آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5 - صفحه 29

471 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2988 روز

    بنام خالقی که مرا خالق زندگی ام آفرید

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان ودوستان گلم در این سایت الهی

    روز 49

    هرسال یک بدن جدید چه چیزی سبب می‌شود که بیماری با تو بماند پاسخ در حافظه است

    ذهن آرام می‌تواند برحافظه اثر بگذارد وهمه چیز را تغییر دهد مراقبه وراز ونیاز ذهن تو را آرام می‌کند

    سکوت ،سکوت زبان طبیعت است زبان خداست زبان خودنامتناهی توست بدلیل هست که وقتی در طبیعت قرار داری از همه جا رها هستی وذهنت آرام است نگرانی نداری چون نشانه های خداوند رو میبینی وبه بزرگی وعظمتش پی میبری

    در مراقبه چون احساس سبکی ورهایی داری وذهنت آرام ورهاست وبه افکار بیهوده مشغول نیست تو به خدا به اصل خود وصل میشی ولی وقتی ذهنت ناآرام باشد وذهنت درگیر کشمشهای بین افکارت باشد سلامت جسم تورا بهم میزند دیگر نمی‌تواند آنطور که خداوند خلق کرده از خودش در برابر بیماریها درمان کند وهمه چیز بر میگرده به اعتقاد وباور وقتی من باور داشته باشم سیستم ایمنی بدن من فوق العاده قدرتمند است

    باور داشته باشم جسمم توانایی لازم جهت بهسازی وپاکسازی خودازانواع بیماریها وویروسها را دارد

    وقتی من باور داشته باشم که خودم خالق همه چیز هستم

    پس آرام می‌شوم واجازه نمیدم آلودگی ها ،افکار وباورهای مخرب روح وذهن مرا آزارده کند

    ونمیپذیرم که بیماری لاعلاج را چرا که آن فقط زاییده ذهن نا آرام من است

    در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی

    استاد عباسمنش عزیزم ،اولین باری که این مطلب رو شنیدم بیشتر از 11سال قبل بود ،،،،

    که بدن ما توانایی درمان تمام بیماری هارو داره ،واقعا اصصصلا باورم نمیشد همچین چیزی حقیقت داشته باشه

    البته این مطلب رو تو کتابی از دکتر وین دایر خونده بودم ،بعد جهان پاسخگو طبق قانون(توجه مساوی با تجربه) منو به نشانه های زیادی هدایت کرد که صحت این باور رو بهم ثابت کرد

    خوب این باور برام خیلی کارآیی داشت و خیلی کمکم کرد بعد از آشنایی با شما ، متوجه شدم شماهم این باور رو دارید و خوشحال ترشدم و برام مهر تأیید شد و خداروشکر حالا بااین باور قوی و ارزشمند بدن من تبدیل به کارخانه ی دارو سازی طبیعی شده که بسیار به ندرت نیاز به مراجعه به پزشک دارم

    یادمه تو چکاپ ستاره قطبی ،نوشتم سالی یکبار به پزشک مراجعه میکنم اونم برای گرفتن چک آپ ،که خداروشکر تابه امروز که 38سالمه من درسلامت کامل بسر میبرم حتی سر درد هم نمی‌گیرم و سرماهم نمیخورم .

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو این باورهای سازنده رو دراختیارمون قرارمیدین تا در تمام جنبه های زندگی رشد کنیم و خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه دوستتون دارم وعششششششق برای همه ی بچه‌های سایت توحیدی عباسمنش 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مصطفی یادگاری دهکردی گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    بنام رب العالمین و سلام و درود خدمت استاد عزیزم و اعضای سایت الهی عباس منش

    خداوند را سپاسگزارم که در این فضای رویایی و فوق العاده با صدای طبیعت من را به شنیدن این فایل بی نظیر هدایت کرد

    از دیشب تنها در یک باغ زیبا در استان چهارمحال و بختیاری هستم و قصدم تجربه کردن خودم تنهایی و سکوت بود دیشب پای آتیش در تنهایی و سکوت مراقبه کردم به آینده فکر کردم و اتفاق های عالی که قراره برام رخ بده و بعدش تا نیمه شب فایل های سفر به دور آمریکا را دیدم از قسمت دویست تا دویست و شش و کلی احساس سپاسگزاری کردم و به این فکر کردم که همه جا میتونم زیبایی ها را ببینم و همه جا میشه با طبیعت دوست بود و تصمیم گرفتم بیشتر سفر کنم و در دل طبیعت باشم.

    و صبح ساعت 5.5 بیدار شدم دفترچه سپاسگزاری را برداشتم و چیزهایی که بابتش در همون لحظه سپاسگزار بودم را نوشتم و بعد همین فایل را پلی کردم و احساس کردم بیشتر از قبل این فایل را درک می کنم چون خودم در تنهایی و سکوت بودم

    آرامش آرامش آرامش و سکوت و مراقبه

    با تمام وجود اینکه سکوت زبان طبیعت و زبان خدا و زبان خلقت و زبان من و زبان خود لایتناهی من است را درک کردم

    و تصمیم گرفتم بعد از نوشتن این متن دوباره 15 دقیقه مراقبه کنم و به حقیقت جهان و دلیل بودن خودم در آن فکر کنم

    این متن رو توی نت گوشی می نویسم چون اینترنت اینا درست جواب نمی‌ده و به محض دسترسی به نت توی سایت کپی می کنم.

    و باز هم سپاسگزار استاد عباس منش و خانم شایسته هستم که برای من و همه ی اعضای این خانواده اینقدر عاشقانه زحمت می کشن

    در پناه خداوند و به امید دیدار ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 967 روز

    به نام خداوند وهاب وعظیم

    سلام به استاد بی نظیرم وتمام دوستان فوق العاده ام در این مسیر سراسر از زیبایی وشگفتی

    وقتی داشتم توضیحات فایل امروزمو که روز شمار 49 از روزشمارتحول زندگیم بود رو میخوندم

    چقدر احساس یقین واطمینان قلبمو در بر گرفت از بودن در این مسیر ودریافت این آگاهیی ها

    نمی دونم چه احساسیه ولی هر چند وقت یک بار به سراقم میاد ویک جوری مهر تااید می کوبه پای مسیری که قدم گذاشتم توش

    بااینه از روز اول می دونستم مسیرم درسته وشکی درش نداشتم

    ولی این احساس هر بار میادو تاایید میکنه مسیرمو ویه شورو شوقی دوباره بهم میده

    خدایا سپاسگذارتم شکرت

    وبا خوندن کامنتها وگوش دادن به این فایل بیشتر به لایتنهایی بودن خودمون فکر کردم که واقعا ما تا چه اندازه بی انتهااییم وتوانمند

    یادمه قبل از آشنایی با استاد کتابهایی رو میخوندم که در اکثرشون این ویژگی درونیمونو توضیح میدادن که ما می تونیم خودمونو بهبود بدیم بدون مصرف دارویی از بیرون چون ما توانایی ساخت هر دارویی برای بیماری هامونو داریم.واصلا دلیل بوجود اومدن بیماری ها به این دلیل نیست که از بیرون چیزی مارو تهدید بکنه یا در خطر قرار بده بلکه بخاطر نا هماهنگی یک قسمتی از درونمونه که با عث اختلال در بدنمون شده

    وما باید به هماهنگی برسیم باید روند طبیعی بدنمونو برگردونیم تا این بدن خودش خودشو ترمیم بده

    الله اکبر از این توانایی واین قدرتی که خداوند به تک تکمون عطاکرده

    واقعا چه کسی چه جانوری همچین توانایی داره توی این دنیاا؟

    چه محبتی از این بالاتر

    خدایا شکرت برای این بدنی که بهم دادی که اینقدر توانمنده

    ومدیتیشن چه ها که در وجود من نکرده

    اوایل برام سخت بود هیچ کار وهیچ فکری نداشتن ودر سکوت بودن خیییلیم سخت بود

    ولی تمرین وتمرین راه هایی رو به روم باز کرد که تجربه کردم سکوت رو تجربه کردم هیچ بودن رو

    یک نقطه ای که هیچ فکری نیست هیچ درخواست یا خواهشی نیست

    ففط تماشا میکنی بی قضاوت وهیچ تصمیمی فقط تما شا میکنی

    حتی بیانشم نمی تونم بکنم ولی خیلی احساس خوبیه

    انگار همه چیزیو هیچ نیستی

    واین فایل یک تلنگر بود برام که بیشتر با خودم باشم با خودی که نامتناهیه آگاهیه محضه

    خدایا شکرت نمی دونم چجوری میشه سپاسگذاری کرد برای بودن در این مسیر فارق از هیچ نتیجه ای فقط برای حضور در این آگاهیی ها

    خدای بزرگم شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    روز 49 از فصل دوم روز شمار تحول زندگی من:

    استاد جان واقعا ممنونم ازت که این فایلهای آرامش بخش آگاهی دهنده

    رو به صورت دانلودی تو سایتتون قرار دادید براش زحمت کشیدید وقت هزینه و انرژی گذاشتید .

    خداروسپاسگزارم بابت وجود نازنینتون

    و به خودم قول دادم در طی این مسیر زیبا برای تک تک این فایلها کامنت بزارم.

    استاد من از وقتی این باور زیبا رو در ذهنم ایجاد کردم

    عاشق بدنم شدم و خداروهزاران بار شکر که سلامتم

    حساسیت‌های پوستی نسبت به بعضی از غذاها داشتم

    که خوب شدن چون باور کردم بدنم هوشمنده میدونه چی باید بخورم چه غذاهایی رو نباید باهم بخورم و الان چی نیاز داره

    یعنی به صورت هدایتی انتخاب میکنم.

    خدایا شکرت بابت این بدن و جسم زیبا سالم و هوشمندم

    و یکی از راه های شکر گزاری عملی برای وجود نعمت سلامتی ورزش کردن تغذیه و سبک زندگی مناسب هست .

    من عاشق بدن زیبا و جذابم هستم.

    استاد از وقتی شما از لحاظ بدنی و ظاهری زیباتر شدید و بدنتون عضلانی تر شده

    بیشتر باورتون کردم که چقدر به حرفایی که به ما میگید خودتون عمل میکنید واقعا نتایج شما با آدم صحبت میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سپيده وكيلي گفته:
    مدت عضویت: 721 روز

    سلام به استاد عزیزم

    کسی که تو بدترین روزای زندگی دست منو گرفت من بهشون میگم ناجی!

    حدود ۴ سال پیش بود که با مبحث قانون جذب آشنا شدم خیلی برام جالب و هیجان انگیز بود

    دوره یکی از اساتید و خریداری کردم و حدود ٨ جلسه رو طی چند ماه گوش دادم واقعا وقت میزاشتم براش

    تو اون زمان من حسابدار یه شرکت بودم و تایم خالی زیاد داشتم

    چند ماهی گذشت و به طرز باور نکردنی با همکاری و کمک مادرم یه واحد آپارتمان تو بهترین منطقه خریداری کردم

    اوایل که برای خرید به املاک ها سر میزدیم اصلا حتی جوابمونو به زور میدادن که: اصلا با این قیمتها نیست اینجا اصلااا نگرد

    اما ما منصرف نشدیم نه تنها پیدا شد تو لوکیشن مناسب بلکه حدود ۶ متر و چون واحد اداری هست طبقه همکف بودنش هم جزء محاسن حساب میشه!

    ما یکسال دادیم به مستاجر و من از اول تو ذهنم بود یه روزی اونجا رو دست خودم بگیرم و سالن زیبایی راه بندازم (چون مادرم حدود ٢۵ سال آرایشگاه داشت)

    اما با توجه به اینکه سر خرید ملک هم من و هم مادرم صفره صفر بودیم اصلا امیدی نداشتم زیر ٣-۴ سال بتونیم پول مستاجر و بدیم

    ١١ ماه گذشت و من همچنان دوره ها رو گوش میدادم و واقعا مثل یه معجزه پول مستاجر جور شد و بهش دادیم رفت!

    الان که دارم مرور میکنم حتی واسه خودمم باز هیجان انگیزه

    و من اونجارو خودم دست گرفتم و طی ٣ ماه با کمک پدرم بدون هیچ پولی سالن راه افتاد

    دی ماه ١۴٠٠ افتتاحیه بود و من باورم نمیشد چی شد همه چی جور شد

    از همون موقع ها بود که کم کم از قوانین و دوره ها فاصله گرفتم نا خواسته کارم خیلی چالش داشت و من هیچ تجربه ایی نداشتم و تنهای تنها تو این مسیر بودم

    گذشت تا جایی که آذر ١۴٠١ به یه مشکلی برخوردم که متاسفانه رفتم پیش دعا نویس و به نقطه صفره مطلق رسیدم

    همه چیو فراموش کرده بودم خودمو ،خدای خودمو

    زندگی که برام ساخت محبتی که داشت چقدر حواسش بهم بود

    هر اتفاقی هم برام میافتاد مثل کرونای سختی که گرفتم و ٧٠٪؜ ریه ام درگیر شد و بستری شدم فکر میکردم چشم خوردم

    خلاصه رفتم کلی دعا و جادوی سوزوندنی و خوردنی گرفتم و هر روز استرس و حال بد و اصلا یه جوری که هیچ وقت نبودم خیلییییی حال روحیم داغون بود

    همون زمان ها دی ١۴٠١ گوشم سالها بود به خاطر یه مشکلی که داشت یه کم شنواییم کم شده بود و اگر ادامه پیدا میکرد طی زمان هی بدتر میشد

    و من تصمیم به جراحی گرفتم پیش بهترین دکتر و بهترین بیمارستان

    حدود ١٠ روز از عمل ام گذشت و من بر خلاف تصورم که خوب میشم خیلیی از قبل بدتر شدم دکترم هم میگفت صبر کن خوب میشه

    کاملا کم شنوا شده بودم

    بعد از عید ١۴٠٢ حال روحیم خیلی خراب بود نمیدونستم چی کار کنم هیچ راه حلی جلو پام نبود تو سالن همش میرفتم تو یه اتاق تنها میشستم تا کسی باهام صحبت نکنه تو همین زمانها با یه پسری هم آشنا شدم که خیلیی بهم علاقه نشون میداد

    اما گوشم باعث میشد خیلی جاها باهاش نرم

    و ارتباط راحتی نداشته باشم ولی اون همچنان عاشقانه منو همراهی میکرد اواخر اردیبهشت بود که از ٢ ماه قبل از یه دکتر خیلیی حادق وقت گرفته بودم تا حرف آخر و بهم بزنه

    وقتی بهم گفت هیچ کاری نمیشه کرد من فقط گریه میکردم و از دکتر میپرسیدم چرااا

    تو مطب از شدت فشار عصبی از هوش رفتم

    شب که اومدم خونه به آقایی که تو رابطه بودم گفتم مشکل من حل نمیشه و اگر نمیتونی برو

    اون در جواب گفت اصلا این حرف و نزن این چه حرفیه و…

    از فردای اون روز جواب تلفن های منو نداد حتی ١ بار!!!

    من مثل یه مرده متحرک شده بودم ٢ روز سر کار نرفتم انگیزه ایی حتی برای زنده موندن هم نداشتم

    روز دوم پیش خودم فکر کردم حالا که دکترا و علم هیچ راهی برای بهبود من نداره پس من باید تو متافیزیک دنبال این قضیه باشم

    تو گوگل سرچ کردم کسایی که شفا گرفتن

    و از قسمت عقل کل یه صفحه برام باز شد!

    چند سالی بود اسم استاد عباسمنش و از مادرم میشنیدم که گاهی فایل هاشو گوش میده خودم هم به واسطه مادرم یه گروه تلگرام داشتم که البته فیک بود ولی گاهی وویس های استاد دانلود میکردم ماهی ٢-٣ تا گوش میدادم

    اما اون روز برای اولین بار وارد سایت شدم

    خوب که سایت و گشتم خوشم اومد شروع کردم به گوش دادن فایل های رایگان(اینم بگم از همون گروه تلگرامی دوره قانون سلامتی رو خریدم اما وقتی فهمیدم اصلی نیست و استاد راضی نیست گوش ندادم)

    الان ٣ ماه و ٢ روزه هر روز و شب دارم گوش میدم و مینویسم و لذت میبرم

    حالم به قدری خوبه انگار همه خوشیای دنیا تو دل منه منی که هر پنجشنبه دنبال دورهمی بودم الان تو این ٣ ماه یه بار رفتم تو جمع دوستام و اصلا تمایلی به نوشیدنی نداشتم

    هر لحظه از زندگیم احساسم خوبه هر روز کلی اتفاقای کوچیک خوشحال کننده می افته برام بیشتر هدفم روی درامد هست که هر روز بیشتر داره میشه

    از تنهایی خودم برای اولین بار دارم لذت میبرم

    یه کارهایی که خیلییی برام سخت بوده به راحتی آب خوردن حل میشه

    و به زودی میخوام دوره راهنمای دستیابی به رویاهارو بخرم مطمئنم میترکونم

    استاد عزیزم مطمئن هستم که میخونید این مطالب رو

    نمیدونم با چه زبونی ازتون تشکر کنم واقعا زندگی دوباره به من دادید

    چون من دیگه هیچ امیدی به زنده بودنم نداشتم

    دوستتون دارم زیاااد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1853 روز

    بنام خداونده بخشنده مهربانم

    سلام به استاد عزیزم سلام

    استاد عزیزم واقعاااا تاثیر شو دیدم تویه زندگیم که واقعااا همینجوریه میگی

    تعهدنامه یرای خود شناسی بیشترم برای سه روز میخوام این تعهد رو به خودم بدم و بعد دوباره سه روز دیگه و دوباره و دوباره (تعهد 40 روزه)

    میخوام دنیای مادی (اتفاقات و شرایط و هر چیزی) دور باشم یعنی فقد تمرکزم روی خودم باشه

    روز اول بهبودی من

    مراقبه پاک کردن مغزم از تمام نجواهای

    پاک کردن مغزم از افکار بی ارزش

    پاک کردن افکار تکراری ورسیدن به آرامشش

    آزاد کردن نفسم و رسیدن به اگاهیااااا

    خدایا ازت میخوام که تو این مسیر 40 روز کمک کنی رب من کمک کن تا قوی باشم و به درستی این مسیر رو برم جلو

    با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

    11/5/1402

    درپناه جانجانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید

    تعهد به مدت40 روز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سپیده رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 1205 روز

    روز چهل و نهم از سفرنانه من؛

    به نام خدای بی همتام…

    نمیدونم کی و چجوری شد که من تصمیم گرفتم دیگه دکتر نرم و دارو هم مصرف نکنم و الان چند سالی میشه که کلا نه مریض میشم ،نه دکتر میرم و نه دارو مصرف میکنم، به جز مواقعی که سرما میخوردم و نمیدونم چرا باورم همش این بود که با چند روز قرص سرماخوردگی و چرک خشکن خوردن اینم راحت خوب میشه و نیازی به دکتر نداره، ولی هیچ وقت به این فکر نمیکردم که خب این قرصها هم شیمیایی و مضرن و فرقی با مابقی داروها ندارن…!

    ولی خب از اونجایی که با قوانین آشنا نبودم و این کارارو هم از روی باورهای خودم انجام میدادم و حتی گاهی درد و بیمار شدید به سر میبردم و همسرم اصراااااار میکرد که برم دکتر یا قرص بخورم ولی من ممانعت میکردمو میگفتم خودش خوب میشه و واقعا خوب میشد چون باورشو داشتم…

    خلاصه چند وقت پیش بعد از تقریبا دو سال من یه گلو درد و سرفه و علائم سرماخوردگی دیدم و مثل همیشه رفتم سر ظرف داروها که یه چرک خشکن و یه سرماخوردگی بردارم بخورم که یهو مکث کردم و به خودم گفتم مگه استاد نگفتن که بدن من منبع داروخونه جهانه و خودش آنتی بیوتیکه و با ترشح آنزیمها و وجود سلولهای جدید درمانگر تمام بیماریها و عفونتهاست؟!؟پس الان این چیه تو دستت؟؟؟

    و همونو همونجوری شوت کردم تو سطل آشغال و به خودم گفتم بدن من بهترین دکتر و دارو برای خودشه و فقط با آب جوش لیمو ،شباهم آب نمک قرقره کردن اکیش کردم …

    و این مبحث پلاسیبو برام خیلی جالب بود چون اولین باری بود که شنیدم، یعنی قبلا چندباری تو فیلما دیده بودم که دکترا یواشکی دارو میدادن به یه مریض و میگفتن این دارو هیچ تاثیری نداره و ما فقط میدیم که بیمار آروم بشه و فکر کنه خوب میشه ،ولی الان که فهمیدم کلا جریان چیه خیلی به نظرم باحال اومد چون به قدرت ذهن و افکارم که میتونه چه باورهایی بسازه بیشتر ایمان آوردم…

    اینکه واقعا اگه بتونیم ذهنمون رو نسبت به تمام موضوعات مختلف کنترل کنیم و افکاری که مثبت و تاثیرگذار تو تمام امور زندگیمون (سلامتی، روابط، عشق، معنویت، پول و‌ثروت ) هستن رو بسازیم و باور کنیم، به قول استاد خیلی راحت و طبیعی زندگیمون قشنگتر و سالم تر و پربارتر میشه…

    موضوع اینجاست که من هنوز نتونستم با مراقبه و‌مدیتیشن رابطه ایی دوستانه و خوب پیدا کنم ولی با تمرین و تکرار هرکاری شدنی میشه، منم اگه هر روز فقط ده دقیقه تمرین کنم و تلاش کنم با نفس گیری و آگاه بودن به جسم و فکرم آرامش ذهنی بدست بیارم، کم‌کم قوی تر و بهتر میشه و من دقیقا همینو میخوام….

    به امید موفقیتهای بی نظیر و عالی و نتایج بزرگ که قطعا میام مجدد براتون مینویسم…

    مثل همیشه خدارو هزاران بار شکر میکنم که تو این سفر زیبا و پربار قرار گرفتم و خداروشکر میکنم که استاد عزیز دل و مریم گلی دوست داشتنی و تمام دوستان و همسفران عزیزم رو دارم که کنارشون حال دلم کوکه ‌کوکه و هر روز به لطف و رحمت خدای مهربونم و این خانواده دوست داشتنی ،با عشق و آرامش و ذوق و‌شوق از خواب بیدار میشم…

    خدایا شکرت…شکر…شکر… و شکر

    در پناه الله یکتا و بی همتام شاد و سلامت و خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند باشین…

    یا حق…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    روز49مسیر

    مدیتیشن و مراقبه برای من بارها معجزه کرده و ذهنم ارام میکند و خواب راحتی برام میاره الان شبها قبل خواب مدیتیشن گوش میدم و واقعا هم تاثیر زیادی بر ذهنم گذاشته استرس و فکرم کمتر شده کیفیت خوابم بالا رفته شبها ذهنم برنامه ریزی میکنه من مدیتیشن ثروت گوش میدم که جملات تاکیدی زیادی در مورد ثروت میگه و این ماه عالی بود درامدم

    و هموم ایده ها سبب شد که بتونم درامدم افزایش بدم هم مدیتیشن و ارامش ذهنم که کمک میکرد روز تمرکزم بیشتر باشه

    خداروشکر میگنم که همیشه قبل اینکه شما بگید من خودم هدایت شدم

    و نتیجع اش گرفتم بعد که میبینم شما هم میگید مهر تاییدی بر عملم هست

    خدایا شکر که هر روز بیشتر از قبل منو هدایت میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    گمنام گفته:
    مدت عضویت: 1512 روز

    سلام

    وقتی ک گوش هایم درد میکرد شاید پیش چندین متخصص رفتم اما چند سال بود ک خوب نمیشد

    اما من مراقبه میکردم بشدت مراقبه میکردم و تصور میکردم نوری وارد گوشهایم شده و همه عفونت ها رو از بین میبرد

    بارها و بارها

    در نتیجه گوش من حسابی بهتر شد میتونم بگم 75درصد بهبودی حاصل شد و اما من یه مدت بیخیال این روش شدم و توی همون درجه موند و بهتر نشد اما الان میخام دوباره این کار رو بکنم

    خداروشکر بخاطر قلب سالم️

    خدارو شکر بخاطر دست سالمی ک میتونم با آن بنویسم

    خداروشکر بخاطر چشمانم ک میبیند

    و با آن میتوانم راحت زندگی کنم ممنونم ک چشمان زیبایی ب من عطا کردی

    خدارو شکر بخاطر دندان هایش ک با آن غذا میخورم و حس خوب غذا خوردن رو حس میکنم

    خداروشکر بخاطر بینی ام ک با آن نفس میکشم

    پروردگار مهربانم بخاطر این هوای خنکی ک

    صورتم را نوازش میکند سپاسگزارم من آرزو داشتم روزی توی همچین جایی باشم الان این شهر و این خوابگاه هم حیاط و درخت و صندلی داره

    خدارو صد هزار مرتبه شکرت

    خدایا بخاطر همه این ها از تو سپاسگزارم

    بخاطر قابلمه و دمنوش و مانتو زیبایی ک خریدم بخاطر غذا هاییی ک خریدم بخاطر شلواری ک خریدم

    بخاطر تشت مایع ظرف شویی

    بخاطر کبریت بخاطر همه این ها از تو سپاسگزارم

    من شکر گزاری میکنم چون می‌دونم با شکرگزاری سلول های بدنم بهبود پیدا میکند

    خدا میداند ک هربار برای بدنم شکر گزاری کردم حالم بهتر شد

    و جریانی از انرژی در همه جای بدنم جریان پیدا میکند

    من به همه آرزو هایم میرسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: