آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

471 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ســــــمـــــیـــه گفته:
    مدت عضویت: 1470 روز

    به نام الله 🌸🌸🌸

    چقدر خوب این فایل و درک کردم . من سالها پیش براثر یک فشار روانی زیاد و استرس فراوان که اون هم به خاطر عدم اگاهی های خودم بود که انقدر به خودم سخت میگرفتم . دچار کمر درد شدیدی شدم که اصلا حتی راه نمیتونستم برم ،فقط دراز کشیده بودم . وقتی به دکترمراجعه کردم نظر یکی شون دیسک کمر بود و اون یکی دیگه بهم گفت تو هیچ مشکلی نداری و من تو عکس چیزی نمیبینم .

    و من حالا میفهمم من اون موقع اونقدر که در حال و احساس بد مانده بودم بدنم داشت فرسوده میشد .

    و دچار بیماری روان تنی شده بودم که از همون سال اگه زیاد تو.حس بد بمانم دوباره اون درد شروع میشه .

    از وقتی تعهد به روز شمار رو شروع کردم . متوجه شدم با ابن که گاهی کارهای سنگین هم انجام میدم ولی چون احساسم در این مدت خوب بوده . هیچ دردی در بدنم حس نمیکنم .

    موضوع دیگه از وقتی ویروس کرونا اومده در این چند سال با این که برعکس خیلی ها،زیاد رعایت نمیکردم . وقتی اعضای خانوادم چهار پنج نفر مریض شدن . و من هر روز ازشان پرستاری میکردم و باهاشون هر روز مطب دکتر میرفتم و در جمع مریض های کرونایی بودم . و چون باورم این که من کرونا نمیگیرم ،خدا رو صد هزار مرتبه شکر ،اصلا درگیر این ویروس نشدم. که همه متعجب بودن که تو چطور درگیر این ویروس نشدی .

    و یه موضوع دیگه .یکی از اعضای خانوادم دچار مشکلی شد که دکتر بهش گفته بود ،احتمالا این بیماری ارثی و بقیه خانواده هم باید بیان چکاپ و ازمایش بدهندو

    من که اتفاقاخیلی شرایط ابتلابه این بیماری رو داشتم .وقتی میخواستم برم چکاپ تمام باورم این بود من هیج مشکلی ندارم و خدا رو شکر سالمم و فقط یه چکاپ معمولی اومدم .

    وقتی دکتر من و دید و گفت شما هیچ مشکلی نداری و عالی عالی هستی . خنده ایی از ته دل زدم و یه حس شیرینی گرفتم و الان متوجه میشم که اون موقع که من اصلا این مطالب رو نمیدونستم که باور ها چه میکنه و . .ولی ناخوداگاه داشتم ، قانون بی تغییر خداوند رو رعایت میکردم .

    همون عضو خانوادم که دچار بیماری شده تو این چند ماه اونقدر که باور کرده و همش در بین خانواده نقش قربانی ها رو بازیی میکنه و هی به خودش تحمیل میکنه مریضی رو،از کنار همون مریضیش صدتا مریضی دیگه براش پیدا شده و همش راه دکترو دارو دوا رو داره .

    خدایاشکرت که بدن من اینطور میتونه خودش رو بازسازی کنه و سلولهای جدید ،مدام جایگزین میشن . 🌸

    من پاهای قدرتمند و ماهیچه هایی قوی دارم و به قله های زیادی صعود می کنم.

    من وقتی به طبیعت میرم با چشمان بینا و زیبام ،زیبایی های طبیعت رو میبینم و تحسین میکنم خداوندو افریده هاش رو

    من یه ذهن ثروتمند دارم و مدام ایده های ثروت ساز دارم .

    من غرق در ثروت ،سلامتی وعشق هستم

    من به جاهای بسیار زیبا هدایت میشم

    خدایا ممنونم من و به این سایت هدایت کردی 💗💗

    من به خواندن کامنتهای دوستانم در سایت معتاد شدم .

    من ساعتها مشغول خواندن کامنتها هستم و حال خوبی دارم . 🙌🙌

    خدایا ممنونم ازت که ادمهای مثبت فراوانی در این جا حضور دارن که همه هدایت شدن ،همه در حال پیشرفت هستن . خدایا چه دوستان ناب و خوبی دارم . 👏👏👌👌

    خدایا چند وقته پیش بهت میگفتم یه دوست خوب میخوام که حرفهام رو بفهمه . و من حرفهاش و بفهمم . بشینیم کنار هم گل بگیم گل بشنویم و لذت ببریم از کنار هم بودن که حتی ساعتها در کنار هم باشیم خسته نشیم . خدایا چقدر هوامو داریی ،من و به چه جای دنجی دعوت کردیی و نه یک دوست که هزاران دوست ،که اصلا گذر زمان و متوجه نمیشم در کنار شون . 💞

    دیگه نه تلویزیون ،نه دوست ،نه همسایه ،نه فضای مجازی ،هیچی برام معنایی ندارن . و زندگی من فقط خلاصه شده در سایت عباسمنشی ها . 😍

    اگه چند ساعت تو سایت نیام احساس میکنم از بچه ها عقب افتادم. 😊

    خدایا هزاران بار شکرت . پروردگار من ،بی نهایت سپاسگزارم ،💞

    عاشقتم خدای من 💞💞💞💞💞💞💞

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    بنام خدای مهربان و هدایتگر

    تمام سلول های بدن ما در کمتر از یک سال نو می‌شود.

    این یک روند علمی است که در بیشتر از 300روز می‌گوید بدن انسان به‌ سلول های جدیدی دست رسی پیدا می‌کند.

    حال وقتی می‌خوابیم و بیدار می‌شویم خداوند جهانی نودراختیار ما می‌گذارد.

    حتی با دم و بازدم خداوند جهانی نو و آکبند در اختیار ما می‌گذارد.

    به قول سعدی

    هرنفسی که فرو می‌رود ممد حیات است

    هر نفسی برمی‌گردد مفرح ذات است

    و الی آخر

    ما هر روز و هر لحظه در حال بزرگ شدن هستیم. خداوند هرلحظه ما را پرورش می‌دهد.

    خداوند با من صحبت می‌کند آنهم در هرلحظه این کار را انجام می‌دهد.

    وقتی بیدار می‌شوم نوازشم می‌کندو چشمانم را باز میکند.

    به هر طرف که نگاه می‌کنم قوانینش جاری و ساری است و با آن قوانین حرف می‌زند.

    بازنگ تلفن با من حرف می‌زند.

    با کسی که آن طرف تلفن است با من حرف می‌زند.

    با کسی با زبان دیگر حرف می‌زند با من حرف می‌زند.

    وقتی به طبیعت نگاه می‌کنم با من حرف می‌زند.

    وقتی به عقاب می‌نگرم با من حرف می‌زند.

    وقتی با این طوطی درون این قفس نگاه می‌کنم خداوند با من حرف می‌زند.

    وقتی به رخت خوابم می‌نگرم با من حرف می‌زند.

    آنقدر در یک رابطه خوبی با من است که حتی به هر چیزی توجه می‌کنم آنرا وارد زندگی ام می کند.

    مرا جانشین خود روی در جهان‌ قرار داده است. برای هر کاری با من حرف می‌زند.

    برای هر نفسم با من حرف می‌زند.

    حتی وقتی من با او حرف می‌زنم و او سکوت می کند ولی بازهم من با چیز های که او در اختیار من قرار داده است باهاش حرف می‌زنم و حرف زدن مرا درست می‌کند و مرا به بهتر بودن هدایت می‌کند.

    یک جوری حرف می‌زند که هم همه نمی‌شود. ازدحام نمی‌شود. بلوا نمی‌شود. همه می‌توانند با او حرف بزنند و خداوند حرفهای همه را می‌شنود. گویی که جهان و خداوند خصوصی و برای او کار می‌کند.

    اگر کمی فکر کنی خودش فرکانس را نشان می‌دهد و با معرفی جایگاه هرکس در حقیقت فرکانس‌های ارسالی او را نشان می‌دهد.

    وقتی با مورچه در زمین و با زنبور عسل در آسمان حرف می‌زند بازهم فرکانس‌های هر کسی را معرفی می‌کند بدون هیچ گونه خشم و نفرت و عطوفت، بلکه به صورت یک سیستم کاملاً هوشمند عمل می‌کند. فرکانس را معرفی می‌کند و با آویزان کردن هر گوسفند به لنگ خودش باز هم با من حرف می‌زند و نتیجه فرکانس‌های مرا به من گوش زد می‌کند.

    خداوند هموار می‌بخشد.

    اوایل و گاهی حتی الان هم نمی‌فهمم که یعنی چرا خداوند همواره وهرلحظه می‌بخشد ولی وقتی فهمیدم که خداوند هرلحظه با من حرف می‌زند و هرلحظه هدایتم می‌کند و هرلحظه من به هر چیزی توجه می‌کنم را وارد زندگی‌ام می‌کند. معنی

    ادعونی استجب لکم

    را فهمیدم.

    فهمیدم که اگر باز هم این را هرلحظه تکرار نکنم من هم ایمان ندارم. آن وقت است که که او با من حرف می‌زند و من نمیشنوم .

    خداوند هدایت می‌کند و من نمی‌بینم.

    او کتاب‌ها می‌فرستد و خود را با زبان های ساده معرفی می‌کند و من نمی‌فهمم.

    من ایمان را باید هرلحظه تکرار کنم و آن ایمانم را به خداوند کامنت کنم.

    گاهی با گفتن.

    گاهی با نوشتن.

    گاهی با توجه کردن.

    خداوند هرلحظه نتیجه و معاد اعمال من را وارد زندگی‌ام می‌کند در حقیقت من در بهشت زندگی می‌کنم.

    در بهشتی که با دستان خودم ساخته‌ام، زندگی می‌کنم.

    در جهنمی که با دستان خودم ساخته‌ام.

    این امتیازهای است که از مرحله‌های قبل گرفته‌ام.

    این ستاره‌های است که کسب کرده‌ام.

    بعضی مواقع که من در دعاهایم در خواست بهشت می‌کنم ،فکر می‌کنم که از امتیازهایم راضی نیستم ،از ستاره‌های بازی‌ام راضی نیستم و وقتی چیزی را درخواست می‌کنم یعنی خودم را به داشتن آن شایسته نمی‌بینم یعنی خودم آن را نتیجه اعمالم نمی‌بینم.

    من عاشق افرادی هستم که وقتی به آنها نگاه میکنی آرامش می‌گیری.

    این افراد بیشتر ثروتمند هستند یا یک جور دیگری عرض کنم ثروتمندان بیشتر آرامش دارند.

    گویی با کسی دیگر حرف می‌زنند.

    گویی که جای دیگری هستند…

    گوشه‌ای از آرامش خداوند را دارند. هرچه من رازنیاز می‌کنم خداوند در سکوت گوش می‌دهد و وسوسه های شیطانی می‌گوید که هیچ ترتیب و اثری ندارد.

    مگر می‌شود که بی اثر باشد خداوند خودش گفته‌ که:

    بخوانیدمرا تا اجابت کنم شمارا.

    تازه این مطلب برای کسانی است که گوشی به نجواهای شیطان دارند.

    آنان که دائم در نمازند می‌دانند که هرلحظه خداوند با آنها صحبت می‌کند. هدایت می‌کند. آنان می‌خواهند. حتی می‌دانند که نخواسته فقط با توجه به آنها آنان را وارد زندگی خود می‌کنند.

    خداوند یک احساس نزدیکی با همه دارد.

    تمام جهان اسباب گفتگوی خداوند با من است.

    تمام جهان زبان گفتگوی خداوند با من است.

    خداوند هرلحظه جهان‌ را گسترش می‌دهد.

    خداوند هرلحظه شفا می‌دهد.

    خداوند دائم حیاتی نو در اختیار ما قرار می‌دهد.

    چرا خداوند در حافظه من نمی ماند؟ولی بیماری می ماند.

    به خاطر اینکه بی ایمانم.

    چرا ترس در ذهنم می‌ماند؟ ولی گفتگوی خداوند نمی‌ماند.

    بی خاطر ضعف ایمانم…

    از امروز میخواهم به آنچه میخواهم ، فکر می‌کنم.

    از امروز به ستاره هایم فکر می‌کنم.

    از امروز به امتیازهایم فکر می‌کنم.

    از امروز فرکانس‌هایم فکر می کنم.

    از امروز به‌ گفتگوی من با خداوند فکر می‌کنم.

    ازامروز به توجهاتم فکر می‌کنم.

    از امروز به

    یا ایهاالذین آمنوا ، آمِنوا

    فکر می‌کنم.

    از امروز به چیز های که هیچ کس نتواند بدهد فکر می‌کنم.

    از امروز به چیزهای که زیبای ام زیاد کند فکر می‌کنم.

    ازامروز به سلامتی ام فکر می‌کنم…

    استاد ببخشید که حرف به درازا کشید.

    چه کنم دلم از سنگ که نیست.

    گریه در خلوت دل ننگ که نیست.(مهدی سهیلی)

    ببخشید مرا چون خداوند خوب می‌گفت ولی من با سطل خودم از دریا جوهر برداشتم نوشتم.

    خداراشکر که استاد سطلی به دستم دادی.

    خداراشکر استاد که خداوند را نشانم دادی.

    خداراشکر استاد که دوستانم را کنارم جمع کرده‌ای.

    خداراشکر که خداراشکر می‌کنم.

    خداراشکر که می‌شنوم.

    خداراشکر که میبینم.

    خداراشکر که راه می‌روم.

    خداراشکر به خاطر پول و ثروتی که خداوند داده است و این از فضل خداوند است.

    خداراشکر به خاطر احساسی که دارم.

    خداراشکر که خداوند هرلحظه جهانی نو و اکبند در اختیارم می‌گذارد.

    خداراشکر به خاطر 49مین روز سفرنامه ام.

    خداراشکر به خاطر این مهارتی که کردم.

    خداراشکر به خاطر ایمانی که در این لحظه ها پیدا کردم.

    خداراشکر که در پناه خداوند هستم.

    شاد و ثروتمند و آرام در پناه خداوند باشید.

    دو جهان خرم از انست که جهان خرم از اوست.

    عاشقم بر هم عالم که عالم از اوست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1847 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی

    استاد عباسمنش عزیزم ،اولین باری که این مطلب رو شنیدم بیشتر از 11سال قبل بود ،،،،

    که بدن ما توانایی درمان تمام بیماری هارو داره ،واقعا اصصصلا باورم نمیشد همچین چیزی حقیقت داشته باشه

    البته این مطلب رو تو کتابی از دکتر وین دایر خونده بودم ،بعد جهان پاسخگو طبق قانون(توجه مساوی با تجربه) منو به نشانه های زیادی هدایت کرد که صحت این باور رو بهم ثابت کرد

    خوب این باور برام خیلی کارآیی داشت و خیلی کمکم کرد بعد از آشنایی با شما ، متوجه شدم شماهم این باور رو دارید و خوشحال ترشدم و برام مهر تأیید شد و خداروشکر حالا بااین باور قوی و ارزشمند بدن من تبدیل به کارخانه ی دارو سازی طبیعی شده که بسیار به ندرت نیاز به مراجعه به پزشک دارم

    یادمه تو چکاپ ستاره قطبی ،نوشتم سالی یکبار به پزشک مراجعه میکنم اونم برای گرفتن چک آپ ،که خداروشکر تابه امروز که 38سالمه من درسلامت کامل بسر میبرم حتی سر درد هم نمی‌گیرم و سرماهم نمیخورم .

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو این باورهای سازنده رو دراختیارمون قرارمیدین تا در تمام جنبه های زندگی رشد کنیم و خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه دوستتون دارم وعششششششق برای همه ی بچه‌های سایت توحیدی عباسمنش 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    روز 49

    روز شمار تحول زندگی من فصل 2

    آرامش در پرتو آگاهی 5

    خدایاا شکرت که در سلامتی و تندرستی هم باید ثروتمند باشم

    خدایاا شکرت که روح و ذهن من در تعادل و در هماهنگی کامل با همدیگر در جهان هستی است

    چقدر این فایل برایم ارزشمند بوده و هست .. چون چند سال پیش با این فایل های در پرتو آگاهی به آرامش فوق العاده عالی رسیده بودم و همچنین با قدرت تمرکز روی ذهنم توانستم تضاد در سلامتی ام رو بهبود ببخشم ..

    اینکه توانستم با تمرکز روی دیگر اعضای سالم بدنم تاندول های آسیب دیده ی دست و پا مو بهبود ببخشم .. زمانی که در دنیای پر از تضادهای پولی و مالی و روابط خانوادگی غوطه ور بودم دچار تضادهای سلامتی هم شده بودم که بعدها فهمیده بودم که تمام اون تضادها و آسیب های جسمی ام بخاطر افکارهای نامناسب ام اتفاق افتاده بود .. دیگر نه آرامشی داشتم و نه آسایشی و نه احساس خوبی … فقط و فقط به ناخواسته ها فکر می کردم و بخاطر همین افکار منفی و نامناسب همش دچار آسیب های جدی فیزیکی می شدم ..

    آنقدر غرق افکار منفی شده بودم که مدام به زمین میوفتادم اول زانوی سمت راستم آسیب دید و بعدها بعد از مدتی تاندول آرنج دست راستم و بعد از مدتی کتف سمت چپم آسیب دید و همش ناله و شیون می کردم وناخودآگاه به خودم آسیب می رسوندم .. زمانی بود که تازه با استاد از طریق تلگرام آشنا شده بودم آن هم بخاطر تضادهای مالی به سه تا فایل چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم هدایت شده بودم .. البته قبلنا با قانون توانگری کاترین پاندل و چهار اثر از اسکاویل شین و چند کتاب موفقیت آمیز دیگری تا حدودی آشنا بودم ولی بعد ها رها کردم تا اینکه با استاد آشنا شدم و بدون هیچ مقاومتی حرف های استاد رو وحی منزل دانستم و به تمرین های استاد عمل کردم و به زیبایی ها توجه کردم و به نکات مثبت بیشتر توجه کردم هر چند در اوایل بخاطر این تضادها ی سلامتی آرام و قرار نداشتم ولی سعی کردم انجامش بدم و با مدیتیشن های مختلف آشنا شدم ولی با فایل های استاد متوجه شدم که همه‌ی اتفاقات زندگی مو بخاطر افکارم خلق کردم بخاطر همین موضوع شروع کردم برای تغییر افکارم از طریق همین فایل های استاد در تلگرام تمرین های مداوم شبانه روزی رو انجام دادم و حدودا سه یا چهار ماهی روی تغییر باورهایم کار کردم و درهای رحمت الهی یکی یکی به رویم باز شد و توانستم بدون هیچ دوا درمانی خودم رو معالجه کنم .. البته داستانش رو توی کامنت های چند سال پیشم در یکی از قسمت های آرامش در پرتو آگاهی مفصل نوشتم و همین طور در داستان هدایت پروفایلم این موضوع رو توضیح دادم .. و همین طور درهای نعمت های مالی و پولی به روم باز شد خدایاااا هزاران هزار بار شکر گذارم که در مدار سلامتی و تندرستی روز افزونی هدایت شدم خدایا شکرت

    خلاصه در آن دوران بحرانی و تضادها یم فقط یکبار با اسرار خواهرم به یک درمانگاه مراجعه کردم آن هم فقط بخاطر اینکه با تزریق مسکن و قرص آرام بخش فقط بتونم بدون درد این تاندول ها بخوابم و خدا رو شکر همین که دردم آرام شد سریع شروع کردم به نوشتن . با همون دست و پای آسیب دیده و دردهای وحشتناک ولی ادامه دادم و همین طور از تک تک اعضای سالم بدنم تشکر و قدردانی می کردم و می نوشتم چون باید ذهنمو گول میزدم تا به اون درد و تضادهای بدنم توجه نکند .. اوایلش خب کمی سخت بود برای کنترل ذهنم .. . چون مسایل من فقط سلامتی نبود بلکه تمام زندگیم در تمام جنبه ها و ابعاد نابود شده بود .. ولی فقط و فقط ادامه دادم . آنقدر هندس فری توی گوشم بود و شب تا صبح و صبح تا شب خودمو بسته بودم به فایل های استاد و نوشتن و سپاسگذاری و توجه به نکات مثبت و زیبا بینی و مثبت اندیشی و تغییر باورهای مخرب پوسیده سالیان دراز … خلاصه با اینکه نجواهای ذهنی امانم رو بریده بودند ولی باز هم ادامه دادم آنقدر تمرکز به نقاط سالم بدنم کردم و مدیتیشن های سلامتی رو از تلگرام پیدا کردم و همچنین فیلم راز رو آن زمان تازه دیده بودم . و آن قسمتی که یک خلبان در اثر سقوط هواپیمایش هیچ جای بدنش سالم نمانده بود و به کما رفته بود ولی گوش هایش می شنید .. فهمیده بود که دکترها قطع امید کردند .. ولی با شنیدن حرف های دکترها به خودش قول داد که تا کریسمس خودش با پای خودش از بیمارستان بیرون بره . و همین اتفاق افتاد هر چند کاملا خوب نشده بود و مثل فلج ها شده بود ولی موقع مرخص شدن با ویلچر تا درب بیمارستان از پرستاران در خواست کرد و گفت که خودش می خواهد با پاهای خودش از بیمارستان بیرون برود و با زحمت زیاد و نگاه حیران پرستاران و بسختی از ویلچر بلند شد و حرکت کرد .. این داستان رو قبلنا توی یکی از کامنت هام نوشته بودم ولی پیشنهاد می کنم حتما فیلم راز. رو ببینید و همچنین کتاب معجزه ی سپاسگذاری راندا برن رو بخونید و تمرین هاشو انجام بدید اتفاقا خوده استاد هم در یکی از فایل هاشون این کتاب رو پیشنهاد داده بودند .. الان برای سومین بار هست که دوباره شروع کردم به تمرین های این کتاب معجزه ی سپاسگذاری …

    دوستان عزیزم وقتی با این فایل های استاد آشنا شدم دیگه فهمیدم باید روی ذهنم بطور مداوم کار کنم و همچنین فایل های توحیدی استاد فقط روی خدا حساب کنید .. و حُزن در قرآن و فایل های دانلودی احساس گناه و عزت نفس و بخشیدن دیگران و از همه مهمتر بخشیدن خودم.. باعث شد که باورهای مخرب مذهبی رو در ذهنم تغییر بدم و تمام این کارها باعث شد بعد از چند ماه کاملا خوبع خوب بشم و بعدها با پیاده روی 20 کیلو از وزنم. رو کم کردم و خدا رو شکر با همین قدرت ذهن توانستم هم وزنم رو کم کنم و هم تاندول ها .. و به سلامتی بیشتری هدایت شوم ..

    البته دو سه بار هم دوباره به تضادهای کریستالی گوش میانی دچار شده بودم که نباید از هندس فری استفاده کنم و اینها همش بخاطر این بود که در ذهنم تعادلم بهم خورده بود و در مدار صحبت های افراد ی قرار گرفته بودم که مدام از مریضی هاشون حرف می‌زدند بخصوص اطرافیان که خدا رو شکر از مدارشون خارج شدم و این ناهماهنگی در ذهن سبب شد که تعادل کریستال های گوش میانی ام که سبب سرگیجه های شدید میشد به ناهماهنگی تبدیل بشه .. با اینکه این موضوع اصلا بدون دکتر و دارو قابل تحمل نبود و با آزمایشات و داروهای چند ماهه باید عمل می کردم آخه همش باید می خوابیدم که بمدت بیست روزی در شهریور امسال توی سایت حضور نداشتم ولی دوباره شروع کردم روی افکارم کار کردن و همچنین مربوط به افکار گذشته ی من هم بوده که سبب شده بود به این بیماری دچار بشم و این انسدادهای ذهنی گذشته ام بوده.. که البته خیلی روی ذهنم و باورهایم کار کردم و دارم همین طور طبق فایل های استاد ادامه میدم .. این قرص هایی که مصرف کردم دقیقا به چشم قرص های پلاسیبو نگاه می کردم چون دو تا قرص ویتامین B1_300 صبح ها و یک کپسول کلسیم قوی ظهر ها بهمراه دو نوع قرص ریز صبح و شب باید مصرف می کردم .. و شکر خدا الان حالم خوب و عالی شده .. و خدا رو شکر می کنم که دوباره تونستم توی سایت حضور. داشته باشم و بیشتر از همیشه سپاسگذارتر باشم ..

    خدایا شکرت برای سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و ذهن مقدس الهی ام خدایاا ممنون و سپاسگذارم..

    خدایاا شکرت که بهترین دارو خانه ی جهان رو در وجودمون گذاشتی و ما را دست خالی به این جهان نفرستادی

    خدایا خودت گفتی اگر دریاها مرکب بشند و درخت ها قلم…نوشتن از نعمت های تو تموم شدنی نیست…

    خدایا خودت گفتی ما انسان رو ضعیف خلق کردیم…فراموش کار و عجول خلق کردیم…

    خدایا خودت گفتی به بندگان من خبر بده من غفور ورحییمم….

    خدایا مارو بخاطر تموم ویژگی های انسانیمون ببخش…

    و از در رحمت و نور و مغفرتت بر ما ببار…

    و به ما قدرت سپاسگزاری بیشتر و بیشتر عطا کن …

    اول از همه این باور رو همیشه آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من است اینکه..تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است

    به  هر  آنچه  که  توجه  می کنیم  از  ریشه  و  اساس  همون  موضوع  وارد  زندگی مون میشه

    خدایا من حمایت تو را با خودم همراه می کنم

    ای معبود الهی من

    ای نور الهی من

    ای عشق الهی من

    مییبخشم اون انرژی که دلمو باعث ناراحتی و دل شکستگی ایم شده .. و رها و آزاد می کنم

    قلبن می بخشم و رها و آزاد می کنم

    بخشیدم و من رها کردم من در مدار نور قرار گرفتم و باور دارم که بزودی تجربه می کنم آنچه را که لایقش هستم رو

    خدایا شکرت که سلامتی و تندرستی کامل وارد تجربه ی زندگیم شد آنچه که باید میشد

    من در مدار عشق هستم

    من در مدار نور هستم

    من لبریز از ارتعاش عشق هستم

    من در مدار سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و ذهن مقدس الهی ام هستم

    من در هماهنگی کامل هستم

    خدایااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یآری می جوییم

    خدایاا ممنون و سپاسگذارم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1083 روز

    بِه نامِ خُداوَندِ بی نَهایَتُ لامَکانُ لازَمان

    بهِ نامِ خُداوَندی کِه هَمه چیز می شَود هَمه کَس را…

    سلام و درود خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    برگ چهل و نهم از سفرنامه من

    دوشنبه 1403/4/18

    ساعت 20:34

    یکسری از باورها واقعا مثل سیمان چسبیده به ذهن

    برای من باور سلامتیه ک مقاومت دارم در مقابلش

    خیلی از باورها مثل باور به خداوند

    باور ثروت و فراوانی

    باور روابط ….

    برای من خیلی راحت بود واقعا پذیرفتم چون اعتقاد داشتم

    اما در برابر سلامتی همچین چیزی نبود

    عبارت تأکیدی سلامتی را اعتقادی بهش نداشتم برام منطقی نبود

    فقط تکرارش میکردم.

    اما احساس میکنم امروز اون سیمان کمی نرم تر شد

    احساس میکنم با خوندن کامنت و عملکرد صحیح سیستم ک استاد فرمودند

    برای من قابل فهم و منطقی شد

    و امروز باورها برای من شیرین تر شد با حس خوب تکرار میکردم

    بیماری مزمن ک چند ساله بامنه

    و یادش منو میترسونه

    و تمام تلاشم را میکنم

    تمرکزم را نسبت به بیماری کم کنم و توجه و تمرکزم را بزارم روی سلامتی

    اما نتونستم موفق باشم

    اما خداروشکر میکنم احساس میکنم بخاطر اینکه برای من منطقی شد

    بتونم تمرکزم را از روش بردارم

    من تقریبا سه ماهه دارم روی خودم کار میکنم

    خیلی موفقیت کسب کردم‌

    اما نتایجی روی سلامتی نداشتم

    و بخاطر باورهای خودمه

    بخاطر تمرکزم روی بیماریه

    از خدا کمک میخام تو این مسیر کمکم کنه

    دستمو بگیره

    چون واقعا دوست دارم در فرکانس سلامتی قرار بگیرم

    و اینو هم میدونم باید تکاملم را طی کنم

    و امیدوار حتما ادامه خواهم داد

    خداوندا من سپاسگزارم ک من را در این مسیر قرار دادی

    استاد عزیزم ممنونم

    روز شمار تحول زندگی من

    روز چهل و نهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    حبیب الله صادقی گفته:
    مدت عضویت: 3950 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه اعضای این خانواده صمیمی

    من خدا رو شکر از زمان آشنایی با استاد عباس منش و مباحث موفقیت خود به خود وضعیت سلامتیم تغییر جدی ای کرد و به لطف الله مهربان الآن سال ها شده که بیماری خاصی نداشتم، اگه یه چند باری هم سرماخوردگی مختصری بوده مثل استاد با آبلیمو و عسل خوب خوب شدم، البته ناگفته نماند که من زنجبیل هم به آبلیمو و عسل اضافه میکنم و اثرش واقعا چند برابر میشه. یعنی سه ماده هیالو ضد عفونی کننده بره تو بدنت، دیگه هیچی نمیتونه جلوش تاب بیاره. البته این ترکیب کلا برای بدن مفیده، و حتما لازم نیست مریض باشیم تا استفاده کنیم، اگه هر روز هم یه لیوان ازشون بخوریم خیلی بدن مون مقاوم تر و قوی تر میشه.

    خوب داشتم میگفتم که من بعد از آشنایی با استاد و استفاده و عمل کردن به آموزش ها زندگیم در جنبه های مختلف از جمله سلامتی شروع به تغییر کرد، ولی تو بحث سلامتی دیگه این فایل واقعا غوغا کرد و باورهای فوق العاده ای درم ایجاد کرد که واقعا سلامتی یه موضوع طبیعی و بدیهی تو زندگیه، و ما میتونیم تا آخر عمرمون در سلامتی کامل باشیم و در سلامتی کامل هم از دنیا بریم. اگه یه نفر سلامتی نداره، اون غیر طبیعیه، اون با باورهای مخرب و سمی ای که تو مغزش ساخته و تمرکز و توجهی که یکسره به انواع اخبار منفی و مریضی ها داشته، بیماری ها رو وارد بدنش کرده و تا زمانی هم که باورهاش رو در مورد سلامتی درست نکنه، همچنان از این مریضی به مریضی دیگه ای کوچ میکنه و بدنش دائم جایگاه انواع بیماری ها میشه.

    تا زمانی که باورهامون ریشه ای در مورد موضوع سلامتی درست نشه نمیتونیم سلامتی پایداری داشته باشیم. البته که این موضوع هم مثل همه باورهای دیگه احتیاج به کار کردن همیشگی روی خودمون داره، و اگه از کار کردن روی خودمون غافل بشیم، حتی اگه مدت ها هم سالم و سرحال بودیم، بیماری ها به سراغ مون میان. پس تنها راهش اینه که همیشه و همیشه تا آخر عمرمون روی خودمون کار کنیم و خودمون رو ملزم کنیم به بهبودی روزانه. یکی از کارهایی که میتونه تو بحث سلامتی بهمون کمک کنه گوش دادن و توجه کردن به همین فایل آرامش قسمت پنجمه. هر روز یا حداقل هفته ای یکبار گوشش بدیم تا ذهن مون رو بمباران کنیم با باورهای مثبت در مورد سلامتی.

    در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    خدا رو شکر که برگی دیگه از سفرنامم رو نوشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام خدای من

    سلام به بدن خودم

    سلام به سلول های بدن خودم

    سلام به سلامتی

    سلام به حال خوبم

    سلام به آرامشم

    خدای من ممنون از تو بخاطر این حال خوب

    سلامتی

    آرامش

    گوش هایی که می شنود

    چشم هایی که می بیند

    دست هایی که می گیرد

    پاهایی که می رود

    سلام به بهترین خودم

    سلام به ایمان و امید و توکلم به خدای خودم

    خدای من تو طبیعت و حقیقت و خلقت هستی

    تو تنها منبع این جهان هستی

    تو تنها و بهترین حال خوبی در این دنیا هستی

    تو تنها چیزی هستی که دست دراز کردن به تو دیگر برگشتی در آن نیست

    خدای من دوستت دارم

    خدای من دوست داشتن تنها کاری است که می توان در برابر تو انجام داد

    خدای من

    خالق من تو خوبترین و ماه ترین و نابترین نابی هستی که می توان همیشه با تو عشق بازی کرد

    چیزهایی در بدن من قرار داده ای که همیشه با وجود آنها من بی نیاز از هرگونه بیماری و مرض خواهم بود

    بیماری در ذهن من است و سلامتی در قلب من

    خدای من دوستت دارم

    ممنونم از تو ای خدا که امروز دستم را گرفتی تا برایت بنویسم

    خدای من عاشق تو هستم

    سپاس از تو

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سارا رحیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2017 روز

    آرامش در پرتو آگاهی

    آگاهی وجود خداوند است که اینقدر بدن ما رو هوشمند آفریده و هدایت می‌کند

    این فایل بسیار آگاهی دهنده است که بدن ما همواره تمام امکانات لازم برای بازسازی خودش رو داره و هر لحظه خودش رو بهبود میده

    بدن ما باید با حقیقت وجودی خودش همراه باشه تا به اصل وجودی خودش یعنی سلامتی باز گرده

    تمام سلول‌های بدن ما یک ساله هستند ….چقدر این آگاهی ها مفید وسودمنده که ما آن را باور کنیم تا تجربه اش کنیم

    بدن ما بسیار قوی وقدرتمنده بسیار توانمنده.

    جسم ما بزرگترین داروخانه جهان را دارد و هر لحظه خودش خودش رو بهبود میده.

    چقدر مطالب شگفت انگیز ه.

    سپاسگزارم خدایا برای این خلقت بی نظیر

    خدایا شکرت برای بزرگی و قدرتت

    خدایا سپاسگزارم

    سپاسگزارم استاد عباسمنش عزیز برای این فایل آگاهی دهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سپیده رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 1193 روز

    روز چهل و نهم از سفرنانه من؛

    به نام خدای بی همتام…

    نمیدونم کی و چجوری شد که من تصمیم گرفتم دیگه دکتر نرم و دارو هم مصرف نکنم و الان چند سالی میشه که کلا نه مریض میشم ،نه دکتر میرم و نه دارو مصرف میکنم، به جز مواقعی که سرما میخوردم و نمیدونم چرا باورم همش این بود که با چند روز قرص سرماخوردگی و چرک خشکن خوردن اینم راحت خوب میشه و نیازی به دکتر نداره، ولی هیچ وقت به این فکر نمیکردم که خب این قرصها هم شیمیایی و مضرن و فرقی با مابقی داروها ندارن…!

    ولی خب از اونجایی که با قوانین آشنا نبودم و این کارارو هم از روی باورهای خودم انجام میدادم و حتی گاهی درد و بیمار شدید به سر میبردم و همسرم اصراااااار میکرد که برم دکتر یا قرص بخورم ولی من ممانعت میکردمو میگفتم خودش خوب میشه و واقعا خوب میشد چون باورشو داشتم…

    خلاصه چند وقت پیش بعد از تقریبا دو سال من یه گلو درد و سرفه و علائم سرماخوردگی دیدم و مثل همیشه رفتم سر ظرف داروها که یه چرک خشکن و یه سرماخوردگی بردارم بخورم که یهو مکث کردم و به خودم گفتم مگه استاد نگفتن که بدن من منبع داروخونه جهانه و خودش آنتی بیوتیکه و با ترشح آنزیمها و وجود سلولهای جدید درمانگر تمام بیماریها و عفونتهاست؟!؟پس الان این چیه تو دستت؟؟؟

    و همونو همونجوری شوت کردم تو سطل آشغال و به خودم گفتم بدن من بهترین دکتر و دارو برای خودشه و فقط با آب جوش لیمو ،شباهم آب نمک قرقره کردن اکیش کردم …

    و این مبحث پلاسیبو برام خیلی جالب بود چون اولین باری بود که شنیدم، یعنی قبلا چندباری تو فیلما دیده بودم که دکترا یواشکی دارو میدادن به یه مریض و میگفتن این دارو هیچ تاثیری نداره و ما فقط میدیم که بیمار آروم بشه و فکر کنه خوب میشه ،ولی الان که فهمیدم کلا جریان چیه خیلی به نظرم باحال اومد چون به قدرت ذهن و افکارم که میتونه چه باورهایی بسازه بیشتر ایمان آوردم…

    اینکه واقعا اگه بتونیم ذهنمون رو نسبت به تمام موضوعات مختلف کنترل کنیم و افکاری که مثبت و تاثیرگذار تو تمام امور زندگیمون (سلامتی، روابط، عشق، معنویت، پول و‌ثروت ) هستن رو بسازیم و باور کنیم، به قول استاد خیلی راحت و طبیعی زندگیمون قشنگتر و سالم تر و پربارتر میشه…

    موضوع اینجاست که من هنوز نتونستم با مراقبه و‌مدیتیشن رابطه ایی دوستانه و خوب پیدا کنم ولی با تمرین و تکرار هرکاری شدنی میشه، منم اگه هر روز فقط ده دقیقه تمرین کنم و تلاش کنم با نفس گیری و آگاه بودن به جسم و فکرم آرامش ذهنی بدست بیارم، کم‌کم قوی تر و بهتر میشه و من دقیقا همینو میخوام….

    به امید موفقیتهای بی نظیر و عالی و نتایج بزرگ که قطعا میام مجدد براتون مینویسم…

    مثل همیشه خدارو هزاران بار شکر میکنم که تو این سفر زیبا و پربار قرار گرفتم و خداروشکر میکنم که استاد عزیز دل و مریم گلی دوست داشتنی و تمام دوستان و همسفران عزیزم رو دارم که کنارشون حال دلم کوکه ‌کوکه و هر روز به لطف و رحمت خدای مهربونم و این خانواده دوست داشتنی ،با عشق و آرامش و ذوق و‌شوق از خواب بیدار میشم…

    خدایا شکرت…شکر…شکر… و شکر

    در پناه الله یکتا و بی همتام شاد و سلامت و خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند باشین…

    یا حق…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: