آرامش در پرتوی آگاهی برای ما که سالها پر از دغدغه، تشویش و نگرانی بودهایم،فرصتی است برای اتصال با خود واقعیمان.
ماجرایی است برای هماهنگی با خدا این هماهنگی تو را به درونِ ماجرایی پرتاب می کند که اگر سالها زمان و انرژی زیادی صرف میکردی، هرگز قادر به چیدنِ دقیق و شگفت انگیز ِاتفاقات، کنار یکدیگر برای تجربه ِ آرامش و سعادت نبودی!!!… می دانی چه می گویم؟!!…
همه حرفِ من این است که خداوند استادِ برنامه ریزی است.
پس با خودت راحت باش. لزومی ندارد عشق ورزی به عزیزانت را به تأخیر بیندازی و برای ابراز این عشق، نیازی به انجامِ کارهای عجیب و غریب نداری.
کافی است کمی رهاتر باشی و بتوانی به ماجراها از زاوایهی دیگری هم نگاه کنی.
کمی همان چیزی باش که در قلبت می گذرد.این رهایی است.
این نهایتِ سلامتی است. این بهترین شناختِ تو از خود واقعیات است که نگاه دائمی به هیچ چیز ندارد.
دستاوردهای تو، در این نوع نگاه نهته است که تو را با خودت و همه هستی به هماهنگی میرساند.
سید حسین عباس منش
متن قسمت چهارم آرامش در پرتو آگاهی:
از شعور کیهانی تا بیماریهای تو!!!
آنجا که یک ذره بتواند با اطلاعات جدید، خود را به روز کند، شعور آغاز میشود و این اتفاقی است که در همه ذرات جهان جاری است. تبادل اطلاعات بین ذرات در سراسر کیهان، بانکی از آگاهی همه ذرات جهان ایجاد میکند که شعور کیهانی نام گرفته است. شعوری که اطلاعات ناخودآگاه انسانها را نیز از ازل تا ابد در خود دارد. و تو هم میتوانی در آرامش و از طریق ناخودآگاه خود با این شعور کیهانی ارتباط برقرار کنی.
پس از تئوری کوانتوم، دانشمندان، اساس همه جهان را انرژی میشناسند. همه کائنات جلوههای مختلفی از نوع مشخصی از انرژی هستند که که به انرژی کیهانی شناخته میشود. سنگ و فلز، گونههای فشرده و افکار و احساسات تو گونههای رقیق این انرژی هستند.
پس اصل و اساس همه ذرات جهان یکی است و همین است که گیاه اطاقت با تو و با موسیقی ارتباط برقرار میکند. و افکار تو را از آن سوی دنیا میخوانند… و وقتی گیاه تو را دعا میکنند سرعت رشدش بیشتر میشود.
بر این اساس هر ذره در هماهنگی بسیار عمیق و دقیق با کیهان، پدیدههای کیهانی و سایر کائنات است. این هماهنگی از یکی بودن همه ذرات کیهان منشأ میگیرد. از این روست که هرگاه در ارتباط و هماهنگی یک ذره با کیهان اختلال ایجاد شود، این ذره بیمار میشود و بیماری هم پدید نمیآید مگر آنکه یک ذره ارتباط و هماهنگی خود را با کیهان از دست بدهد. و هرگاه پدیده دیگری این اختلال را بر طرف کند، ذره هماهنگی خود را با کیهان باز مییابد و دیگر اثری از بیماری نخواهد بود.
همین است که در طب سنتی هند، همیشه به جای مبارزه با بیماری، سعی میشود این هماهنگی به بدن یا عضو بیمار یاد آوری و بازگردانده شود
در سبکهای مختلف انرژی درمانی نیز بیماریها را انرژیهای غیرارگانیک و ناهماهنگ با شعور کیهان میشناسند و با بازکردن کانالهای انرژی و رفع اختلالات موجود در جریان انرژی بدن، جریان انرژی پاک و الهی اصلاح شده و بدن انرژی یا نیروی حیاتی از دست رفته خود را دوباره باز مییابد
با حصول این انرژی، بدن میتواند خود را ترمیم کند… افزایش انرژی پاک و الهی در بدن روزگار را بر نیروهای غیرارگانیک سخت میکند چنانکه این محیط پاک را تاب نمیآورند و جسم تو را ترک میکنند
برای سه روز آینده:
- فقط برای سه روز بیماریهایت را در ذهن و جسم، انرژیهای نا هماهنگ با شعور کیهان ببین
- با بیان این نکته برای اطرافیان، آن را در ذهن خود پایدار کن و بخشنده شو تا طبیعت در تو جاری شود.
از بدن خود سم زدایی کن.
وجود تو پر از سمومی است که در طول زندگی جسم، ذهن، و روان تو را پر کردهاند. مواد غذایی ناسازگار که بدن ما توان تجزیه یا دفع آنها را نداشته است، افکار بد، تصاویر بد، خاطرات بد، کینهها، حسادتها، قضاوتها، نگرانیها، خود خوری ها، صدماتی که به دنیایی که در آن هستی وارد کرده ای، به خودت، به دیگران، … این همه هنوز و همیشه با تو هستند و هریک پاره ای از وجود تو را به خود مشغول داشتهاند…
چنان که دیگر چیزی برای خودت باقی نمیماند و برای اینکه همهی خودت را دوباره به اختیار بگیری لازم است این سموم را از جسم و ذهنت خارج کنی.
روشهای سم زدایی به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند؛ روشهای فیزیکی که جسم تو را پاک میکنند و روشهای متافیزیکی که از ابعاد دیگر وجود تو سم زدایی میکنند.
در روشهای فیزیکی از روزههای مختلف، تمرینات تنفسی، داروها و روغنهای گیاهی، ماساژ و … استفاده میشود. و اما در روشهای متافیزیکی بر اصلاح وضعیت انرژی و اصلاح روش زندگی تاکید میشود. شاید این اولین قدم باشد برای این که خودت را بهتر بشناسی.
برای سه روز آینده:
- فقط برای سه روز در گذشته خود تأمل کن. ببین بیماریهایی که از مدتها قبل همراه تو بودهاند، از چه تاریخ و با چه اتفاقی یا چه دورهای از زندگی تو شروع شدهاند. ببین در آن زمان از نظر روحی چه تاثیراتی را تجربه کردهای.
- بررسی کن که چگونه میتوانی از این بیماریهای روحی و جسمی با روشی اصولی و بنیادی رها شوی.
برای شنیدن سایر قسمتهای آرامش در پرتو آگاهی کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 44MB5 دقیقه
یه سوال درباره سلامتی پرسیدن بچه ها از استاد…واستون کوی میکنم میزارم.
سؤال:
من تلاش میکنم تا از قانون در زندگیام استفاده کنم و مسائلم را حل کنم. در حال کار کردن روی خودم و استفاده از قانون در زندگیام هستم. مثلاً قانون سپاس گزاری را مرتباً در برنامهام دارم و سعی میکنم هر جا به تضاد برخورد کردم، حتماً از قانون استفاده نمایم.
اما نمیدانم چرا در سلامتیام دچار مشکل هستم. حتی در طول بیماری نیز از قانون سپاسگزاری استفاده میکنم اما چرا باز هم مرتباً بیمارم؟
این موضوع هزینههای مالیای هم برایم دارد و حتی تمرکز من را از اهدافم برداشته و در انجام اهدافم نیز وقفه ایجاد کرده.
میخواهم بدانم که چکار کنم که از دست بیماری خلاص شوم؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش:
????
در برخورد با چنین تضادهایی، باید بتوانی دو موضوع مهم را درباره قوانین زندگی به خودت یادآوری نمایی:
موضوع اول:
مهمترین نکتهای که خیلی از ما آن را از یاد میبریم، نعمت سلامتی است که داریم. سلامتیِ ما به نوعی یک ثروت عظیمی است که باید همیشه حتی زمانی که در سلامتی هستیم، به آن اشاره کنیم و به خاطر آن سپاسگزار باشیم.
باید مهمترین اولویت زندگیمان را، بودن در آرامش و احساس خوب بدانیم و سعی کنیم این کار را با ایجاد هماهنگی میان ذهنمان و روح انجام دهیم.
باید تلاش کنیم نعمتهای زندگیمان را ببینیم و به خاطر آنها سپاسگزار باشیم و به این شیوه، حضور فراوانی و ثروت را در زندگیمان تأیید و تحسین کنیم.
خصوصاً در لحظاتی که حالمان بسیار عالی است، بر سلامتی و احساس خوبی که داریم، تمرکز کنیم و آن را تحسین کنیم. سعی کنیم تا آنجا که میتوانیم، بر نکات مثبت زندگیمان یا حتی نکات مثبت زندگی افرادی که آنها را میشناسیم و دوست داریم که زندگی ما هم شبیه به زندگی آنها باشد، تمرکز نماییم و تحسینشان کنیم.
آنوقت کمترین فایدهی این کار ساده، سلامتیای است که به جسم و روحمان هدیه دادهایم و با همین کار ساده، جلوی هزینههای بسیاری که افراد بابت بدست آوردن سلامتیشان هزینه میکنند، را گرفتهایم.
پس یادت باشد که بهترین زمان برای ارسال فرکانس سلامتی، در زمانی که در سلامتی کامل هستی و به شدت احساس خوبی را تجربه میکنی.
مسئله دوم اصل و اساسی است که تمام جنبههای زندگیمان بر آن اساس است. اصلی که میگوید:
همه اتفاقات زندگی ما، بازتاب کاملی از باورها و فرکانسهای ماست. این فرمولی است که میشود با آن هر مسئلهای را حل کرد.
وقتی این قانون ساده را باور میکنی، به راحتی میتوانی رابطه مستقیمی میان باورهایی که داری، فرکانسهایی که ارسال نمودهای و اتفاقاتی که تجربه میکنی را بیابی.
جسم شما همیشه بیشترین پاسخ را به فرکانسهایت میدهد. به قول استاد عباس منش، وقتی اولین سرفه یا نشانه سرماخوردگی را دیدی، خیلی سریع از خودت بپرس:
«من در طول این مدت، در چه فرکانسی بودهام؟ کانون توجه ام روی چه موضوعاتی بوده و چه باورهایی داشتهام؟»
و به جای هر کار دیگری، شروع به تغییر کانون توجه و فرکانسهایت نما.
در پاسخ به شما دوست گرامی که نوشتهای با اینکه مرتباً در حال کار کردن روی باورهایت هستی و سپاس گزاری میکنی، باید بگویم:
منظور استاد از ساختن باور، جملههایی که می گویی یا کارهایی که انجام میدهی یا چیزهایی که مینویسی یا تمریناتی که انجام میدهی، نیست، بلکه موضوع، کانون توجهی است که داری.
یعنی روی چه موضوعی تمرکز کردهای؟ مشکل یا راه حل؟
خیلی فرق میکند که سوالت این باشد که:
چرا مرتباً من بیمار هستم؟ یا بپرسی: چطور میتوانم در سلامتی بیشتر باشم؟
تفاوت فرکانسی این دو موضوع، به اندازه تفاوت فرکانسی بیماری و سلامتی است.
در واقع وقتی استاد از تغییر صحبت میکند، منظورش تغییرفرکانس و تغییر باور به کمک تغییر کانون توجه است که نشانهاش هم میزان احساسِ بهتری است که در هر لحظه قادر میشوی نسبت به لحظه قبلی، در خودت ایجاد نمایی.
بهترین فردی که قادر است فرکانسهای شما را شناسایی کند، قطعاً خودت هستی. اگر کمی به کانون توجهات و خصوصاً احساسی که در این چند وقته تجربه کردهای، نگاه کنی، به وضوح تشخیص میدهی که روی چه موضوعی تمرکز داشتهای:
سلامتی یا نگرانی از عدم سلامتی؟!.
فراوانی یا نگرانی از ایجاد هزینههای غیر مترقبهای که اصلاً دوست نداشتی آنها را پرداخت نمایی؟!
آیا تمرکزت روی دردهایی بوده که به یادت میآورده که سلامت نیستی؟ یا تمرکزت بر همان لحظات کوتاهی بوده که هیچ دردی نداشتی و به خودت میگفتی، چقدر این حس سلامتی خوب است!
میخواهم بگویم چیزی که نتیجه را تعیین میکند، جملات یا نوشتههای شما نیست، بلکه فرکانسهای شماست.
یعنی اگر در حال آگاه بودن از دردی که داری، در حال سپاس گزای به خاطر سلامتیات هستی و به خاطر این درد نگرانی، همین آگاهی از درد و نگرانی درباره آن، نشان دهنده این است که تمرکز شما بر بیماری است و در حال ارسال فرکانس کمبود سلامتی هستی و نه سلامتی. به همین دلیل طبق قانون، دوباره بودن در بیماری را تجربه میکنی و نه سلامتی.
اما اگر در همان لحظه کوتاهی که حالت بهتر میشود، درد کمتری داری و حتی دردی نداری، بتوانی روی آن لحظه تمرکز کنی و سلامت بودن را تحسین و به خاطر آن سپاس گزار باشی، بدون اینکه بخواهی نگران شروع شدن دوبارهی درد باشی، یعنی در حال تمرکز بر سلامتی هستی و چیزی که جذب خواهی کرد نیز بودن در لحظات طولانیتر در سلامتی است.
بهترین راه شناسایی کانون تمرکزت، میزان آرامشی است که توانستهای آن را تجربه کنی و در آن بمانی
حتی در لحظهای که درد داری و بیماری شدتش را نشان میدهد، اگر آگاهانه به خودت بگویی، حتی این لحظه به ظاهر بد، بیشتر از همیشه می دانم که چیزی که میخواهم سلامتی است و تصمیم بگیری با تمرکز بر هر چیزی که برایت جذاب و دوست داشتنی است، توجهات را از این لحظه به ظاهر سخت که فقط آمده تا نعمتی به نام سلامتی را بهتر بشناسی، برداری آنوقت کم کم میتوانی فرکانس خود را از بیماری به سلامتی تغییر دهی.
این کار سادهای نیست اما ممکن است.
موضوعی که افراد بسیاری را به اشتباه میاندازد این است که آنها فکر میکنند وقتی به شدت احساس نیاز به چیزی دارند، یعنی در حال ارسال فرکانس آن خواسته هستند و باید وارد زندگیشان شود.
اما موضوع دقیقاً برعکس است. یعنی احساس نیاز شدید به خواستهای، هرگز به معنای تمرکز بر آن خواسته نیست، بلکه مفهوم این موضوع، درخواست احساس نیازِ بیشتر به آن خواسته است. پس طبق قانون، قطعاً نباید آن خواسته وارد زندگیمان شود.
به همین دلیل افراد در این مواقع هرچه انتظار میکشند، متوجه میشوند نه تنها اتفاق خوبی رخ نمیدهد بلکه اتفاقات ناخواستهی بیشتری هم به آن قبلیها اضافه میشود که آنها را ناامید و مأیوس از ادامه روند تغییر باورهایشان نموده و می گویند:
قانون برای ما جواب نمیدهد… اینجا موفقها از ناموفقها و در یک کلام، مومنان از مرددها جدا میشوند.
و تنها عاملی که این تفاوت عظیم را آفریده، فقط و فقط ایمان به این قانون است که چیزی بدون اجازهی من، نمیتواند وارد زندگیام شود و من این اجازه را با فرکانسها و باورهایم به آن میدهم.
یعنی اگر ایمان داشته باشی که هر تجربهای درزندگیات، بازتاب دقیقی از باورها و فرکانسهای خودت است، دیگر سادهترین راه برای درک فرکانسها و درک اینکه آیا کانون توجه من بر روی خواستهام است یا ناخواسته، نگاه کردن به تجارب ات است.
یعنی وقتی میبینی تجارب ات با خواستههایت یکی نیست، می دانی که اشکال کار چیزی در بیرون تو نیست، بلکه اشکال کار چیزی در درونت است. چیزی در باورهایت است.
سپس به راحتی میتوانی با تغییر کانون توجهات بر روی چیزی که میخواهی و وفاداری به ادامه این روند، کم کم نقطه تمرکزت را از روی ناخواستهها برداری و بر روی خواستهات بگذاری. تکرار این کار موجب ساخته شدن باورهای جدید و تغییر باورهای قبلی میشود.
اگر از سلامتی برخوردار نیستی، باید اشکال را در فرکانسهایت و احساس ناراحتی، نگرانی، ترس، تشویش، دلشوره و … بیابی که اکثر اوقاتات را در هر روز زندگیات در آن به سر میبری. زیرا بدن خیلی سریع به فرکانسها واکنش نشان میدهد و خودش را به شکل بیماری یا سلامتی نشان میدهد
به عبارتی، سلامتی یا بیماری دقیقاً نشانه واضحی از هماهنگی یا عدم هماهنگی شما با خودتان، با منبع و همان انرژیای است که خدا نامیدهایم.
به شما دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها را پیشنهاد دهم. زیرا می دانم که وقتی آگاهیهای این دوره را کلمه به کلمه و جمله به جمله باور کنی، چه درک کاملی از قوانین میابی، ایمانت چقدر کاملتر میشود و چقدر میتوانی با شناخت بهتر خداوند، زندگی بهتری برای خود بسازی و میتوانی این انرژی را به شکل سلامتی، وارد جسم و جانب نمایی.
زیرا خداوند یک انرژی است که به هر آنچه در ذهنت بسازی، به آن شکل میدهد.
برای من، آگاهیهای این دوره در حکم یک تحول اساسی در تمام جنبههای زندگیام بوده است.
حکم تحولی اساسی در نگاهم به خداوند و سیستمی که بر جهانش مقرر نموده است.
تحولی اساسی در شناخت خودم به عنوان تکهای از خدا که قادر است، انرژیای که خدا نامیدهایم را باور کند و در ذهنش آن را به شکل هر خواستهای اعم از سلامتی، ثروت و آرامش وارد زندگیاش نماید.
خیلی دوست دارم تمام اعضای این خانواده، این دوره را مثل یک قطب نما در دستشان گرفته و در مسیر زندگی به همراه داشته باشند و در جهتی حرکت کنند که این قطب نما به آنها نشان میدهد و خیالشان راحت باشد که حتی اگر هم گاهی مسیر را اشتباه بروند، این قطب نما قادر است آنها را از هر جایی که هستند، به سمت مسیر صحیح پیش ببرد.
این دوره یک شاهکار است
من خداشناسی و خودشناسی را از این دوره آموختهام. به کمک این دوره توانستهام، به میزان کمتری در نگرانی بمانم. زیرا وقتی از چیزی نگران میشوم یا میخواهم به شرک نزدیک شوم، آگاهیهای این دوره ذهنم را ساکتتر و وجودم را هماهنگتر و نگاهم را توحیدیتر میکند میکند و وقتی این اتفاق رخ میدهد، آرامشی عظیم جایگزین تمام آن نگرانیها شده و اوضاع به گونهای معجزه آسا، برایم با شکوه میشود.
این میتواند برای همهمان رخ دهد اگر فارغ از باورهایی که تا کنون نسبت به خداوند و جهانش داشتهایم، تصمیم بگیریم نگاه دوبارهای به این انرژی و قوانینش داشته باشیم. تسلیم این نیرو شویم و اجازه دهیم این انرژی به راحتترین شکل ، اتفاقات را برایمان رقم بزند.
آنوقت خواهیم دید که خداوند به شکل خواستهمان، در قالب سلامتی، برکت، ثروت، عشق، آرامش و ایدهای که مسئلهمان را حل میکند و… وارد زندگیمان شده و از عهده حل هر مسئلهای بر میآید.
مقالات بیشتر درباره راهکارهای دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها برای تحقق رویاهایتان.
????
کتاب قانون شفا از خانم کمترین پاندر رو هم بخونین عالیه .