاری

    کجاست تاجر مسعود مشتری طالع

    که گرمدار منش باشم و خریداری

    بیا و فکرت من کن که فکرتت دادم

    چو لعل می‌خری از کان من بخر باری

    به پای جانب آن کس برو که پایت داد

    بدو نگر به دو دیده که داد دیداری

    دو کف به شادی او زن که کف ز بحر ویست

    که نیست شادی او را غمی و تیماری

    تو بی‌ز گوش شنو بی‌زبان بگو با او

    که نیست گفت زبان بی‌خلاف و آزادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی محمدپور گفته:
      مدت عضویت: 793 روز

      سلام امیر جان.

      واقعا عالی بیان کردید، و اون شعر ناب از شاعر معاصرمون مولانا که چقدر معنی داشت و داره برا من که چقدر به خدای درونم پی ببرم. باید بدونم چی بوده ام؟‌واز کجا آومدم و بوجود اومده ام؟‌ودلیل بوجود اومدنم توی این دنیای مادی چه بوده است؟

      و از خدای خودم تشکر کنم برای خلق کردن من و لایق دونستن من به این دنیای مادی.

      به خدای درون خودم پی ببرم و هر لحظه به الهاماتم گوش فرا دهم. چون توی دنیایی هستم که اگه هواسم به خود خودم و خدای درونم نباشه به باطلاق نادانی و خرافه و بیراهه کشانده میشم و گم میشم توی دنیای نادانی.

      خداوندا… من را در پرتو آرامشی که عطا کردی قرارده و همبشه من رو هدایت کن به مسیر الهی وخدایی که خودت برای من محیا کردی..

      ودر آخر… خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما،‌ به راه کسانی که نعمت بهشون دادی،‌ نه کسانی که بهشون غضب کردی و نه گمراهان.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    امیر تابع گفته:
    مدت عضویت: 3554 روز

    به نام خدای دوست داشتنی که اگر اورا مهربان و هدایتگر ببینیم برای ما به همان شکل در می آید.

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته

    روزشمار 35

    خداروشکر که این فایل رو دیدم و چقدر استادبه اصل مهم و اساسی در اون اشاره کرد که مهمترین و واجبترین کاری که باید در هر لحظه از زندگی انجام دهیم احساس خوب داشتن است یعنی در هر شرایطی حتی خیلی بد آرامش خودمون رو حفظ کنیم و به احساس خوب برسیم چون اصل قانون احساس خوب اتفاقات خوب است.

    اگر نتونیم در احساس خوب باقی بمونیم هم حالمون بد میشه و هم اتفاقات بد زیادی رو جذب میکنیم و حالمون چند برابر بد میشه.

    چقدر خوب استاد گفتند برای تمرین :

    فقط برای سه روز، هرگاه با مشکلی مواجه می‌شوی به من بازگرد. به درون و به خاطر بیاور که تو موجودی الهی هستی و همه این زندگی تنها یک تجربه کوچک فیزیکی است در زندگی ابدی و مقدس تو، تجربه ای که بارها و بارها تکرار می‌شود.

    و به خاطر داشته باش که تو لایتناهی هستی.

    این رو برای سه روز تمرین میکنم . گرچه میدونم بعد سه روز آنقدر از این تمرین احساسم خوب می‌شود که تصمیم میگیرم برای نه فقط سه روز بلکه همیشه اون رو تمرین کنم چون یک اصل اساسی ست.

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2212 روز

    روز 35

    روز شمار تحول زندگی من فصل دوم

    آرامش در پرتو آگاهی 2

    سلام استاد عزیزم خانم شایسته ی نازنین ممنون و سپاسگذارم

    سلام به دوستان همسفرم در این بخش

    اول از همه این باور رو همیشه آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من است اینکه..تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی باورهای خودمان است

    ای معبود الهی ام

    خدایااا خودت هدایت ام کن بسمت آن تسلیم بودن در برابر خودت با احساس خوب و عالی .. آمین

    هیچ چیز از احساس خوب داشتن مهم‌تر نیست تا بتوانیم از عهده کنترل ذهن مان بربیآییم

    .درک نقش «احساس خوب داشتن» در تجربه خواسته‌هایمان که وادارمان می‌کند‌، به جای مشاجره برای اثبات بر حق بودن مان ، آگاهانه مشاجره را قطع و تلاش کنیم تا به احساس خوب برسیم.

    استاد عزیزم سکوت کلام خداوند است و باید بخودم یادآوری کنم که من از او هستم و باید بدانم که با سکوت فاصله ی روح و ذهن کم می شود .

    دقیقا یا کتاب رویایی که رویا نیست افتادم که چقدر قشنگ و واضح به من یادآوری شد که از کجا آمده ام و باید چگونه باشم و چگونه این زندگی زمینی رو بیاموزم

    اگر می خواهم به احساس خوب برسم فقط باید کمی سپاسگذارتر باشم

    فقط کافی است کمی خوشحال تر باشم

    فقط کافی است کمی ذوق و شوق بیشتری داشته باشم

    فقط کافی است خوش بینانه تر باشم

    فقط کافی است کمی سکوت کنم و شکایت نکنم

    فقط کافی است به خواسته ها و رویاهایم وفادارتر باشم و بیشتر دوست شأن داشته باشم

    فقط کافی است وانمود کنم همان چیزی هستم که می خواهم باشم

    خدایا شکرت .. روزی در این قسمت دست نوشته ای به یادگار بر جای گذاشتم.. اینکه صدای سکوت ترا شنیده بودم..

    اینکه با نگاه محبت آمیزت من را صدا زدی

    اینکه چشم براه من بودی که صدای سکوت ترا بشنوم

    اینکه منو آوردی اینجا در جمع خانواده ی الهی ام

    اینکه بهم فهماندی من عزیز دوردانه ی ارزشمند تو هستم ..

    استاد عزیزم در این فایل فقط خواستید که این تمرین رو انجام دهم و من به دیده ی منت این کار رو همیشه انجام میدهم ولی انگار باید بیشتر و عمیق تر سکوت کنم تا صدای سکوت الهام و شهود خدای نازنینم رو بشنوم

    فقط برای سه روز، هرگاه با مشکلی مواجه می‌شوی به من بازگرد. به درون و به خاطر بیاور که تو موجودی الهی هستی و همه این زندگی تنها یک تجربه کوچک فیزیکی است در زندگی ابدی و مقدس تو، تجربه ای که بارها و بارها تکرار می‌شود.

    و به خاطر داشته باش که تو لایتناهی هستی.

    خدایا خودت کمکم کن و قلم دستان ام بشو .

    صحبت و کلام و گفتار زبانم بشو

    قدم به قدم حرکت های جادویی ام بشو

    خدایااا من حمایت تو را با خودم همراه می کنم تا دستی فراتر از دستان و قدرتی بالاتر از هر قدرتی برای من در کار باشد

    ای معبود الهی ام

    و ای نور و روشنایی قلبم

    ای عشق الهی ام

    ای که مرا خوانده ای

    خودت را به من نشانم بده

    ای معبود الهی ام

    ای وفور و فراوانی ام

    دیگر ذهن و روح من در هماهنگی و تعادل با یکدیگر در حال مسابقه هستند

    اینکه خداوند الهی ام برای تمام موجوداتش اینقدر با ارزش قایل هست که تو را در بالای جسمم نشاند .. ترا بالای سرم نشاند … ترا تاج سرم کرد … و تو بتصور اینکه در بالاترین نقطه ی جسمم مسکن گزیدی صدایت را به عرش اعلا رساندی و هی فریادت را بیشتر و بیشتر می کردی…

    ولی ای عزیز ساکن تاج سرم… و ای ذهن نجواگر بر سر نشانده ام …

    من دیگر ترا شناختم

    من دیگر شعله های صدای بلند نجواگر ترا .. کم سو میبینم

    هر از گاهی نگاهی می کنم و بگمانم توهمی بیش نیستی سکوت می کنم

    چقدر این زبان جدیدم را دوست میدارم

    چقدر این زبان سکوت زیباست

    کلا انگار این زبان کته بری خاصی ندارد

    انگار صدای سکوت یک زبان بین المللی است

    انگار فقط یک کلمه ای بیش نیست ولی هزاران هزار معنا و مفهوم دارد

    خدایا ترا چگونه سپاس بگذارم که چنین عاشقانه دستمو گرفتی .. البته بهتره که بگویم … که دستان من همیشه در دستان گرم پر مهرت بود ولی اینبار محکم تر گرفتی و من احساسش کردم … محکمی و پشتوانه ی لطیفی است..

    خدایااا ممنون و سپاسگذارم

    خدایاا شکرت که تجربه می کنم آنچه را که لایقش هستم رو

    و وارد زندگیم شد آنچه که باید میشد

    خدایااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    IN GOD WE TRUST

    ا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    نرگس گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 2055 روز

    به نام خدای مهربان

    آرامش در پرتو آگاهی2

    به گذشته که فکر میکنم می‌بینم که چه زمان هایی طولانی و به خاطر چه موضوعات بیهوده احساسم رو بد کردم و در احساس بد ماندم

    با آگاهی های الآنم به آن روزها که فکر می کنم خنده ام می‌گیرد که چطور برای همچین موضوعات بی اهمیت، انواع احساسات بد رو به درونم راه دادم و قلبم را بسته بودم به روی خداوند

    فکر می‌کردم که زندگی همین است، برای همه تلخ است، همه به مشکلات سرگرم‌اند

    بخش زیادی از این احساسات بد مربوط به قید و بند هایی می‌شد که یه عمر از کودکی به من دیکته شده بود

    ” حرف و نظر دیگران ” اصلا دوست ندارم فکر کنم که چه ضربه هایی خوردم از این موضوع

    نمیدونم این دیگران کی بودن، و چرا این قدر حرف و نظرشان مهم بود در سعادت ما..

    ولی حالا با این رشد شخصیتی که بسیار از روند رشدش راضی و خشنودم، هر روز رها تر می‌شوم از این قید و بندها و از حس هایی که از جنس خدا نبودن..

    هر روز بیشتر به یاد می‌آورم اصلم را، دیگر فهمیدم که آرامش و سعادت چنان به من نزدیک است که در درونم است

    اکنون دیگر با این آگاهی ها و درکی که پیدا کردم هرگز اجازه نمی‌دهم که هیچ چیز آرامشم را بهم زند..

    روزهایی از سفر که موضوع فایل خیلی خاص تر به احساس خوب ربط داره، اشتیاقم بیشتر می‌شه چون خیلی علاقه دارم به موضوع احساس خوب.. فقط دوست دارم بنویسم و بخونم و گوش دهم.

    چون هیچ چیز مهم تر از احساس خوب داشتن و در احساس خوب ماندن نیست. چون به وضوح دیدم که وقتی احساسم خوبه چقدر زندگی لذت بخش تر و راحت‌تر و فراوانی و وفور نعمت در آن روزها بیشتر

    حالا کار من اینه که با خاموش کردن قیل و قال های ذهنم به احساس خوبم تداوم ببخشم چرا که هر چقدر مدت زمان بیشتری در حس خوب باشم، فرکانس های خالص تری از خواسته ها می‌فرستم و راحت دریافت شون می کنم.

    پس همواره به خاطر داشته باش که تو لایتناهی هستی.

    خدایا شکرت

    پایان روز سی و پنجم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مصطفی شهنواز گفته:
    مدت عضویت: 908 روز

    به نام لله یکتای من که انقدر زیبا منو به این مسیر روحانی هدایت کرد خدایا شکرت

    سلام استاد عزیزم و مریم خانوم مهربان و تماامی همسفران متعهد من

    روز شمار تحول زندگی من روز سی پنج

    خدایا شکرت بابت این کلمات این فایل زیبا وقتی خودمو یادم میاد قبل این مسیر قبل اینکه بخام خدامو پیدا کنم چقدر عصبی عجول تو دنیای مادی درگیر شده بودم فقط کار بودو روزمرگی فقط از این امام اون حضرت خواسته هامو میخواستم خدامو به فلان امام قسم میدادم التماس میکرد کل داستان این مسیر منم به یه سوال که خدایا اگر از فلان امام چیزو بخام شما ناراحت میشی فقط همینو یادمه که تکاملی اومدم جلو چقدر قشنگه وقتی یادم میاد اون اوایل فرکانسم پایین بود یه عزیز دیگه که فکر میکنم از شاگردان استاد عباسمنش بود رفتم یواش یواش به یه استاد دیگه بعدم اومدم تو این سایت الهی خدایا بی نهایت سپاسگذارتم خدایا در این مسیر خودت چراغ راهم باش

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    در شـب ظـلـمــانی ام، مـاه نــشـانـم بـده

    یوسـف مصری ز چـاه، گـشت چنـان پادشـاه

    گـر کـه طـریـق ایـن بُـود، چـاه نـشـانـم بـده

    بر قـدمت همچـو خاک، گریه کنـم سوزناک

    گِل شد از آن گریـه خاک، روح به جـانم بده

    از دل شـب می رسـد، نـور سـرا پـرده ها

    در سـحــراز مشرقت،صـوت اذانـم بــده

    سر خـوشـی این جـهـان، لـذت یک آن بُـود

    آنچـه تو را خـوشـتـر است، راه بـه آنـم بـده

    خدایا هزار مرتبه سپاسگذارتم

    استاد توحیدی من سپاسگذارم

    مریم خانوم عزیز سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: