آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-24 22:19:582020-09-26 10:00:50آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
چقدر زیبا ! من بخاطر چند روز پشت سر هم خبر بد شنیدن دلشوره گرفتم به خواهرم گفتم چیکار کنم بلافاصله وارد سایز شدم و نشونه ی امروزم در مورد سلامتی بود .
بهترین جمله : جسم تو بزرگترین داروخانه جهان است ?
ثروت سلامتی شادی عشق نعمت موفقیت در درون ماست کافیه درون رو تمییز و پاکسازی کنیم خود به خود وارد جهان بـیرونی و ملموس میشن
خـدایا چقدر مجهز مارو وارد جهان کردی ما به تنهایی برای زندگی مون کافی هستیم
سلام به همه
منم توی سلامتیم مشکل داشتم هر وقت بوی روغن یا بوی سرخ کردنی بهم میرسید اذیت میشدم سرم سنگین میشد گلوم درد میگرفت اما از روزی که فایل رو دانلود کردم و باورهای جدید با خودم ساختم سعی میکنم دیگه نترسم از بوی غذاها آخه بیشترش ترس بود هنوز بوی غذا به من نرسیده بود به همه میگفتم الان من اذیت میشم من این طوری میشم من اون طوری میشم
خدا رو شکر این چند روزه هی با خودم باورهای خوب رو تکرارکردم که من تکه ای از خداوند هستم من لایتنهاهی هستم هیچ بوی سرخ کردنی منو اذیت نمیکنه بوی این غذا برای من خوبه و به سلامت من کمک میکنه و برای بدن من مفید هم هست
البته که باید بیشتر کار کنم تا این احساس حساسیت رو هم نداشته باشم اما همین که شروع کردم به نظرم خوبه اول باید قوم اول رو بردارم باید باورهای قویتری بسازم
با خودم توی این چند روزه هی تکرار کردم که بدن من یه داروخونه بزرگ داره و نیازی به هیچ دارویی ندارم
حتی دیروز موقع بوی غذا که شدید هم بود و من هم قبلا ماسک میزدم که بوش رو کمتر احساس کنم اصلا ماسک نزدم و همه بهم میگفتن چرا ماسک نزدی بدو برو ماسکت رو بزن که اذیت نشی منم بهشون گفتم دیگه من مشکلی ندارم و خوب شدم چون این فایل صوتی رو گوش کردم و براشون فایل رو گذاشتم که اونا هم گوش بدن
البته که یکم صدای نجواها بود اما مقاومت کردم میدونم که خیلی خوب نبودم و مقاومت داشتم اما باید بیشتر روش کار کنم تا باورام قویتر بشه
خدایا شکرت که در زمان مناسب این اگاهی ها بهم رسید خدایا شکرت که در مدار درست هستم خدا شکرت که اینجا هستم خدایا شکرت که بدن قوی دارم که یک داروخونه بزرگ توش هست سپاسگذارم
بنام یکتای بی همتا
سلام به استاد جانم و همه دوستان عزیزم
چهل و نهمین رد پای من
آرامش در پرتو آگاهی
اول اینکه این فایلهای آرامش در پرتو آگاهی خیلی عالین خیلی.
استاد من همیشه با خودم میگفتم واقعا سلولهای قلب که بدون وقفه کار میکنن خسته نمیشن، فرسوده نمیشن، چجوری میشه که تمام مدت کار میکنن و همیشه هم در سلامت کامل هستن مگر اینکه به دلایلی دچار بیماری بشن.
و این واقعا برام سوال بود ولی خب هیچ وقت دنبال جواب براش نگشتم 😶😶.
و الان که اینا رو از شما شنیدم خیلی برام جالب بود و کاملا قابل باور .
چون همه چیز تو این دنیا نو میشه .
فصلها که هرسال میچرخن ،شب و روز که از پی هم میان ،سالها که براثر چرخش خورشید به دور زمینه و همه و همه خبر از نو شدن داره.
پس بدن ما هم کاملا طبیعیه که هر سال نو بشه و یه ورژن جدید از خودش بروز بده.
پس اگر بیماری با ما از سال گذشته میاد فقط و فقط دلیلش حافظه است .
راستش من اصلا آدمی نیستم که بخوام برم دکتر و داروهای شیمیایی مصرف کنم یعنی مگه به مرگ برسم که برم دکتر چه خودم ،چه بچه هام.
ولی با این حال چهار پنج سال ،شایدم بیشتره که درگیر یک آلرژی فصلی هستم .
یعنی هر سال از اول اردیبهشت شروع میشد و تا آخرای تیر ادامه داشت ولی دو سه سال بود که این مدت هی بیشتر میشد و من زمان بیشتری حالم خوب نبود .البته توی همین چند سال هم که درگیر این بیماری بودم حتی یک دونه قرص ضد حساسیت نخوردم چون میدونستم نتیجه اونا عملا چند ساعت بیشتر نیست.
تا امسال که یکم با قانون آشنا شدم و خدارو شکر کمتر اذیتم کرد البته از بین نرفته ولی خیلی بهترم
اتفاقا چند روز پیش با خودم فکر میکردم دیدم من پارسال این موقع چقدر حالم بد بود و همش نفس نفس میزدم،آبریزش چشم و بینی داشتم.سرفه های خشک طولانی مدت .
ولی امسال به شدت حالم خوبه .
فقط بعضی روزا صبح که از خواب بیدار میشم یکم آبریزش بینی دارم که اونم به لطف خدا و درست کردن باورهای سلامتی صد در صد از بین میره.
باور ،باور،باور
چقدر همه جنبه های زندگی ما رو در بر میگیره و ما همه غافل از اون .
پلاسیبو، دارویی که با وجود بیماریهای سخت باز هم میتونه تو رو از شر اون بیماری نجات بده.
و این تنها و تنها قدر تلقین و باوره.
من باور دارم که بدنم تمام داروهای لازم برای سلامت رو درون خودش داره .
و من این باورها رو در خودم ایجاد میکنم.
به امید الله مهربان.❤❤❤
استاد جانم بی نهایت ازت ممنونم 💖💖
سلام خدمت همگی؛
روزشمار تحول زندگی من: فایل شماره ۴۹
نمیدونم چی بگم آرامش خاصی وجودمو فرا گرفته دوبار اکنون بصورت متوالی با چشمانی بسته و متمرکز این آگاهی محض الهی که از سمت خودش اومده رو گوش دادم.این حرفا از ی جای دیگه ای اومده از ی منبع محکم و استواری بقول دوستم میاد یسری حرفها!!!
آرامش خاصی وجودمو فرا گرفته این درحالیه که تا یکساعت پیش همش بالا پایین میپریدم .اون موقع هم حالم خوب بود الان اما فراتر ازون.😊
و آنجا که منو تو یکی هستیم را گرامی می دارم؛آنجا که منو تو یکی هستیم.
🗣🗣🗣👉👉(نفس عمیقی) می کشم و میگم واقعا مثل فایل های قبل نمیخوام چیز خیلی طولانی ای بنویسم خود این فایل کافی بود حرفی برای گفتن باقی نذاشت. اصلا احساس ی صلح خاصی میکنم با درونم😊ینی احساس آدم انقدددر میتونه فوق العاده و عاللللی بشه آیا؟؟؟انقدددررر میشه زندگی رو بهشتی و لذت بخش کررررددد؟؟؟انقدرررر تو بهشششت دنیایی خودساخته زندگی کرد؟؟!!
بیشتر میخوامش بیشششششتتتتتتتررررررر. میخوام هرلحظم اینجوری تو فرکانس خالص باشه و با خودم و جهانم در صلح باشم.لذت ببرم از سبزی درختان و چمن🌱🌱🌰🌹🌴🌳🌲🍀🍁🍃🌺🌼🌿🌾🌽🌈☁🌜🌛⛄❄⚡☔🌂⛄ مثل سهراب😊پرتترررر بشم ازینی که هستم از احساس خوب و آرامش و درک این انرژی پایه و برتر😊🌼🌼گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم می گویم
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم می گوید
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا…
اول و آخر با توست .
و خداوند عشق است…
#سهراب سپهری😊
اولین بار چندروز پیش وقتی این فایل رو گوش دادم و وجودم سرشار از صلح و آشتی شد که انگار کمی داشت حال جسمیم بد میشد؛دررررررسسسسستتت سر تایم برخوردم به این فایل درررسسست سرتایم تو بهترین وقت خودش🙏👌
الان تازززه توسط کامنتهای بچهای گل تاززه متوجه شدم که چرا به این فایل هدایت شدم👌.این همه مدت نفهمیدم سر بیماریم.من نسبت به خیییلی ها خیییلی سلامتیم بهتره و چندوقت پیش که خونه خالم بودم و از مریضی و مصدومیت شون می گفتن.اصلااا متحییرر شدم!!!گفتم خدا اینا چی میگن؟؟!!مریضی چیه؟؟این چالش ها و مشکلای پوچ و بی اساس چیه؟؟!!انگاااار اولین بار بود تو عمرم مفهوم بیماری رو میشنیدم یا مثل ی بچه ای که اولین بار ی مفهوم رو براش توضیح میدی و گنگه و کمی زمان و تجربه میبره تا درک کنه.بببببین چقددر توجهم از مریضی ها و مشکلات جسمی و درد ها دور شده بوده،مدارم عوض شده بوده که اصلاا یادم رفته بوده چنین مساله ای تو جهان هست ایمان دارم با پیشرفت علم هرروز بیماری ها کم و کمتر میشن نمیدونم شاید یروز محو شن شایدم نه.پدرومادرم بشدددت تاکید دارن هرجا میریم ماسک بزنیم؛گاها یادم میره و خرده میگیرن کمی و منم با مهربانی توضیح میدم براشون که اصلا خیلی اوقات یادم میره که همچین چیزی تو جهان و بین آدم ها هست😊✌ من فقط ی بیماری کوچولو و کمی تومخی دارم که ته مونده احساس گناه ها و عذاب وجدان های قبلیمه که احساس گناه بدترین احساس در نظام کائناته و برعکسش جناب سپاسگزاری هستن.😊درکل دارم هی و هی با تلاش جسمی ذهنی از مدار توجهم خارجش میکنم این فایل هم نشونه خوبی بود برای هدایت من به سمت سلامتی محض و کامل و تایید درستی مسیرم.😊😊💟💟
درخصوص مریضی ها مثل همین قضیه پلاسیبو ذهنیت مهمه درون مهمه.آخخخخخ همیشه حتی قبل آشنایی با استاد باووور داشتم حتی از دورااااان راهنمایی!!که اگه بترسی از مریضی و فکر کنی بهش کارت تمومه.و میگفتم انسان اختیار داره اینکه یچی بدون خواست انسان بیاد درونش حالشو خراب کنه بکشش جریان زندگی شو عوض کنه بی عدالتیه و خدا عادله؛آخخخخخخخ که به قرببببووون خودم برم که انقدررر ازون موقع بزرگ فکر میکردم؛عاشششششقتتتممم علیرضا🙏💟عاشقتتتتم پسسر؛ RESPECT TO💟🙏 YOU🙏💟
آشنایی من با اینجا پاسخ جهان به همین طرز تفکرهام بوده و هست.😊💟✌🙏
خلاصه من هروقت سرما میخوردم با بالا پایین پریدن و ورزش کردن به ناخودآگاهم خیلی ریز و ماهرانه میقبولوندم که آره تو حالت خوبه و با تلقین همیشه به خودم میگفتم تو سالمی😍😍👌✌💪🙏مامانمم ناآگاهانه همیشه به قانون عمل میکرد و بهم میگفت بهش فکر نکن تا خوب شه که خوبم میشد.😊ما کودک بودیم خیلی الله گونه بودیم و الله گونه رفتار میکردیم😊من کودک بودم تو اوج سرماخوردگی هم لذت میبردم از زندگی و حالم خوب بود و آرام بودم وحتی مادرم برام سوسیس کالباس میگرفت همیشه با نون باگت که عشقم بود با سس قرمز میخوردم و نه تنها حالم بدتر نمیشد بلکه بهترررم میشددد و جالب بود چون ذهنمون رو نکات منفی سوسیس کالباس نبود و فقط توجهمونو صرف لذت بردن ازش میکردیم هیچوقتتت مریض نشدیم با اینکه موادش بشددت مضر بود.😊👌
درخصوص مریضی ها مثل همین قضیه پلاسیبو ذهنیت مهمه درون مهمه.ببینید مصاحبه زلاتان رو😊💯🔥💟💪:تست من در روز گذشته منفی بود و امروز مثبت شد. علامتی از این بیماری ندارم. کرونا شجاعت داشته که منو به چالش کشیده است. این ایدهی بدی بود.”
زلاتان بعد از بهبودی(البته بهبودی که چه عرض کنم اصلا علاعمی نداشته و حالش عالی عالی بوده) دوشب پیش در بازی مهم تیمش میلان مقابل اینتر با وجود کلللی بازیکن جوان تر از خودش جفت گل تیمشو زد و تیمش ۲_۱ برنده بازی شد.گزارشگر بازی بهش میگفت سلطان!!زلاتان قبلا گفته بود من بنجامین باتنم پیر به دنیا آمده ام و جوان از دنیا خواهم رفت!!
(هشدار⭕⭕⛔⛔🆘🆘:این حرفا اصلاااااا به این معنا نیست که زلاتان رو برای خودم بت کنم؛هرگگگگگزززززز.اینکار با صوررررت به بدترررررین شکل ممکن میکوبوندت زمین من تجربشو داشتم و باز تکرار میکنم تا یادم نره علیرضا هیچ کی رو برای خودت بت نکن!!!!💡💡⭕⛔🚫🚫)
امشب که داشتم این با توضیح برای خواهرم این باور رو در خودم و خودش ایجاد میکردم که نه سن بالا مانع موفقیته که بگیم طرف پیر شده(نزدیک ۳۹عه زلاتان)و آبجیمم خوب خودش میدونه خوشبختانهههه اینارووو .نه اینکه دیر تر شروع کردن(دیر از نظر بقیه و مردم و افراد داخل کار)مانعه برای موفقیت که بصورت رگگگگببببباری و معجزه آسا اخبار ندای گوینده خبر ورزشی رو شنیدم با این مضمون👈:عزالدین بهادر که برای ثبت پیرترین بازیکن دنیای فوتبال با یک باشگاه مصری قرارداد بسته بود توانست در یک مسابقه رسمی گلزنی هم انجام دهد.
این مرد ۷۵ ساله مصری که ۶ نوه دارد اخیرا با یک تیم دسته سومی مصری قرارداد بسته تا رکورد زنی کند. او در مسابقه این هفته تیمش نه تنها بازوبند کاپیتانی را بر بازو بست، بلکه با به ثمر رساندن یک گل از روی نقطه پنالتی در آخرین دقیقه بازی رکورد پیرترین گلزن تاریخ دنیای فوتبال را هم از آن خود کرد.
بهادر پس از مسابقه گفت: توانستم رکورد پیرترین گلزن حرفهای را بشکنم. این چیزی است که تصور نمیکردم رخ دهد زیرا مصدوم بودم و تنها امیدم این بود بتوانم در بازی بعد حضور داشته باشم.
بهادر برای ثبت نام خود در گینس به عنوان پیرترین بازیکن دنیای حرفهای باید یک بازی دیگر را هم به طور کامل در زمین حضور داشته باشد.😦😦😶😶😮😮😳😳😮😳😳😍😍🔥🔥💡💡😠😠😡😡🔥🔥💪💪✌✌✌✌اینا همش پیغام جهانه به کارکردن روی باورهای من😳😳😳😦😶😮😮✌🔥💪 پیرترین فوتبالیست حرفه ای هم کازیوشی میورا ۵۳سالس.😊💟✌👌💯🔥💪💟
عصام الحضری هم رکورددار پیرترین بازیکن جام جهانی رو هم از آن خودش کرد.اتفاقااا ایشون هم از مصر .ایشون تو جام جهانی ۲۰۱۸ اتفاقااا تو پست گلللر که پست خودمه تو بازی آخر جلوی عربستان بازی کرد؛اتفاقااااا پنالتی خیییلی خفنی هم گرفت😍✌💯🔥😠😡💪و قووول میدم حتی اگه دو بازی اول هم وایمیستاد هیچچ اتفاق بدی نمیفتاد دلیل بازی نکردنش میدون دادن به گلر جوون تر و برای آینده اون بود چون جام جهانی آخرین بازیهای عصام الحضری میشد.
یادمه تو کامنتهای فایل نقش باور و انگیزه در بروز توانمندی ها هم دوستی حدود ۵۰،۶۰ از سایت خودمون نوشت که وارد سبکی از ورزش رزمی شدم که توش قهرمان کشوری شدم.✌👌🔥💯اصلاااا سن ازون بازیهای مسخررره دنیاییه .سن ینی چیییی؟؟؟!!اینا قراردادهای دنیایین. بقول بوفون همچنین رویانونهالی آتیش بزن شناسنامه رو.وقتی روح رو بشناسیم و بفهمیم و درک کنیم اصلا و خدارو بفهمیم سن دیگه میشه جزییات.دانشمندان فیزیک گفتن ذهن ساخته ذهن بشره درنظام کائنات همچین چیزی نداریم!!!!یادمه تو پروفایل یکی از بچها خوندم که از وقتی که به روحم وصل شدم و هماهنگ شدم باهاش سنم یادم رفت!!!!و من خیییییلی تحت تاثیر این کامنت قرار گرفتم ازش و کللللللللللی تشکرکردم ازش که چییییییی یادم دادی!!!!😍✌👌💟🔥💯💪😠😡🔥
زیر پست این آقای مصری من انواع باورها رو دیدم یکسری تحسین،یکسری میگفتن این انقدر جوونه هنوز من تو سن این خیلی ببخشید زیرمم نمیتونم تمیز کنم!!ی عده مسخره کردن و گفتن به چه حقی اصن!!!!!!😐😕
ی عده ناتوان بودن خودشونو انداختن تقصیر حکومت!!!
اما ی کامنت نظرمو جلب کرد:پیری آن نیست که
بر سر بزند موی سپید
هر جوانی که به دل
عشق ندارد … پیر است
.
امیدوارم در ادامهی زندگیشم همینجور دلش شاد باشه
چه دعای خیری هم کرد براش آخرش؛خدا بهش سلامتی و سعادت دنیا و آخرت بده با این دیدگاهش.ی قلب بزرررگ برای ایشون😊💟
پس جسم انسان بهترین داروخونس و پیری کار ذهنه دانشمندان ژن دارن تحقیق میکنن رو ژن های حامل پیام پیری تا سن انسان رو به ۱۰۰۰سال برسونن؛یکسری هم که دنبال جاودانگی هستن؛حال آنکه همین که انسان دنبال جاودانگی عه و وعده الله نشون میده انسان جاودانس.😊✌سالها دل طلب جام جم از ما میکرد!!
خلاصه پیری و مریضی با این الگو هایی که بالا گفتم کاملا دروغین و جعلی و توهمی و ساخته مغز ماست.👌
دستان همتون تو دست جریان هدایت😊💟✌🔥💯
فعلا.😊💟
بنام خداوندی که اجابت می کند خواسته هایم را
سلام به خانواده خوبم و استاد بی نظیرم
ردپای چهل و نهم سفر من
واقعا الله اکبر از این فایل و آگاهی های بی نظیرش. خدای من شکرت بخاطر بزرگی و عظمتت.
شکرت بخاطر این نظم دقیق. واقعا وقتی به عمق گفته های استاد تو این فایل فکر می کنم مغزم سوت می کشه از این نظم و دقت کیهانی. از این اثر پلاسیبو. رفتم تو گوگل در موردش سرچ کردم و با این مقاله رسیدم.
(((در اواخر قرن هجدهم، یک درمانگر آمریکایی اختراع عجیب کرد. اختراع او دو میله فلزی با یک نوک در انتها بود که هر یک حدود هشت سانتیمتر بودند. او ادعا میکرد این میلهها، از فلزهای غیرمعمول درست شده و میتوانند باعث بهبود روماتیسم، التهابهای بدن و سردرد شوند! او حدود ۲۰ دقیقه نوک میلهها را روی بدن بیماران میگذاشت و میگفت که آنها الکتریسیته زیان بخش زیر بافتها را بیرون میکشند.
گرچه برخی از مراجع حرفه ای این اختراع را کلاه برداری بیش نمیدانستند، اما مردم حاضر بودند مبلغ زیادی برای خرید این میلهها بپردازند. ظاهرا این میلهها واقعا تأثیر مثبت روی درمان برخی از بیماریها داشتند.
بعد از فوت آن درمانگر، در سال ۱۷۹۹، یک پزشک انگلیسی برای اثبات این باور اشتباه، میلههایی چوبی درست کرد و ثابت کرد که این میلههای چوبی ارزانقیمت درست همان اثر را دارند و تأثیر این میلهها تلقینی و خیالی است. این برای اولین بار بود که کسی به روشنی، اثر پلاسیبو (Placebo) یا دارونما را نشان می داد.
پلاسیبو، به معنی «من خوب خواهم شد» به استفاده از روشهای درمانی صوری و تلقینی گفته میشود که میتواند با القاء به بیمار، اثر مثبتی در روند بهبودی وی داشته باشد. اثر درمانی که از به کار بستن چنین روشهایی حاصل میشود را نیز اثر پلاسیبو مینامند. در روند استفاده از دارونماها، یک قرص بدون اثر به بیمار داده میشود و به او گفته میشود که با خوردن این قرص حالش بهبود مییابد. از این روش در تحقیقات روانشناسی و علوم رفتاری و علوم پزشکی استفاده می شود.))))
گفتم ببین طرف با یه میله تونسته بیماریها رو درمان کنه. وقتی تمام سلولهای بدن من داره نو میشه پس منم میتونم سلامتی مو بهتر و بهتر کنم. یادم میاد من خودم قبلا درگیر هر جور دردی که بگین بودم. و همیشه همه بهم میگفتن تو بدنت ضعیفه. تو بدنت خشکه و کلا این شده بود باور من. هر روز یه جای بدنم درد میگرفت و هر روز تو گوگل دنبال علت درد جدیدم میگشتم و هر روز هم دردهام بیشتر میشد بجای اینکه کمتر بشه. البته اینم بگم از همون اول خیلی اهل دکتر نرفتن نبودم تا مجبور نمیشدم نمیرفتم دکتر و اون دردو میکشیدم و میکشیدم تا مجبورم میکرد برم دکتر. ولی از یه جایی به بعد یادم نیست چرا دیگه نه قرصی خوردم و نه دنبال علت درد. فکر کنم اوایلی بود که با قانون جذب آشنا شده بودم.
الانم خدارو شکر حدود چهار پنج ساله که هیچ قرص یا دارویی استفاده نکردم. البته کمر دردم هنوز هست و علتش یه باور غلطه که سالهاست با منه و الان فهمیدم که باید پاکش کنم.
چند روز پیش نمیدونم چرا و به چه علتی تمام بدنم شروع کرد به خارش و قرمز شدن و تاول زدن. البته میدونستم که خودم خلقش کردم ولی هر چی فکر کردم نتونستم بفهمم چجوری🤪🙈 ولی هر بار که به شدت خارشه شروع میشد سعی میکردم مسیر ذهنمو عوض کنم و بهش فکر نکنم.البته که کار یکم سختی بود ولی هر بار به خودم میگفتم خودم خلقش کردم خودمم میتونم حذفش کنم.
و الان که دارم این کامنتو مینویسم خدا رو شکر همه چی روبراهه😊😊.
و این یعنی من میتونم این کمر درد رو که سالهاست با خودم دارم رو هم درمان کنم اگه ذهنم رو آرام کنم.
🌹ذهن آرام تو را به سکوت میرساند … به همان جایی که افکار تو از آن متولد میشوند، جسم تو از آن متولد میشود و دنیای پیرامون تو … .
ذهن آرام میتواند بر حافظه اثر بگذارد، آن را اصلاح کند و همه چیز را تغییر بدهد.🌹
و من باید ذهنمو پاک کنم. از همه باورهای منفی ای که سالیان سال با خودم میکشم.
به امید روزی که بیام و از حذف این ناخواسته م بگم براتون🤗😍
در پناه الله بی همتا شاد،سلامت،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.🌹🌹🌹
سلام به سرزمین زیبای عباسمنش
سلامی به شادابی شبنم روی گل ها
سلام سلام به همه عزیزان
نمیدونم من چرا امروز سر از فایل آرامش در پرتو آگاهی درآوردم.تو گشت وگذار بودم که گفتم بزار فایل صوتی رو گوش بدم.گوش دادم سیرنشدم
دوباره گوش دادم
دوباره گوش دادم
دوباره گوش دادم
انگار امروز من تشنه این فایل بودم
تا اعماق وجودم رو سیراب میکرد.
آخ که چه آرامشی داشتم تو گوش دادن این فایل
داشتم کامنت ها رو میخوندم رسیدم به ترمز یکی از بچه هادر مورد سلامتی:
ترمز:یه نگرانی در بک گراند وجودمون هست که مدام نجوا میکنه: نکنه من خوب نشم.
دوباره خوندم گفتم خودشه خودشه
من چند وقته نسبت به سلامتی و بیماریها استرس دارم.
هرکس میگه فلان بیماری هست یا فلان علایم من استرس میگیرم که نکنه منم اون بیماری رو بگیرم.
با هر منطقی نمیتونستم باهاش را بیام دو روز آروم بودم بعد دوباره شروع میشد.اصلا نمیتونستم رها کنم بیماری و علایم هاش رو انگار تو جایی درون مغزم لونه کرده بود وهرازچندگاهی وجودم رو پر از استرس میکرد.
میدونین چی بود قضیه بزارین براتون تعریف کنم:
بیماری وعلایم بیماری جزیی از زندگیم شده بود که ناخودآگاهم قبول کرده بود که هست و چیزی انکارشدنی نیست(ببینین حرف از ناخودآگاه میزنم من خیلی رو خودم کار کرده بودم و ناخودآگاه قبول نکرده بود)
حالا اومدم با انرژی مثبت آشنا شدم و میخواستم به آرامش ناشی از استرس بیماریها برسم.
ذهنیتم تو ناخودآگاهم اینجوری بود که استرس جزیی از وجودمه و از اختیار من خارج حالا میام رو انرژی مثبت کارمیکنم.
خب معلومه پا روی ترمزه آقا جان زوره بیخود نزن.
ولی ظهر با خوندن این کامنت دوست عزیز انگار یه قفلی تو ذهنم باز شد.
که آقا چطور این همه دکترها و دانشمندا در مورد بیماریها و علایم بیماریها تحقیق کردن به دنیا ارایه دادن (ومن قبول کردم که هستن)
حالا اومدن بعضی دانشمندا در مورد انرژی و فرکانس ها تحقیق کردن و نتیجه ارایه دادن.
نتیجه اولی:احساس بد
نتیجه دومی :احساس خوب
پس ذهنیتم به این نتیجه رسید که نه آقا چیزه ثابت واز قبل تعیین شده ای نیست و منم که اونو قبول کردم وچون اولی رو غیر قابل تغییر میدونست گاز دادن من فایده ای نداشت.
و جمله “نکنه من خوب نشم” یه چیزی از اختیار من خارجه که باید نشتی رو پیدا کنم و اونم این بود که من انتخاب کننده بودم همانطور که حرف اون دانشمندا رو قبول کرده بود حالا حرف دانشمندایی رو قبول میکنم که منو سرشار از احساس خوب کنه من انگار تازه الان برام جا افتاد که خودم اون استرس رو انتخاب کرده بودم که میتونستم انتخاب نکنم.
عاشقانه و باتمام وجودم هر آنچه از بیماریها و علایم آنها که در ناخودآگاهم هست را رها میکنم و من باید رها کنم هیچ کس نمیتواند به جای من اینکار را انجام دهد. رها میکنم ومسیر زیباییها را انتخاب میکنم.
خدایا چقدر زیبایی تو
خدایا ازت ممنونم که منو لحظه به لحظه به مسیر زیباییها هدایت میکنی.
استادجان ممنونتم که این فضا رو برای رشد دادن ظرف وجودی ما ایجادکردی.
سپاس
دوستدارشما
سمیرا
به نام هدایتگر وهاب، تنها فرمانروای جهانیان
سلام
سپاسگزار خداوندی هستم که امروز هم با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
روز شمار تحول زندگی من 😍😍 روز ۴۹ ام:
قدیمیترین سلولهای بدن تو یک ساله هستند. هر سال ۹۸% از ملکولهای بدن تو تجدید میشوند
خدای من با باور به همین دو جمله میشه ۵۰٪ تمام بیماری های دنیا را درمان کرد ، اون ۵۰٪ باقیمانده هم که خودشون نهایتا یکی دو هفته بیشتر طول نمی کشن و خوب میشن.
استاد من وقتی برای اولین بار این فایل شما رو دیدم داشتم از شوق اشک می ریختم ، اینقدر که آرامش بی نظیری در تمام وجودم جاری شد و هنوز هم بعد از صد ها بار گوش دادن و دیدنش بازم همون احساس رو دارم ، خدا رو هزاران مرتبه شکر.
و روز به روز داره درکم نسبت به اون بیشتر و بهتر میشه خدا رو شکر
استاد می خوام به این موضوع از زاویه ای دیگه نگاه کنم می خوام با اجازه تون با قانون بررسیش کنم.
ساکت شدن ذهن چه زمانی اتفاق می افته؟ یعنی ذهن با مرور خاطرات و ناخواسته هایش گذشته غمگین مان نمی کنه و با ترس از ناشناخته بودن بنده دلواپس مون نمی کنه پس میشه چطوری ؟
میشه با زندگی کردن در لحظه، میشه لذت بردن از الان ، میشه بتنی در حوضچه اکنون، هر لحظه از خودمون بپرسیم الان توجه به چه چیزی ما رو شادتر و سپاسگزار تر می کنه؟ و به الهام خدا عمل کنیم.
یکی دیگه از تاثیرات عالی زندگی کردن در لحظه آرامشه، و ما کی آرامیم وقتی که آرام و رها، تسلیم هدایت خدا باشیم و باورهای توحیدی مون قوی باشه، وقتی که ما به این درجه از زندگی کردن در لحظه برسیم اون وقت ۶۰۰۰۰ هزار لشکر و قدرت داریم تا زندگی مون رو دلخواه ترین حالت ممکن خلق کنیم.
ما باید در حوزه سلامتی ایمان داشته باشیم که ما تجهیز شدیم ، بزرگترین داروخانه دنیا رو درون خودمون داریم و فقط کافیه که استرس و فشار روانی و تمرکز روی از روش برداریم تا به بهترین شکل بدن ما رو بهبود ببخشه.
خود زندگی کردن در لحظه هم یکجور مراقبه است و من اینو دارم تازگی ها بیشتر درک می کنم خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم
مراقبه تمام پارامترهای پیری را کند، متوقف و پس از مدتی به عقب باز میگرداند،
و من برای این جمله الگو های عالی پیدا کردم ، یک خانم ۷۰ ساله کره ای که بالرین هستن و آقایی که باهاشون رقص های دو نفره رو اجرا می کنه نوه خودشه، ببینیدش به نظرتون حداقل ده سالی از نوه اش جوان تر نشون میده، یک بدن کاملاً سالم و شاداب
آقای وانگ دشون که معروف به پدربزرگ مد هستن از ۵۰ سالگی تازه ورزش علی ساده رو شروع کرده و از ۷۰ سالگی ورزش های حرفه ای رو و الان که بالای ۸۰ سال سن داره بدنش حتی از سالهای ۳۰ سالگیش هم جوان تر ، قوی تر ، پر انرژی تر و زیباتر و شاداب تره.
دنیا پر از الگوهاییه که از سن های مختلف شروع به کار کردن روی خودش و ساخت باورها کردن و عالی نتیجه گرفتن.
استاد عزیزم ۱۵ ساله هیچ دارویی استفاده نکرده و در سلامت کامل به سر می بره و روز به روز هم ماشالله جوان تر، پر انرژی تر و خوش تیپ تر میشه، خدا رو هزاران مرتبه شکر
خدایا شکرت برای دیدن و تکرار آگاهی های ناب این فایل
در پناه خدا، شاد ، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🌹🌹🌹
بندگی خداوند رو کردن یعنی نگران تنها بودن ات نباشی، یعنی تسلیم نشی، یعنی کینه ی کسی توی دلت نباشه، یعنی از چیزی یا کسی نترسی، یعنی بتونی آینده ی روشن رو ببینی، یعنی شکر گذاری بشه شخصیت ات، یعنی از همین الآن خودت رو صاحب همه ی رویا هات بدونی، یعنی زمانی رو به تجسم کردن بپردازی، یعنی هیچ کس رو قضاوت نکنی، یعنی اگر کاغذ سفیدی پیدا کردی روش جملات مثبت بنویسی، یعنی ایمان پیدا کنی که هر چیزی رو بخوای می تونی داشته باشی، یعنی خدا رو نزدیک به خودت بدونی، یعنی خدا رو عاشق خودت بدونی، یعنی در مورد خودت افکار زیبایی داشته باشی، یعنی بدونی قدم برداری جواب سوال هات همه داده میشه، یعنی بدونی آنچه که رویا اش رو داری توانایی خلق اش رو داری، یعنی باور کنی به خدا وصل هستی و اون همیشه بهترین راه حل ها رو بهت اشاره می کنه، یعنی باور داشته باشی اگر این دنیا و این زندگی فقط یک واقعیت داشته باشه اون خدا هست و اگر فقط بخوایم در مورد یک قضیه صحبت کنیم اون فقط خدا هست، بندگی خداوند رو کردن یعنی رها کردن ترس و غم که این وعده ی همیشگی خدا بوده است که خوبان غمگین نمی شود و نمی ترسند.
تقدیم استاد جان
به نام خدایی که در این نزدیکسیت
سلام بر تک تک پاره های وجودم
پله 49 سفر تحول زندگیم
ممنون از استاد و خانم شایسته عزیز
ممنون از دوستان بابت کامنت های زیبا ومنطیقی که نوشتید
این فایل خودش مراقبه است برای من چه حس خوبی به من میده یه دنیا سپاس
خدایا شکرت واقعا بهش این چند روز نیاز داشتم روحم سبک شد خدایاشکرت
اما من اینجا یه بخشای از خودم رو مینویسم که یادم نره چجوری بود و به کجا رسیدم و هم برای دوستان کمک کننده باشه:
من از 5-6 سالگی هر غذایی رو نمیتونستم بخورم باید گرم وتازه و کاملا سالم باشه اگر یه ذره ایراد داشت معده من غذا رو پس میزد حالم بد میشد چون میترسیدم مریض بشم و بمیرم و زشت بشم و به آرزوهام نرسم خخخخ
کلی دارو گیاهی و شیمیایی خوردم ولی تاثیر خوبی نداشت.
زمانی که رفتم دانشگاه کلی نشستم باخودم صحبت کردم و کم کم با ترسام روبرو شدم و خداراشکر این مسئله حل شد
اما از نوجونیم آلرژی وسرفه خشک و پرکاری وکم کاری تیروئید و کمردرد هم اضافه شد و چون تو خانوادمون داشتیم میگفتن ارثی و باید دارو مصرف کنی و…
میگرن زمان دانشگاه اضافه شد
اما وقتی شروع کردم به افزایش شادیم و و خودم رو پذیرفتم اولین نشونه هاش معده ام و آلرژیم خود به خود کم شد واز بین رفتن میگرنم همینطور
رنجش هام وکینه هام رو روشون کار کردم و کم کاری تخمدان داشتم که در همین حین بدنم داروها چه خارجی وچه داخلی رو پس زد وبرای من نشونه خوبی بود وشروع کردم به شکرگزاری از خدا واز سلول های بدنم و خود به خود بدون دارو خوب شدم خداراشکر.
اما بزرگترین ترسم هورمون تیروئید بود میگفتم واسه تخمدان که شد واسه اینم میشه ولی میترسیدم چون میدونستم این هورمون مهمیه اگه دارو نخورم وجواب نده چی =ترمز از خدا کمک خواستم وهدایت شدم به کتاب اسکاول شین اونجا فهمیدم دلیل مسائل هورمونی خشم وعزت نفسه و بعد اومدم تو سایت درمورد عزت نفس بیشتر اطلاعات کسب کردم وکار کردن روی خودم . تصمیم گرفتم تحت هیچ شرایطی دروغ نگم و واسه همین چون نمیتونستم دروغ بگم از کاری که اون موقع انجام میدادم البته خیلی هم تنش داشت اون کار ازش اومدم بیرون و همه چی رو سپردم به خدا میدونستم درسته چون قلبم خیلی آروم بود یک هفته بعدش احساس کردم بدنم داره به دارو جواب عکس میده . بعد دارو رو گذاشتم کنار 2 ماه بعد آزمایش دادم دیدم بدون دارو اوکی شده واسه اینکه مطمعن بشم باز 2 ماه بعد آزمایش دادم ودیدم بازم اوکی هست .
خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم هزاران مرتبه خیلی کیف میده هرچی دلت میخواد چه سرد چه گرم میخوری هر جور دلت میخواد نفس میکشی هر محیطی دلت میخواد میری صبح ها برای این بیدار میشی که خداراشکر کنی نه اینکه قرص بخوری . خدایاهزاران مرتبه شکرت بابت این ثروت سلامتی
این چند روز شدیدن به این فایل نیاز داشتم خدایاشکرت
کلی کامنت های منطقی خوندم وهدایت شدم به یک مقاله که روی یکی از خواسته هام برای بدنم بود هدایت شدم که میشه روی اونم کار کرد وزیباتر بشه
دم همتون گرم
خدایاشکرت خدایاشکرت شکرت
خدایاتنها تو را میپرستم وتنها از تو یاری میجویم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و همسفران خوبم
چهل و نهمین روز تحول زندگی من
بدن ما از واحدهای کوچکی به نام سلول ساخته شدن و این سلولها تمام سازو کار بدن را به خوبی انجام میدن و خوشبختانه هر سال سولهای قدیمی جاشون را به سلولهای جدید میدن. البته در بافت های و اندام های مختلف زمان جایگزینی سلول های جدید کمی فرق میکنه که وارد بحث تخصصی نمیشم. فقط همینو میخوایم بدونیم و درک کنیم که بدن توانایی تولید سلول های جدید را داره. پس میتونه آن سلول هایی که بنابه دلایلی مشکلی دارن را حذف و جایگزین کنه.
ولی در همهمه های نفس و با ذهنی مشوش این کار به خوبی انجام نمیشه.
فقط زمانی که ذهن آرام بگیره به روح یا خود متعالی نزدیک میشه و آنوقت بدن به بهترین شکل ممکن کار خودش را انجام میده.
بدن ما فوق العاده خلق شده خودش بزرگترین داروخانه هستی را داره و خودش میتونه به بهترین شکل ممکن تمام مشکلات جسمی را حل کنه.
بارها تو کتابهای مختلف خوندم یا در مستند ها دیدم که آدم هایی با بیماری ها و مشکلات جسمی فراوان وقتی شاید خیلی از پزشکا از درمانشون قطع امید کردن اون آدم رفته شروع کرده به زندگی آرام مثلا تفریح و لذت از زندگیش برده و به بیماری فکر نکرده یه جورایی ذهنش را آروم کرده و خود به خود بعد از مدتی دیگه اثری از اون بیماری نبوده و کاملا خوب شده.
فقط کافیه باور داشته باشیم که چیزی به نام بیماری نمیتونه در بدن ما شکلبگیره یا ادامه پیدا کنه.
من خودم بارها شده با باور غلطم باعث ایجاد مشکل جسمی برای خودم شدم. امروز که فکر میکردم دیدم وای بارها از قانون علیه خودم به صورت ناخوآگاه استفاده کردم.
اینو گفتم تا همیشه یادم بمونه که بدنم هیچوقت به سمت مشکل و بیماری نمیره و اگر هم مشکلی باشه خودش به بهترین شکل درمان میکنه اون هم زمانی که ذهن من آرامش داشته باشه.
از این مثال ها و اثر پلاسیبو هم در دوربر خودم زیاد دیدم.
وقتی به این نمونه های عینی در زندگی خودم توجه میکنم یقین پیدا میکنم که درمان همه مشکلات در وجود خودمون هست.
و کافیه ورودی های ذهنمون را ببندیم و نزاریم فکر ایجاد بیماری واردش بشه و اگر هم مشکلی بود با همون داروخانه بزرگ بدنمون حلش کنیم.
خدایا عاشقتم که همه چیز را به بهترین نحو ممکن خلق کردی و کافیه باور درستی داشته باشیم تا بهترین ها را تجربه کنیم .
استاد میگن دنیا رو به بهبود و خوشی و خوشبختیه. اینو همیشه باید یادمون باشه پس بدن ماهم همیشه روبه بهتر شدن و سلامتیه. فقط با باور قوی باید بهش کمک کنیم. کافیه ذهنمون آروم باشه.
خدایا سپاسگزارم خدیا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم