آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 4 - صفحه 11
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-4.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-12-17 21:39:282020-08-28 10:12:31آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 4شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدای من این نشانم بود سلام به همگیییی
با خودم گفتم من که بیمار نیستم پس چرا این نشونم بود شاید چون پریشب یکم از سرماخوردگی ترسیدم این فایل اومده اما کامنت بچه ها رو که خوندم متوجه شدم که همین امروووز همین نیم ساعت پیش که داشتم موهامو شونه میکردم تار تار موهام میریخت و من ترسیدم چون موهام خیلی بلنده و همیشه جنس خوبی داشته و داره با خودم گفتم چرا اینقدر زیاد داره میریزه به مامانم گفتم باید برم دکتر متخصص که یهو خدا گفت بیاااا اینجا بیااا که درمونت اینجاااست وای خدای مهربون من همه جوره داری وجود پربرکتت و تو زندگیم نشون میدی زبونم قاصره از بیان احساسم من چرا بیرون دنبالش میگشتم دکتر؟؟؟؟ وقتی درمونگر جسم و روحم تو خودمه تو روحمه تو وجودمه داروخانه توی بدنمه کجا دارم دنبالش میگردمم ……
این چند روزه بخاطر پیچیدگی اوضاع و فرکانس مالی م و چیزی که نمیخوام خیلی بهش اشاره کنم هی با خودم درگیر الکی شدم بخاطر همین که تار موهام جوش های صورتم گرفتگی گلو اومدن بهم بگن تو که تو مسیر آگاهی هستی دور نشو از اصل مگه تا الان شده قسط و وام یا مشکل مالیت حل نشده باشه؟ البته میدونم که وام و قسط کلن باور مخربه و ایراد داره اما چون از قبل واردش شدم ردش میکنم این مرحله رو و درستش میکنم بالاخره با کار کردن باور مخرب مالیمو آشیلمو پیدا میکنم
استاد جونم دوستت دارم فراووووون از دوستان آگاهم با کامنت های نابشون هم مچکرم
می نویسم از آنچه در درونم را پر کرده از هر
انچه که به من حس رهایی می دهد.
می خواهم گم شوم، گم شوم تا درآن سوی دنیا پیدا شوم
ای جانان من، ای جان و دل همه تو
می نویسم از تو ، از خود خود تو ، تویی که درونمی ، تویی که بی قراری هایم از آنی نبودن توست.
درد سنگینی همانند تکه ای از سنگ بر سینه ام سنگینی می کند.
ای جانان من ، ای جان ودل من ،ای آسمان من ، ای ماه من ، ای خورشید من، ای دنیای من
گم شدم در هیاهوی بیکران این جهان ، آن جا که تو را گم کردم ، حال در دل تاریکی شب پیدا شدم ، پیدا شدم آن جا که تو را پیدا کردم.
قلبم می زند هر آینه به سینه ام ، که ای نازنین آگاه باش که هستی و جانان در درون توست ، بیدار باش
گم نخواهد شد جانانت ، اگر گم نکنی خود را
در آسمان ، در ابرها ،در پرواز زیبای مرغابی ها ، آنچه که فراسوی دید توست من هستم و توهستی
بشنو که حکایت می کند : زیبا ترینم تنهایت نخواهم گذاشت ، برخیز ،برخیز و حرکت کن.
سلام به استاد عزیزم
نمیدونم با چه کلماتی با چه زبانی احساسات مدرو بیان کنم در واقع نمیشه چون جنسشون یکی نیست
من خیلی وقت پیش این فایل ها و خیلی فایل های دیگه ای دستم رسید اما ته ته وجودم راضی نبود که گوش کنم احساسم بد میشد و میگفتم موفقیت از راه نا درست نمیشه چون پایه و اساس ش غلط است
و کار غلط،غلط است هیچ توجیهی قابل قبول نیست
و تا زمانی که هدایت شدم به سایت یه چیزی بهم گفت این همه که تو سایت عضو شدی نرفتی بچرخی ببینی چی به چیه پاشو برو تو سایت شاید یه چیز رایگانی پیدا کردی اینجوری هدایت شدم همون فایل هایی که احساس گناه داشتم نسبت بهشون رو توی سایت پیدا کردم و باز هم هدایتی کاملا هدایتی تازه خیلی هم کاما و جامع تر و تمام فایل قبلی ها رو حذف کردم و همین الان که تو یه کامنتی در مورد این فایل نوشته بود یعنی هدایتم کرد به این صفحه مو به تنم سیخ شد چون خیلیییییی این فایل ها رو من تاثیر مثبت داشتند و اینکه احساس گناهم از بین رفت و انگار زنجیری به پام بسته بودند باز شد إلهی صدهزار مرتبه شکرت و پشت بند اینکه فایل رو پیدا کردم باز یه چیزی بهم گفت ببییین هر چی خواستی شد ها پس خیالت راحت هرچیز دیگه ای هست که تو زندگیت میخواهی و فکر میکنی بهشون نمیرسی،میرسی ها فقط کافیه مدارتو ببری بالا گفتم اره اره راست میگی قبول دارم چقدر احساسم خوب شد خدا یا شکرت شکرت شکرت و همین جا از تمام دوستانی قبل از من تو سایت شروع کردن به نوشتن کامنت تشکر میکنم که هر بار کامنتی میخونم چقدر چیز ها یاد میگیرم چقدر نکته ها رو دوستان میگن و من متوجه شون نشده بودم
این کامنت رو باز هدایتی بود اولش مقاومت می کردم یاد صحبت های شما افتادم استاد که میگفتید کامنت بزاری تا رد پایی از خودتون بجای گذاشته باشید الان که دارم این کامنت رو مینویسم تو سخت ترین شرایط هستم که فشار ها مالی اینقدر برام زیاد بودند دو ماه بود که افسرده شده بودم حالم بشدت بد بود خیلی اما ده روزی میشه شروع کردم به گوش کردن فایل ها بصورت خارق العاده ای حالم خوبه شرایط بیرونیم هیچ تغییر ی نکرده ها شاید هم بد تر شده اما من حالم خوبه و ایمان دارم که به زودی هدایت میشوم به ی مدار بالا تر همان گونه تو این ده روز مدارم یه زره بالا رفت و حالم خوب شد و اتفاقات کوچیک افتاد منتظر اتفاقات بزرگ هستم و این بار از دست آورد هام مینویسم انشالا
در پناه الله مهربان شاد سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشد
سلام
به به چقدر به این فایل الان نیاز داشتم لذت بردم مرسی.
وقتی انرژی ما در راستای انرژی خدا قرار بگیرد یعنی ما در فرکانس نزدیکتر به خدا هستیم و در پرتوی نزدیکتر به خداهستیم احساس آرامش بیشتری داریم. الان اینها به ذهنم آمد که :
من بدنم را دوست دارم من خودم را دوست دارم و من بنده محبوب خدا هستم و می دانم که جسم من نیز امانتی است که خدا به من داده است و من باید که آن را سالم و بهتر تحویل خدایم دهم؛ خداوندا به تو قول میدهم حسابی حواسم را بیشتر جمع کنم راجبه کسی قضاوت نکنم از کسی صحبت نکنم و تمام و کمال برای خودم باشم تو را دوست دارم و می دانم که برای اثبات حرفم باید خودم را به روحم نزدیکتر کنم. می دانم که تو بهترین ر ا برای من می خواهی چون من اصلا خودم بهترین هستم و برای بهترین چیزی جز بهترین نیست.
می دانم که جسمم را به خوبی محافظت می کنم و تو هم همیشه حامی من هستی و من وقتی به سوی درگه تو می آیم با لبی خندان و امانتداری خوب امانتت را به تو میدهم.
خدایا شکرت
استاد عزیز ممنونم
just do it now
سلاااام
امیدوارم هرجایی که هستین غرق احساس خوب شکرگذاری از مهربان خدایمان باشین ..
نشونه ی امروز من بود ..
و بی ربط نمیشه گفت ولی چیزی که حسم میگه بنویسم دقیقا مربوط به این فایل نیست و البته ک همه فایلا یک چیز رو دارن فریاد میزنن…
یک ساعت پیش که بعد از فاصله ای طولانی جزوه ام رو مینوشتم ولی خودکارهای رنگیم نبودن و با تک رنگ آبی مینوشتم.. با خودم گفتم کاش بقیه خودکارامو پیدا میکردم ک قشنگ و تمیز تر میشد..
ذهنم گف حتما محمد(داداشم) اومده و اونارو برده و یا گم شدن و .. و اصلاااا ذهنیتی نداشتم که دفعه آخر کجا گذاشتمشون :)
از اونجایی که امروز حس و حال خوبم رو نگه داشتم و سرِکیف بودم :) ، گفتم عیبی نداره ان شالله میرم ی ست چندرنگ جذابشو میخرم ، یهو ایده اومد ک بیا از مدادرنگی استفاده کن و جذابش کن
دستمو بردم جلوی میزم تا بسته ی مدادرنگیمو بردارم که دستم خورد و ی ۴.۵ تا از دفترهای خوشگلم افتادن زمین
شاید اگه قبلا بود غر میزدم ک ای بابا الان برگه هاشون تا میشه و خراب میشن و فلان ولی ! قربون صدقه کنان :)) به سمتشون رفتم که جمعشون کنم اولی رو ک برداشتم یهو خودکارایی ک همین یکم پیش میخاستم ریختن جلو چشمام .. من اصلا غششش ضعفففف برای خدای عزیزم ، اصلا برگام ریخت یهو ! قششششنگ حضور خداجونمو حس کردم
خیلیییی نشونه ی قشنگی بود برام ، انقد قشنگ که همش اشک میریختم میخندیدم که ای قربونت برم خدا آخه چ قشنگ منو میرسونی به خواسته هام
با حس خوب و لیاقت گفتم میخامش
گفتی قدم اوله رو بردار ، مداد رنگیا ( اگه برنمیداشتم حالا حالاها اون یکیارو پیدا نمیکردمشون)
گفتم چششم برداشتم ( ولی نمیدونستم و فکرشم نمیکردم این ایده ک گفتی ختم میشه ب چیزی ک دقیقا میخام)
زدی دفتر خوشگلارو ریختی زمین ( به ظاهر ناخوشایند بود ولی! خواسته م درونش بود )
گفتی پاشو جمعشون کن
گفتم چشممم (با حس خوب ادامه دادم )
برداشتم و گفتی بیا عزیزم اینم همونایی ک میخاستی
آخههه من قربونت برم خدااا
غیر از اینکه خود این اتفاق خیلی بررام قشنگ بود ، وقتی نشستیم و باهات حرف زدم و هی گفتم و هی این روند رو گفتم و تو واضح ترش برام کردی …. واقعا خدایا شکرت
واقعا نشونه ها ایمان آدمو قوی تر میکنه… بازم میخااام یه عالمهههه از این حسای جذاب فوق العاده میخااام خدا
خدایا شکرت برای این سایت ، استاد گلمون ، بچه ها و …
ی متنی رو از کتابی خوندم که خیلی زیبا بود ، اینجا براتون مینویسم
تو همین که این قدرت را در درونت احساس کنی بس است و احتیاج به هیچ کاری نیست..
احساست به تمامِ انسانها منتقل میشود ، بدون آنکه حرفی بزنی همه قدرت عظیمت را حس میکنند..
حتی لازم نیست چیزی را برای کسی توضیح دهی .. وقتی سکوت میکنی خدا شروع به صحبت میکند
و
معاشرت با مهربان خدایمان صفات او را در تو ایجاد میکند ..
خدا سراسر رقص و خنده و تفریح ست
خدا سراسر آواز و شوق و شادیست
رها باش
شکرگذار باش
به او توکل کن
ایمان داشته باش
عاشق باش
ببخش
در پناه رب قدرتمند
سلام
وقتی که اساس هر چیزی را درک می کنیم که از انرژی است چقدر حل همه چیز برایمان بهتر و آسان تر میشود؛ اینکه انرژی از حالتی به حالت دیگر تغییر میابد پس اگر انرژی الان روی ناسلامتی است میتوانیم با تبدیل آن به انرژی سلامتی آن را درستش کنیم و از ناسلامتی خارج شویم و هر چه که سعی کنیم که روح وذهنمان را به هم نزدیکتر کنیم از آرامش بیشتری بر خورداریم.
خدایا شکرت
خدانسیمی شدوجسمم رانوازش کرد شکر درموهام وزیدودست مهبتی شد روی سرم کشیده شد انسانی زیباشدوازدهان شما استادعزیز بامن حرف زد عاشقتم خدا که مشنوم میبینم واحساس میکنم تورا متشکرم استاد شکرخدا
سلام بر خداوند رزاق و وهاب
درود بر تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی سلامت و شاد باشیم همگی
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت
بسیار فایل عالی و تاثیرگزاری بود
واقعا درست است: وقتی ما احساس بدی پیدا میکنیم یعنی از اصل و ماهیت خودمان و منبع انرژی که خداوند مینامیمش دور شده ایم
به همین واسطه فرکانس های منفی را به جهان ارسال کرده و اتفاقات بدی برایمان می افتد!
حالا یا بیماری روحی و جسمی یا از دست دادن ثروت و یا بد شدن روابط فردی و …!
پس همواره باید سعی کنیم احساس خوبی داشته باشیم تا اتفاقات خوب در هر حوضه ای برایمان رخ دهد!
چون این قانون و شالوده ی همه ی قوانین کیهانی است!
در هر لحظه از زندگیمان به چیزی توجه کنیم که به ما احساس خوبی میدهد! این جمله جادویی تغییر فرکانس است!
این دو نکته ی بالا درس هایی بود که از کتاب رویاهایی که رویا نیستند(نوشته ی استاد عزیزم، آقای عباسمنش) یاد گرفتم!
احساس بد و بیماری های ما، هشدار هایی هستند که به ما بگویند از راه درست خارج شده ایم!
جایی که سلامتی هست، بیماری وجود ندارد و اگر سلامتی نباشد بیماری بوجود می آید
چون سلامتی نیرو است!
واقعا وقتی در گذشته ام درنگ کردم فهمیدم که هر وقت افسرده و ناراحت بوده ام دچار بیماری شده ام!
و به لطف خدای مهربان از وقتی که در مسیر درست قرار گرفته ام و همواره سعی میکنم احساس خوبی داشته باشه ام! همیشه سالم بوده و هستم!
خداوند را سپاس گزارم که من را به مسیر سعادتمندی در دنیا و آخرت هدایت میکند
ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت
من آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران هستم
من بهترین هستم چون همواره سعی میکنم بر روی نکات مثبت زندگی تمرکز کنم و احساس خوبی داشته باشم و ارتباطم را به منبع انرژی حفظ کنم!
در پناه خداوند شاد و سلامت باشیم همگی
بدرود!
سلام و درود
خدارا شاکرم به خاطر تمام نعمت هایی که داده تا ما از آنها لذت ببریم
من چندین ساله بیماری تیک دارم تاریخ و شروعش و علتش هم میدونم هرکاری میکنم برطرف نمیشه از شکرگذاری گرفته تا پاک کردن روح از خشم کینه و نفرت و افزایش اعتماد به نفس
ممنون میشم راهنمایی ایم کنید
یه سوال درباره سلامتی پرسیدن بچه ها از استاد…واستون کوی میکنم میزارم.
سؤال:
من تلاش میکنم تا از قانون در زندگیام استفاده کنم و مسائلم را حل کنم. در حال کار کردن روی خودم و استفاده از قانون در زندگیام هستم. مثلاً قانون سپاس گزاری را مرتباً در برنامهام دارم و سعی میکنم هر جا به تضاد برخورد کردم، حتماً از قانون استفاده نمایم.
اما نمیدانم چرا در سلامتیام دچار مشکل هستم. حتی در طول بیماری نیز از قانون سپاسگزاری استفاده میکنم اما چرا باز هم مرتباً بیمارم؟
این موضوع هزینههای مالیای هم برایم دارد و حتی تمرکز من را از اهدافم برداشته و در انجام اهدافم نیز وقفه ایجاد کرده.
میخواهم بدانم که چکار کنم که از دست بیماری خلاص شوم؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش:
????
در برخورد با چنین تضادهایی، باید بتوانی دو موضوع مهم را درباره قوانین زندگی به خودت یادآوری نمایی:
موضوع اول:
مهمترین نکتهای که خیلی از ما آن را از یاد میبریم، نعمت سلامتی است که داریم. سلامتیِ ما به نوعی یک ثروت عظیمی است که باید همیشه حتی زمانی که در سلامتی هستیم، به آن اشاره کنیم و به خاطر آن سپاسگزار باشیم.
باید مهمترین اولویت زندگیمان را، بودن در آرامش و احساس خوب بدانیم و سعی کنیم این کار را با ایجاد هماهنگی میان ذهنمان و روح انجام دهیم.
باید تلاش کنیم نعمتهای زندگیمان را ببینیم و به خاطر آنها سپاسگزار باشیم و به این شیوه، حضور فراوانی و ثروت را در زندگیمان تأیید و تحسین کنیم.
خصوصاً در لحظاتی که حالمان بسیار عالی است، بر سلامتی و احساس خوبی که داریم، تمرکز کنیم و آن را تحسین کنیم. سعی کنیم تا آنجا که میتوانیم، بر نکات مثبت زندگیمان یا حتی نکات مثبت زندگی افرادی که آنها را میشناسیم و دوست داریم که زندگی ما هم شبیه به زندگی آنها باشد، تمرکز نماییم و تحسینشان کنیم.
آنوقت کمترین فایدهی این کار ساده، سلامتیای است که به جسم و روحمان هدیه دادهایم و با همین کار ساده، جلوی هزینههای بسیاری که افراد بابت بدست آوردن سلامتیشان هزینه میکنند، را گرفتهایم.
پس یادت باشد که بهترین زمان برای ارسال فرکانس سلامتی، در زمانی که در سلامتی کامل هستی و به شدت احساس خوبی را تجربه میکنی.
مسئله دوم اصل و اساسی است که تمام جنبههای زندگیمان بر آن اساس است. اصلی که میگوید:
همه اتفاقات زندگی ما، بازتاب کاملی از باورها و فرکانسهای ماست. این فرمولی است که میشود با آن هر مسئلهای را حل کرد.
وقتی این قانون ساده را باور میکنی، به راحتی میتوانی رابطه مستقیمی میان باورهایی که داری، فرکانسهایی که ارسال نمودهای و اتفاقاتی که تجربه میکنی را بیابی.
جسم شما همیشه بیشترین پاسخ را به فرکانسهایت میدهد. به قول استاد عباس منش، وقتی اولین سرفه یا نشانه سرماخوردگی را دیدی، خیلی سریع از خودت بپرس:
«من در طول این مدت، در چه فرکانسی بودهام؟ کانون توجه ام روی چه موضوعاتی بوده و چه باورهایی داشتهام؟»
و به جای هر کار دیگری، شروع به تغییر کانون توجه و فرکانسهایت نما.
در پاسخ به شما دوست گرامی که نوشتهای با اینکه مرتباً در حال کار کردن روی باورهایت هستی و سپاس گزاری میکنی، باید بگویم:
منظور استاد از ساختن باور، جملههایی که می گویی یا کارهایی که انجام میدهی یا چیزهایی که مینویسی یا تمریناتی که انجام میدهی، نیست، بلکه موضوع، کانون توجهی است که داری.
یعنی روی چه موضوعی تمرکز کردهای؟ مشکل یا راه حل؟
خیلی فرق میکند که سوالت این باشد که:
چرا مرتباً من بیمار هستم؟ یا بپرسی: چطور میتوانم در سلامتی بیشتر باشم؟
تفاوت فرکانسی این دو موضوع، به اندازه تفاوت فرکانسی بیماری و سلامتی است.
در واقع وقتی استاد از تغییر صحبت میکند، منظورش تغییرفرکانس و تغییر باور به کمک تغییر کانون توجه است که نشانهاش هم میزان احساسِ بهتری است که در هر لحظه قادر میشوی نسبت به لحظه قبلی، در خودت ایجاد نمایی.
بهترین فردی که قادر است فرکانسهای شما را شناسایی کند، قطعاً خودت هستی. اگر کمی به کانون توجهات و خصوصاً احساسی که در این چند وقته تجربه کردهای، نگاه کنی، به وضوح تشخیص میدهی که روی چه موضوعی تمرکز داشتهای:
سلامتی یا نگرانی از عدم سلامتی؟!.
فراوانی یا نگرانی از ایجاد هزینههای غیر مترقبهای که اصلاً دوست نداشتی آنها را پرداخت نمایی؟!
آیا تمرکزت روی دردهایی بوده که به یادت میآورده که سلامت نیستی؟ یا تمرکزت بر همان لحظات کوتاهی بوده که هیچ دردی نداشتی و به خودت میگفتی، چقدر این حس سلامتی خوب است!
میخواهم بگویم چیزی که نتیجه را تعیین میکند، جملات یا نوشتههای شما نیست، بلکه فرکانسهای شماست.
یعنی اگر در حال آگاه بودن از دردی که داری، در حال سپاس گزای به خاطر سلامتیات هستی و به خاطر این درد نگرانی، همین آگاهی از درد و نگرانی درباره آن، نشان دهنده این است که تمرکز شما بر بیماری است و در حال ارسال فرکانس کمبود سلامتی هستی و نه سلامتی. به همین دلیل طبق قانون، دوباره بودن در بیماری را تجربه میکنی و نه سلامتی.
اما اگر در همان لحظه کوتاهی که حالت بهتر میشود، درد کمتری داری و حتی دردی نداری، بتوانی روی آن لحظه تمرکز کنی و سلامت بودن را تحسین و به خاطر آن سپاس گزار باشی، بدون اینکه بخواهی نگران شروع شدن دوبارهی درد باشی، یعنی در حال تمرکز بر سلامتی هستی و چیزی که جذب خواهی کرد نیز بودن در لحظات طولانیتر در سلامتی است.
بهترین راه شناسایی کانون تمرکزت، میزان آرامشی است که توانستهای آن را تجربه کنی و در آن بمانی
حتی در لحظهای که درد داری و بیماری شدتش را نشان میدهد، اگر آگاهانه به خودت بگویی، حتی این لحظه به ظاهر بد، بیشتر از همیشه می دانم که چیزی که میخواهم سلامتی است و تصمیم بگیری با تمرکز بر هر چیزی که برایت جذاب و دوست داشتنی است، توجهات را از این لحظه به ظاهر سخت که فقط آمده تا نعمتی به نام سلامتی را بهتر بشناسی، برداری آنوقت کم کم میتوانی فرکانس خود را از بیماری به سلامتی تغییر دهی.
این کار سادهای نیست اما ممکن است.
موضوعی که افراد بسیاری را به اشتباه میاندازد این است که آنها فکر میکنند وقتی به شدت احساس نیاز به چیزی دارند، یعنی در حال ارسال فرکانس آن خواسته هستند و باید وارد زندگیشان شود.
اما موضوع دقیقاً برعکس است. یعنی احساس نیاز شدید به خواستهای، هرگز به معنای تمرکز بر آن خواسته نیست، بلکه مفهوم این موضوع، درخواست احساس نیازِ بیشتر به آن خواسته است. پس طبق قانون، قطعاً نباید آن خواسته وارد زندگیمان شود.
به همین دلیل افراد در این مواقع هرچه انتظار میکشند، متوجه میشوند نه تنها اتفاق خوبی رخ نمیدهد بلکه اتفاقات ناخواستهی بیشتری هم به آن قبلیها اضافه میشود که آنها را ناامید و مأیوس از ادامه روند تغییر باورهایشان نموده و می گویند:
قانون برای ما جواب نمیدهد… اینجا موفقها از ناموفقها و در یک کلام، مومنان از مرددها جدا میشوند.
و تنها عاملی که این تفاوت عظیم را آفریده، فقط و فقط ایمان به این قانون است که چیزی بدون اجازهی من، نمیتواند وارد زندگیام شود و من این اجازه را با فرکانسها و باورهایم به آن میدهم.
یعنی اگر ایمان داشته باشی که هر تجربهای درزندگیات، بازتاب دقیقی از باورها و فرکانسهای خودت است، دیگر سادهترین راه برای درک فرکانسها و درک اینکه آیا کانون توجه من بر روی خواستهام است یا ناخواسته، نگاه کردن به تجارب ات است.
یعنی وقتی میبینی تجارب ات با خواستههایت یکی نیست، می دانی که اشکال کار چیزی در بیرون تو نیست، بلکه اشکال کار چیزی در درونت است. چیزی در باورهایت است.
سپس به راحتی میتوانی با تغییر کانون توجهات بر روی چیزی که میخواهی و وفاداری به ادامه این روند، کم کم نقطه تمرکزت را از روی ناخواستهها برداری و بر روی خواستهات بگذاری. تکرار این کار موجب ساخته شدن باورهای جدید و تغییر باورهای قبلی میشود.
اگر از سلامتی برخوردار نیستی، باید اشکال را در فرکانسهایت و احساس ناراحتی، نگرانی، ترس، تشویش، دلشوره و … بیابی که اکثر اوقاتات را در هر روز زندگیات در آن به سر میبری. زیرا بدن خیلی سریع به فرکانسها واکنش نشان میدهد و خودش را به شکل بیماری یا سلامتی نشان میدهد
به عبارتی، سلامتی یا بیماری دقیقاً نشانه واضحی از هماهنگی یا عدم هماهنگی شما با خودتان، با منبع و همان انرژیای است که خدا نامیدهایم.
به شما دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها را پیشنهاد دهم. زیرا می دانم که وقتی آگاهیهای این دوره را کلمه به کلمه و جمله به جمله باور کنی، چه درک کاملی از قوانین میابی، ایمانت چقدر کاملتر میشود و چقدر میتوانی با شناخت بهتر خداوند، زندگی بهتری برای خود بسازی و میتوانی این انرژی را به شکل سلامتی، وارد جسم و جانب نمایی.
زیرا خداوند یک انرژی است که به هر آنچه در ذهنت بسازی، به آن شکل میدهد.
برای من، آگاهیهای این دوره در حکم یک تحول اساسی در تمام جنبههای زندگیام بوده است.
حکم تحولی اساسی در نگاهم به خداوند و سیستمی که بر جهانش مقرر نموده است.
تحولی اساسی در شناخت خودم به عنوان تکهای از خدا که قادر است، انرژیای که خدا نامیدهایم را باور کند و در ذهنش آن را به شکل هر خواستهای اعم از سلامتی، ثروت و آرامش وارد زندگیاش نماید.
خیلی دوست دارم تمام اعضای این خانواده، این دوره را مثل یک قطب نما در دستشان گرفته و در مسیر زندگی به همراه داشته باشند و در جهتی حرکت کنند که این قطب نما به آنها نشان میدهد و خیالشان راحت باشد که حتی اگر هم گاهی مسیر را اشتباه بروند، این قطب نما قادر است آنها را از هر جایی که هستند، به سمت مسیر صحیح پیش ببرد.
این دوره یک شاهکار است
من خداشناسی و خودشناسی را از این دوره آموختهام. به کمک این دوره توانستهام، به میزان کمتری در نگرانی بمانم. زیرا وقتی از چیزی نگران میشوم یا میخواهم به شرک نزدیک شوم، آگاهیهای این دوره ذهنم را ساکتتر و وجودم را هماهنگتر و نگاهم را توحیدیتر میکند میکند و وقتی این اتفاق رخ میدهد، آرامشی عظیم جایگزین تمام آن نگرانیها شده و اوضاع به گونهای معجزه آسا، برایم با شکوه میشود.
این میتواند برای همهمان رخ دهد اگر فارغ از باورهایی که تا کنون نسبت به خداوند و جهانش داشتهایم، تصمیم بگیریم نگاه دوبارهای به این انرژی و قوانینش داشته باشیم. تسلیم این نیرو شویم و اجازه دهیم این انرژی به راحتترین شکل ، اتفاقات را برایمان رقم بزند.
آنوقت خواهیم دید که خداوند به شکل خواستهمان، در قالب سلامتی، برکت، ثروت، عشق، آرامش و ایدهای که مسئلهمان را حل میکند و… وارد زندگیمان شده و از عهده حل هر مسئلهای بر میآید.
مقالات بیشتر درباره راهکارهای دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها برای تحقق رویاهایتان.
????
کتاب قانون شفا از خانم کمترین پاندر رو هم بخونین عالیه .
سلام دوست عزیز
واقعا عالی بود دمت گرم تو دست خدا بودی که واقعا جوابم رو گرفتم الان فقط داره اشک میاد که خدا چقدر هوامو داره و جوابم رو داد احساس میکنم متوجه شدم چیکار کنم ان شا الله بعد از 15 سال میرم برای سلامتی کامل
از خداوند برای تو و خانواده ات سلامتی کامل میخوام
خدایا شکرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت
سلام به همه دوستان. مینویسم تابماند .امروز نشانه هدایت من این صفحه بود خدایا شکرت .هنوز چشام درست کامل باز نمیشه گوشیو برداشتم ووارد سایت شدم خواستم یه نشونه پیدا کنم برای امروزم. چه قدر همه چیز عالی پیش میرود وقتی که افکار بیخود وتوهمی ورنجش های بیش از حد داریم باعث میشه که این رنجش ها در رولن وجان ما نفوذ کنه وروی روح ما اثر بگذارد. دنیا را رها کنیم باقیل وقال هایش اینقدر حساس وروان رنجور نباشیم از اتفاقات .این خاصیت دنیاس که این همه سنگ جلوی پا میندازه حالا این سنگ ها حرف های نسنجیده دیگران هس .مشکلات روابطی هس مالی هس حالا من چرا باید این مشکلاتو بزرگ کنم روش تمرکز کنم که بخواد سلامتی منم درگیر کنه. پس من از امروز خودمو به آغوش خدا میسپارم وکاری یه هیچی ندارم فقط عاشق میمونم عاشقانه زندگی میکنم .عاشق گوشاش کره چشاش کوره از هر چیزی که بخواد عشقشو ازش بکیره عشق من خدایی که منو خلق کرده پس هرچیزی که بخواد تورو از من بگیره برای من بی ارزشترین است ومن هیچ اعتبار وتمرکز وارزشی بهش نمیدم. بچه ها وقتی تلاش میکنیم یه چیزی نباشه دقیقا اون چیز وجود پیدا میکنه.