آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5 - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

471 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معین کوه پیما گفته:
    مدت عضویت: 1311 روز

    سلام درود به همه

    روز 49 ام روتین روازنه روز60ام

    دوماه گذشت از اولین روزی که شروع کردم

    خداروشکر

    من وقتی شنیدم که استاد میگه بدن ما به هیچ کدوم از غذاهای حال حاضر نیاز نداره شک شدم

    بعد گفتم یعنی چی و وقتی یکجا شنیده بودم که بدن انسان قادر به ساخت

    هر دارویی هستش و اگه یک مریضی داشته باشی خودش بهت میگه چکار کنی

    الان فکر کنم 1 سال یا شایدم 2 سالی نمیدونم چند وقته رنگ دکتر وسوزنش رو ندیدم خداروشکر اخرین بار

    هم برای واکسن رفتم که نمیدونم کی هستش

    از بچگی به لطف خدا از سوزن امپور میترسیدم و برای همین هر اتفاقی می افتاد به هیچ عنوان دکتر نمیرفتم

    یعنی منو میزدن من نمیرفتم هنوزم همینم نمیرم

    و خداروشکر بدنی سالم و قدرتمند دارم

    هر روز شارژم انرژی خوبی دارم

    و هنوز جایی بهتر شدن دارم ولی خداروشکر خیلی خوشحالم که اینقد بدن پرانرژی و قویی دارم

    و دقیقا به خودم میگم بدن عزیزم تو همه چیزی همه چیزیی که میخوایی تو بدن داریم خودت لطف خودتو خوب کن

    و به لطف خدا همیشه خودش خودشو خوب کرده فقط اگه مریض شده بودم استراحت میکردم و اونم برای این بود

    که از مدار خارج شده بودم وسریع برمیگشتم توی مدار

    خداروشکر بابت این سیستمم ایمنی بدنیمون و انشالاه قانون سلامتی رو بخریمش

    چون باز اونجا استاد ترکوندهههههه

    عاشقانه دوستون دارم تا درودی دیگر بدورد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1009 روز

    بنام خدا سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    این فایل روزمانی دارم گوش میدم که حس کردم باوجود خوردن داروها هنوز حس میکنم مریض شدم این درحالیه که برای عملی که چند روز دیگه دارم نباید سرماخوردگی داشته باشم

    این بهم استرس ونگرانی داده واین باعث شده فکر کنم مریض شدم

    اومدم اگاهانه این فایل دوست داشتنی که قسمت چهاروپنجمش راجب سلامتی ورابطه ذهن با بیماری گوش کنم تا سلولهای بدنم آروم بشن این فایل مثل مراقبه ست واسترس ازوجودم بیرون میکنه

    چون میدونم خدا هوامو داره ومن باید حواسم به خودم باشه

    من تمام نیازهای جسم وروحم رو پاسخ میدم خوردن غذای سالم به موقع وکم خوردن

    برای ذهنم مراقبه ومدیتیشن میکنم یوگا کار میکنم

    برای روحم میرم سراغ فایلهای توحیدی

    بدن تو بزرگترین داروخانه جهان است

    من درحالی که دمنوش میخوردم این جمله رو تکرار کردم که مریم جسم تو بدن تو کاملآ سلامت وقویه

    خدایا شکرت برای سلامتی جسمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1247 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    جسم تو بزرگترین داروخانه ی جهان است

    تاثیر پلاسیبو این نکته را اثبات می کند

    اگر یک قرص بی اثر را به یک بیمار بدهی و بیمار بداند نه اینکه پذیرفته باشد که

    این قرص بیماری او را درمان می کند به محض ورود قرص و صرف نظر از نوع بیماری فرآیند درمان آغاز می شود

    تمام آنزیم هایی که برای درمان بیماری لازم است در بدن آزاد می شود

    این اثر را اثر پلاسیبو می گویند و قرص بی اثر را پلاسیبو

    در این خصوص تحقیقات بسیاری انجام شده است

    و همگی مبین این حقیقت است که

    اثر پلاسیبو ارتباطی با نوع بیماری ندارد

    و حتی در خصوص بیماری های خاص هم موثر است

    و همیشه 30 درصد بیماران را به بهبودی کامل می رساند

    آنزیم های لازم برای درمان بیماری نیز واقعا در بدن بیمار آزاد می شوند و قابل مشاهده و اندازه گیری هستند

    و حتی داروهایی به نام نوسیبو برای خنثی کردن اثر پلاسیبو ساخته شده اند

    دی ان ای تو میلیون ها سال تجربه ی مبارزه با بیماری های مختلف را با خود دارد

    و در حالت طبیعی به محض مواجه با یک بیماری

    آنزیم ها و ترکیبات مورد نیاز برای بازگشت به تعادل را در جسم تو آزاد می کند

    اما وقتی تو باور کردی

    که فلان بیماری فقط با فلان قرص خوب می شود

    دیگر فقط با فلان قرص بهبودی حاصل می شود

    اثر پلاسیبو نشان می دهد که

    یک بیماری می تواند بدون دخالت هر گونه عامل بیرونی درمان شود

    و همچنین ثابت می کند که تو

    تمام داروها ی مورد نیاز را برای درمان هر بیماری در جسم خود داری

    داروخانه ی بزرگی که همیشه همراه توست

    عملکرد کاملا خودکار و طبیعی دارد و برخلاف داروهای رایج هیچ گونه عارضه ای ایجاد نمی کند

    برای سه روز آینده فقط برای سه روز ذهنت را از این تفکر که

    بیماری لاعلاج هم وجود دارد رها کن

    تصور این حقیقت که تنها تویی که تعیین کننده هستی

    و اینکه جسم تو توانایی مواجه و پاکسازی خود را از هرگونه بیماری دارد

    آرام آرام به یقیین بدل می شود

    به دانستن

    با بیان این نکته برای اطرافیان آن را در ذهن خود پایدار کن

    و بخشنده شو تا طبیعت در تو جاری شود

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    رضا کوهی گفته:
    مدت عضویت: 3947 روز

    با تشکر ازاین فایل رایگان : یک درخواست داشتم وان اینکه در صورت امکان اهنگ مربوط به این قسمت ویا کلا آهنگهای آرامش در پرتو آگاهی را درسایت بذارید .یا آدرس بدید ما خودمان دانلود کنیم .با تشکر .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2106 روز

    به نام خدی مهربان.

    سلام خدمت همه ی دوستان .

    آرامش در پرتوی آگاهی؛فایل روز چهل و نُهُمِ روز شمار تحول زندگی من.

    هر سال یک بدن نو و تازه

    قدیمی‌ترین سلول‌های بدن من یک ساله هستند. هر سال ۹۸% از ملکول‌های بدن من تجدید می‌شوند. اما بعضی از بیماری‌ها هنوز هم از سال گذشته بامن هستند.

    چه چیزی باعث می‌شود که بیماری با من باشد؟

    پاسخ در حافظه است. تنها حافظه است که می‌ماند. بدنم را مثل گذشته بد می‌سازم چون فکر می‌کنم این ساختمان را فقط می‌توانم مثل گذشته کج بسازم .

    ذهن آرام می‌تواند این همه را تغییر بدهد. اما او خود چنان به افکار بی ارزش مشغول است که فرصتی برای آرامش نمی‌ماند. یک انسان معمولی در هر روز ۶۰,۰۰۰ فکر را از ذهن می‌گذراند که ۹۵% از این افکار تکراری و بیهوده هستند

    ذهن آرام ،من را به سکوت می‌رساند … به همان جایی که افکار من از آن متولد می‌شوند، جسم من از آن متولد می‌شود و دنیای پیرامون من … .

    ذهن آرام می‌تواند بر حافظه اثر بگذارد، آن را اصلاح کند و همه چیز را تغییر بدهد.

    مراقبه (مدیتیشن) می‌تواند آرامش و سکوت را به من بازگرداند و من را به ذهن آرام نزدیک تر کند.

    نَفس همیشه من را به حرف می‌کشد، حال آنکه خود متعالی من به دنبال آرامش و سکوت است.

    مراقبه (مدیتیشن) به افکار من فرصت آزاد شدن می‌دهد و در نهایت، نفس من را به سکوت وا می‌دارد. آنگاه ذهن آرام می‌گیرد و به آگاهی دست می‌یابد.

    سکوت، زبان طبیعت است، زبان حقیقت است، زبان خلقت است، زبان من است. سکوت زبان خداست. زبان توی لایتناهی است و همین است که در مراقبه همه حقایق جهان بر من آشکار می‌شود و همین است که همه آن‌ها که توانسته‌اند تأثیر قابل توجهی بر زندگی بشر داشته باشند، موسی، محمد، بودا، مسیح، انیشتین، و دیگران همه در مراقبه به حقیقت رسیده‌اند.

    مراقبه تمام پارامترهای پیری را کند، متوقف و پس از مدتی به عقب باز می‌گرداند، جسم و ذهن من را به تعادل باز می‌گرداند و حتی بر محیط پیرامون من اثر می‌گذارد‌، حتی بر طبیعت

    ترکیبات شیمیایی، جسم و ذهن من را آزرده می‌کنند

    آلودگی‌ها؛ آنچه که از طبیعت نیست، خدایی نیست‌، من را پریشان می‌کنند و در این پریشانی جسم من نمی‌تواند معبد آرامی برای روح من باشد. این پریشانی، خلاقیت و آرامش را از من می‌گیرد و از آنجا که جسم من نمی‌تواند در این پریشانی خود را پاک سازی و ترمیم کند فرسودگی آغاز می‌شود و از مدتی بعد بیماری‌ها یکی پس از دیگری از راه می‌رسند. این آلودگی‌ها از طریق دهان، پوست، چشم، گوش، افکار، گفتار وارد می‌شوند اما ترکیبات شیمیایی از همه این‌ها مهم ترند.

    مواد شیمیایی در بدن من به درستی جذب یا تجزیه نشده و به سمومی خطرناک بدل می‌شوند. ورود این مواد به بدن من می‌تواند وضعیت و تعادلات انرژی من را بر هم بزند اختلالات هورمونی ایجاد کند و جسم و ذهن و روان را از تعادل خارج کند.

    وایی خدای من، چه شود اگه بتونم باور کنم که؛

    جسم من بزرگ‌ترین داروخانه جهان است

    تأثیر پلاسیبو (placebo) این نکته را اثبات می‌کند؛ اگر یک قرص بی اثر به یک بیمار بدهی و بیمار بداند (نه این که پذیرفته باشد) که این قرص بیماری او را درمان می‌کند به محض ورود قرص و صرف نظر از نوع بیماری، فرایند درمان آغاز می‌شود و تمام آنزیم‌هایی که برای درمان بیماری لازم است در بدن آزاد می‌شود. این اثر را اثر پلاسیبو می گویند و قرص بی اثر را پلاسیبو.

    در این خصوص تحقیقات بسیاری انجام شده است و همگی مبین این حقیقت است که اثر پلاسیبو ارتباطی به نوع بیماری ندارد و حتی در خصوص بیماری‌های خاص هم مؤثر است و همیشه ۳۰ % بیماران را به بهبودی کامل می‌رساند. آنزیم‌های لازم برای درمان بیماری نیز واقعاً در بدن بیمار آزاد می‌شوند و قابل مشاهده و اندازه گیری هستند و حتی داروهایی به نام نوسیبو برای خنثی کردن اثر پلاسیبو ساخته شده است

    DNA من میلیون‌ها سال تجربه مبارزه با بیماری‌های مختلف را با خود دارد و در حالت طبیعی به محض مواجهه با یک بیماری آنزیم‌ها و ترکیبات مورد نیاز برای بازگشت به تعادل را در جسم تو آزاد می‌کند. اما وقتی تو باور کرده ای که فلان بیماری فقط با فلان قرص خوب می‌شود، دیگر فقط با خوردن همان قرص بهبودی حاصل می‌شود.

    اثر پلاسیبو نشان می‌دهد که یک بیماری می‌تواند بدون دخالت هرگونه عامل بیرونی درمان شود و همچنین ثابت می‌کند که تو تمام داروهای مورد نیاز را برای درمان هر بیماری در جسم خود داری، داروخانه بزرگی که همیشه همراه توست، عملکرد کاملاً خودکار و طبیعی دارد و برخلاف داروهای رایج هیچ گونه عارضه ای ایجاد نمی‌کند.

    عملکرد صحیح این سیستم مستلزم آن است که من از انرژی و نیروی حیاتی کافی برخوردار باشم … کافی است که در آرامش باشم … و بنیادی‌ترین وجه وجود منن که در پی چیزی جز آرامش نیست خود متعالی توست … خود لایتناهی‌ات …

    برای سه روز آینده:

    فقط برای سه روز ذهنت را از این تفکر که بیماری لاعلاج هم وجود دارد رها کن. تصور این حقیقت که تنها تویی که تعیین کننده هستی و این که جسم تو توانایی مواجهه و پاک سازی خود را از هر گونه بیماری دارد آرام آرام به یقین بدل می‌شود … به دانستن …

    من سعی کردم فقط “تو” های متن فایل رُ به “من” تبدیل کنم تا کمی با خودم صحبت کرده باشم.

    آخه اگه بتونم روزی همه ی این متن رُ باور کمک چه شودددددددد.

    آخه من از دو سالگی تشخیص دادند که کم کاری تیروئید دارم و از مون موع دارم هر روز قرص می خودم

    و چون در اطرافیانم ندیدم که کسی همچین بیماری داشته باشه و شفا ی کامل پیدا کنه.

    و همچنین گوش سمت راستم کمتر از پنج درصد شنوایی داره و من این رُ از دو سال پیشش فهمیدم و به پزشک هم مراجعه کردم و گفتش که با جراحی خوب نمیشه و باید از سمعک استفاده کنی.

    لذا جون من همچین شفاهایی رُ ندیدم یلی باورش برام سخته و از دوستان عزیزم تقاضا دارم تا اگه همچین مواردی که شفا پیدا کردند رُ اشاره کنند تا من هم بتونم باورهایی برای خودم بسازم.

    با تشکراز همگی

    خدا نگهدارتون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1697 روز

    بنام الله یکتا💐

    روز چهل و نه از سفرنامه ام

    با شنیدن این فایل دو روز پشت سر هم ، تونستم به ارامش جسمی خاصی برسم . دیروز سر درد داشتم وخوابم میومد اما نمیتونستم بخوابم اومدم این فایل وگوش کردم وبعد از چند دقیقه بدنم ریلکس شد و نفهمیدم کی خوابم برد !وقتی از خواب بیدار شدم حس سبکی داشتم .. این حس و خیلی وقت بود گم کرده بودم بخاطر انرژی منفی هایی که جذب کرده بودم از باورام …

    من واقعا به این اعتقاد دارم که بیماری ها از باورهای ما نشات میگیرن اما بااینحال انقدر در احساس های بد میمونم تا اینکه به یه جور مریضی مبتلا میشم .. بارها و بارها از بچگی بیماری های مختلف میگرفتم تا یه جایی به این نتیجه رسیدم که خودم هستم که باتمرکزم روی منفی ها بیماری رو برای خودم بوجود اوردم وهر بار هرقدر تلاش بیشتری میکردم روی باور به این قضیه ، بهتر و راحتتر میتونستم جسم و ذهنم رو از بیماری ازاد کنم .

    یادم میاد از بچگی بخاطر سیستم ایمنی پایینی که داشتم هرماه سرمامیخوردم و تا سه عدد پنی سیلین نمیزدم خوب نمیشدم اون دوران مدرسه میرفتم . تااخر دوره دبیرستان وضع به همین منوال بود ..اون موقع ها ادم استرسی بودم و زودرنج و عزت نفسم هم پایین بود بااینکه نمرات خوبی میگرفتم .همینهاباعث بیماری در من میشد که اینهارو بعد ها فهمیدم ..

    این بیماری سال بعدش خداروشکر از بین رفت ..ودوسال بعد به سندرم روده تحریک پذیر دچار شدم بخاطر موقعیت تنشی که برام بوجود اومده بود البته ایناهمگی بخاطر فرکانس های بدم بود . هردارویی رو مصرف کردم ولی بی نتیجه بود.علت این بیماری استرس هست .یک شب وقتی از همه کس بریده بودم هدایت شدم به یک برنامه ماهواره ای که یک شخصی معتقد بود با صوت خودش انرژی میفرسته و ازاین طریق خیلی از بیمار هارو شفامیده ..منم برنامه رو از قبل دیده بودم ‌.اون شب گفتم بذار امتحان کنم ببینم ایا جواب میده ..امتحان کردم و دررررجا بهبودی حاصل شد !!!!!!!! واقعا یک معجزه بود مریضی که با دارو های شیمیایی بعداز کلی عکس وازمایش ودوماه دوندگی خوانواده خوب نشده بود در یک لحظه احساس کردم شفا پیداکردم … هنوز هم نمیدونم بخاطر باورم بهبود پیدا کردم یا واقعا اون شخص همچین قدرتی رو خدابهش داده چون کلی هم سند ومدرک پزشکی برای ادعاش داشت .

    مورد بعدی یکسال بعد ازاون پیش اومد . این بار دیگه واقعا داشتم به ته خط میرسیدم . نمیدونم قاروق شدن رو شنیدید یانه .. به این صورته که وقتی فرد غذا میخوره تکه هایی از غذا گوشه حلق باقی میمونه و باعث میشه احساس گیرکردن چیزی در گلو وتنگ شدن تنفس بشه که بیشتر در کودکان دیده میشه .این بیماری زمینه علمی نداره و درمان از طریق طب سنتی و افراد مسن انجام میشه . یکسال هم بااین مریضی درگیر بودم کلی عکس وازمایش و ازاین دکتر به اون دکتر رفتیم اخر جوابی نگرفتیم ودکترا معتقد بودن همچین چیزی در پزشکی معنا نداره و خرافاته و بخاطر پول یه عده ای بازار درست کردن !!دکترا کلی بهم میخندیدن وقتی میدیدن چطور از بیماری که بهش دچار شدم حرف میزنم !!

    دقیقا از وقتی اینطوری شدم که دچار احساسات وافکارمنفی بودم .بار اول رفتم پیش قاروقچی که یک خانم مسن بود و پنج تومن پول گرفت .اومد و بادوتا انگشتش گلومو فشرد به طرف پایین .یک لحظه حالت تهوع گرفتم بعد گفت چیزی که گیرکرده بود رد شد رفت ومواظب باش که دیگه اینطوری نشی !!بعد یک ماه دوباره اون حالت بهم دست داد همینطور فاصله مراجعه م به قاروقچی کمتر و کمتر میشد تا اینکه یکسال گذشت و به خودم اومدم دیدم هررررر روز دارم میرم پیش این خانم وهر بار یه تکه غذا یااستخون از گلوم میکشید بیرون وکلی اذیت میشدم !!!! اخریا دیگه نمیتونستم غذا رو قورت بدم احساس میکردم همین که یه چیز میخورم یه تیکه ش میچسبه به گلوم …نمیدونستم این افکار منفی هست که من درش غرق شدم اونقدر دراون فرو رفتم که نمیتونستم از باتلاقی که برای خودم درست کرده بودم بیرون بیام !

    این ماجرا در ترم های اخر دانشگاه رخ داد یعنی زمانی که کاملا درزندگی به پوچی رسیده بودم ..چون علاقه ای به رشته ام نداشتم و هرروز خودمو مجبور میکردم که ادامه بدم ونمیخواستم وسط راه ول کنم میگفتم حالاکه تااینجااومدم بقیه ش ام میرم تا حداقل مدرک بگیرم و خودمو گول زدم که باید به خودم ثابت کنم که وقتی راهی رو شروع میکنم تااخرش هستم ..اینطوری کمتر عذاب وجدان اینو میگرفتم که در مسیر غلط هستم !!😄

    تااینکه سر و کله حملات پانیک پیدا شد و شد نوووور علی نوووووور … یک روز برای

    گردش به شهری رفتیم و من حالم بشدت بد شد و نمیدونستیم این چه حالت هاییه که بهم دست داده ..احساس خفگی ، حالت تهوع ،ترس و اضطراب و تب و لرز و معده و روده درد !!!

    درمانگاه ادرس متخصص اعصاب وروان داد و رفتیم اونجا و متوجه این بیماری پانیک شدیم واینطوری شد که بااومدن مریضی جدید ، بیماری قبلی دل ازار شد !!! ونفهمیدم کی و چطور یهو محو ونابود شد طوری که انگار ازاول هم وجود نداشته !!

    برای این حملات هم چند ماه دارو مصرف کردم و بعد به حالت تعادل رسیدم …

    بعد ازاونم گاهی که عصبی میشدم معده درد میگرفتم …معده دردم ادامه دار شد و دوباره رفتم متخصص و داروی پانیک بهم داد … الان در حال مصرف هستم و تاحد زیادی نرمالم خداروشکر

    وقتی به بیماری هایی که دچار شدم نگاه میکنم ؛میبینم هممممه شون و خودم بخاطر فرکانسهای بدم جذب کردم !

    وقتایی که روحیه ام خوبه اصلا هیچ بیماری رو احساس نمیکنم!

    دقیقا وقتی در حس بد میمونم و تامدتها نمیتونم به حس خوب برگردم ،مریض میشم ..این خیل برام جالب وخنده داره !!!!

    یه وقتایی که یه کم حس بد میگیرم و جسمم سریع واکنش نشون میده ، سعی میکنم به سلامتی توجه کنم ؛ در جا خوب میشم !!!!!!!!اخه چقدر قانون زود جواب میده خدایا …..

    چقدر بیماری الکی برای خودم درست کردم …

    ناگفته نمونه من فرد به ظاهر مذهبی بودم که بیشتر ظواهر دین رو رعایت میکردم و اصلا در زندگی احساس ارامش نمیکردم و جای خیلی چیزا در زندگیم خالی بود . تااینکه شش ماه پیش بااستاد وسایت شون اشنا شدم و در این مدت تغییرات چشمگیری در روابطم و شغل و ثروت داشتم .

    ان شاالله در مدار سلامتی به فرکانس ثابت برسم

    ممنونم از استاد و همه دوستان عباسمنشی و ام فرکانسی ام …🍃

    .

    .

    اینارو اینجا نوشتم شاید یه نفر به دردش بخوره و ایمانش بیشتر بشهبه این که مسیر درستی رو داره طی میکنه👍

    ان شاالله شاد و سلامت و پر رزق و روزی باشید 🙏💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Aliparishani گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    به نام خدای مهربان یکتای بی همتا

    سلام خدمت دوستان عزیز

    روزچهل و نهم سفرنامه

    خدایا شکرت که هرچه در این مسیر جلوتر می روم بیشتر به بزرگیت به باهوشیت به رزاقیتت و به همه ی صفات دیگت پی میبرم .

    اینکه بدن ما درون خودش داروخانه دارد و میتواند با هر بیماری و ویروس مبارزه کند و از ما در برابر ان محافظت کند خیلی سیستمی بودن خداراروشن میکند چون خدا یه سیستمی را توبدن ما گذاشته که در برابر بیماری ها محافظت کنه و فقط و فقط ما باید ذهنمون را اروم نگه داریم ذهن اروم همه چیز رابرای ما میسازه سلامتی میسازه ثروت میسازه خوشحالی و ارامش میسازه و وقتی که ذهن ما اروم هست ایده ها و راهکار های مختلف را میتوانیم ببینیم من قبل از اینکه با این فایل اشنا بشم شک کرده بودم که چرا وقتی من میرم دکتر وقتی که منا معاینه میکنه و دارو میده قبل از خوردن داروها حالم خوب میشد و همیشه میگفتم که این قدرته تلقینه و حالا میبینم که اثر پلاسیبو هست که این کارا انجام میده .

    خدایا شکرت که در صحت و سلامت کاملم خدایا شکرت که سلول هام هر سال تازه میشه خدایا شکرت به خاطر تک تک سلول ها و اعضای بدنم شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1403 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    روز 49ام از روزشمار زیبای تحولم

    یادمه دو سال و نیم پیش در کلاسی شرکت میکردم برای خواندن کتابی بنام نیروی حال از اکهارت توله.بسیار جالب بود ولی من چون ذهن شلوغی داشتم اونقدر که باید نتونستم ازش بهره ببرم یادمه دو تا جراحی بسیار مهم هم در پیش داشتم. هرچقدر بچه های کلاس سعی کردن بهم بقبولونن که برای درمان نیازی به جراحی ندارم ذهنم نمیتونست قبولش کنه و مراقبه ی خوبی نمیتونستم داشته باشم. الان اون جراحی هارو پشت سر گذاشتم و به لطف خداوند در سلامتی کاملم. ولی میخوام همش سلامت باشم. همش آرام باشم و از این به بعد قدر سلامتیمو بدونم. میخوام با خودم و با جهان در صلح باشم. همه ی جهان رو یکی بدونم و با خالقم یکی باشم. در آرامش کامل. الان که فایلهای استاد رو گوش میدم مطالب اون کتاب و دوره رو متوجه میشم. رسیدن ب این آرامش و سکون, یهو نمیشه. نیاز به تمرین داره. مطالبی که تاکنون از استاد یاد گرفتم درباره اینکه “خداوند قدرت مطلقه و ما همگی تکه ای از خداوند هستیم” خیلی برای آرام کردن ذهنم مفید بوده و این مسیر همچنان ادامه داره.خداوندا ممنونم بخاطر هدایتم به این مسیر.یادمه سالها پیش از صداهای زیاد ذهنم واقعا کلافه میشدم. الانم صداها هستن ولی کمتر شدن. خداوندا تو کمکم کن این مسیر رو عالی سپری کنم.

    ممنونم استاد و خانم شایسته ی عزیزم.

    آنچه خوبان همه دارند تو(استاد و خانم شایسته) یکجا داری

    مطالبی که جسته گریخته از سالها پیش در مورد قوانین جهان شنیدم و کمی در من اثر کرد همگی به صورت کامل و واضح در آموزه های شما هست و بیشترین اثر رو داره.ممنون شما هستیم استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم. شما لایق بهترین ستایشها هستید🍀🍀🍀💖💖💖💖🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌹🌹💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فخرالسادات حسنی عطار گفته:
    مدت عضویت: 1103 روز

    سلام من چندسالی هست که سردرد دارم وباتوجه به علائمش واینکه مادرم میگرن داشته به این باور رسیدم که منم میگرن دارم وماهی چند بار سردرد میگیرم ومجبورم دارو بخورم نسبت به قبل بهترم ولی همچنان سردرد دارم وچندمدتیه که گردن درد ودست درد هم اضافه شده که هرچندروز منو درگیرخودش میکنه از امروز به خودم قول دارم روی باورسلامتی وگوش دادن به فایلهای ارامش در پرتوی اگاهی کارکنم ودیگه تحت هیچ شرایطی دارو مصرف نکنم چون بدن من خودش میتونه خودشو ترمیم کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: