آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3 - صفحه 49 (به ترتیب امتیاز)

674 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهراء گفته:
    مدت عضویت: 3437 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    روز سی و هشتم

    رد پا و اثر تغییر

    توی یه شرایطی طبق پیشفرض ذهنمون از گذشته، فکر میکنیم که قراره دوباره فلان نتیجه بد گرفته بشه،امروز به خودم گفتم زهرا فلان نتیجه منفی که قبلا گرفتی بخاطر فرکانس های قبل تو بوده،الان تو مگه برای جی داری رو خودت کار میکنی و این اموزه ها و باورسازی رومقدم برهر کاری قرار دادی برای اینکه فرکانس های متفاوت از گذشته بفرستی و زندگی بهتر نتایح متفاوت از گذشته برای خودت خلق کنی،وگرنه اگرمنتظر همون نتایجی که دیگه این کار کردن روی خود رو عبث فرض کردی.

    و اینجوری نجوای ذهن که بر اساس تجارب گذشته میخاست ناامید کنه رو ساکت کردم.

    کارهای دیگه ای که کردم این بود که خودم رو تحسین کردم برای هرجا که خداگونه عمل کردم رها بودم بخاطر اتفاق بد کوچک و بی اهمیت اصلا ذره ای خودم رو ناراحت نکردم. با ایمان و سرسپردگی نگرانی های بزرگ رو از خودم دور کردم و حس خوب رو سعی کردم حفظ کنم.از دوستم که در برگ سفرنامه هر جا لطف و برکتی تو زندگیش دید اونو از خدا دید و گفت خدا جانم سلام یاد گرفتم و فکر کردم به هر برکت و لطف خدا و نکته مثبتی که برام تو روز اتفاق افتاده به یاد اوردن و اینکه بتونم اون نکات مثبت رو ببینم و مهم و نشانه ای از لطف خدا و وجود پرخیر خدا ببینم و سپاسگزار باشم همونجا که میخاستم قران بخونم درحالی که توی ذهنم ابهامی بود و وقتی قران رو باز کردم تمام اون صفحه پر بود از امیدواری و نجات و وعده ی حق.همونجا که گفتم خدایا میخام هر غذا یا نوشیدنی که درست کنم خیلی خوب بشه و خونوادم از خوردنش لذت ببرن و بعد دیدم که از اون چیزی که درست کردم یه ذره نموند و با لذت از مزه ی خوبش تعریف میکردن.از صحبتی که شد و تمام اون ابهام از بین رفت.از اینکه تونستم به خودم سخت نگیرم و منی که به شدت اهل سرزنش خودم بودم به خودم گفتم تو همینی با این ویژگی ها هر چی گفتی گفتی، هر کاری کردی، کردی دیگه،اگر قراره برا حرف و رفتار کوچک و بزرگی خودت رو موخذه و خساب پس بدی که هیچ نابود میشی،بیخیال باش بابا،اینکه حال الان تو خوب باشه مهمه

    و خداروشکر. همه لطف خداست

    خدایا منو و دوستانم رو ثابت قدم نگه دار.

    خدایا همیشه اینطور باشم و بهتر و بهتر بشم.

    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    النازصالحی گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    به نام حق

    سلام

    وقتی داشتم این فایل زیبا رو گوش میدادم و مینوشتم تصمیم گرفتم برای تیتر اولش بنویسم حقیقت

    نمیدونم چه طور سپاسگذار خدا ی رحیم باشم …

    این مجموعه فایل همون گنجی بود که من به دنبالش بودم انگار که تک تک این فایلها حتی تمام و جزبه جز متن و هر آنچه که مربوط به این فایل هاست داره بامن صحبت میکنه ،متعجب و شکر گذارم تا به حال اینقدر واضح پیام هدایت رو نشنیده بودم …

    چندین سال گذشته رو به یاد میارم که غمگین بودن برام نه تنها عادت شده بود بلکه اگه روزی شاد بودم میتر سیدم از بعدش ،برام شادی عادی نبود یه احساس روتین نبود اما همیشه میدیدم کسانی رو که خیلی شاد و بی پروان ثروتمندهستند به هر آنچه در زندگی خواستن رسیدن اما اونقدر برام غیر قابل فهم بود که میگفتم مگه میشه حتما یه جای کار ایراد داره حتما دارن ادا در میارن اما امروز حتی از نوشتن طرز افکارم در سالهای پیشین خنده ام میگیرد …….

    همیشه این تفاوت هارو میدیدم و همیشه از خدا میخواستم که حقیقت های این جهان رو بهم نشون بده یادمه هنوز که هنوزه دعای همیشگی من اینه خدای من ،میخوام مفید زندگی کنم و آگاه، من رو از حقایق هستی ات از حقایق وجودت آگاه کن…. همیشه تو وجودم میدونستم که یه چیزی هست که من نمیدونم یه حقیقتی هست ….

    خوشحالم که امروز در این مسیرم خوشحالم که امروز به بخش کوچکی از حقایق عالم آگاه شدم خوشحالم ….

    این روزها برعکس گذشته تنها ترم اما شادتر و یه دوستی عمیقی با معبودم رو دارم تجربه میکنم و آرامشی بی حد و حصر

    خدای من سپاسگذارتم برای هدایتم به این مسیر زیبا و رویایی اینجا بهشت منه وقتی میام تو سایت انگار دروازه ی بهشت به رو م باز میشه همه جا پر از آگاهی های نابه ،همه جا بوی هدایت و حمایت خدا یی رو استشمام میکنم اینجا جایی که من عبادت میکنم اینجا جایییه که من خدای حقیقی رو پیدا کردم اینجا همون ابتدای مسیر حقیقته خدایا سپاسگذارتم💜💙

    استاد قشنگم بهترین استاد دنیایی ،خدارو هزاران بار شاکرم به خاطر اینکه هستید شما به من زنده بودن رو آموختی شما دست من رو گذاشتی تو دست خدا ی حقیقی من با آموزه های شما آگاه و شاد شدم 😊

    ممنونتونم

    براتون بینهایت خوبی و زیبایی و حس خوب رو آرزومندم 💓🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    احسان فریدی مایوان گفته:
    مدت عضویت: 1726 روز

    استاد عزیز سلام -این دومین دیدگاه من در طول ۵۶۰روز عضویت من در سایت شماست که خیلی فراز و نشیب داشتم و فقط به لطف خداوند و دوستان درجه یک و عباس منشی که فرکانس من رو بالا میکشیدند باعث شد روز شمار رو شروع کنم و چند نکته من بین روز شمار روز ۳۰ تا روز شمار روز۳۱ نزدیک ۱۰ روز غیبت داشتم و اصلا در فرکانس نبودم و شدید کسب و کارم افت کرد و ذهنم درگیر شده بود و از هفته گذشته خودم رو رها کردم و همه چیز رو به خدا سپردم از رابطه ازدواجم که باعت تضعیف عزت نفسم میشد رو رها کردم تا دوستان و نگرانی شغلی و … همه چیز حتی به نحوی خودم رو از حرف خانواده هم رها کردم و دیگه بی تفاوت از حرف اونها و اطرافیان تصمیم گرفتم فقط به خدا اعتماد کنم و رها باشم و از بندگی خودم و فرصت زندگی که دارم لذت ببرم فقط بگم از وقتی رها شدم در این هفته انقدر حالم خوب بوده که نگو انقدر خانوم های محترمی در اطرافم زیاد شدن که انگار این حجم عظیم تازه خلق شدند من در سال گذشته فقط یک سفر طبیعت رفته بودم ولی الان در یک هفته دوتا سفر درجه یک رفتم که به خداوندی خدا هر لحظش لذت بود و بزرگی پروردگارم و جدا از همه این موارد من یک ماه دیگه میشه ۳ ساله که اومدم در شغلی که عاشقشم و به خداوندی خدا من الان دارم در یک روز ۲ برابر حقوق یک ماه ۳سال پیشمو در میارم فقط گفتم تا منطقی بشه واسه بچه ها افکار و فرکانس ها روزانه و حتی ساعتی جواب میدن من دیروز گفتم دیگه حیاط خونه کثیفه باید تمیز بشه امروز برادرم اومد و کل اشغال ها از حیاط ریخت بیرون و الان لذت میبرم از این ذهن قدرتمندم و اخرین تجربه به الهامات قلب گوش کنیم و نگزاریم تجربه قبلی مانع عملی کردن الهامات بشه خداوندا سپاس عاشق وجود توام بعد خودمم بعد بندگانت که به من کمک میکنند تا بزرگ بشم و جهان زیبا تری بسازم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سیاوش گفته:
    مدت عضویت: 1538 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همه دوستان عزیزم

    روز سی و هشتم سفرنامه:

    نمیدونم عادت واژه درستی هست یا نه.اما انگار این سفر هر روزه یک عادت شده برام و تا این فایل های روزانه رو نبینم انگار یچیزی کمه.

    ( غافلی که در گوشه و کنار، دور از چشم تو، خیلی‌ها خیلی چیزها در گوش هم نجوا می‌کنند که:

    یک جمله‌اش در یک لحظه می‌تواند پریشانی‌های بی پایان تو را به پروازی آرام و شادمانه بدل کند)

    این قسمت از این فایل یه حس عجیبی داره برام.دقیقا انگار یکی در گوشم میخواد یچیزی بگه در مورد تمام چیزهایی که برام سواله.انگار جوابش توی وجودم هست و فقط کافیه من بشنومش.

    این روزها حس میکنم بیشتر نیاز دارم با خدای خودم آشنا بشم و دوستیم رو باهاش قویتر کنم.

    خدایا هزاران بار شکرت بخاطر این خانواده زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    به نام پروردگاریکتا،چ جالب تاحالاازاین زاویه به مسائل وامورزندگیمون نگاه نکرده بودم که خیلی جاهاکه حالمون خراب شده که ظاهراحق رابه خودمون دادیم وطبیعی میدونستیم ،میتونسته اینطورنباشه یعنی لزومابراهراتفاق به ظاهرناگواریاناخوشایند نبایدبه خودمون حق بدیم که تواون حال بدبمونیم بایدمتفاوت عمل کنیم تاخیلی زودوسریع ازاون حالت بدبیرون بیاییم مااینطوربزرگ وقوی میشیم طوری که مشکلات برامون هیچ وپیش پاافتاده میشن وزودازشون میگذریم البته ظاهراسخته اماشدنیه وباتمرین وممارست واینکه بعدازهردقدقه به خودمون بگیم وحواسمون باشه یادآوری کنیم که چکارکنم الان بهتره؟آخه این وسط مایه مشکل دیگه ای هم داریم اونم قضاوت دیگرانه ،خودمن خیلی جاهامیتونستم ومیتونم متفاوت عمل کنم اماوقتی نگاههای دیگران راکه میبینم یامیترسم بدقضاوتم کنن ،سریع تمام واکنش ورفتارم به اون موضوع راتغییرمیدم که مباداازتاییددیگران خارج بشم ،البته رواین موضوع هم خیلی کارکردم الان درحال حاضرخیلی بهترازقبل هستم حرفهاوتجربیات استادواهمیت دادن به خودم وارزشهای خودم اینکه حال خودم الویت داردبه حال دیگران واین دیگران همیشه وتاابدبحث وقضاوت راجع به من دارن وهیچ وقت من نمیتونم اونی باشم یاآنطورباشم که اونهامیخان ،پس بهتردنبال خودواقعیم باشم وانقدنقش بازی نکنم ازدیگران برای خودم بت نسازم ،آدمهایی راسراغ دارم که حتی ازحال خوبیات حرف درمیارن چ برسه به تلخیهای زندگیت ،پس ازاین تجارب درس وعبرت می گیریم که ازاین بعدنگرشمون به اتفاقات ناجالب ،منفی نباشه وبدون نیازبه کسی خودمون حال خودمون رابه جهت مثبت تغییربدیم حتمن رشدبزرگی خواهیم کردفک کنم همه اتفاقهاهم برامون ساده تربشه ووحشتناکی خودشوازدست بده چون خودمون بزرگ وحشتناکش میکنیم وحق ناراحت شدن به خودمون میدیم ،استادجونم مثل همیشه سپاس عاشقتم عزیزدلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محمد علی گفته:
    مدت عضویت: 3595 روز

    سفر نامه فصل دوم – روز سی وهشتم

    درود و اردات خدمت استاد عباس منش ، مریم بانو، دوستان ، هم فرکانسی ها و همسفران عزیرم💕

    سپاسگزار پروردگار بی منتهای ، که همواره به سادگی مرا هدایت می نماید. 🙏

    ✍سفرنامه روز سی وهشتم : آرامش در پرتوی آگاهی

    شادی و آرامش درونی نتیجه احساس بی منتها داشتن است و ما بی منتهای هستیم ، خدای عزیزم که نزدیکتر از رگ گردن ماست در وجودم جاریست و بواسطه قدرت بی نهایت و ساده او ، من می توانم خالق زندگی خودم باشم.

    در کمال آرامش و سادگی ، خشوع می کنم به تنها نیروی لایتناهی عالم ، که به من قدرت خلق عطا فرمود ، براستی امنیت خاطرم از اوست ، هم او که هیچگاه وعده اش ، خلاف نمی گردد.

    خدائی که در این نزدیکی ، به همین سادگی و زیبایی

    رب عالم که همه خلق و فیوضات جهان از ید اوست

    آن یگانه مالک و مدبر عالم و هستی

    همه از او هست می گیرند و همه به سوی هم او باز می گردیم

    زندگی مثل برگشتن از سفری است که شوق دیدار عزیزترین عزیز زندگیت ، انگیزه و موتور حرکت توست.

    ور در این مسیر فقط سادگی و زیبا بینی ، وظیفه ماست.

    و شوق دیدار خدای عزیزم مرا بس

    🤲خدایا ما را همواره در پناه سایه آرامش الهی قرار بده.

    🤲بار الهی دلی شاد ، روانی پاک و تنی سالم در طول زندگی ، برای هم سفرمانم آرزومندم .💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 1714 روز

    سلام به استاد عزیزم مریم جان شایسته و تمام دوستان عزیزم خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم که در این مسیر فوق العاده عالی هستم و لذت آنرا میبرم خدایا شکرت ❤️☝️🥰💚

    روز سی هشتم سفر نامه من

    آی فایل یکی از عالی ترین فایل های استاد است گرچی هر فایل استاد فوق‌العاده عالی است و نمیتوانیم انتخاب کنیم کدامش بهتر است و خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم که مرا به سوی دستان فوق العاده اش هدایت کرد که استادم و تمام فامیل گروه تحقیقاتی عباس منش است خدایا شکرت 💚🥰💚🥰

    همه ما از یک دیگر هستیم در وجود همه ما خداست کافیست او را قبول کنیم و خداوند است همه چی را به اختیار ما قرار می‌دهد فقط کافیست باورش کنیم.

    من با تمام وجودم توکل به خداوند میکنم و در این روز های زندگی ام که شرایط به ظاهر نامناسب هدایت از او می‌خواهم تا مرا به سوی خواسته هایم هدایت کند شرکت را از درونم نابود کند قلبم را آرام کند و این را میدانم بعد از هر سر یک خبر است و در هر شرایط خداوند برایم یک نشان و یک آدرس میدهد

    خدایا شکرت که هستی

    هر کجایی دنیا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند در دنیا و آخرت باشید 💚🥰💚💚🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    اره عادت کرده ایم که همیشه مشکلی باشد پذیرفته ایم که مشکلات همراه ما هستن

    چرا؟

    چون همیشه یک ادم درجه دوم بوده ام یعنی من همیشه با تضادها مشکلات درگیر بوده ام ودر مواقعی انها را حل کرده ام ودوباره مشکل بعدی بوده یا حلش کردم دوباره یا توی مشکل غرق شده ام یعنی خاتمه هدف موردنظر

    دوستان ما هیچوقت لایتناهی بودن را با تمام وجود نپذیرفته ایم ویک ادم موفق نبوده ایم یا اگر هم بوده ایم با سختی به موفقیت رسیده ایم یعنی باور داریم که مشکلات همیشگی هستن

    مثل استاد به ان دیدگاه نرسیده ایم که از مسیر لذت ببریم به مشکلات به چشم تضاد نگاه کنیم ورشد کنیم وسپس در طول مسیر تضادها را کم کنیم وبرای مدت بیشتری حس خوب را تجربه کنیم وبا تضاد خیلی کمتری روبرو شویم

    یعنی اگر همیشه روی خود کار کنیم هر روز بهتر وبهتر وسپس عالی میشویم وبعد دوباره روی خودمان کار کنیم وعالی وعالی تر شویم

    وبپذیریم خداوند وهدایت او ولایتناهی بودن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    فاطمه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1321 روز

    ردپای تحول 38-2: آگاهی های جلسه سی و هشتم

    سلام و صد سلام ب خدای درونم ب عشق و آرامش و سلامتی

    . ما با برنامه هدایت خدا زاده شدیم و به پشتوانه اش راهی این سفر شدیم اگر خدا را برنامه ریز زندگی ات بدانی می توانی به شیوه آگاهی‌های این سفر زندگی کنی چون خداست که در قالب آگاهی‌های این سفر به زندگیمان آمده

    . هیچی چیز سختی در دنیا وجود ندارد فقط باید به همه چیز با دیدگاه ساده نگاه کنیم به سادگی الهامات خدا را باور کن مثل وحی منزل بپذیر به شیوه اش زندگی کن باید بیشتر به خودمان ساده بگیریم باید بیش از پیش احساس خوب داشتن را مهمتر از همه چیز بدانیم باید بیشتر باور کنیم که طبیعی است سالمتر ثروتمندتر با عشق زندگی کنیم باید رسیدن به خوشبختی را لازمه تحول سختی ندانیم زیرا هر چه خوب است به دست آوردنش ساده است این قانون خداوند برنامه طبیعت است

    خداگونه ترین لحظه زندگی ما زمانی ست می توانیم زندگی را ساده بگیریم و به سادگی از کنار مسائل ب ظاهر مهم بگذریم آن وقت است که صدای قلب صدای اصل مان صدای خدایان میشنویم

    زندگی پر از عشق و برکت و سلامتی و ثروت و سعادت مندی در دنیا و آخرت و یکتاپرستی و در صلح با خود بودن براتون آرزومندم 🥰🥰😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    🌺به نام خدایی که از همه چیز اگاه است🌺

    💎یک جمله‌اش در یک لحظه می‌تواند پریشانی‌های بی پایان تو را به پروازی آرام و شادمانه بدل کند💎

    گاهی وقتا به یه موضوعی فک میکنم و هیچ احساس خاصی ندارم ، بعد یهو یه فکری که مرتبط به همون موضوعه به ذهنم خطور میکنه که احساسم خیلی خوب میشه ، و همون لحظه با خودم میگم احتمالا مخالف این جنس فکر که حالمو خوب کرد ، باور مخربم باشه و سعی میکنم اینجوری باور های مخربمو پیدا کنم (یا حتی باوری که نیاز به بهتر شدن داره)

    امروز صبح ساعت ۱۰ بود تقریبا ، تو دلم گفتم خدایا فلان کارو اوکی کن برام ، من نمیدونم چطور باید این کار انجام بشه ، خودت درست کن ، من اقدام میکنم.

    بعدش گوشیمو دست گرفتم و فایلی که داشت پخش میشد رو رد کردم و زدم بعدی ، یه میکس از استاد بود که میگفت باور دارم خدا کار هارو انجام میده ، از همه چیز آگاهه و …

    حس خوبی گرفتم ، تو یه لحظه انگار رها شدم ، دقیقا مثل حسی که با شنیدن فایل های آرامش در پرتو آگاهی بهم دست میده ، به خدا شاید ۳۰ ثانیه از اون حالم رد نشده بود که گوشیم زنگ زد ، یکی از دوستام بود ، گوشیو جواب دادم گفت میای یه کاری رو باهم انجام بدیم ، میگفت نمیتونه تنهایی از پسش بربیاد و ازم درخواست کرد که باهاش همکاری کنم ، من اولش داشتم میگفتم نه من این کارو نمیکنم و از این حرفا ، یهو تو یه ثانیه یه چیزی به ذهنم رسید که گفت بابا خودت الان درخواست کردی گفتی اوکی کن برام ، اینم جوابشه دیگه ، اوکیه الان ، چرا مقاومت میکنی ؟ مگه نگفتی اقدام میکنی ؟

    تو همین یه لحظه احساسم خوب شد و بعد یهو قبول کردم و گفتم باشه.

    بعد از گذشت تقریبا یه ساعت دوستم خبر صد در صدی شدن اونو بهم داد و داشت میگفت این اولین باره که همه چی دست به دست هم میده که اینجوری همه چی برام جور بشه ، داشت میگفت بعد از این که من قبول کردم و پشت گوشی اوکی دادم ، کلی کارو تو فاصله زمانی کوتاه انجام داده بود که خبر قطعیت کارو بهم بده (چون یه پروسه ای باید طی میشد) ، تعجب کرده بود ازین که چرا انقد همه چی راحت و خود به خود داره انجام میشه.

    ولی من میدونم که همه ی اونا در راستای فرکانس های من بوده 😜😉😅

    🤗یه جمله اش تو لحظه تونست احساس غیر آسودگی منو به پروازی آرام و شادمانه بدل کنه🤗

    🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    از خدا میخوام به هممون ارامش بده.

    از خدا میخوام کمکمون کنه بیشتر به یادش باشیم.

    از خدا میخوام هممونو به بهترین مسیر ها هدایت کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: